رومه خراسان - الهه توانا: برای آنهایی که از روزها و هفتهها قبل از سالگرد تولدشان با فکر کردن به جشن و هدیه و غافلگیری خوشاند، ناراحتی روز تولد چندان قابل درک نیست. شاید حتی متولدهای غمگین را دست بیندازند یا پشت سرشان بگویند آخه آدم روز تولدش بُغ میکنه؟»
اگر جزو این گروه هستید، خواندن این مطلب به شما کمک میکند کسانی را که شبیه شما فکر نمیکنند، درک کنید. اگر هم جزو آنهایی هستید که سوال این مطلب، مسئله شماست احتمالا جوابتان را در گفتوگوی من با سعید بینیاز»، کارشناسارشد روانشناسی بالینی پیدا کنید.
دلیل ناراحت شدن در روز تولد چیست؟
از منظرهای مختلف میتوان به ماجرا نگاه کرد، اما دیدگاهی که این غم را دقیقتر توجیه میکند، رویکرد روانشناسی وجودی است. این رویکرد میگوید همه ما از اضطرابهایی طبیعی رنج میبریم؛ اضطراب تنهایی، اضطراب مرگ و وقتی یک سال دیگر از عمرمان میگذرد و به مرگ نزدیکتر میشویم، تأمل میکنیم.
این تأمل که اصولا در موقعیتهایی با نشانه گذشت زمان و گذر عمر سراغمان میآید، مثل تولد و عید نوروز و تمام شدن سال تحصیلی، طبیعی است؛ اما وقتی به غمی عمیق تبدیل میشود، احتمالا نشانه آن است که خیلی از آنچه بر ما گذشتهاست، راضی نیستیم.
به این وضعیت در روانشناسی وجودی، میگویند زندگی نزیسته»؛ یعنی زنده بودهام، اما زندگی نکردهام. این جمله برای هرکس معنای متفاوتی دارد؛ یکی میخواهد آدم تأثیرگذاری باشد، یکی دنبال آموختن است، هرکس ارزشهای متفاوتی دارد که وقتی مطابق با آنها زندگی نمیکند، اسمش میشود زندگی نزیسته. در موقعیتهایی مثل سالگرد تولد که این زندگی نزیسته به آدم یادآوری میشود، غم بیشتر نمایان میشود.
بخشی از قضیه به بیرون از ما برنمیگردد؟ در جامعه آدمها براساس دستاوردهایشان سنجیده میشوند، دستاوردهایی که طبق قوانین نانوشته باید در سنین مشخصی کسب شوند.
سوال دقیق و درستی است. ما در خلأ زندگی نمیکنیم؛ درخصوص اجتماعمان، با ارزشها و کلیشههای اجتماعی احاطه شدهایم، اما در نهایت این ما هستیم که تصمیم میگیریم براساس این کلیشهها زندگی کنیم یا خیر. مثلا درباره پیشرفت مالی در ایران، دچار سندروم پ پ پ» هستیم؛ منظورم از این اصطلاح خودساخته، این است که جامعه از فرد توقع دارد پول پیش یک خانه را جور کن، بعد یک پراید بخر، بعد پراید را به پژو تبدیل کن و پ»های دیگر».
یا مثلا در زمینه تحصیل، سندروم ک ک ک» یعنی همان کنکورهای پیاپی را داریم که فرد به خودش تحمیل میکند یا تحمیلش را از سوی اجتماع میپذیرد. چه کسی گفته ما باید از نردبانهایی که اجتماع تعیین کرده، بگذریم؟ وقتی ارزشهای شخصی فدای این کلیشهها میشود، یعنی مثلا کسی که یادگیری برایش مهم است، ولی خودش را اسیر ک ک ک» میکند، عقب ماندن از این کلیشه در موقعیتی مثل سالگرد تولد، اذیتش میکند.
طبق گفته شما در خلأ زندگی نمیکنیم، پس چطور میتوانیم درگیر کلیشههای اجتماعی نشویم؟
درست است که ما در شعاع ارزشهای تعیینشده از سوی اجتماع قرار داریم، ولی درنهایت این ماییم که تصمیم میگیریم. این تصمیم، هزینه هم دارد. سخت است آنطوری که اجتماع بر من تحمیل میکند نباشم یا بخشی از خواسته اجتماع باشم که با ارزشهای شخصیام سازگار است، ولی میارزد. ارزشش هم به این است که موقع مرور زندگیام، ببینم روندی که در پیش گرفتهام، همانی است که همیشه میخواستهام.
اگر به آن سمت قضیه یعنی خوشحالی از تولد دقیق شویم، آیا این جشن گرفتن نوعی واکنش دفاعی دربرابر مرگ نیست؟
غم روز تولد، معمولا ناشی از حسرت است؛ از اینکه برمیگردم و زندگیام را نگاه میکنم و میبینم چیزی نبوده که من میخواستهام وگرنه اضطراب مرگ اتفاقا حس سالمی است. لازمش داریم به این دلیل که بدانیم وقتمان محدود است، باید کارهایی انجام بدهیم و بعد هم برویم.
بدون مرگ و اضطراب مرگ، زندگی بیانتهایی که هروقت دلمان بخواهد کارهایی در آن انجام بدهیم، معنی ندارد. درواقع ترس از مرگ، ترس ناسالمی نیست که بخواهیم سرکوبش کنیم. اگر این زندگی را، از وقتی که در اختیار خودمان است یعنی از نوجوانی به بعد، پرشور زندگی کردهباشیم جشن گرفتنش عجیب نیست. اما اگر این جشن، بعد از تجربه کردن آن غم باشد میتوان آن را بهعنوان واکنشی دفاعی درنظر گرفت.
کسانی که سالگرد تولد، غمگینشان میکند باید نگران خودشان باشند؟
بهنظرم میشود بهعنوان یک فرصت به آن نگاه کرد. بخشی از وجودشان دارد هشدار میدهد که تو انگار خیلی از آنچه از زندگیات گذشته راضی نیستی. به قول خانم توران میرهادی»، غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کن.
این جمله البته آنقدر در فضای مجازی تکرار شده که به ضد خودش تبدیل شدهاست، ولی این وجهش را که کنار بگذاریم، حرف خیلی درستی است. اندوهی که این افراد تجربه میکنند، غم بزرگی است، ولی میشود به عاملی تبدیلش کرد که فرد سالهای پیش رو را با ارزشهای شخصیاش زندگی کند.
اگر میتوانست مطابق ارزشهای شخصیاش زندگی کند، این کار را نمیکرد؟
فقط بحث توانستن نیست؛ باید انتخاب کند و هزینههایش را هم بپردازد. فرض کنیم میخواهید با اسکی از نقطه الف به نقطه ب برسید. یکی با بالگرد میآید و میگوید تو را میرسانم. همراهش میروید؟ در این مثال چیزی که اسکی کردن به شما میدهد، ارزش است و نقطه ب، هدف.
برای پیداکردن ارزشها، باید بفهمیم روندهایی که بهمان انرژی و خوشحالی میدهد، چه چیزهایی هستند و نه هدفها. بعضیها برای خودشان هدفهای الف و ب و پ را تعیین و تصور میکنند با محقق شدن آنها خوشحال خواهند بود. ولی بعد از رسیدن به آنها، ممکن است به این نتیجه برسند که چقدر بیمعنی بودهاند.
دلیلش هم این است که راه را با بالگرد، رفتهاند. برای همین، معتقدیم پیداکردن ارزشها مهم است، اما چطور این کار را بکنیم؟ بعد از مشخص کردن هدفها، وجه مشترک همهشان را شناسایی کنیم. وجوه مشترک، همان ارزشهاست. این کار به کمک گرفتن از یک متخصص نیاز دارد.
اگر غم عمیقی را تجربه میکنم، یک درمانگر وجودی میتواند به من کمک کند ارزشهایم را پیدا کنم و به اجرای آنها متعهد شوم. حسرتها بههرحال وجود دارند، ولی وقتی مطابق ارزشهای شخصی زندگی کنیم، افتخارها بر افسوسها غالب خواهند بود.
برترینها: پس از آنکه ، رئیس جمهور ایران خبر از برداشتن چهارمین گام کاهش تعهدات برجامی ایران را داد، مقامات کشورهای امضاکننده برجام (فرانسه، انگلیس، آلمان و روسیه)، آمریکا و برخی نهادهای بین المللی از جمله اتحادیه اروپا و سازمان ملل به جدیدترین اقدام هستهای تهران واکنش نشان دادند.
سه شنبه گذشته در آیین افتتاح کارخانه نوآوری آزادی گفت: با نظارت آژانس گام چهارم و جدید را برمیداریم. ما طبق برجام یکهزار و ۴۴ سانتریفیوژ در فردو داریم. در برجام قرار ما این بود که اینها در فوردو بچرخند اما گاز به آنها تزریق نشود. امروز به سازمان انرژی اتمی دستور خواهم داد که از فردا گازدهی را در فوردو آغاز کند.
ایران اعلام کرده در واکنش به خروج یکجانبه آمریکا از توافق هستهای حاصل شده میان این کشور و پنج قدرت جهانی و نیز در اعتراض به از سرگیری تحریمها با همراهی اروپا، این ت را اتخاذ کرده است.
واکنشهای جهانی به گام چهارم کاهش تعهدات برجامی توسط ایران را بخوانید:
انگلیس:
لندن در پی اعلام خبر از سر گرفته شدن فعالیتهای غنی سازی اورانیوم در تاسیسات هستهای فردو، از تهران خواست تا فورا» در فعالیتهایش تجدیدنظر کند و به توافق هستهای سال ۲۰۱۵ میلادی احترام کامل» بگذارد. دومینیک راب، وزیر خارجه بریتانیا اعلام کرد که این فعالیتها به وضوح نقض توافق هستهای و خطری برای امنیت ملی ما است». او همچنین خواستار گفتگوی بینالمللی سازنده» برای حل و فصل اختلافات شد اما تاکید کرد که ایران باید به تعهداتش پایبند بماند و این توافق را رعایت کند.
اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا با ابراز نگرانی از تصمیم ایران مبنی بر اجرای گام چهارم کاهش تعهدات هستهای اعلام کرد این تصمیم برجام را به خطر میاندازد. سخنگوی اتحادیه اروپا گفت: ما از تصمیم ایران برای کاهش تعهدات برجامی که رئیس جمهور امروز آن را اعلام کرد، نگرانیم و از ایران میخواهیم از تمامی فعالیتهایی که در مغایرت با تعهدات برجامی این کشور است صرف نظر کند زیرا حفظ برجام روز به روز دشوارتر میشود.»
روسیه
کاخ کرملین در بیانیهای با یادآوری اینکه از قصد ایران برای عملی ساختن گام چهارم کاهش تعهداتش در توافقنامه هستهای نگران» است، تأکید کرد که مسکو مایل است برجام همچنان پابرجا بماند.
فرانسه
رئیس جمهوری فرانسه مدعی شد که ایران برای نخستین بار آشکارا از توافق هسته ای خارج شده است و این اقدام را "تغییری اساسی" نسبت به مواضع پیشین تهران دانست. مکرون گام چهارم برجامی ایران را تصمیمی جدی خواند و خبر داد که در روزهای آینده رایزنی هایی با همتای آمریکایی خود و ایرانیان انجام خواهد داد.
آلمان
دولت آلمان نیز به اعلام گام چهارم کاهش تعهدات برجامی ایران واکنش نشان داد و آن را محکوم کرد. هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان گام چهارم کاهش تعهدات ایران را در تضاد با توافق هستهای دانست و از ایران خواست تا پایبندی کامل به تعهدات برجامی خود را از سربگیرد.
آمریکا
رئیس جمهوری آمریکا به گام چهارم برجامی ایران بر اساس مادتین ۲۶ و ۳۷ توافق هسته ای واکنش نشان داد و گفت: گفت: ما در حال بررسی این موضوع هستیم. ببینیم چه میشود. همچنین برایان هوک» نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا، در گفتگو با الجزیره اقدام ایران را در کاهش تعهدات برجامی، باج خواهی هسته ای» دانست.
سازمان ملل
استفان دوجاریک؛ سخنگوی سازمان ملل گفت: "آنتونیو گوترش" دبیرکل سازمان ملل در واکنش به اعلام ایران در مورد برداشتن گام چهارم در مورد برجام از همه طرف ها خواست تا به طور کامل از تعهداتشان در برجام تبعیت کنند.
رومه هفتصبح: از نکات بارز کارنامه داریوش ارجمند این است که هم چندین نقش خوب سینمایی در آن دیده میشود و هم چند نقش خوب تلویزیونی. این یعنی برای او مدیوم تفاوت نمیکند و سعیاش را کرده است فارغ از قاب یک شخصیت را درست به نمایش بگذارد. در کارنامه این بازیگر نقشهای خوب کم نیستند. در این مطلب ۱۰ مورد را گزینش کردهایم. بازی او در قربانی، پاییزان، پلیس جوان و . را فراموش نمیکنیم.
ناخدا خورشید
محصول: ۱۳۶۵
اسم شخصیت: ناخدا خورشید
کارگردان: ناصر تقوایی
درباره نقش: شخصیت ناخدا خورشید یادآور صلابت مردانی است که بر اصول خود پا میفشارند. فارغ از اینکه اصولش مبتنی بر قانون و عرف باشد، استواری در رأی و فکر آن، او را کاریزماتیک کرده. ناخدا خورشید به انتقام و اجرای شخصی قانون فکر نمیکرد.
او به فکر زندگی خود و نان درآوردن برای خانوادهاش بود. مشخصههای ظاهری ناخدا دیگر عاملی است که از او شخصیتی محبوب ساخته؛ از نوع روشن کردن سیگار با یک دست بگیر تا لهجه بوشهری و نوع دیالوگهایی که به زبان میآورد.
جایگاه در کارنامه: ارجمند در اولین تجربه بازیگریاش یکی از شاهنقشهای کارنامه خود را به ثبت رساند. او طوری نقش ناخدای یک دست را بازی کرد که گویی سالهای ناخدا بوده! شیوه راه رفتن، نگاه کردن و همه مشخصات ظاهریاش در خدمت نقش بود. او در پنجمین دوره جشنواره فجر برای ناخدا خورشید موفق به دریافت سیمرغ نقش اول هم شد.
کشتی آنجلیکا
محصول: ۱۳۶۷
اسم شخصیت: احمدبیک
کارگردان: محمد بزرگنیا
درباره نقش: داستان کشتی آنجلیکا درباره یک کشتی به همین نام است که محموله طلای آن در جنگ کشتیها به قعر آب فرو رفته است. سالها بعد احمدبیک که نقشه محل فرو رفتن کشتی را بهدست آورده است، به شرط تقسیم غنایم، با پسر حاکم شیراز بادبانی عازم محل میشوند. پسر حاکم مصمم است که همه گنج را تصاحب کند.
انگلیسیها هم که در جزیره مستقر هستند از ماجرا مطلع میشوند. احمدبیک، اما دوباره آن را به قعر آب میفرستد. این خلاصه قصه را مرورکردیم تا موقعیت احمدبیک یادآوری شود.
جایگاه در کارنامه: احمدبیک یکی دیگر از شخصیتهای پرصلابت است که ارجمند بازی کرده. مردی که غیرت و شرف برایش معنا پیدا میکند و تصمیمهای قاطعانهای میگیرد. نقش میتوانست کلیشهای شود، اما ارجمند سیر تغییر احمد را باورپذیر میکند. فریادها و س او به اندازه است و میداند چطور از قدرت چشمانش برای بیرون ریختن آشوب درونیاش بهره ببرد.
پرده آخر
محصول: ۱۳۶۹
اسم شخصیت: کامران میرزا رفیعالملک
کارگردان: واروژ کریممسیحی
درباره نقش: با مرگ حسام میرزا رفیعالملک، میراث خاندان رفیعالملک به همسرش فروغامان میرسد، اما خواهر و برادرِ حسام میرزا، تاجالملوک و کامران میرزا که تنها بازماندگان این خاندان هستند، از این موضوع خشنود نیستند بنابراین با طرح نقشهای، سعی در تصاحب مجدد میراث خانوادگی دارند.
نقشه توطئه این است که با اجرای نمایشی که کامران میرزا نوشته، ثابت کنند فروغامان مجنون است و احتمالاً بعد او را از سر راه بردارند. کامران میرزا برای این منظور، یک گروه نمایشی را به خانه میآورد و نقشه خود را در قالب پردههای نمایش آنان پیش میبرد.
جایگاه در کارنامه: یکی از نقشهای سخت داریوش ارجمند در پرده آخر رقم میخورد. او در فیلم پر از معمای واروژ کریممسیحی بهعنوان سرسلسله طراحی نقشه باید بین نقش اصلی و نقش داخل فیلم مرزی باریک قائل شود. ارجمند در این فیلم نیز نهایت استفاده را از زبان بدن میکند و با ترفندهایی که بهکار میبرد، مخاطب را هم دچار شک میکند که کی خود واقعی کامران است و کی در حال بازی.
سریال امام علی (ع)
محصول: ۱۳۷۵
اسم شخصیت: مالک اشتر
کارگردان: داود میرباقری
درباره نقش: مالک اشتر از یاران حضرت علی (ع) است. پس از کشته شدن عثمان، مالک اشتر یکی از مؤثرترین افراد در دعوت مردم به بیعت با امام علی (ع) بود و در دوران خلافت آن امام، در جنگهای جمل و صفین شرکت کرد. امام علی (ع) او را والی مصر و شمشیری از شمشیرهای خدا معرفی کرد و عهدنامه مالک اشتر را به او نوشت.
جایگاه در کارنامه: شخصیت مالک از جمله مواردی است که هیچگاه رنگ کهنگی نمیگیرد. دلایل بسیاری در این ماندگاری دخیل هستند که سهم خود ارجمند بازی ظریف است. اگر این شخصیت اندکی دچار افراط و تفریط میشد، هرگز تصویرش در ذهن چند نسل باقی نمیماند.
بازیگر متوجه اهمیت موضوع بوده و برای جان دادن به آن ریاضت کشیده است. او و کارگردان برای تمام جزئیات نقش مالک طراحی داشتهاند؛ از نحوه راه رفتن تا پلک زدن و . بیجهت نیست که این نقش در کارنامه ارجمند یگانه شده است.
آدم برفی
محصول: ۱۳۷۳
اسم شخصیت: اسی دربهدر
کارگردان: داود میرباقری
درباره نقش: تیم سازنده سریال امام علی (ع) ریسکی بزرگ کرد و هنوز در فضای این سریال بودند که سراغ "آدم برفی" رفتند. کار سختتر برای داریوش ارجمند بود که در این فیلم نقشی منفی برعهده داشت. او نقش اسی دربهدر را بازی کرد که در ترکیه مشغول کارچاقکنی است.
جایگاه در کارنامه: اسی دربهدر در نگاه اول یک نقش کاملاً کلیشهای بود که تشاید پیش از آن بارها در فیلمهای فارسی نمونهاش را میشد پیدا کرد، اما داریوش ارجمند همین کلیشه را آنقدر بدیع اجرا کرد که در ذهن همه ماند، یک لات قدیمی که با تفکرات زندگی در کوچه و پسکوچههای تهران سالیان سال است در ترکیه روزگار میگذراند.
شکل و شمایلش تغییر کرده و هیچ نشانی از لاتهای قدیمی ندارد، اما بامرامی و قوانین خاص خودش را هیچوقت از یاد نبرده. این نقش آنقدر مورد توجه قرار گرفت که خود ارجمند آن را بارها در سریالها و فیلمهای مختلف تکرار کرد.
سریال بهسوی افتخار
محصول: ۱۳۷۷
اسم شخصیت: حمید خضوعی
کارگردان: سیروس مقدم
درباره نقش: "بهسوی افتخار" زمانی ساخته شد که هنوز حاشیههای فوتبال در تلویزیون مورد کنکاش قرار نمیگرفت. داستان این سریال درباره حمید خضوعی مربی بزرگ و بااخلاق فوتبال بود که حاضر به باج دادن به مافیای فوتبال ایران نشد و از تیم دسته اول به یک تیم دسته سوم رفت و توانست آن تیم را با همه مشکلاتش به فینال جام حذفی باشگاههای کشور برساند.
هادی خضوعی سرمربی تیم معروف ستاره بهخاطر مسائل حاشیهای تیم کنارهگیری میکند و اقدام به راهاندازی چاپخانه قدیمی پدرش میکند، مدیران دیگر باشگاهها سراغش میآیند، اما او که پایبند مسائل اخلاقی و منش پهلوانی است نمیتواند با هیچیک به توافق برسد.
جایگاه در کارنامه: رفتارهای جوانمردانه هادی خضوعی به تیپ ظاهری داریوش ارجمند میخورد و به همین دلیل بیننده خیلی زود شخصیت را پذیرفت. این شخصیت که برای آن مابهازای بیرونی هم میتوان متصور شد بعد از سالها هنوز در کارنامه ارجمند میدرخشد.
اعتراض
محصول: ۱۳۷۸
اسم شخصیت: امیرعلی
کارگردان: مسعود کیمیایی
درباره نقش: در اواخر دهه ۸۰ مسعود کیمیایی بار دیگر یادی از قهرمانهای سالخوردهاش میکند و مسئولیت بازیاش را به داریوش ارجمند میسپارد. امیرعلی "اعتراض" نماینده نسلی است که با تغییرات جدید و تفکرات تازه نمیتواند همراه شود. دوره اصلاحات است و فضای ی و بهتبع آن پرداختن به مسائل روز آغاز شده.
کیمیایی در "اعتراض" هم به آنچه بر کشور گذشته اعتراض دارد و هم به صراحت دغدغههای ی جوانها را که متأثر از دوم خرداد است نشا میدهد. مهمتر اینکه دو نسل را برابر یکدیگر قرار میدهد؛ امیرعلی به خاطر ناموس برادرش رضا ۱۲ سال رنج زندان کشیده و حالا از همان برادر زخم زبان میخورد.
جایگاه در کارنامه: داریوش ارجمند به خوبی شمایل قهرمان خسته و دلتنگ را که نمیتواند با موقعیت جدید حکنار بیاید به تصویر میکشد، قهرمانی که چاره را در حذف خود میبیند و خودش را در مقابل دشمنش خلع سلاح میکند.
مسافر ری
محصول: ۱۳۷۹
اسم شخصیت: عبدالعظیم
کارگردان: داود میرباقری
درباره نقش: قرن سوم هجری، مقارن با خلافت عباسی و امامت امام هادی (ع)، عبدالعظیم حسنی یکی از شاگردانشان و مریدان امام مغضوب دستگاه خلیفه است. پس از تخریب بارگاه امام حسین (ع) در کربلا به دستور عمال خلیفه، عبدالعظیم به توصیه امام هادی (ع)، دست به مهاجرتی طولانی به سمت ایران و شهرری میزند.
عبدالعظیم حامل پیام امام هادی (ع) به علویان ایرانی است. او در این مسافرت طولانی با خطرات و حوادث گوناگونی روبهرو میشود و سرانجام پس از مسافرتی طولانی و پر از حوادث تلخ و شیرین به مقصد میرسد.
جایگاه در کارنامه: این بار هم همکاری داود میرباقری و داریوش ارجمند بهبار مینشیند و یکی از شخصیتهای مهم مذهبی خلق میشود. ارجمند در فیلم تاریخی "مسافر ری" که به تعبیری فیلم جادهای هم بهحساب میآید، کاری سخت داشته، هم باید حقیقت عبدالعظیم را نمایش میداده و هم مرارتهایی که در این مأموریت داشته است. ارجمند از این آزمون هم موفق بیرون آمده.
سگکشی
محصول: ۱۳۷۹
اسم شخصیت: حاج نقدی
کارگردان: بهرام بیضایی
درباره نقش: قهرمان اصلی فیلم "سگکشی" یک زن است: گلرخ کمالی با بازی مژده شمسایی. او برای گرفتن رضایت از طلبکاران همسرش سراغ آنها میرود و از هیچ کوششی دریغ نمیکند. یکی از آنها حاج نقدی با بازی داریوش ارجمند است؛ تاجری حجرهدار که علیالظاهر مقید به شرعیات و اخلاقیات است.
جایگاه در کارنامه: شخصیت حاجنقدی بهرغم حضور کوتاه در فیلم "سگکشی" توی ذهن مانده. دلیل اصلی به موقعیتی است که بهرام بیضایی برای شخصیت ایجاد کرده و نیز درکی است که بازیگر از این کاراکتر دارد. داریوش ارجمند با بهرهگیری از خصلتهای تیپیک این تاجر زیرک و باهوش، شخصیتی چندوجهی را ساخته است.
او استفادهای درست از زبان بدن کرده؛ چه وقتی در قندان را باز میکند، چه آنگاه که قند تعارف میکند و چه زمانی که با تسبیح ور میرود. در زمان سکوت هم چشم و حرکات آن معرف آشوب درونی حاجی قندی است. ارجمند برای این نقش، سیمرغ مکمل گرفته است.
سریال ستایش
محصول: از ۸۹ تا ۹۸
اسم شخصیت: حشمت فردوس
کارگردان: سعید سلطانی
درباره نقش: سریال "ستایش" دو دسته مخاطب دارد؛ عدهای که بهشدت دوستش دارند و عدهای که متنفرند! درباره شخصیت حشمت فردوس، اما ماجرا فرق میکند و بهوضوح میتوان متوجه محبوبیت این شخصیت شد. از شمایل حشمت فردوس ۱۰ سال پیش در فصل اول ستایش رونمایی شد؛ مردی قدرتمند، خودخواه و پایبند به اصول خاص.
حشمت در فصل دوم هم یکهتازی میکرد تا اینکه به خاک سیاه نشست! در فصل سه سریال که پخش آن هفته پیش تمام شد، با موقعیت متفاوت حشمت فردوس مواجه بودیم. بالا رفتن سن، عاشق شدن و بازی روزگار او را از لجبازی و زورگویی دور کرده بود. این بار پیرمردی را دیدیم که خواستنیتر است!
جایگاه در کارنامه: حشمت فردوس در ذهن قاطبه مخاطبان میماند. نشان به آن نشان که این شخصیت در یک نظرسنجی با اندکی رأی پشت شخصیت مالک قرار گرفته است. تکیهکلامهای او مثل دکی، افتاد، ببین و . ورد زبان خیلیهاست.
ایسنا: در آستانه فرارسیدن حلول ماه ربیعالاول ماه شادی اهلبیت (ع)، پایگاه اطلاعرسانی دفتر نماینده ولیفقیه در استان البرز و امامجمعه کرج گزیدهای از بیانات آیتالله حسینی همدانی دربارهی خرافات آخر ماه صفر را منتشر کرد:
کوبیدن درب هفت مسجد سند شرعی ندارد
۶۰ روز همه ما سیاه پوشیدیم برای عزای حسین، برای مبارزه با بدعت، مبارزه با بدیها و کژیها و به سر و سینه زدیم و عزای حسین را داشتیم؛ اما ازآنجاییکه دشمن لحظهای غفلت نمیکند، دین را با بدعت از بین میبرند. درست آمدند گفتند روز آخر ماه صفر و شب اول خوب است که بروید درب ۷ مسجد شمع روشن کنید درحالیکه این در دین یک بدعت است. هیچ منشئی ندارد.
مستندش کردند به یک روایت جعلی که بنده گشتم در تمام کتب شیعه آن را پیدا نکردم. اگر دوستان پیدا کردند به من اطلاع دهند. که مثلاً من بشرنی به خروج صفر بشرته بالجنه» هر کس بگوید ماه صفر تمام شد او را به بهشت بشارت میدهم. من چنین روایتی راندیدم.
گشتم یک روایت را پیدا کردم این را عرض میکنم. در معانی الاخبار این روایت هست که حضرت میخواستند ابوذر را بهعنوان یک شخصیت بهشتی معرفی کنند. ابن عباس میگوید به همراه پیغمبر و یک تعدادی نشسته بودیم در مسجد قبا، حضرت فرمودند هرکسی از این در وارد شود من به او بشارت بهشت میدهم.
یک تعدادی از جمعیت بلند شدند رفتند بیرون که از در بیایند داخل؛ که بگویند آمدیم و پیغمبر هم که بشارت بهشت ما را داد. درصورتیکه وقتی به این روایت دقت کنید که انشاءالله مراجعه میکنید حضرت میخواهد اعلام کند که ابوذر بهشتی است. اساس بحث درباره ابوذر است. بعد حضرت وقتی دیدند عدهای رفتند بیرون (اینطور که در ذهنم هست) به کسانی که داخل بودند گفتند اگر اینها آمدند داخل، من میپرسم که آخرین ماه رومی که ما داریم از آن خارج میشویم کدام ماه است.
هر کس جواب داد او اهل بهشت است. جمعیت به داخل آمدند. در میان آنها ابوذر بود. حضرت پرسیدند که آن ماه رومی که از آن خارج شدیم کدام است؟ حضرت به کسانی که داخل بودند قبلاً این را گفت که کسی که بگوید از کدام ماه رومی خارج شدیم به او بشارت بهشت میدهم. من بشرنی بخروج آذار بشرته بالجنه» حضرت میخواستند ابوذر را معرفی کنند. اینها آمدند داخل بعد حضرت پرسیدند که کدام ماه است؟
ابوذر عرضه داشت به اینکه ماه آذر. حضرت فرمودند تو اهل بهشت هستی. بعد درباره آینده ابوذر که چگونه میشود و چگونه کشته میشود آنجا بیان میکنند. تنها روایتی را که ما درباره بشارت دیدیم همین روایت بود. این مستمسک یک عدهای شده انحرافات درست میکنند.
خطبههای نماز جمعه ۲۰ آذر ۱۳۹۴ شهر کرج
مناسک سازی یکی از بدعتهای مخرب در دین است
ائمه جماعات مساجد مواظب باشند درب مسجد را بازکنید بیایند داخل دعا بخوانند. دم در مسجد شمع روشن کردن با این وضعیتی که این تکفیریها در جهان ایجاد کردند و برای ما داستان درست میکنند مواظب باشیم که خداینکرده گرفتار این مسئله نشویم. عموماً هم کسانی این کار را انجام میدهند که نسبت به دین وضع مناسبی ندارند. اطلاعات دینی آنها هم ضعیف است.
خیال میکنند که اگر این کار را بکنند و پشت در مساجد بروند و در بزنند و شمع روشن کنند این جایگزین اعمال عبادی آنها خواهد بود. یکی از بدعتهایی که مخرب است مناسک سازی است. دشمن از این مناسک سازی بسیار بهره میبرد که هیچ ریشهای هم در دین ندارد. اهل ایمان و تدین مواظبت کنند. دو ماه تمام به نام حسین علیهالسلام سیاه پوشیدیم، عزاداری کردیم، برای حسینی که قیام او برای بدعت زدایی بود، روز آخر با یک روایت مجعول تمامکار را خراب میکنند.
خطبههای نماز جمعه ۵ آذر ۱۳۹۵ شهر کرج
درب مساجد باز باشد
ائمه بزرگوار مساجد روشنگری لازم را برای مردم داشته باشند. خطبا و اهل منبر برای مردم بیان کنند این بدعت را که دستهایی در کار است که این را توسعه بدهند. بگویند که کار مفیدی هم نیست. هرچه میخواهند بدهند داخل مسجد میدهند، نه بیرون از مسجد و پشت در مسجد. اگر هم بخواهند چیزی بدهند درون مسجد میدهند، با نماز و دعا و انابه. درب مساجد باز باشد، شیرینی و شکلات بدهید عیبی ندارد. بیایند داخل عبادت کنند.
خطبههای نماز جمعه ۳ آبان ماه ۱۳۹۸ شهر کرج
فتاوای تعدادی از مراجع عظام ذیل این موضوع:
آیت الله العظمی ای: بسمهتعالی، این عمل مستند روایی ندارد و شیوه قابلتأیید نیست. اگرچه اصل اذکار و ادعیه و طلب حاجات از خداوند متعال عمل پسندیده است، لیکن اشکال در شیوه عمل به نحو یادشده است. آقایان علماء اعلام – دامت افاضاتهم – و مؤمنین – ایدهم الله تعالی – با پند و اندرز و موعظه و نصیحت از رواج چنین رفتارهایی که چهبسا ممکن است منتهی به وهن مذهب گردد، جلوگیری نمایند.
آیت الله العظمی مکارم شیرازی : بسمهتعالی با توجه به اینکه این عمل در روایات معصومین (ع) وارد نشده است انجام آن بهعنوان یک عمل مستحب شرعی جایز نیست و سزاوار است ائمه محترم جماعات مردم را بهسوی مراسم و توسلاتی دعوت کنند که در روایات معصومین (ع) واردشده است وگرنه ممکن است افراد منحرف برای وهن مذهب هرروز امر تازهای اختراع کنند و ناآگاهان را بهسوی آن دعوت کنند. همیشه موفق باشید.
آیت الله العظمی صافی گلپایگانی: بسمالله الرحمن الرحیم ۱- مستند روایی بر عمل مذکور به نظر نرسیده و الله العالم.۲- با عدم مستند شرعی تأیید آن معنی ندارد؛ و الله العالم.۳- علمای اعلام باید مردم را آگاه کنند. وفقکم الله؛ و الله العالم.
مرحوم آیت الله العظمی فاضل لنکرانی: بسمهتعالی مستند شرعی برای عمل فوق ملاحظه نشده است و لازم است مؤمنین ازاینگونه اعمال اجتناب نموده و برای قضای حوایج و برآورده شدن حاجات از طرقی که در کتب ادعیه آمده استفاده کنند.
مرحوم آیت الله العظمی تبریزی: بسمهتعالی زدن درب مسجد و حاجات خواستن از مسجد مسند شرعی ندارد و در روایات وارد نشده است. لکن نماز جماعت خواندن در مساجد و حاجت خواستن از خداوند با توسل به ائمه (علیهمالسلام) شرعاً ثابت است؛ و الله العالم.
رومه جامجم - نرگس خانعلیزاده: همهچیز از یک نیاز یا یک اتفاق شروع میشود و این نقطه آغاز نیت یک واقف برای وقف بخشی از مال و داراییاش است. وقف یکی از رسمهای نیک اسلام است و حالا سالهای سال است که به یکی از سنتهای قشنگ ایرانیها تبدیل شده است.
آنقدر که قدم در هر شهر و روستایی از ایران که میگذاریم، بالاخره مسجدی، مدرسهای، بیمارستانی یا حتی آبسردکنی است که وقف استفاده اهالی آن محل شده است و دعای خیری برای واقف دارد. اما همه وقفهایی که در طول تاریخ انجام شده محدود به همین نیتهای مرسوم نبوده است.
گاهی اوقات کسانی با نیتهایی متفاوت، وقفهای جالبی کردهاند؛ وقفهای متفاوت و جالبی که البته تعدادشان هم کم نیست و شنیدن و دانستن چند تایی از این هزاران وقف عجیب در روز وقف، شاید تلنگری برای باز شدن راهی برای واقفی با فکر و نیتی متفاوت باشد.
وقف گربهها
میدانستید زمینی به نام بند گربهای وجود دارد که صاحب زمین آنجا را وقف جلوگیری از آزار و اذیت گربهها کرده است؟ این قطعه از زمین در منطقه بشرویه استان خراسان جنوبی است و کسانی که در این زمین خانه دارند، حق اذیت کردن گربهها را ندارند. اینطور که ما شنیدهایم، در قدیم، نگهداری گوشت بهراحتی این روزها در خانه نبوده است.
حالا اگر در این بین، گربهای میآمد و همان یک تکه گوشتی را که صاحبخانه در خانهاش نگهداری میکرد میبرد، اهالی خانه حسابی گربه را توبیخ میکردند. همین هم شد که در چنین اوضاع و احوالی، یک نفر آمد و زمینش را وقف خانه برای کسانی کرد که اگر روزی گربهای گوشتشان را برد، کاری به کارش نداشته باشند؛ وقفی که باعث شد محبت و مهر بیشتری بین مردم نسبت به هم و خب نسبت به حیوانات رواج پیدا کند.
وقف یک مشت پسته
یک مشت پسته هم میتواند نیت یک وقف باشد. ماجرای جالب این است که عباس خلیلی، صاحب یک باغ پسته است که همه باغ را به شرط تهیه یک مشت پسته در جلسات قرآن کریم وقف کرده است.
داستان این است که آقای خلیلی اهل شهر سنخواست از شهرستان جاجرم است و محصول باغ پسته یک میلیارد ریالی خودش را با نیت تهیه یک مشت پسته به عنوان پذیرایی برای جوانان و نوجوانان نمازخوان و شرکتکننده در جلسات قرآن مسجد جامع شهر و اطعام و عزاداری حضرت زهرا (س) در دهه فاطمیه وقف کرده است.
اولین وقف سایبری جهان
به نظر یکی از جالبترین وقفهای مبتکرانه چند سال اخیر، وقف مجازی یا وقف سایبری است که مرتضی میرسراجی برای اولین بار آن را انجام داده است. درآمد این موقوفه، جوایز، هدایا، حمایتهای مالی و. به برگزیدگان وبسایت الخیرات که منتخب هیأت داوری هستند اختصاص داده میشود.
این وقف منفعتی و عام است و نخستین وقف سایبری جهان لقب گرفته است که خوشبختانه به نام ایران ثبت شده است. در وبسایت الخیرات سعی میشود کارهایی که عیار ۲۴ دارد و جزو ترینهاست و خوب محسوب میشوند، به مردم معرفی شود. تا امروز بیشتر از ۸۰ وقف جالب، از نظر نوع و عواید، برای معرفی در این سایت قرار گرفته است.
آقای میرسراجی میگوید با این کار، ایران به عنوان پیشگام در موقوفات سایبری معرفی شده است و امیدوارم این کار صدقه جاریه و باقی الصالحاتی باشد که مردم برای همیشه از عواید آن بهرهمند شوند.
جاروی پر طاووس وقف حرم مطهر امام رضا (ع)
فردی به نام حاجیه نوابوالدهسالار در سال ۱۲۶۳، یعنی نزدیک به ۱۷۰ سال پیش جارویی از پر طاووس را وقف حرم مطهر امام رضا (ع) کرده است. دسته این جاروی پر طاووس، با دستهپوش مرواریددوزی شدهای پوشانده شده است و تعداد پرهای طاووس به کار رفته در این جارو تقریبا ۹۰ پر است، اما تعداد پرهای اولیه آن در حدود صد پر بوده است. این روزها این جارو در موزه مرکزی آستان قدس نگهداری میشود.
وقف آشپزخانه
نه اینکه آشپزخانهای وجود داشته باشد و حسین خادمی آن را وقف کند؛ بلکه آقای خادمی، به نیت وقف، آشپزخانه مجهز و کاملی در زمینی به مساحت ۴۵۰ متر مربع ساخت و پس از تکمیل ظاهر و باطنش، آن را وقف کرده است.
این واقف آشپزخانه خود را برای استفاده حسینیه ابوالفضلی هیات دارالشفای رضوانشهر و آشپزی جهت مراسم جشن و عزاداری خارج از حسینیه وقف کرده است. ارزش ریالی این آشپزخانه چیزی حدود دو میلیارد و ۵۰۰ میلیون ریال برآورد شده بود.
وقف مهریه
یکی از موقوفات جالب، قطعه زمینی به مساحت ۴۰۰ متر مربع در روستای ملاقلی در وردشت سمیرم است که این موقوفه جزو موقوفاتی با نیت ساخت مسجد برای این روستاست. حالا ماجرا چه بوده است؟ اینکه از آنجا که در این روستا مسجدی وجود نداشت، خانم روحانگیز شهریاری این زمین را که به عنوان مهریهاش به او رسیده بود، وقف ساخت مسجدی در روستای مادریاش کرد.
به نظر میرسد در دورهای از تاریخ، وقف مهریه مرسوم بوده است که خانم فاطمه آشوری هم که از اهالی روستای چاه فالیز شهرستان بجستان بوده است، پنجدانگ از مزرعه چاه و آب آن را که مهریهاش بوده است، با نیت مصرف در هزینههای برگزاری مراسم ولادت و عزاداری در شهادت امام رضا (ع) وقف کرده است.
وقف زمین جهت ترویج فرهنگ وقف
وقف برای چه؟ برای ترویج وقف؛ به همین روشنی و واضحی. در واقع کسی آمده است و مالش را وقف کرده است تا دیگران هم از او یاد بگیرند و این کار را ادامه دهند. دیگر چه چیزی بهتر از این؟ آقای رمضان مبرم، یکی از همین واقفان است. او ۹۰ هزار مترمربع زمین کشاورزی خودش در شهرستان ایلام را وقف کرد تا در زمان خودش، اولین موقوفهای باشد که با چنین نیتی به ثبت میرسد.
البته این زمین علاوه بر نیت اصلیاش که تبلیغ و ترویج فرهنگ وقف بوده است، روضهخوانی حضرت زهرا (س) و کمک به ایتام را هم به همراه خودش داشته است.
وقف درمان
هزینه درمان بیماران سرطانی هم از آن نیتهایی است که خیلی از واقفان سراغش میروند که خب فقط در نوع مالی که وقف میکنند، تفاوت دارند. مثلا علی نیز، یک درصد از ۶ درصد کل سهام کارخانه لوله و پروفیل کویر خراسان جنوبی را برای بیماران سرطانی شهرستان بیرجند وقف کرده است. این وقف برای درمان بیماران سرطانی شهرستان بیرجند است که به دلیل نوع متقاوت وقفش، در لیست وقفهای عجیب و جالب قرار گرفته است.
وقف دیگ
البته اینکه وسیلهای را به نیتی خاصی و برای مصرف خاصی نذر کنیم موضوع جدید و عجیبی نیست، اما خب هر وسیلهای در نوع خودش میتواند جالب باشد. مثلا در سال ۱۳۳۱، وقف جالب دیگری در امور اوقاف به ثبت رسید؛ ثبت وقف یک دیگ.
خانم خدیجه خسروی یک عدد دیگ بزرگ را برای امور خیر و مراسم مذهبی و اعیاد و عزا وقف کرد و گفت که این دیگ را برای هر امر خیری، به هرکسی که نیاز داشت بدهید تا در آن غذا درست کند تا من هم نقش کوچکی در آن نذری داشته باشم.
وقف برای انرژی صلحآمیز هستهای
انرژی هستهای هم از آن مواردی است که وقفهای متفاوتی برای پیشرفتش انجام شده است. ستاره شاکرمی، خانمی است که آپارتمان خودش را در خرمآباد با نیت اینکه همه درآمدهای آن برای انرژی صلحآمیز هستهای مصرف شود، وقف کرده است. شاید برایتان جالب باشد بدانید که عین کلمه صلحآمیز در موقوفه این واقف نوشته و تاکید شده که اتفاقا همین موضوع این وقف را شگفتانگیزتر از قبل کرده است.
ماجرای وقف برای انرژی هستهای به یکی دو مورد ختم نمیشود. همین چند سال اخیر، نیکوکار دیگری هم ملکی را در خرمشهر که در زمان خودش حدود ۲۰ میلیارد ریال ارزش داشت برای توسعه فعالیت علمی دانشجویان در زمینه انرژی هستهای وقف کرد. علاوه بر آن، در سال ۹۲ و به مناسبت هفته وقف، این بانوی نیکوکار که تهرانیالاصل است، ملکی تجاری را در خرمشهر با متراژ ۴۰۰ متر مربع به منظور حمایت از دانشجویان در زمینه انرژی هستهای وقف کرد.
برترینها: همزمان با توییت رئیسجمهور آمریکا درباره وقوع یک اتفاق بزرگ»، نشریه نیوزویک به نقل از یک مقام آمریکایی از مرگ سرکرده گروه تروریستی داعش در عملیات نیروهای ویژه ارتش آمریکا» خبر داده است.
نشریه نیوزویک» بامداد امروز (یکشنبه) به نقل از یک مقام نظامی آمریکایی از عملیات بالگردی نیروهای ویژه ارتش این کشور در استان ادلب» سوریه علیه ابوبکر البغدادی» سرکرده گروه تروریستی داعش» خبر داده و نوشته است که واشنگتن با اطمینان بالا» معتقد است که بغدادی در این حمله کشته شده است.
نیوزویک به نقل از منابع مطلع نوشته است که تیمی از نیروهای ویژه ارتش آمریکا روز شنبه و بعد از دریافت اطلاعات محل حضور البغدادی، این عملیات را انجام دادهاند. بنا بر این گزارش، محلی که هدف این حمله قرار گرفته، از مدتی پیش تحت نظر قرار داشته است.
یک مقام ارشد پنتاگون در تشریح جزئیات این عملیات گفته است که بعد از ورود نیروهای آمریکایی به محل استقرار البغدادی، درگیری مختصری اتفاق افتاده و سپس البغدادی با منفجر کردن جلیقه انفجاریاش، خودش را کشته است.
هنگام این عملیات خانواده البغدادی نیز در محل حضور داشتهاند و تصور میشود که دو همسر سرکرده داعش هم بر اثر انفجار کشته شدهاند.
همزمان شبکه سیانان» هم به نقل از یک منبع نظامی نوشته است که آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا) هم در این عملیات نقش داشته و اطلاعات محل حضور البغدادی را در اختیار پنتاگون قرار داده است.
این گزارش ساعتی پس از آن منتشر میشود که دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا در توییتر نوشت: همین الان چیز بزرگی اتفاق افتاد.»
بنا بر اعلام کاخ سفید، ترامپ قرار است ساعت ۹ صبح به وقت واشنگتن (۴:۳۰ عصر به وقت تهران) بیانیهای مهم» صادر کند. دولت آمریکا هنوز در مورد موضوع این بیانیه جزئیاتی منتشر نکرده است.
قرار است مارک اسپر» وزیر دفاع آمریکا هم دقایقی بعد از ترامپ، در یک نشست خبری در مورد ت آمریکا در قبال سوریه حضور پیدا کند.
پیشتر برخی منابع محلی گزارش داده بودند که بالگردهای آمریکایی اواخر وقت شنبه به منطقهای در نزدیکی شهرک باریشا» در شمال ادلب حمله کردهاند. بر اساس گزارشهای تأییدنشده، بین ۶ تا ۸ بالگرد آمریکایی در این عملیات مشارکت داشتهاند.
الجزیره به نقل از نیوزویک نوشته است که رهبر گروه تروریستی داعش روز شنبه در حمله هوایی یک بالگرد در استان ادلب واقع در شمال غرب سوریه کشته شده است.
نیوزویک میگوید این خبر را از یک مسئول بلندپایه نظامی آمریکایی دریافت کرده است.
سی ان ان نیز به نقل از برخی مسئولان آمریکایی گزارش داد که آژانس اطلاعات مرکزی این کشور (CIA) در شناسایی مکان خلیفه خودخوانده داعش کمک کرده و برای تایید نهایی مرگ وی نیز منتظر نتیجه آزمایش های DNA و انگشت نگاری هستند.
همزمان با انتشار اخبار تائید نشده از مرگ رهبر داعش، خبرگزاری رویترز مدعی شده که ایران از کشته شدن ابوبکر البغدادی اطلاع داشته است. خبرگزاری رویترز مدعی شده است که مسئولان دولت سوریه خبر کشته شدن رهبر داعش را به ایران اطلاع دادهاند.
بنا بر ادعای رویترز، علاوه بر ایران، دولت سوریه عراق را نیز در جریان عملیات ارتش آمریکا و کشته شدن البغدادی در این عملیات قرار داده است.
هیچ یک از مسئولان کشورمان تاکنون در این باره اظهار نظر نکردهاند.
در همین حال ویدئویی در فضای مجازی منتشر شده که ادعا میشود حاوی تصاویری از محل حضور ابوبکر البغدادی، سرکرده گروه تروریستی وهابی داعش در روستای باریشا در ادلب سوریه پس از حمله هوایی است.
در صورت پخش نشدن ویدئو بر روی تصویر زیر کلیک کنید.
برترینها: اظهارات جهانگیری دربارهی تایید لوایح مبارزه با پولشویی توسط رهبر انقلاب با تکذیب مجمع تشخیص و محسن رضایی همراه شده. تمدارانی چون کریمیقدوسی (نزدیک به جبههپایداری) و محمد حسینی (وزیر فرهنگ نژاد) طی دیروز و امروز رسما جهانگیری را دروغگو خطاب کردهاند. برخی نهادهای دانشجویی اصولگرا هم موضع تندی گرفتند، نکته اینجاست که جهانگیری اصلاحطلبترین فردِ دولت است و این فعل و انفعالات در انتخابات آینده بیتاثیر نخواهد بود.
انتشار سخنان اسحاق جهانگیری معاون رییس جمهور درباره وضعیت لوایح "افای تی اف" با واکنش تند اصولگرایان و تکذیب چند نهاد روبه رو شده است. اصولگرایان معاون اول رییس جمهور را متهم میکنند که مطالبی را به دروغ مطرح کرده است. در همین حال رییس دفتر از کارشکنی یک نهاد در راه تصویب لوایح "افای تی اف" خبر داد و گفت "این نهاد باید مسئولیت این وضعیت را بپذیرد.
متن دقیق سخنان جهانگیری به شرح زیر است: الان دو لایحه درباره اف. ای. تی. اف را به مجمع تشخیص مصلحت فرستادیم؛ تا الان تعیین تکلیف نشده است. مجمع تشخیص مصلحت نظام جلساتش درباره پالرمو و سیافتی علنی برگزار کند آنجا بحث کنند مردم بشنوند تا ببینند چه اتفاقی افتاده که میگویند نه. ما در جلسات سران سه قوه دو بار یا سه بار تصویب کردیم که این دو لایحه برای اداره کشور بسیار ضروری است. هر دو بار که تایید کردیم حضرت آقا تایید کردند این لوایح تصویب شود، چون لوایح داخلی هستند، ولی همینجور مانده است."
این سخنان توسط اصولگرایان مورد هجمه قرار گرفت. در نخستین گام حجتالاسلام غلامرضا مصباحیمقدم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در واکنش به اظهارات جهانگیری گفت: رهبر معظم انقلاب در این زمینه هیچ دستوری را به ما ابلاغ نکردهاند. ایشان اگر تشخیص بدهند خودشان موضوع را به ما اعلام میکنند. ما هم در همه امور تابع فرمایشات ایشان هستیم.»
کریمی قدوسی؛ نماینده مردم مشهد در مجلس و حسینی وزیر ارشاد دولت هم با انتقاد از معاون اول رئیسجمهور در اظهارنظر مشترکی گفتند: فقط اصلاح طلبی مثل جهانگیری می تواند در جمله ای کوتاه، هم دروغ بگوید و هم بهتان بزند!
پس از آن امیرحسین قاضیزاده هاشمی نماینده در مجلس گفت که "اگر اینگونه بود آقای لاریجانی آن را مطرح میکرد."
موج تکذیب سخنان جهانگیری ادامه دار شد و مجمع تشخیص مصلحت نظام به ادعای معاون اول واکنش نشان داد. مجمع سخنان جهانگیری را رد و در بیانیه خود اعلام کرد "معظمله هیچگونه اظهار نظر یا مکتوبی دال بر موافقت با تصویب و اجرای لوایح افای تی اف یا سی اف تی نداشته اند." این نهاد که طبق قانون اساسی وظیفه داوری در اختلاف میان مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان قانون اساسی را برعهده دارد تاکید کرده است: مجمع تشخیص مصلحت نظام جلسات و بررسیهای خود را در خصوص این لوایح فارغ از هر گونه فشار و اعمال نظر و با در نظر گرفتن منافع ملی پیگیری خواهد کرد.»
محسن رضایی، دبیر مجمع هم در این رابطه گفت: صحبت آقای جهانگیری تکذیب میشود. رهبر معظم انقلاب نه شفاهاً و نه کتباً کنوانسیونهای پالرمو و CFT را تایید نکرده است.
در همین حال سخنگوی قوه قضائیه نیز سخنان جهانگیری را به گونهای دیگر تکذیب کرد. غلامحسین اسماعیلی گفت: برخلاف ادعاهای مطروحه، از زمان انتصاب آیتالله رئیسی به عنوان رئیس قوه قضائیه و حضور ایشان در جلسه سران قوا، هیچگونه بحثی پیرامون افای تی اف مطرح نشده و ادعای تصویب این معاهده در جلسه سران قوا، در این دوره نادرست است.»
همزمان با این تکذیبهای رسانههای اصولگرا نیز به رد سخنان جهانگیری پرداختند. رومه کیهان در این باره نوشت: "رهبر معظم انقلاب به هیچ عنوان لوایح مرتبط با افای تی اف را را تایید نکردهاند." این رومه ادعای جهانگیری را "غیراخلاقی" خواند.
رومه جوان نیز به شدت از جهانگیری انتقاد کرده است. این رومه ضمن گزارش سخنان جهانگیری را "دروغ" خوانده است.
انتقاداتی مشابه از جهانگیری در فضای مجازی نیز وجود دارد. حتی برخی کاربران اصولگرا خواستار پیگیری قضایی ادعای جهانگیری شده اند.
در کنار واکنشها به سخنان جهانگیری، اما دیگر مقامات دولتی نیز بر تصویب لوایح افایتیاف تاکید کردند.
رییسجمهور در جلسه اخیر هیأت دولت گفت: نباید اجازه دهیم در سیستم بانکیاتهام پولشویی به ما بچسبد و این به زیان کشور است. البته در خصوص افایتیاف که برخی به آن حساسیت دارند سخنی نمیگویم.» در ادامه افزود: چرا یک عده در مقابل چهار لایحهای که در دولت و مجلس به تصویب رسیده، مانعتراشی میکنند و جلوی دولت و مجلس ایستادهاند؛ اینگونه اقدامات به نفع کشور نیست.»
اشاره به لوایحی است که از سوی دولت در ارتباط با پولشویی و کمک مالی به گروههای تروریستی تهیه و در مجلس تصویب شد.
محمود واعظی رییس دفتر ریاست جمهوری نیز به برخی "کارشکنی ها" اشاره کرد و گفت: متاسفانه این لوایح بانکی و اقتصادی را ی و جناحی کردهاند و کسانی که مخالفت میکنند باید مسئولیت مخالفت خود را بپذیرند.» واعظی درباه تایید این لوایح از سوی رهبر معظم انقلاب اظهار بیاطلاعی کرده، اما او نیز تاکید کرد که این لوایح در جلسه سران سه قوه تصویب شده است.
در همین راستا دفتر معاون اول رییس جمهور درخصوص سخنان اخیر اسحاق جهانگیری در باب لوایح مرتبط با FATF اطلاعیه ای منتشر کرد و با اشاره به آنچه برداشتهای متفاوت و موضعگیری ی و غیراخلاقی برخی افراد و رسانهها از سخنان دکتر جهانگیری در نشست با جمعی از علما و ون» خوانده، تصریح کرد: برخی تلاش دارند تا هدف اصلی این سخنان مبنی بر ضرورت شفافیت در تصمیم گیری ها و اهمیت تسریع در تصویب لوایح مرتبط با FATF را به حاشیه ببرند.
اصولگرایان معاون اول رییس جمهور را متهم میکنند که مطالبی را به دروغ مطرح کرده است. در همین حال مدیر روابط عمومی ستاد امر به معروف چهره جهانگیری رو به دماغک هواپیما تشبیه کرد که تذکر به وی را درپی داشت.
با این حال شواهد حقوقی و تاریخی در این زمینه، نشان میدهند که سخن معاون اول رئیسجمهور بیراه نبوده است. کشور ما از اردیبهشت سال ۱۳۹۷، نهاد جدیدی به نام شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا دارد که با عضویت ۵ عضو از هر قوه به ریاست رئیسجمهور تشکیل میشود. مصوبات این نهاد نیز پس از تایید رهبر انقلاب در حکم قانون هستند.
برترینها: جدیدترین اعترافات روح الله زم از تلویزیون منتشر شد؛ اعترافاتی که در آن محمد حسین رستمی رومهنگار اصولگرای سایت عماریون به عنوان یکی از منابع خبری آمد نیوز معرفی شده است. البته پیش از آنکه روح الله زم این چنین اعتراف کند، رستمی به زندان افتاده بود. شیرین نجفی ادمین آمد نیوز یکی از چهرههایی است که پس از دستگیری روح الله زم زیاد از او صحبت میشود.
طی هفته اخیر سپاه در بیانیهای از دستگیری "روح الله زم" سرشبکه سایت معاند و ضدانقلاب "آمدنیوز" در یک عملیات اطلاعاتی هوشمندانه توسط سازمان اطلاعات سپاه خبر داد.
روحالله زم فرزند محمد علی زم از ون سرشناس است. او که از منتقدین محمود نژاد محسوب میشد پس از اعتراضات سال ۸۸ توسط وزارت اطلاعات دستگیر شد. او مدتی به زندان اوین منتقل شد.
پس از این بازداشت روح الله زم به تندرویهای خود ادامه داد. زم پس از آزادی از ایران کشور را ترک کرد و به فرانسه رفت. او در فرانسه فعالیت ضدنظام خود را آغاز کرد. او مسئول سایت و کانال تلگرامی آمد نیوز است. سایت و کانالی که چند سالی است فعال شده و به انتشار مطالب ضد نظام میپردازد. این سایت و کانال با وجود ادعای مبارزه با فساد، به انتشار شایعات و اخبار دروغ درباره نهادها و شخصیتهای ی و غیر ی ایران میپرداخت.
کانال آمد نیوز با جوسازی به دنبال تهییج افکار عمومی علیه نظام بود. این سایت و کانال در جریان ناآرامیهای زمستان سال ۹۶ نقش آفرینی موثری داشت. کانال خبری آمد نیوز بیش از یک میلیون دنبال کننده داشت.
در اطلاعیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درباره بازداشت روح الله زم آمده است: نامبرده به رغم اینکه تحت هدایت سرویس اطلاعاتی فرانسه و حمایت و پشتیبانی سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی و مرتبط با سایر سرویسهای اطلاعاتی قرار داشت و به صورت شبانه روزی با روشهای پیدا و پنهان و در پوششهای گوناگون و چند لایهای مورد حفاظت قرار میگرفت، در دام فرزندان ملت ایران در سازمان اطلاعات سپاه افتاد.
برنامه ۲۰:۳۰ تلویزیون، فیلم کوتاهی درباره بازداشت و اظهارات روحالله زم، مدیر سایت آمدنیوز» منتشر کرد. در این ویدئوی ۹۰ ثانیهای، زم در حالی که چشم بند دارد، داخل یک خودرو به محلی نامشخص برده میشد. او همچنین در اظهاراتی کوتاه و خلاصهشده گفت از رفتارهای رسانهایاش در سالهای اخیر پشیمان است و عذرخواهی» میکند. او در ادامه از نظام هم عذرخواهی کرد.
زم در این ویدئو همچنین تاکید کرد که اعتمادش به کشور فرانسه که قرار بوده از او محافظت کنند، اشتباه بوده است. او گفت: "اعتماد کردن به کشورهایی مثل آمریکا، فرانسه، عربستان، اسرائیل و ترکیه که نشان میدهند رابطه خوبی با جمهوری اسلامی ندارند، اشتباه است."
"آمد نیوز" ادعاها و تهمتهای بی پایه و اساس زیادی به همه مسئولان کشور وارد کرد که خسارتهای فراوانی در پی داشت. به این ترتیب نمیتوان پذیرفت که روح الله زم وابسته به سرویسهای امنیتی ایران بوده و برای رسوخ در اپوزیسیون فعالیت کرده است.
جدیدترین اعترافات روح الله زم از تلویزیون پخش شد؛ اعترافاتی که در آن محمد حسین رستمی رومه نگار اصولگرای سایت عماریون به عنوان یکی از منابع خبری آمد نیوز معرفی شده است.
محمد حسین رستمی فردی است که مکالماتش با مدیر آمدنیوز پخش شد که به شکل مشمئز کننده ای در حال طلب کردن پول برای اخباری است که برای زم ارسال کرده است. محمد حسین رستمی» جوان 34 سالهای با هیبت کاملا حزباللهی بود که چندی قبل خبر بازداشت شوک آورش به اتهام جاسوسی برای رژیم صهیونیستی رسانه ای شد.
رستمی چندی قبل با انتشار یک عکس جعلی مدعی شده بود که همسر دوم ظریف به جرم جاسوسی بازداشت شده است. خبری که به سرعت در فضای مجازی پیچید و البته مشخص شد که نه زن دومی در کار است و نه اتهام جاسوسی مطرح شده است.
وی که در سال 96 چند مدتی به جبهه های سوریه رفته بود، ناگهان به جرم جاسوسی برای رژیم صهیونیستی بازداشت شد.
در آن زمان آمد نیوز درباره رستمی نوشت: او با اتهامات واهی به هشت سال زندان محکوم شده است. و به خاطر پیگیری یکی از سرداران ارشد سپاه پاسداران به زندان افتاده است. رستمی در پی نزاعهای متعدد درون قدرت در جمهوری اسلامی و قربانی کردن نیروهای بیحاشیه و خدوم در ساختار حاکمیت توسط سرداران و نیروهای ارشد امنیتی ایران بازداشت شده است».
محمد حسین رستمی مرداد ۹۰ به شرق گفته بود: من در سایتهایی مانند صراط و رجا و چند سایت دیگر خبرنگار بودم. در وزارت رفاه کار میکردم که سایت عماریون را راه انداختیم.
رستمی که ظاهرا بین و مشایی تفکیک قائل بود و اخبار و پرونده های متعددی در مورد مشایی منتشر کرده بود. میگوید چون اسناد دقیق داشتم هیچ وقت از من شکایت نکردند اما بعدا ارتباطاتش با برخی افراد منتسب به جریان انحرافی سوال برانگیز شد.
حالا مشخص شده است که وی از همدستان روح الله زم بوده است. ارتباطی که مانند جاسوسی برای موساد هیچ سنخیتی با ظاهر سازی های محمدحسن رستمی ندارد!
هنوز مشخص نیست که وی از ابتدا هویت واقعی خود را پنهان میکرده و یا در مرور زمان دچار تغییر شده است.
شیرین نجفی ادمین آمد نیوز یکی از چهرههایی است که پس از دستگیری روح الله زم زیاد از او صحبت میشود.
برخی گفتهاند روح الله زم فریب شیرین نجفی [نیروی نفوذی سپاه] را خورده و به عراق آمده است و برخی میگویند روح الله زم به او اعتماد کامل داشته و فریب از سمت دیگری بوده است. چند شبکه فارسی زبان درباره شیرین نجفی یا سودابه خرسند گفتهاند او یک ماه پیش در ترکیه بازداشت و به ایران منتقل شده است.
اختلاف نظر درباره هویت واقعی و احتمال دستگیری او زمانی بیشتر شد که شیرین نجفی مصاحبهای با یک شبکه فارسی زبان داشت. عدهای معتقد بودند این مصاحبه از داخل ایران انجام شده است.
به جز موضوع بازداشت یا عامل نفوذی بودن شیرین نجفی، سوالهای دیگری درباره او مطرح شده است.شیرین نجفی اسم دیگری هم داشته و مدتی با نام سودابه خرسند فعالیت میکرده است.
همه این گمانه زنیها در حالی مطرح شده که همسر روح الله زم که در فرانسه به سر میبرد، میگوید به شیرین نجفی اعتماد کامل دارد. با این حال برخی میگویند مهسا رازانی همسر روح الله زم از پشت پرده ماجراها اطلاعی ندارد و حرفش در این باره سندیتی ندارد.
سوالهای مختلف درباره دستگیری روح الله زم، رستمی و شیرین نجفی مطرح شده است. که طبق اطلاعیه مسئولان مربوطه در این باره اطلاع رسانی خواهد شد.
برترینها: اکنون ۱۵ سال از آن روز میگذرد که ماهیگیران مسلح سومالیایی شروع به حمله و دستاندازی به کشتیهای تجاری کرده و بدین ترتیب این ان دریایی عصر جدید، دریاهای شرق آفریقا را به خطرناکترین آبهای جهان تبدیل کردند.
تنها در سال ۲۰۰۸، ملوانان بیقانون سومالیایی بیش از ۴۰ کشتی بزرگ را در خلیج عدن متوقف کرده و به کنترل خود درآوردند در حالی که این مسیر ارتباطی میانبر بین آسیا و اروپا برای اقتصاد جهانی و انتقال بار از طریق دریا بسیار حیاتی است.
از بین بردن ان دریایی امروزی در سومالی کار سادهای نیست، زیرا بسیار باهوشتر، منسجمتر و مصممتر از ان دریایی گذشته هستند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با واقعیاتی در مورد این دسته از راهن دریایی که مقر آنها در سواحل سومالی است آشنا کنیم.
۱. آنها یک مجموعه رابین هودی دارند
بسیاری از ان دریایی سومالی خود را آدم خوبهای ماجرا میدانند و نه راهنی سنگدل و بیرحم و میتوان گفت که دستکم زمانی آنها انسانهای خوب و زحمتکشی بودند. بعد از سقوط دولت مرکزی سومالی در موگادیشو در سال ۱۹۹۱، کشورهای همسایه سومالی شروع به ماهیگیری غیرقانونی و فزاینده در آبهای این کشور کردند.
اولین ان دریایی سومالی در واقع ماهیگیران خشمگینی بودند که به کشتیها و قایقهای ماهیگیری خارجی که به صورت غیرقانونی در آبهای آنان مشغول ماهیگیری بودند نزدیک شده و از آنها درخواست چیزی شبیه مالیات عبور و مرور یا ماهیگیری داشتند.
اما با تداوم ماهیگیری غیرقانونی، برخی از این ماهیگیران سومالیایی باجگیر به یکدیگر پیوسته و گروهی را تشکیل دادند که خود را نگهبانان ساحلی» مینامیدند. آنها ادعا میکردند که هدف فعالیتهایشان حفظ یکپارچگی کشور و جلوگیری از دست درازی بیگانگان تا زمان بازگشت امنیت و ثبات و البته دولت کارآمد به موگادیشو است.
البته آنها تنها بازیگران شبه راهزن منطقه نبودند، زیرا گروههای دیگری نیز در همان حوالی شروع به سرقت از کشتیهای سازمان ملل که مشغول رساندن کمکهای غذایی و دارویی به آوارگان حاضر در کمپهای سومالی بودند کردند. ادعای این سارقان این بود که در صورت دستبرد نزدن آنها به این کشتیها، اربابان جنگ طلب در روی زمین این کمکهای بینالمللی را در اختیار گرفته و البته تا حدودی نیز حق با آنان بود.
اما رفته رفته این تحرکات برای دفاع از سواحل کشور به دیگر سواحل سومالی گسترش یافته و به یک کسب و کار میلیون دلاری تبدیل شد. در سال ۲۰۰۸ و بعد از اینکه گروهی از ان دریایی سومالی یک کشتی باری اوکراینی پر از سلاح را به کنترل خود درآورده ودر قبال آزادی آن درخواست ۲۵ میلیون دلار پول نقد کردند. سوگول علی، از اعضای این ان دریایی گفت که آنها فقط پول را میخواهند و نیازی به سلاحهای موجود در کشتی ندارند.
۲. هیچ کسبوکار دیگری در سومالی به اندازه ی دریایی درآمدزا نیست
بر اساس برخی برآوردها، ان دریایی سومالی تنها در سال ۲۰۰۸ بیش از ۱۵۰ میلیون دلار درآمد داشتهاند که باعث شده این صنعت به بزرگترین منبع درآمد این کشور تبدیل شده و بیشترین سهم را در اقتصاد این کشور بیثبات داشته باشد. در واقع، ان دریایی سومالی، باهوشترین و موفقترین کارآفرینان و تاجران کشور هستند.
در حالی که حمله به کشتیها و قایقهای کوچک میتواند درآمدی ۵ رقمی برای ان دریایی خردهپا در پی داشته باشد، هر رئیس ان دریایی میتواند تا سالی ۲ میلیون دلار درآمد داشته باشد، آن هم در کشوری که یک ناهار شاهانه را میتوان با قیمت کمتر از یک دلار تهیه کرد. اما با پر شدن جیبهایشان، بسیاری از ان دریایی در حال نقل مکان به جاهای بهتر هستند.
بسیاری از این افراد در حال خرید املاک در سواحل مومباسا، کنیا هستند؛ جایی که هر روز آپارتمانهای بزرگ و اشتراکی جدیدی ساخته میشود. هر یک از این آپارتمانها به قیمت چند میلیون دلار فروخته شده و برای بستن دهان مقامات کنیایی نیز حدود نیم میلیون دلار دیگر به صورت رشوه به کنیا تزریق میشود.
۳. دریایی شدن در سومالی بسیار ساده است
ی دریایی در سومالی چنان ساده است که هر کسی میتواند از پس آن برآید. تمام چیزی که به آن احتیاج دارید یک تفنگ خودکار، یک نردبان آلومینیومی برای بالا رفتن از دیواره کشتیها و یک قایق موتوری است.
سپس تنها کاری که باید بکنید این است که منتظر باشید تا یک کشتی تجاری از دور و نزدیک شما عبور کند و نکته بسیار جالب این است که کشتیهای مورد نظر توان مقابله با شما و تیراندازی را ندارند.
بر اساس قوانین بینالمللی، کشتیهای تجاری و غیرنظامی اجازه حمل سلاح ندارند، زیرا دولتها نمیخواهند که کشتیهای حامل اسلحه از بندری به بندر دیگر بروند. بدین ترتیب وقتی که ان دریایی بتوانند خود را به عرشه کشتیها برسانند دست بالا را دارند.
بهترین و شاید تنها دفاع موثر کشتیها در مورد ان دریایی سرعت است، اما از آنجایی که اکثر کشتیهای تجاری سرعت چندانی ندارند، ان دریایی با قایقهای موتوری سبک و تندرو خود مشکلی در تعقیب آنها ندارند و این حربه نیز به ندرت موثر واقع میشود.
مجهزترین ان دریایی سومالی از مسلسل و جیپیاس استفاده میکنند، اما اکثر ماهیگیران سابق به همان سلاحهای قدیمی مجهزند. بعد از ورود به کشتی، تنها کاری که باید بکنند این است که اموال کشتی یا افراد حاضر در آن را به سرقت برده یا آنها را به گروگان گرفته و درخواست پول نمایند. معمولاً برای آزادی محموله هر کشتی یک میلیون دلار درخواست میشود.
۴. قانون نمیتواند آنها را تنبیه کند
همه میدانند که ی دریایی کاری نادرست است، اما آیا این بدین معناست که همزمان غیرقانونی نیز هست؟ دستکم در سومالی؟ واقعیت این است که در مناطق تحت کنترل و عملیات ان دریایی عمدتاً قانونی وجود ندارد.
در مناطق ساحلی و دریایی متعلق به سومالی هیچ دولت کارآمدی برای قانونگذاری و جلوگیری موثر از عملیاتهای ان دریایی وجود ندارد؛ و از آنجایی که بخشهای زیادی از اقیانوسها دور از کنترل کشورها قرار دارد، در دریاهای وسیع نیز قانونی وجود ندارد.
در طول تاریخ، کشورها سعی کردهاند با همکاری و تشریک مساعی، ان دریایی را به پای میز محاکمه بکشانند، اما این تلاشهای هیچوقت آسان نبوده و سریع به نتیجه لازم منتهی نشده است. حتی در صورت دستگیر شدن نیز اکثر ان دریایی سومالی در نزدیکترین ساحل این کشور آزاد میشوند بدون این که تنبیه خاصی در کار باشد.
با این وجود در نوامبر ۲۰۰۸ بریتانیا توافقی با دولت کنیا امضا کرد که بر اساس آن ان دریایی دستگیر شده توسط نیروی دریایی این کشور در کنیا به پای میز محاکمه کشیده شوند. بدنبال بریتانیا، برخی کشورهای دیگر مانند ایالات متحده، سنگاپور و ترکیه نیز اقدامات مشابهی را انجام دادهاند.
اما کنیا، علیرغم داشتن یکی از معدودترین دموکراسیهای قدرتمند در شرق آفریقا، نشان داده که سیستم قضایی چندان کارآمدی ندارد. اولین باری که یک گروه هشت نفره از ان دریایی سومالی دستگیر شده توسط نیروی دریایی بریتانیا تحویل سیستم قضایی کنیا شدند، وکلای مدافع این ان توانستند قضات دادگاه را راضی به آزادسازی ان نمایند.
۵. ان دریایی سومالی به ندرت دست به کشتن میزنند
تا زمانی که سوار کشتی دیگری نشده و سلاحهای خودکار خود را به سوی سرنشینان نشانه نرفتهاند نمیتوان ماهیگیر را از دریایی در آبهای سومالی تشخیص داد. از این رو نیروهای دریایی کشورها کاری جز گشتزنی و ترسناک به نظر رسیدن ندارند.
بعد از به گروگان گرفتن کشتیهای تجاری، نیروهای دریایی کشورها به ندرت سعی میکنند این کشتیها و سرنشینان آنان را از چنگ ان دریایی بیرون بیاورند، زیرا ممکن است جان سرنشینان غیرنظامی کشتیها به خطر بیفتد. در نبود هیچ گونه مکانیزم دفاعی موثر تنها در سال ۲۰۰۸ بیش از ۱۰۰ حمله توسط ان دریایی صورت گرفت که با ربودن دستکم ۴۰ کشتی همراه بود.
با این وجود تعداد تلفات در مقابله با این حجم از حملات چندان قابل توجه نبود. کاپیتان یکی از این کشتیها در دوران اسارت به دلایل طبیعی درگذشت و چندین نفر از شبهنظامیان نیز در جریان تلاش برای آزادسازی گروگانها جان خود را از دست دادند.
ان دریایی عمدتاً تمایل دارند که گروگانهای خود را زنده و سالم نگه دارند، نه تنها به این دلیل که این گروگانها صدها هزار دلار برایشان ارزش دارند بلکه با توجه به انتشار خبر مربوط به رفتار خوب ان دریایی با گروگانها، کشورها تمایل کمتری به وارد شدن به درگیری با این ان دارند.
در واقع نیروهای دریایی در حال گشتزنی در آبهای سومالی در طول سالهای اخیر افراد بسیار بیشتری نسبت به این ان دریایی کشتهاند. برای مثال نیروی دریایی هند یک قایق متعلق به ان دریایی را نابود کرد که در جریان آن تعدادی گروگان تایلندی نیز کشته شدند.
۶. ان دریایی دوستان بسیار خوبی در بنادر اطراف دارند
ان دریایی در حدود دو میلیون مایل از سطح دریاهای منطقه شرق آفریقا را در اختیار دارند. این حجم از آب بسیار وسیع بوده و با هزاران کشتی نیز ممکن است روزها روی آب بود و کشتی دیگری را ندید. از این رو سوال این است که ان دریایی چطور میدانند باید به کجا رفته و به کدام کشتی حمله کنند؟ پاسخ جاسوسان است.
گروههای بزرگ ان دریایی خبرچینها و جاسوسانی در مومباسا، کنیا دارند که بزرگترین و عمدهترین بندر در این منطقه به شمار میآید. کشتیهای تجاری باید در این بندر لنگر گرفته و مدارک خود را ارائه دهند که شامل بار و مقصدشان است.
بدین ترتیب جاسوسانی در اداره دریانوردی کنیا هستند که این اطلاعات را در مقابل دریافت مقادیری پول در اختیار روسای ان دریایی قرار میدهند. آنها همچنین با مقامات قدرتمند محلی در شمال سومالی در ارتباط بوده و در قبال دریافت بخشی از غنیمتها، از اقدامات مجرمانه این ان دریایی چشمپوشی میکنند.
۷. ماجرای کشتی تجاری چینی
ملوانان کشتیهای تجاری هنگام حرکت به سمت آبهای شرق آفریقا میدانند که چه چیزهایی در انتظار آنهاست. از آنجایی که این ملوانان اجازه و امکان حمل سلاح ندارند از روشهای دیگر برای دور کردن ان دریایی از کشتی خود استفاده میکنند.
سال گذشته یک کشتی چینی از تاکتیکی استفاده کرد که در دوران قرون وسطی در این کشور در جریان محاصره یک قلعه به کار گرفته شده بود.
وقتی که ان دریایی از دیواره کشتی چینی بالا رفته و وارد عرشه اول شدند، ملوانان به عرشه بالاتر رفته و نردبان را نیز برداشتند. آنها در ادامه با باز کردن شلنگهای آب پرفشار اطفای حریق توانستند ان دریایی را درمانده کنند. همچنین آنها به این موضوع بسنده نکرده و با پرتاب کوکتل مولوتوف سعی کردند ان دریایی را وادار به ترک کشتی کنند.
بدین ترتیب با پرتاب چهارصد کوکتل مولوتوف، ملوانان چینی موفق شدند ان دریایی را به عقب برانند. خندهدار اینکه یکی از ان دریایی که کفش به پا نداشت و میخواست به قایق خود بازگردد، به دلیل تکههای فراوان بطری شکسته روی عرشه کشتی چینی، به شدن زخمی شده و به مدافعان چینی التماس میکرد که به او چیزی بدهند بپوشد تا بتواند به قایقش برگردد.
۸. کشتی بزرگتر به معنای غنیمت و پول بزرگتر است
ان دریایی هر بار جسورتر میشوند. برای سالها آنها در جستجوی غنمیتهای کوچک بودند؛ چیزهایی مانند ماهیگیران کنیایی و کشتیهای کوچک و البته کشتیهای حامل غذا و داروی سازمان ملل. امروزه، اما با قایقهای سریعتر، سلاحهای بهتر و اطلاعات دقیقتر از جاسوسانشان، این ان دریایی به سراغ کشتیهای باری بزرگ، نفتکشهای غولپیکر و حتی کشتیهای مسافربری میروند.
هیچ جنبندهای در این آبها امنیت ندارد. بعد از ربودن یک کشتی اوکراینی حامل خودروهای زرهی، راکت و دیگر انواع سلاح، این ان به سراغ یک نفتکش عربستانی رفتند که محموله نفت آن بیش از ۱۰۰ میلیون دلار ارزش داشت. هر دوی این کشتیها با پرداخت مبالغی به ان دریایی آزاد شدند.
اگر چه حملات اخیر به کشتیهای مسافربری ناموفق بوده، اما مقامات دریانوردی از این بابت هنوز نگران هستند. ان دریایی معمولاً در گروههای ۱۰ نفره حمله کرده و کشتیهای با ۲۰ یا همین حدود سرنشین را میربایند. این مقدار از سرنشینان به حدی است که ان دریایی میتوانند کنترل آنها را در اختیار داشته باشند.
اما کشتیهای مسافربری تا ۲.۰۰۰ نفر مسافر را در خود دارند و ان دریایی به هیچ عنوان نخواهند توانست بدون دست زدن به خشونت کنترل این کشتیها را در دست بگیرند.
۹. ان دریایی بیشترین آسیب را به سومالی میزنند
بزرگترین قربانی ان دریایی خود سومالیاییها هستند. حدود ۴ میلیون نفر از جمعیت ۸ میلیونی سومالی برای زنده ماندن به کمکهای غذایی و دارویی سازمان ملل نیاز دارند. اما حمله ان دریایی به کشتیهای حامل این کمکها کار سازمان ملل را برای فرستادن مداوم محمولهها با مشکل همراه کرده است.
بدین ترتیب از سال ۲۰۰۹ تاکنون هیچ کشتی حامل کمکهای غذایی سازمان ملل بودن اسکورت شدن توسط کشتیهای جنگی کشورهای غربی بندر مومباسا را به مقصد سومالی ترک نمیکند. اما کشتیهای جنگی همیشه در دسترس نبوده و عملیات آنها پرهزینه است.
۱۰. پایانی برای ی دریایی در آبهای سومالی متصور نیست
حتی در شرایطی که نیروهای دریایی جهان در مقادیر فراوان در حال گشتزنی در آبهای شرق آفریقا هستند نیز وسعت فراوان اقیانوس باعث شده که این کشتیها همواره نتوانند در زمان مناسب در مکان مناسب باشند.
تقریباً تمامی شرکتهای دریانوردی که در مومباسا مستقر هستند تاکنون از ناحیه ان دریایی دچار آسیب شدهاند. برای مثال مالک ۴ کشتی تجاری به نام کریم کودراتی میگوید که هر ۴ کشتی او تاکنون دستکم یک بار توسط ان دریایی ربوده شدهاند.
در شرایطی که ایالات متحده به عنوان قدرتمندترین نیروی دریایی جهان چندان تمایلی به صرف هزینه و نیرو برای مقابله با ان دریایی ندارد، هیچ انسجام بینالمللی برای مقابله با تهدیدات ان دریایی وجود نداشته و نمیتوان انتظار داشت که بزودی شاهد پایان این معضل در سومالی باشیم.
منبع: mentalfloss
برترینها: در بسیاری از کشورها سوء مصرف مواد مخدر به یک معضل بزرگ اجتماعی تبدیل شده که عواقب آن بسیار فراتر از بعد اجتماعی آن است. در حالی که کمتر کسی را میتوان یافت که اطلاعاتی در مورد مواد مخدر مرسوم نداشته باشد، اما قصد داریم برای آشنایی بیشتر با مواد مخدر و تبعات و تاثیرات مخرب مصرف آنها، در ادامه این مظلب شما را با اطلاعاتی بیشتر در این مورد آشنا کنیم.
۱۰. هروئین
هروئین یک ماده افیونی است که مستقیماً از گیاه خشخاش بدست میآید. هروئین در ابتدا برای درمان کسانی که به مورفین اعتیاد داشتند تولید شد، اما بعد از مدتی خود به بلایی هولناکتر تبدیل گردید.
بعد از عبور از موانع خونی-مغزی، که مدت کوتاهی پس از ورود هروئین به جریان خون رخ میدهد، این ماده مخدر به مورفین تبدیل شده که واکنشهای هورمون اندروفین را تقلید میکند و یک حس شادی و سرخوشی در فرد به وجود میآورد؛ حس سرخوشی و نشئگی حاصل از مصرف هروئین به ارگاسم در درون شکم تشبیه شده است. یکی از معمولترین روشهای مصرف هروئین از طریق تزریق درون وریدی است.
۹. کوکائین
کوکائین یک آلکالوئید کریستالی است که از برگهای درخت کوکا بدست میآید. این ماده مخدر هم تحریک کننده سیستم عصبی مرکزی و هم سرکوب کننده اشتهاست که باعث افزایش احساس نشئگی و شادی و البته داشتن انرژی فراوان میشود. بدین ترتیب کوکائین بیشتر به صورت تفننی برای دستیابی به چنین حسی از سرخوشی مصرف میشود. با توجه به تحریک شدید سیستم اعصاب مرکزی، اثرات مصرف کوکائین میتواند بین ۲۰ دقیقه تا چند ساعت باقی بماند که بسته به مقدار مصرف شده، میزان خلوص و روش مصرف متفاوت خواهد بود.
از اولین نشانههای اثرگذاری کوکائین میتوان به بیشفعالی، بیقراری، افزایش فشار خون، افزایش ضربان قلب و حالت نشئگی و توهم رویاگونه است. بعضی اوقات بدنبال این حس نشئگی و سرخوشی یک حالت ناخوشایند و شبهافسردگی میآید که با احساس خماری و کشش برای مصرف مجدد همراه است. همچنین لذت و شهوت جنسی نیز در اثر مصرف کوکائین افزایش مییابد. از عوارض جانبی مصرف کوکائین میتوان به منقبض شدن عضلات و لرزش، پارانویا و عدم تعادل فیزیکی اشاره کرد که با مصرف مداوم بیشتر و بیشتر میشود.
۸. متامفتامین
متافتامین که معمولاً با نام مت یا یخ یا شیشه نیز شناخته میشود یک محرک روانی و یک ماده مخدر محرک دستگاه سمپاتیک است که پس از ورود به مغز باعث ترشح مداوم اپینفرین، دوپامین و سروتونین میشود. از آنجایی که متامفتامین باعث تحریک مسیرهای جایزه مزولیمبیک مغز میشود، نشئگی و هیجان بالایی را در پی دارد که آن را مستعد سوء مصرف و اعتیاد مینماید.
تحت تاثیر مصرف این ماده مخدر، ممکن است مصرف کننده به انجام کارهای تکراری مانند تمیز کردن، شستن دست، باز کردن اشیاء و بستن دوباره آنها در یک پروسه تکراری و مداوم بزند. تلاش برای ترک کردن این ماده مخدر یا خماری با خواب بیش از حد، نشانههای شبه افسردگی، غذا خوردن زیاد و غیرعادی همراه است که با اضطراب و کشش فراوان برای مصرف دوباره توأمان میشود.
۷. کرک کوکائین
کرک کوکائین که معمولاً با نام کرک یا کراک شناخته میشود در اوایل دهه ۱۹۸۰ تولید و رواج یافت. به خاطر خطرات ناشی از استفاده از اتر برای تولید کوکائین خالص برای تولید کنندگان، برخی از این افراد شروع به حذف مرحله جدا کردن رسوب پایه از ترکیب آمونیاکی کردند که معمولاً با حذف کردن مرحله فیلتر کردن نیز همراه میشد.
اکنون اغلب از جوش شیرین به عنوان یک پایه به جای آمونیاک استفاده میشود تا بو و سمیت آن کاهش یابد هر چند از هر پایه ضعیفی میتوان برای تولید کراک استفاده کرد.
۶. ال اس دی
لیزرجیک اسید دی اتیلامید، ال اس دی یا اسید یک ماده مخدر روانگردان نیمه مصنوعی و نیمه ترکیبی از خانواده تریپتامین است. ال اس دی که شناخته شدهترین ماده عضو خانواده روانگردانهاست بیشتر به عنوان یک ماده مخدر تفننی، برای تجربه حالات رویایی و شبهعرفانی و به عنوان یک ماده مکمل برای انواع تمرینات مانند مدیتیشن و روشهای غیرمعمول و غیرقانونی تعالی روحی مصرف میشود.
عوارض روانی ال اس دی که از آنها با عنوان سفر» یاد میشود از فردی به فرد دیگر متفاوت است و به فاکتورهایی مانند تجربه قبلی مصرف، حالت ذهنی و محیط اطراف و همچنین میزان و قدرت دوز وابسته است. همچنین تجربیات از سفری به سفر دیگر و در طول یک سفر واحد نیز متفاوت خواهد بود. با این وجود، حتی یک سفر نیز میتواند تاثیرات روحی-عاطفی دراز مدتی داشته باشد به طوری که بسیاری از مصرف کنندگان آن گفتهاند که با مصرف آن، تغییرات فاحشی در شخصیت و دیدگاه آنها به زندگی روی داده است.
۵. اکستازی
اکستازی یک ماده روانگردان انتاکتوژن است خانواده فنتیلامین است که تاثیری کمتر بصری داشته، اما قدرت تحریک آن بسیار بیشتر از دیگر انواع مواد مخدر روانگردان است. این ماده مخدر نیز بیشتر به صورت تفننی مصرف شده و بیشتر در مهمانیها مورد استفاده قرار میگیرد. اصلیترین تاثیرات و عوارض مصرف اکستازی عبارتند از؛ افزایش قابل توجه قدرت حواس، احساس باز بودن و اشتیاق نسبت به همه چیز، نشئگی و سرخوشی رویاگونه، همدردی نسبت به اطرافیان، عشق، شادی، خودآگاهی شدید، احساس شفافیت ذهنی و علاقه شدید به موسیقی و حرکات موزون.
در برخی مصرف کنندگان نیز قدت لامسه بسیار قوی شده و بدین ترتیب تماس بدنی و جسمی با دیگران بسیار لذتبخش میشود. از دیگر عوارض این ماده مخدر میتوان به قفل شدن فک و افزایش ضربان قلب اشاره کرد.
۴. تریاک
تریاک یک ماده اعتیادآور و افیونی رزینی است که از شیرابه تولید شده در اثر خراش دادن مخروط دانه نارس گیاه خشخاش بدست میآید. این شیرابه حاوی ۱۶ درصد مورفین بوده و به عنوان یک افیون الکالوئیدی اغلب برای تولید هروئین به کار گرفته میشود.
تریاک به تدریج جای خود را به انواعی از افیونهای بسیار خالصتر، نیمه صنعتی و صنعتی (شیمیایی) و البته داروهای بیحسی و بیهوشی با قدرت بیشتر داد. این تغییر در سال ۱۸۱۷ رخ داد، سالی که فریدریش ویلهلم آدام سرتورنر گزارش داد که توانسته مورفین خالص را از تریاک و پس از ۱۳ سال تحقیق و آزمایش فاجعهبار روی خود و سه پسربچه دیگر جدا کند.
۳. ماریجوآنا
حشیش (شاهدانه) که با نام ماریجوآنا در شکل گیاهیاش شناخته میشود، یک ماده مخدر روانگردان است که از گیاه شاهدانه بدست میآید. انسانها از زمان پیش از تاریخ نیز از این گیاه استفاده کردهاند، اما در قرن بیستم استفاده از این ماده روانگردان به شکل تفننی، یا در مراسمات مذهبی و عرفانی و یا حتی برای مصارف پزشکی و درمانی افزایش یافت.
بر اساس برآوردها، حدود ۴ درصد از رده سنی بزرگسال جهان دستکم سالی یکبار ماریجوآنا یا دیگر مشتقات شاهدانه را مصرف میکنند. این ماده مخدر هنگام مصرف به شکل سیگاری یا خوردن اثرات روانگردان و فیزیولوژِیکی موثری دارد. برای داشتن اثرات روانگردان، کمترین میزان مصرف باید ۱۰ میکروگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن باشد. در صورت نشئگی، هر مصرف کننده تجربهای متفاوت در این زمینه خواهد داشت که به فاکتورهایی مانند قدرت ماده، دوز، ترکیب شیمیایی، شیوه مصرف و شرایط و فضا هنگام مصرف وابسته است.
۲. قارچهای توهمزا
قارچهای توهمزا نوعی قارچ هستند که دارای ترکیبات روانگردان سیلوسیبین و سیلوسین و گاهی دیگر روانگردانهای تریپتامین هستند. نامهای زیادی برای قارچهای توهمزا وجود دارد که از آن میان قارچهای جادویی بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد.
وقتی که ماده موثره سیلوسیبین از طریق سیستم گوارش وارد بدن شود، پیوندهای آن شکسته شده و به سیلوسین تبدیل میشود که اثرات توهمی دارد. اثرات مصرف قارچ حاوی سیلوسیبین حدود ۳ تا ۷ ساعت تداوم داشته که به دوز، روش آماده شدن و متابولیسم داخلی بدن فرد بستگی دارد. این تجربه شبه نشئگی بیشتر داخلی بوده و با افزایش قدرت بصری و شنوایی همراه است. هنگام خوردن این قارچها میتوان رویاها و توهماتی را تجربه کرد که میتواند خوشایند و هیجانانگیز یا ناراحت کننده باشد. در مواردی نیز حتی با مصرف مقادیر فراوان هیچ اثر روانگردانی دیده نمیشود.
۱. پی سی پی
پی سی پی یا فنسیکلیداین یک مادده مخدر تجزیه کننده روانی است که به عنوان یک داروی بیحس کننده و بیهوشی مورد استفاده قرار میگیرد، اثرات توهمزا داشته و به عنوان یک داروی مخدر اعصاب شناخته میشود. اگر چه به طور عمومی از آن با عنوان غبار فرشته یاد میود، اما با نامهای بسیار دیگری نیز مورد خطاب قرار میگیرد. اگر چه اثرات اصلی روانگردان این ماده تنها چند ساعت به طول میانجامد، اما پاک شدن بدن به طور کلی از آن مدت بسیار زیادی به طول میانجامد که میتواند تا هفتهها طول بکشد.
این ماده مخدر به طور عمده در ایالات متحده و به عنوان تفنن توسط مصرف کنندگان مواد مخدر مورد استفاده قرار گرفته و تولید آن غیرقانونی است. پی سی پی به دو شکل پودر و مایع تولید شده و ترکیب پایه آن در اتر حل میشود. با این وجود پی سی پی را به شکل پودر روی برگههای گیاهانی مانند شاهدانه، نعناع یا زنجبیل پاشیده و دود میکنند. تاثیر این ماده مخدر بر روی سیستم عصبی بوده که با توهم، ایدههای توهمی، هذیانگویی و افکار پریشان در فاز روحی و روانی، عدم تعادل، از دست دادن تمرکز بر روی حرکات بدن، حرکات غیرارادی چشم و مردمک در فاز حرکتی و ضربات شدید قلب و تغییر دمای بدن در فاز عصبی همراه است.
این ماده مخدر تاثیر زیادی بر رفتار و حالات روحی فرد داشته که از انزوا و دوری از دیگران تا جنب و جوش فراوان متفاوت است.
منبع: listverse
برترینها: تصمیم آمریکا برای خروج نیروهایش از مرز شمالی سوریه با ترکیه راه را برای آنکارا برای آغاز عملیات نظامی سنگین علیه کردهای سوریه هموار کرده است. کردهای سوریه معتقدند خروج نیروهای آمریکایی از منطقه تحت کنترل کردها به معنای رها کردن آنها در برابر حملات ارتش ترکیه» است. نیروهای دموکرات سوریه» (SDF) که در نبرد آمریکا علیه داعش در کنار نیروهای آمریکایی قرار گرفته بودند اکنون در سیبل حملات اردوغان- ترامپ قرار گرفتهاند.
زمان آن رسیده که ایالات متحده از جنگهای بیپایان مسخره در سوریه کنار بکشد.» این نقل قولی از ترامپ پس از چراغ سبز نشان دادن به اردوغان و خالی کردن پشت کردهاست. این نخستین بار نیست که دولت ترامپ پیامهای متناقضی درباره اهداف آمریکا در سوریه ارسال میکند.
ترامپ گفته است: وقت آن رسیده که از سوریه خارج شویم باید به دیگران فرصت داد! این عبارت چراغ سبزی شد به نظامیان ترکیه تا مواضع کردهای سوریه در شمال این شکور را هدف قرار دهند. تصیم ترامپ خشم جمهوری خواهان و حتی برخی متحدانش را برانگیخت تا جایی که نزدیک ترین افراد به او تصمیم وی را به چالش کشیدند.
همین مواضع باعث شد تا ترامپ عقب نشینی کرده و مدعی شود که ترکیه را مهار خواهد کرد. او در پیام توئیتری خود نوشت: اگر ترکیه دست به اقدامی بزند که با هوش سرشارم منطبق نباشد و محدودیت ها را رعایت نکند، ااقتصاد این کشور را نابود خواهم کرد!
وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد: تهدید ترامپ علیه ترکیه جدی است و نشان می دهد او با حمله آنکارا به مواضع کردهای سوریه مخالف است. آمریکا از این نبرد نه حمایت نظامی می کند و نه در آن مشارکت می کند.
در همین حال ترکیه به دنبال برقراری منطقه امن» است و خواهان این که این منطقه ۲۰ مایل یا ۳۲ کیلومتر تا منطقه مرزی شمال شرق سوریه امتداد داشته باشد. ترکیه دو هدف را دنبال میکند: مجاز دانستن نبرد نیروهای ترک با یگانهای مدافع خلق (YPG) - (مهمترین جزء تشکیلدهنده SDF)- و ایجاد شرایطی برای بازگرداندن آوارگان سوری. ترکیه یگانهای مدافع خلق را امتداد حزب کارگران کردستان» (PKK) مینگرد و خواهان دور کردن این گروه از مرزهای کشورش است.
همزمان با شروع فرآیند خروج نیروهای آمریکایی از مواضع خود در شمال سوریه که راه را برای عملیات ترکیه علیه کردها باز میکند، مهمترین گروه تحت هدایت کردها در منطقه حرکت غافلگیرکننده آمریکا را خنجری از پشت توصیف کرد.
میچ مککانل، رهبر جمهوریخواهان سنا گفت: عقبنشینی نیروهای آمریکایی از سوریه فقط به نفع روسیه، ایران و رژیم اسد خواهد بود و خطر تجدید قوای داعش و سایر گروههای تروریستی را افزایش میدهد. من رییسجمهور را ترغیب میکنم رهبری آمریکا را به نمایش بگذارد.
بلندترین صدا در میان جمهوریخواهان اما از آن سناتور لیندزی گراهام است که تهدید کرده اگر ترکیه پایش را در خاک سوریه بگذارد، با تحریمهایی از جانب آمریکا مواجه میشود و از ناتو هم اخراج خواهد شد.
یک منبع در شورشیان موسوم به ارتش ملی» وابسته به ارتش آزاد سوریه» اعلام کرد، حدود ۸۰۰۰ نیروی مسلح مخالف به اضافه نیروهای ارتش ترکیه به همراه تجهیزات نظامی شامل تانک و خودروهای زرهی از دروازه کرکمیش ترکیه عبور کرده و وارد شهر مرزی جرابلس در حومه شمالشرقی حلب شده و از آنجا به جنوب شهر جرابلس رفتند. مقصد آنها خط جبهه درگیری با نیروهای سوریه دموکراتیک (قسد) در اطراف شهر منبج است.
این منبع که نخواست نامش فاش شود، گفت: این اولین سری از نیروهای ارتش ماست که با ترکیه علیه نیروهای کرد وارد عملیات مشترک خواهد شد.
در همین حال مقامهای اروپایی بابت تصمیم دولت آمریکا در خروج نیروهای این کشور از شمال سوریه خشمگین و نگرانند.
مایا کوچیجانجیچ، سخنگوی کمیسیون اروپایی بدون اشاره به ترامپ گفت: از سرگیری خصومتهای مسلحانه در شمالشرق سوریه نه تنها باعث دردسر و آسیب دیدن بیشتر غیرنظامیان و بیخانمانی و آوارگی آنها میشود بلکه خطر تضعیف اقدامات کنونی ی را در پی دارد.
ترکیه فعلا موضع منفعلانه اتخاذ کرده و درباره عملیات نظامی خود جزئیاتی ارائه نکرده است. اردوغان قرار بود این عملیات را با همکاری ترامپ در شرق فرات انجام دهد، عملیاتی که کردها را وادار به عقب نشینی خواهد کرد.
ترکیه پیشتر توافق کرده بود که در شرق فرات دست به عملیات نظامی بزند، البته پیش از توافق ماه اوت در مورد منطقه امن با آمریکا؛ که براساس آن نیروهای کرد از مرز ترکیه- سوریه عقب رانده میشدند. هماکنون تمرکز آنکارا بر وسعتی ۱۰۰ کیلومتری (۶۰ مایلی) در امتداد مرز میان شهرهای رأسالعین و تل ابیض همان جایی که نیروهای YPG در اواخر اوت عقبنشینی کرده بودند.
ترکیه اعلام کرده به زودی از زمین و هوا به مواضع کردها در شمال شرقی سوریه حمله میکند. این باعث شده که هماهنگکننده امور بشردوستانه سازمان ملل بگوید این نهاد برای بدترین وضعیت» در منطقه آماده میشود.
ترکیه اعلام کرده است که هدف عملیات نظامی نیروهایش این است که میخواهد یک منطقه امن» در مناطق جنوبی این کشور در همسایگی با شمال شرق سوریه ایجاد کند. آمریکا و ترکیه دو ماه پیش برای ایجاد یک منطقه حائل در شمال شرقی سوریه به توافق رسیدند ولی دو کشور بر سر عمق این منطقه و نحوه اداره آن اختلاف دارند.
کردها گفتهاند که می خواهند یک سپر انسانی برای جلوگیری از پیشروی ترکیه برقرار کنند.» تحلیلگران چراغ سبز ترامپ به اردوغان را علت اصلی خارج شدن کردها از دایره متحدان آمریکا میدانند.
حالا ترامپ دوباره پس از تماس تلفنی دیگری با اردوغان اشتباه بزرگ خود را تکرار کرده است. او دوباره با نادیده گرفتن توصیه پنتاگون و چشم بستن بر روی متحدان و کنگره، به نیروهای آمریکای دستور داده از منطقه مرزی میان سوریه و ترکیه خارج شوند و در نتیجه، حمله ترکیه را تسهیل کنند.
ممکن است ترامپ آمریکا را در یک دوره برخورد با ترکیه قرار داده باشد. او همچنین خود را با پنتاگون و متحدان جمهوریخواهش درگیر کرده، از طرفی احتمال دارد دوباره از تصمیم خود برگردد، به طور کامل یا نسبی. تمام این عوامل موجب میشود آمریکا وجهه سابق خود را در جهان از دست داده و دیگر نه متحد و شریکی قدرتمند به نظر برسد و نه یک دشمن مصمم.
رومه شرق: سعید حجاریان؛ تئوریسین جریان اصلاحات در نقد ارتباط رئیس جمهور با بدنه اجتماعی خود میگوید: من توصیههای زیادی به دولت داشتم، اما انجام نشد. ولی فراموش نکنید؛ آقای وعدههایی داد که میدانست در توانش نیست و با کمیت رأی حل نمیشود. یعنی مسائلی به چانهزنی مربوط میشد، اما ایشان سعی کرد آنها را به حوزه بوروکراسی بکشاند که در آنجا قابل حل نبود.
بخشی از مصاحبه با حجاریان را میخوانید:
شما دو سال پیش در گفتوگویی آرایش ی کشور را به برجامیان و نابرجامیان تقسیم کردید. آقای بهزاد نبوی هم معتقد است که پس از انتخابات کشور آرایش ی به تندروی- میانهروی تغییر یافته است. به نظر میرسد ناظر بر همین تقسیمبندی اصلاحطلبان از آقای در انتخابات 96 حمایت کردند. اگرچه در دو سال گذشته انتخاباتی نبوده که وزنکشی مشخصی در آن معلوم شود اما بر اساس تحولات رویداده در حوزه ی فکر میکنید در دو سال گذشته جبهه میانهروها یا تندروها بیشتر عرض اندام داشته و به توان خود برای تأثیرگذاری افزوده است؟
نتایج نظرسنجیهایی که بعضا به دست ما میرسد حکایت از آن دارد که طیف میانه که شامل نیروهای اصلاحطلب، اعتدالگرا و حتی راست میانه میشود، تضعیف شده و افراط و تفریط بهویژه قائلان به عبور از جمهوری اسلامی رشد کرده است. افراطگرایان چه در داخل و چه در خارج، در دوره دوم خرداد نیروهایی دست پایین محسوب میشدند اما با ضرباتی که تدریجا به میانهروها وارد شد و اشتباهاتی که از سوی خود آنها رخ داد، جامعه به سمت دوقطبیشدن رفت؛ در این قطببندی افراطیها مصرانه میگویند موجودیتی بهنام جمهوری اسلامی نباشد و تفریطیها یکصدا بر حفظ وضع موجود با تمام نواقصش اصرار میورزند.
شاید تا پیش از این سخنگفتن درباره افراطیها و تفریطیها امری انتزاعی بود اما اکنون، چارچوب و روند حرکت آنها به صورت ذهنی و عینی قابل سنجش است. بهعنوان مثال فردی که در جبهه دموکراسیخواهی» و نزدیک به اصلاحطلبی فعالیت میکرد، امروز و براساس تحلیلش، در صفحه فیسبوک خود عبور تمامقد از جمهوری اسلامی را در دستور کار گذاشته است. البته این تغییر منحصر به نیروهای دموکراسیخواه نیست و حتی بسیاری از راستهای میانه نیز میل به تندروی دارند؛ مثلا فردی که روزگاری کاندیدای خطامامیهای همدان بود الان به جبهه پایداری پیوسته است! بنابراین میخواهم بگویم بیشترین ریزش از سمت نیروهای میانه بوده است.
این ریزش معلول چیست؟
واقعیت این است که وضعیت قطبی مختص ایران نیست و بهنظر روندی جهانی است. مثلا ملکه انگلستان که در حوزه ت این کشور شاقول و نماد میانهروی محسوب میشد، اکنون در قضیه برگزیت این خاصیتش را از دست داده و درنتیجه جامعه انگلستان دوقطبی شده است. سربرآوردن نیروهای افراطی در اروپا، آمریکای جنوبی و حتی وضعیت حاکم بر برخی کشورهای آسیایی مانند هند هم نشان میدهد میانهروی روزگار خوبی ندارد. من گمان دارم در جهان اسلام سلفیگری از یک سو و نظامیگری از سوی دیگر دست بالا را پیدا کرده و کنشهای السیسی در مقابل اخوانالمسلمین یکی از نشانههای آن است. السیسی حافظ وضع موجودی است که از زمان سادات و مبارک شکل گرفته و اخوان به دنبال تغییر کامل وضعیت است و حتی گفته میشود ترورهایی که در مصر صورت میگیرد کار اخوان است. اما درباره ایران؛ شاید بتوان گفت فعالیتهای دولت ترامپ در این زمینه تأثیر داشته است. از این گذشته، چشم برخی نیروهای داخلی به دست خارجیهاست و منتظر هستند از بیرون تحولی رخ دهد و این نشانه اضمحلال جامعه مدنی است.
در شرایطی که جامعه مدنی خالی از معناست، دو گروه میتوانند ی باقی بمانند؛ اول تمداران مواجببگیر هستند که نوک کوه یخ سازمان آنها را در رسانههای مکتوب و تصویریشان میبینیم. اینها همیشه مطابق جهتگیری و جهتدهی منشأ ارتزاقشان فکر و عمل میکنند. دوم کسانی هستند که مشاغل آزاد و بهاصطلاح غیرنفتی دارند و نسبتشان با ت ربطی به بود و نبود جمهوری اسلامی ندارد. در چنین اتمسفری حتما ت و فرهنگ از سبد مردم عادی حذف و در نتیجه، آنها به دامن روزمرگی پرتاب میشوند.
آقای در تبلیغات انتخابات 96 تأکید داشت که برخی کارها رأی بیشتری میخواهد. رأی بیشتری هم آورد. آیا به نظر شما دولت از این پشتوانه رأیی که داشت به نحو احسن استفاده برد؟ به نظر شما رئیسجمهوری برای تداوم ارتباط با بدنه اجتماعی خود چه اقداماتی را باید در دستور کار قرار میداد؟
گذشتهها گذشته است؛ من توصیههای زیادی به دولت داشتم اما انجام نشد. من از تقدم حل نزاعهای منطقهای سخن گفتم و بحث سفر به عربستان را مطرح کردم اما مآلا ت منطقهای اولویت چندانی پیدا نکرد. با آغاز دولت دوازدهم، من پیشنهاداتی را برای آقای جهانگیری ارسال و بعدها آنها را در قالب یک مقاله بهصورت عمومی منتشر کردم اما باز هم تحولی انجام نشد. ولی فراموش نکنید؛ آقای وعدههایی داد که میدانست در توانش نیست و با کمیت رأی حل نمیشود. یعنی مسائلی به چانهزنی مربوط میشد اما ایشان سعی کرد آنها را به حوزه بوروکراسی بکشاند که در آنجا قابل حل نبود.
رئیسجمهوری چندین بار به اتفاقات دیماه سال 96 اشاره کرده و آن را زمینهساز بسیاری از مشکلات کشور دانسته است. مشخصا اینکه آمریکاییها با استناد به اعتراضات سراسری در آن سال برای پیگیری ت تهاجمی علیه ایران راسختر شدند. شما چنین نظری را چقدر با واقعیات منطبق میدانید. آیا مانور قدرت تندروهای داخلی با منویات تندروهای خارجی در یک مسیر قرار گرفته است؟
تورزی محافظهکارانه حد و حدودی دارد. رئیسجمهور اطلاع کامل دارد که اعتراضات دیماه را چه کسانی کلید زدند و به آمریکا پاس گل دادند اما فقط از گل میگوید و پاسور را نادیده میگیرد او باید بهصراحت اعلام کند.
تندروهای داخلی گمان کردند جریانی را علیه دولت راه میاندازند و با نیروهایشان میتوانند دولت را زمینگیر کنند و بهعنوان نیروی جایگزین مطرح شوند، اوضاع را آرام کنند و اداره امور را به دست بگیرند. ولی برنامهشان ناموفق بود و آمریکا از ماجرا بهرهبرداری کرد. ببینید! آسیبپذیریها و تهدیدها دو روی یک سکهاند و ااما ارتباط علی و منطقی با یکدیگر ندارند. وقتی نقاط آسیبپذیر پیدا شد، تهدید روی آن سوار میشود. مانند مردابی که شما ایجاد کردید اما بهمرور پشههای ناقل میکروب هم روی آن مینشینند. یک اقدام نابخردانه ممکن است پاس گلی به بیگانگان باشد.
تحولات حوزه ت خارجی و مشخصا خروج آمریکا از برجام چه تأثیری در پیگیری برنامههای دولت داشت؟ به تعبیری اگر در برخی حوزهها دولت نتوانست به آنچه اعلام کرده بود عمل کند، ناشی از کوتاهی درون کابینه یا ناشی از تحمیل برخی شرایط مثل اعمال فشارهای خارجی بود؟
ضعف دولت و فشارهای خارجی توأمان به وضعیت امروز دامن زدند. بیکفایتی و فساد، منابع بسیاری را هدر داد و چه دلارهایی که از بین نرفت در حالی که هر سِنت و دلار باید بهدقت مصرف میشد. ما در زمان دولت معجزه سالانه صد میلیارد درآمد داشتیم و بدن کشور به تزریق این مقدار پول عادت کرده بود؛ بهطوری که هم دولت، هم مردم و هم مفسدان بهره بردند اما با آمدن ترامپ این ورودی قطع شد؛ مانند کسی که با توان جسمی ناچیز بخواهد رژیم غذایی سخت بگیرد. من چند روز پیش در خیابان فرشته پشت ترافیک تشییع جنازه یک پادوی بازار حدود یک ساعت معطل ماندم و با خود گفتم بعد از انقلاب چه اتفاقی رخ داد که بازاریهای جزء اینگونه برکشیده شدند.
به نظر میرسد در میانه راه دولت دوازدهم تحمیل مؤلفههای ت خارجی منجر به آن شد که دولت نیز راهبرد مقاومت را در دستور کار خود قرار دهد. این راهبردی بود که دولت هم مجبور به اجرای آن شده است. در این میان، این سؤال پیش میآید که آیا اقتضائات این راهبرد از سوی همه نهادها و ارکان مختلف کشور مورد توجه قرار گرفت؟ چون به نظر میرسد دولت تحت لوای این راهبرد در یک مصاف خارجی به سر میبرد اما همزمان در داخل هم از حجم حملات به دولت کاسته نشده است! قاعدتا هر راهبردی در کنار فوایدش هزینههایی هم دارد، اما رقبای ی دولت در مجموعههای ی و حتی دستگاههای دیگر حاضر به پذیرفتن این هزینهها نیستند.
من هم قبول دارم، هیچ راهبردی بیهزینه نیست. اما باید دقت کرد! زمانی از مردم خواسته میشود مقاومت کنند تا کشور از پیچ تند عبور کند؛ تا اینجا مسئلهای نیست. ولی در حین راهپیمایی و کوهپیمایی مردم میبینند پیشقراولان پنهانی در حال تناول آذوقهاند، اما خودشان در حال تلفشدن هستند. مقاومت باید عمومی باشد. زمانی که مردم میبینند با مدیرانی تنپرور روبهرو هستند که تن به مبارزه و مقاومت نمیدهند، محال است همراهی کنند. در دوره جنگ ایران و عراق وضعیت مردم کمابیش یکسان بود اما با پایان جنگ، یک آن دیدیم عدهای به ثروتهای بادآورده رسیدهاند. در این هنگام گرایش عجیبی پیدا شد و شکاف دولت-رزمنده بهوجود آمد. این اتفاق اکنون در حال تکرار است؛ از یک طرف مردم تحت فشار قرار میگیرند و از اقتصاد مقاومتی صحبت میشود و از سوی دیگر، روزانه با سلطانهای مفسد در ژانرهای مختلف مواجهیم.
درباره اصولگرایان و نقدها و کارشکنیهایشان هم معتقدم که آنها باید ثابت کنند حقیقتا در پارادایم مقاومت هستند، اگر بودند میتوانند دولت را تخطئه کنند! راستها نمیتوانند را نقد کنند چون بنیاد اصولگرایی براساس رانت و زندگی رانتی بوده است؛ چه در علم، چه در اقتصاد و چه در ت. آیا چنین نیروهایی میتوانند ناقد وضع موجود باشند؟ بعید میدانم! اما من چنین حقی را برای اصلاحطلبان قائلم؛ چون گَرد رانت به زندگی نیروهای اصیل آنها ننشسته است.
در فرصت باقیمانده عمر دولت پیشنهادهای مشخص شما برای حلوفصل مشکلات حوزه ت خارجی چیست؟ الان به نظر میرسد نابرجامیان قدرت مانور بیشتری پیدا کردهاند. این آیا حلوفصل موضوع را پیچیده و سختتر کرده است؟
من معتقدم ترامپ بهدلیل ویژگیهای شخصی و شکستهایی که در ت خارجیاش خورده است، نیازمند یک برد ولو کوچک است تا از پیچ انتخابات 2020 بگذرد؛ بنابراین مسئولان ما میتوانند از این فرصت استفاده کرده و با ترتیبات دیپلماتیک از آخرین فرصتها استفاده کنند تا مشکل تحریمها را هرچند بهصورت ناقص و موقت حل کنند تا گشایشی در امور مردم ایجاد شود.
در حوزه تهای داخلی ناظر به برونرفت از وضعیت فعلی چه راهکارهایی برای دولت در نظر دارید؟
دولت باید بهصورت مدیریتشده و هدفمند کارشکنیها را آشکار کند و ذیل آن قراردادها و بدهیهایش را اعلام و در یک کلام، مردم را با وضعیت واقعی کشور روبهرو کند. به احتمال زیاد و با توجه به روندی که مشاهده میشود، مجلس آینده اصولگرا خواهد بود. به این ترتیب، دولت بیشتر از قبل زیر ضرب خواهد رفت و دو سال سختی در پیش خواهد داشت. باید تا شروع مجلس آینده کارنامه خود را عرضه کند زیرا بعد از آن توان سخنگفتنش را از دست خواهد داد و هر قدمش بهواسطه فعالیت کارشکنان به دردسری بدل خواهد شد؛ وضعیتی بهمراتب سختتر از آنچه میان دولت دوم اصلاحات و مجلس اصولگرای هفتم گذشت.
به اعتقاد شما نتیجه مجلس آینده از اکنون مشخص است و مجلسی اصولگرا خواهیم داشت؟
من اشاره کردم که اوضاع دوقطبی است. افراطیها اساسا رأی نمیدهند، میانه هم بهشدت ضعیف است، پس نتیجتا رقابت بین تفریطیها خواهد بود؛ یعنی رقابت بین حافظان وضع موجود و باندهای تفریطی خواهد بود؛ پس مجلسی بهشدت محافظهکار خواهیم داشت.
رومه هفت صبح - مصطفی آرانی: خاورمیانه مثل یک دیگ جوشان در حال جوشیدن است و بدون شک بخش بزرگی از این حرارت، مربوط به نیروهای شیعی است که به مرکزیت ایران در سراسر این منطقه در چارچوب محور مقاومت در حال مبارزه با آمریکا و البته برخی از متحدان منطقهای آن مثل رژیم صهیونیستی یا رژیمهای عربی هستند.
با اینحال نباید تصور کرد که تمامی این نیروهای متحد در اهداف ی، دارای اشترکات عقیدتی هم هستند. در فضای مجازی امروز نگاهی داریم به فرقههای مختلف شیعه. این تذکر را باید بدهیم که اطلاعاتمان را از ویکی شیعه گرفتیم که سایتی زیر نظر مجمع جهانی اهل بیت است.
یکی از اتهاماتی که مدتی است (به طور مشخص از سال ۲۰۰۴ و بعد از سخنرانی ملک عبدالله، پادشاه اردن) از سوی کشورهای غربی و نیز برخی از کشورهای عربی منطقه به ایران زده میشود، این است که ایران در منطقه یک "هلال شیعی" راه انداخته است. آنها مدعی هستند که شیعیان یمن، شیعیان شرق عربستان، شیعیان در بحرین، مردم ایران، شیعیان عراق، علویون در سوریه و دست آخر شیعیان لبنان حلقههای مختلفی هستند که با کمک هم یک هلال درست کردهاند و به یک قدرت ژئوپلتیک تبدیل شدهاند.
فارغ از هدف "ایران هراسی" نهفته در این حرف، این پرسش مطرح است که آیا واقعا تمام این شیعیان در این کشورها، عقاید دینی مشابهی دارند یا نه. در این مطلب به بهانه تحولات ی خاورمیانه، فهرست فرقههای مختلف شیعه را با توجه به مسایل جغرافیای ی مورد بررسی قرار میدهیم.
۱. شیعه امامیه
شیعه امامیه یا اثنی عشری یا دوازده امامی یا جعفری نام مهمترین فرقه در شیعه است که به امامت دوازده امام بعد از پیامبر باور دارند و معتقدند که امام دوازدهم هم نام پیامبر است و از سال ۹۴۰ میلادی، زنده، اما در غیبت کبری هستند. شیعه امامیه در حال حاضر قدرتمندترین مذهب شیعه در جهان هم هست چرا که مذهب رسمی در ایران به عنوان بزرگترین کشور شیعه است و حکومت در ایران بر مبنای قواعد این فرقه به حکمرانی میپردازد و به طور مثال تمامی قوانین باید از فیلتر شورای نگهبانی بگذرد که قوانین را با شرع شیعه امامیه منطبق میکند.
۲. کیسانیه
اگر این روزها، سریال مختار را دنبال کنید با شخصیتی تاریخی به نام محمد حنفیه آشنا هستید. به جز غُلات شیعه یعنی افرادی که در حق حضرت علی (ع) غلو میکنند که شهادت حضرت علی (ع) را نپذیرفتند و او را زنده پنداشتند. نخستین فرقهای که در میان شیعیان ایجاد شد، از افرادی بود که به امامت محمد بن حنفیه، فرزند حضرت علی (ع) اعتقاد داشتند. محمد حنفیه در واقعه کربلا امام حسین (ع) را یاری نکرد و در مدینه ماند. پس از شهادت امام حسین (ع) بنابر نقلی ابتدا ادعای امامت کرد، اما پس از مدتی از این ادعا دست کشید و به امامت پسر برادرش معتقد شد. با این حال، فرقه کیسانیه او را امام خود میدانند. فرقهای که البته این روزها در جهان تشیع اثری از آنها وجود ندارد.
۳. زیدیه
نام شیعیان زیدی این روزها بیش از هر چیز، با حوثیها در یمن گره خورده است. بعد از شهادت امام سجاد (ع)، برخی از شیعیان ایشان به امامت فرزند زید بن علی (و نه دیگر فرزند یعنی محمد بن علی که همان امام باقر (ع) شیعیان امامیه باشد) اعتقاد پیدا کردند. زیدیه از همان ابتدا اهل قیام به هر قیمتی بودند (و اساساً به تقیّه یعنی مصلحتاندیشی اعتقادی ندارند) و زید بن علی نیز در همان دوره علیه امویها قیام کرد و به شهادت رسید. این فرقه از دیگر فرق شیعه به تسنن نزدیکترند. نگفتن "حی علی خیر العمل" در اذان و قائل نبودن به متعه یا همان ازدواج موقت از اعتقادات آنهاست که مطابق با اهل سنت است.
برخی از علمای فرقههای اسلامی برای این گروه، سه، برخی دیگر هفده و برخی دیگر شش شاخه را توصیف کردند. مردم یمن زیدی مذهباند و تا پیش از برپایی نظام جمهوری، امام ایشان در شهر صنعا زندگی میکرد. در دوران معاصر مهمترین ستگاه زیدیان کشور یمن است که حدود ۴۵ درصد از جمعیت نزدیک به ۳۰ میلیونی آن را شیعیان تشکیل میدهند. (البته حوثیها، نام یکی از فرقههای زیدی نیست و نام یک خاندان است.)
۴. محمدیه
بعد از امام باقر (ع)، برخی به امامت محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن معتقد شدند که از نوههای امام حسن مجتبی (ع) بود. او در تاریخ اسلام به عنوان محمد نفس زکیه مشهور است. محمد نفس زکیه، نخستین قیام کننده علوی علیه خلافت بنی عباس است. پدر وی عبدالله محض با نسبت دادن لقب مهدی به او، مردم را به بیعت با وی دعوت کرد. بنی عباس در ابتدا با وی بیعت کردند؛ اما پس از سقوط امویان، قدرت را به دست گرفته، با نفس زکیه مخالفت کردند.
نفس زکیه علیه منصور عباسی قیام کرد ولی به همراه بسیاری از طرفدارانش کشته شد. امام صادق (ع) با بیعت با نفس زکیه به عنوان اینکه او مهدی (یعنی امام غایب است)، مخالف بود و از این رو او و نیز فرقه محمدیه که به نوشته برخی بعد از او ایجاد شدند مورد تایید شیعیان امامیه نیستند.
۵. اسماعیلیه
اصلیترین انشعابها در شیعه بعد از شهادت امام جعفر صادق (ع) به وجود آمده است، اما به جز ناووسیه و فطحیه که دو فرقه کوچک و کم اهمیت و با عمر کم بودند؛ مهمترین فرقه منشعب بعد از این امام، اسماعیلیه است. برخی از شیعیان، بعد از امام صادق (ع) به امامت اسماعیل که پیش از وفات پدر در گذشت معتقد شدند و پس از او به امامت محمد بن اسماعیل اعتقاد پیدا کردند. به این فرقه اسماعیلیه گفته میشود.
عقاید اسماعیلیه حتی در اصول دین نیز با شیعیان امامیه متفاوت است چرا که بهطور مثال، اسماعیلیان اعتقادی به بهشت و دوزخ جسمانی ندارند و در شریعت، آنان هفت رکن طهارت، نماز، زکات، روزہ، حج، جهاد و ولایت را دارند که البته رکن ولایت را از مابقی بالاتر و مهمتر میدانند. اسماعیلیه خود به شاخههای بسیار زیادی تقسیم شده است. اما در حال حاضر دو فرقه از آن باقی مانده است: اسماعیلیه آقاخانیه و اسماعیلیه بُهره.
آقاخانیه
باز مانده فرقه اسماعیلیه نزاری هستند که در حال حاضر به امامت کریم، معروف به آقاخان چهارم اعتقاد دارند. عنوان آقاخان برگرفته از لقب یکی از پدران او به نام حسن علی شاه است که در زمان قاجاریه از سوی فتحعلی شاه قاجار لقب آقاخان گرفت و در زمان محمد شاه قاجار حاکم کرمان شد. آقاخان بعد از اختلاف با قاجاریه، از ایران خارج شد و به افغانستان رفته و با حمایت دولت انگلیس در هندوستان اقامت کرد. تاکنون سه تن از نسل او به امامت اسماعیلیان رسیدهاند.
آقاخانها از زمان آقاخان سوم به اروپا مهاجرت کردند. امروزه پیروان فرقه آقاخانیه در کشورهای متعددی پراکنده اند. بیشتر آنان در شبه قاره هند و آسیای میانه و بخشی دیگر در کشورهای قاره اروپا و آمریکای شمالی و نیز آفریقا ست دارند. خود کریم آقاخان هم (که با ثروت صدها میلیون دلاری یکی از افراد ثروتمند جهان است، در حال حاضر در اروپا (ظاهراً در پاریس) ست دارد. البته او که متولد ژنو است، در فروردین سال جاری اعلام کرد که توانسته شهروندی افتخاری پرتغال را هم دریافت و یک نهاد برای این فرقه در آن کشور نیز تاسیس کند.
بُهره
بُهره یا بُهرهها، نام گروهی دیگر از اسماعیلیه هستند. بیشتر آنان به شاخه طیبی مستعلوی فرقه اسماعیلیه متعلقاند و اصل و نسبی هندو دارند. هم اکنون این گروه اجتماعی در گجرات، بمبئی و هند مرکزی و نیز پاکستان ساکناند. طبق برخی سرشماریها اکنون حدود پانصد هزار نفر بُهره در جهان وجود دارند. بُهرهها در بازسازی برخی زیارتگاههای شیعه و نصب ضریح بر آنان در کشورهای عراق، سوریه، اردن، مصر و فلسطین اهتمام ویژهای دارند. حتی گفته میشود که آنها از تعویض ضریح پیشین امام حسین (ع) که توسط خودشان ساخته و نصب شده بود، با ضریحی ساخته و پرداخته استاد فرشچیان که ایرانیها آن را ساختند، کمی هم دلگیر شدند.
در مورد اسماعیلیه شاید برایتان جالب باشد بدانید که در طول تاریخ، دولت فاطمیان در مصر اعتقادات این فرقه را داشته است و در حال حاضر نیز دروزیها در لبنان نیز بر اعتقادات اسماعیلیه هستند. از میان دروزیها کسی که در ت، بیش از همه نام او را شنیدید، ولید جنبلاط است که یکی از مهمترین رهبران دروزی لبنانی است.
۶. واقفیه
به دو گروه از شیعیان، واقفیه گفته میشود. یکی افرادی که بعد از شهادت امام موسی کاظم (ع) بر امامت ایشان توقف کردند و از اعتراف به امامت امام رضا (ع) سرباز زدند و معتقد بودند که امام کاظم (ع)، مهدی موعود است که در غیبت به سر میبرد و رجعت خواهد کرد. همچنین به گروهی از شیعیان که بر امامت امام حسن عسکری (ع) توقف کردند و وی را مهدی موعود دانستند.
۷. جعفریه
یکی از آخرین فرقههای شیعه ایجاد شده در زمان زیست امامان شیعه است. جعفر بن علی، یکی از فرزندان امام هادی (ع) و برادر امام عسکری (ع) بود. او در شیعه به جعفر کذاب شهرت پیدا کرده چرا که پس از شهادت برادرش امام حسن عسکری (ع) ادعای امامت کرد. جعفر برای تثبیت امامت خود، تولد امام زمان را انکار کرد و مدعی میراث امام عسکری (ع) شد. همچنین میخواست بر جنازه امام یازدهم نماز بخواند، اما امام زمان (عج) مانع او شد. پیروان جعفر را جعفریه میگفتند.
علویون در سوریه چه اعتقاداتی دارند؟
علویان سوریه در حقیقت یک فرقه دینی منشعب از شیعه نیستند. آنها در کنار علویان لبنان و جنوب غرب ترکیه مانند انطاکیه و ازمیر نسب خود را به ابوعبدالله حسین بن حمدان خصیبی میرسانند و علمای علویان نیز قائل به فصلالخطاب بودن دیدگاه او در امور هستند که مشابه جایگاه ولایت فقیه در عصر حاضر است و لذا به این علویان، خصیبیان نیز گفته میشود. علویان در حقیقت مانند شیعه دوازده امامی به خداوند، پیامبر و ائمه باور دارند و تنها تفاوت آنها با شیعیان در این است که برخی از مسائل شرعی را مانند شیعیان رعایت نمیکنند.
در مورد چرایی این موضوع دلایل مختلفی بیان شده و به طور مثال برخی از فشار دولت عثمانی روی این افراد صحبت کردهاند. با اینحال برخی نیز میگویند که نقل قولی تاریخی به اشتباه به خصیبی نسبت داده شده (در حالی که متعلق به فردی دیگر بوده است). اما در هر حال نتیجه این است که در حال حاضر علویان (یا دستکم بسیاری از آنها بر این اعتقادند که تکلیف در مورد آنها ساقط شده است.
اهل حق چه کسانی هستند؟
ممکن است برایتان این سؤال ایجاد شود که چرا در این متن از اهل حق (که بهطور عمده در کردستان ایران و عراق زیست میکنند) صحبت نکردیم. با وجود اینکه اکثر فرقههای متعدد و متفاوت صوفیه از جمله اهل حق از دید افراد تاریخی از دل مذهب شیعه برآمدهاند، اما به دلیل اعتقادات فرقه اهل حق و برخی دیگر از فرق صوفیه، آنها از دید برخی علمای امامیه، واجد عنوان مسلمان نیستند. با این حال این موضوع در مورد همه فرقههای صوفیه نیز صدق نمیکند.
بهطور کلی به قول سایت نهاد نمایندگی رهبری (پرسمان) اگرچه بر اساس مولفههای اسلامی، نمیتوان گروهها و فرقههای مختلف تصوف را با شدت و ضعفهای آنها به علت عدم تبعیت از موازین شرعی و احکام الهی و سنت پیامبر (ص) و مکتب امامان، مومنان حقیقی و مسلمانان واقعی دانست ولی به هر حال و با تسامح باید گفت تا زمانی که دراویش اظهار اسلام میکنند، میتوانند در دایره مسلمانان داخل شوند.
آیا مذهب شیعیان لبنان با مذهب شیعیان ایران متفاوت است؟
یکی از سؤالات جدی در خصوص فرقههای شیعه این است که آیا مذهب شیعیان لبنان و بهطور مشخص حزبالله لبنان با شیعیان ایران و بهطور مشخص مذهب جمهوری اسلامی متفاوت است. این سؤال از این جهت به وجود میآید که در سبک زندگی این دو شاخه از شیعیان تفاوت محسوسی دیده میشود و مثلاً شیعیان لبنان در جامعهای با دولت سکولار زیست میکنند و این در حالی است که مردم ایران در جامعهای با دولت اسلامی زندگی میکنند.
در پاسخ باید گفت تفاوت این دو تصویر از شیعه، نه به دلیل اعتقادات متفاوت که به دلیل راهبردهای متفاوت است. شیعه در ایران بر بستر اکثریت جمعیتی و البته با ذهنیت ی انقلابی امام خمینی به سمت ایجاد یک حاکمیت اسلامی رفت و تلاش کرد که قوانین شرعی را نیز در جامعه پیاده کند، اما در لبنان، این مذهب در اقلیت است و عملاً امکان چنین کاری را ندارد. از سوی دیگر رهبران شیعی در لبنان و بهطور مشخص امام موسی صدر تفکری ی انقلابی را در اولویت نداشتند و بیش از هر چیز به ارتقای سطح زیست فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه شیعیان در لبنان میاندیشند.
به همین دلیل است که مصطفی چمران در لبنان، معلم یک هنرستان میشود تا به ارتقای مهارتهای فنی جوانان شیعه کمک کند، اما در ایران نماینده مجلس و وزیردفاع میشود بنابراین تفاوتی که میان این دو دیده میشود در واقع بر بستر مسائل جمعیتی و البته به دلیل تفاوت ذهنیت رهبران شیعی در جامعه است که خود را در سبک زندگی مردم نشان داده، اما ارتباطی به عقاید مردم ندارد.
برترینها: شاید شما هم بارها شنیده باشید که باید از خوردن بعضی غذاها و مواد غذایی امتناع کنید، زیرا برای سلامتی شما مفید نیستند و حتی میتوانند به شما آسیب نیز وارد کنند. خوردن بعضی از این غذاها ممکن است مشکلاتی مانند افزایش وزن، مشکلات پوستی، دیابت و. برای شما به وجود آورند.
غذاهای خاصی نیز وجود دارند که اگر به درستی آماده نشوند میتوانند باعث بیماری شدید در انسان و حتی در مواردی باعث مرگ وی نیز شوند. در ادامه با برترینها همراه باشید تا به معرفی ۱۰ مورد از سمّیترین غذاها و مواد غذایی در دنیا بپردازیم. البته خوشبختانه بسیاری از این مواد غذایی در کشور ما یافت نمیشوند!
۱۰. بادام تلخ
بادامها دانههایی پر از ویتامین و مواد مغذی هستند که در سراسر دنیا طرفداران زیادی دارند. اما عدهای از مردم، بادام تلخ را به نوع شیرین آن ترجیح میدهند و معتقد هستند که بادام تلخ خواص بیشتری نسبت به بادام شیرین دارد. اما احتمالاً آنها از این که بادام تلخ دارای سم سیانید است، اطلاعی ندارند و نمیدانند که اگر این سیانید به خوبی در بدن انسان از بین نرود و پاکسازی نشود، میتواند به شدت کشنده باشد.
۹. قارچهای وحشی
قارچها از مواد غذایی پرطرفدار در سراسر دنیا هستند و بسیاری از مردم، قارچ را در برنامهی غذایی خود قرار میدهند. اما اگر شما عادت دارید که قارچ را خودتان انتخاب کرده و آن را آماده کنید، باید بسیار مراقب باشید. بعضی از قارچهای وحشی وجود دارند که حتی با خوردن تکهای کوچک از آن ها، به علت سمّی بودن، جان انسان به خطر میافتد. این قارچها میتوانند باعث دردهای شکمی، تهوع و استفراغ و یا حتی آسیب به کبد یا قلب انسان نیز شوند. پس قبل از خوردن قارچها دقت کنید که آنها از کجا تهیه شده اند.
۸. اِلدربری (میوه اقطی)
اقطی از نظر دارویی بسیار با ارزش است و میتواند علائم آنفولانزا و سرما خوردگی را درمان کند و همچنین اگر از آن بر روی زخمهای پوستی استفاده شود، به بهبود آن کمک میکند. از میوهی این درخت ارغوانی برای تولید شربت و مربا استفاده میشود. اما باید با احتیاط میوههای این درخت خورده شوند. اگرچه میوههای بزرگ و رسیده این درخت قابل خوردن هستند، اما پزشکان گیاهان دارویی میگویند که ساقهها و برگها و میوههای نارس این گیاه میتوانند باعث مشکلات زیادی از جمله اسهال و استفراغ و در مواردی موجب مرگ انسان شوند.
۷. کاساوا
ریشه کاساوا یکی از مواد غذایی محبوب در کشورهایی نظیر برزیل، تایلند و اندونزی است که طرفداران زیادی را در این کشورها دارد. قبل از مصرف کاساوا باید به طور کامل پوست آن گرفته شود و در آب جوشانده شود. کاساوای خام دارای سمّی است که بدن میتواند آن را به پراکسید هیدروژن» تبدیل کند که میتواند باعث کشته شدن انسان نیز شود.
۶. آکی
آکی از میوههای ملّی کشور جامائیکا است. همچنین این میوه یکی از سمّیترین مواد غذایی دنیا نیز بهشمار میرود. این میوه باعث بروز اتفاقاتی در بدن میشود که هیچکس علاقهای به تجربه کردن آنها ندارد. آکی حاوی سمّی است به نام هایپوگلیسیرین»، که باعث بروز استفراغ شدید در انسان میشود. بیماریای که به عنوان استفراغ جامائیکا» نیز شناخته میشود. کسانی که این میوه را قبل از این که به طور کامل برسد، مصرف میکنند اگر در ظرف مدت کوتاهی به مراکز درمانی رسانده نشوند کشته خواهند شد. البته هنگامی که این میوه به طور کامل میرسد، سم آن از بین میرود و قابل مصرف میشود.
۵. ساناکجی
ساناکجی، غذایی حاوی یک هشتپای کوچک است که با این که حاوی هیچ سمّ کشندهای نیست، اما میتواند بسیار خطرناک باشد. این غذای عجیب حتّی اگر به تکههای کوچک نیز تقسیم شود نیز خطرناک است. تکههای این غذا ممکن است به گلوی انسان چسبیده و باعث خفه شدن انسان شوند. با این حال مصرف کنندگان این غذا به دنبال تجربهای جدید در خوردن مواد غذایی هستند. اما گاهی ممکن است این تجربه بسیار خطرناک نیز باشد.
۴. هاکارل
هاکارل نوعی گوشت ه است که در گرینلند بسیار محبوب است. اما از آن جا که این ه فاقد مجاری ادراری و کلیه است، مواد و ضایعات سمّی در گوشت این ه انباشته میشوند و خوردن گوشت آن ممکن است موجب بروز بیماریهایی برای انسان شود. تهیه این غذا به هیچ وجه کار سادهای نیست. برای از بین بردن این سموم، از گوشت این ه تا شش ماه در شراط خاص نگهداری میشود تا مشکلی برای مصرف کنندگان به وجود نیاورد.
۳. صدف خونی
این غذا میتواند سیستم بدن را به هم بریزد. این صدفها در مناطقی از اقیانوس آرام، خلیج مکزیک و اقیانوس اطلس، برداشت میشوند. این صدفها دارای هموگلوبین (پروتئین موجود در گلوبولهای قرمز) زیادی هستند که این هموگلوبین اضافی میتواند برای انسان بسیار خطرناک باشد. نکتهی عجیبتر این است که این صدفها حاوی مقدار زیادی باکتریهای مضر نیز هستند که میتوانند مسبب اسهال خونی، حصبه و هپاتیت نیز برای انسان شوند. اما با این حال نیز این غذا کماکان طرفداران زیاد و مخصوص به خود را دارد!
۲. ریواس
ریواس را میتوان یک گیاه خوشمزه دانست که میتوان از طعم آن لذت برد. اما اگر از قسمت اشتباه آن استفاده شود میتواند بسیار خطرناک نیز باشد. برگهای این گیاه حاوی مادهی خطرناکی به نام اگزالات هستند که میتوانند تنفس را برای انسان مشکل کند و همچنین میتواند باعث بروز مشکلاتی مانند تشنج، نارسایی کلیه و حتی مرگ نیز شوند.
۱. فوگو
فوگو که ماهی بادکنکی نیز نامیده میشود، یکی از خطرناکترین موجودات در دنیا محسوب میشود. سرآشپزها قبل از این که بتوانند ظرف حاوی این ماهی را آماده کنند باید نزدیک به ۲ سال آموزش ببینند و مجبور به گذراندن آزمونی هستند که تنها تعداد کمی از شرکت کنندگان، موفق به گذراندن آن میشوند. بعضی از قسمتهای بدن این ماهی مثل رودهها و کبد، دارای یک ترکیب شیمیایی معروف به نام تترودوتوکسین» هستند که در مقایسه با سیانید ۱۲۰۰ برابر سمّیتر است. خوردن این سمّ میتواند باعث فلج شدن انسان و در نهایت مرگ وی نیز شود. بر اساس گزارشی، سالانه نزدیک به ۵۰ نفر بر اثر خوردن ماهی فوگو جان خود را از دست میدهند.
منبع: wonderslis
نقش اصلی این کامیونها نقل و انتقال تجهیزات و پرسنل نظامی است. از فاکتورهای اصلی در ردهبندی بهترین کامیونهای نظامی میتوان به مدت تولید یک طراحی خاص بدون تغییرات اساسی و همچنین ترکیبی از ظرفیت باری، قابلیت استفاده در زمینهای ناهموار و سنگلاخ، قابل اطمینان بودن، تعداد تولید شده و فاکتورهای دیگر اشاره کرد.
۱. کامیون Mercedes-Benz UNIMOG (آلمان)
کامیون نظامی Mercedes-Benz UNIMOG (Universal Motor Gerat) در سال ۱۹۴۶ و مدت کوتاهی پس از پایان جنگ جهانی دوم طراحی شده و نمونههای اولیه آن دو سال بعد تولید گردید. این کامیون در ابتدا به عنوان یک خودرو ساده و با کارآیی چند منظوره با چهار در ثابت و دائمی طراحی شده بود که برای اهداف کشاورزی، جنگلکاری و حمل و نقل انواع بار نیز مناسب بود. خیلی زود مشخص شد که این کامیون از قابلیت و کارآیی بالایی در حوزههای مختلف برخوردار بوده و تاکنون نیز تولید آن ادامه داشته است.
بدین ترتیب بیش از ۷۰ سال است که طراحی اساسی آن تغییر چندانی نداشته است. با این وجود برد مسافتی این کامیون به عنوان یک کامیون آفرودی توسعه یافته که تا باری به وزن ۷.۵ تن را میتواند در زمینهای ناهموار حمل کند. نمونه اصلی این کامیون چهار در بوده، اما نمونههای شش در آن نیز موجود است. کامیون Mercedes-Benz UNIMOG به کشورهای زیادی صادر شده و اکنون در بیش از ۳۰ کشور جهان مورد استفاده قرار میگیرد.
از این کامیون برای حمل سربازان، به عنوان آمبولانس، حمل کننده تجهیزات، خودروهای فرماندهی و دیگر نقشهای خاص نیز استفاده میشود. تمامی نمونههای این خودرو دارای موتور دیزلی بوده و توانایی حرکت در زمینهای ناهموار، آبهای عمیق، گل و لای و برف را دارد.
۲. کامیونهای خانواده M۱۰۷۸ LMTV و M۱۰۸۳ MTV (ایالات متحده)
در سال ۱۹۹۱ کمپانی Stewart & Stevenson طی قراردادی بزرگ مامور طراحی و تهیه خانوادهای جدید از خودروهای تاکتیکی سایز متوسط برای ارتش ایالات متحده شد تا بدین ترتیب کامیونهای قدیمی و فرسوده از ناوگان حمل و نقل نظامی این کشور خارج شوند. اولین نمونههای تولید شده در سال ۱۹۹۶ تحویل داده شده و جایگزین نمونههای قدیمیتری مانند M۸۰۹ و M۳۵ گردید که در اواخر دهه ۱۹۴۰ ساخته شده بودند.
این خانواده از خودروهای نظامی بر اساس کامیونهای اتریشی Steyr ۱۲M۱۸ که از سال ۱۹۸۵ تولید میشوند طراحی شده، اما به شکل یک خودرو تاکتیکی متوسط چهار در و شش در تغییراتی در ساختار آنها داده شده است. در هر دو نمونه، بیش از ۹۰ درصد قطعات و بخشها یکسان است. برتری اصلی این کامیونها در قابل اعتماد بودن، تعداد کم و هزینه نگهداری پایین و البته کارآمدی در دراز مدت بوده است.
این کامیونها که برای حمل و نقل سرباز و تجهیزات نظامی طراحی شده، بار اصلی حمل و نقل در ارتش ایالات متحده را بر عهده دارند. تجربیاتی که ارتش ایالات متحده در جنگ عراق بدست آورد باعث شد که یک کابین زرهی برای این کامیونها ساخته شده که توسط دو نفر در میدان نبرد و در کمتر از ۴ ساعت جایگزین نمونه معمولی خواهد شد.
۳. کامیونهای سری MAN SX (آلمان)
کامیونهای سری، کامیونهایی با قابلیت تحرک بسیار بالا هستند که جایگزین نمونههای قبلی KAT ۱ شدند که در اواخر دهه ۱۹۶۰ در اختیار نیروهای نظامی آلمان قرار گرفته بود. این کامیونها را به خاطر ظاهر متفاوت و شیشههای صاف جلوی آن میتوان شناخت. اکنون کامیونهای سری MAN SX در کشورهای آلمان، اتریش، دانمارک، مای، نروژ، سوئد، بریتانیا و برخی دیگر کشورها مورد استفاده قرار میگیرد. این خانواده دارای تکنولوژیهایی است که در کامیونهای خانواده MAN HX، همچنین خانوادههای FX و LX نیز وجود دارد. با این وجود خانواده MAN SX دارای شاسی محکمتر و قابلیت تحرک بسیار بالاتری است.
برای مثال کامیون SX۴۵ یک کامیون باری سنگین ۸ در ۸ است که برای شرایط آفرودی و بسیار ناهموار طراحی شده است و ظرفیت آن بین ۱۴ تا ۱۶ تن میباشد. یک نمونه ۶ در ۶ کوچکتر از این کامیون نیز وجود دارد که SX۴۴ نام دارد. این خودروها صرفاً برای مصارف نظامی طراحی شده و برای حمل تجهیزات سنگین و تخصصی مانند رادارها، پناهگاههای فرماندهی، دکلهای آنتنی، لانچرهای موشکی و . به کار گرفته میشوند.
همچنین این کامیونها قابلیت کانتینر و محفظههای تخت باری را دارند. کامیونهای خانواده MAX SX دارای یک کابین ماژولار است که میتوان با یک کیت محافظتی زرهی آن را تقویت کرد، سیستمی که در مقابل آتش سلاحهای سبک، ترکشهای آتشباری، نارنجک و مینهای کوچک ضد نفر مقاوم است. این کیتهای محافظتی به قسمت خارج کابین متصل شده و در میدان نبرد در مدت ۱۰ ساعت نصب خواهند شد.
نکته متفاوت دیگر در مورد این کامیون قرار گرفتن موتور در پشت و زیر کابین است که باعث کاهش ارتفاع کلی کامیون شده است. همچنین رادیاتور نیز پشت کابین راننده واقع شده و براحتی دچار صدمه یا پر شدن از گل و لای نخواهد شد. این کامیون طوری طراحی شده که بتواند دوشادوش خودروهای نظامی غیرباری در هر عوارض زمینی به پیش برود. سازندگان این کامیون ادعا میکنند که خانواده در حال حاضر قابل اعتمادترین در نوع خود بوده و بیشترین قابلیت تحرک را نسبت به دیگر کامیونهای نظامی کنونی دارد.
۴. کامیون Ural-۴۳۲۰ (روسیه)
کامیون Ural-۴۳۲۰ یک کامیون سنگین آفرودی ساخت روسیه است که از نمونههای Ural-۳۷۵ که در سال ۱۹۶۱ معرفی شد مشتق شده است. این کامیونها تقریباً بدون تغییر خاصی از سال ۱۹۷۶ تاکنون تولید میشوند. این خودرو سنگین هم برای اهداف نظامی و هم غیرنظامی بسیار کارآمد است و علاوه بر ارتش روسیه در ارتشهای کشورهای دیگری نیز میتوان آن را یافت. در جنگهای متعددی در چند دهه اخیر این کامیون نظامی بارها در میدانهای نبرد مشاهده شده است.
طراحی و تکنولوژی این کامیون بسیار سنتی است. ظرفیت باری این کامیون در حالت آفرودی تا ۴.۵ تن و در جادههای با سطح سخت تا ۶ تن است و نمونه اصلی آن برای حمل بار و سرباز ساخته شده است. کامیون Ural-۴۳۲۰ همچنین توانایی یدک کشیدن تریلر و قطعات توپخانهای را دارد. اگر چه نمونههای مختلفی از این کامیون روسی با بدنههای متفاوتی وجود دارد، اما نمیتوان آن را به توانمندی نمونههای غربی مشابه دانست.
این کامیون دارای سیستم انتقال قدرت چهار چرخ متحرک و سیستم فشار تایری متمرکز است. کامیون wheel drive در زمینهای ناهموار بسیار قابل اعتماد و کارآمد بوده و توان عبور از موانع آبی تا عمق ۱.۷۵ متر را دارد و البته توان حرکت در تمامی شرایط جوی از دمای منفی ۵۰ تا مثبت ۵۰ درجه را نیز داراست.
۵. کامیون KrAZ-۶۳۲۲ (اوکراین)
KrAZ-۶۳۲۲ یک کامیون سنگین ساخت اوکراین است که نمونه توسعه یافته نمونههای قبلی KrAZ-۲۵۵ و ۲۶۰ برای داشتن استانداردهای امروزی است. این کامیون بسیار قابل اعتماد بوده و طراحی آن بسیار کاربردی است و تولید آن از سال ۱۹۹۹ تاکنون ادامه داشته است. کامیونهای KrAZ-۶۳۲۲ اکنون در اختیار ارتشهای اوکراین، آنگولا، مصر، هند، اندونزی و یمن قرار دارد و تعداد زیادی از آنها نیز توسط دولت ایالات متحده برای بکارگیری در ارتش عراق سفارش داده شد.
همچنین نمونههایی از کامیون KrAZ-۶۳۲۲ در اختیار نیروهای نظامی ایران و برخی کشورهای دیگر نیز قرار دارد. این کامیون برای استفاده در عوارض مختلف زمین و عموماً حمل و نقل سربازان استفاده میشود و توان حمل تریلر و توپخانه تا حداکثر ۳۰ تن را نیز داراست. همچنین کامیون KrAZ-۶۳۲۲ توان یدککش کردن هواپیماهایی تا بیش از ۷۵ تن وزن را در میدان نبرد دارد. این کامیون با نصب صندلیهای چوبی گنجایش ۲۴ سرباز را داشته و کابین آن نیز گنجایش سه نفر را دارد.
۶. کامیون MTVR (ایالات متحده)
کامیون MTVR یا خودرو تاکتیکی متوسط باربری (Medium Tactical Vehicle Replacement) یک کامیون نظامی است که برای اهداف خاص طراحی شده و توسط کمپانی Oshh ساخته شده است. اولین نمونههای این کامیون در سال ۱۹۹۸ ساخته و در سال ۲۰۰۵ وارد مرحله تولید انبوه گردید و اکنون نمونههای متعددی از آن در اختیار نیروی دریایی و نیروهای تفنگدار ویژه ایالات متحده قرار دارد. کامیون مذکور جایگزین کامیونهای ۶ در ۶ نسخه M۹۳۹ و نمونههای قدیمی M۸۰۹ شد که بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۲ تولید میشد.
کامیونهای جدید نسبت به نمونههای قبلی از تحرک، ظرفیت باری و کارآمدی بالاتری برخوردارند. تاکنون بیش از ۱۱.۰۰۰ دستگاه از این کامیون نظامی ساخته و تحویل داده شده و تعدادی نیز به کشورهای مصر، یونان، عراق، بریتانیا و بسیاری کشورهای دیگر صادر شده است. موتور این کامیون زیر کاپوت فایبرگلاس جلوی خودرو قرار گرفته و سقف کابین راننده از جنس آلومینیوم بوده و با شیشه جلویی آن و قالب درها اتصال لولایی دارد که میتوان برای کاهش ارتفاع کلی کامیون آنها را تا کرد.
ظرفیت کامیون باربری MTVR در حالت آفرودی تا ۷ تن و ۱۵ تن نیز روی سطوح صافتر و نرمتر است در حالی که همزمان میتواند تا ۱۱ تن را نیز بدک بکشد. این کامیون برای هر نوع شکل باری بسیار انعطافپذیر بوده و به طور عمده از آن برای انتقال هوویتزرهای M۷۷۷، سربازان، سوخت، آب و انواع مختلفی از تجهیزات استفاده میشود. همچنین این کامیون امکان تجهیز با کیتهای زرهی محافظتی در مقابل مسلسلهای ۱۲.۷ و ۷.۶۲ میلیمتری را نیز دارد.
کامیونهای MTVR از یک موتور دیزلی توربوشارژ ۱۱.۵ لیتری Caterpillar C-۱۲ با سیستم تعلیق مستقل و سیستم انتقال قدرت چهار چرخ متحرک سود میبرند.
۷. کامیون KamAZ-۵۳۵۰ (روسیه)
کامیون KamAZ-۵۳۵۰ یک کامیون نظامی دیگر ساخت روسیه است که بدنبال کامیونهای KamAZ-۴۳۱۰ ساخته شد، کامیونهایی که از سال ۱۹۸۰ تولید شده و ستون فقرات بخش ترابری ارتش اتحاد جماهیر شوروی را تشکیل میدادند. کامیونهای KamAZ-۵۳۵۰ از سال ۲۰۰۳ تولید شده و نمونههای نظامی و غیرنظامی آن در دسترس است.
این کامیون دارای ساختاری سنتی بوده و موتور آن در قسمت جلوی خودرو قرار دارد. ظرفیت باری این کامیون در زمینهای سنگلاخی و ناهموار حدود ۶ تن بوده و توانایی یدککش کردن قطعات توپخانهای با حداکثر وزن ۷ تن را نیز دارد. این کامیون نیز دارای سیستم انتقال قدرت چهار چرخ متحرک بوده و به سیستم فشار هوای لاستیک مرکزی مجهز است.
۸. کامیون HEMTT (ایالات متحده)
کامیون تاکتیکی سنگین HEMTT از خانواده کامیونهای سنگین با قدرت تحرک بالای ۸ در ۸ طراحی شده توسط کمپانی ر بوده که توسط ارتش ایالات متحده مورد استفاده قرار میگیرد. این کامیون در سال ۱۹۸۲ وارد سرویس شده و جایگزین نمونههای قدیمی M۵۲۰ Goer گردید و تاکنون بیش از ۱۵.۰۰۰ دستگاه از آن تولید شده است. کامیونهای این خانواده به سرعت آماده شده و در تمامی شرایط جوی کارآیی خود را حفظ میکنند.
نمونههای مختلفی از این کامیون بر روی شاسی یکسان، اما برای اهداف متفاوت طراحی شده است. یک نمونه از این کامیون به نام M۹۷۷ دارای سیستم جرثیقلی است و تعداد زیادی از آن تولید شده است. کابین راننده کامیون HEMTT را میتوان به سیستمهای زرهی حفاظتی مجهز کرد که از پرسنل آن در مقابل آتش سلاحهای سبک و ترکشهای توپخانهای محافظت میکند و امکان نصب مسلسل روی سقف این کامیون نیز وجود دارد.
موتور دیزلی این کامیون از نوع توربوشارژ Detroit Diesel ۸V۹۲TA بوده که پشت کابین راننده قرار دارد. بدین ترتیب ارتفاع کلی خودرو کاهش یافته است. همچنین موتور این خودرو دارای سیستم انتقال قدرت اتوماتیک است و اگر چه ساختار اصلی آن ۸ در ۸ است، اما برای سرعت و برد بیشتر در جادههای صاف و سخت میتوان ساختار آن را به ۸ در ۴ نیز تغییر داد. کامیونهای این خانواده از قدرت آفرودی بسیار بالایی برخوردارند و نمونههای مدرن آنها بسیار توانمندتر نیز هستند.
۹. کامیون LVSR (ایالات متحده)
در سال ۲۰۰۶، نیروهای تفنگدار دریایی ایالات متحده کامیون LVSR کمپانی Oshh را به عنوان جایگزین نمونههای قدیمی Oshh Mk.۴۸ که در سال ۱۹۸۵ وارد سرویس شده بودند انتخاب کردند. اولین دسته از این خودروها در سال ۲۰۰۹ تحویل داده شده و همان سال در افغانستان به کار گرفته شدند. کاربرد اصلی این کامیون انتقال تجهیزات مهندسی سنگین و نظامی، کانتینرها و تجهیزات حیاتی مانند مهمات، سوخت و آب است.
این کامیون سنگین ۱۰ در ۱۰ توان حمل تا ۱۲ تن در حالت آفرودی و تا ۲۰.۴ تن در جادههای مسطح و سخت را داراست و همزمان نیز توان یدککش کردن توپخانه و تریلر را نیز داراست. کامیونهای Oshh LVSR دارای سیستم یکپارچه زرهی کابین و صندلیهای جاذب انرژی بوده و برای داشتن محافظت بیشتر میتوان به کابین راننده کیتهای محافظتی اضافه کرد. موتور دیزلی توربوشارژ این کامیون از نوع Caterpillar C۱۵ بوده که در قسمت زیرین و پشت کابین راننده قرار میگیرد که همزمان با کاهش ارتفاع کلی کامیون، از صدمه به رادیاتور یا گیر کردن آن در گل و لای جلوگیری میکند.
۱۰. کامیون IVECO M۲۵۰ (ایتالیا)
کمپانی ایتالیایی IVECO سابقه زیادی در ساخت کامیونهای نظامی دارد و کامیون IVECO M۲۵۰ سری جدید کامیونهای نظامی این کمپانی است که برای حمل بار در تمامی انواع جادهها و به صورت آفرودی طراحی شده است. کامیون M۲۵۰ عمدتاً یک نمونه ۶ در ۶ بوده، اما نمونههای ۴ در ۴ و ۸ در ۸ نیز دارد که ۶۶ درصد قطعات آنها یکسان است. تحویل این کامیون به ارتش ایالات متحد در سال ۲۰۰۳ آغاز شد که نمونه اختصاصی بوده و نمونه دیگری برای صادرات نیز از آن ساخته شده است.
از کشورهای خریدار این کامیون میتوان به بلژیک، اسپانیا و برخی دیگر اشاره کرد. نسخههای متفاوتی بر اساس طول از این کامیون وجود داشته که ظرفیت هر یک متفاوت است. ظرفیت باری نسخه M۲۵۰.۴۵WM حدود ۸ تن بوده و توان یدککش کردن تریلر و سیستم توپخانهای را نیز دارد. همچنین سری M۲۵۰ دارای یک کابین با طراحی ویژه برای اهداف نظامی است که دارای جایگاه خواب برای پرسنل درون کابین است و توانایی جای دادن به راننده و سه نفر دیگر را دارد. کابین کامیونهای سفارشی بلژیک در مقابل مین مقاوم بوده و با اضافه کردن پنلهای داخلی زرهی در مقابل سلاحهای سبک و ترکشها نیز مقاوم خواهد بود.
منبع: military-today
برترینها: زله از جمله اتفاقات و حوادث طبیعی و ناگوار است که بهصورت ناگهانی رخ میدهد و در کمترین زمان ممکن، خسارات جانی، مالی و روحی زیادی را به انسان وارد میکند. با تمامی پیشرفتهای فناوری در سالهای اخیر، هنوز هم پیشبینی رخ دادن زله در لحظه غیرممکن است.
پیشبینی زله اگر به معنی پیشبینی دقیق رخ دادن محل و زمان زله باشد، با دانش فعلی بشر غیرممکن به نظر میرسد هرچند میتوان با بررسی شواهد و رفتارهای زمین، مکان، زمان و شانس بروز زله را پیشبینی کرد.
زله چیست؟
لرزش شدید و ناگهانی پوستههای جامد زمین، سادهترین تعریفی است که میتوان از زمینلرزه یا زله ارائه کرد. در هنگام رخ دادن زله، افزایش فشار در لایههای درونی زمین منجر به حرکت سنگها در امتداد سطح شکستگی میشود. این سطوح شکستگی که با حرکت همراه هستند با نام گسل شناخته میشوند.
آزاد شدن فشار و انرژی در هنگام بروز زمینلرزه معمولاً بهصورت آنی رخ نمیدهد و با پیشلرزهها و پسلرزههایی همراه است. البته این موضوع را باید در نظر داشت که ما همیشه از زله شدیدتر بهعنوان زله اصلی یاد میکنیم، اما از نظر زمینشناسی، تمامی لرزهها در راستای رهاسازی انرژی زمین رخ داده است.
پیشلرزهها اغلب در فاصله نزدیک به زله رخ میدهند و شدت بروز آنها نیز با نزدیک شدن به زله اصلی، افزایش مییابد. پسلرزهها هم ممکن است حتی تا سالها بعد از بروز زله اصلی، ادامه داشته باشد. در نظر داشته باشید که هرچند از نظر آماری میتوان رفتارهای زمین را پیشبینی کرد، اما باز هم نمیتوان از این دستورات بهعنوان یک پیشبینی جامع استفاده کرد. بسیاری از زلههای رخداده در تاریخ بدون هیچ پسلرزه یا پیشلرزه قابلمشاهده رخ داده است که راه را برای پیشبینی زله دشوارتر میکند.
مقیاس اندازهگیری زله
مقیاسها و روشهای اندازهگیری متفاوتی برای بررسی شدت زله مورداستفاده قرار میگیرد که مشهورترین آنها، مقیاس بزرگی ریشتر است. در سال ۱۹۳۵ میلادی، چار فرانسیس ریشتر و بنو گوتنبرگ روشی را برای اندازهگیری میزان شدت زله ارائه کردند که به آن مقیاس ریشتر گفته میشود.
میزان حرکت در واحد اندازهگیری ریشتر با پلکان ۳۱ برابری حرکت میکند. در واقع زله ۲ ریشتر، ۳۱ برابر شدیدتر از یک زله ۱ ریشتری است. اگر زله یک ریشتری را معادل انفجار ۱۷۰ گرم مواد منفجره بدانید، زله ۹ ریشتری به بیش از ۲۰۰ میلیون تیانتی برای ساخت لرزشی معادل با این میزان ریشتر نیازمند است.
در سالهای اخیر مقیاس اندازهگیری ریشتر به دلیل ضعفهای مختلفی که داشت، جای خود را به مقیاس بزرگا یا MW داده است. در مقیاس ریشتر تنها دامنه بلندترین موج لرزهها اندازهگیری میشود و هیچ اطلاعات دیگری از زله را در خود جای نداده است. در واقع ریشتر تنها بزرگی زله و کانون زله را نشان میدهد.
در سال ۱۹۷۰ با بررسی تمامی روشهای اندازهگیری شدت زله، تصمیم بر این شد تا از واحد اندازهگیری بزرگا یا MW برای بررسی میزان شدت زله استفاده شود. در واحد اندازهگیری بزرگا، فاکتورهایی مانند منطقه گسیختگی گسل، میزان جابجایی، نیروی فشار وارده شده به گسل و موج تولیدشده موردبررسی و اندازهگیری قرار میگیرد.
واحد اندازهگیری مرکالی نیز قدرت یا شدت زله را نشان میدهد که با مفهوم بزرگی زله و واحد MW تفاوت دارد. مقیاس مرکالی یک مقیاس نتیجهگرا است که قدرت تخریب زله را در مکان-زمانهای مختلف مورد بررسی قرار میدهد. در واحد اندازهگیری مرکالی، یک زله به بزرگای ۷ با تلفات ۱۰۰ هزار نفر، از یک زله با بزرگای ۸ و با تلفات ۱۰۰۰ نفر شدیدتر است.
پیشنشانگرهای زله
زمینلرزهها در اغلب موارد با رویدادهایی همراه هستند که به آنها پیشنشانگرهای زله گفته میشود. تغییرات حرکت آب، لرزههای خفیف، تغییرات در پوسته زمین، تغییر اندازه گاز رادون در آبهای زیرزمینی و انتشار بو و صداهای عجیبوغریب، از جمله پیشنشانگرهای مشهور زله بهحساب میآید. هرچند بسیاری از این نشانهها در عمل برای پیشبینی زمان زله قابلاستفاده نیستند.
پیشنشانگرهای حیوانی نیز از جمله مواردی است که میتوان از آن بهعنوان راهی برای پیشبینی زله تا دقایق و ثانیههای بعد استفاده کرد. درواقع با مشاهده رفتارهایی مثل پر و بال زدن شدید پرندگان، خروج گروهی کرمهای خاکی از زمین، زوزه گروهی سگها، پنهان شدن تمامی گربهها و رفتارهای عجیب قورباغهها و اسبها، میتوان انتظار یک زله یا نوعی دیگر از بلایای طبیعی را تا دقایقی بعد داشت.
از جمله پیشنشانگرهای قابلاندازهگیری، تغییرات میدان مغناطیسی زمین است که بهتازگی شهر تهران به سنسورهایی برای اندازهگیری این تغییرات مجهز شده است. هرچند با توجه به شکل ساخت شهری و نحوه ساختمانسازی نمیتوان انتظار داشت که حتی با پیشبینی زله در شهری مانند تهران بتوان از آن بهعنوان راهی برای کاهش خطرات مالی و جانی استفاده کرد.
اپلیکیشنهای پیشبینی زله
برنامههای زیادی برای پیشبینی زله موجود است که تعداد زیادی از آنها در دایره برنامههای اسپم قرار میگیرد. هرچند برنامههایی هستند میتوان از آنها بهعنوان برنامههای کاربردی پیشبینی زله نام برد.
برای مثل برنامه بسیار محبوب Earthquake Alert! با روشی خاص میتوان بروز زله را چند ثانیه پیش از رخ دادن به شما اطلاع دهد. چند ثانیهای که ممکن است برای نجات دادن جان کاربر کافی باشد. نحوه عملکرد این برنامه به تعداد زیاد کاربران، بررسی حرکت گوشیها و سیستمهای سنجش لرزش بینالمللی وابسته است.
در هنگام رخ دادن زله، مرکز و کانون زله ممکن است با شما فاصله داشته باشد. این موضوع را باید در نظر داشته باشید که زله در تمامی مناطق بهصورت همزمان رخ نمیدهد. در واقع با رخ دادن زله در کانون آن، چند ثانیه زمان لازم است تا زله به فواصل چند کیلومتری برسد.
این برنامه با بررسی لرزشهای زمین، در صورت بروز زله به شما اعلام میکند که در فاصلهای نزدیک به شما، زلهای در حال رخ دادن است. زلهای که چند ثانیه آینده به شما نزدیک خواهد شد. با نصب برنامه Earthquake Alert! شما میتوانید از ۱ تا ۱۰ ثانیه پیش از بروز زله، از رخ دادن این اتفاق آگاه شوید. زمانی که ممکن است در ظاهر کوتاه باشد، اما در واقعیت، جان بسیاری از انسانها را نجات خواهد داد.
البته باید این موضوع را در نظر داشته باشید که میزان موفقیت برنامههای پیشگویی زله به فاصله شما از کانون زله مرتبط است. اگر زله درست در زیر پای شما اتفاق بیفتد، این برنامه و برنامههای مشابه عملاً کاربردی نخواهند داشت. در واقع اگر کانون زله مثلاً در شهر کرج باشد، ۸ ثانیه زمان میبرد تا به مناطق غربی تهران برسد. مدتزمانی که تا ۱۶ ثانیه برای اهالی شرق تهران افزایش مییابد.
البته شانس رخ دادن اینکه شما بر روی کانون زله ایستاده باشید بسیار پایین است و هنوز هم میتوان به برنامههایی مانند Earthquake Alert! اعتماد کرد. میزان دقت برنامههای پیشبینی زله با افزایش کاربران، افزایش مییابد پس بهتر است حداقل بهعنوان جامعه آماری، این برنامه را در گوشی خود نصب کنید.
نکات ایمنی برای مقابله با زله
شاید زمان دقیق بروز زله قابل پیشبینی نباشد، اما نتایج یک زله بر روی زندگی فردی ما بهراحتی قابل پیشبینی است. اولین موضوعی که باید در مورد مقابله با زله در نظر گرفته شود، ایمنسازی محل زندگی است. پرسشی که باید به آن پاسخ داد این است که آیا محل زندگی ما چه از نظر سازه و چه از نظر چیدمان، برای مقابله با یک زله بزرگ آمادگی دارد؟
کارشناسانی هستند که با مبالغی بسیار کمتر از خسارات زله، میزان ضد زله بودن سازهها را به شما اطلاع خواهند داد. موضوعی که میتواند در انتخاب خانه در هنگام خرید و اجاره محل زندگی تأثیرگذار باشد. علاوه بر آن میتوان بسیاری از سازههای قدیمیتر را نیز در برابر زله مقاوم کرد.
نحوه چیدمان وسایل منزل نیز در میزان خسارات مالی و جانی تأثیرگذار است. قراردادن انواع وسایل اغلب بدون استفاده در گوشه و کنار خانه، شانس زنده ماندن و آسیب ندیدن در هنگام زله شدید را کاهش میدهد.
بهتر است از هنگام بروز زله از پنجرهها، کمدهای بزرگ، شومینه و دیگر اشیای سنگین و خطرناک فاصله بگیرید. بهترین مکان برای پناه گرفتن در زیر میز ناهارخوری و یا میزتحریر است. درصورتیکه در یک آپارتمان یا برج زندگی میکنید، به سمت راهپله و یا آسانسور ندوید. زله آنقدر سریع و کوتاه اتفاق میافتد که شانسی برای فرار از دست آن نیست و باید به سریعترین راه برای رسیدن به نقطه امن خانه فکر کنید.
درصورتیکه فرصت حضور در فضای باز وجود دارد، از ساختمانها، کابلهای برق، دودکش و هر چیزی که ممکن است بر روی شما بیفتد دوری کنید. اگر در حال رانندگی هستید خودروی خود را بهآرامی و در محلی امن متوقف کنید. بهتر است گوشی موبایل خود را در تمامی موارد چه در منزل و چه در خیابان، در نزدیکی خود نگهدارید.
پس از وقوع زله از تجمع و فیلمبرداری از محلهای آسیبدیده خودداری کنید و سعی کنید در مقابل حرکت نیروهای امدادی قرار نگیرید. استفاده از فندک و مواد آتشزا میتواند جان بسیاری از افراد را به خطر بیندازد.
یکی از راههای کاهش خسارات مالی زله نیز استفاده از انواع بیمه زله، آتشسوزی و حوادث غیرقابلپیشبینی است. در واقع درست مثل بیمه خودرو که توجه بسیار زیادی به آن میشود، میتوان خانه و محل زندگی را نیز بیمه کرد. هزینه سالیانه بیمه زله در برابر خسارات احتمالی ناشی از زله بسیار ناچیز است. این بیمه راهکاری مناسب برای کاهش هزینههای پس از زله است. آنهم در کشوری که اغلب شهرها و خانهها بر روی گسلهای فعال بنا شده است.
منابع: مجله گسترش صنعت، ایسنا، ایرنا، BBC، Cnet، Wikipedia
ایرنا: دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا با صدور فرمانی سفر و مهاجرت مقامهای ارشد ایرانی و بستگان درجه یک آنها را به ایالات متحده ممنوع اعلام کرد.
ترامپ در این فرمان با ادعاهایی نظیر حمایت ایران از تروریسم، بازداشت شهروندان آمریکایی، مشارکت در بحران انسانی، تهدید همسایگان، تهدید کشتیرانی بین المللی و انجام حملات سایبری، اعلام کرد که اعمال محدودیت و تعلیق بر ورود مقامهای ارشد ایرانی و خانوادههای آنان به عنوان مهاجر یا غیرمهاجر به ایالات متحده را در راستای منافع کشورش میداند.
براین اساس، رئیس جمهوری آمریکا در تازهترین اقدام ضدایرانی خود، ورود مقامهای ارشد ایرانی و بستگان درجه یک آنان را چه به عنوان مهاجر و چه غیرمهاجر به ایالات متحده ممنوع اعلام کرد.
براساس فرمان جدید رئیس جمهوری آمریکا، کسانی که اقامت دائم ایالات متحده را دارند یا پیش از این فرمان به عنوان پناهنده یا مهاجر پذیرفته شدهاند، از این ممنوعیت مستثنی هستند.
ترامپ شناسایی مقامهای ایرانی مشمول این فرمان و کسانی را که امکان مستثنی شدن از آن را دارند، برعهده وزیر خارجه آمریکا گذاشته است.
رومه شهروند: همه به خط. آماده؟ حمله.
شبکههای مجازی تبدیل به مقر فرماندهی شدهاند؛ آنها حرف میزنند، خط میدهند، تبلیغ میکنند، پیشنهاد میدهند، محروم میکنند، تنبیه میکنند و دستور میدهند! لشکری دارند که گوش به فرمانشان است، آدمهایی که منتظر دستورات اند. از کجا چه بخرند، چه فعالیتی کنند، به کجا کمک مالی کنند، چه لوازم آرایشی و از کدام برند بخرند، بچههایشان را چطور تربیت کنند؟ رستوران و کافه کجا بروند؟ چه کنند؟ چطور زندگی کنند؟ چطور ازدواج کنند و….
شبکههای اجتماعی در ایران پر است از بلاگرهای معروف که خط زندگی مردم را تعیین و هدایتشان میکنند و در آخر از آنها میخواهند در مسیر اهدافشان حرکت کنند؛ بخشی از این فعالیتهای مجازی، حرکت در مسیر فعالیتهای انساندوستانه، خیرخواهانه، کمک به بیماران و فعالیتهای محیط زیستی است و به نظر میآید برای افزایش آگاهی و اطلاعات مردم و رشد شخصیت اجتماعی و فرهنگیشان انجام میشود، اما بخشی دیگر مربوط است به فعالیتهایی بهعنوان مدیران یکی از کانالها یا صفحههای مجازی که دنبال کنندههایشان را جهتدار به سمت فعالیتهای سودجویانه سوق میدهند و در این زمان است که ماجرای دیگری پیش میآید.
مستر تیستر با ۷۰۸هزار دنبالکننده یکی از همین فرماندهان مجازی است که تعداد دنبال کنندههایش به او قدرت مجازی داده است. ماجرا از انتشار عکسهای یادگاریاش با یک شتر زنده و بعد با سر بریده شده آن شتر شروع شد که ظاهرا تبدیل به یک وعده غذایی شده بود. بعد از آن یک کاریکاتوریست گیاهخوار که صفحه اینستاگرامیاش پر از طرحهایی در حمایت از حقوق حیوانات است، کاریکاتور مستر را کشید: سر بریده مستر روی بشقاب و بشقاب در دست شتر.
این آغاز ماجرایی خشن بود؛ با انتشار این کاریکاتور، مستر تیستر معترض شد، به کاریکاتوریست که از قضا زن هم بود، پیام شخصی داد و کار به فحاشی، استفاده از الفاظ رکیک و توهین و تهدید رسید. یک روز بعد، درگیری فراتر از اینها رفت و از برخورد با آن کاریکاتوریست به فعالان محیط زیست و حیوانات و درنهایت فعالان حوزه ن کشیده شد؛ آنها حالا به این معترضند که چرا مستر در برخورد با زن کاریکاتوریست از توهینهای جنسیتی استفاده کرده و شنیدههای مجازی نشان میدهد، عدهای در حال تنظیم شکایت از او هستند.
مستر تیستر حالا معترضان را با ۷۰۰هزار دنبالکنندهاش تهدید میکند، کسانی که او به آنها اگر دستور دهد، سراغشان میآیند و صفحهشان را بهاصطلاح ریپورت» میکنند. تعدادی از دنبالکنندههای او هم در چند روز گذشته، به دستور اش، سر تعظیم فرود آوردهاند.
تتلو
تتلو» یا همان امیرحسین مقصودلو»، خواننده پرحاشیه ایرانی، نمونه دیگری است؛ صفحه او که چندی پیش با چهارمیلیون دنبالکننده، به دلیل فحاشی و استفاده از الفاظ رکیک علیه ن، از سوی اینستاگرام از دسترس خارج شد و حالا در صفحه جدیدی با یکمیلیون و ۸۰۰هزار دنبالکننده، فعالیت میکند، دو روز پیش، انتشار آهنگ جدیدش را مشروط به جمعشدن هفتمیلیون کامنت کرد.
تتلو» یا همان امیرحسین مقصودلو»، خواننده پرحاشیه ایرانی، نمونه دیگری است؛ صفحه او که چندی پیش با چهارمیلیون دنبالکننده، به دلیل فحاشی و استفاده از الفاظ رکیک علیه ن، از سوی اینستاگرام از دسترس خارج شد و حالا در صفحه جدیدی با یکمیلیون و ۸۰۰هزار دنبالکننده، فعالیت میکند، دو روز پیش، انتشار آهنگ جدیدش را مشروط به جمعشدن هفتمیلیون کامنت کرد.
هواداران تا روز بعد، ۹ میلیون کامنت برایش گذاشتند (اتفاقی که به نظر میرسد رکورد تعداد کامنت در اینستاگرام را شکسته است)، اما چون در مدت تعیینشده این اتفاق نیفتاده بود، تتلو آنها را جریمه کرد و گفت که باید تعداد کامنتها را به ۱۶میلیون برسانند و آنها هم پیروی کردند! مرد جوانی که برای دنبالکنندههایش شرط گذاشت که اگر به تعداد خاصی در لایو» اینستاگرامی او شرکت کنند، با همسرش آشتی میکند، یکی دیگر از نمونههاست.
کم نیستند بلاگرهای پرطرفداری که این روزها بهویژه در اینستاگرام یکهتازی میکنند؛ آنها ارتششان را به بخشهای مختلفی سوق میدهند، از آنها میخواهند تا در فلان صفحه از آنها حمایت کنند، لایک و نظر بدهند، محصولات معرفیشده را بخرند و درنهایت بازتابها را با افتخار منتشر میکنند.
حالا آنها که به جامعهشناسی علاقهمندند و به فضای مجازی، وقت حرف زدن درباره آنچه این روزها در شبکههای اجتماعی در ایران میگذرد، میگویند وقت بررسی جدی رفتار ایرانیها در فضای مجازی بهطور جدی از راه رسیده است. کسانی مانند احمد بخارایی» جامعهشناس از مریدان و مرادان مجازی میگویند و نیروی دافعه در دنیای واقعی و جاذبه ویرانگر در دنیای مجازی. روانشناسانی مانند امیرحسین جلالی» دنبالهروی بیچون و چرای مجازی را نوعی اختلال اجتماعی –فرهنگی میدانند که به دنبال گشتن برای هویتی تازه در بین ایرانیها ایجاد شده است و بعضی فعالان حقوق حیوانات مثل سپهر سلیمی» در واکنش به ماجرای اخیر مستر تیستر» میگویند غذایی که میخوریم صرفا یک انتخاب شخصی نیست و نمیتوان تبلیغ برای غذا توسط بلاگرها را تنها یک تبلیغ تجاری برای سلیقه و طعمی خاص دانست. به اعتقاد تعدادی از فعالان محیط زیست و حقوق حیوانات، اثرگذاری کسانی که برای غذا یا محصولات غذایی خاصی تبلیغ میکنند و در این حوزه به تولید محتوا میپردازند فقط یک انتخاب و کنش فردی نیست.
آنچه که میخورید، هستید!
سپهر سلیمی، فعال حقوق حیوانات: آیا غذایی که میخوریم صرفا یک انتخاب شخصی است؟ آیا تبلیغ برای غذا تنها یک تبلیغ تجاری برای سلیقه و طعمی خاص است؟ آیا اثرگذاری کسانی که برای غذا یا محصولات غذایی خاصی تبلیغ میکنند و در این حوزه به تولید محتوا میپردازند، فقط یک انتخاب و کنش فردی است؟
غذاخوردن یکی از بخشهای اصلی زندگی هر انسانی است. مردمان مختلف در گوشه و کنار دنیا رژیم غذایی متفاوتی دارند. عوامل بسیاری در تنوع غذایی مردمان جهان تاثیرگذار بوده است که از مهمترین آنها میتوان به موقعیت محل زندگی، فرهنگ و جهان بینی اشاره کرد. با روند جهانیشدن و ازبینرفتن فاصلهها شاهد ازبینرفتن محدودیتهای جغرافیایی در انتخاب مواد اولیه غذا هستیم. همچنین همین روند جهانیشدن سبب آشنایی فرهنگها و تمدنها با یکدیگر شده است. امروزه در بیشتر شهرهای بزرگ دنیا میتوان غذای چینی، هندی را درکنار پیتزاهای ایتالیایی، فستفودهای آمریکایی و قهوه برزیلی میل کرد.
در جهان امروز محصولات تولیدشده توسط صنعت کشاورزی و دامپروری نقش اساسی در غذای انسان دارند. افزایش جمعیت، هجوم تفکرات سرمایهداری و مصرفگرایی سبب وابستگی بشر به صنعت کشاورزی و دامپروری شده است. توسعه افسارگسیخته صنعت دامپروری آن را به یکی از بزرگترین معضلات جهان امروز تبدیل کرده است. صنعت دامپروری متهم اصلی پاکتراشی جنگلهای جهان است. متان تولیدشده توسط چهارپایان بخش قابل توجهی از گازهای گلخانهای جهان را تشکیل میدهد.
سهم آب مجازی برای تولید غذای گوشتی حدودا ۱۰ برابر غذای گیاهی است. دامپروری صنعتی به سبب نابودی زیستگاهها از عوامل اثرگذار در انقراض گونههای جانوری است. کودهای شیمیایی مصرفشده برای کشاورزی صنعتی باعث آلودگی شدید خاک و دریاها میشوند. محصولات تراریخته کشاورزی به کابوسی برای سلامت بشر تبدیل شدهاند و دهها و صدها مثال فاجعهبار نظیر آنچه که گفته شد، حاصل آن چیزی است که مردمان زمین میخورند!
آنچه که امروز میخوریم، فقط یک وعده غذا نیست. شاید بتوان گفت در آستانه دورهای از تاریخ هستیم که انتخاب غذا بیش از هر زمانی تابع جهانبینی هر فرد است. از روی رژیم غذایی افرادی که در شرایط اقتصادی برابریاند، به راحتی میتوان میزان توجه هر فرد نسبت به سلامتی، حفظ محیطزیست و مصرفگرایی را تشخیص داد. در چنین شرایطی تبلیغ برای غذا یا غذاهای خاص بیش از آنکه تبلیغ یک طعم باشد، تبلیغ اندیشهای خاص است.
پیش از این به اثرات دامپروری صنعتی اشاراتی داشتم. در سالهای اخیر سازمان ملل در کنار سازمانهای بزرگ محیطزیستی بارها تأکید داشتهاند برای نجات زمین گوشتخواری را ترک کنید. برای نجات زمین زمزمههای وم اخذ مالیات از محصولات گوشتی شنیده میشود. اینک زمان آن رسیده همانطور که مک دونالد و کوکاکولا را نمادی از رژیم غذایی آمریکایی میدانیم، استفاده زیاد از محصولات گوشتی را نمادی از بیتوجهی به محیطزیست و زمین بنامیم.
درچنین شرایطی تبلیغ مدام و پرتکرار برای استفاده از محصولات گوشتی را نمیتوان صرفا یک انتخاب غذایی نامید بلکه نمادی است از بیتوجهی به زمین. نشانهای است از به حقوق حیوانات و تبلیغی برای مصرفگرایی. همه ما در یک زمین زیست میکنیم، زمینی که انتخاب غذای هرکس میتواند بر آینده آن اثرگذار باشد؛ بنابراین انتخاب غذا و تبلیغ آن صرفا یک انتخاب شخصی است، کنشی است که بر سرنوشت همه ما اثر خواهد گذاشت.
دنبالهروی بیچون و چرای مجازی نوعی اختلال اجتماعی-فرهنگی
امیرحسین جلالی ندوشن، روانپزشک: در این اتفاق دو موضوع نهفته است؛ اول اینکه چگونه میشود جامعه به اینگونه اشخاص رو میآورد و دوم اینکه چطور بی فکر از آنها تبعیت میکنند، البته هر دوی اینها چه رویآوری، چه پیروی کورکورانه نشان از وجوه بیمارگونی از فرهنگ برخی افراد درجامعه ما هستند و باید مورد توجه قرار بگیرند، چون نوعی اختلال فرهنگی است.
در واکاوی این مسأله چند موضوع وجود دارد؛ بعضی از این اشخاص در صفحاتشان موضوعاتی را ترویج میکنند که به نوعی میتواند آرزومند دنبالکنندگانشان باشد. بهعنوان مثال کسی که به رستورانها سر میزند و در هتلهای خوب اقامت میکند، افراد از او پیروی میکنند، چون آن فرد به شکل نیابتی لذتهایی را که از آن محروم است یا به آن شکل نمیتواند داشته باشد، در زندگی او میبیند.
مورد بعدی که باید به آن توجه کرد این است که این اشخاص چهره تحریفشدهای از زندگی را به نمایش میگذارند. زندگی انسان تنها لذتجویی و غریزه را که ندارد؛ زندگی مجموعهای از لذتجویی، غریزه، قانون، اخلاق، وجدان و موارد دیگر است؛ اگرچه آدمی در طول تاریخ نشان داده بیشتر میل به لذتجویی دارد، اما جامعهپذیری سبب میشود انسان تن به قوانین، اخلاق و… بدهد و از لذتجوییاش بکاهد.
روی دیگر غریزه و لذتجویی، خشونتورزی انسانهاست. فردی که بیپروا در صفحهاش نشان میدهد که به راحتی میتواند خشونت ورزی کند و مرزهای اخلاق را زیرپا بگذارد و بیپروا حریمهای اخلاق و ادب را پشتسر بگذارد، وجه دیگری از شخصیت انسانها را در میل به زیرپاگذاشتن قوانین و مقررات، چهارچوبها و مرزها نشان میدهد.
در واقع این اشخاص با این رویه پیروانی پیدا و از آنها تبعیت میکنند. اما اینکه افراد چطور فکرکردن را زیرپا میگذارند و از این افراد پیروی میکنند هم، اهمیت بالایی دارد؛ چون این مورد هم به نوبه خود نشاندهنده نوعی اختلال فرهنگی- اجتماعی است. متاسفانه زمانی که برخی اعضای جامعه احساس ناکامی میکنند، احساس میکنند کاری نمیتوانند انجام دهند و تمایل زیادی به رفتارهای تودهای و کورکورانه پیدا میشود، به همان میزان گروهگرایی هم میتواند مبتذل شود و یک فرد بیهویت و بیریشه بتواند بهعنوان رهبر عدهای را به دنبال خود بکشاند.
واقعیت امر این است که جامعه با این رفتارها نشان از این دارد که تا چه حد از هویت تهی شده است. یکی از نکات مثبت و درعین حال منفی فضای مجازی این است که افراد به راحتی در آن هویتی را که میخواهند به نمایش میگزارند. مثل زمانی که یک پیام فضای مجازی میتواند پرده از فسادی بردارد و میتواند به عنصر ضدفساد تبدیل شود، به همان میزان هم این افراد میتوانند به راحتی خودشان را در این فضا مطرح کنند. درحقیقت این افراد، غول خفته در هرکدام از ما را میتوانند بیدار کنند و برای خود جایگاهی در میان دنبالکنندگانشان پیدا کنند.
مریدان مجازی و مرادان فرمانده
احمد بخارایی، جامعه شناس: در شبکههای اجتماعی دو اتفاق رخ میدهد؛ یکی اینکه فرد به آن هویتی که در گذشته نتوانسته بود، دست یابد، دست پیدا میکند؛ همان هویت گمشدهاش و بدین ترتیب در فضای مجازی خودش را هویتدار میبیند. دوم اینکه فرد در جامعه دافعهای و در فضای مجازی جاذبهای را احساس میکند. زمانیکه ما در جامعه یک دافعهای داشته باشیم، ناخودآگاه به سمت جاذبه فضای مجازی و گروهبندی فضای مجازی کشیده میشویم.
این دافعه و جاذبه به شرایط اجتماعی ما برمیگردد؛ زمانی که افراد نمیتوانند هویت گروهی و صنفی خود را در جامعه پیدا کنند، به سمت فضای مجازی کشیده میشوند و آنجا برای خودشان هویت کاذبی را درست میکنند. یکی دنبال هویت اجتماعی است، یکی هویت قومی، آن یکی هویت سنی، دیگری دانشجویی و…. وقتی هر هویتی امکان این را نداشته باشد که در جامعه خودش شکل بگیرد، طبیعی است که به سمت سنگر کوچکی به نام فضای مجازی برود.
البته درفضای مجازی هیچ وقت تعاملی شکل نمیگیرد؛ تعامل یعنی یک ارتباط دو سویه، اما آن چیزی که در این فضا شاهدش هستیم، تنها ارتباطهای یکسویه است. اساسا در فضای مجازی همه ارتباطات یکسویه است و فضای مناسبی برای ارتباطات دوطرفه وجود ندارد. فضای مجازی یک فضای تنگ و محدود است و دیالوگ خاصی در آن شکل نمیگیرد، افراد یکهتازی میکنند، چون تصور میکنند که هویتشان را به دست آوردهاند.
آنها در این فضا میتوانند عرض اندام کنند؛ چون احساس میکنند که گروهشان را پیدا کردهاند. هر چند در فضای مجازی گروه به معنای واقعی شکل نمیگیرد و ما نمیتوانیم بگوییم که فضای مجازی گروههایی دارد؛ آنجا افراد به صورت یک جماعت دور هم هستند. گروه معنای مشخصی دارد، یک هدف دارد، چارچوبهای مخصوص به خودش را دارد، الگوها، کنشها و واکنشها، مقصد و مسیر مشخصی دارد، اما در فضای مجازی مثل اینستاگرام چنین اتفاقی نمیافتد. آنها دور هم یک جماعتی را تشکیل میدهند؛ مثلا یک جماعت ۲۰۰هزار نفری یا حتی یکمیلیون نفری.
این جماعت ماهیت گروه را ندارند، ارتباطشان یکسویه است؛ یعنی رفت و برگشتی ندارد. آنها در همین فضا رشد میکنند و فکر و اندیشه و رفتارشان اصلاح هم نمیشود. در فضای مجازی ایرانی افراد به شکل افراطی فعالیت میکنند؛ دلیل آن هم دافعهای است که در جامعه نسبت به روند هویتیابیشان ایجاد شده است. در این شرایط هم طبیعی است که افرادی مریدانی برای خودشان پیدا کنند و از آنجا که رابطه یکسویه است، در آن خبری از عقلانیت نیست و هیجانش هم بسیار بالاست.
وقتی یک نفر مثلا مدیر صفحهای در اینستاگرام میشود و تعدادی هم دنبالکننده پیدا میکند، هر چقدر تعداد این دنبالکنندهها بیشتر شوند، او احساس قدرت میکند و دنبالکنندهها برایش حکم لشکری را پیدا میکنند. اینها به همان اندازه که هیجانی رفتار میکنند، به همان شدت هم سطحیاند. به طور کلی در جامعه ما هیجانات وزنه سنگینی دارند و متاسفانه نقش مهمی را هم ایفا میکنند. این موضوع بسیار نگرانکننده است؛ چون این رفتارها میتواند منجر به تغییر و تحول شود، هر چند که موجهای ایجادشده، دامنهشان کم و کوتاه است.
البته به هر حال شبکههای مجازی کارکردهای مثبت و منفی خودشان را دارند. اگر جنبههای مثبت را در نظر بگیریم، میتوان گفت که یک نوع سرمایه اجتماعی در فضای مجازی شکل گرفته است؛ سرمایهای که تعریف سابق را ندارد و شاید بتوان گفت جدید و متناسب با شرایط فعلی است. به هر حال این همه فعل و انفعالات در شبکههای مجازی شکل میگیرد، خیلی وقتها اتفاقات مثبت رخ داده و جریانی را در جامعه ایجاد کرده و تاثیرات خودش را داشته است، اینها هم سرمایه هستند. در گذشته که شبکههای مجازی فعالیتی نداشتند، شرایط فرق میکرد، ما میتوانیم بگوییم که اینها سرمایه اجتماعی مجازیاند.
خبرآنلاین: به نظر میرسد تلویزیون دیگر به فکر تازه کردن تولیدات محرمی خود نیست و همچون سالهای گذشته به پخش سریالهای تکراریاش بسنده میکند، مختارنامه» امسال هم مهمان تلویزیون است.
صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در مناسبتهای مذهبی همیشه در تولید آثار پیشتاز بوده و از سالها قبل از چند ماه مانده به آغاز این مناسبتها از جمله ماه رمضان، ماه محرم و یا اعیاد مذهبی دیگر آستینها را برای ساخت آثاری که با موضوعات مختلف مذهبی و مناسبتها همخوانی داشته باشند بالا میزدند. این برنامهریزیها اما از چند سال اخیر در تلویزیون به نظر به فراموشی سپرده شده و حالا دیگر مدتهاست خبری از سریالهای تازه تولید و حتی تله فیلمهای مناسبتی به خصوص برای پخش در ایام ماه محرم نیست و تلویزیون تقریبا از ابتدای دهه ۹۰ تمام توانش را به جای ساخت سریالهای جدید در پخش سریالهای تکراری به کار گرفته است.
کمبود بودجه با قهر مخاطب؟
بحث کمبود بودجه و مشکلات اقتصادی که گریبان صدا و سیما را هم گرفته شاید اصلیترین دلیل ساخته نشدن سریالهای مناسبتی خاصه برای ماه محرم باشد اما به نظر میرسد اگر تلویزیون بخواهد در این مسیر همچون گذشته ثابت قدم جلو رود، میتواند با برنامهریزی برای تولید آثار جدید اقدام کند. فارغ از بحث بودجه و مشکلات مالی روی برگرداندن مخاطب از شبکههای تلویزیونی داخلی نیز دلیل دیگری در این بحث است. به هر حال مدیران صدا و سیما هر چقدر هم که بخواهند با آمار و ارقام سعی در پرمخاطب نشان دادن رسانهشان تلاش کنند اما برآیند نظر مردم این است که دیگر مثل گذشته میلی به تماشای تلویزیون ندارند و در خوشبینانهترین حالت از سر بیبرنامگی کانالها را بالا و پایین میکنند و نهایتا چند دقیقهای روی تماشای برنامه یا سریالی متمرکز میشوند.
پس یک محاسبه ساده تلویزیونیها را به این نتیجه میرساند که حتی اگر قرار است هزینهای برای ساخت آثار جدید در تلویزیون شود بهتر است این پول صرف مجموعههایی شود که یا طنزند چون قطعا مخاطب بیشتری دارند یا سریالهای آپارتمانی که هزینه کمتری در تولید به خود اختصاص میدهند.
ماندگارهای محرمی
هنوز هم خیلی از مخاطبان تلویزیون سریال خاطرهانگیز و پرطرفدار شب دهم» ساخته حسن فتحی را به یاد میآوردند، مجموعهای که هنوز هم طرفدار دارد و تکرارش هم بینندهها را پای تماشا مینشاند.
پس از شب دهم» نیز چندین سریال برای ماه محرم ساخته شد، ازپریدخت» سامان مقدم بگیرید تا پرده نشین» بهروز شعیبی و نفس گرم» محمدمهدی عسگرپور که سالهای زیادی از پخششان نمیگذرد.
هر کدام از این سریالها به اندازه خود طرفدارانی برای خودشان دست و پا کردند اما شاید چندان که باید و شاید نتوانستند موجی تازه در زمینه تولید مجموعههای مناسبتی محرمی به راه بیاندازند.
تکرار مختارنامه» شوخی یا جدی؟
در سالهای اخیر هم که فقط بازار پخش سریالهای تکراری گرم است و سریال مختارنامه» به کارگردانی داود میرباقری تنها گزینه جدی برای پخش از شبکههای مختلف تلویزیون است، این سریال آنقدر تکرار داشته که به نظر میرسد رکورد پخش سریال تکراری را زده است. با همه این اوصاف تنها گزینه جدی تلویزیون امسال هم مختارنامه است تا بار دیگر حتی پخش تکراری این مجموعه به دستمایهای برای شوخی در فضای مجازی هم بدل شود و انواع و اقسام جوکها دربارهاش مطرح شود.
امسال هم در اقدامی واقعا عجیب باز هم این سریال از شبکه آیفیلم روی آنتن میرود تا دست خالی تلویزیون بیش از هر زمان دیگری به چشم بیاید.
پیامی که ضد پیام میشود
هدف از پخش مجموعههای مناسبتی قطعا پیامی است که میتوانند برای مخاطب به همراه داشته باشند اما وقتی یک اثر چندین بار در یک مناسبت روی آنتن میرود دیگر حتی اثرگذاریاش بر مخاطب را هم از دست میدهد و پیامش هم به ضد پیام بدل میشود.
از سوی دیگر قطعا نگاههای مختلف و متفاوتی میتواند حتی به یک واقعه تاریخی و مذهبی نیز وجود داشته باشد و به نظر درست نمیآید ساخت سریالهای محرمی با موضوع عاشورا محدود به یک یا دو کارگردان و فیلمساز شود، داود میرباقری دو سریال مهم محرمی را کارگردانی کرده، یکی معصومیت از دست رفته» و دیگری هم مختارنامه» که در وصفش زیاد گفتیم.
البته نه تنها برای ایام محرم و صفر، تلویزیون برای روز عاشورا نیز سالهاست هیچ تمهیدی نیاندیشیده و فیلم سینمایی روز واقعه» شهرام اسدی جایش در کنداکتور ثابت مانده است. فیلمی که به نظر مخاطبان تلویزیون سکانس به سکانسش را از بر شدهاند.
با همه این تفاسیر به نظر می رسد تلویزیون نیازمند یک برنامهریزی درست و دقیق برای مناسبتهای مختلفش به خصوص ماه محرم و صفر است تا از این تکرار که سالهاست گرفتارش شده رهایی پیدا کند و اثر جدیدی برای عرضه داشته باشد.
رومه هفت صبح - احمدرضا نجفی: ماه محرم شروع شده و هیاتها فعالیتهای خود را آغاز کرده اند. احتمالا شما هم از آن دسته افرادی باشید که دلشان میخواهد در هیاتهای مذهبی دستکم گوشهای از کار را بگیرند و خرج بخشی از غذای نذری را عهدهدار شوند. در این گزارش سراغ آشپزهای هیأتها رفتهایم و مواد اولیه لازم را برای اصلیترین غذاهای نذری ماه محرم، از آنها پرسیدهایم.
اغلب اصرار به خورشت قیمه داشتند، اما در پرس و جویمان سراغ خورشت قورمه، خورشت فسنجان، عدس پلو با گوشت و زرشک پلو با مرغ را هم گرفتیم. حتی حواسمان به کسانی که بودجه زیادی برای نذری ندارند هم بود. برای آنها مواد اولیه شله زرد را پرسیدیم تا ببینیم تهیه مواد اولیه برای هر کدام از این غذاهای نذری چقدر هزینه خواهد داشت.
توجه داشته باشید که برای پخت غذای نذری باید هزینههای اجاره دیگ، آبکش و گاز را هم در نظر بگیرید. تازه این در صورتی است که زحمت پخت غذای نذری را خودتان عهدهدار شوید، در غیر این صورت، لازم است هزینهای برای دستمزد آشپز کنار بگذارید. در این گزارش هزینه مواد اولیه لازم برای تهیه ۱۰۰ پرس غذای نذری را محاسبه کردهایم. گرانترین آنها قورمه سبزی است که حدود یک میلیون و ۲۵۰ هزار تومان برایتان هزینه خواهد داشت. ارزانترینشان هم بعد از شله زرد ۴۸۰ تومانی، عدس پلو با گوشت است که ۸۵۰ هزار تومان برایتان خرج خواهد داشت.
چلوخورشت قیمه سیبزمینی؛ یک میلیون و ۱۷۰ هزار تومان
برای تهیه قیمت نذری ۱۰۰ نفر، حدود ۱۷ کیلوگرم برنج لازم است که مقدار آن بسته به اندازه پرسهای نذری متغیر است. اصولاً برای پخت غذا به تعداد بالا از برنج ایرانی استفاده نمیشود، برای همین قیمت هر کیلوگرم برنج خارجی را هفت هزار تومان در نظر میگیریم که با این حساب هزینه برنج حدود ۱۲۰ هزار تومان خواهد شد. مقدار لپه لازم برای ۱۰۰ نفر حدود چهار کیلوگرم است. لپه باز کیلویی ۱۱ هزار عرضه میشود.
در نتیجه باید ۴۴ هزار تومان هم خرج لپه کنیم. سیبزمینی را اگر به صورت چیپسهای خلال تهیه کنیم، صورت خوشی ندارد. برای همین اکثر هیاتها خودشان سیبزمینی را پوست کنده و خرد میکنند. برای قیمه نذری حدود هفت کیلوگرم سیبزمینی لازم است که با توجه به قیمت شش هزار تومانی هر کیلو، حدود ۴۲ هزار تومان تمام میشود. حدود هفت کیلوگرم پیاز هم به قیمت سه هزار تومان لازم است که ۲۱ هزار تومان دیگر به خرج نذری ۱۰۰ نفره ما اضافه میکند.
گوشتی که ایرانیها برای خورشت در نظر میگیرند، عموما گوشت سردست است. هیاتهای بزرگ اکثراً برای غذای نذری گوسفند میکشند، اما برای یک هیات ۱۰۰ نفره قربانی کردن یک گوسفند دور از ذهن است. برای همین ما گوشت گوساله برای پخت نذری در نظر میگیریم که کیلویی حدود ۸۰ هزار تومان است. در نتیجه برای یک نذری باکیفیت باید حدود ۵۶۰ هزار تومان هزینه گوشت کنار بگذاریم.
رب مورد نیاز برای یک قیمه خوش رنگ ۱۰۰ نفره، سه کیلوگرم است و با توجه به قیمت ۲۰ هزار تومانی هر کیلوگرم رب گوجه فرنگی، ۶۰ هزار تومان هم برای رب کنار میگذاریم. لیموعمانی را اگر به صورت فلهای بخریم، کیلویی ۵۲ هزار تومان درمیآید و آشپزهایی که به ترش بودن غذا علاقه دارند، همان یک کیلوگرم لیموعمانی را استفاده میکنند، اما ۵۰۰ گرم لیمو عمانی هم کفایت میکند. برای پخت قیمه نذری، حدود ۱۰ کیلوگرم روغن لازم است که ۷۶ هزار تومان خرج روی دست صاحب نذر میگذارد. دو مثقال زعفران برای تزیین برنج، ۱۶۰ هزار تومان خرج لازم دارد.
بعد از آماده شدن غذا نوبت به ظرفهای یکبار مصرف میرسد که اندازه بزرگ آنها را اگر به صورت فلهای تهیه کنیم، دانهای ۳۰۰ تومان در میآید و ۳۰ هزار تومان خرج لازم دارد. با کنار هم گذاشتن این مخارج، متوجه شدیم یک هیات ۱۰۰ نفره برای یک وعده قیمه نذری امام حسین (ع)، باید سرجمع یک میلیون و ۱۷۰ هزار تومان خرج کند.
چلوخورشت قورمه سبزی؛ یک میلیون و ۲۵۰ هزار تومان
قورمه امام حسین (ع) خوردن دارد. حتی اگر نذری هیأت بغلی قیمه باشد. قورمه سبزی مثل بقیه غذاهای خورشتی، ۱۷ کیلوگرم برنج برای هیات ۱۰۰ نفره لازم دارد که همین اول کار ۱۲۰ هزار تومان خرج روی دست صاحب نذر میگذارد. سبزی قورمه را اگر خودمان پاک کنیم، ارزانتر درمیآید، اما عموماً هیأتها وقت سبزی پاک کردن ندارند و این کار را به سبزیفروش میسپارند. برای همین خرید ۱۰ کیلو سبزی قورمه پاک شده لازم برای نذری ۱۰۰ نفره، ۵۷ هزار تومان خرج برمیدارد.
لوبیا قرمز را اگر از میادین ترهبار شهرداری بخریم، کیلویی ۱۲ هزار تومان درمیآید و با توجه به اینکه نذری ۱۰۰ نفره ما تقریبا چهار کیلوگرم لوبیا قرمز لازم خواهد داشت، باید ۴۸ هزار تومان خرج لوبیا کنار بگذاریم. گوشت هم که مثل همیشه خرج اصلی خورشتهای ایرانی به حساب میآید. قورمه سبزی ۱۰۰ نفره ما هشت کیلوگرم گوشت خورشتی لازم دارد. برای هیأت کوچک که توانایی قربانی کردن یک گوسفند زنده را ندارد، قیمت هر کیلو گوشت گوساله حدود ۸۰ هزار تومان تمام میشود.
با این حساب هزینه گوشت برای قورمه سبزی ۱۰۰ نفره نهایتاً ۶۴۰ هزار تومان است. پیاز لازم برای قورمه سبزی، نسبت به بقیه خورشتها بیشتر است. به خاطر همین، برای یک نذری ۱۰۰ نفره، ۱۰ کیلوگرم پیاز لازم است که ۶۰ هزار تومان خرج دارد. یک کیلو لیمو عمانی برای مزه دادن به قورمه سبزی ۱۰۰ نفره لازم است. برای همین ۵۲ هزار تومان هم باید برای لیمو عمانی کنار بگذاریم.
۱۰ کیلوگرم روغن هم که برای همه غذاهای خورشتی لازم است و اگر بطریهای بزرگ بخریم، ۷۶ هزار تومان هزینه برمیدارد. زعفران لازم برای تزیین ۱۰۰ پرس برنج، دو مثقال است که ۱۶۰ هزار تومان خرج برمیدارد. اگر ۳۰ تومان هزینه خرید ۱۰۰ ظرف یکبار مصرف را هم به مخارج پخت قورمه سبزی نذری اضافه کنیم، باید سرجمع در حدود یک میلیون و ۲۵۰ هزار تومان برای یک وعده قورمه سبزی هیأت ۱۰۰ نفرهمان در نظر بگیریم.
عدس پلو با گوشت؛ ۸۵۰ هزار تومان
عدس پلو مثل غذاهای خورشتی، ۱۷ کیلوگرم برنج لازم دارد که ۱۲۰ هزار تومان خرج برمیدارد. مقدار عدس لازم برای یک نذری ۱۰۰ نفره، پنج کیلوگرم است و اگر عدس را از میادین ترهبار شهرداری بخریم، ۴۵ هزار تومان تمام میشود. برای عدس پلو، گوشت چرخ کرده لازم داریم، برای همین هزینه خرید گوشت برای عدس پلو کمتر و کیلویی حدود ۶۰ هزار تومان خواهد بود. با توجه به اینکه ۱۰۰ پرس عدس پلو، پنج کیلوگرم گوشت لازم دارد، باید ۳۵۰ هزار تومان برای گوشت کنار بگذاریم.
میزان رب مورد استفاده از در عدس پلو بستگی به سلیقه آشپز دارد. اگر بخواهد عدس را مثل خورشت کنار برنج بکشد، نسبت به عدس پلوی مخلوط رب بیشتری لازم دارد. ما بهطور میانگین میزان رب مورد نیاز برای نذریمان را یک کیلوگرم در نظر گرفتیم که ۲۰ هزار تومان قیمت دارد. بعضی آشپزها برای عدس پلو کشمش را به زرشک ترجیح میدهند. فرقی نمیکند ما کدام را برای غذای نذری استفاده کنیم، در هر صورت دو کیلوگرم کشمش یا زرشک لازم داریم.
زرشک گرانتر است و کیلویی ۱۲ هزار تومان خرج روی دستمان میگذارد. ما برای اینکه در نذری امام حسین (ع) کم نگذاشته باشیم، زرشک را برای عدس پلو انتخاب کردیم که ۲۴ هزار تومان هزینه برمیدارد.
هفت کیلوگرم پیاز، تقریباً برای هر نوع غذای ایرانی لازم است و حدود ۲۱ هزار تومان خرج روی دست صاحب نذر میگذارد. ۱۰ کیلوگرم روغن پایه ثابت غذاهای نذری ۱۰۰ نفره است که ۷۶ هزار تومان هزینه دارد. اگر بخواهیم برنجمان را با زعفران تزیین کنیم، باید ۱۶۰ هزار تومان هم برای دو مثقال زعفران کنار بگذاریم. درنهایت اگر ۳۰ هزار تومان خرج ظروف یکبار مصرف را هم کنار این مخارج بگذاریم، یک وعده عدس پلو برای یک هیأت ۱۰۰ نفره حدود ۸۵۰ هزار تومان خرج لازم دارد.
زرشک پلو با مرغ؛ یک میلیون تومان
آماده کردن مرغ نسبت به غذاهای خورشتی، خیلی آسانتر است. دیگر لازم نیست ترتیب خاصی را رعایت کنیم و کافی است مرغ آبپز شده را رنگ کنیم و کنار زرشک پلو بگذاریم. اما گرانی مرغ این روزها باعث شده نذری زرشک پلو با مرغ کمی پرهزینه به نظر برسد. البته اگر بتوانیم مرغ ارزان دولتی پیدا کنیم، یا به انواع منجمد وارداتی قانع باشیم، خرج نذرمان کمتر در میآید. برنج لازم برای نذری دادن به ۱۰۰ نفر عزادار، ۱۷ کیلوگرم است که اگر از انواع خارجی ارزان قیمت باشد ۱۲۰ هزار تومان خرج دارد.
اگر میانگین قیمت مرغ را ۱۵ هزار تومان در نظر بگیریم، خرید ۴۰ کیلوگرم مرغ برای نذری ما، ۶۰۰ هزار تومان هزینه بر میدارد. همچنین باید برای خریدن دو کیلوگرم زرشک ۲۴ هزار تومان کنار بگذاریم والا اصلاً نمیشود اسم نذری را زرشک پلو با مرغ گذاشت. رنگ کردن ۴۰ کیلوگرم مرغ آبپز شده، تقریبا دو کیلو رب گوجهفرنگی لازم دارد که ۴۰ هزار تومان خرج برمیدارد. برنج زعفرانی در زرشک پلو با مرغ اهمیت بیشتری پیدا میکند و دو و نیم مثقال زعفران لازم دارد. با توجه به اینکه قیمت هر مثقال زعفران ۸۰ هزار تومان است، باید ۲۰۰ هزار تومان هم برای تزیین برنج کنار بگذاریم.
با اضافه کردن ۳۰ هزار تومان هزینه خرید ظروف یکبار مصرف، هزینه یک وعده غذای نذری زرشک پلو با مرغ برای یک هیأت ۱۰۰ نفره، یک میلیون تومان است.
چلوخورشت فسنجان؛ یک میلیون و ۱۵۰ هزار تومان
آماده کردن فسنجان حوصله زیادی میخواهد. مواد اولیهاش هم این روزها گران شده. احتمالاً در جریان قیمت عجیب و غریب آجیل و خشکبار هستید. از آنجا که در آشپزخانه هیأت وقت کافی برای پوست کندن گردو و جدا کردن پوسته از مغز گردو نداریم، باید مغز گردو بخریم که کیلویی ۱۳۰ هزار تومان قیمت دارد. با توجه به اینکه برای نذری ۱۰۰ نفره حدود پنج کیلوگرم مغز گردو لازم است، باید ۶۵۰ هزار تومان برای خرید گردو کنار بگذاریم.
۱۲۰ هزار تومان خرج برای ۱۷ کیلوگرم برنج هم که پای ثابت تمام غذاهای نذری است. اگر برای پخت فسنجان به جای گوشت مرغابی یا اردک به همان گوشت مرغ اکتفا کنیم، خرید ۱۵ کیلوگرم مرغ ۱۵ هزار تومانی، بهطور میانگین ۲۲۵ هزار تومان خرج روی دستمان میگذارد. فسنجان بدون رب انار اصلا مزه نمیدهد. رب انار لازم برای نذری ۱۰۰ نفره تقریباً سه کیلوگرم است که ۶۶ هزار تومان هزینه دارد. مقدار پیاز مورد نیاز برای نذری فسنجان، چهار کیلوگرم است.
این قلم که ارزانترین ماده اولیه مورد نیاز برای تهیه فسنجان است، نهایتاً ۱۲ هزار تومان خرج برمیدارد. با توجه به اینکه خورشت فسنجان بیشتر از بقیه خورشتها حالت آبکی دارد، تزیین کردن برنج کمتر مورد توجه قرار میگیرد. با اینحال نیم مثقال زعفران هم برای آماده کردن غذای نذری در نظر میگیریم که ۴۰ هزار تومان خرج دارد. در نهایت اگر ۳۰ هزار تومان خرج ظروف یکبار مصرف را هم کنار این مخارج بگذاریم، یک وعده چلوخورشت فسنجان برای یک هیأت ۱۰۰ نفره، یک میلیون و ۱۵۰ هزار تومان خرج لازم دارد.
شله زرد؛ ۴۸۰ هزار تومان
نذری که حتما نباید پر خرج باشد؛ امام حسین (ع) نذریهای کمخرج را هم از عزادارانش قبول میکند. ۱۰۰ کاسه شله زرد نهایتاً ۴۸۰ هزار تومان خرج برمیدارد. چرا که کل برنج مورد نیاز برای پخت شله زرد پنج کیلوگرم است. مقدار شکر و نبات لازم برای آماده کردن ۱۰۰ کاسه شله زرد، هر کدام پنج کیلوگرم است. اصل خرج شله زرد هزینه بالای مغز بادام است که این روزها همراه بقیه خشکبار افزایش قیمت پیدا کرده. با توجه به اینکه این نذری ۱۰۰ نفره یک کیلوگرم بادام لازم دارد، باید حدود ۱۵۰ هزار تومان هزینه برای مغز بادام کنار بگذاریم. بعد از مغز بادام نوبت به زعفران میرسد. برای آماده کردن این نذری، دو مثقال زعفران لازم است که ۱۶۰ هزار تومان خرج برمیدارد.
یک بطری پنج لیتری گلاب نهایتاً ۴۵ هزار تومان قیمت داشته باشد. شکر را اگر به صورت فلهای از میادین تنظیم بازار تهیه کنیم، کیلویی شش هزار تومان خرج دارد و اختصاص دادن ۳۰ هزار تومان به شکر کفایت میکند. پنج کیلوگرم نبات خرج بیشتری لازم دارد و برای خرید آن باید ۴۰ هزار تومان کنار بگذاریم. شله زرد ۱۰۰ نفره پنج کیلوگرم برنج لازم دارد که نهایتاً ۳۵ هزار تومان برایمان خرج میتراشد. کاسه یکبار مصرف را اگر به تعداد بالا تهیه کنیم، دانهای ۲۰۰ تومان در میآید و ۲۰ هزار تومان خرج خواهد داشت.
جام جم آنلاین - صابر محمدی: ۱۴۹۷۵ روز از نهم شهریورماه ۱۳۵۷ میگذرد؛ روزی که امام موسی صدر دست دو یارش را گرفت و به دعوت معمر قذافی به لیبی رفت و ناپدید شد. از آن روز تا حالا خبری از خوشسیما و یارانش نیست. تا آن تمدار کریهالمنظر بدطینت بر مصدر دیکتاتوریاش در لیبی تکیه زده بود، همه ادعاهای رسمی مبتنی بر کشتهشدن صدر بود، اما از همان ۲۸ مهرماه ۱۳۹۰ که نحسی قذافی از سرزمین لیبی زدوده شد، امیدواریها به خانواده صدر بازگشت تا بلکه بتوانند بالاخره از مجاری رسمی، سرنوشت عزیز ایران و لبنان را پیگیری کنند.
در چند ماه نخست، آنطور که مسئول روابط عمومی موسسه فرهنگی - تحقیقاتی امام موسی صدر به جامجم میگوید، امیدواریها منجر به جستوجوی چند روزنه شد، اما با استقرار دوباره نابسامانیها در لیبی، پیگیریها بهسختی صورت میگیرد. علی جعفرآبادی میگوید هنوز همه پروندههای مرتبط با پرونده ربودهشدن امام موسی صدر باز است؛ در ایتالیا، در لیبی و تا حدودی در ایران. اما در این ۱۴۶۱۰ روز، چه بر قصه پرغصه امام خوشسیمای صدرها رفته است؟ او برای واپسین بار کی دیده شده است و در حالی که تا کنون هیچ کس ناظر شهادت او نبوده، چطور همچنان برخی ادعاها مبتنی بر کشتهشدن او است؟
۹ شهریور ۱۳۵۷
سوم شهریورماه امام موسی صدر با دو یارش، طی دعوت رسمی معمر قذافی به لیبی رسید و شش روز بعد در حالی که باید به ایتالیا میرفت، ناپدید شد.
اردیبهشت ۱۳۵۸
نخستوزیر لیبی در جریان سفر به ایران ابتدا مدعی شد امام موسی صدر در روز ۳۱ آگوست ۱۹۷۸ لیبی را به مقصد ایتالیا ترک کرده؛ موضوعی که با تکذیب سفارت ایتالیا در تهران مواجه شد. پانزدهم اردیبهشتماه بود که رومه کیهان ذیل تیتر درشت ترور امام موسی صدر اعلام شد» به بازتاب سخنان سرگرد جلود در یک سخنرانی نسبتا طولانی در قم پرداخت که به نوشته این رومه با پردهبرداری از راز معمای امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان، گفته بود: امام موسی صدر به دست صهیونیستها و استعمارگران ترور شده است.»
مهر ۱۳۵۸
دستگاههای قضایی دولتهای لبنان و ایتالیا و همچنین تحقیقات انجامشده از سوی واتیکان، ادعای رژیم لیبی مبنی بر خروج صدر از آن کشور و ورودش به رم را رسما تکذیب کردند.
۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۰
سایت جبهه نجات ملی لیبی» مدعی شد صدر اواخر سال ۱۳۷۶ توسط برخی زندانیان زندان ابوسلیم شهر طرابلس دیده شده و بعدها به مکانی دیگر انتقال یافته است.
۳۱ مرداد ۱۳۸۷
قاضی تحقیق دادگاه عالی لبنان سمیح الحاج» در این تاریخ، قرار اتهامی صادر کرد که براساس آن اتهامات متوجه معمر قذافی و هفده تن از مسئولین لیبی به جرم تحریک و تشویق و مشارکت در ربودن امام و دو همراهش بود.
۱۸ آبان ۱۳۹۰
احمد رمضان از نزدیکان قذافی در مصاحبه با یک شبکه خبری در دبی ادعا کرد صدر سال ۱۳۵۷ بعد از ملاقاتش با قذافی به دستور او کشته شده است.
۱۰ فروردین ۱۳۹۱
عدنان منصور وزیر خارجه وقت لبنان از تحویل نامهای فوری خبر داد؛ نامهای که حاوی اطلاعاتی بود که نشان میداد جنازه فردی پیدا شده است که به یک شخصیت بلندقامت لبنانی اختصاص دارد که به زبان عربی فصیح نیز حرف میزده است.
چهار پنج نفر از زندانبانان زندانی که این فرد در آن فوت کرده بود، مدعی بودند که او خود را سید موسی صدر» معرفی میکرد. آنها میگفتند که فرد مذکور سال ۱۹۹۲ وارد زندان شده و سال ۱۹۹۷ براثر بیماری دیابت فوت کرده بود.
۷ اردیبهشت ۱۳۹۱
نتایج معاینات DNA از استخوانها که مقامات لبنان انجام دادند، طرح شهادت امام موسی صدر را دوباره نفی کرد.
۱۱ مرداد ۱۳۹۱
رباب الصدر که رئیس موسسههای امام موسی صدر است گفت: خلاف ادعاهای مطرحشده مکانهای بازداشت امام موسی صدر کشف نشده است. شواهدی وجود دارد که امام موسی صدر و دو همراهش هنوز زنده هستند و لیبی را ترک نکردهاند.
۱۴ شهریور ۱۳۹۱
وزیر اطلاعات قذافی مدعی شد موسیصدر بلافاصله پس از مشاجرهاش با قذافی کشته و در حومه پایتخت دفن شد.
۹ بهمن ۱۳۹۵
سیدکاظم بجنوردی در گفتوگویی ویدئویی با حسین دهباشی از یاسر عرفات نقل کرد که موسی صدر کشته شده است.
۹ شهریور ۱۳۹۶
قاضی حسن الشامی، گزارشگر ویژه کمیته پیگیری رسمی قضیه امامموسی صدر و دو همراهش به شفقنا»ی لبنان گفت: روایتهایی وجود دارد که نشان میدهد حال امام خوب است و به چندین زندان منتقل شده است که آخرین آنها در سال ۲۰۱۱ میلادی بوده است.
صدر در این ۴۰ سال چه کرد؟
برای علی جعفرآبادی و همکارانش در موسسه فرهنگی- تحقیقاتی امام موسی صدر و از همه مهمتر برای اعضای خانواده او، پیگیری پرونده، جزو برنامههای روزانه است. فکرش را بکنید ۱۴۹۷۵ روز انتظار بیپایان؛ چیدمان ۱۴۹۷۵ پازل حسرت. با جعفرآبادی تماس میگیریم. در دفتری نشسته که این سالها و روزها تماموقت دو رویکرد را دنبال کردهاند؛ پیگیری پرونده ربودهشدن امام موسی صدر و نیز حفظ و نشر آثار او. میگوید: در این سالها ابتدا هشت جلد در قلمرو اندیشه امام موسی صدر منتشر کردهایم. یک جلد با عنوان دین در جهان امروز» هم به اینها اضافه شده است.
اما کاملترین مجموعه که در لبنان منتشر شده و ترجمه و تکمیلش ده سال وقت برده، ۱۲ جلد است و علاوه بر اینکه همه سخنرانیها را دربرمیگیرد گاهشمار فعالیتهای او و نیز همه مکتوباتش را دربر دارد. ضبط و ثبت مجموعه تاریخ شفاهی که چهارجلدش را تا کنون منتشر کردهایم هم از برنامههای آینده است». در آخر میپرسیم فکر میکند آقاسیدموسی در این ۴۰ سال که از نظرها غایب است چه کارها کرده است: لابد کلی کار کرده که همه را غافلگیر کند؛ از همان کارهایی که وقتی جلوی چشممان میکرد و کمتر کسی به فکر انجام آنها بود».
برترینها: برای هر کسی بیرون از یک دین خاص، رسومات و عقاید مربوط به آن دین میتواند غیرمنطقی به نظر برسد. از نگاه آتئیستها نشستن و دعا کردن برای این که خداوند تغییری در برنامههای خود برای دنیا ایجاد کند دیوانگی محض است. اما برای کسانی که به دین باور دارند، رسومات مذهبی معنای عمیق و اهمیت حیاتی در تغییر مسیر زندگی آنها دارد. برخی از این رسومات و فعالیتهای مذهبی به دلیل خشونت موجود در آنها به تعهد و باور بسیار عمیقی از جانب پیروانشان نیاز دارند. در ادامه میخواهیم شما را با برخی از ترسناکترین و خونینترین سنتهای مذهبی در تاریخ آشنا کنیم.
۹. خدای سایبل و خود.اختگی
سایبل (Cybele) الههای بود که با نام مادر کبیر شناخته شده و در دوران باستان در خاور نزدیک، یونان و روم مورد پرستش قرار میگرفت. این الهه معمولاً با یک دف در دست و در حالی که دو شیر در دو طرف او بودند به تصویر کشیده میشد. وی مادر تمام هستی به شمار میآمد، زیرا تمام دیگر خدایان، انسانها و حیوانات از او نشأت میگرفتند. تصاویری با شباهت به الهه سایبل متعلق به ۸۰۰۰ سال پیش کشف شده است.
وقتی که پرستش الهه سایبل به یونان و روم رسید، چیزی وجود داشت که باورمندان به او را از باورمندان به دیگر خدایان متمایز میساخت. افراد شبه کشیشی که به این الهه خدمت کرده و با نام گالی» شناخته میشدند اخته بودند. بعد از برگزاری یک فستیوال مذهبی در ماه مارس که روز خون نام داشت، این افراد در یک مراسم ترسناک اندامهای تناسلی خود را میبریدند. در ادامه از ابزارهایی کلیپس مانند برای بند آوردن خون استفاده شده که نمونههای از آنها نیز کشف شده است. بعد از اخته شدن این افراد، یک لباس فاخر نه به او پوشانده میشد و پس از آن نوبت گوشواره، دستبند و آرایش نه میرسید.
۸. ریاضت قدیسوار
برای بسیاری از مسیحیان جسم چیزی است که مانع از مقدس بودن میشود. به باور این افراد وقتی حواس انسان پرت امور جسمانی میشود، تمرکز بر روی خداوند و نزدیکی به او سخت خواهد شد. به همین دلیل سنت پل در نامه خود به رومیان چنین مینویسد: اگر بر اساس جسمتان زندگی کنید خواهید مرد، اما اگر بر اساس روح زندگی کرده و رفتارهای مربوط به جسم را بمیرانید، زنده خواهید ماند». ریاضت کشیدن در کمترین و سادهترین شکل ممکن باعث دوری انسان از رفتارهای مربوط به جسم میشود که رایجترین نمونه آن روزه گرفتن است.
با این وجود برخی انسانها در مذاهب و ادیان مختلف ریاضت را به مرحلهای تازه و خطرناک میرسانند. سنت جما گالگانی برای یادآوری رنجها و شکنجههای حضرت عیسی، ریاضتهای سختی میکشید. در ابتدا، او این کار را فقط با بستن طنابی گرهدار به دور کمر خود انجام میداد. وقتی که این گرهها به داخل گوشت بدن او نفوذ کردند، کشیش این طناب را از کمر او باز کرد، سنت جما شروع به شلاق زدن خود کرد. او بعدها یک طناب میخدار را به دور کمر خود بست. قدیسهای بسیاری برای نشان دادن بیاعتنایی خود به این جهان، از طریق دردناک کردن آن تا سرحد ممکن، دست به کارهای ترسناکی زدهاند.
بعضی از اولین کشیشان که در بیابان زندگی میکردند هیچ لباسی جز تکه لباسی آزاردهنده از جنس موی بز برای پوشاندن اندامهای تناسلیشان نداشته و در هر نوع آب و هوایی تنها آن را به تن داشتند. برخی نیز بر این باور بودند که آب خوردن بیش از حد باعث شکلگیری افکار شیطانی میشود به همین دلیل مردم را تشویق به ننوشیدن آب در زیر آفتاب داغ میکردند. برخی نیز آنقدر بیحرکت میایستادند که پایشان شروع به فاسدشدن و پوسیدن میکرد یا آنقدر دستهایشان را در حالت دعا بالا نگه میداشتند که آن دست رفته رفته از بین میرفت. به همین دلیل در زبان انگلیسی برای واژه ریاضیت کشیدن از واژه mortification» استفاده میشود که معنای لفظی آن شبیه مرده شدن» است.
۷. قربانی کردن انسان در تمدن آزتک
گاهی اوقات برای نزدیک شدن به خداوند، لازم نیست که حتماً خون خودتان را قربانی کنید. بدین ترتیب برخی اوقات شخص دیگری هزینه این موضوع را پرداخت میکرد. بدین ترتیب اگر تعداد قربانیهای انسانی که توسط آزتکیها صورت گرفته را به عنوان ادای دین به شمار بیاوریم، باید بگوییم که آنها بدهی زیادی به خدایان داشته اند، زیرا در قربانی کردن انسانها زیادهروی میکردند. دیگر تمدنهای حاضر در آن منطقه نیز مراسم قربانی کردن انسان را داشتند، اما هیچ کدام به اندازه آزتکیها شیفته و متعهد به ریختن خون انسانها به عنوان قربانی برای خدایان نبودند.
در فستیوالهای بزرگ آزتک، صدها و شاید هزاران قربانی در مراسمی مذهبی که ظاهراً برای آرام کردن و خوشحال کردن خدایان انجام میشد به بدترین شکل ممکن کشته میشدند. آزتکیها بر این باور بودند که خدایان برای خلق انسانها و دنیا دچار زحمت و دردسر شده و اکنون وظیفه انسانهاست که با قربانی کردن خود این زحمات را جبران کنند. آزتکیها بر این باور بودند که قربانی باید به شکل قلب انسان یا دیگر اندامهای او باشد، از این رو در باور آنها حتی برای طلوع آفتاب هم نیاز به قربانی کردن انسانها وجود داشت. اغلب قربانیان این مراسم جنگجویانی بودند که در جنگها به اسارت گرفته میشدند. آنها با این کار تعداد دشمنان خود را کاهش داده و باعث ایجاد رعب و وحشت در دل کسانی میشدند که فکر مبارزه و مخالفت با آنها را در سر میپروراندند. تماشای خونی که از قربانگاه اهرام آزتکها جاری میشد و روی سطوح شیبدار آن خشک میشد هشداری برای معن بود.
۶. مراسم واتینتی
مانند بسیاری از دیگر نقاط ایتالیا،
خیابانهای نوچرا ترنیسه پر از پرستندگانی است که باور و ایمان خود را در روز موسوم به جمعه نیک نشان میدهند. تنها تفاوت این است که در نوچرا ترنیسه این باور را با خون خود ابراز میکنند. در این روز در حالی که مجسمه مریم مقدس و عیسی پس از مرگ در خیابانها گردانده میشود، مردان جوان برای مراسم دسته جمعی خاص خود آماده میشوند. آنها پاهای خود را در آب گرمی که مقداری رزماری در آن حل شده میشویند تا خون در رگهایشان جریان پیدا کند. آنها در ادامه با استفاده از خرده شیشههایی که در یک چوب پنبه گرد قرار داده شده به پاهای خود ضربه میزنند تا خون بیاید.
در ادامه با استفاده از چوب پنبههای دایرهای بدون خرده شیشه در خیابانها و کوچهها براه افتاده و دائماً به پاهای خود ضربه میزنند تا خونریزی ادامه داشته باشد. در کنار هر مردی که این عمل را انجام میدهد پسربچهای با ردای قرمز رنگ قرار دارد که صلیب سرخی در دست داشته و با یک طناب به مرد در حال خونریزی بسته شده است تا ارتباط بین رنج این مرد و رنج عیسی مسیح نشان داده شود. علیرغم تلاشها برای ممانعت از این آیین مذهبی هنوز هم شاهد انجام دادن آن در ایتالیا هستیم. در انتهای مراسم، زخمها با مقدار بیشتری آب رزماری شسته میشود تا درد آن تسکین یابد.
۵. سوکوشینبوتسو
مومیایی کردن در فرهنگهای بسیاری وجود دارد، اما به نظر میرسد که ژاپنیها مومیایی کردن خاص خود را دارند، زیرا فرد در حالی که هنوز زنده است مومیایی میشود. در این مراسم که با عنوان سوکوشینبوتسو به معنای یک بودا در این جسم» شناخته میشود، دست کم ۱۷ موبد بودایی موفق شدهاند با مومیایی کردن خود به دنیای جاودان قدم بگذارند. این موبدان از یک شخصیت تاریخی به نام کوکای تبعیت کردند. گفته میشود که او خود به درون قبرش خزیده تا بعدها به عنوان بودای جدید ظهور کند. تمامی تلاشها برای تکرار کار کوکای موفقیت آمیز نبوده است. برخی از موبدانی که خود را زنده مدفون کردند بعدها با بدنهای فاسد شده از خاک بیرون آورده شدند.
کسانی که میخواهند خود را مومیایی کنند باید یک فرآیند بسیار ناخوشایند و یک رژیم غذایی خاص را برای مدت هزار روز در پیش بگیرند. در ابتدا این موبدان از خوردن دانه غلات دست کشیده و برای کاهش چربی بدن خود از دانههای خوراکی (آجیل) استفاده میکنند. بعد از چندین دوره رژیم غذایی، برای کاهش میزان آب بدن به کمترین حد ممکن، فرد شروع به خوردن آب نمک میکند. در نهایت یک چای سمی از پوست درختی خاص تهیه شده و نوشیده میشود. این مایع دارای ترکیباتی است که باعث حفظ جسم میشود.
در ادامه فرد به یک گودال در داخل یک جعبه منتقل شده و روی آن با زغال پوشانده میشود و ادامه زندگی در عبادت و تفکر میگذرد. وی هر روز یک زنگ را به صدا درمیآورد که به پیروان خود بگوید هنوز زنده است. وقتی که دیگر صدای زنگ قطع شود، لولههای مربوط به تغذیه موبد با آب و هوا برداشته شده و اطراف این گودال پوشانده شده و هزار روز به حال خود رها میشود. پس از این مدت اگر جسم موبد مورد نظر سالم بوده و مومیایی شده باشد آن را برداشته و در یک معبد قرار میدهند.
۴. کاوادی
در فستیوال تایپوسام هندی در مای، انواع نمودهای عبادت را میتوان دید، از دعا گرفته تا سرود یا فرو کردن اجسام تیز در بدن. این فستیوال به احترام خدای هندوی موروگان برگزار میشود و صدها هزار پیرو هر ساله در این مراسم شرکت میکنند. پیش از مراسم اصلی، یک ارابه طلایی که تصویر خدای موروگان را حمل میکند به سمت معبدی در غارهای باتو برده میشود، جایی که جشنها در آنجا برگزار میشود.
یکی از راههای نشان دادن اعتقاد به این خدا پیوستن به راهپیمایی به سمت این غارها یا هدیه دادن شیر به این خدا است. اما برخی نوعی خشنتر از عبادت را انتخاب میکنند. آنها با خود قابهای چوبی تزیین شدهای به نام کاوادی حمل میکنند. این قابها با استفاده از قلابهایی به پوست متصل میشوند. برخی از این افراد با متصل کردن ارابه حامل خدای موروگان به این قلابها آن را به سمت معبد مذکور میکشند. برخی دیگر نیز نیزههایی را در بدن خود مثلاً در زبان یا گونه فرو میکنند. بدین ترتیب آنها توانایی صحبت کردن را از دست داده و کاملاً بر عبادت خدای خود متمرکز میشوند.
۳. شلاق زدن
شلاق زدن به خود عملی است که در ادیان مختلفی در جهان وجود دارد. برای مسیحیان این عمل اغلب به یاد تازیانه خوردن عیسی مسیح انجام میشود. در دوران شیوع طاعون سیاه در اروپا بسیاری بر این باور بودند که این بیماری به خاطر گناهان مردم از جانب خداوند فرستاده شده است. از این رو گروههای زیادی از مردم در خیابانها راه افتاده و خود را شلاق میزدند و بدین ترتیب با زخمی کردن بدنشان به دنبال بخشش بودند. در آلمان همزمان سرودهایی با بنمایه توبه و پشیمانی نیز همزمان خوانده میشد که ریتمیک بود و با تازیانه زدن به خود هماهنگ میشد. حتی امروزه نیز برخی کاتولیکها خود را تازیانه میزنند. پاپ ژان پل دوم گفته بود که با کمربند خود را شلاق میزند.
۲. سوتی
سوتی یک رسم هندی است که از اعمال الهه ساتی الهام گرفته شده است. شیوا که از بیاعتنایی و اهانت پدرش نسبت به شوهرش خسته شده بود، خود را سوزاند و ظاهراً در هنگامی که در آتش میسوخت هیچ دردی را احساس نمیکرد. در سنت سوتی، زنی که شوهرش مرده خود را روی جنازه همسر مردهاش میاندازد و همراه با این جنازه، زنده زنده در آتش سوزانده میشود.
برای بریتانیاییهایی که در قرن نوزدهم بر هند حکومت میکردند این عمل نه نشانه تعهد و علاقه ن به شوهران خود، بلکه شکل دیوانهواری از خودکشی بود. برخی از این ن به اجبار به درون آتش میرفتند و برخی دیگر به زور به درون آتش انداخته میشدند. بدین ترتیب بریتانیاییهای این رسم مذهبی را ممنوع کرده و رفته رفته از بین رفت. در سال ۲۰۰۲، اما یک زن به نام کوتو بای به درون آتشی که جنازه شوهرش در آن میسوخت قدم گذاشت. علیرغم تلاش پلیس برای متوقف کردن او، کاتو در آتش سوخت.
۱. فستیوال اورس
هر ساله هزاران صوفی هندی به زیارت اجمر میروند تا فستیوال اورس را برگزار کنند. این مراسم در واقع بزرگداشت مرگ صوفی معینالدین چشتی است. در این فستیوال کارهای معمولی مانند دعا، ارائه نذورات، شعرخوانی و خواندن آهنگهای مذهبی انجام میدهند و در ادامه با فرود کردن چاقو و نیزه در کاسه چشمهای خود باعث میشوند که چشمهایشان بیرون بزند.
برخی نیز اشیاء تیز را در زبان خود فرو میکنند و دیگران خود را تازیانه میزنند، اما ترسناکترین کار همان فرود کردن اشیاء تیز در کاسه چشم برای بیرون زدن حدقه است. این عمل نشان دهنده نهایت ایمان و باور یک صوفی است و به نظر انجام دهندگانش هیچ آسیبی به آنها نخواهد رسید. تنها یک اشتباه میتواند باعث شود آنها بینایی خود را برای همیشه از دست دهند.
منبع: listverse
برترینها: در ادامه بررسی بهترین تسلیحات نظامی جهان در هر رده، این بار به یکی از مخوفترین سلاحهای هر کشور در بخش نیروی هوایی میرسیم: بمب افکن. در ادامه به بررسی ۷ فروند بمب افکن برتر و مرگبار کنونی جهان خواهیم پرداخت که رتبهبندی آنها بر اساس قدرت پنهانکاری، سلاحها، قدرت حمل بار (سلاح)، سرعت، برد و تکنولوژی به کار رفته در آنها صورت گرفته است. این فهرست بمب افکنهایی که هنور دز مرحله توسعه قرار دارند را شامل نمیشود.
۷. بمب افکن Xian H-۶K (چین)
نمونههای اولیه این بمب افکن با نام Xian H-۶ در واقع نسخه تحت لیسانس بمب افکنهای میان برد Tu-۱۶ ساخت اتحاد جماهیر شوروی بود که دستکم ۱۵۰ فروند از آنها ساخته شده است. بمب افکن H-۶ توان حمل ۹ تن بار و سلاح را دارد که از آن جمله میتوان به موشکهای هوا به سطح، موشکهای ضد کشتی و بمبهای سقوط آزاد اشاره کرد. برخی از نسخههای این بمب افکن نیز توانایی حمل موشکهای کروز هواپرتاب را دارند. این بمب افکن همچنین توانایی حمل و پرتاب بمبهای هستهای را نیز داشته و هنوز دستکم ۱۰۰ فروند از آنها در نیروی هوایی چین فعال هستند. جدیدترین نمونه این بمب افکن که H-۶K نام دارد یک بمب افکن استراتژیک برد بلند است که در سالهای اخیر وارد سرویس شده است.
این بمب افکن دارای موتورهای جدیدی بوده و سوخت بیشتری نیز حمل میکند که آن را قادر ساخته که در مسافتهای طولانیتری نسبت به نمونههای قبلی پرواز کند. همچنین این بمب افکن به چندین فروند کروز هواپرتاب مجهز شده که در زیر بالهایش قرار میگیرند. همچنین گفته میشود که سیستمهای پروازی، ارتباطی، جستجو و رادارهای تهاجمی، سیستم مسیریابی، کنترل آتش و دقت سلاحهای این بمب افکن نیز نسبت به نمونههای قبلی بهبود قابل توجهی یافتهاند. بمب افکن H-۶K توانایی حمله به ناوگروههای آمریکایی و اهداف باارزش دشمن در آسیا را داراست و میتوان از آن برای انجام حملات هستهای نیز استفاده کرد.
۶. بمب افکن Tupolev Tu-۲۲M (روسیه)
بمب افکن روسی توپولوف Tu-۲۲M بر اساس طراحی نمونههای اولیه Tu-۲۲ طراحی و ساخته شده و دارای صفحات هندسی متفاوتی در بدنه خود است. این بمب افکن برد کافی برای انجام عملیاتهای استراتژیک را نداشته و به عنوان یک بمب افکن برد متوسط شناخته میشود. بمب افکنهای Tu-۲۲M در بال هوایی نیروی دریایی اتحاد جماهیر شوروی فعالیت کرده و برای مقابله با ناوگروههای ایالات متحده طراحی شده بودند.
این بمب افکن توان بیش از ۲۴ تن بار و سلاح را داشته که انواع مختلف موشکها و بمبهای با قابلیت سقوط آزاد را شامل میشود. حدود ۵۷۰ فروند از انواع نسخههای بمب افکن Tu-۲۲M ساخته شده که نسخه Tu-۲۲M۳ جدیدترین نسخه بوده و از لحاظ عددی مهمترین و پرشمارترین بمب افکن در نیروی هوایی روسیه به شمار میآید. در حال حاضر در حدود ۹۰ فروند از این بمب افکنها در نیروی هوایی و ۵۸ فروند دیگر نیز در اختیار نیروی دریایی روسیه است. همچنین تعدادی از این بمب افکنها به نیروی دریایی هند فروخته شده است.
۵. بمب افکن Tupolev Tu-۹۵ (روسیه)
بمب افکن استراتژیک توربوپراپ Tupolev Tu-۹۵ در سال ۱۹۵۶ وارد سرویس شده و هنوز هم یکی از بخشهای مهم قدرت هوایی دوربرد نیروی هوایی روسیه به شمار میآید. این بمب افکن در ابتدا برای حمل بمبهای هستهای به خاک ایالات متحده طراحی شده بود و توان حمل ۱۵ تن بار را داشت. مدلهای مدرن این بمب افکن که در غرب Bear با نام شناخته میشود توان حمل ۶ موشک کروز را دارد. نمونههای قدیمی این بمب افکن توان طی مسافت ۱۲.۵۰۰ کیلومتر بدون نیاز به سوختگیری مجدد را داشتند در حالی که این عدد در نمونههای مدرن به ۱۵.۰۰۰ کیلومتر افزایش یافته است.
حدود ۵۰۰ فروند از این بمب افکنها ساخته شده و نمونه مدرن آنها با نام Tu-۹۵MS که توانایی حمل بمب و موشک را دارد در سال ۱۹۸۴ وارد سرویس شده و تا سال ۱۹۹۲ تولید میشد. اکنون حدود ۶۰ فروند بمب افکن Tu-۹۵MS در خدمت نیروی هوایی روسیه است که تنها بمب افکن استراتژیک با موتور توربوپراپ است که هنوز در سرویس باقی مانده است. علیرغم قدمت و سن زیادش، قرار است این بمب افکن تا دستکم سال ۲۰۴۰ در سرویس باقی بماند.
۴. بمب افکن Boeing B-۵۲H Stratofortress (ایالات متحده)
بمب افکن استراتژیک B-۵۲ Stratofortress برای حمل سلاحهای هستهای طراحی شده و از سال ۱۹۵۵ در سرویس نیروی هوایی ایالات متحده بوده است. تاکنون ۷۴۴ فروند از این بمب افکن در انواع نسخهها ساخته شده و از زمان معرفیاش همواره در حال روزآمدسازی بوده است. نسخه B-۵۲H این بمب افکن جدیدترین نمونه آن بوده و علیرغم معرفی بمب افکنهای جدید، B-۵۲ همچنان به خاطر عملکرد فوقالعاده و هزینه نگهداری اندکش به فعالیت ادامه میدهد.
در حال حاضر ۸۵ فروند از این بمب افکن در خدمت نیروی هوایی ایالات متحده فعال است و در قرن بیست و یکم و تا سال ۲۰۴۴ نیز همچنان به خدمت ادامه خواهد داد. از بمب افکنهای B-۵۲ در چندین جنگ استفاده شده، اما تاکنون تنها مهماتهای متعارف پرتاب کرده است. این بمب افکن استراتژیک توان حمل ۳۲ تن مهمات و بار، از جمله موشکهای کروز و بمبهای هدایت شده نقطهزن و بسیار دقیق را دارد. برد این بمب افکن بدون نیاز به سوختگیری مجدد ۱۸.۵۰۰ کیلومتر است.
۳. بمب افکن Rockwell B-۱B Lancer (ایالات متحده)
بمب افکن B-۱B Lancer یک بمب افکن استراتژیک است که در سال ۱۹۸۶ وارد سرویس شده و در ابتدا برای جایگزینی بمب افکنهای قدیمی B-۵۲ طراحی شده بود. این بمب افکن دارای برخی ویژگیهای پنهانکاری است و از سیستمهای جامع پیشگیرانه و توانایی مقابله با سیستمهای پیچیده دفاع هوایی برخوردار است. بمب افکن B-۱B توان حمل تا ۳۴ تن بار در درون محفظه زیر شکم خود را دارد که بیش از هر بمب افکن دیگری در نیروی هوایی ایالات متحده است.
با پایان جنگ سرد، این بمب افکن نقش خود به عنوان ابزاری برای حمله هستهای را از دست داده و اکنون نقش آن برای پرتاب پرتابههای مرسوم بازتعریف شده است. در کل ۱۰۰ فروند بمب افکن B-۱B تولید شده که در حدود ۷۰ فروند آنها در هر لحظه آماده انجام عملیات هستند. انتظار میرود که این بمب افکنها دستکم تا سال ۲۰۳۰ در سرویس مانده و پس از آن با بمب افکنهای نسل جدید جایگزین شوند.
۲. بمب افکن Tupolev Tu-۱۶۰ (روسیه)
بمب افکن Tupolev Tu-۱۶۰ که توسط ناتو با نام Blackjack شناخته میشود در دوران جنگ سرد توسعه یافت. این بمب افکن استراتژیک برای حمله به اهدافی مهم در خاک ایالات متحده طراحی شده و در مقایسه با بمب افکنهای آمریکایی B-۱B Lancer که ظاهری مشابه داشت یک غول به شمار میآمد. بمب افکن Tupolev Tu-۱۶۰ بزرگترین و سنگینترین بمب افکنی است که تاکنون ساخته شده است.
بمب افکن Tu-۱۶۰ توان حمل موشکهای کروز و موشکهای هوا به زمین را داشته و توانایی حمل و شلیک کلاهکهای هستهای و متعارف را دارا بود. همچنین این بمب میتوانست بمبهای با قابلیت سقوط آزاد با وزن بیش از ۴۰ تن را نیز داشت. برد نهایی این بمب افکن ۱۴.۵۰۰ کیلومتر عنوان شده است. گفته میشود که در کل ۳۹ فروند از این بمب افکن ساخته شده و تولید و نگهداری آن بسیار پرهزینه بود. بر اساس برخی گزارشها اکنون تنها ۱۶ فروند از این بمب افکنهای استراتژیک در نیروی هوایی روسیه فعال هستند.
۱. بمب افکن Northrop Grumman B-۲ Spirit (ایالات متحده)
بمب افکن سیاه و خفاشی شکل B-۲ Spirit در واقع برگ برنده ایالات متحده در زمینه حملات هوایی مخفیانه است که تنها برای از بین بردن اهداف بسیار مهم و استراتژیک به کار گرفته میشود. این بمب افکن استراتژیک نیز در دوران جنگ سرد طراحی و ساخته شده و تمام مراحل طراحی و ساخت آن مخفی نگه داشته شد. B-۲ در حال حاضر گرانقیمتترین هواپیمایی است که تاکنون در جهان ساخته شده و به دلیل هزینه تولید بالایشان تنها ۲۰ فروند از آنها در خدمت نیروی هوایی ایالات متحده قرار دارد. همچنین این بمب افکن تاکنون به هیچ کشور دیگری، حتی کشورهای عضو ناتو که هم پیمان ایالات متحده به شمار میآیند نیز فروخته نشده است.
بمب افکن B-۲ به دلیل طراحی پیچیده و پنهانکار و روکش جاذب راداری خود تقریباً غیرقابل شناسایی است و براحتی میتواند از سیستمهای دفاع هوایی دشمن عبور کند. بسیاری از سنسورها و سیستمهای ارتباطی این بمب افکن هنوز هم سری نگه داشته شدهاند و از دیگر قابلیتهای ویژه آن میتوان به سیستم جنگ الکترونیک پیشرفته و سری آن اشاره کرد. بمب افکن B-۲ توان حمل انواع پرتابهها از جمله موشکهای کروز، بمبهای سقوط آزاد گرمایی هستهای و بمبهای نقطه زن با دقت بالا را دارد. این بمب افکن توان حمل بیش از ۱۸ تن مهمات را داشته و میتواند تا مسافت ۱۲.۰۰۰ کیلومتر بدون نیاز به سوختگیری مجدد پرواز کند. در حال حاضر، B-۲ بهترین بمب افکنی است که تاکنون توسط بشر ساخته شده است.
منبع: military-today
برترینها: عمر سیاره زمین به ۴/۵ میلیارد سال میرسد. زمانی بسیار طولانیتر از به وجود آمدن انسان و دیگر موجودات زنده در این سیاره. بسیاری از اتفاقات معمول جامعه انسانی و رفتارهای اشتباه ما میتواند بهتدریج، به حیات این سیاره پایان دهد.
البته ما در این مقاله سراغ اتفاقات بلندمدت انسانی که به نابودی زمین منجر خواهد شد نرفتیم بلکه به حوادثی میپردازیم که در یک لحظه، میتوانند به زندگی زمین و تمامی موجودات زنده روی آن، پایان دهند. شاید باور این موضوع برای بسیاری از ما سخت باشد، اما همانطور که زندگی یک انسان در یک لحظه میتواند پایان بپذیرد، حیات بر روی زمین نیز همانقدر غیر قابل پیشبینی است و ممکن است با یک اتفاق بهظاهر کوچک، برای همیشه نابود شود.
انفجار پرتو گاما
انفجار پرتو گاما (Gamma-Ray Burst)، یک نوع انفجار الکترومغناطیسی است که در فرکانس بسیار بالا رخ میدهد. این انفجار معادل انرژی خواهد بود که خورشید در طول ۱۰ میلیارد سال تولید میکند. یک انفجار آنی ستارهای میتواند این شکل عجیب از آزادسازی انرژی را تولید کند.
در صورت رخ دادن چنین انفجاری در منظومه شمسی، تشعشعات این انفجار، لایه اُزون زمین را نابود خواهد کرد. موضوعی که به مرگ انسان و اغلب موجودات زنده زمین منجر خواهد شد. بسیاری از دانشمندان باور دارند که چنین انفجاری پیشازاین نیز رخداده و به خاطر همین انفجار است که نسل بسیاری از موجودات کهن بر روی زمین، منقرضشده است.
شعله فضایی
در سال ۲۰۱۲، حیات زمین با در معرض یک شعله و انفجار فضایی قرار گرفتن به خطر افتاد. هرچند این اتفاق، تلفات جانی نداشت، اما میتواند در سطحی بزرگتر، به زندگی بر روی زمین پایان دهد. در این سال، خروج جرم از تاج خورشیدی که به شعله فضایی یا انفجار خورشیدی مشهور است، از مدار زمین عبور کرد و تنها چند ساعت تفاوت باعث میشد که زمین به نابودی کامل برسد. برخورد چنین جرمی با زمین میتواند انفجاری معادل چندین بمب اتم داشته باشد.
علاوه بر خطرات برخورد چنین جرم آتشینی با زمین، نابودی لایه اُزون را نیز باید در نظر گرفت. عبور این انفجار از این لایه، منجر به سوراخ شدن همیشگی اُزون خواهد شد و بدون شک زندگی زمینی را به خطر خواهد انداخت. یک تحقیق در سال ۲۰۱۷ به این نتیجه رسیده است که تا ۱۰۰ سال آینده، شاهد برخورد یک جرم خورشیدی آتشین با زمین خواهیم بود که ۱۰ هزار میلیارد خسارت را به زمین وارد خواهد کرد.
مواد مذاب و آتشفشان
در گذشتهای نهچندان دور بر روی زمین، نیمی از تمامی موجودات زنده بر اثر حرکت مواد مذاب نابود شدهاند. تغییرات رخداده در دمای زمین و فاصله گرفتن فصول سرد و گرم از هم، منجر به تغییر رفتار لایههای درونی زمین و فعال شدن آتشفشانها میشود. چنین مواد مذابی نه تنها سطح محل برخورد را نابود میکند، بلکه میزان دیاکسید کربن موجود در هوا را نیز افزایش میدهد. با این تغییر، تنفس برای اغلب موجودات زنده غیرممکن میشود و دریاها نیز بهسرعت آلوده خواهد شد.
بارانهای اسیدی آخرین نتیجه رخ داده بر اثر حرکت مواد مذاب بر سطح زمین است که بدون شک نسل بسیاری از گیاهان را منقرض خواهد کرد. در پایان زمین بهقدری گرم خواهد شد که شاید انسانهای باقیمانده ترجیح دهند به سیارهای دیگر کوچ کنند.
خطای انسانی در برخورددهنده هادرونی بزرگ
برخورددهنده هادرونی بزرگ (Large Hadron Collider)، یک شتابدهنده ذرهای و برخورددهنده مستقر در سازمان تحقیقاتی در سرن سوئیس است. در این آزمایشگاه، پروتونها، در یک تونل ۲۷ کیلومتری شتاب گرفته و بهاندازهٔ ۱۴ تریلیون الکترونولت انرژی میگیرند و با هم برخورد میکنند تا این برخورد، ردی از بوزون هیگز را نشاندهد.
در سال ۲۰۰۹، یک اتفاق عجیب در برخورددهنده هادرونی بزرگ رخ داد که منجر به افزایش دمای بسیار بالای این آزمایشگاه لولهای شکل شد. یک تکه نان در قسمت بالایی این برخورددهنده هادرونی، دلیل اصلی افزایش دما در این تونل ۲۷ کیلومتری بود. بسیاری از دانشمندان باور دارند که وجود این تکه نان نه از طریق عوامل بیرونی، بلکه بر اثر حرکت در زمان/مکان رخ داده است. این دانشمندان باور دارند که تکرار چنین حادثهای در سطح، میتواند زمین و تمامی موجودات زنده آن را در یک سیاهچاله دفن کند.
فرامینیها
جستجو برای کشف فرامینیها و فضاییها، ادامه دارد، اما بسیاری از دانشمندان از جمله استیون هاوکینگ، باور دارند که بهجای جستجو باید راهی برای پنهانشده از دست این موجودات کشف کرد. بسیاری از سیارات بسیار دور از زمین، در تئوری توانایی تولید حیات را دارند، اما آیا این اتفاق خاص، زودتر از زمین رخداده یا دیرتر؟ آیا موجودات احتمالی از انسانها باهوشتر هستند یا ما نسبت به آنها برتری داریم؟ فراتر از این مسائل، وجود ویروسها و بیماریهای واگیردار جدید را نیز نمیتوان انکار کرد.
هاوکینگ باور داشت که اگر فضاییها به زمین بیایند، اتفاقی مثل سفر کریستف کلمب به قاره آمریکا رخ خواهد داد و زمین به سیاره آنها تبدیل خواهد شد. موجوداتی که بتوانند چنین فاصلهای را طی کنند، از انسانها باهوشتر هستند. تجربه رابطه انسان با حیوانات نشان میدهد که موجود باهوشتر، همیشه موجودات ضعیفتر را به بردگی خواهد گرفت.
فرورفتن به سیاهچاله
حتی بدون در نظر گرفتن برخورددهنده هادرونی بزرگ، امکان فرورفتن زمین در یک سیاهچاله چندان دور از ذهن نیست. یک انفجار یا تصادف ابر ستارهای میتواند سالها پیش در فاصلهای دور رخ داده باشد. بسیاری از دانشمندان باور دارند که یک سیاهچاله بزرگ، روزی تمامی فضای فعلی را در خود حبس خواهد کرد. موضوعی که البته هنوز رخ نداده است، اما به وجود آمدن یک سیاهچاله کوچک در نزدیکی منظومه شمسی، دور از ذهن نیست. این سیاهچاله میتواند خورشید و سیارههای منظومه شمسی را به درون خود بکشد و حیات در زمین را برای همیشه نابود کند.
انفجارهای اتمی
هرچند رخ دادن جنگهای اتمی در سالهای آینده پیشبینی نمیشود، اما تعداد بالای بمبهای ذخیرهشده اتمی، آنقدر نگرانکننده است که میتواند حیات زمین را به خطر بیندازد. اشتباهات انسانی مثل حوادث اخیر در روسیه را به جنگهای اتمی اضافه کنید تا متوجه شوید بمب اتم و تمامی موارد مرتبط با آن میتواند به یکی از دلایل ساده نابودی زمین تبدیل شود. حتی اگر رفتارهای انسانی را نادیده بگیریم، اتفاقات فضایی مانند اجسام آسمانی نیز میتواند در برخورد با بمبهای اتم و آزمایشگاههای اتمی، به نابودی زمین و نسل بشر منجر شود.
زله آتشفشانی
بسیاری از دانشمندان باور دارند که با تخلیه ذخایر آبی سطح زمین و نشست بسیاری از شهرهای بزرگ، میتوان پیشبینی کرد که در چند سال آینده، بسیاری از آتشفشانهای خاموش، دوباره فعال شوند. فعالیتی که نه تنها در سطح مواد مذاب خطرناک است، بلکه منجر به زلههای بسیار وسیع در تمامی زمین خواهد شد. افزایش بیرویه جمعیت انسانی در زمین باعث شده تا فشار بر روی سطوح مختلف زمین افزایش پیدا کند.
افزایش جمعیتی که توسط اغلب کشورهای بزرگ و کوچک جهان، جدی گرفته نمیشود و بهصورت بیرویه در حال رخ دادن است. دود ناشی از فعال شدن آتشفشانها نیز میتواند جان بسیاری از انسانها و دیگر موجودات زنده را به خطر بیندازد.
افزایش متان
شاید باور نکنید، اما موجودات زندهای هستند که میتوانند به افزایش سطح گاز متان در زمین کمک کنند. افزایشی که ۲۵۲ سال پیش رخ داد و بیش از ۹۰ درصد موجودات دریایی و ۷۰ درصد موجودات زنده در خشکی را منقرض کرد.دانشمندان باور دارند که چنین اتفاقی ممکن است در آیندهای نزدیک رخ دهد و اصلاً غیرقابل پیشبینی نیست. افزایش سطح متان که یک گاز کشنده برای انسان است، منجر به آب شدن تمامی یخهای زمین خواهد شد و حیات زمین را به خطر خواهد انداخت.
فروپاشی خلأ
آخرین مورد اشاره شده در این مقاله، یک اتفاق تخصصی است که سعی میکنیم با سادهترین کلمات ممکن آن را توضیح دهیم. خلأ موجود در فضای شناختهشده توسط انسان، ممکن است یک شبه خلأ باشد که در کنار یک خلأ بزرگتر قرارگرفته است. یک انفجار بزرگ یا یک تغییر غیرقابل پیشبینی در فضای موجود در این خلأ، میتواند منجر به فرورفتن خلأ فعلی در خلأ بزرگ شود. فرورفتنی که همراه با نابودی زمین و تمامی اجرام شناختهشده توسط انسان خواهد بود. البته دانشمندان هنوز از اینکه خلأ موجود یک شبه خلأ است یا خلأ واقعی، اطمینان کسب نکردهاند و البته عمر طولانی یک شبه خلأ نیز تا حدودی اطمینانبخش است.
منبع: listverse
برترینها: بهترین و قدرتمندترین مسلسل دستی جهان کدام است؟ کدام یک بهترین مسلسل دستی مدرن جهان است و چرا؟ تحلیل و رتبهبندی که از بهترین مسلسلهای دستی جهان انجام دادهایم بر اساس دقت در تیراندازی، قابل اطمینان بودن، برد، نفوذ گلوله، ظرفیت خشاب، تعداد تولید شده، تعداد استفاده کنندگان و برخی ویژگیهای دیگر بوده است.
در این فهرست تنها به مسلسلهای مدرن اشاره شده که اکنون در سرویس قرار دارند و نمونههای اولیهای که هنوز در مرحله توسعه یا مسلسلهای تاریخ مصرف گذشته را شامل نمیشود.
۱۰. مسلسل FAMAE SAF (شیلی)
FAMAE SAF یک مسلسل دستی ساخته شده توسط کمپانی اسلحه سازی FAMAE در کشور شیلی است. تولید این سلاح از سال ۱۹۹۳ آغاز شده و در اختیار نیروهای پلیس و ارتش کشور قرار گرفته و به برخی از کشورهای دیگر مانند پرتغال نیز صادر شده است. این مسلسل بر اساس مسلسل مشهور و بسیار قدرتمند آلمانی Heckler & Koch MP۵ و مسلسل سوییسی SIG SG ۵۴۰ ساخته شده است.
در این مسلسل از گلولههای استاندارد ۹x۱۹ mm Parabellum استفاده شده و به طور کلی دارای چهار حالت ضامن، نیمه اتوماتیک، شلیک سه گلولهای و تمام اتوماتیک است. نسخهای که در اختیار نیروهای پلیس قرار داشته یا به شهروندان غیرنظامی فروخته میشود تنها از نوع نیمه اتوماتیک است. خشاب فولادی یا پلیمری این نوع مسلسل دارای ۳۰ گلوله است. در صورت استفاده از خشاب پلیمری نیمه شفاف، تعداد فشنگهای باقیمانده قابل مشاهده است. برای شلیک سریعتر میتوان دو یا چند خشاب را به یکدیگر متصل کرد. برد موثر این مسلسل کمی بیش از ۱۰۰ متر است.
۹. مسلسل Brugger & Thomet MP۹ (سوییس)
مسلسل دستی Brugger & Thomet MP۹ نمونه توسعه یافته مسلسل اتریشی Steyr TMP است که به دلیل نداشتن مشتری و فروش لیسانس تولید به کمپانی تولید کننده سلاحهای ارتش سوییس، تولید آن در سال ۲۰۰۱ متوقف شد. بدین ترتیب با ایجاد تغییراتی در مسلسل اتریشی، تولید نمونه سوییسی در سال ۲۰۰۴ آغاز شد که اکنون در اختیار ارتش و نیروهای پلیس این کشور قرار دارد. همچنین تعدادی از این مسلسل به کشورهای هند، بلغارستان، اندونزی، مای، هلند، پرتغال، روسیه، تایلند و برخی کشورهای دیگر نیز صادر شده است. مسلسل MP۹ دارای گلولههای استاندارد ۹x۱۹ mm Parabellum بوده و در مقایسه با مسلسلهای مشابه کوچکتر است. حجم کوچک و وزن پایین آن باعث شده که MP۹ سلاحی مناسب برای تیمهای پلیس و نیروهای ویژه باشد اگر چه از لحاظ برد گلوله و دقت در حد و اندازه مسلسلهای بزرگتر نیست.
با این وجود MP۹ دارای دستهای است که شلیک در حالت تمام اتوماتیک را آسان ساخته و به خاطر وزن سبک میتوان با یک دست نیز با آن شلیک کرد. بدنه این مسلسل از مواد پلیمری ساخته شده و خشاب آن از ۱۵ تا ۳۰ فشنگ متفاوت است که زیر دسته مسلسل قرار میگیرند. مسلسل مذکور دارای برد موثر ۵۰ تا ۱۰۰ متر بوده و میتوان از صدا خفه کن نیز روی آن استفاده کرد.
۸. مسلسل CZ Scorpion EVO ۳ (جمهوری چک)
مسلسل Scorpion EVO ۳ یک مسلسل دستی است که توسط کمپانی Ceska Zbrojovka ساخته شده و در جمهوری چک با نام Skorpion شناخته میشود. عبارت EVO ۳ در نام این مسلسل بدین معناست که نسل سوم بوده هر چند در واقع بر اساس نمونههای اولیه مسلسل Luago که در حدود سال ۲۰۰۲ در اسلواکی توسعه یافت ساخته شده است. طراحی Luago بعدها به کمپانی Ceska Zbrojovka فروخته شد و نمونه Scorpion EVO ۳ برای اولین بار به طور رسمی در سال ۲۰۰۹ رونمایی شد که به طور ویژه برای نیروهای پلیس ساخته شده بود. این مسلسل به کشورهای زیادی مانند آرژانتین، بولیوی، مصر، مای، اندونزی، مالت، پاناما، پاراگوئه، فیلیپین، صربستان، تایلند، ویتنام و برخی کشورهای دیگر صادر شده است.
مسلسل Scorpion EVO ۳ در زمره مسلسلهای سبک و فشرده قرار میگیرد که برای حمل در حالت مخفی و استفاده در درون ساختمانها، خودروها و مکانهای باریک مناسب است. بخشهای زیادی از مسلسل برای کاهش وزن از پلیمر ساخته شده و از گلولههای استاندارد ۹x۱۹ mm Parabellum در آن استفاده شده است. خشابهای این مسلسل ۲۰ یا ۳۰ فشنگ در خود جای داده و بدنه این خشابها از پلاستیک نیمه شفاف ساخته شده تعداد فشنگهای باقیمانده را نشان میدهد. برای شلیک سریعتر میتوان دو خشاب را روی هم قرار داد. ساختار تلسکوپی Scorpion EVO ۳ باعث شده که بتوان طول آن را تنظیم کرد و قنداق آن نیز قابل جدا شدن است. برد موثر این مسلسل نیز کمی بیش از ۱۰۰ متر بود، اما گفته میشود که این برد در حالت نیمه اتوماتیک از ۲۵۰ متر نیز بیشتر است. علاوه بر قابلیت نصب اکسسوریهای تاکتیکی مانند دستگیره، نشانهروهای لیزری و چراغ قوههای تاکتیکی، امکان نصب صدا خفه کن نیز روی این مسلسل وجود دارد.
۷. مسلسل MAC-۱۰ (ایالات متحده)
مسلسل دستی MAC-۱۰ توسط یک طراح سلاح آمریکایی به نام گوردون بی اینگرام طراحی و ساخته شد که کار بر روی طراحی این مسلسل کوچک و فشرده را از اواسط دهه ۱۹۶۰ آغاز کرده بود. این مسلسل به طور ویژه برای نیروهای پلیس، گروههای عملیات ویژه و تیمهای امنیتی ویژه طراحی شده بود که در سال ۱۹۶۵ چندین نمونه اولیه از آن ساخته شد. این مسلسل توسط چندین کمپانی اسلحه سازی آمریکایی ساخته شده و به کشورهای شیلی، یوگسلاوی و برخی کشورهای آسیایی و آمریکای جنوبی نیز صادر شده است.
نمونههای کپی مسلسل MAC-۱۰ در کشورهای ژاپن، آفریقای جنوبی و تایوان ساخته میشود. این مسلسل دیگر اعتبار و محبوبیت گذشته را ندارد، اما هنوز هم در ۱۵ کشور مورد استفاده قرار میگیرد. مسلسل مذکور برای درگیریهای نزدیک و حمل مخفیانه طراحی شده و طراحی مشابهی با یوزی اسرائیلی دارد. تکنولوژی و طراحی MAC-۱۰ بسیار ساده بوده و قسمت اصلی بدنه از دو لایه فولادی که با یک پین به هم متصل میشوند تشکیل شده است. این مسلسل بسیار قابل اطمینان بوده و دارای چندین مکانیزم ایمنی است. مسلسل MAC-۱۰ دارای خشاب شبیه جعبه است که در دستگیره اسلحه قرار میگیرد که بسته به نوع گلوله ۳۰ تا ۳۲ فشنگ را در خود جای میدهد. امکان شلیک یک دستی نیز با این مسلسل وجود داشته و برد موثر آن بین ۵۰ تا ۷۰ متر است. بدین ترتیب این سلاح برد زیادی نداشته و بدلیل راحت نبودن برای گرفتن با دو دست، دقت شلیک بالایی نیز ندارد. با این وجود مسلسل MAC-۱۰ بهترین گزینه برای شلیک گلوله به صورت نامنظم در فواصل نزدیک است.
۶. مسلسل Beretta PM۱۲ (ایتالیا)
مسلسل Beretta PM۱۲ در دهه ۱۹۵۰ توسعه یافته و برای اولین بار در سال ۱۹۵۹ رونمایی شد و دو سال بعد در اختیار ارتش، نیروهای ویژه و پلیس ایتالیا قرار گرفت. با استانداردهای امروزی میتوان این مسلسل را تاریخ مصرف گذشته دانست اگر چه هنوز در ایتالیا و برخی کشورهای دیگر نیز مورد استفاده قرار میگیرد و انتظار میرود که تا سالهای زیاد دیگری نیز هنوز در سرویس باقی بماند. نمونه تحت لیسانس این مسلسل در بلژیک، برزیل و اندونزی نیز تولید میشود. مسلسل PM۱۲ سلاحی فشرده است که برای سربازان پیاده و در حالت سوار بر خودرو نیز مناسب است.
این مسلسل از فولاد ساخته شده و قطعات متحرک اندکی دارد و علیرغم ظاهر سادهاش، تولید آن هزینه قابل توجهی دارد. این مسلسل ثابت کرده که سلاحی قدرتمند، با استفاده راحت و دقت بالاست و هنگام شلیک از ثبات و تعادل قابل توجهی برخوردار است هرچند با استانداردهای امروزی آن را مسلسلی بسیار سنگین وزن میدانند. به طور کلی مسلسل PM۱۲ بسیار سلاح مطمئن و ایمنی است که شلیک تصادفی در آن به دلیل امکانات امنیتی و ضامنهای متعدد به ندرت رخ میدهد. خشابهای این مسلسل میتوانند ۲۰، ۳۲ یا ۴۰ فشنگ را در خود جای دهند و تجربه نشان داده که در فواصل نزدیک از دقت بالایی برخوردار است. در فواصل بیش از ۱۰۰ متر نیز میتوان با هدفگیری دقیق از آن استفاده کرد و برد موثر آن ۱۰۰ تا ۲۰۰ متر برآورد شده است.
۵. مسلسل Heckler & Koch UMP (آلمان)
مسلسل دستی Heckler & Koch UMP به عنوان جانشین مسلسل مشهور MP۵ در اواسط دهه ۱۹۹۰ ساخته شد. هدف اصلی از طراحی این مسلسل ساخت یک مسلسل دستی سبک و قدرتمند بود که هزینه ساخت ارزانتری نسبت به مدل قبلی داشته باشد. مسلسل Heckler & Koch UMP به طور ویژه برای فروش به نیروهای امنیتی و پلیس ایالات متحده طراحی شده، تولید آن از سال ۱۹۹۹ آغاز شده و هنوز ادامه دارد. اگر چه این سلاح نمیتواند از لحاظ محبوبیت و استفاده در کشورهای جهان با MP۵ رقابت کند، اما اکنون در بیش از ۲۰ کشور جهان مورد استفاده قرار میگیرد.
این مسلسل با خشابهای ۲۵ و ۳۰ گلولهای وجود داشته، اما معمولا از خشابهای ۲۵ گلولهای در آن استفاده میشود. برد موثر این مسلسل نیز ۱۰۰ متر برآورد شده و دارای قنداق متحرک و تاشو است که میتوان در حالت تا شده قنداق نیز با آن شلیک کرد. اکسسورهای متعددی مانند دستگیره عمودی، چراغ قوه، نشانهرو لیزری و صدا خفه کن را نیز میتوان روی آن نصب کرد.
۴. مسلسل Heckler & Koch MP۷ (آلمان)
مسلسل دستی Heckler & Koch MP۷ توسط کمپانی اسلحه سازی آلمانی و مشهور Heckler & Koch توسعه یافته و ابتدا با نام HK PDW یا سلاح دفاع شخصی شناخته میشد. این مسلسل در ابتدا برای رقابت با مسلسل موفق بلژیکی Belgian FN P۹۰ ساخته شد و از یک گلوله جدید استفاده میکند. مسلسل MP۷ برای نیروهای دور از خط مقدم، رانندگان خودروهای نظامی، سرنشینان تانک و پرسنل توپخانه و همچنین نیروهای ویژه طراحی شده است. استفاده از گلولههای با قدرت نفوذ بالای ۴.۶x۳۰ mm باعث شده که این مسلسل در زمینه برد و قدرت نفوذ از دیگر مسلسلهای دستی مشابه قدرتمندتر باشد. مسلسل ابعاد و وزنی مشابه مسلسلهای دستی معمول دارد، اما در مسافتهای نزدیک قدرت آتش یک تفنگ انفرادی قدرتمند را دارد. گفته میشود که شلیک با این مسلسل میتواند در جلیقههای ضد گلوله استاندارد CRISAT در فاصله ۲۰۰ متری نفوذ کند.
اغلب از این مسلسل برای عملیاتهای تهاجمی و نه دفاعی استفاده میشود. مسلسل MP۷ تعادل خوبی داشته و کار با آن ساده است به طوری که تنها با یک دست و مانند یک تپانچه میتوان با آن شلیک کرد. همچنین این سلاح دارای قنداق تاشو بوده و خشابی که در داخل دستگیره آن قرار میگیرد ۲۰ یا ۴۰ گلوله را در خود جای میدهد. برد موثر این مسلسل بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ متر عنوان شده است و قابلیت نصب انواع اکسسوریها را دارد.
۳. مسلسل FN P۹۰ (بلژیک)
مسلسل P۹۰ یک مسلسل دستی معمولی نیست. این مسلسل در اواخر دهه ۱۹۸۰ در بلژیک توسعه یافته و به عنوان یک سلاح تدافعی شخصی برای نیروهای دور از خط مقدم و خدمه تانک، توپخانه و سرنشینان خودروهای نظامی طراحی شد که از گلولههای کاملاً جدیدی استفاده میکرد. هنگام تولید، آن را نسل جدیدی از مسلسلهای دستی میدانستند، زیرا اولین سلاح دفاع شخصی در نوع خود بوده و ابعاد، وزن و قدرت آتش آن که بین مسلسلهای دستی و تفنگهای تهاجمی قرار میگرفت آن را متمایز ساخته بود. مسلسل P۹۰ تولید بسیار موفقی بوده و اکنون در بیش از ۵۰ کشور مورد استفاده قرار میگیرد. گلولههای این مسلسل از نوع ۵.۷x۲۸ mm و دارای نوک تیز هستند که در مقایسه با گلولههای معمول قدرت نفوذ بیشتری داشته و تا مسافت ۱۰۰ متری و حتی بیشتر نیز در زرههای ضد گلوله پوشیدنی نیز نفوذ میکند.
این مسلسل بسیار موفق و قدرتمند بوده و برد و قدرت نفوذ آن از مسلسلهای مشابه بسیار بیشتر است. با این وجود، مسلسل از اندازه کوچک و وزن بسیار پایینی برخوردار است که اکثر بخشهای آن از پلیمر مقاوم ساخته شده است. همچنین استفاده و نگهداری این مسلسل ساده و به خاطر عقب نشینی بسیار کم هنگام شلیک، شلیک کردن با آن با یک دست نیز امکانپذیر است. خشاب پلیمری این مسلسل ۵۰ فشنگ در خود جای داده و با داشتن برد موثر ۱۵۰ تا ۲۰۰ متر در فاصله ۱۵۰ متری در کلاهخود استاندارد ارتش ایالات متحده نفوذ میکند.
۲. مسلسل Uzi (رژیم اشغالگر قدس)
مسلسل دستی Uzi توسط یک افسر ارتش رژیم اشغالگر قدس به نام یوزیل گال در سال ۱۹۴۹ طراحی شده و در سال ۱۹۵۴ در اختیار نیروهای ویژه ارتش قرار گرفت و بعدها به خاطر سادگی و تولید آسانش محبوبیت و کاربرد بالایی یافت. طراحی مسلسل Uzi چنان موفق بود که توسط بیش از ۹۰ کشور در سراسر جهان مورد استفاده قرار میگیرد. نمونههای تحت لیسانس این مسلسل در بلژیک و زیمبابوه و نمونههای کپی و بدون لیسانس نیز در چین و کرواسی ساخته میشوند هر چند نمونههای مدرنتر آن در رژیم اشغالگر قدس نیز در حال ساخت است.
تکنولوژی و طراحی Uzi بسیار ساده بوده و بخشهای زیادی از آن از صفحات فشرده فولادی با قطعات متحرک بسیار کم ساخته شده است. Uzi دارای دو ضامن است که تا زمان خارج نشدن هر دو از حالت ضامن شلیکی صورت نخواهد گرفت. این مسلسل سلاح قابل اطمینانی است، اما در صورت تمیز نشدن مرتب ممکن است گیر کند. خشاب در دستگیره سلاح قرار گرفته و این موضوع خشاب گذاری مجدد را تسریع و تسهیل میبخشد. خشابهای این مسلسل دارای ۲۵، ۳، ۴۰ یا ۵۰ گلوله هستند. نقطه ضعف Uzi برد کم و دقت پایین آن به ویژه در حالت تمام اتوماتیک است.
۱. مسلسل Heckler & Koch MP۵ (آلمان)
مسلسل دستی MP۵ توسط کمپانی مشهور آلمانی Heckler & Koch در اوایل دهه ۱۹۶۰ طراحی و ساخته شده و محصول بسیار توانمندی از آب درآمد. در سال ۱۹۶۶، این مسلسل در اختیار پلیس آلمان غربی، نگهبانان مرزی و نیروهای ویژه این کشور قرار گرفت. علیرغم قدمت طولانی و تولید مسلسلهای بسیار مدرنتر و پیشرفتهای تکنولوژی، MP۵ هنوز در بیش از ۹۰ کشور از جمله یونان، ایران، مکزیک، پاکستان، عربستان سعودی، سودان، ترکیه و بریتانیا مورد استفاده قرار میگیرد که از لحاظ محبوبیت و نفوذ در بازارهای جهانی تنها یوزی اسرائیلی توان رقابت با آن را دارد.
MP۵ دقت بالایی داشته و یک سلاح بسیار باکیفیت، قابل اطمینان و نقطه زن است. خشابهای این مسلسل معمولاً ۱۵ یا ۳۰ فشنگ را در خود جای داده، اما خشابهای با ظرفیت ۱۰۰ گلوله را نیز میتوان روی آن نصب کرد. برد موثر این مسلسل ۱۰۰ متر برآورد شده و در طول زمان تغییراتی در آن ایجاد شده که عملکرد آن را بهبود بخشیدهاند.
منبع: military-today
برترینها:
فشار خون بالا
اگر به دنبال لیستی از علائم و نشانههای فشار خون بالا هستید خوب است بدانید چیزی پیدا نخواهید کرد. زیرا بیشتر اوقات، فشار خون بالا علامتی ندارد. این باور اشتباه وجود دارد که فشار خون بالا با احساس اضطراب، تعریق، مشکل در خواب و یا گُرگرفتگی در صورت همراه است. اما واقعیت این است که فشار خون بالا تا حدود زیادی بیعلامت است و میتوان آن را قاتل خاموش دانست. اگر به این امید که علامتهای خاصی به شما هشدار خواهند داد که فشار خونتان بالاست، از کنترل فشار خون خود غافل شوید، خطر بزرگی را وارد زندگیتان کردهاید.
توصیه میکنیم:
در بیشتر موارد، فشار خون بالا سبب سر درد یا خونریزی بینی نمیشود
بهترین و دقیقترین شواهد علمی نشان میدهند که فشار خون بالا منجر به سر درد نمیشود به جز در مورد افزایش فشار خون اورژانسی که زمانی است که فشار خون ۱۲۰/۱۸۰ یا بالاتر است. اگر فشار خون شما به طور غیرمعمول بالاست و سر درد یا خونریزی بینی دارید و احساس ناخوشی میکنید، پنج دقیقه صبر کرده و دوباره فشار خونتان را چک کنید. اگر باز هم عدد فشار خونتان ۱۲۰/۱۸۰ میلیمتر جیوه یا بالاتر بود، اورژانس خبر کنید.
اگر سر درد شدید یا خونریزی بینی دارید و احساس ناخوشی میکنید، به پزشک مراجعه کنید، زیرا این علائم میتوانند مربوط به عوارض دیگری باشند.
علائم مرتبط دیگر با فشار خون که قطعی هم نیستند
طیفی از علائم دیگر هم وجود دارند که به طور غیر مستقیم ممکن است با فشار خون بالا مرتبط باشند، اما همیشه هم ناشی از فشار خون بالا نیستند، مانند:
ریسک فاکتورهای فشار خون بالا
گاهی بارداری نیز میتواند مشکل فشار خون بالا ایجاد کند. هر چند فشار خون بالا در بزرگسالان شایع است، اما بچهها نیز در معرض این مشکل قرار دارند. در برخی از کودکان، مشکلات کلیوی یا قلبی میتواند سبب افزایش فشار خون شود.
فشار خون پایین
فشار خون پایین ممکن است ایده آل به نظر برسد، چون در برخی از افراد مشکلی ایجاد نمیکند. اما در عدهای، فشار خونی که به طور غیرمعمول پایین است، سبب سرگیجه و غش میشود. در موارد شدید، فشار خون پایین میتواند بسیار خطرناک باشد. فشار خون پایینتر از ۶۰/۹۰ میلیمتر جیوه به طور کلی فشار خون پایین تلقی میشود.
دلایل فشار خون پایین طیف گستردهای دارند، از دهیدراته شدن بدن گرفته تا بیماریهای جدی. مشخص کردن علت فشار خون پایین برای شیوهی درمان مهم است.
علائم فشار خون پایین
در برخی از افراد، فشار خون پایین نشاندهندهی یک مشکل پنهان است، مخصوصا اگر کاهش فشار خون ناگهانی یا همراه با علائم زیر باشد:
فشار خون بیش از حد پایین میتواند سبب شوک شود. علائم فشار خون بسیار پایین که خطر شوک به همراه دارد شامل موارد زیر میشود:
چه زمانی باید به پزشک مراجعه کنید؟
اگر علائم شوک را دارید باید هر چه سریعتر اورژانس خبر کنید. اما اگر معمولا فشار خونتان پایین است، اما احساس بدی ندارید و حالتان خوب است، پزشکتان فقط توصیه میکند طی چکاپهای روتین، فشار خونتان را کنترل کنید.
حتی سرگیجه یا احساس سبُکی در سر که گهگاه بروز میکند ممکن است مشکلی نسبتا غیرجدی باشد، مثلا ناشی از دهیدراسیون خفیف بدن در اثر زیاد در معرض نور و گرمای خورشید بودن.
علت فشار خون پایین
فشار خون معیاری است برای میزان فشاری که در عروقتان طی زمانهای فعالیت و استراحت با هر ضربان قلب ایجاد میشود.
فشار خون نرمال به فشار خون پایینتر از ۸۰/۱۲۰ میلیمتر جیوه گفته میشود. فشار خون طی روز بسته به وضعیت بدن، ریتم تنفس، میزان استرس، داروهایی که مصرف میکنید، چیزی که میخورید و مینوشید و زمان روز نوسان دارد. فشار خون معمولا در شب، پایینترین است و بعد از بیدار شدن به میزان قابل توجهی بالا میرود.
فشار خون چقدر میتواند پایین بیاید؟
چیزی که برای شما فشار خون پایین محسوب میشود ممکن است برای عدهای دیگر نرمال باشد. بیشتر پزشکان فشار خون را تنها زمانی خیلی پایین میدانند که علائمی ایجاد نماید.
برخی از کارشناسان فشار خون پایینتر از ۶۰/۹۰ را فشار خون پایین میدانند. افت ناگهانی فشار خون میتواند خطرناک باشد. کاهش ناگهانی فشار خون میتواند سبب سرگیجه و غش شود، زیرا مغز نمیتواند خون کافی دریافت کند. ضمنا افت ناگهانی فشار خون در اثر از دست دادن ناگهانی خون به مقدار زیاد، مثلا در اثر خونریزی کنترل نشده، عفونتهای شدید یا واکنشهای آلرژیک میتواند بسیار خطرناک باشد.
چه عوارض یا بیماریهایی میتوانند سبب کاهش فشار خون شوند؟
ریسک فاکتورهای فشار خون پایین
منابع: heart, mayoclinic
رومه خراسان - الهه آرانیان: خب»، در واقع»، به اصطلاح» و.؛ اینها تکیهکلامهای معمول و رایج در گفتار خیلیهاست. تکیه کلام، کلمه یا عبارتی است که یک نفر بیشتر از دیگر کلمهها به آن تکیه میکند. این قضیه را اگر وارد دنیای شعر و ادبیات کنیم، متوجه میشویم اهل ادب هم تکیه کلام یا واژه کلیدی دارند.
به عبارتی، هر شاعر تکیه اصلیاش روی چند واژه خاص است که دلبسته آن هاست. از طرفی این تکیهکلامها، خمیر مایه اصلی شعر و نمادی از طرز فکر و شخصیت شاعر هم هست. در ادامه، از تکیه کلامهای چند شاعر کلاسیک و معاصر فارسی میخوانید.
فردوسیِ خردمند
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد
اولین بیت شاهنامه حکیم فردوسی، کاملا برای همه مشخص میکند که در این اثر قرار است از چه چیزی بخوانند. خرد» یکی از واژههای مهم و کلیدی شاهنامه است تا جایی که ۱۴۷ بیت شاهنامه با واژههای خرد» و خردمند» آغاز شده است و اگر کاربرد آن را در کل شاهنامه حساب کنیم، چند برابر خواهد شد. واژه سخن» به شکلهای ساده، مرکب و مشتق، حدود دو هزار بار در سراسر شاهنامه تکرار شده است.
دوستانههای سعدی
آنها که خواندهام همه از یاد من برفت
الا حدیث دوست که تکرار میکنم
سعدی هم در غزلیات و هم در گلستان اقرار میکند که اهل معاشرت با رفقای گرمابه و گلستان است. روی همین حساب، طبیعی است که واژه دوست» در غزلیاتش هفتاد بار تکرار شده باشد. شاید اگر غزلیات سعدی را دوستنامه» بدانیم، اغراق نکرده باشیم. دیگر واژههای کلیدی غزلیات شیخ اجل از این قرارند: دل، سعدی، عشق، همه، روی، دست، جان، چشم، یار، نظر، خوش، خود، غم، روز، گل، سرو، شب، صبر، خون و دیده.
حافظ و حکایت دل
در شگفتم که در این مدت ایام فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل میدادت
شاید هیچ شاعری به اندازه حافظ شیرازی به دل» و دلدار» ابراز ارادت نکرده باشد. واژه دل» در ۴۹۵ غزل حافظ، ۸۶ بار تکرار شده است. به قول خودش، صاحبدلان حکایت دل خوش ادا کنند». حافظ، جان، راه، عشق، دست، گل، خوش، چشم، خود، روی، یار، زلف، غم، جهان، کار، خاک، دوست، خون، آب و باده از دیگر واژههای کلیدی غزلهای حافظ هستند.
جانانِ مولوی
چو آمد جان جان جان نشاید برد نام جان
به پیشش جان چه کار آید مگر از بهر قربان را
سخن مولوی چه در غزلیات، چه در مثنوی، همه از جان» است. او این واژه را ۹۴ بار در غزلیاتش تکرار کرده است. دل، عشق، خود، آب، همه، خوش، ماه، خدا، بیا، چشم، شب، سوی، مست، دست، شمس، جهان، گل، روی، یار و عقل در رتبههای بعدی پرتکرارترین واژهها در غزل مولوی قرار میگیرند.
شاعر صبح و شب
آی آمد صبح روشن از در
بگشاده به رنگ خون خود در
در بین شاعران کلاسیک، خاقانی را با عنوان شاعر صبح» میشناسند، اما آن که شاعر صبح و شب است، نیما، پدر شعر نو فارسی است. واژه صبح» در شعر نیما ۱۶۴ بار تکرار شده و بیشترین ترکیبهای توصیفی در شعر او از آنِ صبح است. شب» هم یکی از واژههای مهم و کلیدی شعر نیما و با معنایی منفی است.
نجوای فروغ با باد
دارمش/ مثل دانهای که نور را/
مثل مزرعی که باد را/
مثل زورقی که موج را/ یا پرندهای که اوج را».
در تمام اشعار فروغ فرخزاد، ترکیبها و تصویرهای شاعرانه زیادی را با استفاده از واژه باد» میبینیم. باد» و واژههای مترادف آن مثل توفان» و نسیم» از واژههای کلیدی شعر فروغ است که مفهوم عشق و عصیان را تبیین میکند. از نسیمی در آغاز که روح شاعر را نوازش میدهد تا توفانی که زندگی او را ویران میکند.
شبهای روشنِ سهراب
و نگوییم که شب چیز بدی است/ و نگوییم که شبتاب ندارد خبر از بینش باغ».
این یعنی سهراب سپهری به شب» ارادت ویژهای دارد و ۱۴۲ بار آن را در شعرش تکرار کرده است. تازه اگر واژههای دیشب» و امشب» را هم اضافه کنیم، به عدد ۱۶۱ میرسیم. او برخلاف نیما به شب» نگاهی مثبت دارد. دیگر واژههای مورد علاقه سهراب واژههای درخت» و گل» مانند نیلوفر و سرخ، خدا»، نماز»، محراب» و بهشت» هستند.
برترینها: امروزه با رشد تکنولوژی و افزایش کاربرد گوشیها و تلفنهای هوشمند تقریباً دیگر نمیتوان تأثیر پیغامها و پیامهایی که بین افراد رد و بدل میشود را نادیده گرفت. حالا دیگر هر پرسش و پاسخی در دنیای ارتباطات و پیامهانشانگر معنا و مفهوم خاصی است، بنابراین چه بهتر که بتوان از این فرصت بهترین استفاده را کرد و تلاش نمود تا روابطی بهتر و درستتر را با کمک همین پیامها شکل داد. در این مطلب همراه ما باشید تا بیشتر در رابطه با تأثیر پیام دادن در روابط صحبت کنیم.
تحقیقات نشان میدهد که امروزه تأثیر پیامها در حدی است که میتواند در شکلگیری رابطه شما و یا حتی بر هم زدن آن نقش بسیار پررنگی داشته باشد. در بسیاری از شرایط رد و بدل کردن پیام کوتاه و تکستها بهترین کار است، بنابراین استفاده درست از آنها نیز مثل کلیدی طلایی میتواند روابط شما را تحت تأثیر خود قرار دهد.
گذشته از آنکه رد و بدل کردن پیام میتواند در برقراری ارتباط شما نقش پررنگی داشته باشد میتواند کمک کند که از وضعیت فعلی خود فاصله بگیرید. بسیاری از افراد برای ارسال و دریافت پیام، حوصله و زمان بیشتری صرف مینمایند و احساس میکنند که این روش به نسبت برخورد حضوری و صحبت تلفنی، گزینه بهتری برای بروز احساسات و حرفهای دلشان است.
با تمام این مسائل باید این حقیقت را نیز پذیرفت که رد و بدل کردن صحبتها از طریق پیغام و پیام کوتاه میتواند عاملی برای بر هم زدن روابط نیز باشد. امکان دارد که روش اشتباه شما در انتقال پیامها باعث شود که در نهایت فقط تنهایی به سراغتان بیاید و بس! چراکه روشهای اشتباه ارسال پیام میتواند در بیگانه کردن افراد و بر هم زدن ارتباطات نقش مؤثری داشته باشد.
تأثیر ارسال پیام کوتاه در روابط
همانطور که گفته شد رد و بدل کردن پیام میتواند تأثیرات مخرب خود را نیز در روابط به جا بگذارد. در بسیاری از موارد ارسال پیام کوتاه باعث شکلگیری سوءتفاهمهای زیادی شده و در نتیجه آنها روابط یا به طور کلی از بین رفتهاند و یا شکل و شمایل کاملاً متفاوتی را پیدا کردهاند. در اینجا روشهایی را برایتان بیان میکنیم که میتواند تأثیرات پیام کوتاه در روابط را بهتر توضیح دهد.
ارسال پیامهای زیبا میتواند روابط را مستحکمتر کند
نوشتن تعریف و تمجید، یادداشتهای زیبا و یا متنهای مثبت باعث میشود که طرف مقابل احساس نزدیکی بیشتری به شما پیدا کند و از برقراری رابطه با شما راضیتر باشد، در نتیجه بهتر است که مرتباً ارسال یادداشتها و پیامهای دلگرمکننده را با شریک زندگی خود ادامه دهید و با کمک آنها روابط خود را به صورت مداوم گرم و دلچسب باقی نگه دارید. شما میتوانید با ارسال رستورانهای جذاب و یا فیلمهای خوب و پرمخاطب از همسر خود دعوت به عمل آورید که به هر کدام از این مراکز تفریحی که میخواهد بروید و شب خوبی را کنار هم سپری کنید.
ارسال بیش از حد پیام نشاندهنده یک مشکل اساسی است
هر زمانی که یکی از طرفین رابطه به ارسال بیش از حد پیام پرداخت باید متوجه زنگ خطر رابطه بود! اینکه یکی از طرفین بدون هیچ توقفی مدام برای همسر خود پیام کوتاه ارسال کند نشاندهنده آن است که به او محتاج و نیازمند است و نوعی ضعف در درون خود احساس میکند. در چنین شرایطی است که او احساس ناامنی کرده و میتواند باعث بروز دلخوری و یا مشکلات متعددی شود.
در بسیاری از موارد نیز ارسال بیش از حد پیام آن هم در روزهای اولیه آشنایی به شما کمک میکند که بدانید طرف مقابلتان دقیقاً چه کسی است و چه کارهایی میکند، پس اگر آن را از حالت معمول و طبیعی خود خارج کنید میتواند تبدیل به یک شیوه کنترل و سوءاستفاده از طرف مقابل به شمار آید.
اشتباهات رایج در ارسال پیام کوتاه
افراد دائماً با کمک تلفنهای همراه خود با یکدیگر در ارتباط هستند و میتوانند به خصوص در اوایل رابطهشان یکدیگر را با کمک آن ارزیابی کنند. در روزهای اول آشنایی احتمالاً عادت کردن به ارتباطهای پیامکی بسیار دلچسب و جذاب است، اما اگر اشتباهات رایجی را که در این زمان وجود دارد پیش بگیرید میتوانید روابط گرم خود را دچار بحران کرده و در تخریب آن تأثیرگذار باشید. در ادامه این اشتباهات رایج را برایتان شرح میدهیم.
استفاده از پیام کوتاه به عنوان راهی برای مقابله با مشکلات
پیش از هر چیز باید بدانید که اگر برای روابط شما مشکلی پیش آمد هرگز نباید برای حل آنها به سراغ برقراری ارتباط با پیام کوتاه بروید. ارسال پیام هیچگاه روش مطمئنی برای حل اختلافات نیست و نمیتواند احساس شما دقیقاً به همان شکلی که هست نشان دهد. در ازای آن بهتر است که برای گفتگوها و حل اختلافات خود قراری حضوری ترتیب دهید و با خیال راحت مسائلتان را با یکدیگر در میان بگذارید. در این صورت میتوانید با ایجاد مکالماتی معنادار، حس و حال طرف مقابل را به خوبی ببینید و از روابط سالم خود محافظت کنید.
پرسیدن سؤالهای بیشمار
احتمالاً شما زمانی که با شریک زندگی خود در حال رد و بدل کردن پیام هستید سؤالاتی را از یکدیگر میپرسید و پاسخ آنها را نیز دریافت میکنید، اما اگر تعداد این سؤالها به صورت غیرعادی رشد کند تبدیل به نوعی بازجویی میشود! در چنین شرایطی طرف مقابل حالت دفاعی به خود میگیرد و حس میکند که شما میخواهید با سؤالهای خود او را محدود کنید.
ارسال پیامهای خیلی طولانی
به طور کلی پیامهای شما نباید خیلی طولانی باشد. بهتر است که آنها را به شکلی مختصر و مفید حفظ کنید، چراکه پیامهای طولانی میتواند برای طرف مقابل شما آزاردهنده و کسلکننده باشد، به خصوص اگر او در محل کار و یا جایی باشد که نتواند پیام شما را به طور کامل بخواند.
بحث کردن با کمک پیام کوتاه در زمان عصبانیت
وقتی عصبانی هستید هرگز به شریک زندگی خود پیام نفرستید! بسیاری از افراد مدام مرتکب این اشتباه میشوند و در نهایت نیز چیزی به جز پشیمانی نصیبشان نخواهد شد. قطعاً در زمانی که عصبانی هستید نمیتوانید منظور واقعی خود را به طرف مقابل برسانید و در نتیجه مشکلتان بزرگ و بزرگتر خواهد شد.
بیدار کردن کسی با ارسال پیام
وقتی صحبت از روابطی درست و گرم میشود یعنی شما باید به برنامههای طرف مقابل خود احترام بگذارید. در نتیجه از ارسال پیام کوتاه در ساعت اولیه صبح و یا ساعات دیر وقتی از شب جدا خودداری کنید. این کار باعث میشود که طرف مقابل شما فکر کند که حریم شخصی او برایتان اهمیتی ندارد و به او احترام نمیگذارید.
ارسال پیام کوتاه برای چت کردن
اینکه شما بخواهید فقط برای چت کردن به طرف مقابلتان پیام دهید نهایتاً به یک حال و احوال ساده خواهید رسید. در مقابل بهتر است که برای پیام دادن به شریک خود به سراغ ارسال متنهای جذاب و خندهدار، فیلمهای زیبا، مقالات جالب و. بپردازید و از این طریق باب صحبت را باز کنید و از افکار و باورهای یکدیگر باخبر شوید. این کار میتواند به عنوان نشانهای مثبت در روابط کلی شما به حساب آید.
منبع: verywellmind
برترینها: آیا تاکنون فکر کرده اید که چگونه میتوان از یک زندان فرار کرد؟! البته که بیشتر افراد ترجیح دارند که هرگز رنگ زندان را به چشم نبینند، چه برسد که بخواهند از آن فرار کنند! بسیاری از مردم فکر میکنند که فرار از زندان به همان سادگی است که در برخی از فیلمهای سینمایی مانند فرار از آلکاتراز» و یا رستگاری در شائوشنگ» به تصویر کشیده شده است.
در حالی که اینها فقط فیلم هستند و فرار کردن از زندان کار آسانی نیست. با این حال در دنیای واقعی نیز زندانیان زیادی هستند که تلاشهایی برای فرار از زندان انجام داده اند که گاهی حتی بعضا موفق شده اند تا نقشه خود را عملی کنند. البته امروز ما در برترینها قصد داریم تا احمقانهترین روشهای فرار از زندان را که تا به امروز اجرا شده اند را برای شما خوانندگان عزیز بیان کنیم. پس در ادامه با ما همراه باشید.
نگهبان متوجه یک چیز کوچک شد!
یک زندانی در زندان همیلتون کانتی» در ایالت ایندیانای آمریکا تلاش کرد تا خودش را به جای شخص دیگری که به زودی از زندان آزاد میشد، جا بزند. نقشه او تقریبا حرف نداشت اگر یک چیز کوچک را مد نظر میگرفت! مردی که میخواست آزاد شود سیاه پوست بود و کسی که قصد فرار داشت سفید پوست!
اضافه وزن زیاد
مرد زندانی برزیلی که بعد از هفتهها نقشه کشیدن و سوراخ کردن دیوار سلولش قصد داشت با دو زندانی دیگر از زندان فرار کند در وسط دیوار گیر کرد، این نقشه برای فرار از زندان شاید خوب بوده باشد، اما برای این مرد چاق زندانی کمی کوچک بود و باعث شد نقشهاش شکست بخورد و دو دوست دیگرش هم از آزادی ناامید شوند، همچنین کار مضحک و شرمآورش سبب خندهی مامورین زندان شد و همین مسئله او را خجالت زده کرد.
تنها یک روز تا آزادیش مانده بود!
اندرو ویلسون» در حالی که اطلاع نداشت که تنها یک روز تا آزادیش از زندان مانده است، نقشه فرار کشید! اندرو از کامیونی که زندانیان را به اردوگاه کار میبرد، فرار کرد. اما تنها پس از چند ساعت دستگیر شد و نیازی به گفتن نیست که حکم آزادی او نیز لغو شد.
چمدانی با بار غیرمجاز
ماریا دل مار» قصد داشت تا نامزد خود را با مخفی کردن در چمدانی که به همراه داشت از زندان فراری دهد. او انتظار داشت که بدون اینکه کسی متوجه این موضوع شود، کار خود را انجام دهد، تا اینکه نگهبانان هنگام خروج متوجه اضطراب زیادی ماریا شدند و به او مشکوک شدند و چمدان را بازرسی کردند!
بر خرمگس معرکه لعنت!
دو زندانی در برزیل سعی داشتند تا با مخفی شدن در کیسههای زباله از زندان فرار کنند. همه چیز به خوبی پیش میرفت و کیسههای زباله برای خارج شدن از زندان در نزدیک خروجی زندان دپو شده بودند. تا اینکه موشها شروع به سوراخ کردن کیسه برای یافتن غذا کردند و نگهبانان متوجه حرکت غیرعادی کیسههای زباله شدند و دو زندانی دستگیر شدند!
خانه امید!
جیمز راسل» توانسته بود به سختی و با یک نقشه حساب شده از زندانی در آمریکا فرار کند و خود را به خارج از زندان برساند. شب هنگام و با سرد شدن هوا او برای کمک به درب خانهای رفت. اما با صحنهای غیرقابل باور روبه رو شد. کسی که درب خانه را باز کرد، یکی از نگهبانان زندان بود!
نارنجک پرتقالی
میشل وژور با خلاقیت بالایی که دارد توانسته تا به حال ۵ بار از زندانهای فرانسه فرار کند. یک بار از پرتقال به عنوان نارنجک دستی استفاده کرد. او با پرتقال کاری کرد که شبیه نارنجک دستی شود و با آن توانست کلیه نگهبانان را بترساند و از زندان فرار کند. هر چند که بعدا دوباره دستگیر شد.
نقش معلول بازی کردن
در سال ۲۰۰۰ نورالدین بن الال به راحتی هر چه تمامتر و بدون نیاز به مقدمات از زندان فرار کرد. این زندانی بلژیکی خود را به فلجی زد و با این روش توانست از زندان فرار کند. البته پلیس پس از مدت کوتاهی او را دستگیر کرد.
منبع: List۲۵
رومه فرهیختگان - عاطفه جعفری: اشاره رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانیها کافی بود تا کتاب ریشهها به جمع رمانهای خارجی پرفروش بیاید. کتاب ریشه ها، سرگذشت اجداد مولف آن (نیای هفتم الکس هیلی) است که از شخصی به نام کوتا کینته آغاز میشود.
کوتا کینته در قرن هجدهم به عنوان یک برده سیاهپوست به زور به ایالات متحده منتقل میشود و داستان کتاب به تشریح سرنوشت وی و نسلهای بعدش تا دو قرن بعد از آن میپردازد.
این رمان به لحاظ تاریخی، روایتگر جنگهای استقلال و تشکیل ایالات متحده آمریکا، شورشهای بردگان، جنگ داخلی و لغو برده داری است. در این گزارش به کتابهایی پرداختیم که به موضوع نژادپرستی در آنها تاکید شده است. غالبا از این کتابها اقتباس سینمایی هم شده است.
خدمتکار
خدمتکار نام رمانی است که کاترین استاکت، نویسنده آمریکایی آن را نوشته و در سال ۲۰۰۹ منتشر شده است. خدمتکار اولین رمان کاترین استاکت است که نوشتن آن پنج سال طول کشیده و ۶۰ ناشر آن را برای چاپ نپذیرفتند، تا اینکه سرانجام در سال ۲۰۰۹ منتشر شد.
این رمان در بیش از ۳۵ کشور منتشر شده و تا آگوست ۲۰۱۱، پنج میلیون نسخه از آن فروخته شده است. این رمان بیش از ۱۰۰ هفته در لیست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز بوده است. داستان در شهر جکسون و میسی سی پی در سالهای ۱۹۶۲-۱۹۶۴ روی میدهد. تغییر و تحول در هر جامعه ای، داستانهای گوناگونی خلق میکند و خدمتکار» روایتگر یکی از همین تغییرهاست.
رمان در میانه قرن بیستم میلادی میگذرد، دهه ۶۰ به اواخر خود نزدیک میشود و زندگیهای گوناگونی در این فاصله درهم گره خورده اند؛ آمریکا تغییر میکند و این تغییرات بیشتر اجتماعی هستند. جنگ ویتنام به روزهای سیاه خود نزدیک میشود، جنبش سیاه پوستان اوج گرفته است، فاصله بین نسلها گسترش یافته و جامعه در حد و مرز انفجار قرار دارد.
در ایالت جنوبی میسی سی پی به شدت نژادپرست، زندگی رنگین پوستان و سفیدپوستان درهم تنیده شده است. کتاب در طبقه متوسط و ثروتمند سفیدپوست جامعه و در کنار خدمتکارهای رنگین پوست و خانوادههای آنان میگذرد. رمان ساختار روایتی تکه تکهای دارد.
چند شخصیت کلیدی، هرکدام فصلهایی را برای ما روایت میکنند و این روایت ها، در کنار اخبار و گزارشهایی که جابه جا درون رمان جای گرفته، به خواننده این اجازه را میدهد تا خود تصمیم بگیرد در روایت داستانی چه میگذرد. آدمها میآیند و میروند، مکانها عوض میشوند و از یک ماجرا، تفسیرهای کاملا متفاوتی عرضه میشود، اما ساختار کلی داستانی یکی است؛ خدمتکارها و روزگار آنهاست.
همان طور که کاترین استاکت در موخره خود بر کتاب مینویسد: با اطمینان میتوانم بگویم که هیچ کس در خانواده من هرگز از دیمیتری نپرسیده بود سیاهپوست بودن در میسی سی پی و کار کردن برای خانواده سفید ما چه احساسی دارد. هرگز به ذهن مان خطور نکرد، بپرسیم. روال معمولی زندگی همین بود.
چیزی نبود که مردم احساس کنند مم هستند بررسی و تحقیق کنند. سالها آرزو میکردم کاش آنقدر بزرگ و عاقل بودم تا از دیمیتری این سوال را بپرسم. وقتی ۱۶ سالم بود، مرد. سال ها، پیش خودم تصور میکردم پاسخش چه میتوانست باشد و به همین خاطر است که این کتاب را نوشتم.» فیلم خدمتکار براساس داستان این کتاب به کارگردانی تیت تیلور در سال ۲۰۱۱ ساخته شد.
دختر سیاه دختر سفید
۱۵ سال از مرگ مرموز مینت سوئیفت، دختر ۱۹ ساله سیاهپوست، دانشجوی ممتاز بورسیه کالج نمونه اسچایلرو میگذرد و حالا هم اتاقی سابقش جنا میده، بهطور رسمی آسیب شناسی آن اتفاق را بررسی میکند.
هم زمان با بازسازی فضای شلوغ، متشنج و بحث برانگیز کالج در آن دوره تحصیلی، جنا زندگی خود را نیز به عنوان دختر یک وکیل مشهور رادیکال دهه ۱۹۶۰ که موکلینش بهخاطر فعالیتهای ضد جنگ ویتنام و مبارزه علیه دولت مرکزی، تحت تعقیب ماموران افبی آی بودند را بازسازی میکند و کتاب دختر سیاه دختر سفید، عنوان رمانی است از جویس کرولاوتس، نویسنده آمریکایی با درونمایه ضد تبعیض نژادی که وقایع آن در دوران ریاست جمهوری نیکسون در ایالات متحده رخ میدهد.
ریشهها
ریشه ها، حماسه یک خانواده آمریکایی و نوشته الکس هیلی، نویسنده معاصر آمریکایی است. او در این داستان، زندگی خانواده و نیاکانش را به تصویر میکشد. پیام محوری این داستان، وضعیت نابسامان آمریکاییان آفریقایی تبار و بیان رنجها و کاستیهای زندگی آنها در دوران برده داری و پس از آن است.
در نگاهی دقیق تر، نویسنده به شناساندن مفاهیم تبعیض نژادی، بردگی، بیگاری و زیر تملک دیگران بودن میپردازد و آن را محکوم میکند. این نیمه مستند که به شکل رمان نوشته شده و بیانی واقع گرایانه دارد، با تولد قهرمان اصلی داستان تا کینته در دهکدهای مسلمان و در قاره آفریقا آغاز میشود.
او با فرهنگ سنتی رشد میکند و زندگی آرام و بی دغدغهای را به همراه خانواده و قبیله اش میگذراند. اما تراژدی از جایی آغاز میشود که بازرگانان برده، او را غافلگیر میکنند و میربایند. او به همراه عدهای دیگر در بدترین وضع با کشتیهای تجارت بَرده به آمریکا بُرده میشود و به فروش میرسد. تا کینته در آمریکا متحمل رنجهای بسیاری میشود.
او که تا پیش از این آزاد و شرافتمندانه زندگی کرده است، باید صبح تا شام عرق بریزد و کار کند و ناظر تصاحب دسترنجش به دست دیگران باشد. او در آغاز زبان انگلیسی نمیداند و به سایر بردگان سیاه، با نظر تحقیر روبه رو میشود و از این رو همه از او کناره میگیرند. او که مسلمانی باورمند و مقید است، عقیده دارد که این بردگان از اصل و ریشه خویش فاصله گرفته و سرسپرده سفیدپوستان شده اند، اما به تدریج زبان انگلیسی را میآموزد و درمی یابد اینان هرگز در آفریقا نبوده اند و برده زاده اند.
استن مارگولایز، تهیه کننده و چهار تن از کارگردانان آمریکایی براساس متن داستان، سریالی ساختند که در ژانویه ۱۹۷۷ در شبکه ای. بی. سی (ABC) آمریکا به نمایش درآمد. سریال تلویزیونی ریشه ها، زندگی خانواده آلکس هیلی را تا زمان جنگ داخلی آمریکا نشان میدهد.
علاوه بر آن، سریال تلویزیونی دیگری به نام ریشه ها، نسل بعدی نیز براساس نوشتههای آلکس هیلی و با همکاری وی تهیه شده است که به وقایع خانواده نویسنده، بعد از جنگ داخلی آمریکا میپردازد. علیرضا فرهمند مترجم فارسی کتاب ریشه ها، در مقدمه آن نوشته است: ریشه همیشه ناپیداترین، اساسیترین و مهمترین قسمت درخت است. من میپندارم مفهوم ریشه از نگاه الکس هیلی تمامی سیاهان و بردگانند که از آفریقا این قلب تپنده زمین برکنده شدند و در جایی دیگر نشا گشتند.
ریشهها سیاهانند که درخت استقلال و عظمت اقتصادی آمریکا را تا به این درجه از رشد و برومندی رساندند. اما نکته در این است هر چه آنها عمیقتر در ژرفای زمین فرو رفتند، سفیدها فراتر و بالاتر آمدند و شاخ و برگ شان بیشتر بالا گرفت؛ و دریغ که هیچ میوهای از این باغ پر بار نصیب بانیان و باغبانان این درخت نگشت.»
کشتن مرغ مقلد
کشتن مرغ مقلد یا کشتن مرغ مینا، رمانی نوشته هارپرلی، نویسنده آمریکایی در سال ۱۹۶۰ میلادی است. هارپرلی برای نوشتن این رمان در سال ۱۹۶۴ میلادی، جایزه پولیتزر را به دست آورد. از زمان اولین انتشار تاکنون، بیش از ۴۰ میلیون نسخه از این کتاب به فروش رفته و به بیش از ۴۰ زبان بین المللی ترجمه شده است.
تیراژ نخستین چاپ رمان کشتن مرغ مقلد پنج هزار نسخه بود. با وجود برخورد با مسائل جدی مانند به عنف و نابرابری نژادی، این رمان برای گرما و طنز آن مشهور است. پدر راوی اتیکاس فینچ به عنوان یک قهرمان اخلاقی برای بسیاری از خوانندگان و به عنوان یک مدل از یکپارچگی برای وکلا نشان داده شده است. تم اولیه کشتن مرغ مقلد شامل بی عدالتی نژادی و کشتار بی گناهان است.
محققان اشاره کرده اند هارپرلی همچنین مسائل مربوط به طبقات اجتماعی، شجاعت، محبت و نقشهای جنسیتی در جنوب آمریکا را به خوبی به مخاطب منتقل کرده است. داستان رمان از زبان دختری سفیدپوست و کم سن وسال به نام اسکاوت فینچ روایت میشود.
دختری که درحال رشد است و دوست دارد همه چیز را تجربه کند. اسکاوت در ابتدای رمان شرح مفصلی از پیش ینه خانوادگی و سپس شهر و محل زندگی ارائه میکند. از همسایههای عجیب و غریب و از جو حاکم بر شهر -می کمب- هم صحبت کرده و به طور کلی فضای جامعه را به سادهترین شکل ممکن و با زبانی شیرین بیان میکند.
سپس از مدرسه و اتفاقات عجیبی که رخ میدهد، حرف میزند و نشان میدهد وضعیت جامعه ایده آل نیست و فقر گریبانگیر عده زیادی از اهالی است. اما مشکل اصلی در شهر میکمب فقر نیست، مشکل، دیدگاه اشتباهی است که بین آنها وجود دارد. کتاب کشتن مرغ مقلد در دو بخش نوشته شده است.
بخش اول شامل توصیف فضای کودکی و بازیهای اسکاوت، برادرش جیم و دیل دوست آنهاست. بخش دوم کتاب، بخش اصلی و کلیدی رمان است. در شهر کوچک میکمب مردم دید خوبی به خانواده فینچ ندارند، چراکه اتی علاوه بر اینکه آشپز خانه اش زنی سیاهپوست است، وکیل مردی سیاهپوست نیز هست.
چیزی که مردم شهر نمیتوانند دلیل آن را درک کنند و مدام این سوال مطرح میشود که چرا یک سفیدپوست وکیل مردی سیاهپوست است؟ اتهام وارد شده به مرد سیاهپوست -توم رابینسون- است. اتی به وضوح میداند که این اتهام درست نیست، اما در زمانی که تبعیض نژادی بیداد میکند، کار به همین راحتی نیست و باید برای به دست آوردن حق جنگید.
تلاشهای اتی و صحبتهای او در دادگاه از جمله قسمتهای به یاد ماندنی کتاب کشتن مرغ مینا است که باید خواند و از آن یاد گرفت. در سال ۱۹۶۲ میلادی، رابرت مولیگان، فیلمی را با همین نام از روی آن ساخت. در نظرخواهیهای عمومی، همواره از این فیلم به عنوان یکی از محبوبترین فیلمهای تمام عمر تماشاگران سینما نام برده میشود.
ماجراهای هاکلبری فین
رمانی اثر مارک توین است که در سال ۱۸۸۴ برای اولینبار چاپ شد. این کتاب در پی رمان تام سایر، منتشر شد. هاکلبریفین نوجوانی است که از پدری الکلی متولد میشود. پدرش بعد از چند سال گم شده و بعد او با تام سایر دوست میشود. سپس او را به دست فردی به نام بیوه میسپارند.
او همراه ش، دوشیزه واتسون زندگی میکند که یک برده سیاه به اسم جیم دارد. پدر هاکلبری فین بالاخره به روستایشان میآید و هاک را به کلبهای وسط جنگل میبرد. هاک پس از چند روز از آنجا فرار میکند و
اما حاشیهها برای این کتاب کم هم نبود، در سال ۱۸۸۵ کتابخانههای عمومی ماساچوست، این کتاب را بهخاطر زبان بی ادبانه اش» ممنوع کردند. پیش از آن هم منتقدان کتاب را بهخاطر استفاده از زبان عامیانه مضر و بی اهمیت تشخیص داده بودند.
اما شاید تعریف ارنست همینگوی که درباره این کتاب نوشته است، برای آن کافی باشد: ماجراهای هاکلبری فین، بهترین کتابی است که تا به حال داشته ایم. تمام داستانهای آمریکایی از آن بیرون آمده اند. چیزی پیش از آن نبوده است.»
از اعماق تاریکی
اثری از اشلی هوپ پرز، کتابی که داستان تفکربرانگیزی دارد و به حادثه تلخ انفجار مدرسه نیولاندن آمریکا در سال ۱۹۳۷ و حقایقی درباره نژادپرستی حاکم بر آن دوران و عشقی که بر سر این موضوع ناکام ماند، میپردازد. این کتاب، جایزه بهترین کتاب سـال ۲۰۱۶ را در ادبـیات و هـمچـنین جـایزه کتاب توماس ریو را دریافت کـرده اسـت.
نیویورکتایمز، این رمان را یک داسـتان چندلایه از خط قـرمزها، عشق و مبارزه نامید، جایی که تراژدی، واقعیت و تبعیض نژادی ما را میبلعد.» از اعماق تاریکی، داستانی است درباره تبعیض نژادی، عشق، خانواده و اجباری که مردم را به نابودی کشاند. در بخشی از کتاب آمده است: نائومی نه میتوانست فکر کند و نه نفس بکشد.
او با لرز و گریه جعبه گیتار زیر تختش را باز کرد. یک دسته گیس بافته در لباسهای قدیمی مادرش پیدا کرد و تارهای شکننده آن را نوازش کرد. مادرش وقتی دوقلوها را به او میسپرد، زمزمه کرده بود: عشق من، ازش مراقبت کن.» سپس موی بافته را در دست نائومی گذاشت و دوقلوها را به او سپرد. نائومی، دستهموی مادرش را در دستانش فشار داد و سرش را در بالشت فرو کرد و زمزمهکنان گفت از اونا مراقبت کن. از اونا مراقبت کن.»
رنگ ارغوانی
آلیس واکر در سال ۱۹۸۲ برنده جایزه پولیتزر برای داستان و جایزه کتاب ملی، برای رمان رنگ ارغوانی شد. این رمان، زندگی یک دختر جوان آفریقایی به نام سلی را پس از جنگ جهانی دوم در آمریکایجنوبی توصیف میکند.
جرجیا، سال ۱۹۰۹؛ سِلی (جکسن)، دختر نوجوان سیاهپوستی است که پدرش فرزندان او را به خانواده ساموئلها میفروشد و خود او را نیز به آلبرت جانسن (گلاور)، مرد سیاهپوستی واگذار میکند که در پی خواهر سلی، نتی (بوسیا) بوده است. او با وجود آزار و اذیت مدام آلبرت و فرزندانش، سعی میکند همسر مطیعی باشد.
نتی از خانه پدر فرار میکند و نزد سلی میآید، اما آلبرت او را بیرون میکند. این رمان به بررسی جنسیت گرایی، نژادپرستی، جنسیت و گرایش جنسی میپردازد. فیلمی که از روی این رمان در سال ۱۹۸۵ توسط استیون اسپیلبرگ ساخته شده بود، با وجود انتقادهایی که به آن میشد، نامزد دریافت ۱۱ جایزه اسکار شد، اما نتوانست هیچ اسکاری را به خود اختصاص دهد.
نفرتی که تو میکاری
این کتاب اثری از انجی توماس، نویسنده آمریکایی است که توسط انتشارات هارپرکالینز در سال ۲۰۱۷ میلادی منتشر شده است. ماجراهای کتاب بر پایه روایت دختر سیاهپوست ۱۶ سالهای به نام استار کارتر است که پس از کشته شدن دوست دوران نوجوانی اش به دست پلیس، اقدام به فعالیتهایی نسبت به خشونت بی حد و مرز علیه سیاهپوستان میکند.
کتاب نفرتی که تو میکاری» بلافاصله پس از انتشار در فهرست کتابهای پرفروش نیویورک تایمز قرار گرفت که دست کم برای مدت زمان ۵۰ هفته این عنوان را دراختیار داشت. کتاب، نقدها و بازخوردهای بسیار مثبتی داشت که باعث شد چندین و چند جایزه معتبر را نیز به دست آورد.
این کتاب در عین حال، رمان نخست این نویسنده محسوب میشود که در اصل بر پایه داستان کوتاهی نوشته شده است و برگرفته از ماجرای تیراندازی پلیس به اسکار گرانت بود. جوان سیاهپوستی که توسط ماموران پلیس اوکلند در سانفرانسیسکوی آمریکا در حالی که روی زمین دراز کشیده بود و اسلحهای نداشت به قتل رسید.
این کتاب چندان هم بدون حاشیه نبود. انجمن کتابخانه آمریکا این کتاب را در لیست ۱۰ کتاب چالش برانگیز سال ۲۰۱۷ میلادی قرار داد. همچنین در جولای سال ۲۰۱۸ میلادی، پلیس کارولینای جنوبی به گنجانده شدن این کتاب در فهرست کتابهای تابستانی بچههای سال نهم یک دبیرستان اعتراض کرد.
نویسنده کتاب هم در واکنش به این اعتراضها ضمن دفاع از کتاب و پیامی که دربردارد، گفت: این کتاب تلنگر خوبی است برای شکل گیری مباحث اینچنینی.» این کتاب در ایران با عنوان نفرتی که تو میکاری» ترجمه و توسط نشر نون منتشر شد. استودیو فاکس ۲۰۰۰ به فاصله اندکی پس از کسب مجوز ساخت فیلم، اقدام به برنامه ریزی برای ساخت و اکران آن کرد.
بلافاصله جورج تیلمن، به عنوان کارگردان این اقتباس سینمایی و آماندلا استتبرگ، به عنوان بازیگر این فیلم انتخاب شدند. فیلم سینمایی این کتاب به صورت محدود در پنجم اکتبر سال ۲۰۱۸ میلادی اکران شد و پس از آن در تاریخ ۱۹ اکتبر همان سال به اکران عمومی درآمد.
خبرگزاری ایرنا: رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به طرح مدیریت مصرف سوخت با بیان این که گفته بودم اگر سران سه قوه تصمیم بگیرند از آن حمایت میکنم، فرمودند: سران قوا به پشتوانه کارشناسی تصمیمی گرفته اند و طبعا باید اجرا شود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح روز یکشنبه در درس خارج فقه درباره طرح مدیریت مصرف سوخت فرمودند: در این کار سررشته ندارم و نظرات کارشناسی نیز متفاوت است. اما گفته بودم اگر سران سه قوه تصمیم بگیرند از آن حمایت میکنم.
حضرت آیت الله ای فرمودند: سران قوا به پشتوانه کارشناسی تصمیمی گرفته اند و طبعا باید اجرا شود. یقینا برخی مردم از این تصمیم نگران و ناراحت میشوند. یا به ضرر آنهاست اما تخریب و آتش زدن کار مردم نیست کار اشرار است.
ایشان خاطرنشان کردند: ضد انقلاب و دشمنان ایران همیشه از این گونه تخریبها نا امنیها حمایت کرده اند که اکنون نیز به همین کار مشغولند.
رهبر انقلاب افزودند: این گونه مسائل ناامنی را که می تواند بزرگترین مصیبت هر کشور و جامعه بشود تشدید می کند هیچ انسان عاقل و علاقهمند به کشورش به این کارها دست نمی زند. مسئولان هرچه میتوانند دقت و مراقبت کنند تا مشکلات این طرح برای مردم هرچه ممکن است کم شود.
حضرت آیت الله ای فرمودند: در تلویزیون دیدم مسئولان گفتند مراقبت می کنند که این افزایش قیمت بنزین به افزایش قیمت دیگر کالاها منجر نشود. این مراقبت کاملا لازم است. گرانی برای مردم مشکلات ز یادی ایجاد می کند
همه مسئولان مراقب باشند مسئولان حفظ امنیت هم به وظیفه خود عمل کنند.
ایشان تاکید کردند: مردم که با هوشیاری و بصیرت اقدام کرده اند این بار هم ازافرادی که تخریب میکنند، فاصله بگیرند.
در صورت پخش نشدن ویدئو بر روی تصویر زیر کلیک کنید.
رومه سازندگی: پرفسور فضل لله رضا، دانشمند ایران در حوزه مهندسی برق و ریاضیات که رئیس پیشین دانشگاه تهران و سفیر سابق ایران در یونسکو و کانادا بود در ۱۰۵ سالگی درگذشت.
نبوغ و استعداد فراوان او در کنار کوشش و تلاش گسترده علمی باعث شد تا سالها در عرصه علم و فناوری جهانی به نقش آفرینی بپردازد و از پایه گذاران نظریه اطلاعات و مخابرات در جهان شود. این دانشمند برجسته در کانادا اقامت داشت و از سال ۵۷ استاد دانشگاه در مونترال بود.
وی فرزند شیخ اسدالله رضا» ( و مالک) و از نبیرگان امیر هدایتاللهخان فومنی» در سال ۱۲۹۳ خورشیدی در رشت به دنیا آمد. نام خانوادگی اش منسوب به حاجی آقا رضاست که از مجتهدین عالیقدر گیلان بوده است. او برادر دکتر عنایتالله رضا است. وی تحصیلات خود را در رشت وتهران گذراند و هم زمان صرف ونحو عربی و بخشی از علوم قدیمی را از استادان وقت آموخت و با آثار برجسته فرهنگ ایرانی مانند گلستان و بوستان سعدی، شاهنامه فردوسی، مثنوی مولوی و. آشنا شد.
وی تحصیلات ابتدایی را در شهر رشت به پایان برد و دیپلم را در تهران و لیسانس خود را در رشته مهندسی برق از دانشگاه تهران گرفت. او در زمره اولین دوره فارغالتحصیلان دانشکده فنی دانشگاه تهران در ۱۳۱۷ بود. در سال ۱۳۲۴ مدرک فوقلیسانس را از دانشگاه کلمبیا در آمریکا و دکترای خود را در رشته مهندسی برق از دانشگاه پلی تکنیک نیویورک دریافت کرد. وی پس از محمدعلی مجتهدی، بهعنوان دومین رئیس دانشگاه صنعتی آریامهر انتخاب شد. در سال ۱۳۸۶ در رشت، مدرسهای به نام وی تأسیس شد. او ساکن اُتاوا در کانادا بود.
پروفسور رضا یکی از پایهگذاران نظریه اطلاعات و مخابرات در جهان است و تحقیقات گستردهای در زمینه ظرفیت شنون و ارسال حداکثر اطلاعات در کانالهای مخابراتی نویزدار، نظریه اطلاعات و فرایندهای تصادفی، سیستمهای خطی آنالیز عمومی، نظریه سیستمها و مدارها، نظریه کنترل سیستمهای پویا، فضاهای خطی، انتقال و تلفات انرژی در شبکههای n دهانهای انجام دادهاست. او همچنین معتقد است که نباید سنتهای ملی و دینی را آسان از دست داد و در وضع کنونی جهان، خردگرایی به تنهایی نمیتواند جوامع جهان سوم را با جهش یک روزه به رده اول اقتصاد و تکنولوژی برساند.
رضا دلبستگی خاصی به فرهنگ و تمدن ایرانی داشت چنان که آرزوی قلبی خود را خدمت گذاری رایگان برای بهره روی از مغزهای جوانان ایرانی میدانست تا آنها خود را باور کنند و آنچه را که خود دارند از بیگانگان تمنا نکنند. او با وجود اینکه در سالهای پایانی عمر خود در خارج از کشور به سر میبرد، اما به مناسبتهای گوناگون و در مراسمهای مختلف در کشور حاضر میشد و سخنرانی داشت.
این اندیشمند ایرانی گفته است: در چنین روزگاری اگر بخواهیم روی کره زمین قومی به نام ایرانی وجود زنده و پایدار داشته باشد، باید فرهنگ سنتی آن قوم را پیوسته پاسداری کنیم. مهمترین عاملی که قوم ایرانی را از دیگر اقوام برجسته میسازد، فرهنگ ملی ایران است.
اگر امروز از یکی از کهکشانهای دور دست با ما تماس بگیرند و بخواهند که به شتاب یک روز، فقط دو کتاب نمونه که معرف شخصیت ملی ما باشد برایشان بفرستیم، بنده گمان میکنم شاهنامه فردوسی و مثنوی جلال الدین رومی را میتوان اختیار کرد. اگر جای چانه باقی بود، بوستان و گلستان را هم به آن پیوست کنیم.
پرفسور رضا معتقد بود: جوان ایرانی باید واقعیتها را ببینید. جوانان باید با خرد مانوس شوند. آنها یک عرصه باز دارند و آن اشراف به معارف ایرانی و جهانی است. جوانان ما باید اعتماد به نفس پیدا کنند و خودباخته نباشند و بدانند که ما وارث یک میراث فرهنگی و علمی بسیار غنی هستیم.
پرفسور رضا تحقیقات گستردهای در زمینه ظرفیت ارسال حداکثر اطلاعات در کانالهای مخابراتی نویزدار، نظریه اطلاعات و فرایندهای تصادفی، سیستمهای خطی آنالیز عمومی و. انجام داده است.
او همچنین علاقه و اهتمام جدی به زبان فارسی داشت چنان که معتقد بود بنیاد زبان فارسی و گفت و شنود و نگارش به آن را باید روز به روز استوارتر کنیم و اعتقاد داشت که در این راه باید از روشهای علم و ابراز تکنولوژی بیشتر بهره بریم و میگفت: اگر حدود ۱۵ زبان زنده دنیا را سابقه ممتاز فرهنگی دارند برگزینیم، زبان فارسی در میان آنها خواهد بود.
روحش شاد و یادش گرامی.
خبرگزاری ایسنا: رئیس دفتر رئیس جمهوری اظهار امیدواری کرد در آینده ای بسیار نزدیک اینترنت کشور وصل شود.
محمود واعظی در حاشیه جلسه امروز هیئت وزیران در جمع خبرنگاران در پاسخ به این پرسش که قطع دسترسی به اینترنت به تشخیص کدام نهاد بوده است، اظهار کرد: در شورای امنیت کشور تصمیمات مشخصی برای امنیت کشور اتخاذ شده و در جایی هم مجبور شدند تصمیم قطع دسترسی به اینترنت را بگیرند.
وی درباره زمان وصل شدن اینترنت خاطر نشان کرد: ان شاءالله اگر آرامش همین گونه باشد در آینده خیلی نزدیک اینترنت وصل میشود.
رئیس دفتر رئیس جمهوری در پاسخ به پرسشی درباره نظر دولت در خصوص برخورد مناسب با دستگیر شدگان در جریان اعتراضات اخیر اظهار کرد: در این موضوع دستگاههای امنیتی و قوه قضائیه رسیدگی خواهند کرد اما بر مبنای آنچه که قوه قضائیه گفته کسی که گول خورده باید مجازات کمتری داشته باشد و آن کسی که سازمان یافته وارد شده و خساراتی به کشور وارد کرده حتما نمیتوان به راحتی از او گذشت.
برترینها: خدا رو شکر بعد از چند روز ناآرامیها کنترل شد و اوضاع کشور رو به بهبود است. اما چیزی که از این فضا به یادگار مانده مساله قطعی اینترنت است. این روزها در هر جمع و محفلی که باشید مردمی را میبینید که دائما اینترنت گوشیهایشان را چک میکنند به امید اینکه وضعیت مثل قبل شود.
مثل قبل یعنی دسترسی راحت به ابرازیهای ساده مثل گوگل و پیام رسانهایی، چون واتس آپ، اما همین چیزهای دم دستی هم شبیه به مطالبه شده در این میان واکنش مقامهای دولتی از همه جالبتر است. ساعتی ربیعی مصاحبه میکند، ساعتی جهرمی و ساعتی بعد نماینده مجلس.
خبر میرسد فلان استان اینترنتش وصل شده و گوگل دارند! دو ساعت بعد فلان مقام مسئول شرط میگذارد که اگر. اینترنت را وصل میکنیم.
استارت آپها و پیجهای تجاری در اینستاگرام و تمام مشاغلی که با اینترنت کار میکنند روز به روز بیشتر در بلاتکلیفی فرو میروند. اما تنها واکنشی که از سمت مقامات مسئول میگیرند تمدید همین بلاتکلیفی است.
خبرگزاری فارس - امین رحیمی: وضعیت رشوه در دوره پهلوی دوم بهگونهای بود که مدام موضوع بحث و مجادله منتقدان حکومت پهلوی و برخی دولتمردان با شخص شاه یا خاندان سلطنتی میشد.
در دورههایی هم اداره امنیت داخلی ساواک مدام درباره مفاسد وابستگان پهلویها و مقامات به شاه گزارشهای محرمانهای ارائه میداد با این گوشزد که این مسائل اگر علنی شود امنیت داخلی به خطر میافتد.
چون شایعات درباره فساد پهلویها از همان ابتدای دوره سلطنت محمدرضا وجود داشت و گاه حساسیتهای عمومی بالا میگرفت.
درنهایت، کار که بیخ پیدا کرد و نزد عموم ثابت شد که بسیاری از شایعهها واقعی است بالاخره هویدا شاه را متقاعد کرد که فعالیتهای اقتصادی اعضای خاندان سلطنتی را محدود کند.
قانونی شکل گرفت که خاندان سلطنتی را از فعالیتهای مغایر با ارزشهای اجتماعی، هرگونه تماس با شرکتهای خارجی، دریافت هرگونه کمیسیون مستقیم و غیرمستقیم و همچنین عضویت در هیأت مدیره شرکتها منع میکرد؛ قانونی که تشریفاتی بود البته.
در بحبوحه مبارزات انقلابی در سال ۵۷ نیز کارگروهی ویژه برای رسیدگی به سوءاستفادههای مالی از قراردادهای کلان دولتی تشکیل شد که البته دیگر برای این حرفها و کارها دیر شده بود.
جلوی بخشش خارجیها را بگیریم؟!
رشوههای اصلی را پهلویها میگرفتند و بهقدری مدارک و اسناد دراینباره وجود دارد که شرح آن کتابی مفصل میطلبد. بااینحال مرور برخی از مشهورترین رشوهگیریهای دوره پهلوی بهتنهایی میتواند روحیه و فرهنگ حاکم بر اعضای خاندان سلطنتی را آشکار کند.
به عقیده بسیاری و بنا به اسناد، رشوه در میان درباریان پهلوی نوعی کسبوکار بوده است و رشوه بهقدری مشروع تلقی میشد که تاجالملوک آیرملو مادر محمدرضا پهلوی در مصاحبهای که در کتاب خاطرات ملکه پهلوی آمده دراینباره گفته است: این رسم است که شرکتهای خارجی پورسانتاژ بدهند. این بیچارهها از بودجه مملکت که برنداشتهاند.
خارجیها اگر دلشان میخواهد چند میلیون به رجال ما بدهند چرا ما باید تنگچشمی کنیم و جلوی بخشش آنها را بگیریم؟»
کدام ی؟!
کمیسیونهایی که شاه میگرفت در بسیاری از امور مالی، ی و نظامی ایران تأثیرگذار بود. بیدلیل نیست که شاه مدام معاملات تسلیحاتی امضا میکرد و در اغلب حوزهها ازجمله امور عمرانی، کارها را سپرده بود به خارجیها.
پس از سقوط سلطنت پهلوی نیز محمدرضا در مقابل این سؤال خبرنگاری که گفت مردم عقیده دارند وی بوده، چنین گفت: کدام ی؟ یک کمیسیونهایی بود که معلوم و معین بود.»
رشوه به شخص شاه!
یک شیوه رایج برای پرداخت رشوه این بود که حدود ۱۰ درصد سهام شرکتها و مؤسسات و بانکهای غیردولتی به نام شاه میشد برای معافیت از پرداخت مالیات و عوارض و البته کاغذبازیهای اداری. سهام بینام بود و پس از مدتی توسط شاه فروخته میشد و پولش به خارج میرفت.
روشهای متعدد دیگری هم برای رشوه به شخص شاه وجود داشت و اینطوری بود که ثروت محمدرضا پهلوی به گزارش مجله نیوزویک به ۲۲ میلیارد دلار رسید. البته ثروت شاه و همسرش فرح در سال ۵۷ حدود ۳۵ میلیارد دلار تخمین زده میشود؛ دارایی عظیمی شامل پول نقد، جواهرات، حسابهای بانکی خارجی، سهام شرکتها و مؤسسات بزرگ در داخل و خارج ایران و املاک وسیع ازجمله ۳۱ کاخ و ویلا در آلمان و اسپانیا و تونس و همچنین پاریس، ژنو، نیویورک، تگزاس و نیوجرسی.
هرکسی قیمتی داشت
درباریها و اعضای خاندان سلطنتی باهم در کاسبی رقابت هم داشتند! و البته حوزههای مشخصی برای فعالیت هرکسی وجود داشت؛ یکی زده بود در کار بانکداری و بیمه و دیگری در کار معادن و ساختمانسازی بود و دیگری در کار هتلداری. درواقع هرکسی بخشی از اقتصاد کشور را قبضه کرده بود.
بر اساس کتاب خاطرات ارتشبد فردوست، در دوره پهلوی رئیس سازمان برنامه تمام مقاطعهکاریها یا همان پیمانکاریها را به خانواده فرح اختصاص داده بود و به گفته وی مهندس قطبی، مجید اعلم و مهندس دیبا حدود ۸۰ درصد مقاطعههای بزرگ کشور را میگرفتند و با دریافت ۲۵ درصد حق حساب به دیگران واگذار میکردند!
دیگر اینکه رایج بود که برای تأسیس یک شرکت یا کارخانه با مساعدت اعضای خاندان سلطنتی، پروانه قانونی اخذ و در مقابل بخشی از سهام به آنان واگذار شود. اینطوری بود که پهلویها در اغلب شرکتهای بزرگ سهامی خاص نیز سهامدار بودند. هر کاری هم قیمتی داشت و هرکسی قیمتی! معروف بود که اشرف و پسرش ۱۰ درصد سهام را میگرفتند تا پروانه صادر شود.
نکته دیگر اینکه بسیاری از درباریان و وابستگانشان برای خود شرکتهایی داشتند که پروژههای بزرگ و کلان دولتی را میگرفت و با اخذ پورسانت به شرکتهای دیگر واگذار میکرد. یعنی فقط پول درمیآوردند بدون اینکه اصلاً کاری کنند. پهلویها و اطرافیانشان درمجموع صاحب یا سهامدار عمده بیش از ۵۰۰ شرکت بزرگ در ایران بودند.
مسابقه غارتگری!
میزان رشوهگیری در دربار پهلوی به حدی رسیده بود که هویدا دربارهاش به یکی از دوستانش گفته بود: تو نمیتوانی درک کنی که در دربار چه میگذرد. مسابقه غارتگری است، لانه فساد است.»
اینچنین است که برخی مورخان دوره پهلوی دوم را رکورددار میزان رشوه در تاریخ ۲۵۰۰ ساله پادشاهی ایران میدانند!
سلطان رشوه!
بنا به اسناد تاریخی، اشرف پهلوی سرآمد همه رشوه بگیران دربار بوده است. در کتاب خاطرات فریدون هویدا آمده است: والاحضرت اشرف بهوسیله پسر بزرگش توانسته است کمیسیون کلانی بهواسطه عقد قرارداد مقاطعهکاری با چند کنسرسیوم بینالمللی، فروشهای کمپانی فرانسوی داسو» به ایران، پروژه نیروگاه حرارتی ساخت کمپانی براون باوری» سوئیس و مقاطعه تأسیسات بندر چابهار توسط کمپانی براون اندروت» دریافت دارد.
واکنش محمدرضا چه بود؟
محمدرضا پهلوی که خودش کمیسیون میگرفت در برابر این تخلفات چه رفتاری داشت؟ گزارش سازمان سیا چنین میگوید: اشرف. در معاملات شرکت میکند، کارهایی که اگر دیگران انجام دهند لااقل ۱۰ سال زندان دارد، ولی وقتی موضوع را به شاه اطلاع میدهند شاه فقط به بالا انداختن شانه اکتفا میکند.»
برترینها: در یک دنیای ایده آل، دیگر استرس بخش زیادی از زندگی ما را تشکیل نمیدهد. اما وقتی چنین چیزی ممکن نیست، میتوانید با نگاه کردن عکسهایی که قدرت جادویی برای آرام کردن فوری شما دارند، ذهنتان را به یک دنیای آرام و ایدهآل ببرید. در این مطلب میتوانید از دیدن چند نمونه از این عکسها لذت ببرید.
مزرعه اسطوخودوس در جنوب فرانسه
دیواری از جنس درخت در پاریس
این دستگیرههای همتراز در متروی تایپه
پای لیمویی
صدها کلاغ روی درختان برفی در شب
کُپه آرد
حبابهای این نوشیدنی
تارت میوه
خطوط برگ با خطوط کف دست هم تراز شده اند.
قهوه با شیر به همان رنگ قهوهای ماگ درآمده است.
این صحنه
این جعبه مرتب مدادرنگی
کتابخانه کالج ترینیتی در دوبلین
این نقاشی
طوری که این تخمههای کدو در ظرف آب قرار گرفته اند
نوارهای رنگی در این لته
این خیابان برفی در ایرلند
ردیفهای گل لاله
منبع: brightside
مجله دیجیکالا - یوسف اسفندیاری: در ابتدا باید به اهمیت قوانین مربوط به پهپادها در کشورهای مختلف اشاره کنیم که قبل از هر کاری توصیه میشود مجوزهای مربوط به پرواز پهپادها را دریافت کنید. بعد از این کار، باید به دنبال بهترین پهپاد مورد نیاز خود بگردید.
شاید صرفا به یک پهپاد اسباببازی نیاز دارید تا در اوقات فراغت با آن سرگرم شوید یا شاید هم یک پهپاد دارای دوربین عالی برای فیلمبرداری و عکسبرداری هوایی جوابگوی نیازهای شما خواهد بود. در هر صورت برای انواع و اقسام نیازها، خوشبختانه پهپادهای مختلفی وجود دارد.
تا چند سال قبل، برای بهترین پهپاد جمعوجور DJI Mavic Pro پیشنهاد میشد و برای بهترین دوربین هم سری پهپادهای فانتوم توجه زیادی را جلب میکردند. اما حالا گزینههای متعددی ارائه شده که دست کاربران را برای انتخاب بازتر کردهاند. در این مطلب به شماری از بهترین پهپادهای ۲۰۱۹ میپردازیم و به ترتیب از ارزانترین شروع میکنیم.
Hubsan H۱۱۱
بهترین پهپاد بسیار کوچک برای محیطهای داخلی – ۱۸ دلار
بهترین پهپاددر زمینهی پهپادهای کوچک دستهبندی مشخصی وجود ندارد، ولی عموما پهپادهایی که در کف دست جا میشوند، بهعنوان نانو پهپاد در نظر گرفته میشوند. در همین زمینه، یکی از بهترینها پهپاد Hubsan H۱۱۱ است. Hubsan در زمینهی ساخت پهپادهای مختلف فعالیت زیادی دارد و در این میان H۱۱۱ یکی از بهترین گجتها برای پرواز در محیط داخلی است.
این گجت به دلیل اندازه بسیار کوچکی که دارد، مطمئنا عمر باتری آن قابل مقایسه با دیگر پهپادها نیست، ولی به راحتی کار خود را برای پروازهای محدود انجام میدهد. در هر صورت استفاده از این پهپاد تجربه بسیار لذتبخشی است.
Syma X۵C-۱
بهترین پهپاد اسباببازی – ۴۲ دلار
برای یادگیری پرواز با پهپادهای حرفهای، توصیه میشود که در ابتدا با پهپادهایی مانند Syma X۵C-۱ تجربه کسب کنید. اگرچه در اصل این یک پهپاد اسباببازی محسوب میشود و قابلیتهای محدودی دارد، ولی تجربه پرواز با آن باعث میشود در این کار حرفهایتر شوید.
با این کار نهتنها تا حدی میتوانید مبانی پرواز را یاد بگیرید، بلکه حتی میتوانید در زمینه فیلمبرداری هم تجربه کسب کنید. در ابتدای کار تصادف پهپاد تقریبا اجتنابناپذیر است، ولی آیا ترجیح میدهید این اتفاق برای یک پهپاد بسیار گرانقیمت رخ دهد یا برای پهپادی مانند Syma X۵C که علاوه بر قیمت نهچندان بالا از بدنه انعطافپذیر بهره میبرد؟
UVify OOri
بهترین پهپاد مسابقهای برای افراد کم تجربه – ۲۹۵ دلار
این پهپاد مناسب افراد کمتجربهای است که میخواهند از یک پهپاد پرسرعت استفاده کنند. از این پهپاد کوچک میتوان در محیطهای داخلی هم استفاده کرد، زیرا گاردهای پلاستیکی از پرههای آن محافظت میکنند. علاوه بر این به لطف ویژگیهای مختلف، پرواز با آن کار چندان سختی نیست. پهپادهایی مانند Hubsan H۱۱۱ و Syma X۵C حداکثر سرعت ۱۶ کیلومتر بر ساعت را ارائه میدهند، اما نهایت سرعت UVify OOri به ۹۶ کیلومتر بر ساعت هم میرسد. مهمترین ویژگی پهپادهای مسابقهای سرعت زیاد و قدرت مانور بالای آنها است و معمولا باتری آنها در چنین سرعت بالایی برای حدود ۵ دقیقه دوام میآورد.
Walkera F۲۱۰
بهترین پهپاد مسابقهای برای افراد باتجربه – ۳۱۹ دلار
پهپادهای مسابقهای مانند کامپیوترها هستند. اگرچه میتوانید کامپیوترهای آماده بسیار خوبی را از بازار خریداری کنید، اما معمولا بهترین سیستم مطابق با نیازهای مشخص یک کاربر حرفهای توسط فرد موردنظر با بهرهگیری از قطعات شرکتهای مختلف تشکیل میشود.
در ضمن هرکدام از مسابقات و لیگهای پهپادها چالشهای مختلفی را مطرح میکنند و برنده یک مسابقه شاید مناسب مسابقه بعدی نباشد. در همین زمینه، شرکت Walkera پهپادهای آماده خوبی مانند F۲۱۰ را روانهی بازار کرده که قبل از ساخت پهپادهای اختصاصی مطابق نیازهای فرد، میتواند برای استفاده در مسابقات و لیگهای مختلف مورد استفاده قرار بگیرد.
DJI Mavic Mini
بهترین پهپاد جمعوجور برای فیلمبرداری – از ۳۹۹ دلار
این پهپاد که در پاییز ۲۰۱۹ معرفی شده با داشتن وزن ۲۴۹ گرمی و اندازه بسیار کوچک از همان ابتدا توانسته توجهات زیادی را جلب کند. دوربین ۱۲ مگاپیکسلی این پهپاد به لرزشگیر ۳ سه محوره متصل است که میتواند ویدیو با رزولوشن ۲.۷ K را ثبت کند و مدت پرواز آن هم به ۳۰ دقیقه میرسد.
برای افرادی که به دنبال پهپاد مناسب برای عکسبرداری و فیلمبرداری هوایی با کیفیت مشابه دوربین گوشیهای هوشمند هستند، Mavic Mini یکی از بهترین گزینهها محسوب میشود.
DJI Mavic Air
بهترین پهپاد تاشو – از ۶۸۰ دلار
در زمینهی پهپادهای جمعوجور تاشو، اگرچه DJI Mavic Mini امکانات زیادی را ارائه میدهد، ولی Mavic Air مدل پیشرفتهتری محسوب میشود و برای کارهای مختلف حرف بیشتری برای گفتن دارد. اگر به دنبال فیلمبرداری ۴ K باکیفیت و روان در آسمان هستید، باید به این پهپاد نگاهی بیندازید.
این گجت به لطف بهرهگیری از امکانات مختلف کار را برای افراد تازهکار راحت کرده و به اندازه کافی پیشرفته است تا بیشتر فیلمبرداران نیمهحرفهای هم از استفاده از آن لذت ببرند.
این پهپاد به لطف مکانیزم پرههای تاشویی که دارد، به راحتی جمع میشود و با سرعت بیش از ۶۴ کیلومتر بر ساعت به پرواز در میآید. روی هم رفته، Mavic Air احتمالا بهترین پهپاد ۴ K است که با این مبلغ میتوان خریداری کرد.
DJI Mavic ۲ Pro
بهترین پهپاد برای فیلمبرداری ارزانتر از ۲۰۰۰ دلار – ۱۵۰۰ دلار
این پهپاد اگرچه در آگوست ۲۰۱۸ عرضه شده، ولی در زمینهی فیلمبرداری همچنان یکی از بهترین پهپادهای شرکت DJI محسوب میشود. سری Mavic ۲ شامل Mavic ۲ Zoom و Mavic ۲ Pro است که تنها تفاوت آنها مربوط به دوربینشان است. مدل Zoom بزرگنمایی ۲ برابری اپتیکال را ارائه میدهد و از سنسور ۱/۲.۳ اینچی بهره میبرد و مدل پرو هم مجهز به سنسور ۱ اینچی ساخت شرکت مشهور هاسلبلاد است.
علاوه بر کیفیت بالای دوربین، Mavic ۲ Pro یکی از سریعترین، با ثباتترین و چابکترین پهپادهای متمرکز بر فیلمبرداری به حساب میآید. سیستم چند محوره تشخیص موانع باعث میشود کاربران با خیال راحت این پهپاد را به پرواز در بیاورند.
علیرغم این که پهپاد مذکور از پسوند پرو بهره میبرد، ولی برای کاربران تازهکار هم بسیار مناسب است. در این میان، کاربران حرفهای هم میتوانند از امکانات گسترده این پهپاد برای فیلمبرداری و عکسبرداری استفاده کنند.
DJI Inspire ۲ با دوربین Xenmuse X۷
بهترین پهپاد حرفهای – از ۳۰۰۰ دلار
بهترین پهپادهای حرفهای به شما اجازه میدهند که دوربین همهفنحریفی را روانهی آسمان کنید. در این میان DJI Inspire ۲ که از امکانات گستردهای بهره میبرد، از دوربینهای مختلفی پشتیبانی میکند که از میان آنها دوربین Zenmuse X۷ بهترین گزینه به حساب میآید.
این دوربین رزولوشن ۶ K به ارمغان میآورد و در ضمن میتوان لنز آن را تعویض کرد. کیفیت دوربین آن به گونهای است که اگر در مورد جزییات آن صحبت کنیم، فکر میکنید که در حال بررسی یک دوربین DSLR حرفهای هستیم.
DJI Inspire ۲ هم مانند دیگر پهپادهای این شرکت، به راحتی قابل استفاده است. اما برای فیلمبرداری حرفهای توصیه میشود که یک نفر مدیریت پرواز پهپاد را بر عهده بگیرد و نفر دیگر بر دوربین تمرکز کند. این پهپاد میتواند با سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت در آسمان حرکت کند و با توجه به توانایی دوربین آن برای پخش زنده، برای گروههای خبری هم بسیار مناسب است.
منبع: Android Authority
رومه خراسان: عبدالباسط محمد عبدالصمد در سال ۱۳۴۹ هجری قمری (۱۳۰۷ هجری شمسی) در جنوب مصر به دنیا آمد. او که عاشق قرآن بود، در کودکی برای شنیدن تلاوتهای قرآنی مسافت ۳ کیلومتری را پیاده طی میکرد، چون در آن زمان، در خانهها رادیو وجود نداشت و فقط قهوهخانهها رادیو داشتند.
به تشویق پدرش در ۱۰ سالگی قرآن را حفظ کرد، قرائات سبعه را در ۱۲ سالگی و عشره را در ۱۴ سالگی، یعنی همه قرائتهای ده گانه را آموخت. در سال ۱۹۵۱ میلادی هنگامی که ۱۹ سال داشت برای اولین بار به قاهره رفت و در جشنی که به مناسبت میلاد پیامبر (ص) برپا بود، به درخواست یکی از علما که او را میشناخت قرار شد ۱۰ دقیقه قرآن بخواند. اما پس از شروع به قرائت، آنچنان با استقبال حضار و استادان روبهرو شد که تلاوتش یک ساعت و نیم طول کشید.
از آن جلسه برای تلاوت قرآن به رادیو دعوت شد. در سال ۱۹۵۲ به حج مشرف و برای اولین بار تلاوت قرآنش روی نوار ضبط شد. در ادامه و به بهانه سالروز درگذشت استاد عبدالباسط، بخشی از زندگی نامه این قاری مشهور قرآن را که از مصاحبهها، زندگی نامه خودنوشت و صحبتهای پسرش تنظیم شده با هم میخوانیم.
تقلید در تلاوت را تایید نمیکنم
عبدالباسط درباره سبک قرائتش چنین گفته است: در تلاوت از برخی قاریان از جمله شیخ مصطفی اسماعیل، مرحوم شیخ شعشاعی و شیخ رفعت تاثیر پذیرفتهام. من روش خاصی در قرائت قرآن داشتم که از کسی هم نیاموخته بودم که البته شنیدهام این روش، هم اکنون در مصر و در سایر کشورها دارای مقلدان فراوانی است. خوشحالم که کسی از روش من تقلید میکند، ولی در عین حال تقلید را تشویق و تأیید نمیکنم، چون عمر تقلید کوتاه است. لازم است انسان برای آن که بتواند کار قرائت قرآن را ادامه بدهد، شیوهای برای خود انتخاب کند.»
ترویج اسلام و اخلاق با قرائت قرآن
مرحوم عبدالباسط از سفرهایش به کشورهای جهان چنین گفته است: در ژوهانسبورگ متأسفانه نژادپرستی هم وجود دارد. به من گفتند چند آیه تلاوت کنید و من آیه یا ایها الناس إنا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا.» را تا آخر خواندم.
این آیات بیان میکند که میان عرب و عجم، سیاه و سفید تفاوتی وجود ندارد. همچنین به ۱۴ ایالت آمریکا که در آنها مراکز مسلمانان وجود داشت، سفر کردهام. از تفضل خدا در همه کشورها موفق بودم. در لس آنجلس شش نفر پس از شنیدن تلاوت قرآن کریم اسلام آوردند، در اوگاندا ۹۲ نفر.
حتی یک خانم گوینده تلویزیون همراه من بود که در آخرین روز خواست دستم را ببوسد و من متأثر شدم، ولی نپذیرفتم. او تقاضا کرد به حج برود. پس از آن خواست نامش را تغییر دهد، من نام آمنه» را برایش انتخاب کردم.»
تلاوت قرآن در همه اوقات
او درباره زمانهای تلاوت قرآن چنین گفته است: در همه اوقات دوست دارم قرآن را تلاوت کنم و در طول روز هرگز از آن بینیاز نمیشوم. چون با آن انس گرفتهام و به آن عشق میورزم. قرآن نگهدار من و همه چیز من است. ساعاتی که صفا و معنویت بر آن حاکم است، در قبل از سپیده دم بر من رخ میدهد.
در طول روز، حدود یک ساعت و نیم و قبل از طلوع فجر نیز حدود یک ساعت و نیم قرآن میخوانم. به فضل الهی عادت دارم یک ساعت قبل از طلوع فجر از خواب برخیزم و در حد توان نماز و قرآن بخوانم و بعد هم استراحت کنم. انسان باید همواره قرآن بخواند. اگر او قرآن را رها کند، قرآن هم رهایش میکند. اما اگر انسان عادت کند که همیشه قرآن را تلاوت کند، هرگز فراموش نمیکند.»
روایت جالب پسر از زندگی پدر
شیخ عبدالباسط ۱۱ پسر داشت که یاسر» یکی از آنهاست. او صوت خوش را از پدر مرحومش به ارث برده است. یاسر درباره این که چه رازی پشت شهرت پدر و موفقیت او تا این حد نهفته بود که به یکی از مشهورترین قاریان جهان تبدیل شد، میگوید: خداوند به پدرم ویژگیهای متعددی داده بود که بارزترینش صوت نیکو، قدرت نگهداشتن نفس، اخلاص و قرائت با جان و دل بود؛ به قول معروف آن چه کز دل برآید، لاجرم بر دل نشیند».
سبک استاد خاص خودش بود و با تمام مکاتب قرآنی پیش از او تفاوت داشت.» یاسر درباره خصوصیات پدرش چنین میگوید: پدرم خیلی زیبا لباس میپوشید و عطرهایی گران استفاده میکرد و به ظاهر خود میرسید. اینکه او را شبیه یک هنرپیشه آمریکایی میدانستند، ابتدا به این دلیل بود که با او دشمنی و مسخرهاش کنند، اما نتیجه عکس شد و مردم جایگاه او را به خوبی درک کردند و فهمیدند که شیخ عبدالباسط قاری محترمی است که به ظاهرش اهمیت میدهد و طبق مد پیش میرود و این بد نیست.»
رفتار شیخ عبدالباسط با خانواده
یاسر میگوید: پدرم در تربیت ما انسانی مدبر، حکیم و متواضع بود و به خوبی میدانست که هر یک از فرزندانش چه میخواهد و از علایق ما به خوبی آگاه بود. او همیشه لبخند بر لب داشت و ما همیشه مهربانی و عشق به فرزند را از او به یاد داریم. پدر همیشه ما را نصیحت میکرد، روی چشمان ما جا داشت و ما به عنوان فرزندان استاد، برای جلب رضایت او در حفظ و یادگیری قرآن و تلاوت با هم مسابقه میدادیم و رقابت داشتیم. پدر همچنین با ما نماز مغرب را به جماعت اقامه میکرد، مادر هم امور درسی را پیگیری میکرد و در تربیت فرزندان کوشا بود.»
او از اخلاق پدرش چنین تعریف میکند: صداقت، مهمترین ارزشی بود که مرحوم پدرم در بین ما نهادینه کرد. دروغ نزد او هیچ جایگاهی نداشت و معتقد بود اعتراف به اشتباه خیلی بهتر از دروغ است. او زمانی که میفهمید یکی از ما فرزندان درباره موضوعی به او دروغ گفتهایم، بسیار عصبانی میشد و این عصبانیت در چهرهاش نمایان بود. پدر حتی یک روز هم ما را مجبور به حفظ قرآن نکرد و ما تنها مجبور بودیم قرائت صحیح قرآن را یاد بگیریم. او عشق به کتاب خدا را در وجود ما نهادینه کرد و حتی این اختیار را به ما داده بود که در هر رشتهای که دوست داریم، درس بخوانیم.»
سرانجام این قاری بزرگ
عبدالباسط محمد عبدالصمد در ۳۰ نوامبر ۱۹۸۸ پس از سپری کردن چند دوره بیماری در ۶۲ سالگی درگذشت. او آرزو داشت یک بار دیگر در مسجدالاقصی قرآن بخواند که این آرزویش محقق نشد، اما صدایش برای همیشه در دل تاریخ ماند و هنوز صدای تلاوتهایش در مساجد و مراسم مذهبی در گوشه و کنار جهان شنیده میشود.
رومه شرق: میرزاکوچکخان جنگلی را، دوستدارانش مجاهدی آزاده میخوانند و منتقدانش او را فردی متمایل به روسها که در اندیشه انتزاع گیلان از ایران و پیوستن به شوروی بوده معرفی میکنند. اما برای ردشدن همه این روایات، شواهدی وجود دارد؛ شواهدی که بررسی آنها از میرزاکوچکخان، چهره آرمانگرایی را نشان میدهد که با مشروطهخواهان، راه را آغاز کرد، مجذوب انقلابیون روس شد، از بلشویکها زخم خیانت چشید و در روزهایی که هیچ حامی خارجی برایش باقی نمانده بود، از یاران داخلی خود همچون کسمایی و چمنی نیز جدا شد، دل به آلیانی سپرد و در نهایت به دلیلی نامعلوم با گائوک آلمانی راهی کوهستان شد و در همان مسیر از دنیا رفت.
اما برای پیبردن به جزئیات راهی که میرزا در طول دوران هفتساله اقدامات خود که تحت عنوان نهضت جنگل انجام شده بود، طی کرد لازم است این دوره را به دو بخش تقسیم کنیم: بخش اول میرزا در قامت یکی از اعضای ارشد هیأت اتحاد اسلام و بخش دوم میرزای مستقلی که با بلشویکهای روس متحد میشود، بهسرعت از آنها جدا و رشته امور از دستش خارج میشود.
میرزا در مسلک سیدجمال
مقطع اول را میتوان از آغاز فعالیت میرزا تا پایان همکاری او با هیأت اتحاد اسلام و ایام شکلگیری جمهوری شورایی گیلان دانست. بنا بر اسناد موجود، میرزا در مردادماه سال ١٢٨٦، یعنی یک سال پس از تصویب فرمان مشروطه و در ٢٥ سالگی فرم عضویت در تشکلی به نام انجمن ون رشت را پر کرده است. این تشکل که هسته آن از ون و طلبههای مشروطهخواه گیلانی از جمله میرزاکوچکخان شکل گرفته بود، دروازه ورود میرزا به مبارزات است. میرزا در این دوران به جمعآوری قشون و تعلیم نظامی آنها میپرداخت و یکبار هم در کنار قشون خود قصد حرکت به سمت تهران برای حمایت از مشروطهخواهان را داشت که در میانه راه خبر رسید محمدعلیشاه مجلس را به توپ بسته و کاری از یاران میرزا برنمیآید و او بههمراه قشون خود به رشت بازگشت.
با شروع دوران خفقان پس از بهتوپبستن مجلس، مدتی به تفلیس رفت و در آنجا با تفکرات اولین سوسیالیستهایی که علیه حکومت روسیه تزاری مبارزه میکردند آشنا شد. پس از بازگشت به گیلان، در زمان فتح تهران، با مشروطهخواهان تهرانی همکاری کرد، اما بازگشت محمدعلیشاه با حمایت روسها، باعث شد بار دیگر ایام زندگی مخفیانه او فرا برسد. پس از مدتی زندگی در گیلان، دوباره به تهران آمد و پس از حدود چهارسال زندگی در تهران، در سال ١٢٩٢ شمسی، یعنی تقریبا یکسال پیش از آغاز جنگ جهانی اول به هیأت اتحاد اسلام» که با سران آن آشنایی و مراوده پیدا کرده بود، پیوست. اتحاد اسلام» را میتوان دنباله اندیشه سیدجمالالدین اسدآبادی دانست. سیدجمال به همان میزان که بهرهجویی مسلمانان از پیشرفتهای اروپا در عرصه علم را ضروری میشمرد، آنان را به وحدت ی و ایستادگی در برابر استعمار غرب و تهای توسعهطلبانه اروپاییها فرامیخواند و قدرت خودکامه را بزرگترین مانع و عامل ضعف و ناتوانی شرق در مقابل استعمار اروپا میدانست و از آن بهعنوان مایه حقارت و ذلالت مسلمانان یاد میکرد؛ بنابراین مشارکت مردم در اداره امور خویش را عامل پیشرفت میدانست و خواستار تغییر ساختار قدرت فردی و حاکمیت آزادی» و دموکراسی» برپایه شورا بود». (جریانهای تفسیری معاصر و مسئله آزادی- محسن آرمین) هرچند پایگاه اصلی اتحاد اسلام» در استانبول بود، اما در ایران نیز این تشکل، نیروهای خود را داشت و از جمله در زمان حضور میرزا در تهران میتوان از افرادی همچون سیدحسن مدرس، سیدمحمدرضا مساوات، سیدمحمد کمرهای، سلیمان محسن اسکندری و میرزاطاهر تنکابنی که عضویت این سازمان را پذیرفته و در پیشرفت هدف سازمان، شرکت فعالانه داشتند، نام برد. میرزا که با این افراد ارتباطهایی داشت، به عضویت این سازمان درآمد و راهاندازی کانون مقاومت شمال کشور به میرزا محول شد و او دوباره به رشت بازگشت. بازگشت او به رشت در بازه زمانی منتهی به آغاز جنگ جهانی اول اتفاق افتاد. مردادماه ١٢٩٣ بود که این جنگ آغاز شد و چندماه بعد یعنی درست در روز ٢٨ دیماه همان سال، قرارداد ١٩١٥ بین بریتانیا و روسیه منعقد شد؛ قراردادی که بهموجب آن دایره نفوذ دو کشور در ایران افزایش مییافت و همین امر، قیامهای ملی در مقابل بیگانگان را موجب شد.
آشنایی مبارز مسلمان با افکار سوسیالیستی
آنگونه که محمدعلی گیلک، از اعضای نهضت جنگل، در کتاب تاریخ انقلاب جنگل به روایت شاهدان عینی (نشر گیلکان- چاپ ١٣٧١) آورده، اردیبهشت و خرداد سال ١٢٩٤، میرزا از راه مازندران به تنکابن آمد و تصمیم به سازماندهی قیام گرفت، اما کسی او را همراهی نکرد و با وجود ممنوعیت قانونی برای ورود به رشت، مخفیانه به این شهر بازگشت. یکماه زندگی مخفیانه و تلاش و رایزنی دوستان میرزا سرانجام به اخذ اماننامه برای بازگشت او به شهر منتهی شد و از آن پس کار سازماندهی نیروها و خرید اسلحه و تشکیل پایگاه نظامی میرزا در جنگلهای تولم» آغاز شد. ٢٠ مرداد ١٢٩٤ را بهعنوان زمان ورود میرزا به جنگلهای تولم و مبدأ تاریخی مبارزات جنگلیها میدانند؛ میرزا در این زمان در کنار حاج احمد کسمایی که از تجار متمول صاحب جایگاه گیلان بود، بهعنوان بازوی نظامی هیأت اتحاد اسلام عمل میکردند. قیام دلیران تنگستان علیه نفوذ انگلیس به سرزمینهای جنوبی کشور نیز در همین ایام آغاز شد.
در این ایام میرزا را میتوان مبارزی تحتتأثیر نواندیشی دینی به مشی سیدجمال و تحتتأثیر افکار هیأت اتحاد اسلام دانست که در عین حال، پس از سفر به تفلیس و آشنایی با سرگو اورجونیکیدزه، بنیانهای فکری سوسیالیستی نیز در ذهنش شکل گرفته است. بنیانهایی که البته دوستداران میرزا میگویند، معطوف به آزادیخواهی و عدالتطلبی انقلابیون روس بوده و ربطی به بلشویکیسم نداشته است. میرزا که سودای جنگ مسلحانه با روسها و قشون دولتی حاضر در گیلان را در سر داشت، در اولین سال اقامت در جنگلهای تولم، تصمیم گرفت با جمعآوری کمکهای مردمی و همچنین جمعکردن اسلحههایی که مردم در خانهها داشتند، خود را تجهیز کند. محمدعلی گیلک در اینباره در خاطراتش مینویسد: شبها بر اثر اطلاعات واصله از بیراهه به خانه اشخاصی که تفنگ داشتند ورود کرده و آنها را بیدار میکردند و پس از اطمیناندادن به اینکه هیچ تعرضی به مال و شخص آنها نخواهند نمود، اسلحه را گرفته و میرفتند.»
در همین ایام است که به دلیل این تحرکات نیروهای جنگلی و نفرت مردم از نیروهای روس و قشون دولتی، شایعاتی درباره قشون میرزا و ناجیبودن او در شهر دهانبهدهان میچرخد و درباره تعداد نیروهای میرزا و نحوه جنگاوریهای آنان، روایتهای مبالغهآمیزی بر سر زبانها میافتد. همین شایعات بابت حساسیت کنسولگری روس و اعزام خوانین محلی برای سرکوب جنگلیها میشود. اعزامهایی که در نتیجه آن حسنخان آلیانی هم برای حفظ منطقه تحت نفوذ خود در ماسوله، به میرزا میپیوندد و سپاه چند دهنفره او موفق به شکستدادن قشون اعزامی میشود تا این خبر در شهر بر قوت شایعات درباره نیروهای جنگل بیفزاید. جنگلیها پس از این مرحله با حمایت آلیانی وارد ماسوله شدند و خالو قربان» نیز در ماسوله به جمع یاران میرزا پیوست. پس از این مرحله بود که کنسولگری روس برای اولینبار نیروهای خود را به جنگ میرزا فرستاد. میرزا در شبی که به نزدیک سپاه روسها رسید و قرار بود فردای آن شب، جنگ را آغاز کند، نطق آتشینی برای یاران کمتعداد خود میکند. از سیدالشهدا» و پیروزی او بر بنیامیه میگوید و تأکید میکند: ما زوال ملت و اضمحلال مملکت را طالب نیستیم.
ما برای قطع ایادی اجانب و مزدوران آنها که سالهاست خون ما را مکیده و ما را به این روز نشانده و احساسات وطنپرستی ما را کشته و میخواهند ما را غلام خود نمایند، جمع شده و اسلحه به دست گرفتهایم». سرانجام، روز بعد، یعنی ٣١ شهریور ١٢٩٤، جنگ درمیگیرد و جنگلیها پس از ٩ ساعت مبارزه بر قزاقها و نیروهای روس غلبه میکنند. اما اختلافات سران گروههای همراه میرزا بر سر غنایم آغاز و در نهایت منجر به جدایی برخیها از سپاه میرزا میشود؛ آن هم در شرایطی که قوای روس با تجهیز کامل به سمت ماسوله حرکت و جنگلیها را محاصره کرده بودند. اواسط بهمنماه ١٢٩٤ در اثر حمله روسها به باقیماندگان نیروهای میرزا، آنها به سمت جنگلهای کسما و کوههای شفت و فومن فرار میکنند و متفرق میشوند. هسته نیروهای جنگل از این پس در کسما متشکل میشود و دوباره آوازه آنها به رشت میرسد.
انقلاب کمونیستها در روسیه و تأثیر آن بر نهضت میرزا
در سال ١٢٩٥ استراتژی روسها دوباره به سمت استفاده از نیروهای دولتی ایران برای سرکوب جنگلیها تغییر میکند. اواخر این سال انقلاب اول روسیه به پیروزی میرسد، نیکولای دوم، آخرین تزار روسیه، از سلطنت خلع میشود و دولت موقت به رهبری الکساندر کرنسکی به قدرت میرسد. در این زمان نیروهای جنگل با آزادی عمل بیشتری در کسما به تقویت پایگاه و توسعه نیروهای خود مشغول بودند. در این دوره هم، میرزا در کنار حاجاحمد کسمایی که یکی از بزرگترین و با نفوذترین تاجران وقت بود، سپاهیان خود را تحت عنوان هیأت اتحاد اسلام سازماندهی میکردند. چند ماه بعد، یعنی دقیقا در روز ٢٠ خرداد سال ١٢٩٦، جنگلیها در کسما اولین شماره رومه خود را منتشر میکنند. رومه جنگل» درواقع هفتهنامهای بود که ارگان رسمی تشکیلات جنگلیها به شمار میرفت. شعف سران جنگل از پیروزی اولیه انقلاب مسکو در چهارمین شماره این نشریه کاملا مشهود بود.
میرزا و برخی از همراهانش، پیروزی انقلاب فوریه مسکو را به معنای پیروزی آزادیخواهان دموکراسیخواه در سرزمین تزارها میدانستند و رسانههای روسی نیز این باور را در آنان تقویت میکرد. در چهارمین شماره نشریه جنگل، ترجمه مطلبی از یک نشریه روسی چاپ شد که در آن آمده بود: قشون قفقاز حق هر ملتی برای ادارهکردن امور خود به دست خود را محترم میشمارد و هیچگونه مخالفت و جلوگیری برای تشکیلات جدید ایرانیها در ایران نخواهد نمود. بلکه بهطور صمیمانه مایل است مأموران حکومت قبلی را که سبب هیجان و نفرت ایرانیها نسبت به روسها بودند از میان بردارد تا آنکه در آینده هیچگونه موانع و محظوری برای حسن ارتباط صمیمانه میان دموکراسی ایران و روس نباشد». چندی بعد، قشون روس پس از هماهنگکردن امور با قشون میرزا، در کمال آرامش شروع به ترک گیلان و عزیمت به سوی قفقاز کردند. این دوره زمانی را میتوان اوج اقتدار جنگلیها دانست. خروج نیروهای روس از منطقه و همچنین ضعف دولت مرکزی که در اثر اشغال نقاط مختلف ایران و اوضاع بد اقتصادی، در ناتوانی به سر میبرد و توان اعزام نیرو برای سرکوب جنگلیها را نداشت، باعث شده بود تا عملا هیأت اتحاد اسلام اداره امور بخشهایی از گیلان را در دست بگیرد.
قحطی سالهای پایانی جنگ جهانی اول در ایران هم مجال دیگری بود برای عرض اندام هیأت اتحاد اسلام. به دلیل حاصلخیزبودن گیلان، جمعیت زیادی از آذربایجان و همدان و قزوین و کردستان و تهران به گیلان مهاجرت کردند و هیأت اتحاد برای معتمدان محلی که برای ساماندادن به اوضاع این مهاجران فعالیت میکردند، مقرری ماهانه میداد و حتی به روایت محمدعلی گیلک، در این ایام پرورشگاهی نیز برای یتیمان تأسیس شد. اطلاعیهای که در شماره ٢٢ رومه جنگل در تاریخ ٢٢ دی سال ١٢٩٦ منتشر شد، ضمن گزارشی از نحوه ساماندهی مهاجران و آوارگان و تخصیص رقم ماهانه ١٠هزار تومان از طرف هیأت اتحاد اسلام برای این امر، متن را با این شعار به پایان برده بود: زندهباد مساوات و برابری» این در حالی بود که تنها دو ماه قبل، یعنی در آبان ١٢٩٦، انقلاب اکتبر روسیه انجام شده و بلشویکها در این کشور به حکومت رسیده بودند. در همین ایام بود که قوای روس و آلمان برای خروج نیروهای خود از ایران به توافق رسیدند.
در این توافقنامه نمایندگان تامالاختیار آلمان توانستند نظرات خود را به نمایندگان روس بقبولانند و در ماده ١٠ سند توافق این عبارت را بگنجانند: فرماندهان کل قشون عثمانی و روس، براساس آزادی و استقلال و تمامیت خاک ایران، حاضرند قشون خود را از ایران بیرون ببرند و هرچه زودتر، درباره برنامه و جزئیات اجرای منظور با دولت ایران وارد مذاکره شوند». روز ٢٥ آذر سال ١٢٩٦ هم استالین و لنین در اعلامیه مشترکی صراحتا اعلام کردند: ما اعلام میکنیم عهدنامه سرّی راجع به تقسیم ایران، ملغیالاثر و پاره گردیده است». ١٦ دی ١٢٩٦ هم تروتسکی در نامهای به نماینده ایران در پطروگراد نوشت: کلیه معاهدات سابق و لاحق آن (منظور قرارداد ١٩٠٧ است) و هرچه حیات ملی و استقلال و آزادی ایران را محدود کند، از درجه اعتبار ساقط است».
میان کمونیسم، اسلام و ایران
شاید در چنین شرایطی، برای میرزا که به تبع مشی سیدجمال میخواست ضمن حفظ هویت اسلامی، از دستاوردهای دنیای مدرن نیز بهره گیرد، بسیار مقبول بود که دموکراسی و عدالت و آزادی روسهای انقلابی را سرلوحه کار خود قرار دهد و درحالیکه بنا به خاطرات و روایات موجود، همچنان فرایض شرعی را با دقت بهجا میآورد و از الطاف خدا به مجاهدان جنگل سخن میگوید و خطبههایی در وصف سیدالشهدا میخواند، به دنبال بازآفرینی چیزی شبیه انقلاب اکتبر مسکو، در ایران باشد. اما نکته تأملبرانگیزی که میتواند فرضیه پیوستن میرزا به بلشویکها را رد کند، این است که در همان ایام و درست در روز هفتم فروردین ١٢٩٧، در شماره ٢٨ رومه جنگل میخوانیم: ما قبل از هرچیز طرفداران استقرار استقلال مملکت ایرانیم. استقلال به تمام معنیالکلمه، یعنی بدون اندک دخالتی و نظراتی از هیچ دولت اجنبی و از این نقطهنظر تمام دول اجانب چه همجوار و چه غیرهمجوار در مقابل یکسان است».
همچنین در همین شماره نشریه و در جایی دیگر از طرف اعضای اتحاد اسلام آمده: ما به نام اتحاد اسلام قیام کردیم و به این جمعیت مقدس منتسبیم. نباید مسلمانان برادرکشی کنند و به نام شیعه و سنی و سایر عناوین مذهبی به جان هم افتاده و مجال استفاده به دشمن بدهند. هر جمعیتی که خدمتگزار ایران است برادر موافق ماست و با دستجات منحرف از ایرانیت سرو کار نداریم این است نظرات اساسی ما که تمام ایرانیان را بدون استثنا دعوت به همصدایی کرده و بهخصوص از عموم ایرانیان فداکار خواستار مساعدتیم تا بعونالله برسیم به آن ساعتی که بیرق شیر و خورشید خود را با افتخار استقلال وطن کیان و مهد ساسانیان بر فراز کنگره قصور عالی حافظ استقلال و اصلاحات برافراشته و با نهایت سربلندی و شهامت بگوییم ایران از آن ایرانیان است».
جدایی از یار دیرین و نزدیکی به انقلابیون روس
چند ماه بعد، وقتی کابینه دوم وثوقالدوله در تابستان ١٢٩٧ درحال شکلگیری است، نیروهای انگلیس وارد رشت میشوند. برخی از پژوهشگرانی که بر روی تاریخ نهضت جنگل مطالعه کردهاند، بر این باورند که در همین ایام، یعنی از تاریخ ٢٠ مرداد ١٢٩٧، معاهدهای میان هیأت اتحاد اسلام و قوای انگلیسی منعقد میشود و به همین دلیل میرزا و حاج احمد کسمایی از هیأت اتحاد اسلام جدا میشوند. نکته تأملبرانگیز دراینمیان، جداشدن حاج احمد کسمایی، بزرگترین و اصلیترین حامی تشکیلاتی جنگلیها، از میرزا و یارانش در زمستان ١٢٩٧ است. دوستداران میرزا معتقدند حاجاحمد، حب ریاست داشته و، چون ریاست در اختیار میرزا بوده، راه را با میرزا ادامه نداده، اما برخی از ساکنان کسما به نقل از پدران خود در گفتگو با نسیم بیداری، گفته بودند: حاج احمد معتقد بود باید نیروها در دژ کسما بمانند و در مقابل قشون دولتی از شهر دفاع کنند، ولی میرزا معتقد بود باید به جنگل بروند و، چون این تصمیم باعث حمله قشون نظامی به کسما و به خاکوخون کشیدهشدن مردم میشد، حاج احمد به جای همراه شدن با میرزا، در کسما ماند، خود را تسلیم کرد و زندانی شد تا اهل و عیال و ساکنان کسما را نجات دهد».
میرزا پس از جدایی از حاج احمد، به سمت آلیان و کیش دره رفت و نیروهایش تحت حمایت حسن خان آلیانی درآمدند. در این مدت بیشتر تلاش میرزا مصروف مبارزه با نیروهای انگلیسی میشود و وقتی چندی بعد، یعنی در تابستان ١٢٩٨، قرارداد ١٩١٩ منعقد میشود، مبارزات میرزا با نیروهای انگلیسی نیز افزایش مییابد. اینگونه است که وقتی بلشویکها پس از یک دوره فرار از بادکوبه، دوباره اختیار آن را در دست میگیرند، برای میرزا نامه میفرستند، او را رهبر انقلاب ایران مینامند و رفیق» خطابش میکنند و مینویسند: یگانه شخصی که در ایران جسارت کرد و لوای انقلاب را علیه انگلیسیها بلند کرد، تو بودیای رفیق کوچکخان. ما از طرف عمله و دهاقین و عساکر سرخ روسیه و آذربایجان به تو میگوییم کهای رئیس کل رنجبران ایران، در اولین موقعی که ملت ایران خواسته باشد، ما به مساعدت و همکاری برادران ایرانی خود آمده، دستبهدست آنها داده و انگلیس را از ایران خارج خواهیم کرد. رفیق، بدان که ملت ایران از هر حیث میتواند به ما امیدوار باشد.». این نامه که با مهر کمیته لنکران فرقه کمونیست» برای میرزا ارسال شده بود، یکی از نشانههایی است که به استنادش، از رابطه میرزا و بلشویکها سخن گفته میشود.
تأسیس شوروی ایران با حمایت ارتش سرخ روسیه
چندی بعد از این نامه و در ٢٨ اردیبهشت سال ١٢٩٩ کشتیهای ارتش سرخ بلشویکها با شلیک توپ به سمت انزلی و غازان و پیادهکردن نیرو در آن اطراف، به نیروهای انگلیسی حاضر در گیلان هشدار میدهند. آنها البته بهانه این حمله را، مخفیشدن جمعی از نظامیان روسیه تزاری در انزلی بیان میکنند، اما درنهایت و پس از مذاکره با انگلیسیها، آنها را متقاعد به ترک گیلان میکنند. گریگور یقیکیان در کتاب خود با نام شوروی و جنبش جنگل»، دراینباره مینویسد: همینکه انگلیسیها شروع به تخلیه منازلشان نمودند، عدهای از مردم شروع به غارت انبارهای آنان کردند و عده دیگر فورا بیرقهای سرخ و بیرقهای ایران را روی خانهها و کنار دریا نصب کردند و با صدای رسا فریاد میزدند:
زنده باد روسیه سویت»، نابود باد انگلستان» و نابود باد وثوقالدوله و خائنین» به این ترتیب با نواختن موسیقی و شعارهای زنده باد و مرده باد مردم، از کشتیهای روسی که نیروهای خود را در انزلی پیاده میکردند، استقبال میشود. نیروهای روس با خود اعلامیههایی به زبانهای فارسی و ترکی و انگلیسی آورده و در میان مردم توزیع کردند. میتینگهای ضداستبدادی و ضدانگلیسی در شهر برگزار شد. چند تن از نیروهای نظامی میرزا با استقبال مردم وارد انزلی شدند و رئیس بلدیه انزلی به همراه چند تن از معتبرین شهر نزد فرمانده بلشویکها رفته و با تبریک پیروزی آنها، ابراز امیدواری کردند که با همکاری قشون سرخ روسیه، انقلاب بزرگ ایران آغاز و در نتیجه آن دهقانان و کارگران از فشار سرمایهداران و مالکین نجات یابند. در همان روز میرزا به انزلی رفت و مذاکره برای عقد قرارداد اتحاد را شروع کرد.» آنگونه که یقیکیان از قول میرزا مینویسد، برنامه او تأمین سلاح از روسها بوده و میخواسته وقتی انگلیسیها به منجیل رسیدند، به آنها حمله کند و سپس تا تهران پیشروی و به گفته خودش، وثوقالدوله را ساقط کند. او به یقیکیان گفته که روسها روی خوش نشان دادهاند و به همین دلیل در اولین دیدار، عهدنامه نوشته شده و به وفای به عهد روسها خوشبین بوده است.
نگاه بلشویکها به میرزا
اما اسناد نشان میدهد، بلشویکهای روس در پس روی خوشی که به میرزا نشان داده بودند، به گونهای دیگر میاندیشیدند. آنها باوجود وعده روز نخست، تا چندین روز اقدامی انجام ندادند و درنهایت روز دوم خرداد ١٢٩٩، دو فرمانده روس حاضر در انزلی، دستوری به این شرح از دولت مسکو دریافت میکنند:
میل کوچکخان به تشکیل دولت شوروی در ایران و کمیته حزب اشتراکی و بهخصوص میل مشارالیه به تمرکز کلیه امور کشور و قوای دولتی در دست خود، باید با احتیاط زیاد مورد مطالعه قرار گیرد. زیرا از احساسات ایرانیان مقیم انزلی و رشت و ولایات همجوار آذربایجان (قفقاز) نمیتوان نتیجه گرفت که کلیه ایرانیها دارای همین احساسات باشند. عجالتا مقصد اصلی قیام در ایران فقط متحدکردن کارگران و دهقانان و حتی سرمایهداران و دموکراتها و اشتراکیون با هم و اعلان جنگ به انگلیسیها و استحکام اساسی دموکراسی در ایران باشد».
این جملات که نشاندهنده عزم روسها برای ماندن در ایران بود، در حالی برای فرماندهان بلشویک ارسال شد که میرزا خوشبینانه میگفت، آنها بهزودی گیلان را ترک میکنند. در این میان مردم رشت که از نفوذ کمونیستها در اداره امور شهر نگران بودند و بعد از ترک رشت توسط کنسول انگلیس، بر این نگرانیشان افزوده شده بود، نمایندگانی را نزد میرزا فرستادند و او هم با بیان اینکه من فقط برای حفظ و تأمین شغل، سرمایه، عصمت و مذهب تمام ایرانیان زندگی میکنم و جمعیت جنگل را فقط و فقط برای رسیدن به این هدفها تشکیل داده و برای خدمت به وطن و ملت حاضر هستیم»، در چهاردهم خرداد ١٢٩٩ وارد رشت شد. چند نفر از نمایندگان قشون سرخ روسیه نیز با درشکه به همراه میرزا وارد شهر شدند.
حالا دیگر بیش از همیشه انقلاب میرزا رنگوبوی بلشویکها را به خود گرفته بود و در آستانه پیروزی به همه نمادهای همسایه شمالی مزین شده بود: از طرف نمایندگان اشتراکیون روسیه، پرچم سرخی که رویش زنده باد روسیه شوروی، زنده باد ایران آزاد» نوشته شده بود به میرزا هدیه شد، میرزا، تفنگ موزری را که اشتراکیون روسیه به او هدیه داده بودند روی میز گذاشت و درحالیکه نشان افتخار دولت سویتی را نیز بر سینه داشت در کنار احساناللهخان و کاژانوف و گائوک در جمع مردم حاضر شد. کاژانوف در سخنرانی خود در سبزهمیدان رشت و در حضور میرزا اعلام کرد: طبقات زحمتکش ملل آسیا باید به دور رئیس انقلاب شرق، رفیق میرزاکوچک جمع شوند و انگلیسیها، شاه، سرمایهداران و مالکین و جابرین را نابود ساخته و استقلال و آزادی خود را تأمین نمایند.».
تغییر شعار انقلاب و آغاز نگرانیها
این اولینباری بود که در جریان مبارزات میرزا، مردم سخن از سرنگونی شاه و سرمایهداران میشنیدند و این موضوع با واکنش اهالی رشت همراه شد. بعد از نطق کاژانوف که توسط گائوک به شکلی هنرمندانه ترجمهاش تغییر داده شد تا اعتراضات کمتری را برانگیزد، احساناللهخان هم نطق کرد و ابراز امیدواری کرد با رهبری رفیق میرزاکوچک، این انقلاب را تا هندوستان گسترش دهند. نطق کوتاه میرزا در جمع مردم هم با شعار زنده باد لنین و تروتسکی» پایان یافت، اما مردم به او اینگونه پاسخ دادند: زنده باد میرزاکوچک، زنده باد جنگل». همان شب به خواسته راسکولنیکف و اورجونیکیدزه، میرزا کمیته انقلاب سرخ ایران» را تشکیل داد. دو روز بعد یعنی در روز ١٦ خرداد ١٢٩٩ میرزا بههمراه یارانش پس از حضور بر مزار دکتر حشمت، به ایوان عمارت کارگزاری رفت و در نطق کوتاهی به نام جمعیت انقلاب سرخ ایران»، اصول سلطنت را ملغی و تأسیس جمهوری شوروی ایران» را رسما اعلام و تمامی قروض دولت شاهنشاهی ایران را لغو و باطل کرد.
این نقطه عطف حرکت میرزا بود. او که تا پیش از این از سلطنت قاجار دفاع میکرد و منتقد دولتمردانی همچون وثوقالدوله بود، در شرایطی که بسیاری از مردم و خوانین محلی نگران پیوستن منطقه تحت امر میرزا به شوروی و ضبط اموال و زمینها بودند، با این نطق خود نگرانیها را در میان مردم افزایش داد. پس از نطق میرزا، اعلامیه جمعیت انقلاب سرخ ایران که واژه هوالحق» بر صدر آن نشسته بود، قرائت شد. در پایان این اعلامیه اصول جمهوری شوروی بیان شده بود که بهجز موارد مورد اشاره میرزا، آخرین بند آن اینگونه بود: حکومت جمهوری همه اقوام بشری را بلاتفاوت با این آمال شریک دانسته و درباره آنها به تساوی رفتار کرده و حفظ شعائر اسلامی را نیز فرائض میداند». واکنش برخی از مردم و نیروهای دولتی که در محل سخنرانی حضور داشتند، به این نطق و اعلامیه جالب بود و یقیکیان در کتاب خود مینویسد که پس از قرائت اعلامیه، در میان جمعیت فریاد زندهباد احمدشاه» سر داده شد.
به نوشته یقیکیان حتی مجاهدین جنگل که مدت ششسال با میرزاکوچکخان همراه بودند و تحت فرماندهی او با قزاقهای ایرانی و سربازان انگلیسی و قزاقان روسی جنگیده و تمام این فداکاریها را به نام حفظ سلطنت مشروطه و احمدشاه قاجار انجام داده بودند، نفهمیدند که چرا بعد از این باید ضد احمدشاه هم بجنگند و حتی برخی از آنها با قزاقها همراه شده و شعار زندهباد احمدشاه سر دادند». میرزا دوشب بعد افطار را در منزل یکی از اشراف شهر صرف کرد. تناقض عجیبی است روزهداری این رهبر انقلاب سرخ و افطارکردنش در منزل یکی از متمولان. گویی که میرزا میخواهد اطمینان دهد انقلاب سرخ او، آسیبی به سرمایهداران و متدینان نخواهد رساند. اطرافیان میرزا میگفتند که اعلامیه توسط گائوک و کاژانوف نوشته شده و میرزا برخلاف تمایل خود آن را پذیرفته است. آنها میگفتند میرزا امیدوار است لنین را راضی کند تا در ایران عقاید سوسیالیستی را منتشر نکنند.
شب بعد میرزا بعد از جلسه با اعضای کمیته انقلاب سرخ، اعضای هیأت حکومت جمهوری شوروی ایران را اعلام کرد. ترکیب وزرای این دولت که بنا به عرف بلشویکها، کمیسر» نامیده میشدند، ایده کسانی که معتقدند میرزا تمایلی به پیادهکردن نسخه شوروی در ایران را نداشت تأیید میکند. دو فرزند یکی از ون و مالکان بزرگ رشت، یکی از کارمندان وزارت خارجه وقت، یکی از تجار و مقاطعهکاران شهر، یک جوان تحصیلکرده عضو هیأت اتحاد اسلام، یکی دیگر از مالکان بزرگ شهر و یکی از کارمندان یک تجارتخانه بههمراه یک چهره سوسیالیست متمایل به روسیه نشان از وزن بالای نیروهای ملی و مذهبی در کابینه میرزا داشت.
کودتای کمونیستها علیه رهبر انقلاب سرخ ایران
اما دوران همنشینی میرزا و بلشویکها، دیری نپایید. برخلاف خواست میرزا که از دولت روسیه خواسته بود عقاید سوسیالیستی - که درواقع مترادف امروزی آن تفکرات کمونیستی است - در جمهوری گیلان تبلیغ نشود، رهبران احزاب سوسیالیست ایران که بههمراه ارتش سرخ وارد انزلی شده بودند، رشت را پایگاه خود قرار دادند. آبوکف که از دوستان اورجونیکیدزه بود، ریاست کمیته مرکزی حزب اشتراکی ایران را برعهده داشت و نطقهای اعضای این حزب هرروز در سبزهمیدان انجام میشد. در مدت کمی ٣٠٠ نفر از جوانان و نظامیان را به خود جذب کردند. نیروهای ترک هوادار احزاب اشتراکی نیز وارد شهر میشدند و بر مراتب نیتی عمومی میافزودند.
این در شرایطی بود که اطراف میرزا را مالکان، تجار، کسبه محلی و مردم مسلمانی گرفته بودند که انتظار داشتند روند تبلیغات سوسیالیستی در شهر متوقف شود. پس از آنکه رایزنیهای میرزا با فرماندهان روس در اینباره بینتیجه ماند، او نامهای خطاب به لنین نوشت. دراینمیان دو اتفاق دیگر هم افتاد. یکی لشگرکشی ارتش سرخ و نیروهای نظامی حامی کمونیستها برای فتح مازندران که به شکست انجامید و آنها از این بابت نیروهای میرزا را مقصر دانستند و دوم اینکه قزاقهای روس بهعنوان اصلیترین نیروهای نظامی جمهوری شوروی گیلان، به دلیل اینکه گمان میکردند حقوق سربازان ایرانی بیش از آنهاست، دست به اعتصاب زدند و خواستار بازگشت به روسیه شدند. آنها در هنگام بازگشت به روسیه گفته بودند: ما برای کمک به انقلابیون کارگر و دهقان به ایران آمده بودیم نه کمک به انقلابیون ملی».
اما ادامه این وضعیت در نهایت به کودتای زودهنگام روسها علیه میرزا انجامید. هجدهم تیرماه ١٢٩٩ یعنی درست ٣٤ روز بعد از اعلام جمهوری سرخ ایران به رهبری میرزا، رهبر انقلاب سرخ، جمهوری خود را ترک کرد و به فومنات رفت. بازگشت میرزا به جنگل در شرایطی که مدتها بود زمینه برای دردستگرفتن جمهوری او توسط کمونیستها فراهم شده بود، پایان سراب امید میرزا به بلشویکها بود. احساناللهخان دوستدار که از حامیان کمونیستها بود، با حمایت کمیته مرکزی حزب اشتراکی ایران (عدالت) و کارمندان کمیته انقلابی ارتش سرخ روس بهسوی دردستگرفتن امور خیز برداشت. ١٠ روز بعد از خروج میرزا، دولت احساناللهخان با حمایت ارتش سرخ روسیه و سربازان سرخ ایران اعلام موجودیت کرد و هشت روز بعد یعنی ششم مردادماه بود که کمیسرهای ملی و کارمندان کمیتههای انقلاب از شهر خارج شدند، به فومن رفتند. در رأس برنامههای دولت کودتا هم آمده بود: تشکیلات ارتش سرخ ایران مطابق تیپ ارتش سرخ روسیه و حمله به تهران».
چهارروز بعد یعنی ١٢مردادماه، طرفداران میرزا اطلاعیه او را در رشت پخش کردند؛ اطلاعیهای که برای قضاوت درباره نسبت افکار میرزا و کمونیستها، خواندن بخشهایی از آن مفید است:
کمونیستهای حالیه رشت یک عده قورچیها و آدمکشهای قفقازند که بعضی از آنها خود را ایرانینژاد میخوانند. از تمام عادات و اخلاق و شعائر انسانیت بیاطلاع و بلکه ضد هستند. فعلا ما در فشار کمونیستها هستیم. آنها دشمنان را تقویت میکنند و به ما خیانت میکنند، اما اگر فردا دشمن به خانه ما وارد شد، این عده منافق با اموال غارتشده از گیلان فرار میکنند. اهل و عیال شما به دست دشمن میافتد و آن دو نفر رفیق جاهل ما (مقصود میرزا، احساناللهخان و خالوقربان هستند) نتیجهای که میبرند تنها روسیاهی است. اما در مقابل همه اینها، من و رفقایم میگوییم، باید استقلال ایران محفوظ باشد، ملت ایران آزاد باشند و رشته امور انقلاب و زمام حکومت در دست ایرانی باشد. چنانچه لنین و تروتسکی و براوین و نمایندگان صحیحالعمل سویت روسیه همین عقیده را داشته و دارند. کمونیستها حق دخالت ندارند. این نکته را به خاطرهای خود بسپارید که هیچوقت سویت روسیه و نمایندگان درستکار آنها به حرکات و هرزگی آبوکف و این چندنفر راضی نخواهد شد. دولت روسیه اگر مطلع شود بلاشبهه جلوگیری خواهد کرد.». این پیام میرزا که همچنان مؤید اعتماد او به بلشویکها و لنین است بین مخالفت او با کمونیستهای ایرانی و عدم تکیه به دولت انقلابی روسیه خط تمایز میکشد.
پایان یک شوروی
آنچه پس از این جدایی اتفاق میافتد نیز از همین بینش میرزا نشئت میگیرد. گزارشی که در چشمانداز ایران منتشر شده و شرح وقایع بعدی را تشریح میکند، مؤید اصرار میرزا بر این مشی است: در آبان-آذر ١٢٩٩ کنگره خلقهای شرق در باکو به ابتکار بینالملل سوم و برای تجهیز تودههای کشورهای مشرق زمین علیه استعمار انگلستان تشکیل شد. طرفداران حیدرخان- که رهبری جناح ملی حزب مارکسیست را داشت- از کمیته مرکزی حزب، تحت رهبری سلطانزاده، بهعلت شیوه خصمانه برخورد این کمیته با نهضت جنگل و شخص میرزا بهشدت انتقاد کردند. با توجه به این انتقادات و بنابه درخواست لنین، حیدرخان عمواغلی و ده نفر دیگر بهعنوان کمیته مرکزی جدید حزب کمونیست ایران معین شدند (رواسانی، ١٣٨٤: ٢٣٠-٢٢٧). با توجه به این تغییرات، احساناللهخان و خالو قربان- که جناح رادیکال جنبش جنگل بودند و از رهبران دولت انقلابی پس از خروج میرزا از رشت محسوب میشدند- که موقعیت خود را در خطر میدیدند، با میرزا ملاقات و روابط دوستانه جدیدی برقرار کردند.
در اردیبهشت- خرداد ١٣٠٠ ملاقاتی میان سران انقلاب با حضور حیدرخان عمواغلی انجام شد و یک کمیته جدید انقلاب انتخاب شد که میرزاکوچک، حیدرخان، احساناللهخان و خالوقربان در آن عضویت داشتند. تشکیل این کمیته در زمانی اتفاق افتاد که دولت روسیه شوروی پس از اخذ امتیازاتی با دولت انگلستان بر سر مسئله ایران بهتوافق رسیده بود و میخواست با عقبکشیدن نیروهای نظامی خود، دست انگلیس را در سرکوب جنبش باز بگذارد. مدت کوتاهی پس از تشکیل کمیته جدید انقلاب، در مردادماه ١٣٠٠ احساناللهخان بدون اطلاع کمیته انقلاب و بدون آمادگی نظامی با دوهزار نیروی مسلح بهتهران حمله کرد. این اقدام بهشکست فاحش و فرار او منجر شد. با توجه بهاختلافات آشکار میان اعضای کمیته انقلاب، گیلان عملا به چهار منطقه تقسیم شده بود و هر بخش زیر نظر یکی از اعضای کمیته انقلاب بود و بین این چهار بخش از نظر ی و حتی نظامی، رقابت و جنگ مخفی جریان داشت.
از سوی دیگر رضاخان که به تازگی روی کار آمده بود، با قشون قزاق برای نابودکردن جنبش به سمت گیلان در حرکت بود. در قشون رضاخان، وابسته نظامی دولت شوروی در تهران نیز حضور داشت که بهخوبی نشاندهنده ت جدید شوروی در توافق با انگلیس بود. رضاخان موفق شد خالوقربان را برای تسلیم رشت بدون جنگ قانع کند و درنتیجه توافقهایی که بین رضاخان و نمایندگان دولت شوروی بهعمل آمد، احساناللهخان و عدهای از اعضای حزب کمونیست ایران بهباکو رفتند (رواسانی، ١٣٨٤: ٢٦١-٢٧٠)». همراهی روسیه بلشویک با انگلیسیها و حضور وابسته نظامی روس در قشون رضاشاه برای حمله به جنگلیها، مزد اعتماد میرزا به روسهایی بود که او آرمان انقلاب سرخشان را در سر میپروراند.
مرگ در تنهایی
اینگونه بود که میرزا بار دیگر در جنگلهای گیلان تنها ماند، آخرین پناهگاهش منطقه تحت نفوذ حسنخان آلیانی بود. جایی که گفته میشود حسنخان او را در جنگلی پناه داد و از میرزا خواست همانجا بماند تا به سراغش بیاید. میرزا در این زمان تنها یک همراه داشت و او هم گائوک بود. روس آلمانیتبار و سوسیالیستی که معتمد بلشویکها بود، متون میرزا و روسها را ترجمه میکرد و میگویند در اعلامیه فارسی اعلام جمهوری شوروی ایران، لفظ هوالحق» را برای ی مردم مسلمان منطقه آورده بود. درحالیکه در متن روسی چنین واژهای وجود نداشت. اینکه چرا میرزا در کوهستان منتظر بازگشت حسنخان آلیانی نماند، جای سؤال دارد. او با گائوک راه کوهستان را به سمت خلخال در پیش گرفت و در این کوهستان بر اثر سرما جان باخت. برخی از راویان محلی میگویند اعتقاد شدید میرزا به استخاره، میتواند یکی از علل حرکت او از آلیان به سمت خلخال باشد.
آنها همچنین با توجه به اماننامهای که حسنخان آلیانی گرفت و با رضاشاه همکاری کرد، از احتمال خیانت او و مطلعشدن میرزا از این قضیه نیز سخن میگویند. این درحالی است که همچنان نقش مرموز گائوک، یعنی آخرین معتمد میرزا که همچنان به روسها وفادار بود، در این قضیه روشن نیست. سرانجام و پس از باخبرشدن سران از مرگ میرزا و کشف و دفن جسد او، خالو قربان که از یاران سابق میرزا و از هواداران سردار سپه بود، سر میرزا را به تهران، به نزد سردار سپه فرستاد تا در نهایت، آرمانگرای مسلمان و نواندیشی که شیفته مرام انقلابیون کمونیست روسی شده بود، در کوهستانهای برفی، سرچشمه داستانهای اغراقآمیز مردمی شود که هنوز برخی میستایندش و برخی نقدش میکنند.
رومه خراسان - جواد نوائیان رودسری: معلولیت، محدودیت نیست؛ این شعار زیبا و تأثیرگذار را بسیار شنیدهایم و شاید، بسیار بر زبان راندهایم، اما کمتر به سراغ مصادیق آن رفتهایم. مصادیقی که در تمام دنیا قابل احصا هستند؛ انسانهایی که میشود در زندگی آن ها، تجسم اراده بنیآدم را مشاهده کرد. افراد قدرتمندی که توانستهاند آنچه را که محدودیت به نظر میرسید، پشت سر بگذارند، مرزهای توانمندی را جابهجا کنند و حتی بهتر از انسانهای سالم و کامل، روح زیبادوستی نوع بشر را در معرض دید عموم قرار دهند.
امروز، روز جهانی معلولان است؛ روز بزرگداشت عزیزانی که با وجود محدودیت جسمی، درخشش خیرهکننده لطافت روحیشان، چشم نواز است. امروز میخواهیم به سراغ تعدادی از این معلولان برویم که برخی از آنها در میان جمع هنرمندان دنیا، نام و آوازهای دارند؛ میخواهیم از آنها بگوییم، هم برای کسانی که توانمندی معلولان را باور ندارند و گاه فراموش میکنند که این خوبان روزگار، وجود دارند و هم برای عزیزانی که از معلولیت، از هر نوع آن، رنج میبرند و آن را محدودیتی میدانند که، چون دیوار بنبستی، راه ترقی و تعالی آنها را بسته است.
لودویک فان بتهوون
باورش سخت است که بپذیری سازنده قطعه زیبا و تأثیرگذار برای الیزه» و نویسنده ۹ سمفونی مشهور و یکی از بنیان گذاران مکتب رمانتیک، بخش مهمی از آثارش را در سکوت محض ساخته باشد. لودویک فان بتهوون، در سال ۱۷۷۰، در شهر بُن آلمان به دنیا آمد. او که در دوران زندگیاش شکستی عشقی را هم تجربه کرده بود، نخستین کارهایش را در سال ۱۷۹۲ و تحت تأثیر هایدن و موتسارت منتشر کرد و توانست دو سمفونی نخست خود را تمام کند.
ولی بیماری عجیبی به سراغش آمد و او را در سال ۱۸۰۳، در ۳۲ سالگی، از شنوایی محروم کرد؛ اما این پایان نابغه موسیقی نبود. بتهوون خیلی زود بر بحران ناشی از معلولیت غلبه کرد و محدودیت آن را پشت سر گذاشت. هفت سمفونی بعدی او، در دوره ناشنواییاش نوشته شد؛ از جمله مهمترین سمفونی وی، یعنی سمفونی سوم، موسوم به اروئیکا» که به ناپلئون بناپارت هدیه شد. بتهوون در ۲۶ مارس ۱۸۲۷، در شهر وین درگذشت.
هلن آدامز کِلِر
هلن کلر در میان معلولانی که دنیا را زیباتر کردند، یک اسطوره است. او در سال ۱۸۸۰، در آلابامای آمریکا به دنیا آمد و در ۱۸ ماهگی، بر اثر بیماری مننژیت، شنوایی و بینایی خود را از دست داد. شش ساله بود که والدینش او را به الکساندر گراهامبل، مخترع تلفن و فعال در زمینه حمایت و آموزش معلولان نشان دادند و او، بانویی را با خانواده کلر آشنا کرد که باعث تغییر سرنوشت هلن شد؛ آنه سالیوان.
معلم، با کوششی خستگی ناپذیر به هلن کلر، خواندن و نوشتن آموخت؛ دختر معلولی که آیندهاش تاریک و سیاه به نظر میرسید، با تلاش خود و کمک معلمش، در ۲۰ سالگی سر از کالج رادکلیف در دانشگاه هاروارد درآورد! از همین دوره بود که هلن کلر نویسندگی را آغاز کرد و طی ۵۰ سال، ۱۱ اثر از خود به جا گذاشت که تأثیرگذارترین و مشهورترینِ آن ها، زندگی من»، یک شاهکار ادبی تمام عیار است. هلن عمری دراز یافت و اول ژوئن سال ۱۹۶۸، در ۸۷ سالگی، دار فانی را وداع گفت.
فریدا کالو
ماگدالنا کارمن فریدا کالو، در سال ۱۹۰۷ در مکزییتی به دنیا آمد. او خانوادهای هنرمند داشت. در شش سالگی بر اثر ابتلا به فلج اطفال، یک پای فریدا معلول شد. با این حال، او با همین پا به دانشکده پزشکی رفت تا دکتر شود؛ اما این پایان مصیبت و رنج فریدا نبود. در سپتامبر ۱۹۲۵، طی یک تصادف دیگر، بخشهای دیگری از بدنش آسیب دید و برای همیشه از داشتن فرزند محروم شد.
اما همین اتفاق شوم، مقدمهای برای طلوعی دوباره بود؛ او نقاشی کردن را آغاز کرد و خیلی زود توانست استعدادش را در این زمینه بروز دهد. فریدا پزشکی را رها کرد و یکسره به نقاشی رو آورد. آثار او، واقعگرایانه بود و خودنگارههایش باعث شد نامش بر سر زبان اهالی هنر بیفتد. وی در پنج سال آخر عمر، یکی از هنرمندان برجسته جهان محسوب میشد، اما عوارض ناشی از معلولیت که به دلیل قانقاریا، به قطع پای وی انجامید، وضعیت جسمانی فریدا را وخیم کرد. او روزهای پایانی عمرش را روی صندلی چرخدار گذراند و در ۱۳ ژوئیه ۱۹۵۴ درگذشت.
آندریا بوچلی
آندریا بوچلی در سال ۱۹۵۸ در شهر لایاتیکوی ایتالیا به دنیا آمد؛ چشمانش از ابتدا تنبل بود و هنگامی که خواست بختش را برای بازی فوتبال که علاقه فراوانی به آن داشت، بیازماید، توپ به چشمانش خورد و برای همیشه بینایی خود را از دست داد. اما او، دنیای تاریک اطرافش را با علاقه به موسیقی روشن کرد. ابتدا به فراگیری پیانو پرداخت و سپس، به اُپرا علاقه پیدا کرد و موسیقی را در این زمینه پی گرفت.
بوچلی از ۱۰ سالگی به بعد، به خاطر اجرای آثار مختلف موسیقی، برنده جایزههای معتبر شده است. او با اولین آلبوم حرفهای خود، برنده جایزه صفحه طلایی» شد و در سال ۱۹۹۸، جایزه بهترین خواننده و آهنگ ساز ایتالیایی را از جشنواره مونت کارلو گرفت. بوچلی به خاطر ترانه پویانمایی Quest for Camelot»، برنده جایزه گلدن گلوب شد و در سال ۲۰۰۲، جایزه بهترین هنرمند ایتالیایی را به دست آورد. نکته مهمی که در زندگی این هنرمند معلول وجود دارد، این است که او، در رشته حقوق، دکترا دارد و یک حقوق دان خبره هم محسوب میشود.
برترینها: همهی ما گاهی در زندگی دچار احساس خشم میشویم. خشم و عصبانیت معمولا یک روز یا چند ساعت با ماست و سپس برطرف میشود. هیجانات ما همیشه طی روز نوسان دارند، اما اگر بیشتر اوقات احساس خشم کنیم، چه دلیلی میتواند داشته باشد؟
این خشم از کجا ناشی میشود؟ چطور میتوانیم به بهترین شیوهی ممکن از این احساس رها شویم؟ چطور میتوانیم از دوباره گرفتار خشم شدن پیشگیری کنیم؟ اصلا این خشم سعی دارد چه چیزی را به ما بگوید؟!
خشم، یک پیام است
خشم یک احساس است که سعی دارد چیزی به شما بگوید و راهنماییتان کند (درست مانند احساسات دیگر!). خشم احساس خوشایندی نیست، بنابراین وقتی روی نازیبای خود را نشان میدهد، شما باید بدانید چگونه خود را از آن رها کنید. برای رها شدن از احساس خشم، باید ریشهی آن را پیدا کنید. اگر سعی کنید خشمتان را نادیده بگیرید و حواس خود را معطوف چیزهای دیگری کنید تا خشمتان ظاهرا پوشش داده شود، فقط شرایط را بدتر میکنید و باعث میشوید خشمتان ادامه دار و ریشهدارتر شود؛ بنابراین خود را مستعد این میکنید که به راحتی کنترل خود را از دست بدهید.
مهمترین چیزی که باید بدانید این است که هیچ اشکالی ندارد احساس خشم کنید. خشم صرفا یک احساس طبیعی است و ربطی به شخصیت شما ندارد. خشم باعث نمیشود شما آدم بدی باشید و مطمئنا نمیتوانید از آن به عنوان ابزار یا معیاری برای قضاوت خودتان استفاده کنید.
خشم یک علامت است؛ علامتی که نشان میدهد چیزی نیازمند توجه شماست و باید آن را پیدا و بررسی کنید. خشم علامت این است که از چیزی میترسید و مطمئن نیستید چگونه باید با این ترستان کنار بیایید. شاید احساس ضعف میکنید و همین باعث احساس خشمتان شده است.
خشم از کجا ناشی میشود؟
خشم ریشه در ترس دارد. اگر ترستان را سرکوب کنید، خودش را به صورت خشم نشان خواهد داد. خشم نشان میدهد شما نسبت به مسئلهای اضطراب دارید. برخی از ترسهایی که میتوانند خود را به صورت خشم جلوه بدهند شامل موارد زیر میشوند:. ترس از تصمیم گیری نادرست. ترس از دست دادن چیزی یا کسی. ترس از ناشناختهها. ترس از مسائل مالی. ترس از مشکلاتی در سلامتی. ترس از واپس زده شدن. ترس مربوط به روابط. ترس از اینکه دیگران چه فکری میکنند. اعتماد نداشتن به خود و ترس از ناتوانی در چیزی. ترس از مرگ. انواع فوبیا
ترس انواع و اقسام زیادی دارد و ما فقط به چند مورد از آن اشاره کردیم. اما اگر به شیوهای درست با ترس برخورد نشود میتواند هیجانات مختلفی در فرد ایجاد کند و به صورت خشم خود را بروز بدهد. یا اینکه ممکن است پنهان بماند و از درون شما را تخریب و فرسوده کند تا اینکه در نهایت روزی فروپاشیده شوید.
وقتی بیشتر اوقات احساس خشم میکنید، یعنی چه اتفاقی در حال روی دادن است؟
اگر بیشتر اوقات احساس خشم و عصبانیت میکنید یعنی چیزی در زندگیتان هست که باید هر چه زودتر به آن توجه کنید. شما مسئلهای را مدتهاست سرکوب یا پنهان میکنید و حالا وقت آن است که با آن روبرو شوید. وقتی بیشتر زمانها احساس خشم دارید، پس به احتمال زیاد مدت نسبتا طولانی است که با چیزی درگیرید و هرگز به آن نپرداختهاید. چیزی وجود دارد که آزارتان میدهد و بدنتان دیگر قادر به تحمل آن نیست، بنابراین سربرآورده و آن را احساس میکنید. ترسی که شناسایی و بررسی نشود، به خشم تبدیل خواهد شد، این را هرگز فراموش نکنید!
اگر دارید کاری را انجام میدهید که دلتان نمیخواهد و دیگران از شما میخواهند انجامش دهید، احساس نیتی شما بالاخره به صورت خشم بروز میکند. شما احساس ناامیدی و عقب ماندن میکنید، خشمگین میشوید و میترسید کاری را که دوست دارید انجام دهید، زیرا نمیخواهید با عواقب آن روبرو شوید؛ بنابراین این نیتی شما را از درون میخورد تا زمانی که یک روز میفهمید مدام خشمگین هستید.
این احساس اصلا مطلوب نیست و حس میکنید نسبت به شرایط هیچ قدرت و کنترلی ندارید و میخواهید کاری بکنید، اما احساس ناتوانی و ضعف مانع میشود. پس به جای اینکه کاری را بکنید که باید بکنید و تسکین بیابید، همچنان اجازه میدهید نیتی، خشم و ناامیدی ذره ذره نابودتان کند. ترس از دست به عمل زدن، همچنان قویتر از ترس از ماندن در همین موقعیت آزاردهنده است و این ترس ِ قدرتمند، خود را به صورت خشم نشان میدهد.
شاید پیش خودتان بگویید: من نمیتوانم شغلم را رها کنم و همین باعث خشم من است» یا نمیتوانم همسرم را ترک کنم». همیشه برای هر مسئلهای راه حلهایی وجود دارد. شاید شما بتوانید شغل دیگری پیدا کنید، زمینهی کاریتان را تغییر دهید یا هر اقدام دیگری که متناسب با شرایط تان است انجام دهید. میتوانید با یک مشاور خانواده م کنید، یا مدتی از هم همسرتان فاصله بگیرید و یا اینکه با هم یک گفتگوی منطقی داشته باشید. یا شاید هم مجبور شوید موقعیت آزاردهندهای را که سبب ترس فراوانتان شده ترک کنید.
همیشه راه حلهایی وجود دارد و اگر اطمینان داشته باشید که همه چیز همانطوری که باید بشود خواهد شد، پس همین اتفاق میافتد. شما نمیتوانید به همه چیز اشراف داشته باشید و از قبل پیش بینی کنید، اما اگر باور داشته باشید که قدم درست را برمیدارید، مسیر پیش رویتان آشکار شده و راه حلها را خواهید دید. اگر احساس میکنید راهکاری خوب است، این شم دورن شماست که میگوید این راهکار مناسب شماست و شاد و راضیتان میکند، به آن اعتماد کنید!
از نظر معیار هیجانی، خشم چه جایگاهی دارد؟
از نظر معیار هیجانی، خشم بالاتر از افسردگی (به عنوان مثال) است. وقتی شما افسردهاید، این انرژی جلوی حرکتتان را میگیرد، اما وقتی احساس خشم میکنید، انرژی درونتان را آزاد کردهاید و این چیز خوبی است. یعنی شما از نظر معیار هیجانی بهتر شدهاید و خشمتان، هیجانی نیست که خیلی بد باشد؛ بنابراین اگر در حال حاضر احساس افسردگی میکنید، بدانید که خشم میتواند به معنی شروع یک حس بهتر باشد.
اما دیگران ممکن است چنین فکری نکنند. آنها شاید تصور کنند مشکلی در شخصیتتان دارید که خشمگین هستید، اما همین که خودتان میدانید از نظر هیجانی به معیار بالاتری رسیدهاید کافیست. شما وقتی احساس خشم میکنید به شادی و رضایت نزدیکترید تا زمانی که احساس افسردگی یا حسادت میکنید.
خشم چگونه خودش را در بدنتان نشان میدهد
اگر خشمتان مدت دار شود، جسمتان نیز آن را نشان خواهد داد. یک شیوهی دیگر خشم برای نشان داده خودش، عوارضی است که در بدنتان ایجاد میکند تا توجه شما را جلب کند.
بیماریهای پوستی
یکی از علائم بسیار شایع خشم، بیماریها و عوارض پوستی است. خشم برای بدنتان مانند سم است و اگر سرکوب شود، سعی میکند راه دیگری برای بروز خودش پیدا کند. پوست شما ممکن است خشم درونتان را فیلتر کند تا از بدنتان خارج نماید و ضمن این اتفاق، سبب بیماریهای پوستی میشود. از آنجایی که خشم برای بدنتان مانند سم است، باعث میشود عوارضی مانند کهیر، حساسیت، پسوریازیس، جوش و آکنه، خارش و . ظاهر شوند. پوست شما حین فیلتر کردن سم از بدنتان آسیبهایی میبیند. مثلا ممکن است پوستتان نسبت به لمس حساس شود و وقتی احساس بهتری پیدا کردید، این عارضه نیز برطرف میشود.
بیماریهای کبد
خشم میتواند خودش را به صورت بیماریهای کبد نیز نشان بدهد. کبد، سموم را از بدنتان دفع میکند و منطقی به نظر میرسد که سعی کند خشمتان را نیز از بدنتان بیرون براند. اگر خشم زیادی درونتان داشته باشید، کبدتان نمیتواند از پس آن بربیاید، بنابراین دچار مشکلاتی میشود.
اضطراب
خشم و اضطراب، دست در دست هم دارند. اگر انتخاب کنید که خشمتان را بروز ندهید، پس احساس اضطراب نیز سراغتان خواهد آمد. این حس اضطراب به شما میگوید که باید علت را پیدا کنید و از آن رها شوید. اضطراب درست مانند این است که مانعی جلوی ابراز خشمتان ایجاد کنید. خشم شما سعی میکند خودش را رها کند، اما شما آگاهانه انتخاب کردهاید که پنهانش کنید.
چرا انتخاب میکنید که خشمتان را بروز ندهید؟. از نظر جامعه و دیگران پذیرفته نیست. مردم جور دیگری به شما نگاه خواهند کرد. نمیخواهید کسی را برنجانید. احساس میکنید کار درستی نیست و شما آدم بدی هستید که چنین احساسی دارید. ممکن است کاری بکنید یا حرفی بزنید که بعدها پشیمان شوید و افسوس بخورید
بالا رفتن فشار خون
اگر احساس خشم کنید، احتمال اینکه فشار خونتان بالا برود زیاد است. شما در وضعیت آرام و ثابتی نیستید و برای همین فشار خونتان بالا میرود.
شیوههای درست کنترل خشم
شما میتوانید بدون اینکه به خودتان یا دیگران آسیبی بزنید، به شیوههای سالمی خشم خود را تخلیه کنید.
هیپنوتراپی کنید
هیپنوتراپی میتواند شیوهای بسیار عالی برای یافتن علت خشمتان باشد. شاید اصلا ندانید خشمتان ریشه در چه چیزی دارد. هیپنوتراپی کمکتان میکند علت خشمتان را بشناسید. تا زمانی که علت و منشاء خشم خود را پیدا نکنید، برای رها شدن از آن نیز کاری از دستتان ساخته نیست.
فریاد بکشید
در مسیر محل کارتان، داخل اتومبیلتان جیغ بکشید و فریاد بزنید! یا به یک جای خلوت بروید تا کسی صدایتان را نشنود و به خودتان اجازه دهید هر چقدر دلتان میخواهد فریاد بکشید. خشم را از درونتان آزاد کنید تا احساس بهتری داشته باشید. بدنتان را از خشم خلاص کنید تا علائم ناخوشایند به شما ارسال نکند.
ورزش کنید
ورزش کردن یکی از سالمترین شیوهها برای آزاد کردن خشم درون و تسکین هیجانات است. اجازه دهید انرژی که درونتان جمع شده با ورزش و تحرک تخلیه شود. مطمئن باشید بعد از ورزش و تمرین، احساس خیلی بهتری خواهید داشت. ورزش میتواند کمکتان کند اندورفین ترشح کنید و هیجانات خود را تنظیم نمایید.
چیزی را در زندگیتان تغییر دهید
اگر خشم شما ناشی از موقعیت و شرایط خاصی در زندگیتان است که مطمئناید ناراحتتان میکند، پس بهترین کار این است که تا جایی که ممکن است تغییری در آن ایجاد کنید. مثلا فرض کنید شغل فعلیتان سبب نیتی و خشم شما شده و هر روز که قرار است به محل کارتان بروید، موجی از خشم شما را دربرمیگیرد و حالتان را بد میکند. البته بهترین کار این است که شغل دیگری پیدا کنید، اما اگر واقعا امکان این کار وجود ندارد، سایر گزینهها را بررسی کنید، مثلا درخواست تغییر سِمت بدهید یا حتی شاید بتوانید با تغییر و تحولاتی در نحوهی انجام امور و وظایفتان تا حدودی اضطراب خود را تسکین بدهید و راضیتر باشید.
شما بیشتر از هر کس دیگری به موقعیت خود واقفاید و هر انتخابی که بکنید و هر راه حلی که امتحانش کنید، بهتر از این است که هیچکاری نکنید و ناامید و خشمگین، همچنان شرایط را تحمل کنید. جستجوگر باشید تا راه حلها خودشان را نشان بدهند. گاهی هیچ درِ جدیدی به رویتان باز نمیشود مگر اینکه یک درِ قدیمی را ببندید و از انرژی منفی آن خود را رها کنید.
تنفس عمیق را تمرین کنید
وقتی عصبانی هستید، تنفستان تند و سطحی میشود و باعث میشود بیشتر احساس اضطراب کنید. هر وقت احساس خشم کردید، کمی برای خودتان وقت بگذارید و آگاهانه و عمیق نفس بکشید. هر روز چند دقیقه را به این تمرین اختصاص دهید تا به آن عادت کنید. تنفس عمیق و آرام، ضربان قلبتان را پایین میآورد و اجازه میدهد اکسیژن بیشتری به سیستمتان وارد شود. بعد از مدتی خودتان نیز متوجه میشوید که به طور کل، آرامتر و متمرکزتر شدهاید.
با کسی حرف بزنید
صحبت کردن با یک دوست قابل اطمینان یا یکی از اعضای خانواده که ارتباط صمیمیتری با او دارید یا حتی یک مشاور به شما کمک میکند تا حدودی از احساس خشم رها شوید. درد دل کردن، گاهی واقعا مانند یک داروی آرامبخش عمل میکند.
خشمتان را احساس کنید، نه انکار
یکی از بهترین کارها برای رسیدن به یک حس بهتر این است که خشم خود را واقعا احساس کنید. اگر سعی کنید خشمتان را انکار یا سرکوب کنید، قویتر خواهد شد. هرگز بابت خشمگین بودن خودتان را سرزنش نکنید. یادتان باشد خشم یک احساس طبیعی است و شما آدم بدی نیستید. شما فقط یک آدم معمولی هستید و هر آدمی زمانی در زندگی خود دچار احساس خشم میشود، چه آن را بپذیرد و چه انکارش کند.
جسارت داشته باشید و حرفتان را بزنید
گاهی مسئلهای وجود دارد که لازم است مطرح شود تا از خشم و نیتی رها شوید. مثلا شاید نیاز دارید از رئیستان درخواست افزایش حقوق کنید. مدتهاست احساس میکنید کار و مسئولیتهایتان سنگین است و حقوقی را که که لایقش هستید دریافت نمیکنید. شاید رئیس شما نسبت به احساسی که دارید هیچ اطلاعی ندارد. شما باید آنچه را در فکرتان دارید مطرح کنید. حتی اگر به آنچه میخواهید نرسید، حداقل حرفتان را زدهاید و شاید رئیس شما بتواند متقاعدتان کند که چرا امکان افزایش حقوق وجود ندارد. تا زمانی که مسالمت آمیز و محترمانه درخواستهای خود را مطرح کنید، کسی نمیتواند ایرادی از شما بگیرد و محکومتان کند.
کلام پایانی
خشم شما، مانند نوری است که بر ترسهایتان تابیده میشود تا شما آنها را ببینید و فکری به حالشان بکنید. پنهان کردن خشم در درازمدت به صورت بیماری و مشکلاتی در سلامتی خودش را بروز میدهد و شما باید پیش از آنکه دیر شود، از این خشم خود را رها کنید. تلنبار کردن خشم، راه حلی بسیار کوتاه مدت و ناسالم است. فراموش نکنید که همهی هیجانات ما، که خشم نیز جزئی از آنهاست، علامت یک چیز خوب یا بد هستند و باید به عنوان ابزارهایی ارزشمند در تمام تجربیات زندگی خود از آنها استفاده کنید.
منبع: infinitesoulblueprint
برترینها: جنگ جهانی اول با ترور فرانتس فردیناند» آرشیدوک اتریش آغاز شد و همه امروز موافقند که نیازی نبود به این دلیل یک جنگ جهانی راه بیفتد. پیامد این جنگ، مرگ میلیونها سرباز و غیرنظامی، فلج شدن اقتصاد و درد جادوانه در سرتاسر جهان بود.
جنگ آخرین چیزی است که هر ملتی آرزویش را دارد، چون در نهایت همه چیزهای زیادی را از دست خواهند داد. امروزه افراد بیشتری تلاش میکنند تا راه حلهای دیپلماتیک برای مشکلات پیدا کنند، اما جنگهایی وجود دارد که جهان به سختی میتواند آنها را فراموش کند. در این مطلب جنگهایی را معرفی میکنیم که به بیهودهترین و احمقانهترین دلیلها آغاز شدند.
جنگ بَسوس
جنگ بسوس بین دو قبیله باستانی در عربستان سعودی اتفاق افتاد. این جنگ در نتیجه کشتن شتری اتفاق افتاد که متعلق به مردی به نام سعدبن شمس، برادرزاده زنی به نام البسوس بود.
شتر او وارد چراگاه مخصوص یک قبیله دیگر شد. برادرزاده البسوس رهبر قبیله بَکر بود در حالی که سایر شترها متعلق به قبیله رقبیب، یعنی تقلیب بودند. جنگ وقتی شروع شد که رئیس قبیله تقلیب فهمید که یکی از شترها متعلق به او نیست و آن را کُشت. سپس برادرزاده البسوس این خبر را شنید و رئیس تقلیب را کشت. این جرقه جنگ بین دو قبیله شد که ۴۰ سال طول کشید و کشتگان زیادی به جای گذاشت.
جنگ صندلی طلایی
صندلی بدون پشتی طلایی، تخت سلطنتی قوم آشانتی بود و اعتقاد بر این بود که روحیه امپراتوری آشانتی را حفظ میکند. این صندلی بسیار محترم بود، فقط افراد کمی شانس این را داشتند که از نزدیک آن را ببینند چه برسد به اینکه روی آن بنشینند. آشانتیها ساکنان سواحل غربی آفریقا هستند که غنای امروزی است. در آن زمان، در دهه ۱۹۰۰، وقتی رئیس آشانتی در تبعید بود، بریتانیاییها سعی در استعمار سرزمین آنها و به دست آوردن صندلی طلایی داشتند.
در ۲۵ مارس ۱۹۰۰، حاکم انگلیسی سِر فردریک میچل هاجسون» خواستار نشستن روی این صندلی شد و میخواست آن را با خود به انگلستان ببرد و به ملکه بدهد. آشانتیها نتوانستند این بیاحترامی بزرگ را تحمل کنند، از این رو مادر رئیس قبیله، مردم را تحریک کرد تا با آنها بجنگند. جنگی که سه ماه طول کشید و کشتههای زیادی به جا گذاشت. بعدها نیروهای بریتانیایی با درخواست پشتیانی پیروز شدند. پیامد این جنگ کشته شدن بیش از هزار سرباز و غیرنظامیان بیشماری بود.
نبرد کرنسبش (Karansebesh)
نبرد کرانسبش یک جنگ احمقانه بود که باعث شد ارتش اتریش هزاران نفر از مردان خود را بکُشد. در ۱۷ سپتامبر ۱۷۸۸، در جریان جنگ اتریش و ترکیه، ۱۰۰هزار سرباز اتریشی در نزدیکی شهر کرنسبش اردو زدند. گروهی از پیشاهنگان ارتش از رودخانهای که در آن نزدیکی بود عبور کردند تا مطمئن شوند که دشمن از اردوگاه آنها دور است. آنها در راه با گروهی از کولیها آشنا شدند که مقدار زیادی نوشیدنی محلی داشتند و مقداری از آن را به سربازان دادند. عدهای از سربازان متوجه این موضوع شدند و از پیشاهنگان تقاضای سهم کردند، اما آنها امتناع کردند، به همین دلیل درگیری شدیدی بین آنها اتفاق افتاد.
آنها به هم تیراندازی کردند، بقیه سربازان هم فکر کردند دشمن به آنها حمله کرده و وارد درگیری و تیراندازی شدند و بقیه اردوگاه هم به آنها پیوستند. تا صبح حدود ۱۰هزار سرباز، توسط نیروهای خودی کشته شدند.
جنگ خوک
امروزه روابط آمریکاییها و انگلیسیها با هم خوب است، اما یک قرن پیش، قضیه بسیار متفاوت بود. جزایر سن خوان بین واشنگتن و ونکوور قرار دارد، اما مالکیت این سرزمین هیچوقت به وضوح توسط آمریکا و بریتانیا مشخص نشد. در اوایل دهه ۱۸۰۰، شرکت بریتانیایی هادسون یک مرزعه پرورش خوک در این جزیره برپا کرد. بعدها، در سال ۱۸۵۹، ساکنان آمریکایی نشان دادند که فکر میکنند این سرزمین متعلق به آنها است. این باعث تنش شدید بین دو اردوگاه همسایه شد و هرکدام ادعای مالکیت این زمین را داشتند.
در پانزدهم ژوئن ۱۸۵۹، یکی از ساکنان آمریکایی خوکی را دید که در حال کندن زمین است و به خاطر آسیبی که به املاکش رسانده بود به آن شلیک کرد. کار او بریتانیاییهای را خشمگین کرد. وقتی پلیس سعی کرد این مرد آمریکایی را دستگیر کند، او خواستار حمایت نظامی شد، چون مورد آزار یک دولت خارجی قرار گرفته بود.
در ماه آگوست، ۵ کشتی بریتانیایی با ۲۰۰۰ سرباز با سربازان آمریکایی در ساحل مسلح به توپهای آماده روبرو شدند. خوشبختان هر اردوگاه دستور شلیک در صورت شلیک را صادر کرده بودند، بنابراین هیچ کدام شلیک نکردند. این نبرد ۶ هفته طول کشید، اما تنشها ۱۲ سال ادامه یافت تا اینکه آمریکا کنترل این جزیره را به دست گرفت.
جنگ بر سر گوش جنکینز
در سال ۱۷۳۱ بر سر گوش یک مرد، جنگی به راه افتاد. اسپانیاییها عهدنامهای امضا کرده بودند که به بازرگانان انگلیسی اجازه میداد ۵۰۰۰ تن کالا و هر تعداد برده که میخواستند از مستعمرات اسپانیایی ببرند، چیزی که فرانسویها را واقعا عصبانی کرد. این معاهده صلح نبود، چون دو منطقه بیشتر اوقات در جنگ بودند.
در سال ۱۷۳۱ جولیو فاندینو، فرمانده گارد ساحلی اسپانیا سوار یک کشتی بریتانیایی شد و رابرت جنکینز، کاپیتان کشتی را متهم به قاچاق کرد و به عنوان مجازات، گوش او را برید. در سال ۱۷۳۸، پارلمان بریتانیا در مورد این مساله جلسهای برگزار کرد. جنکینز گوش قطع شده خود را آورد و آنقدر بریتانیاییها را عصبانی کرد که اعلام جنگ کردند. ۴۰۷ کشتی بریتانیایی و ۱۸۶ کشتی اسپانیایی از بین رفتند و بیش از ۲۴هزار سرباز در جنگی کشته شدند که در نهایت بدون هیچ پیروزی به پایان رسید.
جنگ شیرینی
در اواخر دهه ۱۸۳۰، فرانسویها و مکزیکیها درگیر جنگ احمقانهای شدند: جنگ بر سر شیرینی! دولت فرانسه از ناتوانی مکزیک برای پرداخت بدهیهای خود عصبانی بود. تنشهای دیپلماتیک همزیستی شهروندان فرانسوی و مکزیکی را دشوار کرده بود، به همین دلیل کشمکش و درگیری بسیار رایج بود. در سال ۱۸۳۸ یک شیرینیپز فرانسوی به دولت فرانسه شکایتی مبنی بر غارت مغازه اش ارائه داد.
او ادعا کرد که مغازهاش در مکزییتی که ۶۰هزار پزو ارزش داشته، غارت شده است. پادشاه فرانسه هم از او حمایت کرد و از مکزیک خواست خسارت این مرد را پرداخت کند و چون مکزیک امتناع کرد، جنگ به راه افتاد. فرانسه ناوگان جنگی خود را فرستاد و ۱۲۰ نفر کشته و بیش از ۱۸۰ نفر مجروح شدند. آمریکا دو کشور را دعوت به مذاکره کرد. پس از مذاکره، ۶۰هزار پزوی شیرینیپز به او داده شد.
جنگ پرچم
جنگ پرچم از مارس ۱۸۴۵ تا ژانویه ۱۸۴۶ در نیوزیلند اتفاق افتاد. در ششم فوریه، امضای معاهده ویتانگی به بریتانیاییها اجازه داد قانونا نیوزیلند را تصرف کنند که مورد قبول قبایل محلی نبود. انگلیسیها کنترل خود را بیشتر کردند و پایتخت را از ویتانگی به اوکلند منتقل کردند. این موضوع برای قبیله مائوری که قبلا توافقنامهای را برای حفظ استقلال خود امضا کرده بودند، بسیار ناراحت کننده بود.
بعد از اینکه این منطقه به خاطر انتقال پایتخت درآمد زیادی را از دست داد، برعلیه انگلیس شورش کردند. آنها در ۸ جولای ۱۸۴۴، میله پرچم ملی انگلیس را بریدند، اما طولی نکشید که بریتانیا پرچم جدیدی برپا کرد که باز هم بریده شد. طی شش ماه، سه بار پرچم قطع شد و دوباره جایگزین شد. این مدتی ادامه یافت تا اینکه ۶۰۰ مرد مسلح از قبیله مائوری به شهر حمله کردند و با بریتانیاییها جنگیدند و علیرغم تعداد کمشان پیروز شدند.
جنگ به خاطر دیر رسیدن اخبار
این جنگ دیگری بین آمریکا و انگلیس بر سر نیواورلئان بود. نیروهای انگلیسی به امید تصرف نیواورلئان در ۸ ژانویه ۱۸۱۵ راهی لوئیزیانا شدند و نمیدانستند که امضای معاهده صلح، کنترل این منطقه را به آمریکا داده است. نیروهای انگلیسی با مقاومت گسترده نیروهای آمریکایی در مرز روبرو شدند و جنگ بین آنها یک هفته طول کشید. تا اینکه فهمیدند این جنگ بیهوده است، چون پیمان صلح در ۲۴ دسامبر سال قبل امضا شده است، اما رسیدن خبر در آن زمان زیاد طول میکشیده است.
جنگ ماهی
این جنگ بین بریتانیا و ایسلند بر سر چند صد متر منطقه ماهیگیری اتفاق افتاد. در سال ۱۹۵۸، ایسلند ادعا کرد که فقط ایسلندیها حق ماهیگیری در ۱۹.۵ کیلومتر از منطقه ساحلیشان را دارند. انگلیسیها از این موضوع زیاد خوشحال نشدند، چون این عدد ۶.۵ کیلومتر بیشتر از چیزی بود که قبلا توافق کرده بودند. تنش بین آنها بالا گرفت و کاپیتانها شروع به پرتاب ماهی به یکدیگر کردند. وقتی گشت ایسلند سعی کرد سوار یک کشتی انگلیسی شود و انگلیسیها با تبر او را دنبال کردند، این درگیری شدت گرفت.
ایسلند حتی سعی کرد یک کشتی انگلیسی را منفجر کند اما آنها هم توسط دستهای از قایقهای انگلیسی دنبال شدند. در پایان ، ایسلند با ۶ کشتی در برابر ناوگان سلطنتی بریتانیا قرار گرفت. در سال ۱۹۸۶ بود که انگلیسیها بعد از اینکه مورد تمسخر بین المللی قرار گرفتند و پول زیادی را هزینه نظامی کردند، تصمیم گرفتند کنار بکشند و به ایسلند اجازه دهند آبهای خود را حفظ کند.
جنگ دیگ سوپ
این یکی از جالبترین جنگهای تاریخ است، زیرا امپراتور مقدس روم به خاطر یک دیگ سوپ، اعلام جنگ با هلند کرد. این جنگ در سال ۱۷۸۴ در هلند اتفاق افتاد. در آن زمان هلند به دو بخش هلند شمالی و هلند اتریشی تقسیم میشد که تحت حمایت امپراتور مقدس روم بود. از اواخر دهه ۱۵۰۰ هلند شمالی مانع استفاده کشتیهای تجاری از رودخانه شلده برای دسترسی به بلژیک تحت حکومت اتریش میشد. در سال ۱۷۸۴ امپراتور تصمیم گرفت سه کشتی به رودخانه بفرستد و انتظار نداشت هلندیها متوجه آمدن آنها شوند. اما اشتباه میکرد. هلندیها متوجه شدند و تنشها شدت گرفت. کشتی جنگی هلندی یک گلوله شلیک کرد که به دیگ سوپی که روی کشتی رومی بود برخورد کرد. این به تنهایی باعث شد ارتش او تسلیم شوند. امپراتور در ۳۰ اکتبر ۱۷۸۴ اعلام جنگ کرد اما کسی او را جدی نگرفت، چون این فقط یک دیگ سوپ بود!
منبع: top10hq
برترینها: در جهان کشوری را نمیتوان یافت که دارای پرچم نباشد. استفاده از پرچمها قدمتی به اندازه تاریخ بشر بر روی زمین دارد. هر کشوری در جهان را اول با نماد و پرچمش میشناسندو هر کدام از این پرچمها معنای متفاوتی نسبت به پرچم دیگر کشورها دارند. در ادامه با برترینها همراه باشید تا حقایقی جالب و عجیب در مورد پرچمهای ملی کشورهای مختلف را برای شما بیان کنیم که ممکن است برایتان جالب باشند.
۱. پرچم فیلیپین از دو رنگ اصلی قرمز و آبی تشکیل شده و هر دو حالت قرارگیری رنگها، چه قرمز بالا باشد و چه آبی، صحیح است، اما معنای مختلفی دارد. در حالت عادی، رنگ آبی بالا قرار میگیرد، اما اگر رنگ قرمز در بالا دیده شود، به معنای آن است که فیلیپین در شرایط جنگی قرار گرفته است.
۲. پرچم مربوط به اولین دوره از مسابقات المپیک در سال ۱۹۲۰ به مدت ۷۷ سال ناپدید شد، تا اینکه یکی از ورزشکاران المپیکی آن دوره، در روزهای پایانی عمرش آشکار کرد که این پرچم تمام این مدت در چمدان او بوده است!
۳. از پرچم آمریکا هرگز نباید برای اهداف تبلیغاتیی استفاده شود.
۴. در دانمارک سوزاندن پرچم کشورهای دیگر غیرقانونی است، اما سوزاندن پرچم ملی دانمارک اشکال قانونی ندارد.
۵. بر روی پرچم ملی کشورمان، ۲۲ الله اکبر» به رنگ سفید و به نشانه پیروزی انقلاب در روز ۲۲ بهمن در حاشیه پایین رنگ سبز و حاشیه بالای رنگ سرخ جای گرفته اند. نماد وسط پرچم نیز طراحی زیبایی از کلمهی الله به شمایل گل لاله است.
۶. پرچم موزامبیک تنها پرچم در دنیا است که در آن یک جنگافزار (مسلسل کلاشنیکف) یکی از اجزای تشکیل دهندهای است.
۷. جمهوری ایرلند و ساحل عاج دارای پرچمهای ملی است که از سه رنگ یکسان تشکیل شده اند، ولی ترتیب رنگ در دو پرچم مع است.
۸. پرچم افغانستان به همراه پرچم اسپانیا و پرچم کامبوج تنها پرچمهایی هستند که در آنها طرح ساختمان وجود دارد.
۹. از سال ۱۹۷۷ تا ۲۰۱۱ میلادی، پرچم کشور لیبی، تنها پرچم جهان بود که تنها از یک رنگ تشکیل شده بود.
۱۰. پرچم کشور نپال تنها پرچمی ملی است که چهار گوش نیست. این پرچم از دو مثلث روی هم تشکیل شده است و نماد دو قله کوه اورست هستند که در مرز این کشور قرار گرفته است.
۱۱. در ۷ دسامبر سال ۲۰۱۴، رکورد بزرگترین پرچم انسانی جهان در کتابهای گینس در شهر چنای هند شکسته شد. در این رکوردشکنی بیش از ۵۰٫۰۰۰ داوطلب هندی با تشکیل دادن طرح پرچم هند در یک ورزشگاه، رکورد بزرگترین پرچم انسانی را از آن خود کردند.
۱۲. پرچم بریتانیا یکی از پر نقش و نگارترین پرچمهای جهان است. پرچم بریتانیا دارای پس زمینهای سورمهای رنگ است و در آن ۳ صلیب مختلف در هم ادغام شده اند. در این پرچم ۳ صلیب مختلف از انگلیس، ایرلند و اسکاتلند با هم ادغام شده اند و نشانی از اتحاد را در این پرچم نشان داده اند. البته و جزئی از بریتانیا است، اما در پرچم این کشور از آن اثری نیست و دلیلش این است که در زمان طراحی این پرچم، و عضوی از بریتانیا نبوده است.
۱۳. تنها پرچمهای جهان که به شکل مربع هستند، پرچمهای کشورهای سوئیس و واتیکان هستند.
۱۴. پرتغال تنها کشوری است که یک وسیله علمی روی پرچمش دارد: یک کره مشبک برای محاسبه مختصات در نجوم که یادآور دریانوردان پرتغالی و سفرها و اکتشافات جغرافیایی آن هاست.
۱۵. قطر درازترین پرچم جهان را دارد. طول آن به بیش از دو برابر ارتفاعش میرسد و نسبت آنها ۱۱ به ۲۸ است.
منبع: indiatoday
وبسایت فرادید - عاطفه رضواننیا: آدولف هیتلر در آخرین وصیتنامه و شهادت خود نوشت: من اکنون، پیش از آنکه به این وجودِ خاکی پایان دهم، تصمیم گرفتم دختری را به همسری اختیار کنم که بعد از سالها دوستی وفادارانه، تصمیم گرفت داوطلبانه به شهری که تقریباً محاصره است، باز گردد و سرنوشتش را با من سهیم شود. آرزوی اوست که در زمان مرگ همسر من باشد.
اوا براون و هیتلر
فرادید| هیتلر در سال ۱۹۳۰ به یکی از منشیهای خصوصی خود وظیفهای محول کرد که نیازمند رازداری و احتیاط بود: بررسیِ اصل و نسبِ دختری ۱۷ ساله که هیتلر او را در یک استودیوی عکاسی در مونیخ، جایی که او به عنوان دستیار کار میکرد، ملاقات کرده بود. هیتلر میخواست مطمئن شود دختر از نژادِ خالصِ آریایی است. مارتین بُرمن، منشی خصوصی هیتلر، بعد از آنکه تحقیقاتِ خود را تکمیل کرد به هیتلر اطمینان داد در خونِ اِوا براون، همان دختری که در استودیوی عکاسی کار میکرد، حتی یک قطره خونِ غیر آریایی هم پیدا نمیشود.
از آن زمان به بعد بود که هیتلر مرتباً به استودیو میرفت و اِوا را با خود به سینما یا رستوران میبرد. هیتلر از سال ۱۹۳۲ روابطِ نزدیکتری را با اِوا آغاز کرد. از بعضی جهات، اِوا شباهتی به نگیِ قالبیِ حزب نازی نداشت: او سیگار میکشید، داستانِ آخرین رقصندههای آمریکایی را دنبال میکرد، مجلات مد را میخواند و آرایش میکرد. اما از جهاتِ دیگر، او مطلوبِ هیتلر بود: ورزشکار و خوشهیکل بود، یک بلوندِ واقعی بود و تقریباً هیچ علاقهای به ت نداشت؛ و از همه اینها بهتر این بود که او به لحاظِ احساسی هنوز نابالغ بود و به راحتی میشد ذهنیت او را دستکاری کرد.
سال ۱۹۳۹. اوا براون و خواهرش در سمت چپ و راست هیتلر ایستاده اند
اِوا بعد از آنکه به هیتلر اجازه داد اغوایش کند و با او همبستر شود، دچار آشفتگیِ روحی شد، او تصور میکرد رها شده است، زیرا به ندرت هیتلر را میدید. یک روز، اِوا در اوجِ استیصال، نامه خداحافظیاش را نوشت و به خودش شلیک کرد. گلوله به گردنش اصابت کرد و درست از کنار شاهرگ عبور کرد. اِوا که به شدت خونریزی داشت، توانست در همان حال دکتر را خبر کند. هیتلر از شنیدن خبرِ اقدام به خودکشیِ اِوا شوکزده شد و به اِوا قول داد بیشتر با او ملاقات داشته باشد؛ تعهدی که هیتلر فقط چند سال به آن پایبند ماند.
در سال ۱۹۳۵، او حتی برای هفتهها با اِوا تماس تلفنی هم نگرفت. وقتی اِوا بالاخره موفق شد هیتلر را برای دو ساعت ملاقات کند، هیتلر حتی بدون اینکه خداحافظی کند راهیِ برلین شد. اِوا دو ماهِ تمام نوساناتِ خلقی شدید را تجربه میکرد، وقتی در ماه مه آن سال حالت هیستری شدیدی را تجربه کرد برای آنکه بخوابد قرص خواب را بیشتر از حدِ مجاز مصرف کرد. این بار خواهرش به موقع او را پیدا کرد. در این مقطع بود که هیتلر فهمید باید رابطه خود با اِوا را آشکار و عمومی کند.
او اِوا را با خودش به راهپیماییهای حزبِ نازی در نورمبرگ برد و او را به یک بانویِ به مراتب بلوندتر از اِوا به نام مگدا گوب» معرفی کرد. مگدا همسرِ رئیسِ تبلیغاتِ حزبِ نازی بود که از دیدنِ دختری دمدمیمزاج» با چهرهای ناراضی» در جایگاهِ ویآیپی بسیار متعجب شده بود. وقتی اظهارنظرهای منفیِ مگدا درباره اِوا به گوشِ هیتلر رسید، هیتلر به قدری عصبانی شد که مگدا را برای ۶ ماه ملاقات نکرد.
هیتلر در سال ۱۹۳۶ اِوا را با خود به بِرگُف، استراحتگاهش در کوه آلپ در نزدیکیِ برشتسگادن، برد. اما نمیخواست سروکله این معشوقه، وقتی او با دولتمردان خارجی یا افرادِ مهم مملکتی ملاقات دارد، در اطرافش پیدا شود. اِوا اغلب در اتاقش حبس میشد یا به ویلایش در مونیخ بازگردانده میشد یا به او گفته میشد چند ساعتی در محل حضور نداشته باشد.
با این حال، نفوذِ بیصدای اِوا بود که باعث شد ژوسف و مَگدا گوب هرگز فکر خرید ملکی در نزدیکی محل اقامت اِوا را در سر نپرورانند. یک روز مگدا که آن زمان در ماههای پایان بارداریاش بود و خم شدن برایش کار ناممکنی بود از اِوا پرسید: آیا برایش اشکالی ندارد بندِ کفش او را ببندد. اِوا زنگ را با خونسردی به صدا درآورد و از پیشخدمتش خواست این کار را برای مگدا انجام دهد.
زندگی در برگف بسیار آرام بود. اغلب روزها، هیتلر و اِوا در ساعتِ ۴ عصر با هم کیک و چای میخوردند و هیتلر نیز در حالیکه روی صندلی نشسته بود خوابش میبرد. شبها به دیدنِ فیلم یا یکی از سخنرانیهای بیپایانِ هیتلر که طی آن مخاطبان تلاش میکردند بیدار بمانند، میگذشت.
در طولِ دوران جنگ اِوا تلاش کرد بیشتر از قبل خودش را تحمیل کند. وقتی نازیها استفاده از لوازم آرایشی را ممنوع کردند او به آنها اثبات کرد باید در موردش استثنا قائل شوند؛ و وقتی ن معمولی مجبور بودند از دستمالهای خانگی در روزهای عادت ماهیانه استفاده کنند او اصرار داشت که نوار بهداشتی مصرف کند. سهمیهبندی لباس هیچ اثری روی او نداشت. اِوا همچنان هر روز سه دست لباس تعویض میکرد – یک لباس برای ناهار، یکی برای چای و یکی برای شام که اغلب از بهترین خانههای مد در ایتالیا و فرانسه خریداری شده بودند.
وقتی مشخص شد که آلمان در حال شکست است، او اصرار کرد در پناهگاهِ هیتلر در برلین به او بپیوندد. او به منشیِ خصوصی هیتلر گفت: آمادهام، چون همه چیزهای خوب زندگیام را به رئیس» مدیونم.» فضای جشن تولد هیتلر در ۲۰ آوریل سال ۱۹۴۵ بیشتر از معمول غمناک بود. آن روز صبح، توپخانه شوروی بمباران شهر را آغاز کرده بود. هیتلر خیلی زود به تختخواب رفت. اما اِوا میخواست قدری بیشتر خوشگذرانی کند. یکی از منشیهای جوانِ هیتلر حالِ اِوا را اینطور توصیف کرده است: اِوا آتشی خاموشنشدنی در چشمهایش داشت؛ او میخواست برقصد، نوشیدنی بنوشد و فراموش کند.»
در روز ۲۹ آوریل، اِوا و هیتلر زن و شوهر شدند. چند ساعت قبل از مراسم عروسی، هیتلر در آخرین وصیتنامه و شهادت خود نوشت: من اکنون، پیش از آنکه به این وجودِ خاکی پایان دهم، تصمیم گرفتم دختری را به همسری اختیار کنم که بعد از سالها دوستی وفادارانه، تصمیم گرفت داوطلبانه به شهری که تقریباً محاصره است، باز گردد و سرنوشتش را با من سهیم شود. آرزوی اوست که در زمان مرگ همسر من باشد.»
در این مهمانی، که با حضور بُرمن و گوب برگزار شد، اِوا یک لباسِ ابریشمی به تن کرده بود و بهترین جواهراتش را انداخته بود. راننده هیتلر درباره این صحنه گفته است: اگرچه پناهگاه زیر آتشِ خمپارهها بود، اما فضای مهمانی، فضایِ شادی بود. نوشیدنی و ساندویچ وجود داشت و همه آنها دلتنگی برای گذشته را نشان میدادند.»
روز بعد، در ساعتِ ۳.۱۵ دقیقه، هیتلر و اِوا در فضای خصوصی خودشان پذیرایی شدند. پیشخدمتِ هیتلر و بُرمن پیش از ورود به اتاق چند لحظه ایستادند. وقتی بُرمن دو جنازه را روی کاناپه دید رنگش مثل گچ سفید شد.» هیتلر سم مصرف کرده بود – سیانور – و بعد با یک هفتتیر با گلولههای ۷.۶۵ میلیمتری، که جلوی پایش روی زمین افتاده بود، به شقیقهاش شلیک کرده بود. اِوا لباسِ سیاه به تن داشت و در کنار او روی زمین افتاده بود. پیشخدمتِ هیتلر درباره این صحنه گفته است: آثار سم روی صورتِ زیبای اِوا مشاهده میشد، او ۳۳ سالش بود.»
السا، همسرِ هِس
هِس یک نازی متعصب و معاونِ هیتلر در بین سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۱ بود. او هر سال به مناسبت فرارسیدن کریسمس در رادیو پیام تبریک داد، در تعداد زیادی راهپیماییهای فاشیستی سخنرانی کرد و قوانینی علیه حقوقِ یهودیانِ آلمانی» امضا کرد.
السا پرلِ ۲۰ سالش بود و در خوابگاهی دانشجویی در مونیخ زندگی میکرد که با یکی از ساکنانِ خوابگاه تصادفی ملاقات کرد. او یک یونیفرم قدیمی به تن داشت که بعضی جاهایش پاره شده بود. چهره استخوانیِ این مرد با ابروهایِ پرپشت و تقریباً پیوسته، چشمهای گودافتاده و حالتی نگران توجه السا را به خود جلب کرد. مرد خودش را رودولف هس معرفی کرد. السا که دختر یک پزشک بود در نگاهِ اول شیفتۀ این مرد شد. البته بعدها فهمید که هِس تمایلی به برقراری رابطه صمیمانه جنسی ندارد.
السا در سمت چپِ هس نشسته است
تداوم رابطۀ آنها مدیونِ علاقهمندی مشترکشان به هیتلر بود. آنها در سال ۱۹۲۰ فکر میکردند هیتلر مردی است که قرار است آلمان را در مسیرِ افتخار و شکوه قرار دهد. هِس ۲۶ ساله و یک کهنهسربازِ دورانِ جنگجهانیاول بود. او خیلی زود واردِ منازعاتی شد که بین طرفداران حزبِ نازی و مخالفانِ چپی رخ میداد. السا نیز وقتش را صرفِ پخش کردنِ برگههای تبلیغاتی حزب، نصب پارچهنوشته و تهیه رومه حزب میکرد. پاداشِ تمامِ این تلاشها این بود که میتوانستند وقتشان را با قهرمانشان سپری کنند.
السا بعدها گفته بود که هیتلر از اَدابازی لذت میبرد و هیچ چیزی را به اندازه گوش دادن به داستانهای خندهداری که خوب تعریف شود، دوست ندارد – البته منوط به اینکه خودش موضوعِ ادابازیها و داستانهای خندهدار نباشد. هیتلر به السا اعتمادِ زیادی داشت و یکی از نشانههای محکم آن این است که بعد از آنکه هِس به سمتِ معاونِ هیتلر منصوب و تبدیل به یکی از معدود مردانی شد که اجازه داشتند هر زمانی که میخواهند با هیتلر ملاقات کنند، السا کتابِ نبردِ من» هیتلر را ویراستاری کرد.
اِلسا ۷ سال در رابطهِ دوستی با هِس بود و دیگر نمیتوانست به این شکل از زندگی ادامه دهد. در این مقطع نیز هیتلر بود که یک روز که هر سه نفری در کافه نشسته بودند دستانِ اِلسا را گرفت و او را برای هِس خواستگاری کرد. هیتلر به السا گفت: آیا هرگز به ازدواج با این مرد فکر کردهای؟» هِس که قادر به ردِ درخواستِ هیتلر نبود، قبول کرد و آنها در سال ۱۹۲۷ با هم ازدواج کردند.
السا به همراه تنها فرزندش ولف
اما هِس تمایلی به رابطه شویی نداشت. السا به یکی از دوستانش درباره این وضعیت شکایت کرده و گفته بود: فکر میکنم یکی از دخترانِ صومعه هستم.» هِس در یک ویلای نسبتاً زیبا ساکن بود و در تعطیلات مرتباً به کوهپیمایی و اسکی میرفت. آنها دوست داشتند خودشان را طرفدار هنر نشان دهند و نقاشیهای نقاشِ امپرسیونیست، جورج شریمف، را گردآوری میکردند که بعدها حزبِ نازی او را به دلیل آنچه تنزلِ هنر نامید تقبیح کرد.
وقتی هیتلر – که همیشه از آثار شریمف نفرت داشت – در سالِ ۱۹۳۴ روی دیوارِ خانه این زن و شوهر نقاشیِ شریمف را دادید از شدتِ قبیح بودن» آن آشفته شد. تا آن زمان هِس انتخابی معقول برای موفقیتِ هیتلر بود؛ در سال ۱۹۳۴ بیش از ۱۰ سال بود که هِس رئیسِ حزب و دستِ راستِ هیتلر محسوب میشد. اما بعد از آن روز هیتلر نظرش را تغییر داد و به معاونِ مطبوعاتی خود گفت: نمیتواند اجازه دهد کسی که بویی از احساس نسبت به هنر و فرهنگ نبرده» معاونِ او باشد. هیتلر یگانه نازیای نبود که هِس را فاقد صلاحیت میدانست و موفق به کشفِ خطای او شده بود.
مگدا، همسرِ رئیسِ تبلیغاتِ هیتلر، ژوف گوب، نیز مدعی بود مهمانیهایی که در خانه هس برگزار میشود آنقدر کسالتآور است که بیشتر افراد از شرکت در آن امتناع میکنند.» هیچکس در این مهمانیها حق نداشت سیگار بکشد. مگدا میگوید: مکالمات به اندازه نوشیدنیها کسالتآور و بیمحتوا بود.» السا تلاشش را میکرد تا بیاعتناییِ همسرش را جبران کند، اما کار سختی بود. برای مثال، وقتی فیلمساز معروف رِنی رِفِنستال، برای صرفِ چای به خانه آنها سر زد، هِس بدون اینکه حتی کلمهای حرف بزند کنارش نشست. با اینکه این زوج توسطِ رهبرانِ نازی مسخره میشدند، اما کهنهگرایی و تعصبشان را کنار نمیگذاشتند.
السا و ولف
السا هر سال در مقابلِ همایشِ حزبِ نازی که در نورمبرگ برگزار میشد سخنرانی میکرد. نه او و نه همسرش حتی یکبار علیه قوانینی که وضع میشد، اعتراض نمیکردند. السا بدون اینکه متوجه باشد عصبانیت هیتلر را برانگیخته بود. هیتلر در محافل خصوصی مدام از جاهطلبی او» انتقاد میکرد و از اینکه او تلاش میکند بر مردان مسلط شود و بنابراین نگی خود را از دست داده است» شکایت داشت. هیتلر فکر میکرد ن نباید اندیشه ی داشته باشند و اگر دارند باید دهانشان را بسته نگه دارند.
اگرچه هیتلر خودش گیاهخوار بود، اما وقتی که السا و هس هم از او پیروی میکردند، عصبانی میشد. یکبار که هیتلر هس را برای صرف ناهار دعوت کرد، هس ظرف ناهارش را با این توضیح که غذای او باید مخصوص باشد و خاستگاهِ بیودینامیک داشته باشد» با خودش برد. این کار او هیتلر را عصبی کرد، طوریکه دیگر هرگز هس را برای صرف ناهار دعوت نکرد و گفت: بهتر است همیشه ناهارش را در خانه صرف کرند.
از آنطرف هس و السا از اینکه نمیتوانستند بچهدار شوند احساس نگرانی میکردند. آنها که خود را پرچمداران حزبِ نازی میدانستند، از اینکه نمیتوانستند یک عضوِ دیگر به این حزب اضافه کنند احساسِ شرم میکردند. هِس برای فائق آمدن به بیتمایلیاش به روابطِ شویی شروع به مصرفِ هورمون کرد. تلاش او جواب داد و السا در سال ۱۹۳۷ حامله شد. هس که علاقه زیادی به داشتنِ فرزندِ پسر داشت، دنبال زنبورها میکرد تا در یک بطری حبس کند و هر روز بشمردشان. یک افسانه مردمی میگفت، اگر در فصل تابستان تعداد زنبورها زیاد شود میتوانید انتظار داشته باشید که فرزندتان پسر شود.
وُلف، تنها فرزندِ آنها، همان سال به دنیا آمد. گوب میگوید، هِس رقصی از شادی داشت» گویی یک سرخپوست است که میرقصد.» او سپس به تمام رؤسای محلی حزب دستور داد تا از گوشهگوشه آلمان برایش کیسههای خاک» بفرستند تا برایش یک گهواره از خاکی که متعلق به کلِ آلمان است درست کنند و او زندگیاش را به صورتِ نمادین» بر خاکِ پدری آغاز کنید.
گوب این درخواست را بسیار عجیب توصیف کرد و یک کیسه کودِ کشاورزی از باغچه خانهاش برای هس فرستاد. چهار سال بعد السا متوجه شد همسرش بسیار آشفته است. او متوجه شد همسرش مخفیانه مشغول انجام کاری است. او واقعاً داشت کاری مخفیانه انجام میداد. ۱۰ ماه مه سال ۱۹۴۱، هس و السا در ساعتِ ۲ بعدازظهر با هم چای نوشیدند. السا به یاد میآورد: قبل از اینکه برود، دست مرا بوسید و در آستانه درِ اتاق فرزندمان ایستاد، او سپس چهرهای بسیار جدی به خودش گرفت و به فکر عمیقی فرو رفت.»
السا در بازگشت از ملاقات با هس به همراه ولف و همسرش. سال 1947
هِس، بدونِ اطلاعِ السا، سوار هواپیمایی شد و به سمتِ اسکاتلند پرواز کرد تا بین آلمان و بریتانیا صلح ایجاد کند. به نظر میرسد او در بازیهای المپیک تحتِ تأثیر دوکِ همیلتون قرار گرفته بود که تمایل زیادی به صلح با آلمان داشت. هس امیداور بود بتواند بریتانیا را متقاعد کند که جنگ را ترک کند – به این نحو هیتلر میتوانست تمام تمرکزش را روی تصرف روسیه بگذارد. وقتی هس آن شب به خانه بازنگشت، السا نگران شد. تا دور روز بعد نمیدانستیم چه اتفاقی افتاده است.» او همسرش را ۲۸ سال ندید. هیتلر به هیچوجه نتوانست علت کار همسر او را درک کند و با خشم و عصبانیت واکنش نشان داد. او به سرعت تمام کارکنانِ هس را دستگیر کرد و برخی از آنها را تا سالِ ۱۹۴۴ به اردوگاه فرستاد.
السا نیز مانند بقیه توسطِ منشی خصوصی هیتلر، مارتین برمن، بازجویی شد. برمن از السا خواست فهرست تمام اجناسی که در آپارتمانِ هس و متعلق به السا بود را تهیه کند. کاشف به عمل آمد که از تمام چیزهایی که در آپارتمانِ هس بود فقط قالیچهها به السا تعلق داشت و بقیه اموال دولتی بودند. یکی از معدود حامیانِ السا، اِوا براون، معشوقه هیتلر بود که به السا گفت: من تو و همسرت را از همه بیشتر دوست دارم. لطفا اگر چیزی برایت غیرقابلتحمل شد به من اطلاع بده، چون میتوانم بدونِ دخالتِ برمن با هیتلر صحبت کنم.»
شواهدی وجود دارد از اینکه این اِوا بوده که با تشویق هیتلر مانع از دستگیری السا شده است و از هیتلر درخواست کرده به السا مقرری ماهانه اختصاص دهد. البته هیچ کدام از این دو مورد مانع از آن نشد که همسر هس از حزب رانده نشود و آیندهای نامطمئن پیش روی خود تصور نکند.
هس فهمید دولتِ بریتانیا هیچ قصدی برای سازش با هیتلر ندارد. آنها معاون هیتلر را تا پایان جنگ زندانی کردند. او دو بار اقدام به خودکشی کرد. یکبار خودش را در هنگام فرود هواپیما در ارتقاع ۲۵ پایی به بیرون پرت کرد و یکبار تلاش کرد با یک چاقوی برشِ نان سینهاش را بشکافد. هیتلر بعد از چند ماه اجازه داد السا به هس نامه بنویسد – نامههایی که اغلب تا رسیدن ۸ ماه در راه بودند. هس در یکی از نامههایش به السا نوشت، خوشحال است میبیند» که او هنوز به رهبر حزب نازی وفادار است.
چند ماه بعد از پایان جنگ او در نامهای به همسرش نوشت اوقاتی که آنها با هیتلر سپری کرده بودند تجربههای انسانیِ شگفتآوری» بود و مایه مسرت است که او از ابتدا در به وجود آمدن شخصیتی منحصربهفرد» نقش داشته است.
هس در اکتبر سال ۱۹۴۵ به نورمبرگ منتقل و در یک دادگاه بینالمللی نظامی محاکمه شد. او به حبس ابد محکوم شد. او در دادگاه شخصیتی عجیب از خودش ساخته بود، رمان میخواند، با خودش حرف میزد و خوابش میبرد، درحالیکه در سلول بددهنی و پرخاشگری از خودش نشان میداد. وقتی به او پیشنهاد داده شد همسرش را ببیند، او از این کار خودداری کرد.
در جولایِ ۱۹۷۴، او به زندانِ اسپاندائو در برلین منتقل شد. او و السا به نامهنگاری ادامه میدادند. تا سال ۱۹۵۵، السا یک مهمانخانه در باوارین آلپ گشوده بود و یک اتاق را برای بازگشت همسرش رزرو نگه میداشت. او تا آخر عمرش برای آزادی هس تلاش کرد.
در سال ۱۹۵۷، هس دوباره اقدام به خودکشی کرد. این بار او هر دو مچش را با یک تکه شیشه برید. ۱۲ سال بعد او نزدیک بود از زخم معده جان خود را از دست بدهد. در آن هنگام بود که بالاخره پذیرفت السا و وُلف را یکبار دیگر ملاقات کند. آنها اجازه نداشتند همدیگر را لمس کنند و وُلف درباره این صحنه گفته است: نزدیک بود اشک مادرش سرازیر شود.»
بعد از آنکه هس بهبود یافت، بریتانیا، فرانسه و آمریکا موافقت کردند او را آزاد کنند. اما شوروی موافقت نکرد. آنها گفتند، مأموریتِ به اصطلاح صلح او، فقط برای این بود که به هیتلر کمک کند راحتتر بر اتحاد شوروری فائق آید. آنها همچنین به این نکته اشاره کردند که او هنوز یک نازیِ تغییرنایافته است و نوشتههای او در زندان نشان میدهد هم ضد-یهود است و هم نسبت به دموکراسی لیبرال نفرت دارد. اما قبول کردند ماهی یکبار ملاقاتی داشته باشد.
هس در سال ۱۹۷۷ تلاش کرد شاهرگش را با چاقو ببرد. السا او را آخرین بار در اکتبر سال ۱۹۸۱ دید، هس آن موقع دچار پلوریزی (درد در قفسه سینه همراه با تنگی نفس) و ضعف قلبی شدید بود. ولف پشت در زندانِ اسپاندائو با روشن کردن شمع شبزندهداری میکرد. اما بالاخره هس سرنوشتش را در دستانش گرفت: او در سال ۱۹۸۷، در سن ۹۳ سالگی، خودش را با کابل به دار آویخت. السا در سال ۱۹۹۵ در سن ۹۵ سالگی و در خانه سالمندان از دنیا رفت. از میانِ تمام چیزها، السا فقط اصولِ نامطبوعش را برای خودش نگه داشته بود.
منبع: The DailyMail
رومه سازندگی - مریم جعفرزاده: خاورمیانه بیشتر از هر منطقهای در جهان مستعد بحرانهای اجتماعی است. اقتصاددانان ریشه بحرانهای اجتماعی این منطقه را بیشتر اقتصادی میدانند. بهار عربی به جریان قیام مردمی و اعتراضاتی گفته میشود که از سال ۲۰۱۰ تعدادی از کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا را درنوردید و، چون این جریان کشورهای عربی را بیش از سایرین تحت تاثیر خود قرار داد، از آن با عنوان "بهار عربی" یاد میشود.
بر اثر برخی از این اعتراضات رژیمهای حاکم در چهار کشور عربی تونس، مصر، لیبی و یمن سرنگون و سه حکومت بحرین، اردن و تا حدی عربستان با مشکلات جدی روبهرو شدند؛ حکومت سوریه نیز دستخوش جنگ داخلی شد، اما سایر کشورهای عربی شرایط آرامتری را تجربه کردند.
بانک جهانی در گزارشی که اخیراً منتشر شده، به بررسی دلایل وقوع بهار عربی پرداخته است؛ میان عوامل متعددی که در این گزارش مورد بررسی قرار گرفتهاند، چهار عامل بیش از بقیه، قویترین تاثیر را در رضایت از زندگی مردم خاورمیانه و شمال آفریقا در آستانه بهار عربی داشتهاند که این عوامل عبارتند از: آزادی محدود، استانداردهای زندگی فرسوده، شرایط بازار کار ضعیف و حکمرانی ضعیف. در این گزارش ضمن تشریح پارهای از عواملی که ذکر شد، پاسخ دولتها به اعتراضات مردمی و مهمترین پیامدهای بهار عربی در کشوهای خاورمیانه و شمال آفریقا را بررسی میکنیم.
نابرابری
بهار عربی با مسائلی، چون برابری پا به میدان گذاشت و در صدر توجه عمومی قرار گرفت. این ایده که نابرابری درآمدی با آشفتگی ی در ارتباط است، موضوع جدیدی نیست و به دوران باستان و زمانی که فیلسوفان اجتماعی گمان میکردند نابرابری علت اصلی نیتی مدنی است، برمیگردد. امروز، نابرابری درآمدی بالا، عاملی بد برای وفاق اجتماعی و ثبات ی شناخته میشود که میتواند بهنوبه خود روی سرمایهگذاریها، رشد پایدار و پیشرفت جامعه بشری تاثیر منفی بگذارد. علاوه بر این، قدرت تحمل نابرابری درآمدی در کشورهای مختلف و زمانهای مختلف متغیر است.
شواهد تجربی گزارش بانک جهانی نشان میدهد طبقه متوسط در بسیاری از کشورهای عربی در حال توسعه تحت فشار قرار گرفته است. این موضوع در مصر و یمن، جایی که پویایی رفاه منفی بوده، بسیار شدیدتر بوده است. در کشورهای دیگر منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، رتبه طبقه متوسط رشد داشته ولی در آمد این طبقه یا کاهش داشته یا با نرخی پایینتر از درآمد فقرا رشد کرده، یا به اندازه سرعت رشد درآمد قشر مرفه افزایش نیافته است. علاوه بر این، در دوران بهار عربی و به خصوص از پایان دهه ۲۰۰۰ میلادی، اکثر مردم در کشورهای در حال توسعه خاورمیانه و شمال آفریقا ناامید بودند و نرخ نیتی افزایش یافته بود.
سندروم توسعه ناشادکام
دادهها نشان میدهد که رضایت از زندگی در بیشتر کشورهای در حال توسعه منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، قبل از آغاز بهار عربی، زیر سطح متوسط کشورهایی که در سطوح مشابه توسعه قرار داشتند، بود. همچنین با بررسی عمیقتر دادهها به این نتیجه میرسیم که این سطح پایین رضایت از زندگی در بیشتر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا، در سالهای نزدیک به آغاز بهار عربی، بهطور معناداری افت کرده بود. بهطور کلی در این منطقه، نابرابری در رفاه به نسبت بالا بود. در واقع سطوح نابرابری در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا قبل از آغاز بهار عربی، بعد از آمریکای لاتین و جزایر کارائیب در جایگاه دوم (در ردهبندی مناطق از نظر نابرابری در رفاه) قرار داشت.
این در حالی بود که به لحاظ نابرابری صرف پولی، منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا وضعیت چندان بدی نداشت و سطوح نابرابری پولی در این منطقه پایین بود. پدیده کاهش سطوح شادکامی طی زمان گذار از توسعه با سرعت معتدل به توسعه سریع، پارادوکسی را در ذهن ایجاد میکند؛ چیزی که آن را پارادوکس توسعه ناشادکام (unhappy development paradox) نامیدهاند. پارادوکس توسعه ناشادکام، به پارادوکس رشدی که منجر به افزایش سطوح شادکامی نمیشود، اشاره دارد. بانک جهانی سندروم توسعه ناشادکام، که یکی از ریشههای وقوع بهار عربی در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا است، را بازتابی از پایان یافتن عمر قرارداد اجتماعی (social contract) میداند.
نابودی قرارداد اجتماعی و نشانههای آن
تحلیلهای بانک جهانی این امکان را فراهم میکنند که افزایش نرخهای نیتی در این کشورها را به تقاضای مردم برای تغییر حکمرانی مرتبط سازیم؛ ارتباطی که بهویژه در کشورهای بهار عربی بسیار قوی بود.
نابرابری در کشورهای عربی، از طریق نشان دادن این موضوع که عمر قرارداد اجتماعی در این کشورها پایان یافت، حل شد. در واقع در بحث نابرابری در کشورهای بهار عربی، نابودی قرارداد اجتماعی بود و سطوح نابرابری بالا و در حال افزایش، نقش جرقه را داشت. شایان ذکر است بر اساس گزارش بانک جهانی نابودی قرارداد اجتماعی دلالتهای منفی برای بسیاری از جنبههای زندگی داشت. برخی از نشانههایی که طبق گزارش بانک جهانی حاکی از نابودی قرارداد اجتماعی پیش از بهار عربی در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا بودند، عبارتند از:
آزادی محدود و فضای رسانهای بسته؛ نیتی مردم از استانداردهای زندگی؛ ناخشنودی مردم از نرخهای بالای بیکاری، کاهش شغلهای خوب که به دلیل رشد بخش غیررسمی در بخش خصوصی وجود داشت؛ و نهایتاً نیتی مردم از فساد و پارتیبازیهای دولتی که باعث شده بودند فرصتهای موجود به منظور یافتن شغل برای افراد سختکوش و پرتلاش، دشوار شود.
ارتباط منفی بین خوشبختی و بیکاری ثابت کرده که متأثر از عوامل مختلف مانند کاهش درآمد، هزینههای روانی مانند اضطراب روانی، از دست دادن هویت و احترام به خود است. تاثیر مخرب بیکاری در خوشبختی برای افرادی که در بلندمدت بیکار هستند و همچنین افرادی که دارای فرصتهای شغلی محدود هستند، جدیتر میشود. عدم رضایت از شرایط بازار کار در کشورهای توسعه یافته MENA قبل از دوره بهار عربی بسیار زیاد بود. اشتغال در بخش غیررسمی مزایا و امنیت کمتری در سنین بالاتر دارد.
ناسازگاری بین میزان تحصیلات و فرصتهای اقتصادی، شکافی بین واقعیت و انتظارات ایجاد کرده است که رضایت از زندگی را در جوانان کاهش میدهد و حفاظت از بیعدالتی را تقویت میکند که منجر به افزایش مشارکت در ناآرامیهای اجتماعی میشود.
پاسخ دولتها به بهار عربی چه بود؟
بر اساس گزارش توسعه جهانی بانک جهانی، کشورها از چهار دسته نهاد دولتی برای برقراری امنیت و ثبات در خاک خود استفاده میکنند که این نهادها عبارتند از: نهادهای تحریم و بازدارندگی که انگیزه رفتارهای خشونتآمیز را کاهش داده یا به صفر میرسانند؛ نهادهای بازتوزیعی که منابع را با رعایت عدالت بین شهروندان دوباره توزیع میکنند؛ نهادهای تقسیم قدرت برای ایجاد فرآیند مشروع سازی فراگیر و ایجاد امکان مشارکت همگانی در نهادهای قدرت و نهادهای حل و فصل اختلافات که اگر منصفانه عمل کنند، انگیزه استفاده مستقیم شهروندان از خشونت را کاهش میدهند.
کشورهای عربی، عمدتا دو نوع اول این نهادها را ایجاد کردند که برای ساختار اجتماعی قدیمی، لازم بود. اکثر این دولتها، با برقراری تهای بازتوزیعی به ناآرامیها پاسخ دادند که هدف از آن تسکین خشم عمومی مردم بود. این ت در مواردی موفق عمل کرد و باعث حفظ ساختار اجتماعی کشورها شد.
مستندات بانک جهانی نشان میدهد این تهای بازتوزیعی شامل موارد مختلفی از جمله افزایش دستمزد، یارانه و حقوقهای بازنشستگی، تغییر در فرم کمکهای مالی اعطایی به مردم، ایجاد هزاران شغل در بخش دولتی و در مواردی اعلام برنامههایی برای تغییرات زیربنایی بود. مطالعات با هزینه این اقدامات در الجزایر و کشورهای نفتخیز عضو شورای همکاری خلیج فارس، بسیار بالا بود، طوری که به عنوان مثال در عربستان سعودی هزینه تغییرات اعمال شده برای آرام کردن افکار عمومی، به ۲۰ درصد تولید ناخالص داخلی این کشور رسید، اما آیا این کار برای فرونشاندن خشم مردم کفایت میکند؟
مهمترین پیام بهار عربی
اطلاعات ارائه شده در گزارش بانک جهانی نشان میدهد بیش از نابرابری اقتصادی، از میان رفتن همبستگی و قراردادهای اجتماعی منجر به شکلگیری بهار عربی شده است. توسعهای که در زمان استقرار ۵۰ ساله قرارداد اجتماعی قدیمی در این کشورها اتفاق افتاده بود، اگرچه چشمگیر بود، اما پایدار نبود. بخش دولتی بزرگ و ناکارآمدی وجود داشت که میزان پاسخگویی آن یا شنیدن صدای مخالفان در آن بسیار اندک بود. بخش خصوصی هم رشد بسیار اندکی داشت. در واقع مهمترین بخش قضیه که منجر به بهار عربی شد، این بود که مردم احساس "محرومیت نسبی" در مقایسه با مردمی که به نحوی به قدرت حاکم وصل بودند، داشتند.
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه عربی، رشد اقتصادی اندک بود و دولتها در ایجاد اشتغال و پرداخت هزینههای خدمات عمومی ناتوان بودند. این عوامل باعث نیتی گسترده طبقه متوسط شهری و ناامیدی جوانان در مورد آینده شغلیشان شد. بنابراین مردم خواهان تغییر وضعیت به حالتی بودند که شرایط اقتصادی و اجتماعی در آن به ثبات نسبی و قابل قبولی برسد؛ به این منظور سخن از ایجاد قرارداد اجتماعی جدیدی به میان آمد که جایگزین نمونه از بین رفته قبلی شود.
قرارداد اجتماعی جدیدی که در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا قرار است حاکم شود، بخش خصوصی را قوی میبیند که توسط دولتی کوچک و کارا پشتیبانی میشود. دولت همچنین باید مقابل مردم و خصوصاً در زمینه خدماتی که موظف به ارائه آنهاست، پاسخگو باشد. کشورهای نفتخیز باید توجه مضاعفی به افزایش بهرهوری داشته باشند. همچنین مدیریت ثروت ناشی از نفت باید مؤثر و درست باشد و به سرمایه فیزیکی یا انسانی تبدیل شود.
رویه قبلی حکومت، یعنی دولتی مسلط که نهتنها به شهروندان پاسخگو نبود که آنان را در فرآیند اداره کشور سهیم نمیکرد نیز باید کاملاً تغییر کند و شهروندان امکان حضور در مناصب مختلف ی و دولتی را داشته باشند. دولت در زمینه اقتصادی باید نقش حامی و تأمینکننده شرایط برای سرمایهگذاران بخش خصوصی را داشته باشد و به هیچ وجه در نقش رقیب بخش خصوصی در فعالیتهای اقتصادی ظاهر نشود.
مطالعات تجربی نشان میدهد همه کشورهای این حوزه مستعد بروز ناآرامیهای مدنی هستند، بروز و شدت این درگیریها در کشورهای مختلف منطقه ممکن است تفاوتهایی داشته باشد. برای جلوگیری از این امر، نهادهای حکمران باید تقویت شوند و به درستی و در راستای مشارکت همهگیر همه شهروندان، فارغ از قطبیسازیهای نژادی و قومی و دینی فعالیت کنند.
برترینها: شما احتمالا این وقایع تاریخی را پذیرفته اید، اما اینها کاملا اشتباه هستند یا حداقل زیادی اغراق شده اند.
نرون هنگام سوختن رم ویولن نمیزد
هرچند این امپراتور رومی قرن اول میلادی قطعا در ماجرای آتش سوزی روم بیگناه نبود، اما قطعا هنگام آتشسوزی ویولن نمیزد. یک دلیلش این بود که وقتی آتش سوزی اتفاق افتاد، نرون حتی در شهر نبود، او در آنتیوم بود که حدود ۵۰ کیلومتر خارج از شهر بود. یک دلیل دیگر هم این بود که چیزی به عنوان ویولن در رم باستان وجود نداشت. نرون یک نوازنده بود و دوست داشت سازی به شکل چنگ به نام کیتارا (یا سیتارا) بنوازد، اما قطعا سازی نمیزد که تا قرن یازدهم وجود نداشت. یک مورخ رومی ادعا میکند که او در حال خواندن آواز افسانه سقوط تروی بوده که میفهمد شهری در حال سوختن است، اما هیچ شاهدی برای اثبات این ادعا وجود ندارد.
موشها طاعون یا مرگ سیاه را پخش نکردند
تحقیقات اخیر نشان میدهد که موشها را نباید مقصر مرض ویرانگری دانست که یک سوم جمعیت اروپا را در قرن چهاردهم از بین برد. دانشمندان دانشگاه اسلو آزمایشی انجام دادند که روشهای احتمالی انتقال این بیماری همه گیر را ارزیابی کرد. آنها متوجه شدند که انگلهای حامل این بیماری به احتمال زیاد از انسان آمده اند نه از موشها. مدلی که نشان میداد این بیماری توسط کک و شپشهای انسان گسترش یافته اند، بیشتر با نرخ مرگ و میر طاعون سیاه مطابقت داشت تا مدلی که شامل موشهای حامل انگل میشد.
نام کشتیهای کریستوف کلمب، نینا، پینتا و سانتا ماریا نبود
وقتی صحبت از کلمب میشود، تنها واقعیتی که در کتابهای تاریخی صحت دارد این است که او در سال ۱۹۴۲ سفر کرد. اول از همه باید بدانید که او آمریکا را کشف» نکرد، انسانها از هزاران سال قبل در این قاره زندگی میکردند. حتی او اولین اروپایی نبود که به آمریکای شمالی رسید، وایکینگها در سال ۱۰۰۰ میلادی به کانادا سفر کرده بودند. حتی نام سه کشتی او هم از لحاظ تاریخی درست نیستند. در قرن پانزدهم، بیشتر کشتیها به نام سنت»ها نام گذاری میشدند، بنابراین شاید سانتا ماریا واقعی باشد، اما نینا و پینتا احتمالا لقب ملوانان کشتیهای نامبرده بوده است.
مارتین لوتر اعتراضنامه خود را به سردر کلیسا آویزان نکرد
کشیش انقلابی، مارتین لوتر و لیست اعتراضات او درباره کلیسای کاتولیک به عنوان کاتالیزور اصلاحات پروتستان در تاریخ ثبت شده است. هرچند اعتراض ۹۵ مادهای او واقعی بود و تاثیر بسزایی روی درک مردم از کلیسای کاتولیک داشت، اما به شکلی که به ما گفته اند اتفاق نیفتاده است.
هیچ مدرک تاریخی نیست که لوتر اعتراض خود را به در کلیسا آویخته باشد، این داستان ۳۰ سال بعد از سال ۱۵۱۷، یعنی همان سالی که این اتفاق افتاده، به وجود آمد. آنچه برای ما قطعی است این است که او بسیار مودبانه اعتراض خود را برای اسقف اعظم ارسال کرد و اینکه او هرگز قصد نداشت علیه کلیسا انقلاب کند. او یک کاتولیک مومن بود و فقط میخواست ت فساد آنها را بشناسد.
سیب روی سر نیوتن نیفتاد
ماجرای ریاضیدان مشهور که با افتادن سیب روی سرش، مفهوم گرانش را کشف کرده، احتنمال اغراق واقعیت است. اولین باری که داستان سیب ظاهر شد در زندگینامه نیوتن بود که توسط دوستش ویلیام استوکلی در سال ۱۷۹۲ نوشته شد. در این شرح حال آمده است: مفهوم گرانش به ذهنش رسید. همزمان با افتادن یک سیب، در حالی که متفکرانه نشسته بود.» مورخان بر این باورند که احتمالا او افتادن سیب را دیده و به این فکر کرده که چرا این اتفاق افتاده است، اما هیچ جای اسناد زندگی نیوتن نمیگوید این سیب روی سر او افتاده است.
جادوگران در سیلم (Salem) سوزانده نمیشدند
هیچ یک از متهمان به جادوگری در قرن هفدهم در سیلم در ماساچوست سوزانده نشدند. به جز یکی از ۲۰ نفری که به دلیل جادوگری در این شهر استعماری ماساچوست به دار آویخته شد و قربانی دیگری که زیر سنگهای سنگین له شد. بقیه جادوگران در انتظار محاکمه در زندان درگذشتند و هیچ سوزاندنی در کار نبود، حداقل در سیلم. این افسانه از هیستری ساحرهگیری ریشه میگیرد که در اروپا اتفاق افتاد. در قرن پانزدهم تا هجدهم، ترس و وحشت همگانی ساحرهگیری سراسر اروپای غربی و اسکاندیناوی را در برگرفت و بسیاری از جادوگران سوزانده شدند.
بن فرانکلین الکتریسیته را کشف نکرد
آزمایش مشهور بن فرانکلین شامل بستن یک کلید به بادبادک، یک اقدام علمی انقلابی نبود. قطعا او الکتریسیته را کشف نکرده است؛ دانشمندان در سال ۱۷۵۲ (سالی که فرانکلین آزمایش خود را انجام داد) از وجود آن آگاه بودند. فرانکلین به دنبال کشف این بود که آیا صاعقه شکلی از الکتریسیته است و اولین کسی بود که این فرضیه را مطرح کرد. از این گذشته شاید حتی خود فرانکلین هم آزمایش مشهور بادبادک را انجام نداده باشد. فرانکلین در سال ۱۷۵۲ در رومه پنسیلوانیا در مورد موفقیت آزمایش نوشت و درباره آن توضیح داد، اما هرگز نگفت خودش این کار را کرده است. ۱۵ سال بعد بود که دانشمندی به نام جوزف پریستلی گزارشی نوشت و این آزمایش را به فرانکلین نسبت داد.
ماری آنتوانت نگفت خب کیک بخورند»
خب کیک بخورند»! نقلقولی منتسب به ماری آنتوانت است که وقتی به او گفته شد مردم نان ندارند»، این جمله را بر زبان آورد. اما این ملکه فرانسوی هرگز این جمله را بیان نکرده است. حکایتهای از نجیبزادگان لوس وجود دارد که به فقرا پیشنهاد میکنند غذاهای خوشمزهای را بخورند که توان مالی تهیه آن را ندارند، اما این حکایات به قبل از حکمرانی آنتوانت برمیگردد.
در یکی از یاین حکایتها، یک نجیب زاده آلمانی در قرن شانزدهم پیشنهاد میکند که زیردستانش یک نوع نان شیرینی بخورند (آنتوانت در قرن هجدهم به دنیا آمد). نقل قول خب کیک بخورند» اولین بار در سال ۱۷۶۷ در زندگینامهای ظاهر شد که توسط فیلسوف ژان ژاک روسو نوشته شده بود. او این نقل قول را به یک شاهزاده خانم» نسبت میدهد. باتوجه به اینکه ماری آنتوانت در آن زمان یک دختربچه بود، قطعا او نبوده است.
ونگوک گوش خودش را قطع نکرد
این هنرمند فقط قسمت پایینی گوش چپ خودش را برید و دلیل آن را هم هیچکس با اطمینان نمیداند. او قطعا در آن زمان از افسردگی شدید رنج میبرده است. برخی مورخان ادعا میکنند که او بعد از کشمکش با دوست هنرمندش، پل گوگن، دچار بحران روحی شده است. برخی دیگر ادعا میکنند ونگوک بعد از اینکه فهمید برادرش (که حامی اصلی مالی و عاطفی او بود) نامزد کرده، خشمگین شده و دست به چنین کاری زده است. در هر صورت یک چیز مشخص است: او کل گوشش را قطع نکرده است.
منبع: rd
برترینها: در این مطلب برترینها اطلاعاتی جالب و مفید را درباره بدن انسان در اختیار شما قرار خواهیم دهیم که احتمالا تاکنون نشنیدهاید.
۱.انسان به معنای واقعی کلمه میدرخشد!
اگرچه این درخشش در بعضی از عروسهای دریایی و دیگر موجودات دریایی بسیار بیشتر و آشکارتر است، با این حال هر موجود زندهای بر روی سیاره زمین از جمله انسان نیز از خود نور تابش میکند. این پدیده بیولومینانس (زیست تابی) نامیده میشود و تنها تفاوت در مورد ما انسانها این است که ما به هیچ وجه نمیتوانیم نور خود را ببنیم. این نور ۱۰۰۰ برابر کم نورتر از نوری است که چشمان ما میتواند به طور طبیعی ببینند. اما میتوانید این نور را از طریق یک دوربین بسیار حساس در یک اتاق عایق نور مشاهده کنید. این نور در طول روز روشنتر و در شب کم نور است و درخشانترین نور از چهرههای ما ساطع میشود!
۲. قویترین دوربین دنیا
قویترین دوربینی که بشر تاکنون توانسته است تولید کند ۴۰۰ مگاپیکسل قدرت دارد. البته شما به چنین دوربینی نیاز ندارید، چونکه چشمان شما بسیار بهتر از آن است! بله چشمان شما به اندازه یک دوربین ۵۷۶ مگاپیکسلی قدرت دارد!
۳. همه ما دونده مسافتهای طولانی هستیم .
قلب انسان، کوچک، اما بسیار قدرتمند است. در طول یک روز، قلب آنقدر به طور موثر خون پمپاژ میکند که این خون بیش از ۱۹۰۰۰ کیلومتر را در درون رگهای بدن طی میکند. این مسافت برابر با ۴ بار طی کردن قاره آمریکا از غرب به شرق است! موضوع فقط این نیست و اگر شما بتوانید تمام رگها و مویرگهای بدن را به صورت یک خط مستقیم درآورید، این خط نه یک بار بلکه چندین بار دور زمین میچرخد!
۴. شما به اندازه یک شامپانزه مو دارید!
احتمالا یکی از تفاوتهای بزرگ بین انسانها و شامپانزهها را در تفاوت میزان موی آنها میدانید، ولی اشتباه میکنید و تفاوتی بین این دو در میزان موی بدنشان نیست! اما این که شما موی زیادی روی بدن خود نمیبینید بدان معنا نیست که شما کمتر از شامپانزهها مو دارید. در واقع بدن ما نیز به اندازه بدن شامپانزهها مو دارد. دانشمندان هنوز نتوانسته اند به پاسخی جامع و پذیرفتنی در مورد دلیل از دست دادن خزهای کلفت بدنمان دست پیدا کنند، اما شاید این امر به این دلیل رخ داده که بتوانیم راحتتر عرق کنیم و از ابتلا به انگلهایی مانند شپش و کنه جلوگیری شود.
۵. عطسه با سرعت نور!
ریههای شما قادر است هوا را آنقدر قدرتمند بیرون دهند که با سرعت ۱۶۱ کیلومتر در ساعت حرکت کند. البته این سرعت درمورد عطسههای شدید صدق میکند. یک عطسه همچنین میتواند ۱۰۰هزار میکروب را وارد هوا کند.
۶. بدن شما میداند چه موقع زیر آب است.
بدن یک مکانیزم ویژه برای مدیریت ورود به آب دارد. این مکانیزم، رفلکس غواصی نامیده میشود، و تقریباً در هر نوع دار از جمله انسان وجود دارد. این رفلکس با هدایت اکسیژن به قلب و مغز، آن را در بدن شما توزیع میکند. لحظهای که در آب فرو میروید، بدن به طور خودکار ضربان قلب را کاهش میدهد، رگهای خونی را منقبض میکند و گلبولهای قرمز خون ذخیره شده در طحال را آزاد میکند.
۷. دلیل چروک شدن انگشتان در آب
اگر انگشتهای دست و پای شما بیش از ۱۰ دقیقه درون آب قرار داشته باشند، پس از خارج شدن از آب، خیلی زود متوجه خواهید شد که این قسمتها از بدن دچار چین و چروک شده اند. پزشکان متوجه شده اند که اگر ارتباط برخی از اعصاب به انگشتان دست قطع شود، واکنش چروک شدن پوست پس از تماس با آب قطع میشود؛ بنابراین چروک شدن انگشتها نشانهی بی عیب بودن شبکه عصبی بدن است.
در واقع این واکنش برای تعیین وضعیت شبکه عصبی بدن نیز مورد استفاده قرار میگیرد. این چین و چروکها نتیجه واکنش بدن برای چنگ زدن بهتر در آب است. در پژوهشی انجام شده در سال ۲۰۱۳، از بیست نفر خواسته شد تا ۴۵ شیء در اندازههای مختلف را جابجا کنند. در نهایت مشخص شد که اشیایتر با پوست چروکیده (پس از تماس با آب) بهتر جابجا میشوند.
۸. جمله منسوخ شده: ما تنها از ۱۰درصد مغزمان استفاده میکنیم!
همه چیز را درباره این جمله ما تنها از ۱۰درصد مغزمان استفاده میکنیم.» فراموش کنید. این افسانه از یک تحقیق منسوخ شده میآید که تنها بیان میکند ما از تمام ظرفیت مغز خود استفاده نمیکنیم، اما چیزی در مورد ۱۰درصد بیان نمیکند. امروزه با اطمینان میدانیم که مغز ما همیشه و همه زمان و حتی در خواب هم فعال است. اگر ما صرفا از ۱۰درصد مغزمان استفاده میکنیم پس چرا باید ۲۰درصد از انرژی بدن ما را در طول روز مصرف میکند؟
۹. فلفل نبین چه ریزه!
انگشت کوچک دستان خود را دست کم نگیرید! نیمی از تمام قدرت دست شما از انگشت کوچک میآید. انگشت کوچک شما برای تأمین قدرت از انگشت میانی استفاده میکند. بدون انگشت کوچک، گرفتن و برداشتن اجسام توسط دست بسیار سخت و ضعیف میشود. این انگشت همچنین زمانی که با ابزارآلات مختلف کار میکنید، حرکت مچ دست را کنترل میکند.
۱۰. دندانها در واقع سفید نیستند!
دندانهای انسان توسط یک ماده منحصر به فرد به نام مینای دندان پوشانده شده است که سختترین و محکمترین چیزی است که یک موجود زنده میتواند داشته باشد. این ماده سختتر از فولاد است، مورد دیگر در مورد مینای دندان این است که این ماده سفید نیست بلکه نسبتا شفاف و با سایهای از رنگ آبی است. رنگی که ما میبینیم به دلیل لایه دومی است که در زیر مینای دندان وجود دارد.
منبع: BrightSide
برترینها: شب یلدا نزدیک است و همه به دنبال غذاها و خوراکیهای یلدایی هستند. اما شب یلدا علاوه بر خوراکیهای خوشمزهاش فرصتی است برای چند ساعت کنار هم بودن و خندیدن و بازی و شادی و فراموش کردن غم و غصههایمان! در این دورهوزمانه و گرانیها که بیشتر دلخوشیها و تفریحها پولی شدهاند، بازیهای سادهای هستند که میتوانید کاملا رایگان و بیدردسر با دوستان و فامیلهایتان انجام دهید و یک شب یلدای متفاوت و بهیادماندنی را رقم بزنید.
این بازیها فقط به یک فقره کاغذ و قلم نیاز دارند تا کارتان را راه بیندازند؛ کاغذها گاهی زمین بازی هستند و گاهی هم جایی برای پیاده کردن محتویات مغزتان. با هم مروری داریم بر چند بازی لذت بخش و ساده.
پیشنهاد میکنیم قبل از شروع بازیها، گوشیهای همهی افراد را جمع کنید و یک گوشه بگذارید تا هم کسی خدانکرده تقلب نکند و هم چند ساعتی بدون استرس و مشغولیت ذهنی خوش بگذرانید.
پانتومیم
یک بازی یخ شکن. حتی اگر جماعتی غریبه هم دور هم باشید، باز جواب میدهد. هر چند نفر که هستید، باید به دو گروه تقسیم شوید. انصاف داشته باشید و آنهایی را که بلدند دست و پاهایشان را خوب تکان بدهند و از بازیگری سررشته دارند یا لااقل برای یک بار هم که شده سکانس پانتومیم درباره الی .» را خوب دیده اند، به عدالت در گروهها تقسیم کنید.
بعد از یارکشی، یکی از گروه ها، یک نفر از تیم حریف را انتخاب و کلمه مورد نظرش را به او میگوید تا او با یک پانتومیم، با لال بازی به اعضای گروه خودش بفهماند، گروه اول چه کلمهای را انتخاب کرده اند. فقط عنایت داشته باشید که کلماتی را انتخاب کنید که بشود با ایما و اشاره، بازیشان کرد. باور کنید نمایش کلماتی مثل دسترسی محلی، ستاد، رقت انگیز یا فرتوت به همین سادگیها نیست. یک تایمر هم دم دستتان باشد تا هر گروه فرصت معینی برای حدس زدن داشته باشند.
بازی حدس صدا
اگر بخشهای بازی خندوانه را دیده باشید با این بازی آشنا شدهاید. در این بازی دوبهدو با هم گروه میشوید و تعدادی اسم حیوان یا اشیا و چیزهای صدادار دیگر را روی برگه مینویسید. با شروع شدن بازی یکی از افراد گروه باید صدای آن چیز را دربیاورد و همگروهیش باید اسم آن را حدس بزند. دقت کنید که این بازی دقیقا برعکس پانتومیم است یعنی شما اجازهی انجامدادن هیچ حرکتی را نداشته و فقط باید با صدا به همگروهیتان کمک کنید که حدس بزند.
مشاعره
چند فقره پایه شعر و شاعری در جمع لازم است که اندازه دکتر آذر (مجری همه برنامههای شاعرانه شبکه چهار و مسابقه مشاعره شبکه آموزش) سواد و حافظه شعری داشته باشند تا بساط مشاعره جور شود و بازی راه بیفتد. قاعده اش هم که دیگر ساده است؛ با حرف آخر بیتی که نفر قبلی میخواند، بعدی یک بیت دیگر را شروع میکند؛ الف» بده. جرزنی هم ممنوع است که کسی شعر تکراری بخواند یا مثلا دو مصراع بی ربط را به هم بچسباند.
بدیهی است که همه شعرها را هم باید از بر بخوانید و مکث زیادی شما را میسوزاند و به ورطه آدمهایی میکشد که از شعر و شاعری چیز زیادی نمیدانند و به شما به مثابه دو دیوان شعر صوتی اتوماتیک نگاه میکنند. تجربه ثابت کرده مشاعره نشستنکی اندازه مدل درازکش آن لطف و کیف ندارد. یک کمی شعرشناسی هم لازم است تا آخرین ترانههای آلبوم جدید احسان خواجه امیری را به جای شعر بهتان غالب نکنند. یکی از کلکهای رایج در بازی هم این است که بیتهایی را حفظ کنید که آخر آنها به حرفهای سختی مثل ز» ختم شود!
مافیا (یا آدمکش)
در این بازی دو گروه داریم؛ مافیا () و پلیس. اول بازی با رأی گیری یک نفر که میتواند زبان به دهان بگیرد و با ایما و اشاره به رفقایش آمار ندهد، به عنوان حاکم یا کداخدا انتخاب میشود. بعد روی کارتهایی مینویسد پلیس و به ازای هر ۳ کارت یک مافیا هم مینویسد و میدهد دست اعضای بازی. حواستان باشد که اگر شما مافیا شدید، تابلو بازی درنیاورید که پلیسها شما را بکشند.
کداخدا اعلام میکندن که شب شده، همه میخوابند و چشم هایشان را میبندند. کدخدا اعلام میکند مافیا چشمش را باز کند. جناب مافیا بیدار میشود و به کدخدا حالی میکند که فلانی را بکش. بعد از بسته شدن چشم مافیا، کداخدا اعلام میکندن صبح شده، همه بیدار میشوند و با توجه به اینکه چه کسی مافیاست و او را میکشیند. دوباره شب میشود. این فرآیند شب و روز آنقدر تکرار میشود تا یکی از گروهها ببازد. اگر همه مافیاها مردند، پلیسها برده اند و اگر تعداد پلیسها با مافیاها یکی شد، مافیاها برده اند. نمک بازی هم به دعوا و درگیری پلیسها در انتخاب مافیاهاست.
گل یا پوچ
سنتیترین شیوه بازی این است که شیء کوچکی را که معمولا یک تکه کاغذ مچاله شده است، در مشت تان قایم کنید و طرف مقابل حدس بزند گل در کدام دست شماست. اگر درست بگویید گل جابجا میشود و امتیاز به شما میرسد. بازی به همین ترتیب ادامه پیدا میکند تا یک طرف به امتیازی که با هم قرار گذاشته اید، برسد. هیجان بازی وقتی بالاتر میرود که تعداد شرکت کنندهها بیشتر و گروهی باشد.
اگر در گروهتان یکتر و فرز داشته باشید که بتواند در جابجایی گل بین اعضای گروهش تبحر داشته باشد، بازی حسابی جذاب میشود. کسی که بتواند در یک چشم بهم زدن خالی بازی کند و رقیب بیچاره را در کف بگذارد. میتوانید برای یک ضرب گفتن در اولین حدس هم امتیاز ویژه بگذارید تا ریسک بازی بالا برود.
جمله سازی
بازی به ارث رسیده از دوران مشقت کلاس دوم ابتدایی. شکل ساده اش این است که نفر اول سه تا کلمه به دومی بگوید تا با آنها جمله با ربطی بسازد. این چرخه میتواند به ترتیب تا نفر آخر ادامه پیدا کند تا هر کسی که نتوانست جمله معناداری رو کند یا زیادی طول کشید تا جملاتش را قطار کند، از بازی برود بیرون.
اگر بخواهید بازی را سختتر و جذابتر کنید میتوانید با همان سه کلمه شروع کنید، بعد نفری که جمله را میسازد، یک کلمه به نفر بعدی بدهد تا در ادامه همان جمله، جمله جدیدی بسازد. احتمال شکل گیری جملات بی معنا اینجا بیشتر میشود که تا جایی که فانتزی ادبیات تحمل میکند، شما هم باید صبور باشید وگرنه نفر گوینده باید به سمت سکوهای تماشاگرها هدایت شود.
اسم پیشانی
نوعی ۲۰ سوالی جمعی؛ همان بازی است که نقی در پایتخت ۱» با بابایش، پنجعلی» در آخرین قسمت سریال انجام میداد. هر بار یکی از جمع میشود سوژه بازی و جماعت با ااجماع روی او اسم میگذارند و میچسبانند روی پیشانی اش. آن فرد از همه جا بی خبر هم آنقدر سوال میکند تا اسمش را حدس بزند و کشف کند. بازی وقتی تمام میشود که روی همه اسم بگذارند و همه بتوانند اسم هایشان را حدس بزنند.
بله – نه مع
یک بازی ساده برای مچ گیری از آدمهایی که قدرت تمرکز ندارند. یک بچه سرتق سرزبان دار باید در حکم پرسشگر ظاهر شود و از نفر مقابل سوالهای بدیهی کند و طرف مقابل هر جایی که باید بگوید بله»، نه» جواب بدهد و بالعکس. طبق منطق این بازی، ماست سیاه است و حاجی فتح الله زاده مقام شوالیه گی ندارد. کسی که سوال میپرسد حسابی باید پرحافظه و با تمرکز باشد و تا میتواند به بازی سرعت بدهد تا کسی که به سوالها جواب میدهد دستپاچه شود و زبان سوختهها زودتر از بازی کنار بروند. کسی که در مقابل تعداد بیشتری از سوالها مقاومت میکند، برنده بازی است.
اسم بازی
نفر اول جمع، اسمی را میگوید و نفر بعدی با آخرین حرف اسم قبلی، اسم جدیدی میگوید. قانون بازی هم این است که هر کسی بیش از حد مکث کند میسوزد. نفر آخری که در بازی میماند سلطان میشود و دور بعد با اسمی که او میگوید شروع میشود. از آنجایی که این بازی به درد جمعهای خیلی عمومیتر میخورد، بسته به هر جمعی که در آن هستید میتوانیدن یک بازی تخصصیتر هم راه بیندازید؛ مثلا اگر در جمع عشق فوتبالیها هستید، میتوانید بازی را در ژانر اسم بازیکنهای فوتبال یا در بین جماعت سینمادوست با اسم بازیگرها پیش ببرید.
شاه، ، وزیر
یک بازی برای ادب کردن مجرم ها. این بازی معمولا با چهار نفر انجام میشود. ابتدا تکههای همشکل و کوچکی از کاغذ تهیه میشود و روی هر کدام کلمات شاه، وزیر، جلاد و نوشته میشود. کاغذها به شکل یکسان تا میشود تا کسی از داخل آن خبردار نشود. بعد هر یک از بازیکنان کاغذی را برمی دارند. وقتی همه کاغذها را برداشتند و از سمت خودشان خبردار شدند، شاه رو به دیگران میگوید: وزیر من کیست؟» اینجا وزیر با نشان دادن کاغذ، خودش را به شاه معرفی میکند. شاه میگوید: را از میان این دو پیدا کن.» صحنه حساس و خانمان برانداز بازی اینجاست.
بالاخره وزیر یک نفر را به عنوان معرفی میکند که دو حالت دارد؛ اگر حدس وزیر درست بود که شاه فرمان شکنجهای را به جلاد صادر میکند و جلاد هم بخت برگشته را شکنجه میکند، اما اگر حدس وزیر اشتباه بود و جلاد را اشتباها به جای معرفی کرده بود معمولا بلافاصله پس از حدس وزیر و معرفی او، میگوید به جلاد توهین کردی؟!» و بعدش دوباره شاه شکنجهای را به جلاد میگوید تا جلاد، وزیر بخت برگشته را تنبیه کند. شکنجها معمولا دردآور است که از مشهورترین هایش سبیل آتشین یا بشین و پاشو است.
دبلنا
هنوز کسی نمیداند اسم دقیقش دبرنا» است یا دبلنا»، اما با این وجود در شکل برگزاری اش اختلافی بین علمای فن نیست؛ هر کسی چهارتا کارت چهارخانه دارد که توی بعضی خانه هایش اعدادی از یک تا نوشته شده. کیسه سفیدی هم هست که تویش مهرههایی در همین بازه وجود دارند.
در هر دور از بازی، به هر کس چند کارت میرسد و یک نفر کیسه را دستش میگیرد و شروع میکند به هم زدن مهره ها. بعد مثلا سه تا مهره را بیرون میکشد و عددش را میخواند. اگر شماره مهره با شماره یکی از خانههای کسی یکی باشد، مهر به او داده میشود تا روی همان خانه بگذارد. بقیه هم اگر این شماره را داشته باشند، باید با نخودی، لوبیایی چیزی پرش کنند. هر کسی خانه هایش را پر کند، این دست را برده. بعدش کیسه دست به دست میچرخد و همین چرخه ادامه پیدا میکند.
همانطور که ملاحظه میفرمایید، دبلنا از معدود بازیهایی است که جرزنی در آن کاری را پیش نمیبرد و همه چیز به شانس و اقبال شما برمی گردد. به خاطر همین هم جماعت کثیری هستند که به اصل فلسفه بازی بودن آن شک دارند و از خودشان میپرسند مگر بازی بی کلک و جرزنی هم وجود دارد؟
اسم فامیل
کلاسیکترین بازی جمعی مکتوب از زمان مادها تا به حال! تعداد نفرات بازی نامحدود است. فقط به قلم و کاغذ نیاز دارید تا صفحه را برای اسم، فامیل، شهر، کشور، غذا، اشیا و . ستون بندی کنید. به نوبت هر کسی یک حرف را اعلام میکند و خودش و بقیه شروع میکنند کلمههای مرتبطی را که با آن حرف خاص شروع میشود، زیر ستونها مینویسند. حضور ذهن و سرعت عمل فاکتورهای برتری در این بازی هستند.
اولین نفری که تمام ستونها را پر کرد، برگه اش را بالا میگیرد و استوپ» کشیده و بلندی میگوید و شروع میکند به کولی بازی که اصغر ننویس، من استوپ گفتم!». شیوه امتیازدهی هم این شکلی است که به جوابهای صحیح ۵ امتیاز تعلق میگیرد و اگر کسی برای یکی از ستونها اسمی منحصر بفرد را نوشته باشد که بقیه آن را خالی گذاشته باشند، ۱۰ امتیاز نوش جان میکند. فقط عنایت داشته باشید با گذشت هزار سال از تاریخچه بازی، به کار بردن ژله پلاستیکی برای اشیا و ریواس پلو برای غذا نه تنها امتیاز مثبت ندارد، بلکه این قرون وسطاییها را باید با امتیاز منفی جریمه کرد.
این قالب، سنتیترین شکل برگزاری بازی است، اما اگر میخواهید کمی هیجان و اطلاعات به روزتر را قاطی بازی کنید، میتوانید بازی را مثلا در ژانر سینما برگزار کنید و سرستون هایتان را اسم فیلم، کارگردان، بازیگر و . بگذارید. اسم فامیل سرعتی هم یکی از آپشنهای موجود است.
منچ
این بازی میتواند توسط ۲، ۳، یا ۴ بازیکن انجام شود. (یک بازیکن در هر یک از گوشههای صفحهٔ مربوط به بازی). هر بازیکن ۴ مهره خواهد داشت (تعداد کل مهرهها ۱۶ خواهد بود) که در ابتدا ۴ مهره در خانههای کناری قرار خواهند گرفت و بازیکنان باید مهرههای خود را به انتهای بازی، یعنی ستونهای عمودی یا افقی مربوط به خود (هم رنگ) برسانند و برندهٔ بازی فردیست که زودتر از دیگر بازیکنان موفق به تمام کردن مهرههای خود بشود.
حرکت در این بازی بر مبنای تاس ریختن است، تعداد تاس ۱ عدد میباشد. آوردن عدد ۶ به معنای شروع بازی و در ادامهٔ بازی وارد کردن مهرهها خواهد بود، همچنین بعد از رخ دادن عدد ۶، بازیکن میتواند یک بار دیگر تاس ریخته و به همین ترتیب ادامه دهد. کسی که عدد ۶ میآورد و مهره بیرون دارد و یک مهره در خانه شروع دارد میتواند چند مهره در نقطه شروع بر روی هم قرار دهد.
همچنین نقطه شروع جز خانههای امن محسوب شده و میتوان مهرههای قرار گرفته از حریف در آن را با آوردن عدد شش از بازی خارج کرد و همچنین حریف هم میتواند مهره مورد نظر را در آن خانه از بازی خارج کند. همچنین پریدن از روی مهره دیگر در ۴ مهره خانه مجاز است.
بازی جابهجایی وسایل
این بازی را معمولا زمان مدرسه زیاد انجام میدادیم. این بازی بهاین صورت است که یکی از افراد جمع همهی وسایل را نگاه میکند و برای چند دقیقه از جمع بیرون میرود بقیهی افراد یک وسیله را جابهجا میکنند و بعد از اینکه فرد مذکور آمد باید به دنبال تغییر ایجاد شده بگردد. یکی از افراد گروه هم باید با یک مداد روی میز بزند و با نزدیک شدن آن فرد به وسیلهای که جایش تغییر یافته صدا را افزایش دهد تا تغییر پیدا شود. اگر در مدت زمان معین شده فرد بتواند آن وسیله را پیدا کند رندهی بازی خواهد شد.
شما امسال شب یلدا کدام بازیها را انجام میدهید؟ اگر بازی دستهجمعی دیگری هم میشناسید میتوانید در قسمت نظرات به ما معرفی کنید.
رومه شهروند: سورپرایز وزیر ارتباطات به مذاق خیلیها خوش نیامد. شهروندان ایرانی که منتظر یک خبر غافلگیرکننده و بزرگ بودند، ناگهان با فیلمی از ظهور پهپادهای پستچی در ایران مواجه شدند. پهپادهای پستچی از همان دقایق اولیه انتشار سورپرایز در صفحه اینستاگرامی وزیر ارتباطات با انتقاد کاربران ایرانی مواجه شد. کاربرانی که یادشان نمیآمد آخرین بسته پستی را چه زمانی ارسال کردهاند.
سرانه مرسوله پستی برای هر شهروند ایرانی تنها هشت بسته در سال است اما این شاخص در جهان بهطور میانگین ٥٠ بسته در سال است و مردم دنیا تمامی خدمات دریافت کالا اعم از خرید کتاب، غذا و. را با شرکتهای پستی انجام میدهند. سرانه ایرانیها از مرسوله پستی به خوبی گویای آن است که شرکت ١٤٠ساله ایرانی غیراقتصادی عمل میکند و همین مسأله یعنی زیاندهی شرکت پست موجب شد که در دولت یازدهم جلوی واگذاری این شرکت به بخش خصوصی گرفته شود.
گرچه پست سالهای زیاندهی را پشتسر گذاشته است اما هنوز نتوانسته در بازار جابهجایی کالا سهم قابل توجهی داشته باشد و براساس اعلام سازمان تنظیم مقررات ارتباطات رادیویی نزدیک ٨٥درصد این بازار در دست شرکتهای غیررسمی است. در این شرایط آذریجهرمی از پهپادهای پستچی رونمایی کرده است. پروژهای که به گفته حسین مهری، مدیرسابق شرکت ملی پست به شهروند» هنوز در جهان چندان تجاریسازی نشده است و غولهای پولساز تکنولوژی مانند آمازون از آن به صورت آزمایشی استفاده میکنند.
البته آذری جهرمی در پست اینستاگرامی اش نوشته است که هدف از توسعه چنین پهپادی، جلوگیری از آلودگی شهرها و البته باقی نماندن نقاط غیرقابل دسترس در سراسر ایران است. خود او درباره کاربرد پهبادها و توجیه اش برای این سورپرایز نوشته است: انتقال سریع دارو به بیمارستانها، جزیرهها، سورپرایز کردن یکدیگر و. از جمله کارهایی است که از این به بعد در اختیار شما خواهد بود. در حال حاضر کشورهای کمی در دنیا هستند که این کار را کردهاند.»
از سورپرایز کاربران ایرانی تا سورپرایز جهرمی
محمدجواد آذریجهرمی در همایش تهران شهر هوشمند گفته بود که آخر هفته برای ایرانیها یک خبر غافلگیرکننده دارد و از همان زمان گمانهزنیهای کاربران ایرانی شروع شد. کاربران زیادی معتقد بودند که سورپرایز وزیر احتمالا اینترنت ملی است و بخشی دیگر درباره رفع فیلتر تلگرام و توییتر گمانهزنی کرده بودند. دسته سوم حدس میزدند که وزیر ارتباطات تصمیم دارد ترافیک داخلی پهنای باند را رایگان اعلام کند و به نوعی زیرساختهای شبکه ملی اطلاعات با این اقدام تقویت شود.
آذریجهرمی اما تا دقایق پایانی روز پنجشنبه طرحش را رونمایی نکرد و گمانهزنیهای فالوورهایش را استوری میکرد. در همین حین برخی کاربران به غلط یا درست از رفع فیلتر یوتیوب خبر دادند و شایعه شد که سورپرایز وزیر ارتباطات رفع فیلتر یوتیوب بوده است. دقایقی پس از انتشار شایعه که حالا کارش به خبرگزاریها و کانالهای رسمی هم کشیده شده بود، آذریجهرمی در اینستاگرامش پستی را ارسال کرد و نوشت که سورپرایزش ظهور پهپادهای پستچی در ایران است.
این اتفاق برای نخستینبار است که در ایران رخ میدهد. در حوزه بینالمللی نزدیک به ٦ماه پیش آمازون در لاس وگاس از نسخه پیشرفته پهپادهای پستچی خود با عنوان پرایم ایر»( Prime Air) رونمایی کرد. پهپادهای پیشرفته و سبکی که میتواند ظرف مدت ٣٠دقیقه سفارش مشتریان آمازون را تحویل دهد.
پهپادهای پستچی غیراقتصادی هستند
پهپادهای پستچی برای نخستینبار در سال ٩٥ خبرساز شدند و شرکت ملی پست اعلام کرد که به صورت آزمایشی پهپادهای پستچی ساخت داخل را در مسیر کیش- بندرعباس تست میکند. پهپادهای آزمایشی را پژوهشگاه فناوریهای فضایی ساخته بود و بنا به ادعای این مرکز، پهپادهای ایرانی میتوانند تا ٥کیلوگرم مرسوله را تا شعاع ١٥کیلومترحمل کنند. پهپادهای پستچی ایران از همان سالها در حد حرف ماند، تا اینکه آذریجهرمی به صورت ناگهانی اعلام کرد که این پهپادها وارد خط عملیاتی شرکت پست شدهاند.
او در همین زمینه فیلمی در اینستاگرام منتشر کرد که پهپاد پستچی از شرکت ملی پست در خیابان بهشتی یک تندیس شیشهای را به عمارت کلاهفرنگی بیسیم در خیابان شریعتی حوالی سیدخندان برده و به آذریجهرمی تحویل داد. آنها در این فیلم ادعا کردند که پهپاد پستچی بسیار سریع بسته را رسانده است.
آنقدر سریع که وزیر و یکی از مدیران پستی به صورت پیامک به هم خبر بدهند. حسین مهری، مدیرسابق شرکت ملی پست که در دوره مدیریت او پهپادهای پستچی خبرساز شده بودند، به شهروند» میگوید: پهپادهای پستچی بسیار هزینهبر و غیراقتصادی هستند و در همان زمان یکی از مهمترین علل منتفیشدن پروژه همین موضوع بوده است.»
برای اینکه برآورد حدودی از هزینه پرواز پهپادها داشته باشید، باید بدانید مهندسان عمران برای پرواز یک پهپاد در محوطه ١٠٠ مترمربعی و تهیه نقشه هوایی نزدیک به ٣٠٠ تا ٥٠٠هزار تومان هزینه میکنند و طبیعی است که ارسال بستههای پستی زیر ٥کیلوگرم آنهم هزینههای سنگین توجیه اقتصادی برای مشتریان ندارد. رئیس سابق شرکت ملی پست میگوید که در سال٩٦ هزینه ارسال هرکیلوگرم محموله پستی با پهپاد حدود یکمیلیون تومان تمام میشد. این موضوع درحالی رخ میدهد که میانگین حقوق دریافتی پستچیها به دو تا سهمیلیون تومان میرسد و با این حساب پهپادهای پستچی برای ارسال دوبسته یککیلوگرمی به اندازه حقوق یکماه پستچیهای ایران هزینهبر هستند. مهری به شهروند» توضیح میدهد: درحال حاضر غولهای تکنولوژی مانند آمازون و شرکت پست DHL آمریکا هم به صورت آزمایشی و محدود از پهپادها استفاده میکنند و در واقع این فرآیند هنوز در دنیا هم به آن صورت تجاریسازی نشده است.»
اگر پهپادها سقوط کنند
البته پرواز پهپادهای پستی در ایران به همین چالش محدود نمیشود و گرههای امنیتی زیادی برای پرواز پهپادها وجود دارد. پهپادها مجهز به دوربین هستند و عبور آنها از فضاهای نظامی و امنیتی، سفارتخانهها و حریم خصوصی مردم یک مشکل بزرگ ایجاد میکند. گره بزرگ دیگری که برای پرواز پهپادها در ایران وجود دارد، قدرت فنی و سطح تکنولوژی این پهپادهاست. چندماه پیش سقوط پهپاد پستچی در سوییس به دلیل مشکلات سختافزاری خبرساز شد. این پهپاد ۱۲کیلویی با قابلیت حمل بارهای ۲کیلوگرمی توسط کمپانی Matternet و در چارچوب همکاری با شرکت پست سوییس به پرواز درآمده بود و سقوط آن در نزدیکی یک مهدکودک حسابی خبرساز شد. آنقدر که پروژه پهپادهای پستچی را در سوییس به کما ببرد. آمازون بهعنوان یکی از غولهای پولساز تکنولوژی در جهان برای سقوط پهپادهای پستچی تکنولوژی تازهای به کار گرفته است که پهپادها قبل از سقوط در هوا منهدم شوند اما این مسأله را فعلا در حد ایده مطرح کرده است.
سهم ١٥درصدی پست از بازار جابهجایی کالا
حالا رونمایی از پهپادهای پستچی در ایران در شرایطی انجام شده است که شرکت ملی پست تا قبل از دولت یازدهم در وضع وخیمی به سر میبرد و زیانده شده بود. زیاندهی پست یکی از مهمترین دلایلی بود که واگذاری این شرکت را به بخش خصوصی منتفی کرد اما در سالهای دولت یازدهم شرکت ملی پست توانست با تمهیدات تازه خود را از زیاندهی نجات دهد.
تمهیداتی مانند بستن تفاهمنامه و قرارداد همکاری با فروشگاههای آنلاین برای ارسال کالا ازجمله مهمترین این اقدامات بود که توانست پست را از مدل کاری منسوخ و قدیمی خود که نامهرساندن بود، نجات دهد. حالا در این شرایط مدیران پستی معتقدند که پهپاد پستچی در ایران یک پروژه لوکس و نمایشی است که نهتنها در ایران بلکه در میان غولهای تکنولوژی جهان هم هنوز جا نیفتاده است. آنهم درشرایطی که پست ایران آنقدر درگیر اقتصاد دولتی و بروکراسیهایش بوده است که بعد از ١٤٠سال از تاریخ تأسیس آن در ایران به تازگی شرکتهای پست خصوصی را تجربه میکند.
شرکت ملی پست در ایران آنقدر گرفتار اقتصاد دولتی بوده است که بنا به اعلام حسین فلاح جوشقانی، رئیس سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی و معاون وزیر ارتباطات تنها ١٥درصد از جابهجایی مرسولات کشور سهم دارد. او در اینباره به ایسنا توضیح داده است که سالانه ٣,٥ تا ٦میلیارد مرسوله پستی در ایران جابهجا میشود که چیزی حدود ٧٠٠ تا ٨٠٠میلیون مرسوله آن مربوط به پست است و غالب این بازار به دست شرکتهای غیررسمی و بدون مجوز افتاده است. این موضوع درحالی رخ میدهد که در سایر کشورهای جهان اقتصاد جابهجایی کالا و مرسولات در دست شرکتهای پستی (چه دولتی و چه خصوصی است) و شهروندان این کشورها تمامی خدمات مورد نیاز خود از قبیل خرید کتاب، غذا، اسبابکشی و. را هم از طریق شرکتهای پست انجام میدهند.
بازگشت پستچیهای دوچرخهسوار
شرکت ملی پست برای کنترل آلودگی هوا ناوگان خود را برقی میکند. محمدجواد آذریجهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات این خبر را همزمان با رونمایی از پهپادهای پستی اعلام کرده و گفته است که به زودی ٢٠٠ موتور برقی و ٥٠ دوچرخه برقی به ناوگان شرکت ملی پست ایران اضافه میشود و البته از رایزنی برای خرید خودروهای هیبریدی هم برای این شرکت خبر داده است.
حسین مهری، رئیس سابق شرکت ملی پست به شهروند» میگوید: درحال حاضر شرکت پست حدود هزار و ٣٠٠ خودروی سبک و سنگین را در ناوگان خود مورد استفاده قرار میدهد و پستچیهای ایران حدود ٦هزار موتورسیکلت در اختیار دارند.» البته احسان گنجی، سخنگوی شرکت ملی پست هم به شهروند» میگوید: پستچیهای ایرانی از دوچرخه استفاده نمیکنند و با ورود دوچرخههای برقی به ناوگان پست، در واقع پستچیهای دوچرخهسوار دوباره به خیابانها برمیگردند.»
سرانه هر شهروند ایرانی از مرسولات پستی ٨ بسته در سال است.
سمنانیها، تهرانیها، یزدیها و اهالی استان مرکزی بیشترین ارسال مرسوله پستی در کشور را دارند. سمنانیها ١٥ مرسوله، تهرانیها ١٣,٥ مرسوله و یزدیها ١٠ مرسوله در سال با پست ارسال و دریافت میکنند.
سرانه هر شهروند جهان از مرسولههای پستی ٥٠ بسته در سال است. ایران در کشورهای منطقه بعد از ترکیه جایگاه دوم را از نظر مشتریان پستی در خاورمیانه دارد.
کردستانیها، اهالی استان فارس و همدانیها رکورددار کمترین ارسال مرسوله پستی را به خود اختصاص دادهاند. هر شهروند ساکن این استانها در سال کمتر از سه مرسوله پستی ارسال میکند.
سرانه مرسوله پستی ایرانیها در یک بازه زمانی ٥ساله نصف شد. براساس اعلام شرکت ملی پست هر ایرانی در سال ٩١ حدود ١٢ بسته پستی در سال ارسال میکرد که این سرانه در سال ٩٦ به ٦ بسته رسید و در سال ٩٧ این روند دوباره صعودی شد و به ٨ بسته در سال رسید.
چرا وزیر زورش به فیلترینگ نمیرسد؟
کیوان نقرهکار: وزیر دهه شصتی از سورپرایزی رونمایی کرد که نهتنها در سطح ملی بلکه حتی در حیطه مسائل کلان پستی اهمیتی ندارد. این موضوع درحالی رخ داد که کاربران ایرانی از وزیر جوان انتظار خبری بزرگتر داشتند، مثلا خبری در حد رفع فیلتر شبکههای اجتماعی اما درنهایت آذریجهرمی اعلام کرد که زورش به فیلترینگ نمیرسد و در واقع یکی از مهمترین دغدغههای حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات را مطرح کرد. حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات شاید از معدود بخشهای زیرساختی و اقتصادی باشد که با متولیان زیادی درگیر است.
متولیانی که گاهی حرفه و تخصصشان هیچ ارتباطی به این حوزه ندارد. بهعنوان مثال در شورایعالی فضای مجازی حتی صداوسیما هم رأی دارد و میتواند برای فیلترینگ اعمالنظر کند. تعدد حوزههای تصمیمگیرنده بخش فناوری اطلاعات و ارتباطات در شرایطی است که این بخش پتانسیل اشتغاایی بسیار بالایی دارد، در عین اینکه سرمایهگذاری کلانی نمیطلبد. این پتانسیل باعث شد که دولت اعلام کند، بنا دارد معضل بیکاری را با گسترش مشاغل این بخش التیام دهد اما همین تعدد تصمیمگیران این حوزه و مشکلاتی که ایجاد میکنند،
یکی از مهمترین موانع اشتغاایی در بخش فناوری اطلاعات و ارتباطات است. فناوری اطلاعات و ارتباطات ماهیتی میانرشتهای دارد که هم شامل طیف اقتصادی میشود و هم با جامعه به صورت تنگاتنگ مرتبط است و هم دغدغههای امنیتی برای مدیران این حوزه ایجاد میکند و به همین دلیل گاهی پای نهادهایی به این حوزه باز میشود که تخصصی در فناوری اطلاعات ندارند و اتفاقا تأثیرگذاری زیادی هم ایجاد میکنند.
به همین دلیل است که متأسفانه وزیر ارتباطات نمیتواند حرف آخر را در این حوزه بزند و فقط میتواند در بحث مهمی مثل قطعی اینترنت از مردم عذرخواهی کند درحالی که کسبوکارهای اینترنتی متحمل ضرر و زیانهای مالی شدهاند و اعتماد آنها از دست رفته است. در واقع میتوان گفت که وزیر ارتباطات گرچه در باور عموم متولی این حوزه است اما او تنها یک گزینه از دهها گزینه تصمیمگیرنده در این بخش است. این درحالی است که اگر مدیران ایرانی میخواهند کشور به سمت اقتصاد دیجیتال که در واقع آینده اقتصاد جهانی است، حرکت کند، باید قبل از هرچیز چند دستگی و تعدد نهادهای تصمیمگیرنده و مقررات دستوپاگیر این بخش را حذف کنند.
مجله دیجیکالا - یوسف اسفندیاری: ساعتهای هوشمند طی چند سال گذشته بسیار بهتر و جذابتر شدهاند و به همین خاطر برای انتخاب بهترین ساعتهای هوشمند در سال ۲۰۱۹ به گزینههای زیادی میتوانیم اشاره کنیم.
در این میان، اپل واچ با عملکرد سریع و سازگاری بالا با ایستم اپل همچنان حرف اول را میزند، ولی نباید جذابیت ساعتهای هوشمند سامسونگ و دیگر شرکتها را از قلم بیندازیم. باید خاطرنشان کنیم این فهرست از طرف سایت PhoneArena نوشته شده است و به همین خاطر فقط به ساعتهایی اشاره شده که در بازار کشورهای غربی به راحتی قابل خرید هستند.
نسل پنجم اپل واچ
اپل واچ همچنان محبوبترین ساعت هوشمند محسوب میشود و مهمترین ویژگی نسل پنجم آن بهرهگیری از نمایشگر همیشه روشن است. این نمایشگر به لطف تکنولوژی رفرش ریت متغیر، در هنگام عدم استفاده فقط یک بار در ثانیه بهروزرسانی میشود و حین استفاده از آن این رقم به ۶۰ بار بهروزرسانی در ثانیه میرسد. به همین خاطر، اپل توانسته عمر باتری ۱۸ ساعته برای نسل پنجم اپل واچ را حفظ کند.
باقی موارد این ساعت هوشمند نسبت به نسل قبلی تا حد زیادی بیتفاوت مانده است. کاربران برای خرید آن میتوانند مدل کوچکتر ۴۰ میلیمتری یا مدل بزرگتر ۴۴ میلیمتری را دریافت کنند. سیستمعامل WatchOS هم بسیار پرسرعت است و تعویض واچفیسها با سرعت بسیار زیادی انجام میشود.
نکته قوت اپل واچ در اصول مقدماتی است؛ علاوه بر راحتی استفاده، سرعت بالایی دارد و اپلیکیشنهای داخلی مانند وضعیت آبوهوا اطلاعات را به طور مناسبی ارائه میدهند. در ضمن نباید بخش بسیار مهم این ساعت یعنی ویژگیهای مربوط به تندرستی را از قلم بیندازیم. سنسور مربوط به پایش ضربان قلب عملکرد بسیار دقیقی دارد و قابلیت نوار قلب آن هم در شرایط مختلف مثمر ثمر واقع میشود.
گلکسی واچ اکتیو ۲ سامسونگ
اگر به ایستم اپل علاقهای ندارید، رتبه دوم بهترین ساعتهای هوشمند سال ۲۰۱۹ از طرف سایت PhoneArena نصیب گلکسی واچ اکتیو ۲ شده است. این ساعت هوشمند با عملکرد خیلی خوب و نمایشگر جذاب، احتمالا بهترین ساعت هوشمند برای چنین کاربرانی محسوب میشود.
با قیمتی که ارزانتر از اپل واچ است، این گجت همچنان از بسیاری از ویژگیهای موردنظر بهره میبرد؛ از یک طرف در دو اندازه ۴۰ و ۴۴ میلیمتری عرضه شده و مدل مبتنی بر فولاد ضدزنگ هم جذابیت بسیار زیادی دارد.
از دیگر ویژگیهای آن هم میتوانیم به عملکرد سریع و قابلیت تشخیص خودکار فعالیتهای ورزشی اشاره کنیم. البته تعداد اپلیکیشنهای مختص آن به پای اپل واچ نمیرسد و مثلا سیستم ویبره این ساعت هم به دقت و ظریفی ساعت هوشمند اپل نیست. اما در هر صورت چنین جزییاتی برای بسیاری از کاربران اهمیت چندان زیادی ندارد.
گلکسی واچ سامسونگ
این ساعت اگرچه در سال ۲۰۱۸ معرفی شده، ولی در سال ۲۰۱۹ هم همچنان یکی از بهترین ساعتهای هوشمند محسوب میشود. برای خرید این گجت، از بین مدل ۴۲ میلیمتری و مدل بزرگ ۴۶ میلیمتری حق انتخاب دارید. این ساعت طراحی قابل توجهی دارد و بهخصوص حاشیه چرخان آن که برای ناوبری مورد استفاده قرار میگیرد، توجه کاربران زیادی را جلب کرده است.
در ضمن باید به این نکته هم اشاره کنیم که برخلاف گوشیهای سامسونگ، ساعتهای هوشمند این شرکت از اندروید بهره نمیبرند و مبتنی بر سیستمعامل اختصاصی این شرکت موسوم به تایزن هستند. گلکسی واچ عملکرد روانی به ارمغان میآورد و باتری آن برای حدود ۲ روز انرژی موردنظر را تامین میکند.
گارمین Vivoactive ۴
اگر به دنبال ساعت هوشمند توانایی میگردید که در زمینهی عمر باتری هم حرف زیادی برای گفتن داشته باشد، گارمین Vivoactive ۴ یکی از بهترین ساعتهای هوشمند محسوب میشود. اگرچه نمایشگر آن مانند دیگر گجتها تمام رنگی نیست، ولی در عوض در نور آفتاب کاملا خوانا محسوب میشود و به همین خاطر عمر باتری بالایی برای این گوشی به ارمغان آورده است.
طبق اعلام شرکت گارمین، باتری این ساعت هوشمند تا ۸ روز کامل دوام میآورد. علاوه بر این باید به تعبیه دکمههای فیزیکی هم اشاره کنیم که بسیاری از کاربران ترجیح میدهند برای کارهای مختلف به جای نمایشگر لمسی از چنین دکمههایی بهره ببرند.
نسل پنجم ساعت هوشمند فسیل
در نهایت باید به نسل پنجم ساعت هوشمند فسیل اشاره کنیم که به گفته برخی کارشناسان بهترین ساعت هوشمند مبتنی بر Wear OS محسوب میشود. اگرچه این پلتفرم آنچنان که باید و شاید مورد توجه گوگل قرار نگرفته، ولی این شرکت نشان داده که در سال ۲۰۲۰ برنامههای زیادی برای Wear OS در سر دارد.
این ساعت هوشمند از گوگل اسیستنت پشتیبانی میکند که همچنان سریعترین و بهترین دستیار دیجیتالی محسوب میشود. از دیگر امکانات آن میتوانیم به داشتن سنسور مختص پایش ضربان قلب و قابلیتهای مربوط به بررسی وضعیت سلامتی و فعالیتهای ورزشی اشاره کنیم که به ویژگیهای استاندارد ساعتهای هوشمند بدل شدهاند. این محصول با قیمت مناسبی که دارد میتواند نظر کاربران زیادی را جلب کند.
منبع: Phone Arena
برترینها: دوست دارید قدرت تله پاتی یا پرواز داشته باشید؟! میدانم که میخواهید! خوب شاید تله پاتی زیاد خوب نباشد نباشد، اما پرواز عالی خواهد بود. به هر حال، جهشهای ژنتیکی از این دست هنوز برای انسانها غیرممکن است. اما انواع دیگری از این جهشها وجود دارند که ظاهر افراد را فوق العاده و چشم نواز میکند. در ادامه با برترینها همراه باشید تا ویژگیهایی نادر و منحصربه فرد را که در برخی از انسانها شکل میگیرند را با هم بررسی کنیم.
۱. چشمان چند رنگ
ما عادت کرده ایم که مردم را معمولاً با یک رنگ در هردو چشمشان ببینیم، بنابراین این نوع جهش که در آن هر کدام از چشمهای فرد یک رنگ مختلف دارند، فوراً توجه ما را به خود جلب میکند. دانشمندان آن را هترو کروماتیک مینامند و سه نوع از آن وجود دارد:
اما در واقعیت، همه این دستهها میتوانند به شکلی عجیب و زیبا ترکیب شوند. این ویژگی یا از طریق ژنتیک به افراد به ارث میرسد (وقتی که یکی از والدین هتروکروماتیک است) و یا به دلیل یک بیماری و یا آسیب دیدگی شدید در افراد به وجود میآید. در حالت اول، هیچ مشکلی برای فرد ایجاد نمیکند و فقط یک ویژگی جالب است که باعث میشود که یک فرد در میان جمع منحصربه فرد باشد و بدرخشد.
۲. ویتیلیگو (لک و پیس)
ویتیلیگو» وضعیتی است که باعث از بین رفتن رنگ پوست، مو و حتی ناخنها میشود، زیرا بدن به اندازه کافی ملانین تولید نمیکند. دانشمندان هنوز مطمئن نیستند که چه عواملی باعث ایجاد این ناهنجاری ژنتیکی میشود. برخی تصور میکنند که این وضعیت، ارتباطی با اختلال سیستم ایمنی بدن دارد. عدهای دیگر فکر میکنند که وراثت عامل اصلی است، به این معنی که شخص ممکن است وقتی شخص دیگری در خانواده خود این وضعیت را داشته باشد، آن را به ارث ببرد. معمولاً فردی که ویتیلیگو دارد، از ۱۰ تا ۳۰ سالگی متوجه تغییرات رنگ پوست میشود. اما مواردی دیده شده است که افراد بعد از یک اتفاق ناگهانی، مانند آفتاب سوختگی یا پریشانیهای عاطفی، دچار ویتیلیگو میشوند. تاکنون هیچ درمانی وجود ندارد که بتواند رنگدانهها را به پوست بازگرداند. با این حال، برخی از روشها میتوانند به جلوگیری از گسترش بیشتر ویتیلیگو کمک کنند. تخمین زده میشود که ۲درصد از جمعیت جهان این بیماری پوستی را دارند.
۳. آلبینیسم (زالی)
این اختلال ژنتیکی منجر میشود که پوست، مو یا چشمها با رنگ کم و یا بدون رنگ باشند. انواع مختلفی از این اختلال وجود دارد، و ما در این مطلب، یکی از شایعترین آنها را فقط به صورت مختصر برای شما بیان میکنیم. اما در ابتدا، دلیل اصلی آلبینیسم نقص در یکی از چندین ژن تولیدکننده یا توزیع کننده ملانین است. به دلیل این نقص، یا به طور کلی ملانین تولید نمیشود و یا تولید آن کاهش مییابد. افراد آلبینو معمولاً از مشکلات جدی سلامتی مانند ناشنوایی یا اختلال بینایی رنج میبرند. در بیشتر موارد، آنها باید نسبت به زمانی که در خارج از منزل میگذرانند بسیار محتاط باشند، زیرا پوست و چشم آنها نسبت به خورشید بسیار حساس است.
۴. مژههای مضاعف (دو ردیفه)
مژههای ضخیم و زیبا، چیزی است که بسیاری از مردم در آرزوی آن هستند؛ و برخی به راحتی به لطف یک جهش ژنتیکی به نام distichiasis که باعث به وجود آمدن ردیف دوم مژه در افراد میشود، به این آرزو میرسند. اعتقاد بر این است که جهش در ژن FOXC۲ باعث به وجود آمدن این ویژگی میشود. این نوع جهش در نگاه اول چیز بیضرری به نظر میرسد که باعث زیبایی بیشتر فرد میشود. اما در حقیقت، داشتن مژههای مضاعف ممکن است نشانه اختلالات جدی مربوط به قلب باشد. علاوه بر این، مژههای اضافی ممکن است به سمت درون چشم رشد کنند که میتواند دردناک و ناخوشایند باشد. به همین دلیل است که برخی تصمیم میگیرند از طریق جراحی و یا به کمک لیزر از شر این مژههای اضافی خلاص شوند. در ضمن، یکی از مشهورترین بازیگران زن دنیا، الیزابت تیلور این ناهنجاری را داشت که باعث میشد تا نگاهش اینقدر جذاب و زیبا باشد.
۵. شکاف چانه
بسیاری از مردم فکر میکنند که شکاف چانه نشانه شخصیت قوی و مستقل است، اما این ویژگی در واقع یک جهش ژنی است که نتیجه عدم آمیختن درست استخوانها یا ماهیچههای فک تحتانی در حین رشد کودک درون رحم مادر است. درست مانند بسیاری از ناهنجاریهای دیگر، این ویژگی نیز از والدین به فرزندانشان میتواند به ارث برسد. با این حال، اگر فردی دارای شکاف چانه باشد، وماً به معنای آن نیست که فرزندان آنها نیز این ویژگی را خواهند داشت، زیرا عوامل محیطی در رحم مادر و یا وجود ژنهای اصلاح کننده (ژنهایی که روی ژنهای دیگر تأثیر میگذارند) میتوانند از بروز آن جلوگیری کنند.
۶. سندرم واردنبورگ
افراد مبتلا به این سندرم معمولاً دارای چشمان آبی کم رنگ هستند و گاه لکههایی سفید روی پوست و موهایشان ایجاد میشود. با این حال، این وضعیت ژنتیکی نیز با مشکلات جدی سلامتی مانند ناشنوایی ارتباط زیادی دارد. این اتفاق میافتد، زیرا جهش ژنتیکی که منجر به سندرم واردنبرگ میشود، نوع خاصی از سلولهای پوستی به نام ملانوسیت را تحت تأثیر قرار میدهد. این سلولها نه تنها بر رنگ مو، پوست و چشم شما تأثیر میگذارند بلکه بر عملکرد گوش داخلی نیز تأثیر دارند. بیشتر اوقات والدین این سندرم را به فرزندان خود منتقل میکنند. اما در برخی موارد ممکن است این بیماری در یک نوزاد تازه متولد شده به طور خودبخودی ظاهر شود.
۷. دوقلوهای ناهمسان
میدانم که به نظر عجیب و غریب به نظر میرسد، زیرا احتمالا تاکنون تمام دوقلوهایی که دیده اید، همسان بوده اند. اما همانطور که قبلاً مشاهده کرده اید، ژنتیک یک شگفتی تمام عیار است. به همین دلیل ممکن است دوقلوهای با ویژگیهای ظاهری کاملاً متفاوت را نیز ببینید. ما فقط در مورد رنگ چشم یا مو صحبت نمیکنیم بلکه حتی رنگ پوست هم ممکن است در این دوقلوها با هم متفاوت باشد! چنین بچههایی غالباً در بین زوجهایی با نژاد مختلط متولد میشوند. به عنوان مثال، یک کودک ژن پوست سفید را از یکی از والدین و دیگری ژن پوست تیره را از والد دیگر به ارث میبرد.
۸. پیبدالدیسم (Piebaldism)
تقریباً ۹۰درصد از افرادی که به این اختلال مبتلا هستند، ممکن است موهای جلویی سفید به همراه یک لکه سفید روی پوست پیشانی آنها، تنها علامت موجود باشد. معمولاً افراد از بدو تولد این موهای سفید را دارند و محل قرارگیری آن در بیشتر مواقع در موهای نزدیک پیشانی است.
با این وجود، سایر قسمتهای بدن مانند ابرو، وسط بازوها و پاها و مژهها نیز ممکن است تحت تأثیر پیبدالدیسم قرار گیرند. دقیقاً مانند بسیاری از جهشهای مرتبط با پوست، این یکی از نیز زمانی ایجاد میشود که فرد در حال از دست دادن سلولهای ملانین ساز است.
۹. موهای قرمز در افراد آفریقایی تبار
همانطور که قبلاً اشاره کردم، انواع مختلف آلبینیسم وجود دارد. نوع خاصی از آلبینیسم به همراه جهش در ژن MC۱R منجر به این میشود که افراد با تبار آفریقایی و آسیایی دارای موی قرمز، کک و مک و یا چشم آبی باشند.
۱۰. آلبینیسم چشمی
نوع دیگری از آلبینیسم وجود دارد که تنها چشمها را تحت تاثیر قرار میدهد و باعث میشود رنگدانهها از عنبیه و بعضی اوقات نیز از شبکیه چشم از بین بروند. این وضعیت نادر چشمی، اغلب در مردان مشاهده میشود. داشتن آلبینیسم چشمی معمولاً به این معنی است که فرد باید از چشمان خود مراقبت زیادی کند. این مراقبتها شامل پوشیدن عینک مخصوص یا لنزهای تماسی است و فرد باید از قرار گرفتن در مکانهایی که دارای نور زیاد هستند، خودداری کند، زیرا چشمان آنها واقعاً حساس اند. در دوران کودکی، فردی که آلبینیسم چشمی دارد ممکن است حرکتهای غیرقابل کنترل چشمی داشته باشد، مانند حرکات سریع از یک طرف به سمت دیگر یا بالا و پایین. معمولاً این علامت با بزرگ شدن فرد از بین میرود.
۱۱. چشمهای آبی
احتمالا با خود میگویید: یک دقیقه صبر کن! چشمان آبی چیزی نادر نیستند!» بله آنها نادر نیستند، اما داشتن آنها هنوز هم نتیجه جهش ژنتیکی است که حدود ۱۰۰۰۰ سال پیش اتفاق افتاده است. در آن زمان، همهی مردم چشم قهوهای داشتند. به عبارت دیگر، چشمان آنها حاوی ملانین زیادی بود. ژن کنترل کننده ملانین OCA۲ نام دارد. سالهای سال پیش یک ژن نزدیک به رنگ آبی، جهش یافته و در نهایت توانایی OCA۲ در تولید ملانین در عنبیه را محدود کرد. این امر مانع از رنگ آمیزی چشمها توسط ملانین میشود. در نتیجه اگر هیچ رنگدانهای در چشم نباشد، رنگ چشمها به صورت آبی در میآید.
۱۲. کک و مک
و دوباره ژن MC۱R از آنجا که مسئولیت تولید ملانین را بر عهده دارد، وارد بازی میشود. اما کک و مک بدون خورشید ظاهر نمیشوند. به همین دلیل شما نوزادانی را پیدا نخواهید کرد که دارای کک و مک باشند، زیرا هنوز در معرض آفتاب قرار نگرفته اند؛ بنابراین هنگامی که در معرض نور آفتاب قرار میگیرید، بدن، شما را به سمت تولید ملانین بیشتر برای محافظت از پوست سوق میدهد. اگر ملانوسیتهای شما (سلولهای پوستی که در تولید رنگدانه دخیل هستند) به طور مساوی گسترش پیدا کرده اند، به احتمال زیاد شما یک پوست برنزه عالی خواهید داشت. اما در بعضی از افراد تراکم ملانوسیتها در نواحی مختلف پوست متفاوت است که در نهایت موجب تجمیع رنگدانهها در نواحی مختلف و در نتیجه باعث ایجاد کک و مک میشوند!
منبع: BrightSide
برترینها: روزهای رنگارنگ پاییز در حال تمام شدن است و کمکم باید به استقبال زمستان و سرمای آن برویم. به استقبال برف و یخبندانهایش. اولین چیزی که فرارسیدن زمستان را نوید میدهد شب یلداست. طولانیترین شب سال که همه را دور هم جمع میکند تا برای چند ساعت مشکلات و نگرانیها را فراموش کنند و کنار هم یک شب بهیادماندنی بسازند.
پیشتر، در مطلبی با عنوان بازیهای دستهجمعی شب یلدا، بازیهایی که میتوانید در این شب سرد انجام دهید را برایتان معرفی کردیم. اما در این مطلب قصد داریم بهترین مکانها برای گذراندن شب یلدا را با هم بشناسیم تا این شب طولانی را به بهترین شکل خوش بگذرانیم.
۱. خانهی مادربزرگ و پدربزرگ
اولین و سنتیترین مکان برای دورهمی شب یلدا، خانهی بزرگان است. خانهی مادربزرگ با کرسی گرم و لحافهای پشمی، خوردنیهای خوشمزه و غذاهای محلی خانگی یکی از بهترین گزینهها برای شب یلداست. همه فامیل دور هم جمع میشوند و بزرگترها برای کوچکترها فال حافظ میگیرند و قصه میخوانند و از خاطرههای قدیمی میگویند. پس اگر از نعمت داشتن بزرگان فامیل بهرهمندید این فرصت را از دست ندهید و با یک هندوانه به خانهی آنها بروید تا هم دل آنها را شاد کنید و هم از باهمبودنتان لذت ببرید.
اما خیلی از شما ممکن است از خانهی مادر و مادربزرگ فاصله داشته باشید و کار و مشغلهی زندگی و دوری از خانواده همه دست به دست هم دهند تا نتوانید شب یلدا را کنار خانواده باشید. ما در این مطلب برای شما هم برنامههای ویژهای داریم پس با برترینها همراه باشید تا با مکانهای تفریحی هیجانانگیز یلدایی آشنا شوید و هرکدام را بیشتر دوست دارید در لیستتان یادداشت کنید.
۲. رستورانها
بسیاری از رستورانها در شبیلدا تا دیروقت باز هستند و با منوهای ویژهی شب یلدا و موسیقی و فال حافظ میزبان شما خواهند بود. شما میتوانید به بهانهی شب یلدا از تخفیفهای ویژهی یلدایی رستورانها هم استفاده کنید. غذای موردعلاقهتان را سفارش دهید و بعد از غذا هم با میوهها و خوراکیهای یلدایی از خودتان پذیرایی کنید و خلاصه یک شب را حسابی خوش بگذرانید. (و متاسفانه، ماه بعد بیشتر اضافه کاری بمانید تا پول خرج شده را جبران کنید؟!)
۳. مکانهای فرهنگی
از مکانهای دیگری که میتوانید شب یلدا را آنجا بگذرانید کتابفروشیها و مراکز فرهنگی شهر تهران است. بسیاری از کتابفروشیها و انتشاراتیها برای اهل فرهنگ برنامههای ویژهای دارند و با همکاری هنرمندان و چهرههای مشهور، مراسم شب یلدا را برگزار میکنند. خانه هنرمندان در پارک ایرانشهر جزو چنین مکانهایی است. کتاب خوانی، داستان خوانی و حتی نقالی جزو بهترین مراسمهای برگزار شده در این شب است.
چنین مراسمهایی نه تنها در تهران بزرگ، بلکه در دیگر شهرهای ایران نیز برگزار میشود؛ بنابراین اگر در شهرهای دیگر هستید، تنها کافیست که به بیلبردهای شهرداری و اعلامیههای شب یلدا توجه کنید. اجرای موسیقیها محلی و مراسم آئینی در هر شهری، شبی متفاوتتر از هر سال را برایتان به ارمغان میآورد.
شب عاشقانهها» در باغ کتاب
یکی دیگر از این مکانهای فرهنگی باغ کتاب است. در آستانه شب یلدا و به همین مناسبت، محفل ادبی هنری با عنوان شب عاشقانهها» در روز جمعه از سوی باغ کتاب تهران برگزار خواهد شد.
در این محفل، شاعران نامآشنایی از جمله محمدرضا عبدالملکیان، مرتضی امیریاسفندقه، ناصر فیض، رضا نیکوکار، محمدسعید میرزایی، محمدمهدی سیار، محمدجواد آسمان، میلاد عرفانپور، مژگان عباسلو، اعظم سعادتمند، سیدهتکتم حسینی، افسانه غیاثوند، مریم آریان، مبین اردستانی، سعید پورطهماسبی، فاطمه فهیمی، المیراسادات شاهان، حسن صنوبری و . حضور دارند و جمعی از ایشان شعرهای عاشقانۀ خود را برای مهمانان و علاقمندان شعر و ادب قرائت میکنند. اجرای این برنامه را سعید بیابانکی شاعر سرشناس بر عهده خواهد داشت. همچنین آواز سروش بخشش خواننده توانمند کشورمان و سنتور احمد جعفری در این برنامه موسیقی عاشقانه را با شعر عاشقانه همراه خواهد کرد.
یکی از اهداف اصلی این برنامه ارائه و رونمایی شکل فاخر و ارزشمندی از شعر عاشقانه و جذب مخاطب عمومی به سمت آن است؛ مخاطبی که روزانه با انبوه عاشقانههای ضعیف و مبتذل بمبباران میشود. امری که باعث شده شعر عاشقانه در اذهان عمومی به نوعی شعر سطحی تقلیل پیدا کند و پیوندهای محکمش را با عاشقانههای درخشان ادبیات فارسی کمرنگ کند.
زمان برگزاری نخستین شب عاشقانهها» جمعه ۲۹ آذر، از ساعت ۱۷:۳۰ و محل برگزاری آن باغ کتاب تهران» (واقع در میدان ونک، بزرگراه حقانی، مسیر غرب به شرق، بعد از تقاطع بزرگراه شهید مدرس، خروجی کتابخانه ملی) خواهد بود.
محفلهای یلدایی
نشر ثالث که یکی از نشرهای مطرح در حوزهی ادبیات است هم مثل هرسال به مناسبت شب یلدا دورهمی فرهنگی با نام چله در ثالث» را ترتیب داده که شرکت کنندگان میتوانند در آنجا از نقالی و حافظخوانی و اجرای موسیقیهای زنده با حضور هنرمندان، لذت ببرند.
جشنوارههای قصهگویی
بیستودومین جشنواره بین المللی قصهگویی از ۲۶ تا ۳۰ آذر پذیرای علاقهمندان دنیای قصههاست. جشنها و مراسم بسیاری در این چند روز در مکانهای مختلف شهر تهران برگزار میشود که علاقهمندان به قصهگویی و هنر میتوانند از آنها استفاده کنند.
کانون پروش فکری کودکان و نوجوانان در نقاط مختلف شهر این مراسم را برگزار میکند. مرحله پایانی بیستودومین جشنواره بینالمللی قصهگویی از سهشنبه ۲۶ آذرآغاز شده و تا شنبه پیشرو ۳۰ آذر در تهران ادامه دارد، شرکتکنندگان در بخش بینالملل این دوره از جشنواره ۲۷ آذر در حضور داوران و علاقهمندان قصهگویی روی صحنه میروند.
همچنین در بخش منطقهای بیست و دومین جشنواره بینالمللی قصهگویی، برگزیدگان در مرحله کشوری ۳۰ آذر و همزمان با شب یلدا در تهران باهم رقابت میکنند. در بخش قصه ۹۰ ثانیه که از دوره بیستویکم به جشنواره قصهگویی افزوده شده، علاقهمندان به قصهگویی سرگذشت و نکتههای عبرتآموز زندگی خود یا دیگر افرادی را که شنیدهاند و برایشان جذابیت دارد در قالب یک فیلم ۹۰ ثانیهای روایت میکنند. بخش ملی جشنواره بین المللی قصه گویی در سه گروه دختران و پسران ۱۲تا ۱۸ سال، ن و مردان و مادربزرگها و پدربزرگها برگزار میشود.
گیتی ، بهرام شاهمحمدلو، مصطفی رحماندوست، مجید قناد، سارا روستاپور و رضا کیانیان هنرمندانی هستند که در این دوره از جشنواره به قصهگویی خواهند پرداخت. هنرمندان، قصه منتخب خود را برای قصهگویان و علاقهمندان روایت میکنند. این قصهها بر اساس زندگی این هنرمندان و یا سلیقه ادبیشان هر روز انجام میشود.
۴. فضاهای باز
اگر برای گذران شب یلدا به دنبال فضایی باز هستید، جایی که بتوانید، چایی داغ بخورید و نمایشی را نگاه کنید، به شما مراسمهایی که در پارک آب و آتش، بوستان گفتگو، محوطه تئاتر شهر و دیگر پارکهای معروف تهران برگزار میشوند را پیشنهاد میدهیم. شما میتوانید فلاسک چای و تنقلات را بردارید و سری به این پارکها بزنید و از شب یلدا در فضای باز لذت ببرید (البته اگر هوای آلودهی تهران، یک شب یلدا را به ما امان دهد!!)
۵. کویرگردی
کویر مصر، کویر مزینان، کلوتهای شهداد و در مجموع شهرها و روستاهای حاشیه کویر ایران همانند روستای مشهور مصر، بهترین مکانها برای برگزاری شب یلداست. اگر نمیخواهید در تور شرکت کنید، میتوانید با ماشین شخصی خودتان به این منطقهها سفر کرده و در مراسمهایی که در این مناطق برگزار میشود، شرکت نمایید. تنها حواستان را جمع کنید که خوراکی ها، غذاها و آجیل و میوه شب یلدا را به همراه داشته باشید. اگر چه در مقصد هم میتوانید مواد غذایی مورد نظرتان را خریداری کنید، با به دلیل شلوغ شدن بهترین جاذبههای ایران برای شب یلدا شاید مواد غذایی تمام شود. شما هم که نمیخواهید شب یلدا را بدون آجیل ها، میوهها و غذاهای مخصوص شب یلدا سپری کنید!
اگر قصد اقامت شب در این مکانها را دارید، سعی کنید از قبل محل اقامتتان را هماهنگ نمایید. با این حال، چندان نگران نباشید، چرا که در این مکانها مخصوصا روستاهای نزدیکی کویر مصر یا کویر مزینان، اقامتگاههای بسیاری وجود دارند که میتوانید شب را در آنها سپری کنید.
۶. کار خیر بکنید
اگر اهل کارهای خیر هستید و میخواهید شب یلدای امسالتان را با کسانی که همیشه تنها و منتظر چنین برنامههایی هستند، تقسیم کنید، پیشنهادهایی برایتان داریم:
آسایشگاه کهریزک، پر است از پدربزرگها و مادربزرگهایی که در شب یلدا فرزندانشان کنارشان نیستند تا برای آنها غذا بپزند و کرسی آماده کنند و فال حافظ بگیرند. چه خوب است که ما برای چند ساعت نقش فرزندانشان را برایشان بازی کنیم. برایشان گل ببریم و با همان مبلغی که قرار است برای شب یلدا هزینه کنیم برایشان میوه و شیرینی بخریم و این شب طولانی را کنار آنها جشن بگیریم. شک نکنید لبخند شادی و رضایتی که بر لبان آنها مینشیند بهترین هدیهی شب یلدا برایتان خواهد بود.
موسسهی محک پر است از کودکان بیماری که بیشترشان امیدی به زندگی ندارند و فقط روزها را سپری میکنند. برخی از خانوادههای این بیماران فقط میتوانند هزینههای درمان را پرداخت کنند آن هم به زور و پولی برای برگزارکردن مراسم یلدا ندارند. فکر خوبی است که با خریدن تعدادی انار و مقداری تنقلات دل آنها را هم شاد کنید. البته اگر روحیهی بسیار حساسی دارید و ممکن است در این مکانها منقلب شوید این پیشنهاد برایتان مناسب نخواهد بود، چون هم کودکان از حال شما ناراحت خواهد شد و هم شادی یلدا از بین میرود. پس کلا همهچیز خراب میشود!! البته میتوانید بستههای یلدایی را به مسئولین آنجا هدیه دهید تا خودشان بین بچهها پخش کنند. اینطوری هم آنها خوشحال میشوند هم شما.
به جز این دو مورد آسایشگاه و شیرخوارگاهها و گرمخانههایی هستند که میتوانید با جستوجو و تحقیق، آنها را پیدا کنید و سری به آنها بزنید. البته فراموش نکنید که سرزدن به این مکانها فقط مختص شب یلدا نیست و چه خوب است که هرازچندگاهی بدون مناسبت هم به این جاها بروید و آنها را خوشحال کنید.
این بود پیشنهادات یلدایی برترینها به شما همراهان همیشگی. اگر شما هم جای خاصی را برای گذراندن شب یلدا سراغ دارید در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید.
برترینها: شاید از قبل با عکسهایی که چندین تصویر را در یک تصویر مخفی میکنند، آشنا باشید. اما آیا میدانید آنچه که شما برای اولین بار در چنین تصاویری میبینید، میتواند مطالب زیادی را در مورد شخصیت شما بیان کند. در ادامه با برترینها همراه باشید تا به شما مجموعهای از این تصاویر را نشان دهیم که میتوانند شما را در شناخت بهتر شخصیت خودتان یاری دهند.
۱. ابتدا چه چیزی را در تصویر میبینید؟
قورباغه
اکثر مردم بلافاصله قورباغه را میبینند. اگر این در مورد شما نیز صدق میکند، شما شخصیتی رک و بی پرده دارید. شما سعی میکنید با دیگران صادق و روراست باشید، حالا هر چیزی که باشد. دیگران نیز شما را فردی قابل اطمینان و معتمد و با اعتماد به نفس در نظر میگیرند. هیچ پیام پنهانی در سخنان شما وجود ندارد، به همین دلیل مردم میتوانند به نظر و توصیه شما اعتماد کنند.
اسب
افراد زیادی نیستند که بتوانند در این تصویر اسب را در نگاه اول تشخیص دهند. اگر هنوز هم نمیتوانید اسب را ببینید، سعی کنید سر خود را به سمت چپ کج کنید. کسانی که اول تصویر اسب توجهشان را به خود جلب میکند، افرادی متفکر هستند. اگر شما هم یکی از آنها هستید، پس شما هم یک ذهن تحلیل گرا دارید. شما آن چیزی که به نظر میرسد، نیستید. یک رویکرد انتقادی به زندگی دارید و ترجیح میدهید نتیجه گیریهای خود را در مورد یک وضعیت داشته باشید.
۲. ابتدا چه چیزی را در تصویر میبینید؟
سه خرس
اگر اولین چیزی که نظر شما را جلب کرد، سه خرس خاکستری بزرگ بود، پس شما یک ذهن و تفکر تحلیلی دارید. شما یک روش منطقی و گام به گام برای حل مشکلات را ترجیح میدهید و سعی میکنید مسئله را به بخشهایی جداگانه تقسیم کنید. این موضوع به شما کمک میکند تا مشکل اصلی را درک کرده و آن را به صورت کارآمد حل کنید.
کوهستان
اگر ابتدا کوهها را دیدید و سپس تشخیص دادید که آنها مانند خرس به نظر میرسند، پس سبک تفکر شما حسی است. شما اغلب به احساس درونی خود اعتماد میکنید و این موضوع اغلب شما را سربلند میکند. شما از تجربه خود برای حل سریع و کارآمد مشکلات استفاده میکنید. میتوانید در موقعیتهای مختلف متوجه الگوهای متداول شوید و آنها به شما در یافتن راه حلهای لازم کمک میکند.
۳. ابتدا چه چیزی را در تصویر میبینید؟
دو سنجاب روی شاخه درخت
در این تصویر، اکثر مردم بلافاصله متوجه یک جفت سنجاب میشوند که روی یک شاخه درخت نشسته اند. اینها همان افرادی هستند که به طور کلی به قضایا نگاه میکنند. اگر شما هم یکی از آنها هستید توانایی هایتان به شما کمک میکند تا موقعیتها را از همان نگاه اول به درستی ارزیابی کنید و به این ترتیب مشکلات بعدی را به صورت کارآمد حل کنید.
صورت یک زن
افراد بسیار اندکی هستند که میتوانند چهره زن را ببینند چه رسد به اینکه در نگاه اول متوجه آن شوند. اگر هنوز ندیده اید، پس سر خود را به سمت چپ خم کنید. یک سنجاب به لب زن و دیگری به چشم او تبدیل میشود. با این حال، اگر صورت زن اولین چیزی بود که در تصویر دیدید پس تبریک میگوییم! شما یک فرد منحصر به فرد با مهارتهای برجسته مشاهدهای هستید. این موضوع میتواند به شما در کار و تعامل اجتماعی با دیگران بسیار کمک کند.
۴. ابتدا چه چیزی را در تصویر میبینید؟
مردی با یک دوربین شکاری
شما فردی هستید که به طور کلی به قضایا نگاه میکنید، اگر اولین چیزی که در این تصویر مشاهده کردید مردی بود که یک دوربین شکاری داشت. چندین نگاه کوتاه برای شما کافی است تا تمام اطلاعات مورد نیاز خود را جمع آوری کنید. به همین دلیل شما از طرفداران بزرگ تحلیل و آنالیز دقیق نیستید.
ماشین
اگر فوراً یک ماشین دیدید، همکاران و دوستانتان باید از توانایی شما در توجه به جزئیات دقیق قدردانی کنند. شما دوست دارید تا همه چیز طبق یک برنامه تفصیلی و برنامه ریزی شده پیش برود. اما ممکن است گاهی اوقات چیزها را آنچنان بیش از حد، تحلیل و آنالیز کنید که شما را از تصمیم گیری سریع و به موقع وا دارد.
حرف A
آیا شما جزء معدود کسانی هستید که اول از همه، متوجه حرف A» شدید؟ اگر چنین است، آنگاه بصیرت قوی شما رشک برانگیز است. مهمتر از آن، شما فردی هستید که همیشه ایدههای خلاقانه و راه حلهای غیر معمول و شگفت انگیز را پیشنهاد میکنید.
۵. ابتدا چه چیزی را در تصویر میبینید؟
دو صورت
اگر اولین چیزی که به آن توجه کردید این بود که یک زوج به یکدیگر نگاه میکنن، پس شما یک قلب عاشق دارید. شما واقعاً برای مردم در زندگی خود ارزش قائل هستید و درک کردن برای شما معنای زیادی دارد. ناگفته نماند که شما یک شخصیت مثبت و دوستانه دارید. توانایی استدلال ذاتی شما حتی میتواند عصبیترین افراد را آرام کند.
یک درخت
اگر توجه شما فوراً به یک درخت جلب شد، پس شما از آن نوع افرادی هستید که گاها نیاز به تنهایی دارید. شما عاشق طبیعت و تنهایی هستید، اما بدتان هم نمیآید که وقت خود را نیز با عزیزانتان سپری کنید. علاوه بر این، شما فردی مبادی آداب هستید که از صدمه زدن به احساسات دیگران به هر منظوری دوری میکنید.
۶. ابتدا چه چیزی را در تصویر میبینید؟
صورت یک دختر
اگر جزء کسانی هستید که متوجه چهره زن جوان شدید، از آن دسته از افرادی هستید که همیشه از محیط اطراف خود آگاه هستید. علاوه بر این، شما الگوهای اطراف خود را میبینید، و این به شما کمک میکند تا ارزیابیها و نتیجه گیریهای صحیحی را انجام دهید.
گل ها
اگر ابتدا گلها را در این تصویر دیدید، احتمالاً شما از دوستداران طبیعت هستید. شما از دنیای اطراف خود قدردانی میکنید، اما میتوانید در مواقع وم از شلوغیهای زندگی روزمره کناره گیری کنید و به طبیعت پناه ببرید.
۷. ابتدا چه چیزی را در تصویر میبینید؟
موش
اگر ابتدا موش را مشاهده کردید، خوش بین هستید و ترجیح میدهید در هر موقعیتی به دنبال محسنات باشید. بعضی اوقات ممکن است به اندازه کافی عملگرا نباشید و مردم اغلب میگویند که الکی خوش هستید! اما در واقع، شما به خوبی از دنیای اطراف خود آگاه هستید و به سادگی ترجیح میدهید روی قسمتهای روشن آن تمرکز کنید.
گربه
اگر به محض نگاه به این تصویر، گربهای را دیدید، شما یک فرد واقع بین هستید. شما میدانید که چه چیزهایی از زندگی میخواهید، و به صورت ساده لوحانه خیالبافی نمیکنید. شما جهان را به طور کلی میبینید، و این به شما در برنامه ریزی اقدامات بعدی کمک میکند.
۸. ابتدا چه چیزی را در تصویر میبینید؟
زنی در حال نگاه به بیرون از پنجره
اگر اول متوجه شوید که زنی از پنجره بیرون را نگاه میکند، ممکن است از خطرات چشم پوشی کنید. حتی ممکن است زندگی خود را بدون این که متوجه باشید به خطر بیاندازید! گاهی اوقات خیلی خودجوش و کمی ساده لوح هستید. به همین دلیل است که ممکن است اغلب خود را برای پیامدهای ناخوشایند آماده نکرده باشید.
جمجمه
اگر ابتدا متوجه جمجمه شده اید، پس شما بیشتر از این که یک ایده آلیست باشید، واقع بین هستید. احتمالاً با افرادی که به اندازه کافی شما را نمیشناسند کمی بدبینانه رفتار کنید. فکر شما این است که همه چیزهای خوب ممکن است روزی به پایان برسند.
۹. ابتدا چه چیزی را در تصویر میبینید؟
مردی در حال نواختن ساکسیفون
اگر اولین چیزی که چشم شما دید، مردی بود که ساکسیفون مینواخت، پس شما چپ مغز هستید. این بدان معنی است این بدان معناست که هنر شما، تفکر تحلیلی است. شما همچنین در یادگیری اعداد و زبانهای مختلف نیز مهارت دارید. دوستانتان غالباً از شما مشاوره میخواهند، زیرا منطق شما به حل هر مشکلی کمک میکند.
صورت یک زن
اگر برای اولین بار متوجه چهرهی یک زن شدید، پس فردی باهوش و راست مغز هستید؛ و از آنجا که نیمکره راست شما از سمت چپ توسعه یافتهتر است، پس ویژگی اصلی شما خلاقیت است! شما برای بیان خود از روشهای هنری مختلف استفاده میکنید. علاوه بر این، شما از سطح بالایی از هوش هیجانی برخوردار هستید؛ و تخیل تان به شما کمک میکند تا با مشکلات باروشی متفاوت و مبتکرانه مقابله کنید.
۱۰. ابتدا چه چیزی را در تصویر میبینید؟
سنجاب
اگر اولین حیوانی که شما دیدید یک سنجاب است، این بدان معنی است که سمت چپ مغز شما توسعه یافتهتر است. مجدداً بیان میکنیم که این نیمکره مسئول تفکر منطقی و تحلیلی و همچنین مهارتهای ریاضی است.
اردک
اگر متوجه اردک شوید، پس نیمکره سمت راست مغز فعالتر است. این بدان معنی است که شما در ارتباط با هنر و خلاقیت واقعاً خوب هستید.
۱۱. ابتدا چه چیزی را در تصویر میبینید؟
فُک
اگر متوجه یک فُک در این تصویر باشید، توجه شما به جزئیات شگفت آور است. منطق شما صحیح و استوار است و میتواند در هر بحثی به شما کمک کند. شما در محاسبات و ریاضیات عالی هستید. علاوه بر این، تواناییهای تحلیلی شما، به شما در تسلط آسان بر زبانهای مختلف کمک میکند.
الاغ
اگر اولین چیزی که در این تصویر خر دیدید یک الاغ بود، پس بصیرت شما بسیار بالاست. شما برای آزادی خود ارزش قائل هستید و ترجیح میدهید بدون هیچ نظارتی کار کنید. شما غالباً پیش بینی میکنید که چه چیزی ممکن است برای شما اتفاق بیفتد. وقتی برنامه ریزی میکنید، همه گزینهها را در نظر میگیرید و بهترین گزینه را انتخاب میکنید.
منبع: BrightSide
برترینها: گاهی با حقیقتهایی از زندگی روبرو میشویم که درک و قبول آنها به اندازهی فرو بردن یک قرص بزرگ و سفت بدون آب، سخت است. اما اگر میخواهید واقعا از زندگیتان لذت ببرید، باید حقیقتهای غیرقابل اجتناب را بپذیرید تا لحظههای عمرتان را صرف چیزهایی کنید که برایتان مهم هستند.
در این مطلب به حقیقتهای بیرحمانهای از زندگی اشاره میکنیم که بیشتر ما از پذیرفتن آنها میترسیم. اما این حقیقتها هر چند که دردناک و ناخوشایند هستند، میتوانند به ما کمک کنند زندگیمان را سروسامان دهیم و بیشترین بهره را از روزهای عمرمان که نمیدانیم چقدر قرار است باشد، ببریم.
روزی دیگر زنده نخواهیم بود
همهی ما دوست داریم فکر کنیم فنا ناپذیریم، اما اینگونه نیستیم. پس دست از ای کاشها» و چه میشد اگرها» بردارید و شروع کنید به لذت بردن از هر آنچه هم اکنون وجود دارد. فقط آرزو کردن و رویاپردازی شما را به جایی نمیرساند؛ اگر فکر میکنید آرزویی که دارید دست یافتنی است پس دست به عمل بزنید. شاید کلیشهای به نظر برسد، اما ارزش یادآوری را دارد: شما فقط یک بار فرصت زندگی کردن دارید، پس بهترین استفاده را از این فرصت بکنید.
همهی دوروبریهایتان روزی میمیرند
پدر و مادرتان را در آغوش بکشید و به آنها بگویید چقدر دوستشان دارید. آنها روزی نخواهند بود و فقط عکسشان را میتوانید ببینید. تصور نکنید خودشان میدانند چقدر دوستشان دارید؛ دوست داشتن را باید به زبان بیاورید و نشان دهید. هیچکس همیشه زنده نیست، درست است؟ پس به عزیزانتان بگویید چقدر برایتان مهماند و عاشقشان هستید. برای رابطههای صمیمی و نزدیکتان تلاش کنید و مراقبشان باشید. مهربانی و همدلی از راههای مراقبت از رابطهاند. با هم خوش بودن را فراموش نکنید! وقتی زندگیتان به پایان برسد، تنها چیزی که از شما میماند، محبت و دوستی است.
پول شما را خوشحال نمیکند
فرقی نمیکند چقدر سخت کار و تلاش کنید، به هر حال پول برایتان شادی نمیخرد. بله شما به پول برای زندگی کردن نیاز دارید، اما فراتر از آن، ضامن خوشحالیتان نیست. با پول زیاد، چیزهای فراوانی میتوانید بخرید، اما این چیزها» فقط در کوتاه مدت میتوانند شما را راضی کنند.
چه اتفاقی خواهد افتاد وقتی لذت کوتاه مدتتان تمام شود؟ دوباره و دوباره به دنبالشان میروید و در سیکلی که هرگز پایانی ندارد گرفتار خواهید شد. شادی واقعی از صلح درون ناشی میشود. تحقیقی که در دانشگاه سن فرانسیسکو انجام شده نشان میدهد افرادی که برای کسب تجربیات پول خرج میکنند، شادتر از افرادی هستند که برای خرید وسایل پول خرج میکنند و احساس بهتری نسبت به زندگی دارند.
به دنبال شادی گشتن باعث میشود نتوانید پیدایش کنید
گذشته را نمیتوانید تغییر دهید. آینده هم هنوز روی نداده است. تنها چیزی که وجود دارد، زمان حال است. به دنبال شادی رفتن به این معنی است که در لحظه زندگی نمیکنید، چون باور دارید که شادی جایی در بیرون از وجود خودتان است و باید به دنبالش بگردید. اما حقیقت این است که:
شادی فقط از درونتان ناشی میشود؛ و تنها راه خلق آیندهای بهتر برای خودتان و دیگران این است که لحظه را پاس بدارید و زودتر دست به عمل بزنید. شما لذت بردن از زمان حالتان را شروع کنید تا فردا خودش از راه برسد.
وقت صرف کردن برای دیگران بیشتر از پول صرف کردن بر زندگیتان اثر میگذارد
اگر برای ارتباط با دیگران وقت بگذارید، این ارتباط به گونهای بر زندگیتان اثر میگذارد که حتی نمیتوانید تصورش را بکنید. وقت صرف کردن برای ارتباطهای موثر و صمیمی با انسانهایی که به شما انرژی میدهند و برایتان ارزش قائل هستند، شما را شارژ و بانشاط میکند. کمک کردن به دیگران همیشه قابل ستایش است و هر چند وظیفه دارید خانوادهتان را تامین کنید، اما در قبال پاسخ دادن به نیازهای عاطفیشان نیز مسئولیت دارید. عزیزان شما نیاز دارند با آنها و درکنارشان باشید. عشق و ارتباط همیشه بیشتر از پول ارزش دارد.
شما نمیتوانید همه را شاد و راضی نگه دارید
نگران این نباشید که چرا نمیتوانید همه را از خود راضی نگه دارید. شما مسئول شادی دیگران نیستید. اگر تمام وقتتان را صرف راضی نگه داشتن دیگران کنید، بالاخره روزی خسته و فرسوده میشوید و میبینید هیچ انرژی برای خودتان باقی نمانده و ضمنا هنوز هم هستند کسانی که از شما ناراضیاند. اگر چیزی برخلاف باورهای فردی شماست، در مقابلش بایستید و فکر نکنید باید با همه چیز موافق باشید تا کسی دلخور نشود. اگر میخواهید از عمرتان بهره ببرید، مدام خشنود کردن دیگران را فراموش کنید و هر جا که لازم بود قاطعانه نه» بگویید.
کمال گرایی و تلاش برای تائید گرفتن از دیگران نابودتان خواهد کرد
اگر هر روز مقابل آینه بایستید با این هدف که عیب و ایرادهایتان را به رخ خودتان بکشید، زودتر از آنچه فکر کنید پیر خواهید شد. سعی نکنید از کاستیهایتان فرار کنید، اما به دنبال کامل و بیعیب بودن هم نباشید، چون پیدایش نمیکنید. اگر همیشه در حال تلاش برای تغییر دادن خودتان باشید، هرگز شاد نخواهید بود. شادی و قدرت واقعی از همان چیزی که واقعا هستید نشات میگیرد.
زیبا بودن یعنی خود واقعیتان بودن. شما نیازی ندارید که دیگران تائیدتان کنند؛ خود شما باید خودتان را قبول داشته باشید. اگر گُل نیلوفر آبی متولد شدهاید، یک نیلوفر آبی زیبا باشید، سعی نکنید تبدیل به گُل مگنولیا شوید! اگر مدام در جستجوی تائید دیگران باشید و سعی کنید خودتان را تغییر دهید تا با معیارهای دیگران جور شوید، تمام زندگیتان را زجر خواهید کشید. شادی و رضایت واقعی شما در باور خودتان نهفته است، در اعتماد بنفسی که به خود دارید و در ایمانی که به خود آوردهاید.
احساسات مهماند، اما همه چیز نیستند
اگر تصور میکنید افکار و احساسات شما، قدرت مطلق زندگیتان هستند، دوباره فکر کنید. احساسات باعث میشوند کارهای جالبی بکنیم، اما برخی از احساسات ما منتهی به کارهای خوشایندی نمیشوند. به جای اینکه خودتان را گول بزنید و احساسات واقعیتان را پنهان کنید، به حس واقعیتان توجه کنید. خشم، فرسودگی، اضطراب و اندوه احساسهایی کاملا طبیعی هستند و هیچکس نمیتواند بگوید تجربهشان نکرده است، پس انکارشان نکنید.
وقتی آنها را میپذیرید و به آنها فرصت بروز میدهید، خودشان رهایتان میکنند. قویترین هیجانات ما تعیین کنندهی نحوهی رفتار و تفکر ما هستند و میتوانند شخصیت ما را به بدترین شکل ممکن تحت تاثیر قرار دهند. اما چیزی که باید به خاطر داشته باشید این است:
احساسات ما فقط احساس هستند، نه چیزی بیشتر! این رفتار و معنایی که شما به احساسات خود ربط میدهید است که رابطهی شما با هیجاناتتان را تعریف میکند.
شما مسئول خودتان هستید
هیچکس قرار نیست به خاطر شما زندگی کند. همهی ما افرادی را میشناسیم که در سنین میانسالی، هنوز وابسته و بیهدفاند و به تنهایی از پس زندگی خود برنمیآیند. این افراد هنوز مسئولیت خود را نپذیرفتهاند، برای همین دست به هیچ کاری نمیزنند. این واقعیت را نمیتوان منکر شد که زندگی گاهی غیرمنصفانه است و برخی از افراد شانس کمتری نسبت به بقیه دارند. اما همان اندازه که شانس و سرنوشت واقعیت دارد، به همان اندازه هم مسئول زندگی خود هستید و باید از تمام تواناییها و امکانات خود بهترین استفاده را بکنید؛ راه دیگری ندارید!
مقصر دانستن دیگران تنها نتیجهای که دارد، تلخی و خشم و ضعف است. روزی که متوجه شوید مسئول روشی هستید که در برابر چالشها و سختیهای زندگیتان در پیش میگیرید، میبینید که قدرتتان چند برابر میشود، چون دیگر خود را متکی به دیگران نمیدانید و منتظر هیچکس دیگر نیستید.
روزی میرسد که خواهید دید چیزهایی که نگرانتان میکردند دیگر برایتان اهمیتی ندارند
یک روز به این نتیجه میرسید که تمام چیزهایی که برایشان نگران بودید، دیگر مهم نیستند. خوشبختانه زمانی به این مسئله پی میبرید که هنوز فرصت دارید تا کارهایی را انجام دهید که دوست دارید، بدون اینکه نگرانیهای گذشته را با خود حمل کنید.
به گفتهی وینستون چرچیل: وقتی به تمام نگرانیهای گذشتهام نگاه میکنم، به یاد داستان پیرمردی میافتم که هنگام مرگ گفته بود در زندگیاش مشکلات بسیار بسیار زیادی داشته که بیشتر آنها هرگز اتفاق نیفتادند!».
استعداد بدون تلاش، نابود شدنی است
اگر خداوند به شما استعدادی داده است یا میخواهید استعدادی را کسب کنید، منتظر نمانید؛ پرورشش دهید و به آن ببالید. خودتان را باور کنید، شما جسارتهایی دارید که هنوز کشفشان نکردهاید و بیشتر از آنچه فکر میکنید بااستعدادید، فقط نیاز به تمرین و تلاش و پشتکار دارید تا استعدادتان را بروز دهید. تنها استعداد داشتن کافی نیست. استعدادی که تمرین داده نشود، محو و نابود خواهد شد.
کاری را که امروز میتوانید انجام دهید انجام دهید، شاید فردایی نباشد
زمان حال، تنها چیزی است که وجود دارد، نه گذشته مهم است و نه کسی از آینده خبر دارد. شاید فردایی وجود نداشته باشد، پس تعلل نکنید و کاری را که امروز شدنی است برای فردا نگذارید. شاید هرگز فرصت انجام آن را پیدا نکنید.
زندگی قرار نیست راحت باشد، گلایه نکنید
به نظر میرسد برای عدهای از افراد، شکایت کردن و غُر زدن، شیوهای از زندگیست. بودن در کنار آدمهایی که مدام آه و ناله میکنند واقعا خسته کننده و طاقت فرساست. زندگی برای هیچکس ساده نیست و قرار هم نبوده که ساده باشد. اگر زندگی دیگری میخواهید، بسیار خب! به دنبالش بروید و کاری بکنید. از دیگران گله کردن و پیوسته بهانه گرفتن، شما را تنها و ناامید خواهد کرد. هیچکس قرار نیست زندگیتان را تغییر دهد.
دانستههایتان را در اختیار دیگران بگذارید
اگر چیزی را میدانید و مطمئنید که به درد دیگران هم خواهد خورد، پس آن را با دیگران به اشتراک بگذارید. اجازه ندهید خودخواهی جلوی کمک و مهربانیتان را بگیرد. دنیا بدون مهربانی و همدلی جای بسیار سختتری برای همه از جمله خودتان خواهد شد. برای آنچه باور دارید درست است بایستید و از حرف زدن نترسید. هیچ چیز بدی تا زمانی که شهامت گفتن حقیقت را پیدا نکنید، اصلاح نخواهد شد. اگر به حقیقتی آگاه هستید آن را افشا کنید؛ دنیا به طرز عجیبی تشنهی حقیقت است.
روی خودتان سرمایه گذاری کنید تا زندگیتان را نبازید
منفعل نباشید. اگر کاری هست که دوست دارید برای دل خودتان انجامش دهید، تصمیم به انجامش بگیرید. وقت گذاشتن برای خودتان هرگز کار بدی نیست. شما وظیفه دارید از جسم و روحتان به بهترین شکل ممکن مراقبت کنید. آرامش و توجهی که امروز به خودتان هدیه میدهید، سرمایه گذاری بلند مدتی است که نتیجهاش را سالها بعد هم میبینید. آرامش ذهنی، ضروریترین ابزاری است که برای غلبه بر چالشهای حتمی زندگی به آن نیاز دارید.
وقتی با سختیها روبرو میشوید، فقط واکنش شماست که اهمیت دارد
فرقی نمیکند اتفاقی که برایتان روی داده چقدر بد است؛ این واکنش شماست که اهمیت دارد. تسلیم شدن هرگز ایدهی خوبی نیست، واکنش مناسب یعنی دست به کار شدن. تنها چیزی که در شرایط سخت و ظاهرا غیرقابل کنترل، در کنترل شماست، نگرشتان است.
ما نمیتوانیم اجتناب ناپذیرهای زندگی را تغییر دهیم. تنها کاری که میتوانیم بکنیم این است که با تمام توانمندیها و امکاناتی که داریم، نقش خود را بازی کنیم و چیزی که به بازی ما قدرت میدهد، نگرش و طرز فکر ماست. زندگی ده درصد چیزی است که برایمان روی میدهد و نود درصد واکنشی است که به آن نشان میدهیم.
به دنبال معانی و هدفهای عمیقتری باشید
زندگی، کنکاش و کشف است. سطحی نگاه نکنید، سوال بپرسید و کنجکاو باشید. کنجکاوی شما را جوان و فعال نگه میدارد. یادتان باشد: مفهوم زندگی، کشف رازهای کهن و واقعیتهای پنهانی نیست که برای اکثر افراد دست یافتنی نیستند، بلکه زندگی آگاهی و هوشیاری نسبت به خود است و درک این که معنایی که به دنبالش هستید، در درون خود شماست و فقط باید آن را بشناسید. نیازهای واقعیتان را نادیده نگیرید و مرز بین آرزو و رویای محال را تشخیص دهید. جاه طلبی فایدهای ندارد، مگر اینکه در جهتشان حرکت کنید و از مرحلهی خیال پردازی عبور کنید. تلاش هوشمندانه تنها چیزی است که جواب میدهد.
زمان، ارزشمندترین چیزی است که در زندگی دارید
منتظر نمانید تا وقت کافی» برای کاری که دلتان میخواهد پیدا کنید؛ شما هرگز وقت کافی نخواهید داشت. همین الان کاری را که دوست دارید، با هر چه که هم اکنون دارید انجام دهید. زمان منتظر شما نمیماند.
منبع: hackspirit
برترینها: انسانها به سختی میتوانند چند روز بدون آب و غذا زنده بمانند. غذاخوردن بخشی از وجود ماست و خوردن روزانه غذا، طبیعت انسان. اما آیا میدانستید که برخی حیوانات میتوانند بدون آب و غذا زندگی کنند؟ بله آنها میتوانند ماهها یا حتی سالها بدون غذا زنده بمانند. شگفت انگیز است، نه؟ در این مطلب با این حیوانات بینظیر آشنا میشوید.
سمندر سفید
این مهره دار گوشتخوار، که معمولا در دریاچه بالکان و ایتالیا یافت میشود، یک پادشاه واقعی است! این حیوان میتواند ۱۰ سال بدون غذا زنده بماند و فقط از لیپیدها و گلیکوژنهای ذخیره شده در کبدش استفاده کند.
شتر
همان طور که میدانید در کوهانهای شتر، چربی ذخیره شده است. این چربی به شتر کمک میکند ۴۰ روز بدون آب زنده بماند در حالی که در بیابان هم سفر میکند.
ه
هها میتوانند ۸ تا ۱۰ هفته بدون غذا زنده بمانند. مهارتهای شکار آنها در این دوره قویتر میشود.
مار
سوخت و ساز بدن مارها در زمستان و فصل سرد تا ۷۰درصد کاهش مییابد و به آنها این توانایی را میدهد که تا یک سال بدون غذا زنده بمانند.
عنکبوت
وقتی هیچ غذایی برای شکار یا خوردن وجود نداشته باشد، عنکبوتها میتوانند ۳ تا ۴ ماه زنده بمانند و حتی تا یک سال دوام بیاورند.
پنگوئن
در آب و هوای سرد، سوخت و ساز پنگوئنها هم کاهش مییابد و به آنها کمک میکند بدون آب و غذا، دو تا چهار ماه زنده بمانند. پنگوئنهای نر وظیفه دارند بچه پنگوئنها را گرم نگه دارند و پنگوئنهای ماده وظیفه دارند در دمای زیر صفر دنبال شکار بروند.
قورباغه
قورباغهها میتوانند از چند هفته تا ۱۶ ماه بدون غذا زنده بمانند.
تمساح
تمساحها انرژی خود را با آرام خرکت کردن یا حتی ثابت و بیحرکت ماندن ذخیره میکنند. این استراتژی به آنها کمک میکنند چند ماه بدون غذا زنده بمانند.
لاکپشت گالاپاگوس
بزرگترین لاکپشت دنیا میتواند بدون هیچ آب و غذایی دو تا سه سال زنده بماند.
خرس
خرسها در زمستان یا فصل سرد بیشتر میخوابند. این کاهش فعالیت به آنها کمک میکند سوخت و ساز خود را کاهش داده و انرژی خود را ذخیره کنند، که به آنها کمک میکند تا ۱۰۰ روز بدون آب و غذا زنده بمانند.
منبع: 10mosttoday
رومه دنیای اقتصاد: دادهها ثابت میکنند که الگوی مصرف در دوره تحریم دچار تغییر محسوسی میشود. گزارشهای بودجه خانوار مرکز آمار نشان میدهند در تجربه تحریم قبلی، از مصرف کالاهای بادوام کاسته و بر مصرف مایحتاج اولیه زندگی و کالاهای ضروری افزوده شده بود. مصرف مواد غذایی نیز صرفا بهدلیل تورم، سهم بیشتری در سبد مصرفی خانوار یافت؛ اما در حقیقت، سرانه مصرف اقلام حیاتی خوراکی، با افتهای نگرانکنندهای مواجه شده بود. در شرایط فعلی این اطلاعات میتوانند تگذار را به پوشش ضعفهای محتمل در الگوی مصرف خانوارها، هدایت و تهای حمایتی را بهینهتر کنند.
بازگشت دوباره تحریمها و افزایش سطح عمومی قیمتها چه تاثیری بر سبد مصرفی خانوار خواهد داشت؟ با اتکا بر تجربه تحریم قبلی، میتوان به این سوال پاسخ داد. با بررسی وضعیت سبد مصرفی خانوار در سالهای ۹۰ و ۹۱ و مقایسه آن با سالهای قبلتر، میتوان پیشبینی کرد که در سال جاری احتمالا چه اتفاقاتی در انتظار دخل و خرج خانوار خواهد بود. دادههای تحریم قبلی، حاکی از این است که بخشی از مصارف خانوار در زمان تحریم، با تغییرات قابل توجهی و بخش دیگر با تغییرات اندک روبهرو میشوند.
تگذار با اتکا به این اطلاعات، میتواند تهای حمایتی را در جهت رفع کاستیهای ایجاد شده تنظیم کند. علاوه بر این، نوع تهای حمایتی که در ابتدای دهه ۹۰ بهکار رفت، در نهایت موجب کاهش مصرف سرانه برخی کالاهای خوراکی حیاتی شد. تکرار تهای آزموده شده قبلی در شرایط فعلی، تنها بیتوجهی به تاریخچه تهای اشتباه را میتواند برملا کند.
دخل و خرج خانوار
به دلیل وجود پارامتر تورم، سطح درآمد خانوار به خوبی نمیتواند تصویر روشنی از کیفیت رفاه خانوار را به دست دهد. به همین دلیل برای بررسی تفاوت سطح نسبی رفاه خانوار، بررسی دخل و خرج میتواند شاخص مناسبتری باشد. بر اساس دادههای مرکز آمار، بررسی شکاف دخل و خرج در سالهای ۸۸ و ۸۹، یعنی بازه قبل از آغاز تحریمها و آغاز رشد تورم، نشان از حرکت مماس دخل و خرج خانوار دارد، با ذکر این نکته که همواره مخارج خانوار کمی بیشتر از درآمد ناخالص خانوار شهری بوده است. میزان شکاف هزینه و درآمد در سالهای ۸۸ و ۸۹ به ترتیب ۵۷/ ۲ و ۳۵/ ۳ درصد بوده است.
اما با آغاز دوره تحریمها در سال نود، شکاف هزینه-درآمد رشد قابلتوجهی کرده است. شکاف مذکور در سال ۹۰ به سطح ۰۲/ ۴ درصد رسیده که نشاندهنده افت مطلوبیت معیشت خانوار شهری است. البته اختلاف هزینه و درآمد در سالهای ۹۱ و ۹۲ کمی تعدیل شد و روندی نزولی را طی کرد. در این سالها به دلیل آغاز طرح هدفمندی یارانهها و اثرات کوتاهمدت این طرح، شکاف هزینه و درآمد تا سطح ۷۴/ ۲ درصد عقبنشینی کرد. اما این عقبنشینی بادوام نبود و با مترتب شدن اثرات تورمی پرداخت یارانهها، در سال ۹۳ هزینه خانوارها ۷/ ۴ درصد از درآمدشان پیشی گرفت.
وضعیت کنونی کمشباهت به آن دوره نیست. تحمیل تحریمهای اقتصادی شدیدتر از دوره پیشین و افزایش شتابان تورم در سال گذشته، میتواند معیشت خانوار را مانند دوره پیشین مورد هدف قرار دهد. این بار دولت به دلیل کاهش درآمدهایش، امکان پرداخت یارانه نقدی را ندارد. با این اوصاف پیشبینی میشود در صورت نبود تهای حمایتی از بودجه خانوار، شکاف هزینه و درآمد در سال ۹۸ عمیقتر شود.
الگوی مصرف خانوار
علاوه بر سطح مخارج و درآمد خانوار، سبد مصرفی خانوار نمونه، از دیگر موارد مهم در بررسی دادههای بودجه خانوار است. این سبد را میتوان به ۱۲ مورد مهم از جمله خوراکیها و آشامیدنیها»، پوشاک و کفش»، مسکن، آب، برق و سایر سوختها»، حمل و نقل»، تفریح و امور فرهنگی» و. تقسیم کرد. باید به این نکته توجه کرد که در هنگام رکود و افزایش تورم، که از عواقب معمول تشدید تحریمها هستند، خانوارها به سمت مصرف بیشتر گروههای ضروری سوق داده میشوند.
خوراکیها و آشامیدنیها» و مسکن، آب، برق و سایر سوختها» ضروریترین مصارف خانوارها محسوب میشوند. افزایش در سهم مصرف این گروهها، نشانگر کاهش کیفیت زندگی و کاهش قدرت خرید خانوار در مصارف لوکس و سرمایهگذاریهای بلندمدت و کالاهای بادوام خواهد بود.
با بررسی تغییر مصرف زیرگروههای مختلف در ۲ بازه زمانی قبل از تحریمهای ابتدای دهه نود و بعد از اعمال تحریمها، میتوان تصویر بهتری از تغییرات مصرف در سال جاری داشت. دادههای مرکز آمار نشان میدهد سهم خوراکیها و آشامیدنیها» در سبد مصرفی خانوار (بهعنوان نماینده مصارف ضروری خانوار)، بعد از شدت گرفتن تحریمها روندی صعودی داشته است و از ۷/ ۲۳ درصد در سال ۸۸ به میزان ۳/ ۲۶ درصد در سال ۹۲ رسیده است. دادهها، بزرگ شدن سهم مصرفی ضروری خوراکیها را در دوران تحریم و تغییر پارامترهای کلان اقتصادی را تایید میکنند.
این زیرگروه با کشش درآمدی پایینتر جزو جداییناپذیر از مصارف خانوار محسوب میشود که با افزایش سهم مصرف آن، مصرف کالاهای بادوام و کالاهایی که جنبه سرمایهگذاری بلندمدتتر دارند، کاهش مییابد. به زبان سادهتر، عمده هزینه خانوار صرف مصارف روزانه میشود. بهعنوان مثالی دیگر، زیرگروه مسکن، آب، برق وگاز و سایر سوختها» نیز در دهه گذشته سهمی حدود ۳۰درصدی در مصرف خانوار داشت، در حالیکه بعد از آغاز تحریمها و افزایش تورم، این سهم به مقدار قابل توجه ۱/ ۳۴ درصد رسید.
با توجه به اینکه زیر گروه مسکن نیز جزو مصارف ضروری خانوار است، قابل نتیجهگیری است که سهم قابل توجهی از بودجه خانوار، در اثر تغییر پارامترهای کلان اقتصادی صرف ضروریات شده است. با کوچ بودجه به سمت هزینههای ضروری، از سهم مصارف مهم دیگری مانند آموزش، فرهنگ و تفریحات کاسته شده است. مطابق دادههای مرکز آمار، کاهش ۴/ ۰ درصدی سهم زیرگروه تفریح و امورفرهنگی» و همینطور زیرگروه تحصیل» و کاهش ۹/ ۰ درصدی سهم زیرگروه لوازم، اثاث و خدمات مورد استفاده در خانه» موید کاهش سهم مصارف مهمی برای خانواده است.
در سالهای تحریم، سهم حمل و نقل» نیز از سبد مصرفی خانوار، معادل ۱/ ۳ درصد کوچکتر شده است. در کنار اینها، گروههایی همچون سهم رستوران و هتل» و دخانیات» در دوره تحریم، بدون تغییر باقی ماند. معمولا اولین گروه کالایی که تحت تاثیر کاهش درآمد حقیقی قرار میگیرد، کالاهای نسبتا بادوام (لوازم و اثاث مورد استفاده در خانه) هستند که از کشش درآمدی بالاتری نسبت به کالاهای ضروری برخوردارند. افت سهم مصرف این کالاها علاوه بر اینکه کاهش سطح رفاه خانوار را نشان میدهد، از دیدگاه کلان اقتصادی، افت تقاضای این حوزه را باعث میشود که در شرایط کنونی منجر به دامنزدن بیشتر به رکود و کاهش سرمایهگذاری خواهد شد.
با توجه به اینکه تمامی پارامترهای موثر در دوره زمانی تحریم پیشین، در یک سال اخیر نیز فعال شدهاند، احتمالا شاهد کاهش مجدد سهم مصرف کالاهای بادوام در سبد مصرفی خانوار خواهیم بود. میتوان پیشبینی کرد در سال جاری نیز باتوجه به اوجگیری مجدد تحریمها و تورم، شاهد افزایش سهم مصارف ضروری و کاهش مصارف غیرضروری، ولی مهمی مانند تحصیل، امور فرهنگی و اثاث و لوازم خانگی باشیم و ادامه این روند میتواند مانع توسعه خانوار در مواردی به جز موارد اولیه و ضروری باشد.
تجربیات شکستخورده پولپاشی در ابتدای دهه ۹۰ نمایانگر آن است که تهایی مانند پرداخت یارانه نقدی اگرچه شاید در کوتاهمدت آثار مثبتی برای خانواده داشته باشد، اما با تاخیری نه چندان طولانی فرسایش سبدمصرفی خانوار را ناشی میشود. ساماندهی یارانههای پنهانی در حوزههایی مانند بنزین و کانالیزه کردن این یارانهها برای افزایش قدرت خرید خانوار میتواند از عوامل راهگشای این امر در سال جاری باشد.
سرانه مصرف
بررسی متوسط مقدار مصرف سالانه برخی اقلام خوراکیها میتواند در مقایسه این سالها مفید باشد؛ چرا که به نوعی اثر تورم از این مصارف خارج و مقدار مصرف حقیقی آنها با یکدیگر مقایسه خواهد شد. مقایسه مقدار حقیقی مصرف اقلام خوراکی مختلف نشان میدهد بهرغم اینکه سهم زیرگروه خوراکیها و آشامیدنیها» در مقایسه با زیرگروههای دیگر افزایش یافته است، اما مقدار سرانه مصرف روندی کاهشی در همین سالها داشته است که علت اصلی آن، به افزایش نرخ تورم بازمیگردد. اگرچه سطح هزینههای انجام شده برای مصارف خوراکی در این سالها با رشد همراه بود، اما به دلیل تورم قابل توجه، تنها میزان پول پرداختی برای این اقلام افزایش یافته و میزان مصرف حقیقی آنها روندی کاهنده را طی کرده است.
در سالهای قبل از آغاز تحریمها مصرف انواع برنج چیزی در حدود ۱۵۵ کیلوگرم در سال بوده است، اما آغاز تحریمها با کاهش چشمگیر در میزان مصرف برنج مصادف شد؛ بهطوریکه مصرف برنج در سال ۹۲ به میزان ۱۱۹ کیلوگرم در سال رسیده است، یعنی ۲۳ درصد کاهش. همچنین مصرف انواع نان از ۴۲۵ کیلوگرم در سال ۸۸ با افت ۶/ ۱۷ درصدی، به ۳۵۰ کیلوگرم در سال ۹۲ نزول کرده است.
در دوره مورد بررسی همچنین مصرف گوشت کاهشی ۱۶ درصدی و مصرف ماهی کاهشی ۱۸ درصدی را ثبت کردهاند. در این میان شیر یکی از بدترین رکوردها را داشته و با کاهش ۴۰ درصدی در مصرفش، وضعیت نگرانکنندهای را از سلامت جامعه مخابره کرده است. باید توجه کرد که در حالت عادی نیز سرانه مصرف این اقلام در ایران نسبت به سرانههای مشابه جهانی، در سطح بسیار پایینتری قرار دارد و کاهش بیش از پیش سرانه مصرف اقلام مهم، شرایطی بسیار نگرانکننده را برای سلامت خانوار بهوجود میآورد.
افت سرانه مصرف در سالهای تحریم بار دیگر ثابت میکند که اگرچه تهای پولپاشی مانند پرداخت یارانه نقدی تنها میتواند آثار ابتدایی مثبتی داشته باشد و در میانمدت، به دلیل افزایش نقدینگی و در نهایت افزایش سطح عمومی قیمتها، منجر به کاهش مصرف اقلام حیاتی خواهند شد.
چتر نجات سبد خانوار
خروج یکجانبه آمریکا از برجام و رسیدن سیل نقدینگی انباشته شده در سالهای گذشته و تاثیرات این وقایع، بودجه و سبد مصرفی خانوار را تهدید میکند. تجربه قبلی تحریم نشان داد که تشدید ناترازی دخل و خرج خانوار، افزایش سهم مصرف کالاهای اولیه و ضروری و غفلت از آموزش و توسعه کالاهای سرمایهای در خانوار و کاهش مصرف سرانه اقلام خوراکی، مهمترین نشانههای تحریم در بودجه خانوار بود.
تجربه شکستخورده پولپاشی در سالهای گذشته میتواند به شرایط کنونی عمق بیشتری بخشد و فقط در بلندمدت سهم سبد خانوار را کوچکتر کند. کارآتر کردن نحوه پرداخت یارانههای پنهان و بهصورت کلی اعمال تهای ضدتورمی در هر دو سمت عرضه و تقاضا میتواند دوباره سفره ایرانی را منبسط کند.
رومه شهروند: اجراییشدن بنزین سهمیهبندی حواشی تبلیغاتی زیادی برای برخی ان فراهم کرده است؛ انی که به شما میگویند خودرویتان را آبسوز کنید! یا برای گازسوزکردن خودرویتان به مراکز زیرزمینی و غیرمجاز آنها مراجعه کنید. به جز این ان پیامکهای فراوانی برای رانندگان ارسال میکنند و از آنها میخواهند که برای تغییر رمز کارت سوختشان به لینکهای خاصی مراجعه کنند یا اینکه کارت سوخت و کارت عابربانکشان را به هم متصل کنند.
برخی دیگر از این ان به مردم میگویند که میتوانند برای سایر خودروهای شخصیشان هم سهمیه سوخت بگیرند یا سقف استفاده از بنزین سهمیهای را برای رانندگان بالاتر ببرند! به جز این برخی شنیدهها حاکی از این است که سهمیه سوخت رانندگان در برخی از جایگاههای سوخت میپرد و با این اطلاعات و اخبار رانندگان را کنجکاو میکنند که وارد صفحات و لینکهای ارسالی مورد نظرشان بشوند و احتمالا آنها را مورد اخاذی و ی قرار دهند. در این مطلب به تمامی این موارد و سوالاتی که ممکن است بعد از سهمیهبندی بنزین برایتان به وجود آمده باشد، براساس اطلاعیههای رسمی دولت پاسخ میدهیم.
چگونه سهمیه بنزینمان میپرد؟
یکی دیگر از اختلالاتی که این روزها رانندگان موقع استفاده از کارت سوختشان گزارش میدهند، این است که بخشی از سهمیه بنزین آنها میپرد. اتحادیه جایگاهداران سوخت در اینباره توضیح داده است که این موضوع به دلیل استفاده نادرست از کارتهای سوخت است. بر اساس این اطلاعیه در صورت استفاده نادرست از کارت سوخت احتمال از بین رفتن سهمیه کارت وجود دارد و رانندگان باید پس از پایان سوختگیری خودرو، بلافاصله کارت سوخت خود را خارج نکنند؛ زیرا در این صورت در هر مرحله تقریبا ١,٥ تا ۲ لیتر از سهمیه سوخت آنها کم میشود؛ بنابراین پس از سوختگیری باید مراحل زیر را انجام داد.
۱. نازل را در جای خود قرار دهید.
۲. دکمه خروج روی دستگاه پمپ بنزین را بزنید.
۳. پس از چند ثانیه و موقعی که مقدار سهمیه بنزین شما در نمایشگر دستگاه پمپ بنزین نشان داده شد، کارت سوخت خود را خارج کنید.
بقیه خودروهایمان سهمیه میگیرند؟
اگر در خانهتان چند خودرو دارید، میتوانید برای تمام خودروهایتان کارت سوخت بگیرید و در واقع شایعه تعلقنگرفتن سهمیه بنزین به چند خودرو صحت ندارد. شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی در این زمینه اطلاعیه داده است که برخی شایعات منتشرشده درباره تخصیص سهمیه سوخت به یکی از خودروهای مالکان چند خودرو صحت ندارد و سهمیه سوخت به کارت سوخت تمامی خودروها تعلق میگیرد؛ بنابراین مالکان چند خودرو میتوانند برای دریافت کارت سوخت تمام خودروهایشان مراجعه کنند و کارت سوختشان را بگیرند.
این اطلاعیه تأکید کرده است که سهمیه سوخت این خودروها محفوظ است و از آبان ماه سهمیه بنزین آنها در کارتهایشان ریخته شده است. در عین حال این دسته از رانندگان باید هر چه زودتر برای گرفتن کارتهای سوختشان مراجعه کنند؛ چرا که سهمیه سوخت رانندگان حداکثر تا ٦ ماه در کارتها ذخیره میشود و پس از آن قابل برداشت نیست.
کارت سوخت و عابربانکمان به هم متصل میشوند؟
این روزها با لینکهای فراوانی برخورد میکنید درباره اینکه چگونه کارت بانکیتان را به کارت سوخت تبدیل کنید. لطفا دور تمام این لینکها را خط بکشید؛ چرا که ممکن است به دام فیشینگ بیفتید. پروژه اتصال کارت سوخت به کارت بانکی کاملا منتفی شده است و فعلا هیچ تصمیمی برای اجرای آن وجود ندارد.
بر اساس گزارشهای منتشرشده از وزارت نفت اتصال کارت بانکی به کارت سوخت اجرایی نمیشود؛ زیرا زیرساختهای بانکی برای اتصال کارت سوخت و کارت بانکی فراهم نشده است؛ بنابراین برای گرفتن سهمیه دولتی بنزین تنها میتوانید از طریق کارتهای سوختتان اقدام کنید و برای گرفتن کارت سوخت فقط باید به پلیس +۱۰ مراجعه و تقاضای صدور کارت کنید. به جز این به هر پیامک و لینکی که برای شما درباره کارت سوخت ارسال میشود، بیتوجه باشید، زیرا به گفته پلیس فتا این پیامکها از سمت ان برای مردم فرستاده میشود.
چقدر سوختگیری کارتمان را مسدود میکند؟
سقف سوختگیری با کارتهای شخصی رقم مشخصی است و نمیتوان این سقف را تغییر داد. طبق آنچه در سامانه هوشمند سوخت تعریف شده، در هر نوبت با کارت سوخت شخصی میتوان تا ۶۰ لیتر سوختگیری کرد و میزان سوختگیری با کارت سوخت شخصی در یک ماه سقفی ۲۵۰ لیتری دارد. در واقع اگر فردی در یک ماه با کارت سوخت شخصی خود ٢٥٠ لیتر بنزین خریداری کند، دیگر تا شروع ماه بعد نمیتواند از کارت خود برای خرید بنزین استفاده کند.
استفاده بیشتر از این مقدار از کارت سوختتان به منزله این است که احتمالا شما قاچاقچی بنزین هستید و دستگاههای متولی کارت سوخت شما را میسوزانند. البته شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی تأکید کرده است که این عدد رقم بسیار درشتی است و عدد مصرف تعداد بسیار کمی از شهروندان ایرانی به این رقم رسیده است و هماکنون از ٢٢ میلیون کارتی که در اختیار مردم است تنها یکهزار کارت به سقف ٢٥٠ لیتر رسیده است.
خودروی آبسوز واقعیت دارد؟
آبسوزکردن خودرو از آن دسته دروغهای تبلیغاتی است که بعد از سهمیهبندیشدن بنزین بازارش داغ شده است؛ اما باید بدانید که در دنیا خودروهای آبسوز تنها در حد ماکتهای آزمایشی هستند و این مسأله هرگز برای تولید انبوه و تجاری در دستور کار خودروسازهای بزرگ دنیا قرار نگرفته است.
حسن کریمی سنجری، کارشناس صنعت خودرو، درباره ادعای استفاده از آب به عنوان سوخت خودرو به ایسنا گفت: ادعای آبسوزکردن خودروها در طول تاریخ چندینبار تکرار شده و هر بار سرنوشت مدعیان آن به جرم ی و تقلب به زندان هم کشیده شده است؛ به طور مثال استنلی مایر» آمریکایی در ۱۹۸۰ ادعای خود را مطرح کرد، اما ۱۶ سال بعد در حالی که نتوانسته بود نظریه خود را حتی به صورت یک نمونه عملی اثبات کند، به جرم تقلب راهی زندان شد.»
او توضیح داد: در سال ۲۰۰۳ شرکتی آمریکایی با نام شرکت انرژی جهانی ژنزیس» مدعی شد که قادر است انرژی لازم را برای به حرکت درآوردن موتور خودرو از طریق جداسازی مولکولهای هیدروژن و اکسیژن موجود در آب و سپس ترکیب مجدد آنها به دست آورد، برای این پروژه بیش از ۲.۵ میلیون دلار هم از سرمایهگذاران دریافت کرد؛ اما سه سال بعد در حالی که کذب بودن ادعای این شرکت به وسیله دادگاهی در نیوجرسی به اثبات رسید، مالک آن به جرم ی علاوه بر اجبار به پرداخت خسارت، به پنج سال زندان محکوم شد.»
کریمی سنجری تأکید کرد: در اینباره دانشمندان معتقدند که هیچ راهی برای گرفتن انرژی از آب وجود ندارد، مگر اینکه در این راه انرژی بیشتری از آنچه به دست میآید، هزینه کنید. آنها معتقدند تولید انرژی از آب ناقض قوانین اول و دوم ترمودینامیک است و مردم به هیچ عنوان نباید به این تبلیغات توجه کنند.»
خودرویمان را گازسوز کنیم؟
تبلیغات گازسوزکردن خودرو هم در این روزهای پس از سهمیهبندی بنزین بیداد میکند. این موضوع در حالی رخ میدهد که سازمان ملی استاندارد بارها اعلام کرده است که گازسوزکردن خودرو در مراکز غیرمجاز در واقع خودرو را به بمبی متحرک تبدیل میکند و رانندگان حتما خودروی خود را در مراکز مجاز گازسوز کنند. به جز این کارشناسان صنعت خودرو میگویند که رانندگانی باید خودروی خود را گازسوز کنند که پلتفرم خودروییشان دوگانهسوز است وگرنه این اتفاق دردراز مدت باعث ایجاد ضرر و زیان فراوان به آنها میشود.
در هر صورت شرکت پخش فرآوردههای نفتی نسبت به مراکز غیر مجاز هشدار داده و اعلام کرده است که مالکان خودروهایی که متقاضی گازسوز کردن (CNG) هستند، برای ثبت درخواست خود به سامانه irngv.ir مراجعه و ثبتنام کنند و از گازسوزکردن خودرویشان در سایر مراکز خودداری کنند.
شرایط جدید سهمیهبندی بنزین
١. استفاده از بنزین سهمیهای» فقط با کارت سوخت شخصی امکانپذیر است.
٢. استفاده از بنزین سوپر» فقط با کارت آزاد (کارت جایگاهداران) امکانپذیر است و نمیتوان از کارت سوخت شخصی، برای بنزین سوپر استفاده کرد.
۳. سهمیه خودروهای شخصی فقط تا ٦ماه قابل ذخیره است؛ مثلا اگر در مدت ٦ماه، از کارت سوختتان استفاده نکرده باشید، برای شما تا سقف ٣٦٠ لیتر در کارت سوختتان درنظر گرفته میشود.
٤. افرادی که کارت سوخت ندارند (یعنی افرادی که یا ثبتنام نکردهاند یا ثبتنام کرده، ولی هنوز کارت به دستشان نرسیده است) نباید نگران سهمیه خودرویشان باشند؛ چراکه برای آنها نیز سهمیه ماهانه درنظر گرفته شده و محفوظ است.
٥. اگر مالک چند خودرو هستید، به ازای هرکدام از خودروهایتان میتوانید سهمیه سوخت بگیرید.
٦. همه وسایل نقلیهای که کارت سوخت ندارند، مشمول طرح سهمیهبندی نیز نمیشوند؛ بنابراین تمامی وسایل نقلیه فرسوده سوخت سهمیهای نخواهند داشت؛ یعنی تمامی خودروهای بالای ٢٥سال و همچنین تمام موتورسیکلتهای بالای ١٠سال.
کد ٢٥ چیست؟
اگر احتمالا رمز کارت سوختتان را فراموش کردهاید، نگران نباشید چرا که شرکت ملی پخش، راه حل جدیدی برای این مشکل پیدا کرده است. از تاریخ بیستوپنجم آبانماه تا سیام آذرماه ٩٨ یعنی امروز، رمز پیشفرض کارت سوخت تمامی خودروها همان چهار رقم آخر کد ملی شخصی است که نامش روی کارت سوخت درج شده است.
در ضمن اگر هنگام سوختگیری با پیغام کد ٢٥ یا ابطال کارت» مواجه شدید، کارت را از دستگاه خارج و دوباره تلاش کنید. اما اگر باز هم این پیغام برایتان نمایش داده شد، به این معنی است که کارت سوختتان از بین رفته است؛ پس باید به دفاتر پلیس+١٠ بروید و درخواست کارت سوخت المثنی بدهید.
نمایش پیغام خطای کد ٢٥ یا ابطال کارت» یا به علت نقص فیزیکی کارت سوخت است یا مالک قبلی کارت آن را باطل کرده است. بنا بر اعلام شرکت ملی پخش، اگر فردی برای دریافت کارت سوخت درخواست دهد زمان دریافت و تحویل کارت سوخت به مالک خودرو، سه هفته تا دو ماه (بعد از ثبت نام) طول میکشد.
با اختلال رمز کارت سوختمان چه کنیم؟
با وجود گذشت حدود یک ماه از سهمیهبندی سوخت همچنان بعضی از مردم درباره اختلال سوختگیری با کارتشان خبر میدهند و میگویند که با ورود رمزهای کارت سوختشان با پیغام خطای جایگاههای سوخت مواجه میشوند. شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی برای این دسته از رانندگان توضیح داده است که ابتدا چهار رقم آخر شماره ملی فردی را که به نام او کارت سوخت صادر شده است، واردکنند و اگر با پیغام خطا مواجه شدند با مراجعه به یکی از نواحی شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی اقدام به حذف آن و دریافت رمز جدید کنند. فهرست مراکز تغییر رمز کارت سوخت در کلانشهرها روی سایت شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی موجود است. در ادامه فهرست این مراکز برای ساکنان تهران آورده شده است:
مرکز میدان آرژانتین- جنب فروشگاه شهروند- جایگاه گاز بیهقی
شمال پاسداران- خیابان گیلان شرقی- خیابان شهید عراقی شمالی- روبهروی بانک آینده- پلاک ١٠٠
جنوب میدان راهآهن- میدان بهداری- پشت بیمارستان بهارلو-خیابان انبار نفت
غرب خیابان ستارخان- نبش خیابان بهبودی
شرق نارمک- دردشت پایینتر از ایستگاه مدرسه- روبهروی کوچه شهید ثابتی- پلاک ٢٢٨
شهرری میدان معلم- خیابان شهید بیات- ٢٤متری سابق- طبقه فوقانی بانک گردشگری
پاکدشت جاده خراسان- شهرک الهیه- روبهروی درِ شمالی شهرداری-پلاک ٢٩٤
ورامین- خیابان شهید باهنر- روبهروی سیلو- جنب فرش پارس نگین
اسلامشهر- خیابان امام کاظم- روبهروی دفتر امام جمعه- پلاک ٢٥
رباط کریم- خیابان شهید نظر بیگی (گرجی) - پلاک ٥٦
شهریار- خیابان ولیعصر- نرسیده به میدان فرمانداری- روبهروی بانک مسکن-کوچه استاد شهریار- پلاک ١٣
دماوند- دو راهی گیلاوند- خیابان سپاه پاسداران- کوچه دوم
فیروزکوه- جاده تهران فیروزکوه- نرسیده به فیروزکوه- جنب هواشناسی
تابناک: در یک ماه اخیر در چندین نوبت بحث استعفای و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری همراه با انتخابات مجلس شورای اسلامی مطرح شده است.
عباس عبدی اولین فردی بود که بحث استعفای را مطرح کرد؛ بن مایه استدلال وی در این زمینه این هست که شکاف و تنش بین دولت و بخشهای دیگر حاکمیت آنقدر گسترده شده که عملا دولت از هر گونه تصمیم گیری حتی در سطوح خرد هم عاجز است و برای حل این مساله یک تصمیم عاجل لازم است.
او میگوید سیستم کنونی ایران مانند ماشینی است که نصف آن برای یک نفر و نصف دیگر آن برای دیگری است و البته این ماشین بنزین هم ندارد و به درد هیچکس نمیخورد یا در مثال دیگری میگوید این وضعیت، شده عین طلاق عاطفی! نه میتوانند با هم زندگی کنند و نه میتوانند از هم جدا شوند. این وسط، فقط فرزندان و خانواده هستند که دارند آسیب میبینند و دود به چشم آنها میرود. پیشنهاد او انصراف دولت از حضور در چنین وضعیتی و کنار کشیدن است، حال حاکمیت، پس از خودش تصمیم بگیرد که چه کار کند؛ انتخابات زودرس برگزار کند یا اینکه کسی را به ریاست جمهوری منصوب کند.
فرض کنید پیشنهاد استعفای عملی شد و امروز اولین شنبه پس از استعفای است. رفته است و دولت یا با سرپرست اداره می شود و یا انتخابات برگزار شده و فرد دیگری دولت را در دست گرفته،آیا مسائل و مسکلات حل خواهد شد؟ نیروهای جناح رقیب دولت هم که مشخص هستند چه کسانی هستند و توانایی آنان چه میزانی است به مثالهای عبدی برگردیم،تا اصل قضیه ایده استعفای را برای حل مشکلات بررسی کنیم.
مثال اول: آیا طلاق گرفتن پدر و مادری که با هم نمیتوانند ادامه دهند، مشکلی از فرزندان حل میکند؟ اگر در مثل عبدی، فرزندان، همان شهروندان ایران باشند، طلاق، فقط تکلیف پدر و مادر را روشن میکند و اتفاقا این فرزندان هستند که آواره میشوند. صورت ظاهرا مساله نشان میدهد، طرح مساله استعفا نه برای حل مشکلات مردم، بلکه برای بار خود از مهلکه بیرون کشیدن است، اینکه یک جناح یا یک فرد، خودش را از این وضعیت بیرون بکشد و شهروندان را به حال خود رها کند.
مثال دوم: فرض کنید سیستمی که او آن را به ماشینی تشبیه میکند که نصف آن از آن دیگری و نصف دیگر آن برای یکی دیگر است و البته بنزین ندارد، بخواهد تکلیف خود را روشن کند؛ مثلا یکی از مالکان، کنار بکشد و ماشین بدون بنزین را در اختیار دیگری قرار دهد؛ آیا ماشین راه خواهد افتاد؟ بنزینی برای آن تامین خواهد شد؟ این سیستم راه خواهد افتاد و شهروندان از آن استفاده خواهند کرد؟ در مثال دوم هم هدف رها کردن و رفتن است و مسئولیت در قبال شهروندان نپذیرفتن است.
پس ایده استعفای رئیس جمهور، ناظر به حل مشکلات کشور نیست، کنار کشیدن یک فرد یا یک جناح از مهلکهای است که در آن گرفتار آمده ایم و اساسا می توان گفت ایده استعفا یک دوئل بین دو جناح کشور است با این ایده که جناح مستقر در دولت مدعی شود آنقدر جناح مخالف سطح تنش را بالا برده است که اساسا نمیشود کار کرد یا تصمیم گرفت،لذا کنار میرود و کار را به همان جناح مخالف میسپارد که یا او هم ناتوان است یا اینکه مجبور میشود تن به همان مسائلی بدهد که پیشتر با آن مخالفت کرده است؛ اما آیا تضمینی هست که حتی با تن دادن به همان مسائل هم مشکلات مردم و کشور را بتواند حل کند؟ طبیعتا پاسخ این است که تضمینی نیست و آن گروه و جناح باید خودش پاسخگو باشد و مسئولیت بر عهده بگیرد! این مساله باز هم جدال جناحین است و مردم و کشور در آن جایی ندارند.
با این وجود اکنون چند گزاره در مورد وضعیت کشور هست که باید آنان را بررسی کرد.
اول: تنش در کشور بین دولت و سایر ارکان حاکمیت بالاست و همین تصمیم گیریهای کلان را با مشکل مواجه کرده و برای تدبیر امور لازم است که این تنشها کاهش یابد.
دوم: طرح ایده استعفای دولت اگر چه در ظاهر برای کنار کشیدن یک طرف به قصد کاهش تنش است، اما در نهایت نه برای تدبیر برای اداره امورکشور که برای زورآزمایی جناحین کشور است.
سوم: مخالفان دولت طرح استعفای دولت را طرحی اسرائیلی میدانند که در ادامه پروژه بی دولت سازی در لبنان و عراق در ایران هم در حال انجام است و با آن مخالف هستند و البته تنش را هم با دولت کاهش نمیدهند.
چهارم: دولت استعفا را نمیپذیرد و اگر چه رئیس دولت گفته است که برای مردم آماده هر گونه فداکاری است، اما استعفا را فداکاری نمیداند و در عین حال او هم نمیخواهد از میزان تنش کاسته شود.
در چنین وضعیتی سوال اساسی این است که چه باید کرد؟
مسائل اساسی کشور که عدم تصمیم گیری درباره آن کشور را ممکن است به بن بست کشانده باشد، بعید است از تعداد انگشتان یک دست بیشتر باشد؛ این مسائل اساسی با وجود هر دولتی از هر جناحی تا اجماع در مورد آن متکی به خواست مردم شکل نگیرد، همچنان و برای سالها، به عنوان معضل باقی خواهند ماند و هر دولتی و در مجموع کل حاکمیت را با فرسایش روبرو میکند. شرایط کشور هم به گونهای نیست که مردم منتظر زورآزمایی جناحین کشور باشند؛ اگر طرح خروج از حاکمیت در زمان آقای خاتمی، گرو کشی سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان برای فشار بر حاکمیت بود، اینک سرمایه اجتماعی هر دو جناح کشور شدیدا رو به افول دارد و این مساله ضرورت اجماع حول مسائل اصلی کشور مبتنی بر خواست مردم را فوریتر جلوه گر کرده است.
اینکه مکانیسم اجماع حول مسائل اصلی کشور بر چه چارچوبی استوار شود؛ کار چندان دشواری نیست؛ اما پیش شرط آن اول احصاء این مسائل اصلی کشور، دوم تن دادن به همه به راه حلهای بهینه و سوم همراه کردن بدنه اجتماعی در سطح نخبگی و هم چنین در سطح توده مردم با استفاده از ابزار تبلیغاتی با مکانیسم اقناعی است. ممکن است در شرایط کنونی گفته شود که شورای عالی هماهنگی اقتصادی در کشور برقرار است و رهبری هم مصوبات این شورا را مورد حمایت داده اند و میدهند؛ اما این شورا نه برای مسائل و مشکلات بنیادین کشور که برای اداره امور جاری و به ویژه اقتصادی کشور است و همچنین تصمیمات این شورا در بدنه اجتماعی با همراهی بدنه اجتماعی نیروهای ی موجود و حتی ساختار حاکمیتی صورت نمیپذیرد.
در واقع اجماع حول مسائل مهم کشور با بالا بودن تنش در بین گروههای ی، ممکن نیست. مساله بنزین نشان داد که تصمیمات این شورا اگر چه برآیند عقلی جمعی سه قوه موجود در کشور است، اما همراهی بدنه اجتماعی همه گروهها را به دنبال نداشت؛ آن هم موضوعی، چون بنزین که حساسیت ی بالایی نداشت. باید به جای استعفا با اجماع سطح تنش را پایین آورد؛ هزینه اجماع، کوتاه آمدن از منیتهای شخصی و جناحی است و احتمالا حل مسائل اساسی کشور. کسی میداند هزینه استعفا و ادامه تنش در سطح بالا چه خواهد بود؟
ممکن است دو ادعای دیگر هم مطرح شود:
اول: گفته شود تجربه نشان داده که در وضعیت های اینچنینی که کشوری در بن بست به سر می برد با استعفای یک دولت،و آمدن دولتی جدید ،وضعیت اداره یک کشور بهتر شده است.در پاسخ می توان گفت در ایران امروز،بحث بر سر مسائل اساسی کشور است که یک دولت از هر جناحی توان حل آن را ندارد؛فقط اجماع بین نهادهای کلیدی است که مسائل اساسی و معطل مانده کشور را حل می کند؛آن هم متکی به نظر مردم و واقعیت جامعه. چرا که بدون در نظر گرفتن این دو،شاید نهادهای مختلف اصلا مشکلی حس نکنند که بخواهند آن را حل کنند.
دوم: گفته شود جریانی که مخالف دولت است و دولت را ناکارآمد معرفی می کند،خودش قدرت را در دست بگیرد،در این صورت خودش پاسخگو هم خواهد بود، در متن به این ادعا البته پاسخ داده شده؛به فرض که چنین اتفاقی افتاد و او هم نتوانست مشکلات کشور را حل کند.نکلیف مردم و کشور چه می شود؟جز این است که هزینه ای به هزینه ها اضافه می شود؟
برترینها: روسیه سرزمین تناقضات است. جغرافیای وسیع و میراث فرهنگی قابل توجه آن اغلب در سایه بازیهای ی و استفاده از همه ابزارها برای رسیدن به قدرت قرار میگیرد. مردم این کشور تفاوت زیادی با میلیونها نفر شهروند کشورهای مجاور اروپایی ندارند، اما رهبران این کشور دست کم در چند قرن اخیر تفاوت فکری و رفتاری بسیاری با میلیونها روسی داشتهاند که عواقب تصمیمات رادیکال و گاه غیرانسانی آنها را تحمل کردهاند.
رهبران این کشور، به ویژه در دوران سلطه کمونیسم، همواره سعی در حفظ جایگاه خود در کرسی قدرت، کنترل سیمای خود در انظار عمومی و افزایش محبوبیت خود داشتهاند تا ایجاد تغییری مناسب برای بهبود زندگی مردمان کشور. در دنیای غرب که ادعا میشود بیشترین میزان دموکراسی و حقوق شهروندی در آن رعایت میشود روسیه شرایط متفاوتی دارد. یکی از عجیبترین و متفاوتترین جنبههای زندگی در این کشور نسبت به دیگر کشورهای اروپایی قوانین آن است.
مردم این کشور در شرایطی سعی دارند زندگی مناسبی داشته باشند که ژستها، شکلکها و حتی لباس زیرشان میتواند آنها را به دردسر بیندازد. در اغلب کشورهای جهان اینکه شما چه لباس زیری بپوشید به دولتتان ارتباطی ندارد، اما در روسیه اینطور نیست و اگر بخواهید شلوارتان را بیرون از زندان نگه دارید باید قوانین خاصی را حتی در زمینه پوشیدن لباس زیر رعایت کنید. لازم به ذکر است که سختگیرانه بودن این قوانین که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد تنها در مقایسه با آزادترین کشورهای جهان و هنجارهای دنیای غرب است.
شهروندان روسی هیچگاه اجازه ندارند در فضای مجازی به دولت روسیه بیاحترامی کنند
هر کسی که فیلم رفقای خوب» (Goodfellas) را دیده باشد اهمیت احترام گذاشتن به اشخاص قدرتمند و بانفوذ را درک میکند. هر گونه صحبت گستاخانه یا حرکت لب غیرمعمولی در مقابل رهبر و رییس میتواند با تاوان مرگ جبران شود. دولت روسیه نیز از دیرباز به خاطر تاکتیکهای شبه مافیایی خود مانند ارعاب و خشونت برای بستن دهان یا ناپدید کردن مخالفان و دگراندیشان شناخته میشود. رومه گاردین تا جایی پیش رفته که حتی این کشور را بهشت گانگسترها» نامیده است.
اگر خود را شخصیت سرسختی بدانید ممکن است این شرایط برایتان جذاب باشد، اما برای یک شهروند معمولی، چنین شرایطی میتواند عواقب جبرانناپذیر و دردناکی داشته باشد. در اوایل سال جاری، پارلمان روسیه قوانین سختگیرانه و همهجانبهای را در مورد دسترسی شهروندان به فضای آنلاین و استفاده از آن تصویب کرد که بر اساس آن کسانی که جرأت بیاحترامی به دولت در فضای اینترنت» را به خود بدهند با جریمه و یا حتی زندان روبرو خواهند شد.
بله درست است، افرادی که در زمینه نوشتن پستهای شرمآور» که نشان دهنده بیاحترامی به جامعه، دولت و نمادهای دولتی فدراسیون روسیه» مقصر شناخته شود ممکن است با ۱۵ روز بازداشت مواجه شود. واضح است که هرگونه بیاحترامی به ولادیمیر پوتین، رییس جمهور کشور، نیز در ذیل این قانون قرار خواهد گرفت.
تنها دو هفته پس از تصویب این قانون در پارلمان روسیه، پوتین نیز آن را امضا کرده و به قانون تبدیل کرد و بدین ترتیب اگر در فیسبوک بنویسید پوتین بد است» باید جریمهای معادل ۶.۱۰۰ دلار بپردازید. این قانون با مخالفت برخی از نزدیکان و متحدان کرملین مواجه شده به طوری که یکی از نمایندگان احزاب متحد پوتین به نام سرگئی ایوانف درباره آن چنین گفته است: اگر دست از احمق خطاب قرار دادن یک احمق برداریم، او دست از احمق بودن خود برنخواهد داشت».
کتابدار خوبی باشید وگرنه روسیه شما را به نفرتپراکنی متهم خواهد کرد
وقتی به کسانی که ممکن است در میان تودههای مردم نفرت ایجاد میکنند احتمال دارد یکی از اولین کسانی که به ذهن شما برسد کتابداران باشند، همان دوستداران کتاب شرور. دست کم این چیزی است که دادگاه منطقهای مشچانسکی در روسیه در مورد ناتالیا شارینا، رییس سابق کتابخانه ادبیات اوکراین در مسکو فکر میکند. شارینا به جرم نفرتپراکنی» به دلیل پیدا شدن کتابهای خاصی که در روسیه با عنوان افراطی» نامیده میشوند در کتابخانهاش به دادگاه کشانده شد.
این کتابها در واقع کتابهایی از یک ملیگرای اوکراینی به نام دمیترو کورچینسکی بودند که بعد از ماجرای الحاق کریمه به روسیه و درگیریهای ی و نظامی با اوکراین، مورد غضب دولت کرملین قرار گرفته بود. اتهام نفرتپراکنی و حکم ۴ سال تعلیق متعاقب آن برای شارینا در سراسر جهان محکوم شد و گروه حقوق بشر روسیه نیز اعلام کرد که در دادگاه شواهد مختلفی ارائه شده بود که نشان میداد این کتابها توسط نیروهای پلیس در کتابخانه قرار داده شده و خانم شارینا در واقع یک زندانی ی است.
در روسیه هنر راهی خوب برای رسیدن به فقر است
تنها چیزی که بدتر از زندگی در جهانی است که ما را به یاد داستان ۱۹۸۴» جورج اورول میاندازد این است که نتوانید آهنگهای مورد علاقه خود را بشنوید. از سال ۲۰۱۴، دولت روسیه فحش دادن در فیلمها، برنامههای تلویزیونی، تئاتر و رسانهها را ممنوع کرده است. زیر پا گذاشتن این قانون میتواند با جریمه ۱.۴۰۰ دلاری برای سازمانها و ۷۰ دلاری برای اشخاص همراه باشد، در حالی که کسانی که این کار را تکرار کنند ممکن است با ورشکستگی و فقر مواجه شوند.
کتابهایی که در متن آنها از کلمات رکیک استفاده شده باید روی جلد خو دارای پیام هشدار باشند و اورولیتر تی است که بر اساس آن واژههای بد و رکیک شناسایی میشوند. هر گاه بر سر رکیک بودن یک واژه، جمله یا هر چیز دیگری در هنر توافقی وجود نداشته باشد گروهی از کارشناسان در مورد رکیک بودن یا نبودن آن تصمیمگیری خواهند کرد. دلیل پشت این قانون مبهم است، اما مقامات دولت گفتهاند که این قانون استفاده از زبان ناپسند را ممنوع کرده و حقوق شهروندان روسی را برای استفاده از زبان ملی را تامین کرده و از فرهنگ زبانی کشور حمایت کرده و آن را توسعه میدهد».
سیگار کشیدن میتواند شما را به زندان بیندازد
از بسیاری از جهات حق کشیدن سیگار یک نسخه کوچکتر از حق داشتن سلاح در ایالات متحده است و در بسیاری از کشورهای جهان این حق تا زمانی که به دیگران آسیب نرساند محترم شمرده شده و شخص خود نیز از صدمات و آسیبهای کار خود کاملاً آگاه است. اما در روسیه، دست کم روی کاغذ، شرایط برای سیگار کشیدن چندان مناسب نیست. بر اساس قوانین کنترل دخانیات در این کشور، قوانین ممنوعیت سختگیرانهای برای سیگار کشیدن در مراکز کاری، مکانهای عمومی و سیستم حمل و نقل عمومی وجود داشته و تنها یک استثنا وجود دارد و آن مسافرانی است که در سفرهای طولانی سوار کشتی هستند.
در روسیه نیز سن قانونی برای کشیدن سیگار ۱۸ سال است و باید روی پاکت سیگارها هشدار سلامت وجود داشته باشد. تمام این شرایط ظاهراً نرمال است، اما بر اساس قانون روسیه اجازه کشیدن سیگار در مجاورت بسیاری از مکانهای عمومی را نخواهید داشت که باعث میشود گاهی برای روشن کردن یک سیگار مجبور باشید به کوه بروید که ممکن است برای دود کردن یک سیگار جانتان را به خاطر سرما از دست بدهید. اگر چه اعمال این قانون بسیار دشوار است، اما در صورتی که هنگام ارتکاب جرم پلیس شما را ببیند ممکن است با مجازاتی تا ۱۵ روز زندان مواجه شوید.
مدرک شناسایی همراه ندارید؟ در روسیه این ریسک را نکنید
در ایالات متحده اگر کارت شناسایی خود را در خانه جا بگذارید، بدترین اتفاقی که ممکن است رخ دهد این است که برای خرید سیگار یا مشروبات الکلی به دردسر بیفتید، اما در روسیه چه؟ بر اساس قانون، پلیس روسیه مجاز است که هر کسی که بخواهد را متوقف کرده و از او کارت شناسایی بخواهد. اگر ظاهر شما شبیه اسلاوها نباشد احتمال متوقف شدنتان توسط پلیس بیشتر است. اگر مدارک شناسایی همراه داشته نباشید پلیس میتواند از شما بازجویی کرده و تنها پس از احراز هویت شما را آزاد کند. اگر مدارک شما ظاهراً مشکلی داشته باشند باید به اداره پلیس رفته و در صورت مقاومت نیز ۱۵ روز زندان در انتظارتان خواهد بود.
در روسیه لباسهای زیر توری نپوشید
شاید در بسیاری از نقاط جهان پوشیدن لباسهای زیر توری مشکلی نداشته باشد، اما در روسیه این کار ممنوع است. دولت روسیه بر این باور است که پارچههای مصنوعی تاثیر بدی بر سلامت شهروندان داشته و بر اساس قوانین لباسهای زیری که از تورهای مصنوعی ساخته شده اجازه وارد شدن، تولید یا خرید و فروش در اتحادیه گمرکی اوراسیا» که شامل روسیه، بلاروس و قزاقستان است ممنوع است.
در روسیه میتوانید وبلاگ نویسی کنید، اما نه به صورت ناشناس
سناریویی را فرض کنید که بر اساس آن شما به قورباغه علاقه زیادی داشته، در روسیه زندگی کرده و از مطالعه این دوزیستان بومی و به طور ویژه قورباغه درختی سیبریایی لذت میبرید. میخواهید که علاقه خود به این نوع قورباغه را با دیگر علاقمندان به قورباغه به اشتراک بگذارید و برای این کار یک وبلاگ میسازید.
بعد از مدتی ۳.۰۰۱ فالوور پیدا میکنید، اما این موضوع میتواند برایتان ناخوشایند باشد، زیرا شما در شهری زندگی میکنید که اکثر شهروندان آن از این نوع قورباغه متنفر هستند و هر کسی که در مورد آنها چیزی بنویسد را مورد تعقیب قرار خواهد داد. از این رو تنها راهی که دارید این است که ناشناس باقی بمانید. شوربختانه برای شما و وبلاگ قورباغهایتان، شما با این کار قانون را زیر پا گذاشتهاید، زیرا در روسیه داشتن یک وبلاگ ناشناس با بیش از ۳.۰۰۰ فالوور یا خواننده روزانه غیرقانونی است.
دارندگان وبلاگهای با بیش از ۳.۰۰۰ فالوور یا خواننده روزانه باید اطلاعات شخصی خود را در سامانههای دولتی به ثبت رسانده و به عنوان یک درگاه رسانهای» شناخته شوند. بدین ترتیب داشتن یک وبلاگ ی منتقد دولت و حکومت به امری خطرناک تبدیل میشود. بر اساس قانونی دیگر، حسابهای شبکههای اجتماعی پرمخاطب باید دادههای استفاده کنندگان خود را به مدت ۶ ماه در سرورهایی در خاک روسیه نگهداری کنند که ما را به یاد برادر بزرگتر رمان ۱۹۸۴» میاندازد.
رقص زننده روی خاک مقدس روسیه ممنوع است
روسیه بنایاهای یادبود جنگ خود را بسیار جدی میگیرد و عادلانه قضاوت کنیم دلیل خوبی نیز برای این کار دارند، زیرا تنها درجنگ جهانی دوم، اتحاد جماهیر شوروی بیش از ۱۷میلیون تلفات داده که ۱۵درصد از جمعیت آن زمان کشور بود. بدین ترتیب در قوانین روسیه هیچ چیزی بدتر از این نیست که در کنار این بناهای یادبود جنگ به شکل زنندهای رقصید. در ویدیویی تبلیغاتی که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد، ۶ دختر عضو یک مدرسه آموزش رقص در شهر نوورویسیسک در حال رقصیدن بوده و از یک بنای یادبود جنگ به عنوان پس زمینه خود استفاده میکردند.
همچنین چیز زیادی در رقصیدن این دختران وجود نداشت که بتوان آن را زننده دانست، اما بر اساس گزارش رسانهها، خیلی زود یک پرونده قضایی برای بررسی ماجرا تشکیل شده و شهردار دستور داد که هر چه سریعتر این دختران شناسایی شوند. در ادامه معاون رسانهای وزارت آموزش شهر نیز در سخنانی چنین گفت: ما این ن را محکوم میکنیم. هر سانتیمتر از این خاک به خون آغشته است. این کار درست نیست».
با خوابیدن قائله، دو نفر از این دختران جریمه شده و مادر یکی از دختران دیگر که پایینتر از سن قانونی بود نیز به خاطر سهلانگاری نسبت به رشد فکری و روحی فرزند خود» مجبور به پرداخت جریمه شد. سه دختر دیگر، اما به زندان محکوم شدند: دو نفر از آنها ۱۰ روز و نفر سوم نیز ۱۵ روز را در زندان گذراند.
سختگیری در برابر توهین به مذاهب
توهین به باورهای دینی افراد کار خوشایند و درستی نیست حتی اگر این توهین مربوط به ساینتولوژی باشد. اما این موضوع یکی از بحثبرانگیزترین مسائل مربوط به حق آزادی بیان است. از سال ۲۰۱۳، هر گونه بیاحترامی به باورهای مذهبی دیگران به عنوان توهین به احساسات باورمندان مذهبی» در نظر گرفته میشود. در جریان گردهمایی اعتراضی نسبت به ساخت کلیسای ارتدوکس روسیه که جایگزین یک پارک بسیار محبوب شده بود، نیروهای پلیس به معترضان حملهور شدند.
غروب آن روز نیروهای امنیتی به خانه برخی از معترضان یورش برده و برخی از آنها را دستگیر کردند و جرم آنها نیز در ذیل قانون توهین» طبقهبندی شد که میتوانست تا یک سال زندان را برای آنها در پی داشته باشد. هر گونه نوشته در فضای آنلاین مبنی بر ناباوری به خداوند نیز مشمول این قانون شده و این همان اتفاقی است که در مورد مردی به نام ویکتور کراسنوف رخ داد که به جرمی مشابه، بعد از بستری شدن در بیمارستان و انجام آزمایشهای مربوط به دیوانگی، به دادگاه کشانده شد.
بازنشر کنید به دردسر خواهید افتاد
قانون اساسی روسیه، آزادی بیان اشخاص و رسانهها را تضمین میکند، اما در عمل اتفاق دیگری میافتد. اگر یک پست نامناسب را بازنشر کنید. این همان اتفاقی است که در مورد یک مرد ۲۷ ساله به نام دیمیتری سمیونوف رخ داد که به جرم بازنشر محتوای افراطگرایانه» محکوم شد. این بازنشر به عکس یک قانونگذار محافظهکار مربوط بود که روی لباس او نوشته شده بود: یا ارتدوکسی یا مرگ» که بر اساس قوانین وزارت عدالت روسیه در زمره موارد مربوط به نفرتپراکنی مذهبی تلقی میشود. بدتر از آن اینکه سمیونوف بعدها پستی در مورد محکومیت خود را بازنشر کرد و این دومین قانونشکنی او بود و این بار اتهام وی انتشار گسترده اقلام افراطگرایانه».
سمیونوف قصد شرکت به عنوان نامزدی لیبرال برای دولت محلی را داشت و به نظر خودش این اتهامات تنها برای از بین بردن شانس وی برای ورود به رقابتهای انتخاباتی مطرح شده بود. این موضوع در روسیه تازگی ندارد. یوگنیا چودنووتز یک مربی کودکستان بود که با نیت خیر ویدیویی از یک بچه که در یک کمپ تابستانه مورد اذیت و آزار قرار میگرفت را بازنشر کرد تا مسببان آن دستگیر شوند. علیرغم اینکه این کار وی به دستگیری این افراد منتهی شد، اما چودنووتز نیز به ۵ ماه زندان محکوم گردید.
منبع: grunge
برترینها: برخی از افرادی که دچار دیابت نوع دوم هستند نیاز دارند به طور منظم به خودشان انسولین تزریق کنند تا سطح قند خونشان کنترل شود. خیلی دیگر از مبتلایان به دیابت نوع دوم نیز میتوانند با تغییراتی در سبک زندگی خود و شیوههای تغذیهای به تنهایی یا در کنار داروهای خوراکی یا تزریقی، بیماری خود را کنترل کنند.
افرادی که دیابت نوع دوم دارند نسبت به انسولین مقاوماند. انسولین هورمونی است که باعث میشود قند از جریان خون به سمت سلولهای بدن برود. مقاومت به انسولین سبب میشود سطح قند خون فرد بسیار بالا برود. در این مطلب به این موضوع میپردازیم که یک فرد مبتلا به دیابت نوع دوم چه زمانی به انسولین نیاز دارد و چه داروهای دیگری غیر از انسولین میتوانند این عارضه را کنترل کنند.
چه زمانی فرد بیمار به انسولین نیاز دارد؟
در بدن کسی که دچار دیابت نوع اول است، تولید انسولین متوقف میشود و این فرد نیاز دارد یا از یک پمپ انسولین استفاده کند یا چند بار در روز به خودش هورمون انسولین تزریق کند. برای بیماران دیابت نوع دوم، پزشکان به طور کلی، ابتدا داروهای دیگری را تجویز میکنند. آنها در تعیین روند درمان، چند فاکتور را بررسی میکنند:
بیشتر افرادی که دچار دیابت نوع دوم در حد خفیف تا متوسط هستند میتوانند با داروهای خوراکی یا داروهای تزریقی غیر انسولینی در کنار تغییرات در سبک زندگی، تغذیه، کنترل وزن و ورزش منظم، بیماری خود را تحت کنترل بگیرند. اما پزشک ممکن است برای یک بیمار که علائم شدید دیابت نوع دوم را دارد یا دچار عوارض دیگری نیز هست، انسولین تجویز کند.
همچنین زمانی که ترکیبی از داروهای غیرانسولینی دیگر برای کنترل قند خون بیمار جوابگو و کافی نیستند، انسولین تجویز میشود.
داروهای خوراکی
برای افراد مبتلا به دیابت نوع دوم، طیف وسیعی از داروهای غیرانسولینی وجود دارد و هر ساله، داروهای جدیدی نیز وارد بازار میشوند. برخی از متداولترین داروهای خوراکی شامل موارد زیر میشوند:
متفورمین
پزشکان معمولا برای بیماران دیابت نوع دوم، ابتدا متفورمین (گلوکوفاژ) تجویز میکنند. متفورمین با کاهش مقدار قندی که کبد تولید میکند و بهبود نحوهی استفادهی بدن از قند، به کنترل قند خون کمک میکند. متفورمین به سه صورت موجود است:
قرص: بیمار معمولا دو تا سه عدد قرص در روز همراه با غذا مصرف میکند.
قرص پیوسته رهش: این قرصها عوارض گوارشی کمتری دارند و بیمار معمولا یک عدد قرص در روز همراه با شام مصرف میکند.
مایع و محلول: بیمار معمولا این نوع متفورمین را روزی یک تا دوبار همراه با غذا مصرف میکند.
معمولا در ابتدا پزشک، دوز پایینی از متفورمین را تجویز میکند. بسته به میزان واکنش سطح قند خون بیمار به دارو، پزشک ممکن است به طور تدریجی، دوز دارو را افزایش بدهد. در موارد شدیدتر، پزشک ممکن است ترکیبی از متفورمین و سایر داروهای دیابت را تجویز نماید که میتواند شامل انسولین نیز بشود. اگر متفورمین یا هر داروی دیگری مصرف میکنید، به دقت طبق دستور پزشک عمل کنید.
مصرف الکل در بیماری که متفورمین مصرف میکند میتواند عوارض جانبی جدی مانند هیپوگلیسمی و اسیدوز لاکتیک به جا بگذارد که عوارضی بسیار خطرناک هستند. هیپوگلیسمی زمانی است که سطح قند خون فرد بسیار پایین میآید و میتواند علائمی مانند سرگیجه، اختلال حواس، خستگی، گرسنگی و اضطراب ایجاد کند.
هیپوگلیسمی شدید، خطرناک بوده و نیاز به اقدام فوری پزشکی دارد. عوارض جانبی متفورمین شامل حالت تهوع، استفراغ، اسهال، معده درد، کاهش اشتها، بثورات پوستی، نفخ، مزه ف مانند در دهان، سر درد، آبریزش بینی و درد عضلانی میشود. اگر عوارض جانبی متفورمین در بیمار بسیار شدید باشند، احتمالا مصرف این دارو به طور موقت، قطع خواهد شد.
مهار کننده سدیم گلوکز کوترانسپورتر ۲ (SGLT۲)
مهارکنندههای SGLT۲ گروهی نسبتا جدید از داروهای خوراکی برای دیابت نوع دوم هستند. این داروها با افزایش مقدار قندی که کلیهها از خون جذب کرده و با ادرار دفع میکنند، اثر خود را میگذارند. این روند باعث میشود سطح قند خون بیمار پایین بیاید. زمانی که متفورمین به تنهایی نمیتواند سطح قند خون را پایین بیاورد، پزشکان معمولا مهار کنندههای SGLT۲ را در ترکیب با متفورمین تجویز میکنند. اما یک پزشک ممکن است مهارکنندهی SGLT۲ را به تنهایی نیز تجویز کند، خصوصا اگر بیمار نتواند متفورمین مصرف کند.
مهارکنندهی SGLT۲ معمولا یک بار در روز مصرف میشود. داروهایی از این گروه که در دسترساند شامل موارد زیر میشوند:
مهارکنندههای SGLT۲ به دلیل اثری که بر کلیهها میگذارند، احتمال ابتلا به عفونتهای مجاری ادراری و تناسلی را افزایش میدهند. پزشکان برای افرادی که بیماری کلیوی دارند، این دسته از داروها را تجویز نمیکنند.
مهارکنندههای دیپپتیدیل پپتیداز-۴ (DPP)
مهار کنندههای DPP-۴، طبقهای جدید از داروها برای دیابت نوع دوم هستند. این داروها، تولید انسولین در بدن را افزایش داده و از مقدار قندی که کبد وارد جریان خون میکند میکاهند. این تاثیرات دارویی کمک میکنند، سطح قند خون فرد پایین بیاید. پزشکان معمولا مهارکنندههای DPP-۴ را زمانی که متفورمین به تنهایی نمیتواند قند خون را به میزان لازم پایین بیاورد، در ترکیب با متفورمین تجویز میکنند. تحت شرایطی خاص، پزشک ممکن است مهار کنندهی DPP-۴ را به تنهایی به عنوان خط اول درمان برای دیابت نوع دوم تجویز نماید.
پزشکان این دسته از داروها را معمولا برای افرادی که دچار بیماری مزمن کلیوی هستند، سن بالایی دارند و از نژاد آفریقایی – آمریکایی هستند تجویز میکنند. مهار کنندهی DPP-۴ معمولا یک بار در روز مصرف میشود. داروهای در دسترس از این طبقهی دارویی شامل موارد زیر میشوند:
مهار کنندههای آلفا گلوکوزیداز (AGIs)
AGIها با کُند کردن گوارش و کاهش جذب قند در جریان خون، اثر خود را میگذارند. بیمار معمولا داروی AGI را سه بار در روز بعد از شروع غذا مصرف میکند. AGIهای موجود در بازار شامل آکاربوز (Glucobay, Precose) و میگلیتول (Glyset) میشوند. پزشکان معمولا این داروها را در ترکیب با سایر داروهای دیابت مانند متفورمین تجویز میکنند. عوارض جانبی AGIها میتواند شامل اسهال، ناراحتی معده و گاستریت بشود.
داروهای تحریک کنندهی ترشح انسولین
این داروهای خوراکی سبب میشوند لوزالمعده، انسولین بیشتری تولید کند و در نتیجه به تنظیم قند خون کمک شود. داروهای تحریک کنندهی ترشح انسولین، دو نوع اصلی دارند:
سولفونیل اورهها معمولا یک یا دو بار در روز و مگلی تینایدها دو تا چهار بار در روز همراه غذا مصرف میشوند. پزشکان معمولا داورهای تحریک کنندهی ترشح انسولین را در ترکیب با سایر داروهای دیابت مانند متفورمین تجویز میکنند. این داروها ممکن است خطر هیپوگلیسمی را در بیمار افزایش داده و سبب افزایش وزن شوند.
تیازولیدین دیونها (TZDs)
TZDها گاهی داروهای گلیتازون نیز نامیده میشوند. این داروها، حساسیت بدن به انسولین را افزایش میدهند و در نتیجه این هورمون میتواند سطح قند خون را به طور موثرتری تنظیم کند. پزشکان معمولا زمانی TZDها را تجویز میکنند که سایر درمانهای خط اول، مانند متفورمین، تاثیر لازم را نگذارد. TZD ها، قرصهای خوراکی هستند و بیمار معمولا یک یا دو بار در روز آنها را به تنهایی یا همراه با غذا مصرف میکند. مصرف این داروها هر روز سر ساعت مشخص، اهمیت زیادی دارد.
TZDهای موجود شامل روزیگلیتازون (Avandia) و پیوگلیتازون (Actos) میشوند. برخی از داروها شامل ترکیبی از TZD و یک داروی دیگر از دیابت میشوند، مانند یکی از داروهای دستهی سولفونیل اوره یا متفورمین. عوارض جانبی TZDها شامل موارد زیر میشوند:
در سالهای اخیر، به دلیل نگرانیهایی که بابت افزایش ریسک نارسایی قلبی و سرطان مثانه با مصرف داروهای TZD وجود دارد، پزشکان تمایل کمتری به تجویز این داروها دارند.
داروهای تزریقی
به غیر از انسلوین، خیلی دیگر از داروهای مربوط به دیابت نوع دوم نیز به صورت تزریقی موجودند، از جمله آگونیستهای GLP-۱.
آگونیستهای پپتید شبیه به گلوکاگون-۱ (GLP-۱)
آگونیستهای GLP-۱ با افزایش تولید انسولین در بدن و کاهش مقدار قند تولید شده توسط کبد در جریان خون، اثر خود را میگذارند. این اثرات دارویی به کاهش سطح قند خون و کاهش اشتها کمک کرده و اگر همراه با تغییرات غذایی و ورزش باشند، برای کاهش وزن نیز مفید خواهند بود.
پزشکان معمولا آگونیستهای GLP-۱ را زمانی که متفورمین به تنهایی نمیتواند سطح قند خون را به خوبی کنترل کند، همراه با متفورمین تجویز میکنند. اگر بیماری نتواند متفورمین مصرف کند، یک آگونیست GLP-۱ معمولا انتخاب بعدی خواهد بود. این داروها میتوانند توسط خود بیمار تزریق شده و انواع مختلفی از آن در دسترساند. تعداد دفعات تزریق، بستگی به دارو دارد. مثلا:
فرد با شروع استفاده از یک آگونیست GLP- ۱ ممکن است دچار حالت تهوع و ناراحتی معده شود، اما این عوارض معمولا گذرا هستند. احتمال اینکه این دسته از داروها سبب هیپوگلیسمی شوند بسیار پایین است. عوارض جانبی آگونیستهای GLP-۱ شامل موارد زیر میشوند:
آنالوگهای آمیلین
آنالوگهای آمیلین با کُند کردن گوارش و کاهش مقدار قند تولید شده توسط کبد در جریان خون، اثر خود را میگذارند. این روند تاثیر کمک میکند سطح قند خون بعد از خورن غذا، خیلی بالا نرود. آنالوگهای آمیلین باعث احساس سیری برای مدت طولانیتری هم میشوند که میتواند کمکی به کاهش وزن باشد.
بیمار باید آنالوگ آمیلین را پیش از غذا تزریق کند. یکی از انواع این داروها، پراملین تاید (Symlin) است. پزشکان معمولا این دارو را همراه با درمان با انسولین تجویز میکنند. برخی از افراد با شروع استفاده از آنالوگهای آمیلین، دچار حالت تهوع و استفراغ میشوند، اما این عوارض جانبی عموما به مرور زمان برطرف میشوند.
چه زمانی انسولین، تنها گزینهی درمانی برای دیابت است؟
انسولین، گزینهی درمانی توصیه شده برای دیابت نوع اول است، اما برای دیابت نوع دوم، آخرین خط درمان محسوب میشود. افرادی که دچار دیابت نوع دوم هستند، زمانی از انسولین استفاده میکنند که سایر راهکارهای درمانی برای کنترل قند خون جواب ندادهاند. افراد دچار دیابت نوع دوم معمولا چند داروی غیر انسولینی را امتحان میکنند و اگر این داروها تاثیرگذار نبودند، پزشک انسولین را تجویز خواهد کرد، اما به طور کلی انتخاب درمان بستگی به شدت بیماری دیابت دارد.
درمانهای طبیعی برای دیابت نوع دوم
دیابت نوع دوم نتیجهی تحرک نداشتن، زیاد غذای ناسالم خوردن، استرس، کمبود خواب، سموم و ژنتیک است. خیلی وقتها بیماران دچار دیابت نوع دوم، علاوه بر درمانهای رایج دارویی، به دنبال راهکارهای طبیعی برای کمک به کنترل بیماری خود میروند. درمانهای طبیعی و استفاده از غذا به عنوان دارو، راهی بسیار عالی برای تکمیل درمان دارویی دیابت است. اما اگر بدون آگاهی و راهنمایی مناسب از گیاهان و مکملهای دارویی استفاده کنید، ممکن است دچار افت قند خون یا هیپوگلیسمی شوید. توصیه میکنیم هیچ درمان و داروی جدیدی را بدون م با پزشکتان استفاده نکنید.
سرکه سیب
اصلیترین ترکیب موجود در سرکه سیب، اسید استیک است که گفته میشود عامل بسیاری از فواید آن میباشد. شواهد علمی زیادی وجود دارند که نشان میدهند مصرف دو قاشق غذاخوری سرکه سیب پیش از خواب میتواند قند خون ناشتا را پایین بیاورد. ضمنا اگر یک تا دو قاشق غذاخوری سرکه سیب همراه غذایتان مصرف کنید، از حجم گلیسمیک غذای پُرکربوهیدراتی که میخورید کم میشود.
فیبر
خوردن فیبر، از غلظت قند خون و انسولین کم میکند. مقدار فیبر توصیه شده چیزی حدود ۳۰ گرم در روز است، اما بیشتر افراد خیلی کمتر از این اندازه فیبر مصرف میکنند. هر چند شما میتوانید از مکمل فیبر استفاده کنید، اما بهترین راه مصرف فیبر به میزان کافی این است که سبزیجات بخورید. جو، یک غلهی پُرفیبر و پُرپروتئین است که تحقیقات زیادی، نقش آن را در کمک به بهبود قند خون ثابت کردهاند.
کروم
کمبود کروم باعث اختلال در متابولیسم گلوکز میشود. شواهد نشان میدهند کروم برای کاهش قند خون و سطح A۱c مفید است. اگر بیماری کلیوی دارید در مصرف مکمل کروم احتیاط کنید.
زینک
افرادی که دیابت دارند معمولا دچار کمبود زینک هستند. مطالعات نشان میدهند مصرف مکمل زینک میتواند قند خون و A۱c را کاهش بدهد، مانند آنتی اکسیدان عمل بکند، قند خون را پایین بیاورد و حتی برخی از عوارض مرتبط با دیابت را رفع کند. دوز بالای زینک میتواند جذب سایر املاح مانند مس را کاهش بدهد، بنابراین در مورد میزان دوز مناسب باید با پزشکتان م کنید.
دارچین
دارچین میتواند قند خون و کلسترول را پایین بیاورد.
شنبلیله
تخم شنبلیله قرنهاست که به عنوان ادویهای برای غذا استفاده میشود و بابت خواصی که دارد معروف است از جمله کاهش کلسترول و hba۱c (هموگلوبینای وان سی).
جینسنگ
آزمایشات نشان دادهاند گیاه جینسنگ میتواند با افزایش حساسیت به انسولین در بدن، قند خون و گلوکز ناشتا را به میزان قابل توجهی کنترل کند.
برترینها: در سراسر دنیا همهی افرادی که ۱۰۰ سال یا بالاتر عمر دارند، بخش عمدهی خورد و خوراکشان شبیه هم است. در مناطق آبی دنیا (ساردینیای ایتالیا، جزایر اوکیناوای ژاپن، لوما لیندای کالیفرنیا، نیکویای کاستاریکا و ایکاریای یونان) که افراد، بیشترین طول عمر را نسبت به سایر سرزمینها دارند، رژیم غذایی معمولا سرشار از مواد غذایی کامل و طبیعی بوده و این باور وجود دارد که چنین تغذیهای میتواند سلامتی تا سنین بالا را به دنبال داشته باشد، هرچند که سایر فاکتورهای سبک زندگی نیز در افزایش طول عمر موثرند.
بنشن و حبوبات، سبزیجات برگدار، روغن زیتون، سبزیجات کلمی و غلات کامل از مواد غذایی مشترک در رژیم غذایی ساکنین سرزمینهای مناطق آبی دنیا هستند.
ضمنا رژیمهای غذایی افرادی که طول عمر زیاد دارند معمولا حاوی قند و گوشت قرمز و لبنیات کمتری نسبت به رژیمهای غذایی آمریکایی و اروپاییاند.
بنشن، پادشاه مواد غذایی در رژیم غذایی مناطق آبی دنیا
یکی از وجه اشتراکهای ساکنین مناطق آبی دنیا این است که عاشق بنشن هستند؛ از انواع نخود گرفته تا سویا و لوبیای سیاه. بنشن فیبر بالایی دارد که برای سلامتی و طول عمر لازم است. زیرا فیبر، باکتریهای خوب گوارش را افزایش میدهد و ضمنا پروتئین زیادی نیز دارد. ترکیبی از بنشن و غلهی کاملی مانند برنج یا ذرت، پروتئین کاملی به بدنتان میرساند، یعنی حاوی تمام آمینواسیدهای ضروری برای سلامتیتان است. رژیمهای غذایی مناطق آبی دنیا چهار برابر رژیمهای غذایی معمول آمریکایی حاوی بنشن است. طبق توصیهی دانشمندان، مصرف نصف فنجان بنشن در روز کافیست.
اسنک خوری با مغزها
یک وجه مشترک دیگر در تغذیهی افرادی که بالای ۱۰۰ سال عمر میکنند، عادت به اسنک خوری با انواع مغزهاست. انواع بادام، پسته و گردو، سرشار از چربیهای سالم، فیبر، پتاسیم، منیزیم و پروتئیناند. اگر عادت دارید هر روز یکی دو مشت از انواع مغزها مصرف کنید، پس چند سال به طول عمرتان اضافه میکنید.
روغن زیتون و همهی چربیهای مفیدش
روغن زیتون را میتوانید با نان، انواع سالاد و سبزیجات مصرف کنید. همچنین برای پخت تقریبا تمام غذاها میتوانید از روغن زیتون استفاده کنید. روغن زیتون سرشار از اسیدهای چرب تک غیراشباع میباشد که میتواند کلسترول بد خون را پایین آورده و در نتیجه خطر بیماریهای قلبی را کاهش بدهد.
روغن زیتون خاصیت ضد التهابی داشته و سرشار از آنتی اکسیدانهاست و میتواند احتمال انواع زیادی از بیماریهای مزمن، مانند سرطان، دیابت، آایمر، سندرم متابولیک و حتی آرتروز را کاهش بدهد. روغن زیتون با اینکه پُرچرب و پُرکالری است، منجر به کاهش وزن میشود.
سبزیجات کلمی برای افزایش طول عمر
سبزیجات کلمی مانند بروکلی، گل کلم و کلم برگ یکی از چیزهایی هستند که در رژیمهای غذایی آمریکایی به ندرت دیده میشوند، اما واقعیت این است که میتوانند عامل موثری در افزایش طول عمر باشند. سبزیجات کلمی به عملکرد سالم تیروئید کمک کرده و این پتانسیل را دارند که پروسهی پیری را کُند کنند. این سبزیجات پُر از فیبر، اسید فولیک، ویتامین C، E و K هستند که برای همه چیز از سلامت مغز و سیستم عصبی گرفته تا استخوانها و سیستم ایمنی قوی مهماند.
نوشیدن آب زیاد
نوشیدن مایعات نیز در افزایش طول عمر نقش دارد. ساکنین مناطق آبی دنیا، آب را به نوشیدنیهای دیگر ترجیح میدهند و معمولا زیاد آب مینوشند. اما در رژیم غذایی بیشتر آمریکاییها، نوشابههای گازدار و چیزهایی شبیه به آن که پُر از قند هستند خیلی بیشتر از آب نوشیده میشوند. نوشابههای بدون قند رژیمی، پُر از شیرین کنندههای مصنوعیاند که اثرات مخربی بر سلامتی میگذارند؛ و البته قهوه.
قهوه علاوه بر اینکه در تمام دنیا طرفداران زیادی دارد، تحقیقات زیادی نشان دادهاند که برای سلامتی نیز بسیار مفید است، زیرا میتواند خطر بیماری قلبی و کبدی را کاهش داده و سلامت مغز را تقویت کند. اگر اهل قهوه نیستید، چای بنوشید: اهالی اوکینواوای ژاپن، زیاد چای سبز مینوشند که با فواید بیشماری برای سلامتی از جمله محافظت در برابر سرطان و کاهش خطر دیابت ارتباط قوی دارد.
قهوه یا چای هر کدام که مورد پسند شماست دقت کنید آن را با قند و شکر زیاد شیرین نکنید. همانطور که گفتیم رژیم غذایی اهالی مناطق آبی دنیا، بسیار کم قند است، خصوصا قندهای تصفیه شده.
منبع: insider
خبرگزاری ایسنا: در پی شهادت سردار پرافتخار اسلام حاج قاسم سلیمانی و شهدای همراه او بویژه مجاهد بزرگ اسلام جناب آقای ابومهدی المهندس رهبر انقلاب پیامی صادر کردند.
متن پیام حضرت آیتالله ای به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت عزیز ایران!
سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد. دیشب ارواح طیبهی شهیدان، روح مطهر قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند. سالها مجاهدت مخلصانه و شجاعانه در میدانهای مبارزه با شیاطین و اشرار عالم، و سالها آرزوی شهادت در راه خدا، سرانجام سلیمانی عزیز را به این مقام والا رسانید و خون پاک او به دست شقیترین آحاد بشر بر زمین ریخت. این شهادت بزرگ را به پیشگاه حضرت بقیةاللهارواحناهفداه و به روح مطهر خود او تبریک و به ملت ایران تسلیت عرض میکنم. او نمونهی برجستهای از تربیتشدگان اسلام و مکتب امام خمینی بود، او همهی عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانید. شهادت پاداش تلاش بیوقفهی او در همهی این سالیان بود، با رفتن او به حول و قوهی الهی کار او و راه او متوقف و بسته نخواهد شد، ولی انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثهی دیشب آلودند.
شهید سلیمانی چهرهی بینالمللی مقاومت است و همهی دلبستگان مقاومت خونخواه اویند. همهی دوستان - و نیز همهی دشمنان - بدانند خط جهاد مقاومت با انگیزهی مضاعف ادامه خواهد یافت و پیروزی قطعی در انتظار مجاهدان این راه مبارک است، فقدان سردار فداکار و عزیز ما تلخ است ولی ادامه مبارزه و دست یافتن به پیروزی نهایی کام قاتلان و جنایتکاران را تلختر خواهد کرد.
ملت ایران یاد و نام شهید عالیمقام سردار سپهبد قاسم سلیمانی و شهدای همراه او بویژه مجاهد بزرگ اسلام جناب آقای ابومهدی المهندس را بزرگ خواهد داشت و اینجانب سه روز عزای عمومی در کشور اعلام میکنم و به همسر گرامی و فرزندان عزیز و دیگر بستگان ایشان تبریک و تسلیت میگویم.
سیدعلی ای
۱۳دیماه ۱۳۹۸
خبرگزاری ایسنا: حضرت آیت الله ای؛ رهبر معظم انقلاب صبح امروز (دوشنبه) با حضور در دانشگاه تهران بر پیکر سپهبد شهید قاسم سلیمانی نماز اقامه کردند.
سران قوای سه قوه فرماندهان عالی رتبه نظامی و مسئولان عالی رتبه نظام در این مراسم حضور داشتند.
پس از اقامه نماز، مراسم تشییع پیکر سردار سلیمانی از دانشگاه تهران به سمت میدان آزادی برگزار می شود.
تصویری از اشک مقام معظم رهبری در هنگام اقامه نماز بر پیکر شهید سپهبد سلیمانی و همرزمان شهیدش را مشاهده میکنید.
ایسنا: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عملیات جنایتکارانه و تروریستی نیروهای م آمریکایی پاسخ داد.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کرد: بامداد امروز رزمندگان شجاع نیروی هوافضای سپاه در عملیاتی موفق به نام عملیات شهید سلیمانی با رمز یا زهرا (س)» با شلیک دهها فروند موشک زمین به زمین، پایگاه هوایی اشغالی ارتش تروریستی و م آمریکا موسوم به عین الاسد» را در هم کوبیدند.
بیانیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
امت اسلامی داغدار، ملت بزرگ و شهیدپرور ایران اسلامی
زمان تحقق وعده صادق فرارسید و به اذن خداوند متعال بامداد امروز در پاسخ به عملیات جنایتکارانه و تروریستی نیروهای م آمریکایی و انتقام ترور ناجوانمردانه و شهادت مظلومانه فرمانده قهرمان و فداکار نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سردار پرافتخار سپهبد پاسدار شهید حاج قاسم سلیمانی و یارانش، رزمندگان شجاع نیروی هوافضای سپاه طی عملیاتی موفق به نام عملیات شهید سلیمانی، با رمز مقدس یا زهرا(س) با شلیک دهها موشک فروند زمین به زمین، پایگاه هوایی اشغالی ارتش تروریستی و م آمریکا موسوم به عینالاسد را در هم کوبیدند. که جزئیات آن متعاقباً به استحضار ملت شریف ایران و آزادگان جهان اسلام خواهد رسید.
سپاه پاسداران انقلاب اسلام به تبریک این پیروزی بزرگ به امت اسلامی و مردم فداکار و عظیم الشان ایران اسلامی اعلام میدارد.
۱- به شیطان بزرگ، رژیم صفاک و مستکبر آمریکا هشدار میدهیم هر شرارت مجدد و یا تحرک و دیگر با پاسخهای دردناکتر و کوبندهتری مواجه خواهد شد.
۲- به دولتهای متحد آمریکا که پایگاههای خود را در اختیار ارتش تروریستی این کشور قرار دادهاند اخطار داده میشود هر سرزمینی، به هر ترتیب مبدأ اقدامات خصمانه و گرانه علیه جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد، هدف قرار خواهد گرفت.
۳- به هیچ وجه رژیم صهیونیستی را در این جنایات جدای از رژیم جنایتکار آمریکا نمیدانیم.
۴- به مردم آمریکا توصیه میکنیم برای پیشگیری از خسارتهای بیشتر،سربازان آمریکایی را از منطقه فراخوانده و اجازه ندهند با نفرتافزایی روزافزون رژیم ضدمردمی حاکم بر ایالات متحده جان نظامیان آن کشور بیش از این به خطر افتد.
و من نصر الا من عندالله العزیز الحکیم. ۱۸ دی ماه ۱۳۹۸
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
در عین حال خبرنگار پایگاه خبری فوربس گزارش داد:گزارشها حاکی از آن است که ایران در حال شلیک دهها موشک به سمت عراق است و نیروهای آمریکایی در پایگاه الاسد عراق را هدف قرار داده است.
جنیفر گریفین، خبرنگار فاکس نیوز نیز گفت:از یکی از مقامات آمریکایی شنیدهام موشکهای شلیکشده از نوع بالستیک کوتاهبرد یا کروز بوده اند و از خاک ایران و به سوی چندین پایگاه آمریکایی در عراق شلیک شدهاند.
استفان گریشام خبرنگار کاخ سفید در توییتر خود گفت: ما از گزارشات حملات به پایگاههای آمریکا در عراق مطلع هستیم. رئیسجمهور ترامپ در جریان موضوع قرار گرفته و در حال بررسی دقیق اوضاع و م با تیم امنیت ملی خود است.
در عین حال شبکه خبری المیادین گزارش داد: پایگاه نظامی عین الاسد کاملا ویران شده است.
برترینها: از خواب بیدار شدیم و چیزی را دیدیم و شنیدیم که در روزهای پس از حادثه بارها در موردش شنیده بودیم، اما نمیخواستیم و دوست نداشتیم باورش کنیم: هواپیمای مسافربری اوکراینی در اثر خطای انسانی و با شلیک سیستم پدافند هوایی نیروهای هوافضای سپاه ساقط شده بود. در هفتهای پرحادثه و پرتنش، این خبر برای بسیاری تیر خلاص به شمار میآمد که علاوه بر اندوه مرگ بیش از ۱۷۶ نفر انسان که عمدتاً ایرانی یا ایرانیتبار بودند، بار دیگر همان داستان تکذیبهای همیشگی و در نهایت درست از آب درآمدن شایعات را برایمان تداعی کرد و اعتماد مردم به سخن مسئولین را به شدت خدشهدار کرد.
سخن در مورد این فاجعه بسیار است و رسانههای زیادی در روزهای اخیر و به خصوص از زمانی که علت وقوع حادثه آتش خودی و خطای انسانی عنوان شده در مورد آن قلمفرسایی کردهاند. وقوع چنین اتفاقاتی در تاریخ بیسابقه نبوده و دستکم در سالهای اخیر شاهد مواد متعددی از ساقط شدن هواپیماهای مسافربری به دلیل خطای انسانی و شلیک اشتباهی سیستمهای پدافندی یا دیگر انواع سلاحهای زمین به هوا و یا حتی بمبگذاری بودهایم، اما شوربختانه این اولین باری است که یک هواپیمای مسافربری توسط خود کشوری که هواپیما از آن برخاسته و بیشترین مسافرین آن شهروند خود آن کشور هستند مورد هدف قرار میگیرد.
آشناترین و دردناکترین این موارد شلیک ناو آمریکایی وینسنس در سال ۱۹۸۸ به هواپیمای مسافربری ایرانی بود که در آن ۲۹۰ ایرانی جانشان را از دست دادند. تازهترین مورد این گونه حوادث نیز مربوط به سال ۲۰۱۷ و یک هواپیمای مسافربری خطوط هوایی مای با ۲۹۸ خدمه و مسافر بود که در آسمان اوکراین و به اشتباه توسط نیروهای مورد حمایت روسیه ساقط شد و البته هیچگاه روسیه و نیروهای طرفدار آن در شرق اوکراین مسئولیت آن را نپذیرفتند. مورد شناخته شده، اما قدیمی دیگر مربوط به یک هواپیمای خطوط هوایی کره جنوبی در سال ۱۹۸۳ بود که توسط سیستم پدافند هوایی اتحاد جماهیر شوروی مورد اصابت قرار گرفته، به مرگ ۲۶۹ نفر مسافر آن انجامید و یکی از اولین موارد ساقط شدن هواپیماهای مسافربری به دلیل خطای انسانی بود.
بدین بهانه در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با بدترین و فاجعهبارترین حوادثی که در اثر خطای انسانی در طول تاریخ مدرن رخ داده آشنا کنیم.
۱. نابودی دریاچه آرال
دریاچه آرال یک حوزه آبریز محصور و یکی از بزرگترین دریاچههای جهان بود. این دریاچه از شمال به قزاقستان و از جنوب به مرز ازبکستان متصل بود. حوزه آبریز این دریاچه، کشورهای ازبکستان، ترکمنستان، تاجیکستان، قرقیزستان و قزاقستان بود. این دریاچه زمانی ۶۸.۰۰۰ کیلومتر مربع مساحت داشت، اما از دهه ۱۹۶۰ مساحت آن به دلیل پروژهها و تهای آبیاری اتحاد جماهیر شوروی رو به کاهش گذاشت.
در سال ۲۰۰۷ این دریاچه به ۴ دریاچه کوچکتر تقسیم شده، اما تصاویر ماهوارهای سال ۲۰۱۴ نشان میدهد که بخش شرقی دریاچه آرال به طور کلی خالی از آب است که اکنون از آن با نام بیابان آرالکوم یاد میشود. بان کی مون، دبیر کل سابق سازمان ملل از این فاجعه به عنوان یکی از بدترین فجایع زیست محیطی سیاره زمین یاده کرده است.
ایستمهای داخل و اطراف دریاچه از بین رفته، مردمی که روزگارشان را با ماهیگیری میگذراندن اکنون بیکار شده و از امواج خروشان دریاچه تنها مواد شیمیایی سمی به جای مانده که یادگار آزمایشات تسلیحاتی و استفاده بیش از حد از کودهای شیمیایی هستند. نرخ مرگ و میر کودکان در منطقه افزایش یافته و بیماری سل به شدت شیوع یافته است. اگر چه تلاشهای محدودی برای احیای این دریاچه صورت گرفته، اما در بخش جنوبی دریاچه، دولت ازبکستان سعی دارد از بستر خشک شده آن برای اکتشاف و استخراج نفت استفاده کند.
۲. فاجعه چرنوبیل
در میان فجایع اتمی جهان فاجعه چرنوبیل شناختهشدهترین و مرگبارترین آنهاست. از لحاظ بزرگی، این فاجعه بعد از فاجعه فوکوشیما قرار میگیرد، اما در ماجرای چرنوبیل مقادیر بسیار بیشتر از مواد رادیواکتیو وارد هوا شده و به بخشهای غربی اتحاد جماهیر شوروی و اروپا نفوذ کرد. نیروگاه اتمی چرنوبیل در نزدیکی شهر پریپرت در اوکراین و تحت مدیریت مستقیم مقامات رسمی اتحاد جماهیر شوروی قرار داشت.
در ۲۶ آوریل ۱۹۸۶، در جریان یک تست سیستمی، راکتور شماره ۴ این نیروگاه شاهد افزایش غیرطبیعی انرژی بود که با انفجار هسته آن همراه شد. بدین ترتیب مواد رادیواکتیو وارد هوا شده و به سرعت به نقاط دیگر منتقل گردید. در نتیجه ۳۱ نفر از مردم شهر کشته شده و شهر پریپرت بعد از تاخیری ناشی از سوء مدیریت تخلیه شد. بررسی ماجرا و تحقیقات صورت گرفته نشان داد که عامل و خطای انسانی نقش اصلی را در این فاجعه داشته است و پیش از شروع تستها، یکی از کارکنان نیروگاه مکانیزمهای خاموش کردن اتوماتیک سیستم را غیرفعال کرده بود.
در ادامه نگرانیهایی در مورد عدم توجه مقامات شوروی به روزآمدسازی نیروگاهها و رآکتورها نیز مطرح شد. اکنون این رآکتور در احاطه یک مخروط غولپیکر قرار گرفته تا مواد رادیواکتیو بیشتری به هوا وارد نشود و تنها تعداد معدودی از محققان و دانشمندان به این منطقه دسترسی دارند و کارهای تحقیقاتی، تعمیر و نگهداری و البته آلودگیزدایی را انجام میدهند.
۳. انفجار در شاتل چلنجر
وارد شدن مجدد به جو زمین تنها بخش ترسناک از سفر به فضا نیست. در ۲۸ ژانویه ۱۹۸۶، شاتل فضایی چلنجر در هوا و بر فراز کیپ کاناورال در فلوریدا منفجر شد. باز شدن قطعات شاتل زمانی شروع شد که یک واشر اورینگی مربوط به بوستر راکت جامد در هنگام پرتاب دچار نقص عملکرد شد. وقتی که این واشر پاره شد، گاز داغ از آن نشت کرده و به تانکر سوخت خارجی آسیب وارد کرد که انفجاری را در پی داشت. میلیونها نفر از مردم آمریکا در روی زمین و از طریق تلویزیون شاهد بلند شدن چلنجر و در ادامه انفجار آن و پخش شدن قطعاتش در اقیانوس بودند.
۷ فضانوردی که در داخل سفینه بودند کشته شدند. بدنبال این حادثه، رونالد ریگان، رییس جمهور وقت ایالات متحده، کمیتهای را مسئول رسیدگی به ماجرا کرد. تیم تحقیق به این نتیجه رسید که روز در نظر گرفته شده برای پرتاب سفینه چلنجر بسیار سرد بوده و دمای بسیار پایین باعث نقص عملکرد واشر اورینگی شده است. علاوه بر این، آنها به این نتیجه رسیدند که کمپانی تولید کننده بوسترهای راکت اخطارها در مورد احتمال نقص عملکرد آنها را نادیده گرفته است. مدیران ناسا نیز به این بیاعتنایی ادامه داده و به مدت ۱۷ سال این نقصها را نادیده گرفتند.
۴. فاجعه فرودگاه تنریف
در مارس ۱۹۷۷، بدترین فاجعه تاریخ هوانوردی تاکنون در تنریف، اسپانیا رخ داد در شرایطی که حادثه نه در هوا بلکه روی باند فرودگاه رخ داد. به دلیل ترکیب شدن عوامل مختلفی مانند کاهش دید به دلیل مه و ارتباط نامناسب بین بخش کنترل هوایی و خلبانان دو هواپیمایی که روی زمین قرار داشتند، بیش از ۵۸۳ نفر از سرنشینان هر دو هواپیما جانشان را از دست دادند.
برخورد دو هواپیما زمانی رخ داد که یکی از هواپیماها به اشتباه فکر میکرد که پیام مساعد بودن شرایط برای بلند شدن از روی باند را دریافت کرده در حالی که یک هواپیمای دیگر هنوز روی باند پرواز و در مسیر آن قرار داشت. خلبان و کمک خلبان پرواز KLM خیلی دیر متوجه این اشتباه شدند و در میان مه با هواپیمای PanAm برخورد کرد.
۵. نشت نفت به دریا در ماجرای سکوی نفتی دیپواتر هرایزن
در ۲۰ آوریل ۲۰۱۰، در حال حفاری اکتشافی عمیق در چاهی نفتی در خلیج مکزیک، سکوی نفتی دیپواتر هرایزن (Deepwater Horizon) دچار انفجار و آتشسوزی شد. در جریان این حادثه، ۱۱ نفر از ۱۲۶ خدمه سکو کشته شدند در حالی که ۱۷ نفر دیگر نیز به شدت دچار جراحت و سوختگی شده بودند. این سکوی نفتی بعد از دو روز سوختن بالاخره در ۲۲ آوریل غرق شد و نشت نفت به دریا آغاز گردید. در طی ۸۷ روز، از دریچه صدمه دیده چاه نفتی بین ۱۳۴ تا ۲۰۸ میلیون گالن نفت خام وارد خلیج مکزیک شد.
بر اساس برآوردهایی که ۵ سال پس از این حادثه انجام شده، بیش از ۸۰۰.۰۰۰ پرنده، ۶۵.۰۰۰ لاکپشت و ۱۲ درصد از جمعیت پلیکانهای قهوهای منطقه جانشان را در نتیجه این فاجعه از دست داده و آمار مرگ و میر دلفینها ۴ برابر بیشتر از مرگ و میر آنها در بدترین مورد قبل از آن شد. بیش از ۱۰ درصد از نفت نشت کرده از سکوی نفتی دیپواتر هرایزن نیز در بستر دریا جا خوش کرده که برای دههها ایستمهای کف این منطقه را تحت تاثیر قرار خواهد داد. بعدها مشخص شد که این حادثه ناشی از خطای انسانی در غیرفعال کردن مکانیزمهای ایمنی متعدد بوده که حتی پرسنل روی سکو نیز از خرابی آنها بیاطلاع بوده و سالها به همین شکل به حال خود رها شده بودند.
۶. نشت گاز سیانید در هند
در ۲ دسامبر ۱۹۸۴، انفجاری در یک مرکز تولید هکش به نام Union Carbide در بهوپال، هند رخ داد. این انفجار باعث نشت بیش از ۴۵ تن گاز متیل ایزوسیانات و رسیدن به شهرهای مجاور شد که در نهایت مرگ سریع و فوری ۳.۰۰۰ نفر را در پی داشت. در ادامه آمار کشتهها بین ۱۵.۰۰۰ تا ۲۰.۰۰۰ نفر تخمین زده شد هر چند سازمانهای غیررسمی ادعا کردند که نزدیک به ۵۰۰.۰۰۰ نفر در معرض استنشاق و اثرات این گاز سمی قرار گرفتهاند. بعد از این حادثه، نشت گاز به خوبی مدیریت نشده و بیش از ۳۰۰ تن زباله در این محل به حال خود رها شد که تا سال ۲۰۱۶ همچنان باقی بودند.
این زبالههای سمی باعث آلوده شدن آب منطقه شده و باعث بیماریهای مزمن و نارساییهای جسمی در نوزادان شد. در سال ۲۰۰۴ دولت هند مجبور شد آب سالم در اختیار مردم منطقه قرار دهد، زیرا آب زیرزمینی آلوده شده و در سال ۲۰۱۰ نیز ۷ نفر از پرسنل سابق مرکز تولید هکش به دلیل سهلانگاری در رابطه با ماجرا گناهکار شناخته شدند.
۷. فرو ریختن ساختمان در بنگلادش
مرگبارترین سانحه مربوط به کارخانههای نساجی در تاریخ و مرگبارترین ویرانی ساختمانی تاریخ در ۲۴ آوریل ۲۰۱۳ در رانا پلازا در بنگلادش رخ داد، زمانی که یک ساختمان ۸ طبقه در داکا، پایتخت کشور، به ناگاه ویران شد. این ساختمان محل فعالیت چندین کارگاه نساجی بزرگ و بانک و اداره بود. در روز ۲۳ آوریل، به دلیل ترکهایی که در پایه سازه دیده شد، کل ساختمان تخلیه گردید. کارگران روز بعد تهدید شدند که در صورت بازنگشتن به سر کارشان، حقوق روزانه خود را دریافت نخواهند کرد.
در حالی که جریان برق ساختمان قطع شده بود، ژنراتور برق شروع به کار کرده و کارگران به سر کارهایشان در زمینه تولید البسه برای برندهای معتبر خارجی بازگشتند. ساختمان در ساعت ۸:۵۷ دقیقه صبح و تنها دقایقی پس از شروع کار روزانه فرو ریخت. به سرعت عملیات برای بیرون کشیدن زندگان و مردگان آغاز شده که ۳ هفته به طول انجامید و در نهایت ۱.۱۲۹ جسد از زیر آوار بیرون کشیده شدند.
در طول سالهای قبل و بعد از این ماجرا، حوادث مشابه متعددی در بنگلادش رخ داده بود، اما فرو ریختن این ساختمان بود که مسائلی مانند کار اجباری و شرایط نامناسب در محیط کار را برجسته کرد. مالک ساختمان دستگیر شده و علیرغم ارائه وثیقه، به دلیل اتهامات دیگر هنوز در زندان به سر میبرد.
منابع: whatculture ،businessinsider ،citizentruth
خبرگزاری فارس به نقل از اسپوتنیک: آلمان، انگلیس و فرانسه با انتشار بیانیهای در بروکسل، مکانیسم حل اختلاف در برجام را فعال کردند.
خبرگزاری فرانسه نیز گزارش داد که تروئیکای اروپایی پروسه حل اختلاف در زمینه نقض توافق هستهای از سوی ایران را آغاز کردند.»
در بیانیه فرانسه آمده است، با توجه به اقدامات ایران، هیچ انتخاب دیگری نداشتیم، برای ثبت نگرانیهایمان و اینکه ایران به تعهداتش در برجام پایبند نیست به کمیسیون مشترک رجوع میکنیم.»
ساعاتی پیش خبرگزاری رویترز به نقل از دیپلماتهای اروپایی گزارش داده بود که آلمان، فرانسه و انگلیس احتمالا روز سه شنبه مکانیسم حل اختلاف در برجام را فعال میکنند.
این مکانیسم روندی است که در صورت طی کردن کامل مراحل، به بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل علیه ایران منتهی خواهد شد.
با این حال دیپلماتهای اروپایی مدعی هستند که هدف این تصمیم حفظ توافق هستهای از طریق بحث و رایزنی با ایران برای بازگشت به تعهداتش ذیل برجام است، نه بازاعمال تحریمهای سازمان ملل.
در برجام دو بند به ساز و کار حل و فصل اختلافات در توافق اختصاص یافته است، بندهای 36 و 37.
در بند ۳۶ آمده است: چنانچه ایران معتقد باشد که هر یک یا کلیه گروه ۱+۵ تعهدات خود را رعایت نکردهاند، ایران میتواند موضوع را به منظور حل و فصل به کمیسیون مشترک ارجاع کند؛ به همین ترتیب، چنانچه هر یک از اعضای گروه ۱+۵ معتقد باشد که ایران تعهدات خود را رعایت نکرده است، هر یک از دولتهای گروه ۱+۵ می تواند اقدام مشابه به عمل آورد. کمیسیون مشترک ۱۵ روز زمان خواهد داشت تا موضوع را فیصله دهد، مگر اینکه این زمان با اجماع تمدید شود. متعاقب بررسی کمیسیون مشترک، چنانچه هر عضو معتقد باشد که موضوع پایبندی فیصله نیافته است، میتواند موضوع را به وزیران امور خارجه ارجاع دهد. وزیران ۱۵ روز خواهند داشت تا موضوع را فیصله دهند، مگر اینکه این زمان با اجماع تمدید شود. پس از بررسی کمیسیون مشترک - همزمان با (یا به جای) بررسی در سطح وزیران - خواه عضو شاکی یا عضوی که اجرای تکالیفش موضوع بوده است میتواند درخواست کند که موضوع توسط یک هیأت می که متشکل از سه عضو خواهد بود (یکی از سوی هر یک از طرفهای درگیر در اختلاف و طرف سوم مستقل) بررسی شود.
هیأت می میبایست نظریه غیر اامآوری را در خصوص موضوع پایبندی ظرف ۱۵ روز ارائه کند. چنانچه، متعاقب این فرآیند ۳۰ روزه موضوع فیصله نیابد، کمیسیون مشترک در کمتر از ۵ روز نظریه هیأت می را با هدف فیصله موضوع بررسی خواهد کرد. چنانچه موضوع کماکان به نحو مورد رضایت طرف شاکی فیصله نیافته باشد و چنانچه طرف شاکی معتقد باشد که موضوع، مصداق عدم پایبندی اساسی» میباشد، آنگاه آن طرف میتواند موضوع فیصله نیافته را به عنوان مبنای توقف کلی و یا جزیی اجرای تعهداتش وفق برجام قلمداد کرده و یا به شورای امنیت سازمان ملل متحد ابلاغ کند که معتقد است موضوع مصداق عدم پایبندی اساسی» به شمار میآید.»
بند ۳۷ برجام عنوان میکند: متعاقب دریافت ابلاغ طرف شاکی، به نحو مشروح در فوق، به همراه توضیحی از تلاشهای توأم با حسن نیت آن طرف برای طی فرآیند حل و فصل اختلاف پیش بینی شده در برجام، شورای امنیت سازمان ملل متحد میبایست منطبق با رویههای خود در خصوص قطعنامهای برای تداوم لغو تحریمها رای گیری کند. چنانچه قطعنامه فوقالذکر ظرف ۳۰ روز از تاریخ ابلاغ به تصویب نرسد، سپس مفاد قطعنامههای سابق شورای امنیت سازمان ملل متحد مجدداً اعمال خواهند شد، مگر اینکه شورای امنیت سازمان ملل متحد به نحو دیگری تصمیم گیری کند. در چنین صورتی، این مفاد در خصوص قراردادهایی که بین هر طرف و ایران یا افراد و نهادهای ایرانی قبل از تاریخ اعمال آنها امضا شده باشد، دارای اثر عطف به ما سبق ندارد مشروط به اینکه فعالیتهای صورت گرفته وفق اجرای این قراردادها منطبق با برجام و قطعنامههای قبلی و فعلی شورای امنیت باشد.
شورای امنیت سازمان ملل متحد، با ابراز نیت خود برای تصمیم گیری مبتنی بر ممانعت از اجرای دوباره و خودکار تدابیر در صورتی که ظرف این مدت موضوعی که موجب ابلاغ فوق شده است حل و فصل شده باشد، دیدگاههای طرفهای اختلاف و هرگونه نظریه صادره توسط هیأت می را ملحوظ خواهد داشت. ایران بیان داشته است که چنانچه تحریمها جزیی یا کلی مجددا اعمال شوند، ایران این امر را به منزله زمینهای برای توقف کلی یا جزیی تعهدات خود وفق برجام قلمداد خواهد کرد.»(اینجا بخوانید)
در حقیقت منظور از مکانیسم ماشه همان ساز و کار حل اختلافات» در بندهای ۳۶ و ۳۷ در برجام است. این ۲ بند از آنجا که رجوع به آنها میتواند به بازگشت خودکار تحریمهای بینالمللی علیه ایران بینجامد، به مکانیسم ماشه» معروف شده است.
برترینها: اگرچه بارندگی در سیستان و بلوچستان به اتمام رسیده، اما سیلاب و آبگرفتگی خانه و زمینهای کشاورزی را در محاصره قرار داده و به زیرساختهای شهری و روستایی خسارت زده است.
مجید تفرشی در رومه اعتماد نوشت: عادت شده که همه ساله در آستانه سالگرد 26 دی 1357 و خروج محمدرضا شاه پهلوی از ایران، یادکرد و مروری کلی بر این حادثه تاریخساز شده و عمدتا وقایع آن روز خاص و بعضا تبعات آن، صورت میگیرد. ولی کمتر پیش آمده تحولاتی که منجر به این رخداد سرنوشتساز شد، مورد بررسی دقیق و کاربردی قرار گیرد.
اکنون در چهل و یکمین سالگرد 26 دی، سعی میکنم مروری کوتاه بر این پیشزمینههای این شکست شاهانه» داشته باشم. در فاصله سالهای 1332 تا 1342، ایران کشوری متوسط از نظر ثروت و قدرت ی بود.
تحولات مختلف سالهای 1340 تا 1343، جامعه دینی منتقد حکومت را به مخالف و به تدریج به دشمن تبدیل کرد. تحولاتی چون درگذشت آیتالله العظمی حسین بروجردی به عنوان مرجع معتدل و بلامنازع جهان تشیع، تصویب و اجرای اصلاحات ارضی و انقلاب سفید، تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، حادثه خونین 15 خرداد، دستگیری آیتالله العظمی روحالله خمینی، تصویب لایحه مصونیت قضایی نظامیان امریکایی در ایران و تبعید امام خمینی از ایران، موجب شد تا اکثریت جامعه دینی یا از همدلی با حکومت دست کشیده یا به تدریج قلبا و عملا به جناح مخالفان آن پیوسته و به تدریج و همگام با بیاعتنایی حکومت به خواستههای آنان، نظرات جامعه دینی، از رهبران گرفته تا پیروان، مرحله به مرحله، نسبت به حکومت تند و تندتر شده و از انتقاد به رسیدن به راهکار و مطالبه سرنگونی و براندازی بدون چون و چرا تبدیل شود.
از سوی دیگر، در فاصله سالهای 1347 تا 1353، چند حادثه منطقهای و بینالمللی بر روند تحولات داخلی و سرنوشت سلطنت در ایران تاثیر مستقیم گذاشت. تصمیم بریتانیا درباره خروج نظامی از خلیج فارس و تاسیس دولتهای جدید عربی تحتالحمایه سابق لندن، صرفنظر حکومت ایران از مطالبات بحق تاریخی درباره مالکیت بحرین و اعلام استقلال آن منطقه، بازپس گرفتن جزایر سهگانه اشغالی ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک توسط ایران از بریتانیا پس از 68 سال اشغال نظامی و متعاقب آن تاسیس دولت امارات متحده عربی، جنگ دوم اعراب و اسراییل، تحریم نفتی غرب توسط کشورهای عربی و نهایتا افزایش سه تا چهار برابری بهای جهانی نفت خام.
مجموع این حوادث و دیگر تحولات داخلی، موجب شد که در یک فاصله کوتاه تقریبا دو ساله از پاییز 1350 تا اواخر 1352، ایران به سرعت به قدرت نخست نظامی و ی خلیج فارس و یکی از قدرتهای اصلی اقتصادی و انرژی حاورمیانه تبدیل شده و طبیعتا پادشاه ایران نیز خود را در جایگاهی کاملا مستحکم، دستنیافتنی، بلامنازع و بینیاز از خرد جمعی احساس کند. نه تنها بینیاز از نظرات مخالفان که حتی بینیاز از نظرات مشفقان منتقد دلسوز کاملا حامی و در اردوگاه خود. در همین اوان دهه 1350 شمسی، اوجگیری حرکتهای خشونتبار مسلحانه چپ مارکسیستی یا مسلمان دارای رگههای ایدئولوژیکی مارکسیستی، ضمن آنکه نگرانیهای جدی برای ثبات حکومت شاه مطرح کرد، در ضمن بهانه مناسبی بود برای نشنیدن و نادیده گرفتن انتقادات و نیتیهای مسالمتآمیز و غیرتخریبی که بدون اصرار به سرنگونی حکومت، خواهان شنیده شدن صدای خود و توجه به مطالباتشان بودند. در همین دهه، رفتار متقابل شاه با حکومتهای غربی حامی خود نیز دچار یک دگردیسی تدریجی شد و به حالت عشق و نفرت درآمد.
ثروت ناگهانی و قدرت فزاینده نظامی، به همراه اقتدارگرایی ی داخلی به شاه این مجال را داد که تلاش کند تا حکومت خود را از موضع کلاسیک متحد کوچک منطقهای غرب خارج کرده و بیاعتنا به سازوکارهای فرهنگی و ی داخلی این آرزومندی و بلندپروازی، به یک بازیگر بزرگ تصمیمگیرنده در جهان تبدیل شود. متحدان غربی حکومت ایران از یک سو به درستی به اهمیت راهبردی و ژئوپلتیکی ایران در جهات مختلف واقف بودند و از سوی دیگر چه بر اساس منافع خود و چه بر اساس تجربیات تاریخی، نگران ناکارآمدی حکومت خودمحور و خودکامه شاه، برخلاف ظاهر مقتدر و خللناپذیر آن بودند. البته در این دوره، بیشتر تحلیلگران غربی، همانند خود شاه، دشمن و خطر اصلی حکومت شاه را جنبش مسلحانه چپ میدانستند و درک دقیق و عمیقی از اهمیت و خطر جنبش رو به رشد رادیکال غیرمسلح مذهبی و رهبری آن نداشتند. علاوه بر این غفلت مهم، حجم عظیم همکاریهای اقتصادی و نظامی با ایران، آنچنان برای امریکا و اروپا تاثیرگذار بود که هم تلاش شاه برای تغییر رابطه نامتوازن با غرب و هم حرکتهای اعتراضی مخالفان، نادیده گرفته شده و ضمن وجود اختلافات مختلف بین تهای ایران و غرب، تا یک سال قبل از سقوط سلطنت، بر اقتدار و ثبات نظام سلطنتی و حامیان آن، تاکید کرده و حداکثر بر محدود کردن روند رو به رشد اقتدار شخص شاه توصیه کنند. البته در پنج سال پایانی حکومت پهلوی، چه در داخل حکومت و چه بین متحدان خارجی، تلاشهای بسیاری شد تا به شاه هشدار داده شود موقعیت کنونی ظاهرا مطلوب و آرمانی ثروت و قدرت در ایران، وما در میانمدت و درازمدت به همین وضع نخواهد ماند و نیازمند تحولات جدی در جهت توسعه ی و اجازه فعالیت به نهادهای مستقل مدنی جدی در کشور است.
کارشناسان برجستهای چون منوچهر آگاه، مهدی سمیعی، علینقی عالیخانی و خداداد فرمانفرماییان در تلاش بودند که در لفافه و زبانی ملایم که موجب تکدر خاطر ذات اقدس ملوکانه نشود، به شاه نشان دهند که روند ظاهرا شکوهمند امروز، هزینهکرد بیحد و مرز، نبود یا ضعف نهادهای پاسخگو و مسوولیتپذیر شفاف محاسباتی- نظارتی، دیر یا زود کار مملکت و سلطنت را با این شیوه مدیریتی اقتصادی و ی به قهقرا خواهد برد و در این شرایط فاقد نگاه راهبردی، مطالبات اقتصادی مردم به تدریج تبدیل به مطالبات ی تند و رادیکال خواهد شد. شاه در مقابل، بیاعتنا به این نظرات منتقدان مشفق عاقبتاندیش، دلخوش به شرایطی که دوران نخستوزیری امیرعباس هویدا برایش پیش آورده بود، به انبوه مشاوران و اتاقهای فکر اطراف خود متکی بود. مشاورانی عمدتا تحصیلکرده و نخبه که به خوبی واقف بودند که باید در نتایج مطالعات و پیشنهادهای خود مواضع و اندیشههای شخص اول مملکت را تایید و توجیه کرده و آنها را در چارچوبهای مقبول علمی و قابل ارایه محترمانه بگنجانند. در این مسیر به تدریج همانند دوران سلطنت رضاشاه، کمکم نیروهای کیفی مشفق و خیرخواه ملک، ملت و پادشاه که عامل استحکام واقعی حکومت در دوران نخست قدرت بودند، در دوران پایانی سلطنت هر دو، به تدریج این افراد استخواندار صریح دارای پرنسیپ علمی، ی و اجرایی نگران منافع ملی و مصالح راهبردی نظام، جای خود را به متملقان مصلحتجویی دادند که سه وظیفه اصلیشان: توجیه وضع موجود، تایید منویات ملوکانه و نهایتا حفظ آرامش اعلیحضرت و ممانعت از تکدر خاطر ایشان بود.
در این معرکه نگرانیهای منتقدان دلسوز، شاه در این اندیشه بود که حسودان، رقبا، بدخواهان و دشمنان داخلی از موفقیتهای او ناراحتند و در داخل هم عدهای با نق زدنهای بیحاصل و مدام، مانع پیشرفت آمال و اهداف شاهانه هستند. در این شرایط، او با ظاهر پذیرش نظرات منتقدان داخلی، عملا برخلاف نظرات آنان رفتار کرد و با تعطیلی شماری از نشریان تقریبا مستقل، انحلال معدود احزاب ی آزاد و تاسیس حزب رستاخیز ملت ایران در اسفند 1353 و اجباری کردن عضویت در آن، عملا مهمترین بخت مهم برای ایجاد وفاق و آشتی عمومی و احیانا بیمه کردن سلطنت خود را از دست داد.
در این مدت تقریبا چهار سال تا انقلاب بود که برخلاف ظاهر مستحکم و شکستناپذیر حکومت پهلوی، طی دو مرحله دو ساله نخست نامحسوس و سپس کاملا آشکار و فزاینده، شکست شاهانه رقم خورد. تصور شاه این بود که اوضاع خوب است و همه مردم با او هستند و در داخل یک حزب واحد و در راستای منویات او، همه خودیها میتوانند ابراز نظر کنند. اوج این نگاه در جریان انتخابات مجلس 24 رقم خورد. آزادترین انتخابات بعد از 1332، ولی در محدوده خودیهای عضو حزب رستاخیز. در این اقدام، شاه تصور میکرد که اگر نامزدها و منتخبان پس از خروج از صافی حکومت و حزب واحد، به مجلس راه یابند، میتوانند به عنوان تمداران مقتدر کارآمد به او و ایران خدمت کنند. تجربه ناکارآمدی مجلس 24 و پشت کردن اغلب نمایندگان او به شاه در آستانه انقلاب، نمایشگر نادرستی توهم شاه در این مورد بود. بسیاری از نزدیکان حکومت شاه، از جمله داریوش همایون، بر این باور بودند که شاه به تدریج به این باور رسیده بود که هیچکس نمیتواند بیش از شخص او ایراندوست باشد و اساسا چنین حقی برای هیچکس متصور نیست؛ به بیان دیگر همایون، شاه عاشق ایران بود، ولی از ایرانیان خوشش نمیآمد و شأن خود را والاتر از سلطنت در ایران میدانست. در واقع در نگاه شاه، او به معنای ایران بود و منافع ملی و مصالح مردم، بدون شخص او و حکومتش اساسا بیمعنا بود. طبیعی است که این نقطهنظر، یکشبه به دست نیامده بود و نتیجه فرآیندی بود که اصرار داشت نشان دهد که پادشاه از همه امور ریز و درشت کشور آگاه است و هیچ کارشناسی نه دانش او را دارد و نه دغدغه خدمت به ایران را.
خصلت شاهانه در این دوران پایانی سلطنت بر این مدار استوار بود که در همه موارد جزیی و کلی مسائل ایران دخالت کرده و خود را کارشناس عالم و باتجربه همه امور میدانست و ضمنا در صورت بروز مشکلات و دردسر برنامهریزی و اجرایی، با استناد به قانون اساسی خود را از همه مسوولیتها مبرا نشان داده و با روش ناکارآمد و خطرناک تهدید، تحقیر و توهین به کارگزاران خرد و کلان حکومت و انداختن همه مشکلات به دوش مقامات دولتی، موقعیت خود را در مقام دانای کل، فرمانده خطاناپذیر و تنها دلسوز واقعی کشور ابقا و تحکیم کند.
این روش در ابتدا و در کوتاهمدت روشی کارآمد بود، ولی در میانمدت ناکارآمدی خود را با رشد شتابان محو تدریجی حس تعلق و حس وفاداری مقامات نشان داد. در این شرایط چند دسته از مقامات به تدریج و به خصوص در دو سال پایانی از حکومت و پادشاه جدایی گرفتند. آنان که واقعا سالم و مشفق و نگران بودند، آنان که به دنبال منافع نامشروع مادی خود بودند، آنان که تصمیم گرفتند ناکارآمدی خود را پشت پرده مصنوعی انتقاد از وضع موجود پنهان کنند و آنانی که سکوت و حسرت را پیشه کردند و آنانی که به این نتیجه رسیدند که با این سازوکار موجود، شاه و نظام سلطنتی او نه قابل دفاع هستند و نه پابرجا خواهند ماند. ولی شاه کماکان متکی به تاییدها و تشویقات عناصر ی، اقتصادی و نظامی بود که یا صادقانه یا فرصتطلبانه همچنان تصور میکردند که اوضاع کاملا عادی، آرام، تحت کنترل و غیرقابل تغییر است. با این همه، در شرایطی که در تصمیمگیریهای کلان، شاه فقط معدود افرادی را محرم واقعی میدانست، مدام از تعداد خادمان صادق کاسته میشد. با مرگ منوچهر اقبال و امیراسدالله علم و انزوا و قهر تدریجی حسین فردوست، عدد باقیماندگان مشاوران حامی صادق واقعا جان نثار شاه هم به صفر نزدیک شد.هرچند که شاه در اواخر دوران محترمانه قدرت هر سه این افراد، با بیاحترامی آنان را به قهر و انزوا کشانده بود.
این شرایط با حمایت تقریبا مطلق متحدان خارجی خوب پیش میرفت، ولی دو عنصر تاثیرگذار روند تغییر اوضاع را تسریع بخشید. امام خمینی و طیف رادیکال غیرمسلح مذهبی که تا اوایل سال 1356 شاه و متحدانش تقریبا خطری از بابت او احساس نمیکردند، به سرعت به عنوان اپوزیسیون اصلی و بلامنازع حکومت تثبیت شد.
از سوی دیگر، تقریبا از همان زمان، با بروز مشکلات جدی مالی و وقفه وارد شدن به چرخه فزاینده درآمدهای نفتی کشور، وعدهها، برنامهها و افتخارات شاه در جهت بهبود وضع ملک و ملت، به عامل اصلی اعتراض، مطالبه و دشمنی با حکومت تبدیل شد. در این شرایط هم خلأ اپوزیسیون مقتدر رفع شده بود و هم کشتی توسعه اقتصادی بیاعتنا به مشارکت و رضایت ی و فرهنگی مردم به گل نشسته بود. در این شرایط، از اواخر تابستان 1357 و شکست پیاپی راهکارهای جمشید آموزگار، جعفر شریف امامی، مردم به باوری رسیده بودند که شاه و حکومتش قابل اصلاح و قابل سازش نیستند. از متملقان حکومتی کاری برنمیآمد، فرصتطلبان فاسد به فکر منافع خودشان بودند یا با فرصتطلبی خود جزو منتقدان شدند و دیر یا زود گریختند و منتقدان از درون حکومت رانده شده نیز یا حرمت نگاه داشته و سکوت کردند یا آنان نیز به صف منتقدان پیوستند.
البته عدهای هم بودند که ناامیدانه قصد نجات شاه را داشتند، ولی نیک میدانستند که همه تلاشهای شاه برای آرام کردن و کنترل اوضاع یا کم است یا دیرهنگام. در این شرایط، اکثریت خاموش، نگران و منتقد آرام، کمکم به این نتیجه رسیدند که منشأ هم مشکلات شخص شاه و حکومتش هستند. هیچ کاری به جز سرنگونی او به مصلحت کشور نیست و هر شرایط و هر حکومتی به جای شاه و سلطنت به قدرت برسد، بهتر از وضع موجود است. در این شرایط، مردم سالها تحقیر و نادیده گرفته شده، جنبههای مثبت عملکرد حکومت را نمیدیدند و تنها کوتاهیها و بدیها را میدیدند. در همان زمان و بعدها، شاه و دیگران از این رفتار مردم به بدی یاد کردند، در حالی که چنین رفتاری برای تودههای نادیده گرفته، در زمانه بحران و استیصال و هیجان، واکنشی قابل درک است. مخالفان انقلاب اصرار داشته و دارند که کل این حرکت عظیم را به توطئههای داخلی و خارجی منتسب کنند. ولی واقعیت این است که در همه حرکتهای عظیم مردمی، در کنار معترضان واقعی، شورشگران، تخریبچیها و وابستگان به بیگانگان حضور و مشارکت دارند، ولی اکثریت را نمیتوان به خاطر این عده نادیده گرفت و به فرض جدی بودن ناخالصی در اعتراضات، باز بخش مهمی از این عارضه به عهده شخص شاه و حکومتش بود. تا 13 آبان 1357، متحدان امریکایی و اروپایی شاه برای تحکیم حکومت او و نجاتش از بحران پیشآمده کوشا بودند، ولی وقتی پیشنهادهای موکد آنان و دیگر مشاوران داخلی به شاه برای نخستوزیری یک نظامی مقتدر مانند غلامعلی اویسی با بیاعتنایی مواجه و تبدیل به دولت ناکارآمد و بیمصرف غلامرضا ازهاری شد و شاه نیز مصمم به خروج از کشور شد، عملا بحث مماشات و سکوت در برابر اپوزیسیون مقتدر مخالف کمونیسم و اتحاد شوروی جدیتر شد.
انتخاب شاپور بختیار به نخستوزیری هم که با اعمال فشار لابی بریتانیایی و برخی اطرافیان داخلی شاه و برخلاف میل شاه صورت گرفت نیز قادر به کنترل اوضاع نشد. بختیار حتی از حمایت واقعی شخص شاه و حتی رهبری جبهه ملی و دیگر جناحهای ناسیونالیست نیز برخوردار نبود و باوجود اعلام حمایت امریکا و بریتانیا کاری از پیش نبرد و او نیز نتوانست موج انقلاب و سقوط سلطنت را متوقف کند.
در یک دوره طولانی و به خصوص در دهه پایانی، حکومت شاه تلاش داشت تا مردم را نسبت به مسائل ملی، نادان و کر و کور تربیت کرده تا فقط جنبههای مثبت عملکرد حکومت او را ببینند و تایید کنند. ولی این روش به تدریج و در سالهای پایانی کارکرد خود را از دست داد و به جای مردم، شاه و حکومت او به عارضه نادانی، نابینایی و ناشنوایی مبدل شدند. 26 دی 1357، اگرچه بهطور نمادین روز خروج همیشگی محمد رضا شاه از ایران است، ولی این خروج و تغییر شرایط از سالها قبل آغاز شده بود. دیگران عوامل منجر به این سقوط را دیده بودند، ولی خود او دیر شنید و دید.
وبسایت یکپزشک - میثاق محمدیزاده: بیش از یک سوم جمعیت جهان تحت تاثیر ویروس کرونا قرار گرفتند. کرونا شکل جهان را عوض کرده و زمین چهره جدیدی به خود گرفته است.
این موضوع را تصاویر ماهوارهای مستقر در مدار زمین به خوبی ترسیم کردند. تصاویر مراکز تجاری و تفریحی معروف جهان قبل و بعد از کرونا ویروس نشان میدهد مردم در خانهها خود را قرنطینه کردند و از بیرون رفتن اجتناب میکنند.
جادههای پر از خودرو و چهارراهای همیشه شلوغ و پر ترافیک، خلوتترین روزهای عمر خود را میگذرانند. سواحل فاقد هرگونه فعالیت انسانی هستند و فرودگاهها مملو از هواپیماهایی که زمینگیر شدند و مسافری برای جابهجایی ندارند.
مکانهای گردشگری خالی شدند و پارکینگها برعکس مملو از خودروهایی هستند که هرگز روشن نمیشوند و به بیرون از پارکنیگ نمیروند. بسیاری از مراکز دیدنی و همیشه شلوغ کشورها اکنون در تعطیلی به سر میبرند و چهرهای متفاوت از همیشه دارند.
تصاویر زیر توسط ماهوارههای دو شرکت Planet Labs و Maxar Technologies گرفته شدهاند. اولی در کالیفرنیا و دیگری در کلرادو مستقر است. این شرکتها جدیدترین تصاویر ماهوارهای از برخی نقاط زمین را با تصاویر ماههای گذشته مقایسه کردند تا نشان دهد ویروس کرونا چه بلایی بر سر زمین آورده است.
قبل و بعد از کرونا به روایت تصاویر ماهوارهای
تصاویر زیر یک مرکز خرید به نام Park Meadows در کلرادو در دو تاریخ ۱۰ و ۲۲ مارس است:
یک بزرگراه شلوغ در لسانجلس در تاریخهای ۲۸ ژانویه و بعد ۲۲ مارس:
فرودگاه بینالمللی Salt Like City یوتا در ۵ و ۱۶ مارس. در تصویر دوم مشخص است که هیچ هواپیما و پروازی به این فرودگاه انجام نمیشود:
یک پارکینگ اجارهای در همان فرودگاه Salt Like City یوتا. جالب است در ۵ مارس نیمه پر است ولی در ۱۶ مارس لبریز از خودروهای اجارهای است:
همین اتفاق در پارکینگ فرودگاه Phoenix آریزونا رخ داده است و پارکینگ پس از شیوع کرونا مملو از خودروهای پارک شده است:
برعکس در فرودگاه Denver شاهد خالی شدن پارکینگ هستیم:
فرودگاه بینالمللی و بزرگ مونیخ در آلمان و انبوه هواپیماهای پارک شده در آن:
فرودگاه استکهلم آرلاندای سوئد هم حال و روز مشابهی دارد:
مکان گردشگری Santa Monica Pier در کالیفرنیا در طی روزهای ۱۱ و ۲۲ مارس:
بیرون از سالن کولوسئوم در روزهای ۲۱ فوریه و بعد ۱۸ مارس:
تاج محل در هند هم خالی از مسافر و گردشگر و بازدیدکننده شده است:
دو عکس از محل برپایی بیمارستان موقت ووهان چین. عکس نخست مربوط به ۲۸ آوریل سال ۲۰۱۷ و عکس بعدی ۲۲ فوریه سال ۲۰۲۰ است:
یک نمایشگاه و آزمایشگاه گیاهان در شیکاگو:
ساحل کوپاکابانا در شهر ریو برزیل که نشان میدهد این روزها چقدر خلوتتر شده است:
شهر دیزنی ورلد در فلوریدا در روزهای ۶ ژانویه و بعد ۱۸ مارس که خالی شده است:
دو تصویر از کعبه در شهر مکه عربستان. کرونا ویروس مناسک حج و طواف دور خانه خدا را هم تعطیل کرده است:
میدان سن ماریو در ونیز:
آخرین عکس هم ورودی شهر ووهان چین است. عکس اول روز ۱۲ ژانویه و پیش از قرنطینه را نشان میدهد و عکس بعدی روز ۲۸ ژانویه و در اوج قرنطینه این شهر است:
منبع: forbes
وب سایت دیجیاتو: اطلاعات ۴۲ میلیون کاربر ایرانی تلگرام افشا شده است. این اطلاعات اکنون در سطح اینترنت با ۵۰۰ دلار فروخته میشود و منبع آن، نه خود تلگرام، بلکه یکی از نسخههای غیر رسمی این اپلیکیشن ذکر شده است.
باب دیاچنکو» (Bob Diachenko)، پژوهشگر امنیت سایبری که این دیتابیس را در سطح وب کشف کرده، در گفتگو با دیجیاتو اعلام میکند که دادههای دیتابیس شامل اطلاعات بیشتر از ۴۲ میلیون کاربر ایرانی تلگرام، مانند آیدی تلگرام، نام کاربری، شماره تماس، هشها و کلیدهای دیجیتالی میشود.
از افشای دادهها چه میدانیم؟
این گزارش اولین بار نیمه شب گذشته توسط وبسایت Comparitech» منتشر شد. این وبسایت با همکاری همین کارشناس امنیتی، دیتابیس را بررسی کردهاند. به شکل مشخص اطلاعات ۴۲ میلیون کاربر ایرانی تلگرام از یک نسخه شخص ثالث (غیر رسمی) اپلیکیشن تلگرام»، منبع افشای اطلاعات ذکر شده است.
این گزارش میگوید اطلاعات توسط گروهی به نام سامانه شکار» و ظاهرا به شکل ناخواسته منتشر شده است. پس از دانلود دیتابیس هم هیچ رمز عبوری برای استفاده از آن نیاز نبوده است.
خط زمانی انتشار دادهها به این شکل بوده است:
۲۵ اسفند: دیتابیس توسط موتور جستجوی BinaryEdge ایندکس میشود.
۲ فروردین: باب دیاچنکو دیتابیس را کشف و شروع به تحقیق میکند.
۵ فروردین: باب دیاچنکو گزارش وجود فایل حساس را به سرویس دهندهی سایتی که دیتابیس از آنجا دانلود شده را میدهد.
۶ فروردین: دادهها حذف میشود.
تلگرام چه میگوید؟
سخنگوی تلگرام در گفتگو با وبسایت Comparitech اعلام کرده است که دادهها مربوط به یک نسخه غیر رسمی از تلگرام است؛ نسخهای که هیچ ارتباط مستقیمی با این کمپانی ندارد.»
تلگرام یک اپلیکیشن متن-باز است که به سایر اپلیکیشها اجازه میدهد نسخهای با ویژگیهای مورد نظر خود را بر بستر هستهی اصلی تلگرام بسازند. از آنجایی که تلگرام در اردیبهشت ۹۷ در ایران فیلتر شد، بسیاری از کاربران برای ادامهی استفاده از این پیامرسان و ارتباط با آشنایان خود از نسخههای غیر رسمی در ایران استفاده کردند که به شکل غیرقابل باور و پر هزینهای قادر بودند فیلترینگ تلگرام را دور بزنند.
سخنگوی تلگرام در همین رابطه گفته است: میتوانیم تایید کنیم که این اطلاعات کاربری، از یک نسخهی غیر رسمی تلگرام استخراج شده است. متاسفانه، علیرغم هشدارهای ما، مردم ایران همچنان از اپلیکیشنهای تایید نشده استفاده میکنند. اپلیکیشنهای تلگرام متن-باز هستند و به همین دلیل، مهم است که از اپلیکیشنهای رسمی ما استفاده شود که از نسخههای قابل تایید پشتیبانی میکنند.»
نکته بسیار مهم اینجاست که در دیتابیس منتشر شده، در کنار نام، نام کاربری تلگرام و شماره تماس افراد، هشها و کلیدهای دیجیتالی نیز منتشر شدهاند. اما به گفتهی سخنگوی تلگرام، با استفاده از همین دادهها نمیتوان وارد حساب کاربری افراد شد. در واقع، او گفته که این دادهها صرفاً در داخل حساب کاربری، قابل کارکرد هستند و کسی که به آنها دسترسی داشته باشد نمیتواند از کلید دیجیتالی برای ورود به حساب شخص دیگری استفاده کند.
اطلاعات بیشتری که دیاچنکو به دیجیاتو میدهد
در ساعات ابتدایی بامداد امروز (۱۲ فروردین) باب دیاچنکو اطلاعات بیشتری از نحوه کشف این دیتابیس و خطری که کاربران را تهدید میکند را اعلام کرد. او میگوید اگرچه اطلاعات و شماره تماسها منتشر شدهاند، اما او در این دیتابیس هیچ اثری از دادههای شخصی کاربران، یا اطلاعاتی که به هکر کمک کند تا بتواند به حساب کاربری آنها وارد شوند، پیدا نکرده است.
او میگوید خطر دادهها برای کاربران ایرانی این است که دیتابیس به شکل مشخص نشان میدهد که چه کاربری در ایران از این پیامرسان استفاده میکند. همین مسئله، میتواند افراد را هدف حملههای بعدی کند: یکی از این حملهها، ممکن است SIM Swap به معنای تعویض سیمکارت کاربر باشد. در واقع، هکر با اطلاعاتی که دارد، به نوعی بتواند اپراتور موبایل را قانع کند که صاحب سیمکارت است تا اپراتور موبایل یک سیمکارت جدید برای او صادر کند. این مسئله کنترل کامل خط موبایل از جمله پیامک و شماره تماس قربانی را به هکر میدهد. از سوی دیگر در این مرحله، هکر میتواند وارد حساب تلگرام کاربر شود و دسترسی کاملی به پیامهای او نیز داشته باشد.»
نکته: البته با توجه به سختگیریهای موجود در ایران برای تعویض سیمکارت به شکل غیر حضوری، احتمال چنین حملهای به شدت کم است.
او به این سوال که آیا دادهها نشان نمیدهند که این اطلاعات از طریق کدام نسخهی غیر رسمی تلگرام منتشر شده است، پاسخ منفی میدهد و میگوید اگرچه مطمئنا لو رفتن دادهها مربوط به یک نسخهی غیر رسمی بوده، اما هیچ نشانهای از سورس اصلی دادهها و نام یک اپلیکیشن خاص در این دادهها پیدا نمیشود.
اما مهمتر از این موارد، چگونگی لو رفتن این دیتابیس است. دیاچنکو در پاسخ به این سوال که آیا اعتقاد دارد نسخهی غیر رسمی به نوعی در انتشار داده دخیل بوده، یا آیا ممکن است یک در پشتی» در نسخه غیر رسمی وجود داشته که هکرها به آن دسترسی پیدا کردهاند، میگوید: انتشار این دیتابیس به این شکل، به دلیل خطای پیکربندی نشدن آن بوده است. به این معنا که هر کسی این سرور را مدیریت میکرده، فراموش کرده تا روی دیتابیس یک رمز عبور قرار دهد! به همین شکل دیتابیس به شکل سهوی، توسط موتورهای جستجوی IoT ایندکس شده است.»
او همچنین میگوید که اطمینان دارد این دیتابیس هماکنون در سطح وب منتشر شده است: قطعا اطمینان دارم که دادهها هم اکنون به دست افراد سودجویی رسیده که تلاش میکنند آن را در بازار سیاه بفروشند. یکی از انجمنهای دارک وب اطلاعات را برای فروش عرضه کرده بود.» (چند ساعت پس از مصاحبه دیاچنکو با دیجیاتو، محمد جرجندی» یک فعال رسانهای دیگر در حساب توییترش اعلام کرد که دیتابیس اطلاعات ۴۲ میلیون کاربر ایرانی با رقم ۵۰۰ دلار قابل فروخته میشود.)
نکته بسیار مهم در این میان، این است که تلگرام هم به جای هشدار دادن به کاربران در راستای عدم استفاده از اپلیکیشنهای غیر رسمی، میتوانست دسترسی کلاینتهای غیر رسمی را قطع کند در حالی که چنین اتفاقی رخ نداد. دیاچنکو هم در پاسخ به این سوال که تلگرام آیا در این میان نمیتوانست کار بیشتری برای حفاظت از کاربران ایرانی انجام دهد، میگوید: شاید، اما تلگرام هم خودش را به عنوان یک اپلیکیشن متن-باز معرفی میکند و همین مسئله باعث میشود تا کنترل نسخههای غیر رسمی بسیار مشکل باشد.»
یک احتمال قوی: افشای اطلاعات تمام کاربران ایرانی تلگرام، نه فقط نسخه غیر رسمی
یک پژوهشگر امنیتی دیگر که به دیتابیس مورد بحث دسترسی پیدا کرده،میگوید اطلاعات منتشر شده صرفاً مربوط به کاربرانی که از نسخه غیر رسمی تلگرام استفاده میکردند نیست، بلکه تقریباً اطلاعات تمام کاربران ایرانی تلگرام در آن جمع آوری شده است.
او در پاسخ به این سوال که استدلال و دلیل این موضوع چیست، میگوید: زمانی که یک کاربر از نسخه غیر رسمی تلگرام استفاده میکند و با شخص دیگری چت میکند که نسخه رسمی را دارد، اطلاعات فردی که از نسخه رسمی استفاده میکند هم در نسخهی غیر رسمی ذخیره میشود. در واقع اطلاعات تماس فردی که نسخه رسمی دارد وارد کانتکت لیست فردی میشود که از نسخه غیر رسمی بهره میبرد.»
در صورتی که این استدلال درست باشد، که شواهد نشان میدهد به احتمال بسیار قوی اینطور است، میتوان گفت که بخش بسیار زیادی از کاربران ایرانی افشا شده است.
این پژوهشگر همچنین در پاسخ به این سوال که در حال حاضر پیشنهاد میشود که کاربران چه اقدامی انجام دهند، میگوید تنها راهی که وجود دارد، تغییر شناسه کاربری در تلگرام است که البته اثر چندانی هم نخواهد داشت، چراکه دادههای منتشر شده، شامل شماره تلفن افراد نیز میشود.
خبرگزاری مهر: رئیس جمهور گفت: رئیس جمهور گفت: دفاع مقدس، تحریمها و بیماری کرونا ۳ امتحان بزرگ الهی برای مردم ایران بوده است.
حجت الاسلام صبح امروز (سهشنبه) در جلسه ستاد ملی مدیریت بیماری کرونا اظهار داشت: کشورمان در مبارزه و مقابله با کرونا موفق عمل کرده است. تمامی این موفقیتهای دولت در سایه حضور و حمایت مردم بوده است. مردم در صحنه بودهاند و به سلامت خود اهمیت دادهاند.
وی ادامه داد: مردم ما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در مقابل سه امتحان بزرگ الهی قرار گرفتهاند که اولین آن در دوران دفاع مقدس بود و لازم بود مردم حمایت کنند. جوانان، بسیج، سپاه، ارتش، نیروی انتظامی و به طور کلی همه مردم کنار یکدیگر قرار گرفتند و در برابر توطئه جهانی موفق شدیم.
رئیس قوه مجریه گفت: مردم این کار را کردند. این کار نه برای یک یا دو روز بود، بلکه برای هشت سال تمام مردم از استقلال، عزت و نظام خود حمایت کردند.
افزود: امتحان دوم تحریم بود. تحریمی طولانی که برای سالهای طولانی علیه ما در طول ۱۰ الی ۱۲ سال اخیر اعمال شد و به خصوص در دو سال اخیر علیه ما اعمال شد و مردم ما در مقابل آن مقاومت کردند.
وی عنوان کرد: مورد سوم از امتحانهای الهی کرونا است. البته مردم ما امتحانهای زیادی داشتند که از همه آن پیروز بیرون آمدهاند.
رئیس جمهور تاکید کرد: چون کرونا آزمایشی قابل مقایسه با دنیا است، به راحتی ما میتوانیم آن را مقایسه کنیم. روزهای سختی بر مردم ما گذشت.
افزود: ایام عید بود و مردم میخواستند به دید و بازدید، سفر و زیارت بروند که نشد و این موضوع برای مردم سخت بود.
وی اظهار داشت: در مقابل وقتی ما اقدامات خود را با دیگر کشورها مقایسه میکنیم، موفقیتهایی که در این زمینه به دست آوردهایم قابل توجه است.
رئیس جمهور ادامه داد: در خط مقدم مبارزه با این بیماری پزشکان، پرستاران، کادر درمان، نیروهای مسلح بودند؛ ولی همه آمدند و مردم حمایت کردند. دیروز با استاندار اردبیل صحبت میکردم و از ایشان در مورد میزان کاهش مسافرتها پرسیدم.
تاکید کرد: استاندار اردبیل به من گفت که میتوانم بگویم تقریباً سفرهای نوروزی ما صفر بوده است. این موضوع خیلی مهم بوده است. استانداری دیگر نیز به من گفت که سفرهای نوروزی استان ما ۸۰ درصد کاهش داشته است.
وی عنوان کرد: استانداری دیگر خبر از کاهش ۹۴ درصدی مسافرتهای نوروزی میداد که این موضوع با حمایت مردم ممکن شده است. مردم کمک کردن و با حضور در صحنه این اتفاقات رخ داد.
رئیس جمهور اظهار داشت: معاونت درمان وزارت بهداشت در این جلسه آماری به ما ارائه کرد و نموداری که از سوی سازمان بهداشت جهانی منتشر شده را به ما نشان داد که بر اساس آن، شرایط ایران در مقابل کشورهای دیگر، بهتر است. این نمودار به ما نشان میدهد که مردم به ما کمک کردند.
تصریح کرد: صدا و سیما به عنوان صدای ملی برای مردم تبیین کرد و مردم نیز گوش کردند. اقدام مردم هم سمعا بود، یعنی گوش کردند و هم طاعتا، یعنی عمل کردند. بنابراین این کار بسیار عظیم و بزرگ بود که در کشور ما انجام شد و من باید سپاسگزاری کنم.
وی اضافه کرد: آماری که امروز در جلسه از سوی وزارت بهداشت اعلام شد، آمارهای امیدوار کننده ای بود. این آمار نشان داد که در برخی از استانهای ما، ورودی بیمار به بیمارستانها کم شده و خروجی از آنها بیشتر شده است. در تهران در بیمارستان امام خمینی (ره) که برای ما مهم است، اعلام شد که مراجعه کننده در روزهای اخیر به حدود یک پنجم رسیده است.
رئیس جمهور خاطرنشان کرد: این موضوع بسیار مهم است، یعنی مردم شرایط بهداشتی را مراعات کرده، در خانه مانده، سفر را کنار گذاشتند و دید و بازدید نرفتند. البته در کنار آن پزشکان ما بسیار تلاش کردند و رسانههای ما و صدا و سیمای ما تلاش بسیاری کردند. همه این مجموعهها دست به دست هم داده و این افتخار را برای ما آفریده است که نمودار تبیین شده در مورد این بیماری در کشورهای غربی با کشور ما متفاوت باشد.
اظهار داشت: در نموداری که سازمان بهداشت جهانی ارائه کرده در کشورهای غربی ما شاهد یک افزایش خیره کننده شیوع کرونا هستیم که این جهش را در ایران نمیبینیم و شیب آن در کشورمان ملایم است. صدا و سیما این نمودار مقایسهای را برای مردم تشریح و توضیح دهد.
وی ادامه داد: این نشانگر این است که مردم ما با فرهنگ بلند خود و همچنین پزشکان و پرستاران ما با تلاش و ایثار خود در کنار مدیریت کشور با همه توان به صحنه آمدند تا به این جایگاه دست پیدا کنیم.
رئیس جمهور گفت: در طرح تحول سلامت به حمدالله شرایط مراقبت ویژه و ICU بیمارستانهای ما شرایط بهتری پیدا کردند. ما در حال حاضر ۸۶۰۰ تخت مراقبت ویژه در کشور داریم که اگر اینها نبود، اگر طرح تحول سلامت اجرا نمیشد و ما به جای این تعداد اگر چهار یا پنج هزار تخت داشتیم، دچار مشکل و مضیقه میشدیم و اعتماد سلب میشد.
افزود: اگر تعداد تخت کمی داشتیم، روحیه مردم تخریب میشد و الحمدلله این اتفاق نیفتاد. آنچه در سلامت الکترونیک که از آغاز سال قبل آغاز و اجرا شد، باعث شده است که کار غربالگری انجام شود و با مردم تماس گرفته میشود و از شرایط آنها اطلاعات کسب شده و یا به آنها آگاهیهایی داده میشود.
وی عنوان کرد: یا در مورد تعداد آمبولانسها که در دولت ما دو برابر شده سبب شده است که دست ما باز باشد و اگر کسی حالش خوب نبود، به وسیله آمبولانس سریعاً به بیمارستان منتقل شود.
رئیس قوه مجریه اضافه کرد: البته باید گفت که شرایط نیز به ما کمک کرد. معمولاً در ایام عید تختهای بیمارستانی ما کمی خالی میشود و تعدادی از پزشکان و تعدادی از بیماران در این ایام به بیمارستان نیستند و پیش از رسیدن به عید کارهای درمانی خود را انجام میدهند. از این رو شرایط به ما کمک خوبی کرد.
تاکید کرد: شرایط عید باعث شد که در کسب و کار اقداماتی انجام شده و ما فشار آوردیم. ایام عید و به خصوص بعد از اول فرودین، کسب و کار خیلی رونق ندارد و رونق آنها برای ماه اسفند است و این به ما کمک کرد؛ اما در مجموع کار بزرگ و عظیمی انجام شد.
وی خاطرنشان کرد: امروز در این جلسه گفته شد که همه اساتید قدیمی و بزرگ دانشگاههای ما و به خصوص دانشگاه تهران، خودشان به بیمارستانها مراجعه کرده و در کنار پزشکان و پرستاران ما قرار گرفته اند تا روحیه آنها برود. این موضوع بسیار ارزشمند است و نشان میدهند که آثاری که مردم ما در سایه آثار فرهنگ بلند اسلام، ایران و انقلاب اسلامی بدان رسیدهاند و به این درجه از رشد رسیدهاند و در کنار هم هستند.
رئیس قوه مجریه اظهار داشت: در جلسه امروز اعلام شد که این بیماری هنوز یک درمان و دارو ندارد و حتی گفته شد که برخی داروهایی که اعلام میشود برای درمان این بیماری ساخته شده، تبلیغات درستی نیست. در جلسه امروز اعلام شد که اساس درمان این ویروس مراقبت است.
بیان کرد: مراقبت در منزل و بیمارستان اساس درمان کرونا است و این درمان مناسب است که در بیمارستانها انجام میگیرد و آمار نشان میدهد که فوتیهای ما کاهش پیدا کرده است. این محصول مراقبت ارزشمندی است که در سراسر کشور ما از بیماران در حال انجام است.
وی ادامه داد: چند نکته است که باید عرض کنم. اولین نکته در مورد فرداست. فردا که به ۱۳ بدر یا روز طبیعت مشهور است و هر کدام که اسمش باشد، سنت و عادت مردم این بوده که از خانه خارج شده و به پارکها و جنگها مراجعه میکردند. امسال ما شرایط خاصی داریم.
رئیس قوه مجریه گفت: مردم در طول این مدت حمایت کردند و پشتوانه بخش سلامت کشور ما بوده اند و درخواست ما از مردم است که مراعات کنند. البته بوستانها و پارکهای ما بسته است، ولی با این حال مردم رعایت کرده و در خانه بمانند و این سنت را به زمان دیگری موکول کنند.
افزود: در جلسه امروز ما چندین موضوع مصوب شد. اگر کسی فهمید که به طور قطعی به این ویروس مبتلا شده، مم به قرنطینه خود است. اگر حالش خوب نیست که به بیمارستان مراجعه میکند؛ ولی اگر حالش زیاد بد نباشد، باید در خانه، خود را قرنطینه کند.
وی عنوان کرد: این نباشد که کسی بگوید من حالم خوب است، مشکلی ندارم و بیرون بیاید. شاید خود فرد مشکل نداشته باشد و ۸۰ درصد مردم هم همین گونه هستند که علامت خاصی ندارند؛ ولی در عین حال ناقل خواهند بود و به دیگران سرایت میدهند.
رئیس قوه مجریه اضافه کرد: اگر در خانه خود شرایط فراهم است، اتاقی را به خود اختصاص داده و خود را قرنطینه کنند. اما اگر حالشان خوب نیست به بیمارستان مراجعه کنند. اگر هم حالشان خوب است و شرایط مناسبی در منزل ندارند، حتماً به نقاهتگاههایی که در شهر وجود دارند مراجعه و استراحت کنند.
اظهار داشت: اگر کسی این کار را نکند و بعد از مشخص شدن بیماری، شرایط را مراعات نکند، فرد متخلف خواهد بود و به عنوان کسی قلمداد میشود که قوانین کشور را نقض کرده و جان دیگران را به خطر انداخته است. در این موارد فرد شامل قانون مجازات شده و با وی برخورد میشود.
وی افزود: اگر دولت، نیروی انتظامی و ضابطان ما متوجه شوند، با فرد متخلف برخورد شده و طبق قانون در قوه قضائیه برخورد صورت خواهند گرفت.
رئیس قوه مجریه بیان کرد: مسئله دیگری که امروز مصوب شد، محلهایی که تستهای بالینی در آن صورت میپذیرد باید به یکی از اعضا و بستگان نزدیک بیمار اطلاع دهند و خانواده بیمار باید بدانند که وضعیت فرد چگونه است تا دیگران را مبتلا نکند.
تصریح کرد: دوم اینکه باید به محل کار بیمار اطلاع دهند. بیماری چیزی است که نباید به دیگران اطلاع داده شود و باید گفت که محرمانه است؛ ولی چون این بیماری میتواند به دیگران سرایت کند، باید به محل کار بیمار، رئیس اداره و یا مسئولان اطلاع داده شود و ما این موضوع را مصوب کردیم.
وی اضافه کرد: قبلاً تصویب کرده بودیم که محدودیتهای سختگیرانه تا ۱۵ فروردین باشد. امروز ما تصمیم گرفتیم که این موضوع را تا ۲۰ فروردین ادامه دهیم. هرچند هنوز داده، اطلاعات و تحلیل به دست ما نرسیده است و قرار شد تا ۱۴ فروردین وزارت بهداشت این اطلاعات را به ما بدهد؛ ولی ما تصمیم گرفتیم که شرایط تا ۲۰ فروردین تمدید شود و بعد از آن وزارت بهداشت و وزارت کشور برنامه آن را تهیه کنند تا جلسه را ما برگزار کنیم.
رئیس جمهور اظهار داشت: ما آمادگی داریم تا این جلسه را به محض آماده شدن برنامه وزارت بهداشت و کشور برگزار کنیم، چرا که برای وزارت آموزش و پرورش، صدا و سیما، وزارت علوم، والدین و جوانان ما مهم است و ما اوایل هفته آینده مشخص خواهیم کرد که پروتکلها بعد از ۲۰ فروردین چگونه خواهد بود.
افزود: شرایط استانهای ما یکسان نیست و برخی خوب است و برخی خوب نیست. همه ۳۱ استان ما شرایط یکسانی ندارند. وزارت بهداشت اعلام کرد که ۲۳ استان ما وضع نسبتاً خوبی دارند و شرایط قابل قبولی دارند.
وی گفت: قرار شد وزارت کشور برنامه جدیدی را به ما بدهد تا مشخص شود که ما چگونه تصمیم بگیریم. مثلاً برای استانهایی که شرایط خوبی دارند، یک تصمیم بگیریم و برای آن استانهایی که شرایط مطلوبی ندارند، تصمیم دیگری بگیریم. اگر اینگونه شد و ما بنا به اتخاذ دو تصمیم گرفتیم، برخی استانها که شرایط بهتری دارند، فعالیت اقتصادی و آموزشی خود را آغاز میکنند.
رئیس جمهور عنوان کرد: قرار شد ظرف یکی دو روز آینده مشخص شود که نحوه تصمیم گیری ما چگونه خواهد بود و دو تصمیم برای استانها خواهیم گرفت یا اینکه تصمیم ما جمعی برای کل کشور خواهد بود.
تصریح کرد: جا دارد بار دیگر از مردم بخواهم به پروتکلهای بهداشتی توجه کنند و هرچند این محدودیتها، سختیهایی را برای مردم ایجاد کرده است؛ ولی این محدودیتها ضروری است.
وی در خاتمه خاطرنشان کرد: مردم با همه کسانی که در زمینه اجرای پروتکلهای بهداشتی فعالیت دارند، همکاری کنند تا این روزهای سخت نیز هر چه زودتر پایان پذیرد.
برترینها: بیش از ۱۲۵ هزار نفر در ۱۱۸ کشور جهان به ویروس کرونا مبتلا هستند و تا کنون بیش از ۴۶۰۰ نفر جان خود را از دست دادهاند.
حال به بعضی از پرسشهای خوانندگان درباره ٔ این ویروس پاسخ دادهایم که در اینجا آنها را میخوانید.
آیا شنا در استخرهای عمومی بیخطر است؟
آب اغلب استخرها دارای کلر است، مادهای شیمیایی که ویروسها را میکشد. برای همین شنا کردن در استخری که در آن از کلر استفاده شده باید امن باشد.
اما احتمال انتقال ویروس از فرد مبتلا در رختکن یا در محل در صورت دست زدن به سطوح آلوده مانند دستگیره درها وجود دارد.
همچنین در چنین اماکنی احتمال انتقال ویروس از فرد مبتلا، با عطسه و سرفه در صورت تماس نزدیک وجود دارد.
ویروس چه مدت روی سطوح دوام میآورد؟
دوام ویروس به نوع سطح بستگی دارد.
روی سطوح سخت - مانند دستگیره درها، کلیدهای آسانسور یا میز آشپزخانه، احتمالا حدود ۴۸ ساعت. اگرچه برخی تحقیقات قبلی در مورد ویروسهای کرونا نشان میدادند که این ویروسها میتوانند در شرایط مناسب برای یک هفته زنده بمانند.
روی سطوح نرم مانند لباس، ویروس مدت زمان کمتری زنده میماند، بنابراین اگر کتی دارید که ویروس ممکن است روی آن باشد، اگر آن را یک یا دو روز نپوشید، ویروس از بین خواهد رفت.
البته به یاد داشته باشید که لمس کردن یک سطح آلوده شما را مبتلا به ویروس کرونا نخواهد کرد. ویروس باید از طریق دهان، بینی یا چشم وارد بدن شود و به همین خاطر باید از لمس صورت خودداری شود.
آیا ویروس از طریق اسکناس و سکه منتقل میشود؟
دولت چین میگوید بانکها باید تمامی اسکناسهای دریافتی را پیش از آن که دوباره در اختیار مشتری قرار دهند، ضد عفونی کنند. دلیل این کار جلوگیری از پخش بیشتر ویروس کرونا است.
استفاده از کارتهای اعتباری خطر تماس با پول را به حداقل میرساند، اما این کارتها هم خود میتوانند میزبان ویروس و سایر جرمها باشند.
بهترین کار این است که پس از دست زدن به کارتها، اسکناس و پول خرد دستهایتان را به دقت بشورید.
آیا باید موبایلهایمان را ضد عفونی کنیم؟
اعتقاد بر این است که ویروس کرونا با ذرات ناشی از سرفه و عطسه منتقل میشود. اما متخصصان بر این باورند که ویروس ممکن است روزها روی سطوح فعال باشد.
برای همین مهم است که تلفن موبایل خودتان را و هم تلفن خانه و سر کار را به طور مرتب و دقیق تمیز و ضد عفونی کنید.
با استفاده از دستمالهای دستمال ضدعفونی کننده گوشی خود را مرتب تمیز کنید تا از این ویروس و سایر بیماریها در امان باشید.
آیا ویروس کرونا برای افرادی که آسم دارند خطرناک است؟
عفونتهای تنفسی، مانند کروناویروس میتوانند باعث تحریک نشانههای بیماری آسم شوند.
افرادی که آسم دارند باید روزانه اسپری آسم خود را طبق تجویز دکتر مصرف کنند. این امر به کاهش خطر حمله آسم ناشی از هر ویروس تنفسی از جمله ویروس کرونا منجر خواهد شد.
اگر در یک خانواده فردی به ویروس مبتلا شود، آیا حیوان خانگی هم در معرض ابتلا خواهد بود؟
نه. به گفته سازمان جهانی بهداشت هیچ سند و مدرکی وجود ندارد که نشان دهد ویروس میتواند از انسانها به حیوان خانگی منتقل شود.
ویروسهای کرونا تقریبا در همه گونههای جانوری، از جمله انسان اثر میگذارند. این ویروسها اغلب مختص یک گونه واحد هستند و انتقال بین گونهها بسیار نادر است.
اما کماکان باید پس از دست زدن به حیوان خانگی خود دستها را مرتب با آب و صابون شست. حیوانات خانگی میتوانند ناقل باکتریهایی مانند سالمونلا و ایکولی باشند و این باکتریها میتوانند از این حیوانات به انسانها منتقل شوند.
چه خطری ن حامله را در صورت ابتلا به ویروس تهدید میکند؟
دانشمندان میگویند دلیلی در دست نیست که نشان دهد ن باردار نسبت به افراد دیگر بیشتر مستعد ابتلا به کرونا ویروس هستند.
رعایت نکات بهداشتی ساده برای محافظت از خود در برابر ویروس مهم است. شستن مرتب دستها با صابون و آب، عدم لمس صورت، چشم و دهان با دستهای کثیف و عدم تماس با افرادی که حالشان خوب نیست.
چرا دولتها برای مقابله با ویروس کرونا دست به چنین اقدامات شدیدی زدهاند در حالی که آنفولانزا کشندهتر است؟
اقدامات دولتها برای مهار ویروس و جلوگیری از همهگیری و گسترش آن بین مردم سراسر جهان است.
قرنطینه شهرها و گفتن این که مردم در خانه بمانند ممکن است برای برخی اقدامی زیاده از حد به نظر باشد، اما جایگزینش آن است که اجازه داده شود ویروس همه جا پخش شود.
هنوز واکسینی برای ویروس وجود ندارد و این باعث میشود افراد سالخورده و یا افراد دارای شرایط بهداشتی و درمانی در برابر اثرات آن بسیار آسیب پذیر باشند.
در چین، اقدامات دولت آن کشور به نظر جواب داده، چون موارد جدید ویروس رو به کاهش است.
آیا سفر کردن امن است؟
با شیوع و گسترش ویروس کرونا، توصیه شده که از سفر کردن به خصوص مناطقی که در آن افراد مبتلا وجود دارند، اجتناب شود. برای سفرهای کاری هم توصیه این است که اگر سفر، ضروری نیست از انجام آن خودداری شود. به توصیه دولت یا نهادهای مسئول در کشوری که در آن زندگی میکنید عمل کنید.
آیا بچهها را باید به مدرسه فرستاد یا نه؟
در برخی کشورها، مدارس را برای جلوگیری از شیوع ویروس تعطیل کردهاند. ژاپن از جمله این کشورها است که مدارس را تا چند هفته تعطیل کرده است.
در برخی کشورها توصیه شده دانشآموزانی که با افراد مبتلا تماس داشتهاند یا نشانههای بیماری مانند سرفه، تنگی نفس یا تب دارند، باید در خانه بمانند و قرنطینه شوند و به مقامهای ذیصلاح خبر دهند.
آیا ویروس کرونا مسریتر از آنفلوانزا و سرماخوردگی است؟
هنوز برای مقایسهٔ قطعی خیلی زود است، اما میدانیم که هر دو ویروس بسیار واگیردار هستند.
به طور میانگین هر فرد مبتلا به ویروس کرونا دو تا سه نفر دیگر را هم آلوده میکند، درحالیکه ویروس سرماخوردگی و آنفلوانزا معمولاً به طور میانگین فقط به یک نفر دیگر انتقال پیدا میکند.
البته افراد مبتلا به سرماخوردگی و آنفلوانزا به سرعت بیشتری بیماری را انتقال میدهند، پس میتوان گفت هر دو ویروس به راحتی گسترش پیدا میکند.
آیا ویروس کرونا از طریق حیاتوحش هم منتقل میشود؟
تا جایی که میدانیم شروع وشیوع اولیهٔ این ویروس در چین از منشاء جانوری بوده است.
اولین موارد این بیماری در بازار محصولات دریایی در جنوب چین دیده شده است، جایی که جانوران وحشی از جمله پرندگان و خفاش و مار در آن به فروش میرسند.
هرچند جانور، میزبانی که بیماری را به انسان انتقال داده، نبوده است؛ و برای اهالی بریتانیا، احتمال اینکه این بیماری را از جانوری بگیرند، بسیار کم است.
اکنون ما در مرحلهٔ دیگری از واگیری و سرایت بیماری هستیم، با مواردی از انتقال فرد به فرد که خطری جدی است.
آیا ویروس کرونا با لمس سطوحی مثل دستگیره درها هم منتقل میشود و ویروس بر چنین سطوحی چقدر باقی میماند؟
اگر فرد مبتلا به ویروس کرونا روی دستش سرفه کند و سپس چیزی را لمس کند، آن سطح آلوده میشود. دستگیرهٔ درها مثال خوبی از سطوحی است که این خطر را دارند.
هنوز به درستی نمیدانیم چه مدت زمانی ویروس کرونا میتواند بر چنین سطوحی زنده بماند. کارشناسان گمان دارند که فقط چند ساعت است و نه چند روز، اما بهترین کار این است که دستهای خود را به طور مرتب بشویید تا خطر ابتلا و گسترش ویروس را کاهش دهید.
آیا آب و هوا و دما بر انتقال ویروس کرونا اثر دارد؟
هنوز خیلی چیزها در مورد این ویروس نمیدانیم. هنوز روشن نیست که تغییر دمای فصلی بر میزان همهگیری آن چه تأثیری دارد.
بعضی ویروسهای دیگر مانند ویروس سرماخوردگی، شیوع فصلی دارند و در ماههای سرد سال بیشترند. پژوهشی نشان میدهد که نشانگان تنفسی خاورمیانه (مِرس)؛ ویروس دیگری از خانوادهٔ ویروس کرونا، تحت تأثیر شرایط آبوهوایی است و در ماههای گرمتر سال شیوع بیشتری دارد.
آیا ممکن است با خوردن غذایی که فرد مبتلا به این بیماری تهیه کرده است؛ دچار بیماری شوید؟
اگر مراحل و شیوهٔ تهیه غذا بهداشتی نباشد، فرد مبتلا به ویروس کرونا ممکن است این بیماری را به دیگری منتقل کند. ویروس کرونا با ذراتی که بر اثر سرفه روی دستها میماند، منتشر میشود. شستن دستها پیش از لمس و خوردن غذا توصیهٔ همگانی خوبی است تا جلوی گسترش میکروبها گرفته شود.
اگر یک بار مبتلا به ویروس کرونا شوید، پس از آن نسبت به این بیماری ایمن خواهید شد؟
وقتی افراد از این بیماری نجات پیدا میکنند، بدن آنها تا حدودی چگونگی مقابله با آن را میشناسد و در صورت ابتلای دوباره میتواند ایمنی بیشتری داشته باشد. این ایمنی همیشگی نیست و کارایی کامل و مطمئنی هم ندارد و بر اثر مرور زمان کاهش هم پیدا میکند. هنوز روشن نیست بدن پس از ابتلا به این بیماری و بهبودی؛ تا چه مدت نسبت به ابتلای دوباره ایمن خواهد ماند.
تفاوت میان ویروس کرونا و سرماخوردگی چیست؟
ویروس کرونا و سرماخوردگی نشانههای مشابه زیادی دارند و بدون انجام آزمایش، تشخیص آن مشکل است. اصلیترین نشانههای ویروس کرونا تب و سرفه است. سرماخوردگی معمولاً نشانههای دیگری هم دارد مانند دردهای عضلانی و گلودرد، در حالیکه مبتلایان به ویروس کرونا دچار تنگینفس میشوند.
هرکس که فکر میکند دچار ویروس کرونا شده است، چه با فرد بیمار دیگری تماس نزدیک داشته است یا به مناطقی که این ویروس شیوع دارد سفر کرده است، باید با پزشک خود م کند.
آیا استفاده از ماسک برای مقابله با ویروس مفید است و هر چند وقت یک بار باید آن را عوض کرد؟
شواهد اندکی مبنی بر مفید بودن استفاده از ماسک وجود دارد. کارشناسان میگویند رعایت بهداشت، مثل شستن مرتب دستها و بخصوص وقتی با دهان در تماس قرار میگیرد، خیلی بیشتر اثر دارد.
آیا ویروس کرونا از طریق رابطهٔ جنسی منتقل میشود؟
هنوز به طور کامل روشن نشده است که رابطهٔ جنسی هم یکی از راههای انتقال آن باشد. تاکنون سرفه و عطسه مهمترین راه انتقال آن بوده است.
دورهٔ نهفتگی ویروس کرونا چه مدت است؟
سازمان بهداشت جهانی میگوید دورهٔ نهفتگی بیماری، یعنی پیش از بروز نشانههای بیماری، بین ۲ تا ۱۰ روز است.
این برآورد با جمعآوری اطلاعات بیشتر دقیقتر خواهد شد.
آیا کسانی که به ویروس کرونا مبتلا میشوند دوباره سلامت کامل خود را بازمییابند؟
بله. بسیاری از کسانی که مبتلا به این ویروس میشوند فقط نشانههای مختصری از این بیماری را تجربه میکنند و بیشتر آنها به طور کامل خوب میشوند.
هر چند این بیماری برای افراد مسن و کسانی که بیماریهای دیگری مانند دیابت و سرطان دارند یا سیستم ایمنی ضعیفی دارند، خیلی خطرناک است.
یکی از کارشناسان کمیسیون بهداشت ملی چین میگوید بهبودی کامل از نشانههای خفیف ویروس کرونا حدود یک هفته طول میکشد.
آیا ممکن است ویروس کرونا از طریق چیزهایی که از ووهان چین خریده و به بریتانیا پست شده است، منتقل شود؟
هیچ شواهدی در این مورد وجود ندارد. بعضی بیماریهای از جمله ویروس کرونا، با سرفه و عطسهٔ فرد بیمار روی سطح چیزها منتشر میشوند، اما فکر نمیکنیم که ویروس بتواند اینقدر طولانی بر این سطوح باقی بماند. چیزی که با پست فرستاده میشود، بعید است زمانی که به دست گیرنده در مقصد میرسد، هنوز آلوده باشد.
آیا دلیلی دارد که چنین ویروسهایی بیشتر در چین پدیدار میشوند؟
بله، در چین جمعیتهای بزرگ انسانی در فاصلهٔ خیلی نزدیکی با حیوانات زندگی میکنند.
ویروس کرونا به احتمال زیاد از منشاء جانوری (خفاش) آمده است، هر چند ممکن است این جانور همان میزبانی نباشد که باعث انتشار بیماری در میان انسانها شده باشد. سارس، بیماری دیگری از بیماریهای خانوادهٔ ویروس کرونا که از چین شروع شد هم از خفاش و زبّاد (جانوری از خانوادهٔ گربهسانان) به انسان منتقل شد.
اولین موارد این بیماری جدید از بازارغذاهای دریایی در جنوب چین شروع شد، جایی که در آن جانوران وحشی به فروش میرسند از جمله مرغ و خفاش و مار.
آیا برای پیشگیری از ابتلا به این بیماری تنفسی، میتوان خود را واکسینه کرد؟
در حال حاضر هیچ واکسنی برای محافظت افراد در برابر این نوع از ویروس کرونا وجود ندارد، اما پژوهشگران در کار ساخت آن هستند.
این نوع جدیدی از ویروس است که پیش از این در انسانها دیده نشده است، پزشکان هنوز باید خیلی چیزها در مورد آن دریابند.
منبع: bbc
وبسایت یکپزشک - علیرضا مجیدی: صد سال پیش، یعنی در بین سالهای ۱۹۱۸ و ۱۹۲۰ همهگیری آنفلوآنزایی که به آنفلوآنزای اسپانیایی مشهور شد، کشتاری حتی بیشتر از جنگ جهانی اول در دنیا ایجاد کرد. حتی برآورد میشود که در ایران در روستاها بین ۱۰ تا ۲۵ درصد و در شهرها بین یک تا ده درصد جمعیت به خاطر مجوعهای از شرایط حاکم که آنفلوآنزا هم یکی از آنها بود درگذشتند. چون همهگیری آنفلوآنزای اسپانیایی در تهران ناگهانی و همزمان با وزش بادهای شدید بود آنرا ناخوشی باد» نامیدند.
آستر کوک رومهنگار بریتانیایی که بعداً با برنامهٔ نامهای از آمریکایش در رادیو بیبیسی شناخته شد؛ در پاییز ۱۹۱۸، ده ساله بود که آنفولانزا گرفت. او در مصاحبهای با بی بی سی در سال ۲۰۰۴ از آن تجربهاش گفت:
چیزی که به وضوح به یاد دارم اینه که مادر من زنی از شمال با خون ایرلندی در اون روزها با من بسیار مهربان بود. مردم شمال چندان خون گرم نیستند، خیلی مایل نیستند عواطفشون رو به نمایش بذارن، به آغوش بگیرن و ببوسن، ولی طی اون چند روز شاید چهار یا پنج روزی که من تب داشتم، مادرم به حدی نگران بود که مشفق و مهربون شده بود، چون که من مبتلا به آنفولانزای همهگیر شدم.
ایدا داروین هفت ساله بود که پدرش پس از پرستاری سربازان در یک بیمارستان نظامی آنفولانزا گرفت و بیماری به همهٔ اعضای خانوادهاش سرایت کرد.
یادم میاد که عمهام کنار رختخوابم ایستاده بود به من نگاه میکرد، نگران بود، چون پدرم از این بیماری درگذشته بود. از اون همه خطرات جنگ جان به سلامت برده بود مثل خیلیهای دیگه و به خونه برگشت و به آنفولانزایی مبتلا شد که خطرناکتر از جنگ از آب در اومد.
آلستر و ایدا فقط دو تن از میلیونها نفر در سراسر جهان بودند که به بیماری موسوم به آنفولانزای اسپانیایی مبتلا شدند هرچند عنوان آن گمراهکننده بود. وجه تسمیهٔ آنفولانزای اسپانیایی این بود که بعد همهگیری، بیماری خانوادهٔ سطنتی اسپانیا و افراد متشخص دیگه در رسانههای اسپانیا پوشش گستردهای داشت. در این زمان بیماری در بخشهای دیگه اروپا هم شیوع پیدا کرده از جمله در بریتانیا، ولی چون بریتانیا در حال جنگ با آلمان بود و در داخل کشور رسانهها سانسور میشدند، گزارش چندانی در این مورد منتشر نشد.
کشورهای آمریکا، آلمان، بریتانیا و فرانسه اخبار و اطلاعات مربوط به آنفولانزا را سانسور میکردند تا روحیه جمعی را بعد از پایان جنگ جهانی اول حفظ کنند.
مسئولان بهداشتی و درمانی، افسران نیروهای نظامی و همینطور تمداران این کشورها میخواستند تا شدت فاجعه را به دلایل مختلف، نشان ندهند. به همین دلیل، توجه زیادی به این مسئله در مطبوعات نمیشد، زیرا علاوه بر نشان دادن ضعف در برابر دشمن، آنها نمیخواستند که باعث وحشت عمومی و هرجومرج در جامعه شوند.
موج اول آنفولانزا در بهار ۱۹۱۸ به احتمال قریب به یقین نه از اسپانیا بلکه از آمریکا آمده بود. اولین گزارشها دربارهٔ بیماری شبیه به آنفولانزا از یک ارودگاه نظامی آمریکا در کنتاکی آمد. آنها قاعدتاً جوانهای روستایی ۱۸ سالهای بودند که برای آموزش نظامی به اردوگاه فونستن رفته بودند. بعد آنها با کشتیهای نظامی به شهر بندری بوردو در فرانسه رفتند بعد از آن بود که ویروس در سایر نیروهای امریکایی در شمال فرانسه هم شیوع پیدا کرد.
رایگریست پزشک آمریکایی در یکی از اردوگاههای ارتش در ماساچوست بود. او وضعیت را در نامهای به دوستش چنین توضیح داده:
همهگیری حدود چهار هفته پیش آغاز شد و به سرعت جلو رفت؛ به حدی که باعث تضعیف روحیه در اردوگاه شده و ورود کارگران معمولی به اردوگاه ممنوع شده تا زمانی که اپیدمی بگذرد. اول مبتلا به چیزی میشوند که گریپ یا آنفولانزا هست و وقتی به بیمارستان میروند گرفتار بدترین نوع سینه پهلو میشوند که همانندش جای دیگری دیده نشده. دو ساعت بعد از ورود به بیمارستان روی گونههایشان نقاط قرمز پیدا میشود. چند ساعت دیرتر میبینی در ناحیهٔ گوش نشانههای سیانوز یا کبود ظاهر رو روی صورت پخش میشود، طوری که دیگر یک مرد رنگینپوست را از سفید پوست نمیشود تشخیص داد. چند ساعت طول نمیکشد که بیمار میمیرد. پیش از مردن دچار خفگی میشود وحشتناک است. میشود صحنهٔ مرگ یک، دو یا حتی بیست نفر را تحمل کرد، ولی وقتی میبینی همهٔ این بیچارهها یکی پس از دیگری مثل پشه جان میدهند اعصابت به هم میریزد.»
وقتی که نیروهای آمریکایی ویروس آنفولانزا را با خود به فرانسه بردند، آن به میدان جنگ علیه آلمان هم راه یافت و در شرایط وحشتناک خندقهای جبههٔ غربی شیوع پیدا کرد و فراتر رفت.
البته در آن زمان به خاطر جنگ مردم زیادی جابجا میشدند فقط نیروهای بریتانیایی نبودند که بین کشور خودشون و فرانسه رفت و آمد میکردند یا فرانسویها نبودند که از بخشهای دیگر کشورشون به شمال فرانسه میرفتند. انبوهی از کارگران هم بودند که از کشورهای مشترکالمنافع مثل هند و کشورهای دوردستی مثل چین به منطقه میآمدند. زمان کوتاهی بعد از شیوع ویروس آنفولانزا در میدانهای نبرد شمال فرانسه، همین افراد آنفلوآنزا به کشورهای خودشون بردند.
این نوع آنفولانزا بدتر از نوعهای دیگر بود. برخلاف آنفولانزای موسمی که بیشتر برای کودکان و سالمندان خطرناک است، در برابر این یکی جوانان آسیبپذیرتر بودند. آرنولد ریدلی هنرپیشهٔ انگلیسی زمان شیوع ویروس در تئاتری در شهر بیرمنگام انگلستان کار میکرد. او در گفتگویی دههٔ ۱۹۵۰، از آن روزگار یاد کرده:
من یکی از اولین کسایی بودم که مبتلا شدم در بیرون ایستگاه راهآهن غش کردم و افتادم با تاکسی منو به خونهای میبردن که اجاره میکردم. صاحبخونهام نزدیک من نمیاومد یک استکان شیر ته دهلیز میذاشت و ازم میخواست برش دارم. پزشک معالجم گفت که بهتره به خونهام در شهر باث برگردم تا کسی ازم مراقبت کنه. در باث حالم بهتر شد، ولی نمیتونستم بیشتر از اون در خونه بمونم. تئاتر به شدت به من نیاز داشت. علیرغم مخالفت مادرم به بیرمنگام برگشتم. دو نفر از کارمندان تئاتر مرده بودند و تعداد زیادی هم بیمار، ولی ما موفق شدیم پردهٔ صحنه رو باز نگه داریم. یک بازیگر در یک نمایشنامه نقش چند نفر رو بازی میکرد. من در یک نمایشنامه نقش هفت نفر رو بازی کرده بودم.
موجب دوم مرگبارتر آنفولانزا در آواخر ۱۹۱۸ از راه رسید و در سراسر جهان پخش شد. سرپرستار بیمارستانی در کیپتاون آفریقای جنوبی در نامهای به رومهٔ تایمز لندن وضعیت آنجا را اینگونه توصیف کرده بود:
شش هزار نفر ظرف دو هفته جان دادند کیپتاون به شهر ارواح تبدیل شده بود. ارابههای سرپوشیدهٔ بزرگ از کوچه به کوچه به کوچه میگشتند و اجساد را جمع میکردند. مغازهها بسته شدند، قطارها و ترامها از حرکت باز ماندند، تئاترها و کلیساها همه خالی بودند و بسته شبیه طاعون بزرگ لندن شده بود. حتی یک کشیش هم پیدا نمیشد که مراسم خاکسپاری را انجام دهد. در قبرستان بزرگ در ده کیلومتر کیپتاون کسی نبود گور بکند. دوستان و بستگان گور عزیزان از دست رفتهشان را میکندند. آنها هم به اندازهای ضعیف بودند که عمق گورها کمتر از یک متر بود و تا میرفتند جسد دوستشان را در گور بگذاند افراد دیگر پیشدستی میکردند و جسد کسی دیگر را درون حفره پرت میکردند و دعوا راه میافتاد صحنههای وحشتناکی بود.»
برآورد شده که تا پایان همهگیری آنفولانزا در سال ۱۹۱۹، بیش از پانزده میلیون نفر در سراسر جهان جان دادند. این تعداد بیشتر از شمار کشته شدگان جنگ جهانی اول است.
عباس میلانی در کتاب شاه مینویسد: در آن روزها، وبا و آنفلوآنزا، اعتیاد و گرسنگی در مملکت بیداد میکرد. اسطقس بهداشتی جامعه در آن روزها سخت علیل و بیمار بود. به روایتی در دو دهه اول قرن بیستم ایران دستکم یک دهم و شاید چهل درصد جمعیت خود را در نتیجه انواع بیماریهای واگیر، قحطی و جنگ از دست داد. ”
جامعترین تحقیق را درباره شیوع آنفلوآنزای اسپانیایی در ایران در طول جنگ جهانی اول را دکتر امیر اصلان افخمی انجام داده است. دکتر افخمی مینویسد برخلاف سایر نقاط دنیا که بیشتر قربانیان آنفلوآنزای اسپانیایی شهرنشینان بودند در ایران این بیماری در روستاها بیشتر قربانی گرفت. دکتر افخمی شرایط اجتماعی” ایران را مهمترین دلیل برای تلفات زیاد آنفلوآنزای اسپانیایی در ایران میداند و به طور مشخص و مفصل به قحطی، اعتیاد به تریاک، مالاریا و کمخونی (آنمی) ” اشاره میکند.
به نوشته دکتر افخمی آنفلوآنزای اسپانیایی در سه همهگیری و از چند طرف وارد ایران شد:
و در تمام موارد نیروهای روس، بریتانیا و عثمانی بیماری را وارد ایران کردند.
بر اساس تخمین دکتر افخمی آنفلوآنزا در روستاها بین ۱۰ تا ۲۵ درصد و در شهرها بین یک تا ده درصد جمعیت را قربانی کرد بنابراین شمار قربانیان آنفولانزا در ایران بین نهصد هزار تا دو نیم میلیون نفر بوده است!
فاجعه آنفلوآنزای اسپانیایی، نقشی حیاتی در تاریخ بهداشت عمومی در ایران بازی کرد، در نتیجه گزارشهای کشتار آنفلوآنزای اسپانیایی در این کشور بود که شاهزاده نصرتالدوله فیروز، وزیر خارجه و رئیس هیات نمایندگی ایران در کنفرانس صلح پاریس، تلاشهایی را آغاز کرد که به افتتاح انستیتو پاستور در تهران در ۱۹۲۱ منتهی شد.
سال ۲۰۰۵ (۱۳۸۴) محققان اعلام کردند که توالی ژنوم ویروس آنفلوانزای ۱۹۱۸ را با دقت استخراج کردهاند. این ویروس در بدن یکی از قربانیان که در سرمای آلاسکا سالم مانده بود، کشف شد. البته نمونههای دیگری از این ویروس هم در برخی سربازان آمریکایی در آن دوران یافت و نگهداری شده بود.
دو سال بعد، میمونهایی که با این ویروسها آلوده شدند، علائمی شبیه به علائم ثبتشده در طول همهگیری را از خود بروز دادند. مطالعات مختلف در این زمینه نشان داد که میمونها هنگام عکسالعمل نشان دادن سیستم ایمنی به این ویروس، میمردند که به طوفان سیتوکین» (cytokine storm) شهرت داشت. دانشمندان امروزه باور دارند که عکسالعملی شبیه به همین وضعیت، در سال ۱۹۱۸ باعث مرگومیر نوجوانان و جوانان بسیاری شده بود.
برترینها: در روزهای ابتدایی تایید حضور کرونا در ایران، فراهانی نماینده قم از فوت ۵۰ نفر در قم بر اثر ابتلا به کرونا خبر داد، ساعتی بعد اما این خبر تکذیب شد. همین دو روز قبل بود که نماینده تامالاختیار وزیر بهداشت از فوت حداقل ۲۰۰ نفر از مبتلایان کرونا در گیلان خبر داد و البته این بار این خبر هم تکذیب شد. برخی مسئولین شهر کاشان هم تعداد فوتیهای کرونا در این شهر را تا امروز ۸۸ نفر اعلام کردهاند.
حالا منطق ماجرا تعداد فوتیها در تهران را هم خیلی بیشتر از اینها نشان میدهد، با فرض آمار صعودی فوتیها در قم، مشخص نیست مجموع فوتیها در این چهار جغرافیا دقیقا چقدر است، این در حالیست که آمار روزانه تعداد فوتیهایی که وزارت بهداشت میدهد شامل این مناطق نیست و جلوی آنها خط تیره گذاشته شده، آمار کلی که عددی نزدیک ۲۵۰ نفر را نشان میدهد، جمع این اعداد اما ترسناک است و همین اطلاعرسانی مبهم بر استرس عمومی افزوده.
مساله اولویت صداقت بر امید مساله مورد تاکید نهادهای جهانی در مبارزه با کروناست و ظاهرا مسئولان ایرانی توجهی به آن ندارند و سعی میکنند با تقلیلگرایی در آمار فوتیها از اضطراب کم کنند، در صورتی که در غیاب آمارهای مستدل و رسمی این امثال اینتل» و رادیو فردا» هستند که آمار میدهند و چه بسی نتیجتا اضطراب عمومی افزایش هم پیدا کند. این دو رسانه فارسی زبان در ادعایی تعداد فوتشدگان را به ترتیب ۹۲۷ و ۱۲۸۳ نفر اعلام کردند!
رومه شرق - سامان موحدیراد: این روزها روغن بنفشه» یکی از کلیدواژههای شوخی با کرونا در ایران است. شوخی که از دستور یک مدعی طب اسلامی در ایران شروع، در شبکههای مجازی دستبهدست شد و حالا آوازهاش به آن سوی مرزها رسیده و رسانههای انگلیسیزبان هم درباره آن مطلب نوشتهاند. این البته فقط بخشی از اخبار عجیبوغریب این چند روز درباره کروناست.
همزمان با پیشروی این بیماری در ایران اخبار حیرتآوری از تلاشها برای رعایتنکردن اصول بهداشتی و حتی تشویق به ترک آنها ازسوی عدهای در جریان است. درست در وقتی که پیامهای بهداشتی فراوانی در رسانهها، صداوسیما و تبلیغات شهری شهروندان را به رعایت هرچه بیشتر اصول بهداشت فردی بهمنظور کاهش شیوع کرونا در ایران فرامیخواند عدهای در تلاشاند تا خلاف این جریان بهداشتی، علمی و مطابق استانداردهای جهانی عمل کنند و حساسیت مسئله را در ذهن مخاطبانشان تقلیل دهند.
داروی امام کاظم را آنلاین بخرید
کاملا قابل حدس بود که با شیوع کرونا در ایران، بازار عباس تبریزیان و شیوههای درمانیاش در ایران داغ شود. پیش از شیوع کرونا در ایران و زمان همهگیری آن در چین تبریزیان که خودش را پدر طب اسلامی میداند، مدعی شده بود کرونا بیماریای است که مسلمانان» به آن مبتلا نمیشوند. خیلی زود، اما این ادعای تبریزیان با شیوع کرونا در ایران و آغاز فراگیریاش در قم به محاق رفت.
او، اما خیلی زود خودش را بازیافت و شیوع کرونا در قم را به پلمب دفترش در این شهر ربط داد. او در کانال تلگرامیاش مدعی شده بود: قم، آیتالله تبریزیان را علیرغم اخلاص و درمان مجانی و یک سال داروی مجانی که به مردم شریف ایران و حوزه تقدیم شد، اذیت کرد، حرفهای عجیبوغریب زدند و این انتقام خداوند است که قم را متلاشی کرد، آنها گفتند طب اسلامی نیست و نداریم. خداوند گفت، قم نیست و نداریم، حوزه علمیه هم نیست و نداریم، بهرغم این حرفها، برای برگشتن به قم و ریشهکنکردن بیماری و برگزاری کلاسهای علوم تجربی در کنار فقه و اصول وجود دارد».
۲۷ مرداد ماه امسال بود که وزارت بهداشت اعلام کرد درپی پیگیریهای حقوقی این وزارتخانه در مبارزه با آنچه سوداگران طب ایرانی و سنتی و دخالتهای غیرمجاز و خطرآفرین در درمان» خوانده شده، حکم قطعی محکومیت برای عباس تبریزیان و محمدحسین ناظری صادر شده است. در همین راستا، مدیرکل نظارت بر درمان وزارت بهداشت از مردم خواست که با هوشیاری در انتخاب شیوههای درمان صحیح، سلامت خود را تضمین کنند. مطب تبریزیان امسال در قم پلمب شد و او به مشهد رفت. با این حال و با وجود این ماجرا اگر به وبسایت ایشان سر بزنید یا شماره دفترشان در نیروگاه قم را بگیرید میبینید که همچنان به مدد نماد الکترونیکی مرکز توسعه تجارت الکترونیکی وزارت صمت آنها آنلاین در حال فروش داروهای پیشنهادی خودشان هستند.
اپراتوری که با او درباره فروش روغن بنفشه به عنوان درمان کرونا صحبت کردیم گفت که برای استفاده از روغن بنفشه باید با کارشناس دارویی صحبت کنید، اما کاربردیترین دارویی که این روزها برای درمان کرونا ازسوی آیتالله توصیه شده داروی امام کاظم است. کارشناس دارویی سایت عباس تبریزیان هم میگوید داروی امام کاظم و عسل و سیاهدانه برای کرونا تجویز میشود. او درباره روغن بنفشه هم میگوید که برای کاهش تب استفاده میشود ولی زیاد علاقهمند نیست وارد جزئیات شود. از او درباره عباس تبریزیان پرسیدیم و گفت که چندان اطلاعی از او ندارد.
تنها میداند که برای کرونا این چند مورد دارو را میفروشد. بیخبری اطرافیان تبریزیان از او در حالی است که در همین روزهای ابتلا به کرونا پیامی روی کانال تلگرامی او قرار گرفت که خبر میداد آقای تبریزیان دور از هیاهوی کرونا در ایران و قم، در هامبورگ آلمان آماده خدماترسانی به بیماران عربزبان و غیرعربزبان است؛ پیامی که البته خیلی زود از کانال ایشان حذف شد. با این حال و درحالیکه تبریزیان با همه ادعاهایی که برای درمان بیماریها به شیوه خودش داشته در مرکز حادثه حضور ندارد، در یکی دو هفته اخیر تعداد اعضای کانال تلگرامی او دو برابر شده است.
ما به این حرفهای شما گوش نمیکنیم؟
من پا شدم آمدم قم. هم تو مسجد، هم جلسات خصوصی با همه روبوسی میکنیم. دیدار میکنیم. مرقد هم خدمت خانم خواهم رفت. همهجا میپیچیم. همه کاری هم میکنیم. به همه هم نشان میدهیم که اینها داستان است. اینها میخواهند دین ما را از ما بگیرند. میخواهند صدمه به ما بزنند. هیچ معنایی نداره این کاری که دارند انجام میدن. ما به این حرف گوش نمیکنیم. این چه بیماریایه که اینقدر گندهاش کردی شما؟» این بخشی از حرفهایی است که حسین روازاده در یکی از مساجد قم و در چند روز گذشته گفته است. حسین روازاده را طرفدارانش حکیم روازاده» میخوانند. او هم مانند عباس تبریزیان یکی از پدران طب اسلامی است.
روازاده، اما ماجرای ادعایش از تبریزیان جدیتر است. برخلاف تبریزیان که با روغن بنفشه و داروی امام کاظم در حال درمان بیماری از راه دور است و از زمان شیوع کرونا چندان در جمع ظاهر نشده است، روازاده به قم رفته و مدعی است که خودش میتواند این بیماری را درمان کند. او همچنین در ویدئوی معروفش مدعی است که هنوز ثابت نشده مرگومیرها به دلیل کرونا بوده، بااینحال اعلام آمادگی کرده است که این بیماران را درمان میکند و مدعی است درمانکردن این بیماری کاری ندارد. او همچنین علت مرگ برخی را نه این بیماری که خوردن داروهایی که روازاده آنها را شیمیایی» میخواند، میداند.
چالش لیسزدن ضریح و دستگیری
بخش دیگری از جریانهای مخالف پیشگیری علمی و درمان دقیق و درست بیماری کرونا آنهایی هستند که در برابر بستهشدن اماکن متبرکه، تعطیلی نمازهای جماعت و اجتماعات دینی مقاومت میکنند. این گروه خیلی جدی معتقدند این بیماری بهانهای از سوی غرب و استکبار جهانی برای سستکردن پایههای دینی آنهاست. از روزهای اول شیوع بیماری کرونا در قم خیلیها از وم بستهشدن حرم حضرت معصومه و مسجد جمکران سخن گفتند. همین حرفها کافی بود تا برخی با شدت بیشتری به حرم رفته و دیگران را به این کار تحریک کنند.
حتی وقتی هفته گذشته به دستور ستاد اقامه نماز جمعه، مراسم هفتگی نماز جمعه در بسیاری از شهرها تعطیل شد، این گروه در قم و در مقابل درهای بسته مصلای این شهر به اقامه نماز پرداختند. در این میان، اما چند ویدئو در شبکههای اجتماعی وایرال شد. یکی از این ویدئوها ویدئوی جوانی بود که ضریح حرم امام رضا در مشهد را لیس میزد.
بازدید زیاد از این ویدئو موجب شد تا در فرصت کوتاهی چند ویدئوی دیگر از این دست در شبکههای اجتماعی منتشر شود و افرادی را در حال لیسیدن ضریح حرم نشان دهد. به ۲۴ ساعت نکشید که ویدئوی دیگری از همان جوان منتشر شد که در آن با ادبیاتی زننده انتشار این ویدئو را کار دشمنان و رسانههای غربی عنوان کرد و زمان آن را مربوط به پیش از شیوع کرونا دانست. بااینحال این ویدئو هم کارگر نبود و عصر همان روز خبر بازداشت این فرد در رسانهها منتشر شد. محمدحسین درودى، دادستان عمومى و انقلاب مرکز استان خراسان رضوى، از بازداشت فرد مذکور خبر داد و بیان کرد: درحالحاضر پرونده این فرد در شعبه ۳۰۱ بازپرسی مشهد در حال رسیدگی و متهم بازداشت است.
بااینحال همان ویدئو کارکرد رسانهایاش را داشت که رسانه پرمخاطب و البته زردی مانند نیویورکپست با انتشار آن بنویسد که ایرانیان» برای مقابله با کرونا به لیسزدن حرمهای مقدس روی آوردند!
مجازاتی در کار است؟
تشویق به عدم رعایت بهداشت، رفتار برخلاف دستورالعملهای وزارت بهداشت و همچنین ایجاد شرایطی که موجب اشاعه بیشتر بیماری شود، به خودیخود سلامت شهروندان را به خطر میاندازد. بااینحال در بیش از ۱۰ روز گذشته غیر از خبر بازداشت فردی که در حرم اقدام به عملی غیرمتعارف کرده بود، چیز دیگری در رسانهها منتشر نشده است. در این مدت دستگاه قضائی برای شایعهپراکنان درباره کرونا و همچنین احتکارکنندگان اقلام مورد نیاز برای پیشگیری و درمان این بیماری خطونشانهایی کشیده، اما هنوز دیده نشده برای این افراد که با اقداماتشان دیگران را در شرایط خطر قرار میدهند مجازاتی تعیین شود.
هفته گذشته سخنگوی کمیسیون قضائی و حقوقی مجلس شورای اسلامی از سه سال مجازات زندان برای منتشرکنندگان اخبار کذب درباره کرونا خبر داده بود. دو روز پیش هم دادستان کل کشور در واکنش به اخبار احتکار ماسک و اقلام مورد نیاز پزشکان برای درمان کرونا در نامهای به وزیر بهداشت اعلام کرد اخلال در نظام سلامت مردم و اقدامات مجرمانه در راستای جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد برابر ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی نهتنها جرم محسوب میشود، بلکه مجازاتی در حد مجازات افساد فیالارض دارد. بااینحال هنوز برخورد قاطعی با چنین افرادی که مشخصا سلامت جامعه را هدف گرفتهاند نشده است.
وبسایت گجت نیوز: پیشگیری از بیماری کرونا نکات خاص خود را دارد که شامل شستن مکرر دستها و صورت و مواردی از این قبیل میشود؛ در همین رابطه، اخیرا موضوع تراشیدن ریش و سبیل برای جلوگیری از ابتلا به ویروس کرونا توجه زیادی در شبکههای اجتماعی به خود جلب کرده است.
اخیرا یک تصویر مربوط به مرکز کنترل و پیشگیری بیماریهای آمریکا (CDC) در شبکههای اجتماعی و برخی خبرگزاریها بسیار سر و صدا کرده است؛ این تصویر آموزشی به تاثیر موی صورت در محافظت ماسکهای استفاده شده توسط افراد مربوط بوده و در همین رابطه، بسیاری این تصویر را به پیشگیری از بیماری کرونا ارتباط دادهاند؛ اما آیا این ادعا درست است؟
رابطه ریش و پیشگیری از کرونا
تصویر اینفوگرافی CDC در سال ۲۰۱۷ منتشر شد و اخیرا این عکس در شبکههای اجتماعی بین کاربران دست به دست میشود؛ این کاربران عکس مورد نظر را به ویروس کرونا یا همان COVID-۱۹ ارتباط دادهاند و گفته شده که کارشناسان برای پیشگیری از بیماری کرونا توصیه کردهاند که افراد سبیل و ریش خود را اصلاح کنند.
با این حال مرکز کنترل بیماریها اخیرا اعلام کرده که اینفوگرافی مورد نظر برای مقابله با ویروس کرونای جدید ساخته نشده و یکی از زیرشاخههای این سازمان مدتها پیش این عکس را در کنار چندین اینفوگرافی مختلف، برای بالا بردن امنیت افراد در محیطهای کاری ساخته است. در تصویر مورد نظر گزینههای مختلفی برای استایل موهای صورت افراد پیشنهاد شده و بحث اصلی عکس هم بر روی عبور هوا و مواد مختلف از طریق موی صورت به داخل ماسک تمرکز دارد.
یکی از اصلیترین توصیههای CDC برای پیشگیری از ابتلا به بیماری کرونا محافظت از سلامتی در محیطهای بسته است. به بیان دیگر این سازمان توصیه میکند که افراد در محیطهای بسته و زمانی که مجبور هستند تا به افراد دیگر نزدیک شوند، از وسایل محافظتی مثل ماسک و دستکش استفاده کنند و نیازی به پوشیدن مکرر ماسک در مکانهای عمومی و فضاهای باز و محیطهای آزاد نیست.
کارشناسان این سازمان و سازمانهای بهداشتی دیگر به صورت کلی توصیههایی شبیه موارد مربوط به سرماخوردگی و آنفولانزا را به مخاطبان ارائه میدهند؛ پیشنهاد میشود که افراد برای پیشگیری از بیماری کرونا از اشخاصی که علائم بیماری را دارند، دوری کنند، از مالیدن دست به صورت، چشمها، دهان و بینی خودداری کنند، در صورت ابتلا به بیماری در خانه بمانند و ترجیحا جلوی سرفه و عطسه خود را با دستمال بگیرند.
البته برای بالا رفتن کارایی ماسکهای صورت باید فضای اطراف ماسک به گونهای باشد که هوا از داخل آن وارد نشود و داشتن سبیل و یا ریش به طوری که مو از اطراف ماسک بیرون بزند، کارایی این روش محافظتی را کم میکند. با این حال سازمان کنترل و پیشگیری از بیماریها به هیچ وجه اعلام نکرده که افراد برای پیشگیری از بیماری کرونا باید با موهای صورت خود خداحافظی کنند.
همچنین مرکز کنترل بیماریهای آمریکا اعلام کرده که ماسکهای جراحی (تصویر بالا) توانایی چندانی برای مقابله با بیماریهای ویروسی ندارند؛ قابلیت جلوگیری از ورود قطرات تنفسی و معلق درشت به دهان و بینی کسی که ماسک را پوشیده، در کنار نگهداشتن ذرات تنفسی خارج شده از دهان صاحب ماسک وقتی که او عطسه میزند، تنها موارد کاربرد این ماسکها هستند.
در حال حاضر مراکزی مثل CDC در تلاش هستند تا با گردش اطلاعات نادرست و گمراهکننده مقابله کنند و انتشار اینفوگرافی اخیر هم یکی از این دست اطلاعات است. کارشناسان توصیه میکنند که برای پیشگیری از بدتر شدن اوضاع و بحرانیتر شدن وضعیت ویروس کرونا، افراد باید از انتشار خبرهای نادرست و اطلاعات گمراهکننده خودداری کنند.
رومه جامجم: با افزایش شیوع ویروس کووید-۱۹ فراتر از مرزهای چین و در ۶۰ کشور جهان، سازمان بهداشت جهانی در آخرین نشست خود سطح تهدید این ویروس را بسیار بالا اعلام کرد. امکان انتشار این ویروس در دوره نهفتگی آن که ممکن است از دو تا ۱۲ روز به طول انجامد، موجب نگرانی فزایندهای در میان مردم جهان شده است. این روزها کافی است سری به دنیای مجازی بزنید تا با موج عظیم خبرها و توصیهها که بعضا بسیاری از آنها باورهای نادرست و ناکارآمد است، مواجه میشویم.
البته این جریان خبر پراکنی و اشاعه راهکارهای نادرست و بعضا مشکلساز فقط به کشور ما محدود نمیشود بلکه جریان اطلاعرسانی صحیح در سراسر دنیا را با مشکل مواجه کرده است. قطعا استفاده از اطلاعات منتشر شده از منابع رسمی و ذیصلاح در چنین شرایطی بهترین روش برای افزایش آگاهی و انجام اقدامات لازم خواهد بود. در ادامه پاسخ سازمان بهداشت جهانی را به برخی پرسشهای مطرح شده و باورهای بیپایه در فضای مجازی بررسی خواهیم کرد تا با آگاهی بیشتر بتوانیم به بهترین شکل این ویروس مسری را شکست دهیم.
آیا دستگاههای خشککن دست در سرویسهای بهداشتی، کرونا ویروس جدید را میکشد؟
خیر. گرمای دستگاههای خشککن دست نمیتواند ویروس کرونای ۲۰۱۹ را از بین ببرد. بهترین راهکار برای پاکسازی، شستن مکرر دستها با آب و صابون یا مواد ضدعفونیکننده پوست بر پایه الکل به صورت کامل است. پس از شستن دستها از حوله کاغذی یا دستگاه خشککن هوای گرم برای خشککردن دستها استفاده کنید.
آیا لامپهای ضدعفونیکننده فرابنفش که معمولا برای استریل فضای آزمایشگاهها و بیمارستانها از آن استفاده میشود، میتواند افراد را نیز از کرونا ویروس جدید پاک کند؟
خیر. بهدلیل مشکلاتی که پرتو فرابنفش میتواند برای پوست ایجاد کند، افراد به هیچعنوان نباید در معرض لامپهای فرابنفش قرار بگیرند.
تبسنجهای الکتریکی چقدر در شناسایی افراد آلوده به کروناویروس جدید مؤثرند؟
تبسنجها در خصوص شناسایی بیمارانی که بر اثر آلودگی به این ویروس دچار تب شدهاند، کارایی خواهد داشت. با وجود این، این روش امکان شناسایی افرادی را که آلوده هستند، اما هنوز تب نکردهاند نخواهد داشت. این ویروس از زمانی که فرد را آلوده میکند تا بروز علائمی مانند تب دو تا ۱۲ روز در دوره نهفتگی خواهد بود؛ بنابراین افراد آلوده بدون این که علائمی از خود بروز دهند، میتوانند آلودگی را گسترش دهند.
آیا اسپری الکل یا ضدعفونیکنندههای بر پایه کلر بر تمام بدن میتواند فرد را از ویروس کرونای جدید پاکسازی کند؟
خیر. آلودگی فرد به ویروس کرونا به این معنی نیست که ویروس روی تمام بدن فرد نشسته است. بلکه فرد با دست آلوده یا سایر روشها ویروس را وارد بدن خود کرده است؛ بنابراین اسپری الکل یا مواد ضدعفونیکننده بر پایه کلر مانند وایتکس به تمام بدن نمیتواند فرد را از این ویروس پاک کند. ضمن این که ممکن است به پوست و لباس فرد نیز آسیب بزند. این مواد با غلظتهای توصیه شده صرفا برای ضدعفونی سطوح باید مصرف شود.
آیا واکسنهای تولید شده علیه ذاتالریه یا آنفلوآنزا از ابتلا به کروناویروس جدید پیشگیری میکند؟
خیر. واکسنهای موجود در بازار در برابر سایر بیماریهای ویروسی تنفسی مانند آنفلوآنزا محافظتی در برابر این ویروس جدید ایجاد نمیکنند. در حال حاضر محققان بسیاری از پژوهشگاهها در سراسر جهان در حال توسعه واکسن جدیدی علیه این ویروس هستند. با این وجود اگر واکسنهای موجود برای سایر بیماریهای تنفسی را دریافت نکردهاید، سازمان بهداشت جهانی استفاده از آنها را در جهت حفظ سلامت در برابر سایر عوامل بیماریزا در شرایط کنونی به شدت توصیه میکند تا از حجم بیماران مبتلا به سایر بیماریها با علائم مشابه کروناویروس جدید کاسته شود.
آیا شستوشوی مداوم دستگاه تنفسی فوقانی (بینی و حلق) با محلولهای نمکی از ابتلا به کروناویروس جدید پیشگیری میکند؟
خیر. در حال حاضر هیچ گزارشی مبنی بر اثربخشبودن شستوشوی دهان و بینی با محلولهای نمکی در پیشگیری از ابتلا به این ویروس گزارش نشده است. گزارشهای محدودی در مورد اثر مثبت استفاده از محلولهای نمکی برای بهبود علائم سرماخوردگی عادی وجود دارد، اما تاکنون اثربخشی آن در خصوص پیشگیری از عفونتهای تنفسی گزارش نشده است.
آیا خوردن سیر میتواند از ابتلا به کووید-۱۹ پیشگیری کند؟
سیر از جمله خوراکیهایی است که دارای برخی خواص ضدمی نیز هست. اما در همهگیری اخیر هیچ گزارشی از این که مردم با خوردن سیر توانستهاند از ابتلا به این عفونت پیشگیری کنند وجود ندارد.
آیا مالیدن روغن کنجد روی پوست مانع ورود ویروس کرونای جدید به بدن میشود؟
خیر. روغن کنجد نمیتواند ویروس کرونای جدید را از بین ببرد. تا به حال اثر کشنده چند محلول شیمیایی مانند شویندههای بر پایه کلر مانند وایتکس، الکل ۷۵ درصد و کلروفورم روی این ویروس اثبات شده است. اما استفاده از آنها نیز روی پوست به ویژه توصیهای که برای استفاده از آنها روی پوست زیر بینی میشود علاوه بر خطرناک بودن هیچ اثر پیشگیرانهای ندارد.
آیا فقط سالمندان به این ویروس مبتلا میشوند یا کودکان و جوانان نیز ممکن است مبتلا شوند؟
افراد در همه گروههای سنی در معرض آلودگی با ویروس کرونای جدید قرار دارند. اما افراد سالمند و دارای بیماریهای زمینهای حالتهای شدیدتری از آن را بروز خواهند داد و بیماری برای آنها میتواند خطرناکتر باشد. به همین دلیل سازمان بهداشت جهانی به همه گروههای سنی توصیه میکند راهکارهای پیشگیرانه توصیه شده مانند شستن مداوم و صحیح دستها و ضدعفونی کردن سطوح را جدی بگیرند.
دریافت بسته یا نامه پستی احتمال انتقال آلودگی دارد؟
خیر. دریافت بستههای پستی حتی از کشور چین نیز ایمن است. بر اساس نتایج مطالعات صورت گرفته، کرونا ویروس جدید به مدت طولانی روی سطوحی مانند پاکتنامه یا بسته پستی نمیماند. با وجود این میتوانید برای اطمینان خاطر بیشتر بسته را با استفاده از دستکش یکبار مصرف باز کرده یا در صورت امکان آن را ضدعفونی کرده و سپس وارد منزل کنید.
حیوانات امکان گسترش این ویروس را دارند؟
بر اساس گزارشهای فعلی، هیچ نشانهای مبنی بر این که این ویروس از انسان به حیوانات منتقل شود و از آن طریق مجدد به انسانها سرایت کند، مشاهده نشده است. از این رو در صورتی که اگر هر گونه تماس حفاظتنشدهای با حیوانات اهلی یا وحشی داشتید حتما دست خود را به صورت کامل با آب و صابون بشویید. این کار به جلوگیری از ابتلا به عفونتهای باکتریایی قابل انتقال از حیوانات به انسان نظیر اشریشیا کولی و سالمونلا نیز کمک میکند.
آیا مصرف آنتیبیوتیکها اثری بر پیشگیری یا بهبود عفونت کرونا ویروس جدید دارند؟
خیر. آنتیبیوتیکها فقط اثر کشنده روی باکتریها دارند. از آنجا که در بیماری کووید-۱۹ ما با یک ویروس روبهرو هستیم، استفاده از آنتیبیوتیک اثری بر آن نخواهد داشت. البته اگر بر اثر ابتلا به این عفونت در بیمارستان بستری شوید ممکن است به شما آنتیبیوتیکهایی برای پیشگیری از عفونتهای همزمان باکتریایی داده شود. پس این به معنای ناآگاهی کادر درمان نخواهد بود!
با توجه به این که داروی قطعی برای این ویروس معرفی نشده است، بستری شدن در بیمارستان چه کمکی به بیمار خواهد کرد؟
داروهای این عفونت ویروسی هنوز در مرحله تحقیق و بررسی است. اما بستری شدن فرد مبتلا در بیمارستان کمک میکند تا درمانهای کمکی برای کاهش علائم بیماری داده شود. همچنین افرادی که بیماری در آنها پیشرفته شده باشد، نیاز به امکانات بیمارستانی برای عبور از این دوره بیماری خواهند داشت.
برترینها: انتشار سریع ویروس جدید کرونا که COVID-۱۹ نام گرفته است در سراسر دنیا، زنگهای هشدار را به صدا در آورده است. سازمان بهداشت جهانی، وضعیت فوق العاده برای سلامتی اعلام کرده و خیلی از کشورها در حال دست و پنجه نرم کردن با افزایش روزافزون بیماران کرونا مثبت هستند.
این روزها سوالها و ابهامها دربارهی ویروس جدید کرونا بسیار فراواناند. در این مطلب سعی کردهایم به سوالهایی که تا این لحظه جوابهایی برایشان پیدا شده است، پاسخ بدهیم.
آیا ویروس کرونا از فرد به فرد منتقل میشود؟
بله، این ویروس میتواند از فرد به فردی دیگر منتقل شود. احتمال انتقال ویروس کرونا از طریق ترشحات بزاق یا ترشحات تنفسی در هوا تا فاصلهی دو متر، زمانی که فرد آلوده عطسه یا سرفه میکند بسیار بسیار زیاد است. همچنین ذرات ویروس میتوانند هنگام دست دادن یا استفاده از وسایلی که فرد آلوده آنها را لمس کرده است نیز منتقل شوند.
در اغلب موارد شخصی که بیمار است در ظاهر نیز این مسئله را نشان میدهد، اما مواردی هم بودهاند که افراد احساس ناخوشی نمیکردهاند، اما ناقل ویروس بودهاند و آن را پخش کردهاند. قدمهای اساسی برای پیشگیری از آنفلوآنزا و سایر عفونتها، مانند مکررا شستن یا ضد عفونی کردن دستها، تا حدود زیادی میتوانند جلوی انتشار این ویروس را بگیرند.
دوره نهفتگی ویروس جدید کرونا چقدر است؟
دوره نهفتگی به مدت زمان بین ابتلا به بیماری و بروز علائم آن گفته میشود. تخمینهای جاری حاکی از آن هستند که علائم COVID-۱۹ معمولا در بیشتر موارد در عرض پنج روز یا کمتر بروز میکنند، اما این طیف میتواند بین یک و ۱۴ روز باشد.
علائم ویروس جدید کرونا چیست؟
تب، سرفههای خشک و مشکل در تنفس و گاهی سینه پهلو، از شایعترین علامتهای COVID-۱۹ هستند. گزارشهایی مبنی بر علائم گوارشی (تهوع، استفراغ یا اسهال) پیش از بروز علائم تنفسی نیز وجود دارند، اما این ویروس جدید اساسا یک ویروس تنفسی است.
افرادی که این ویروس را دارند ممکن است هیچ علامت بارزی نداشته باشند یا علائم میتوانند در طیف خفیف تا شدید قرار بگیرند. در برخی موارد، ویروس جدید کرونا میتواند کُشنده باشد.
به نظر میرسد بیشتر افرادی که به این ویروس دچار میشوند، بهبود مییابند. دورهی ریکاوری برای افراد گوناگون است. در مورد کسانی که شدت بیماریشان زیاد نیست، دورهی ریکاوری میتواند چیزی شبیه آنفلوآنزا باشد. افرادی که علائم خفیفی دارند ممکن است در عرض چند روز خوب شوند. کسانی که دچار سینه پهلو میشوند به مدت زمان بیشتری برای ریکاوری نیاز دارند. در موارد شدیدتر که بیماری بسیار خطرناک میشود، بیمار ممکن است به ماهها زمان برای بهبودی نیاز داشته باشد یا اینکه فوت کند.
آیا کسانی که هیچ علامتی ندارند میتوانند ویروس کرونا را منتشر کنند؟
کسی که بدون علامت است ممکن است این ویروس را انتقال داده و دیگران را بیمار کند. اینکه چند درصد از انتقالها بدون علامتاند هنوز مشخص نیست.
آیا ویروس کرونا میتواند روی پارچه، فرش و یا سایر سطوح نرم زنده بماند؟ روی سطوح سخت چطور؟
هنوز شواهدی مبنی بر اینکه COVID-۱۹ بتواند از سطوح نرم مانند پارچه یا فرش به انسان منتقل شود وجود ندارد.
چیزی که تا حدود زیادی از آن اطمینان داریم این است که ویروس جدید کرونا میتواند روی سطوحی که مکررا لمس میشوند، مانند دستگیرهی در، وجود داشته باشد و اطلاعات اولیه حاکی از آن هستند که ذرات ویروس میتوانند دو ساعت تا نُه روز زنده بمانند. به همین دلیل رعایت نکات بهداشتی و پیشگیرانه مانند مکررا شستن دستها با آب و صابون یا استفاده از ضد عفونی کنندهی الکلی، و ضد عفونی کردن مکرر سطوحی که زیاد لمس میشوند با اسپریهای تمیز کنندهی خانگی، ایدهی بسیار خوبی است.
آیا حتما باید ماسک بزنیم تا به ویروس کرونا دچار نشویم؟
شما باید تابع توصیههای بهداشت عمومی مکان زندگیتان باشید. مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها میگوید کسانی که بیمار نیستند نیازی به استفاده از ماسک ندارند. اما افرادی که علائم COVID-۱۹ را دارند باید ماسک بزنند تا از انتقال این بیماری به دیگران جلوگیری کنند. استفاده از ماسک برای کادر درمان که در تماس نزدیک با افراد بیمار هستند یا برای کسانی که از بیمار مراقبت میکنند (در خانه یا در مراکز درمانی) ضرورت دارد. پوشیدن ماسک میتواند خطر انتقال ویروس از طریق عطسه یا سرفه را کاهش دهد و نوعی محافظت در مقابل انتقال دست به دهان فراهم آورد.
آیا ممکن است با خوردن غذایی که دیگران تهیه کردهاند کرونا بگیریم؟
تا الان دیگر همهی ما راههای انتقال COVID-۱۹ را میدانیم. ویروسهای کرونا از جمله COVID-۱۹ در مدفوع بعضی از بیماران دیده شدهاند، بنابراین در حال حاضر نمیتوانیم احتمال انتقال این ویروسها از طریق غذایی که افراد آلوده تهیه کردهاند را رد کنیم. این ویروس احتمالا با پختن غذا از بین میرود.
آیا در حال حاضر واکسنی برای کرونا وجود ندارد؟
هنوز هیچ واکسنی برای COVID-۱۹ ساخته نشده است، اما دانشمندان در حال پژوهش و تلاش برای ساختن چنین واکسنی هستند. در سال ۲۰۰۳، محققان سعی کردند واکسنی برای پیشگیری از سارس بسازند، اما اپیدمی این ویروس پیش از اینکه واکسن آن وارد مرحلهی تستهای بالینی شود، به پایان رسید.
آیا دارو درمانی برای ویروس جدید کرونا وجود دارد؟
تاکنون هیچ داروی ضد ویروس بخصوصی برای این ویروس جدید موجود نیست؛ بنابراین تمام درمانهای فعلی جنبهی کمکی دارند. یعنی شامل رساندن مایعات به بدن، دارو برای پایین آوردن تب و در موارد شدید تامین اکسیژن میشود. افرادی که با COVID-۱۹ به شدت بدحال میشوند ممکن است نیاز به دستگاه تنفس مصنوعی داشته باشند. عفونت باکتریایی میتواند این عفونت ویروسی را پیچیدهتر کند. در صورت سینه پهلوی باکتریایی ناشی از COVID-۱۹ ممکن است بیمار به آنتی بیوتیک نیاز پیدا کند.
اثر درمانهای ضد ویروس که برای HIV به کار میروند و سایر ترکیبات دارویی، مورد بررسی و مطالعه هستند. شواهدی وجود ندارد که نشان بدهد مصرف مکملهای ویتامین C یا پروبیوتیکها به سرعت روند بهبودی کمکی بکنند.
ابتلا به ویروس جدید کرونا چگونه تائید میشود؟
برای تائید اینکه کسی مبتلا به COVID-۱۹ است، نیاز به یک تست تخصصی است.
ویروس جدید کرونا تا چه اندازه کُشنده است؟
هنوز دقیقا نمیدانیم. اما علائم نشان میدهند خیلی از افرادی از موارد خفیف این بیماری محسوب میشوند، بدون درمان خاصی بهبود مییابند. در اوایل شروع این اپیدمی، به نظر میرسید تقریبا ۲۰ درصد از موارد COVID-۱۹ شدید بودهاند. افراد دچار سندرم حاد تنفسی میشدند، که باعث میشد کیسههای هوایی ریههایشان پُر از مایعات شود و در نتیجه اکسیژن کافی نتواند به جریان خون برسد.
در ۲۵ فوریه ۲۰۲۰، موارد تائید شده و گزارش شده و آمار مرگ و میر در چین حاکی از نرخ مرگ و میر در حدود ۳ درصد بوده است. باید یادآوری کنیم که در شروع این اپیدمی، پدیدهی tip of the iceberg وجود داشت. پدیدهی تنها نوک کوه یخی را دیدن» زمانی است که ما موارد شدیدتر را بیش از اندازه تخمین میزنیم و موارد خفیف یا بدون علامت، تشخیص داده نشده باقی میمانند، بنابراین نرخ مرگ و میر، بزرگتر از واقعیت به نظر میرسد. این اتفاق ممکن است زمانی روی بدهد که ما از نرخ مرگ و میر بالای ۳ درصد حرف میزنیم. اما در مقایسه باید بگوییم نرخ مرگ و میر سارس چیزی حدود ۱۰ درصد بوده است و نرخ مرگ و میر مِرس نیز نزدیک به ۳۰ یا حتی ۴۰ درصد گزارش شده است.
اگر فکر میکنید دچار ویروس کرونا شدهاید چه باید بکنید؟
اگر امکان تماس با پزشکتان را دارید میتوانید ابتدا از طریق تماس تلفنی در مورد علائمتان با او حرف بزنید و توصیههای او را بشنوید، ممکن است شما دچار آنفلوآنزا یا یک بیماری ویروسی دیگر شده باشید. اما اگر چنین امکانی ندارید یا نگران این هستید که واقعا ممکن است دچار کرونا شده باشید، باید به مراکز درمانی که در نظر گرفته شده مراجعه کنید تا بررسیهای مربوطه انجام شده و در صورت تائید، درمانتان شروع شود.
آیا ممکن است افرادی که از بیماری کرونا بهبود مییابند همچنان ناقل این ویروس بوده و آن را منتشر کنند؟
پزشک و کادر درمان باید تشخیص بدهند افرادی که دچار COVID-۱۹ شده و درمان میشوند، چه زمانی دیگر ناقل این ویروس نیستند و نیازی به قرنطینه ندارند.
آیا اجتناب از افراد بیمار به معنی در خانه ماندن است؟
علاوه بر نکات گفته شده در بالا باید سعی کنید تا جایی که ممکن است در خانه بمانید. در زمانی که بیماری در حال شیوع است، حاضر نشدن در اماکن عمومی و در خانه ماندن، بهترین اقدام پیشگیرانهای است که میتوانید انجام دهید.
اگر کودکتان تب دارد و سرفه میکند چه باید بکنید؟
اگر امکان تماس با پزشک کودکتان را دارید با او تماس بگیرید و علائم را به او توضیح بدهید. پزشک میتواند راهنماییتان بکند چه اقدامی بکنید. اگر نظر پزشک این است که کودکتان نیازی به معاینه و بررسی ندارد و نیازی نیست از خانه خارج شوید و به مرکز درمانی مراجعه کنید این اقدامات را انجام دهید: مایعات فراوان به کودک بدهید، از استامینوفن یا ایبوپروفن برای کنترل تب او استفاده کنید (در مورد دوز مناسب از پزشک کودکتان سوال کنید)، از دستگاه بخور استفاده کنید تا گرفتگی بینی کودک تان کمتر شود، برای بچههای زیر ۶ سال سعی کنید استفاده از داروهای OTC را محدود کنید تا دچار عوارض جانبی نشود. برای بچههای بالای یک سال میتوانید از شربت عسل برای تسکین سرفه استفاده کنید و با قطره آبنمک، گرفتگی بینی را کاهش دهید. کودکتان باید به اندازه کافی استراحت کند تا سیستم ایمنیاش تقویت شود.
حواستان به این علائم هشداردهنده باشد:
منبع: health.harvard
رومه هفت صبح - علی رستگار: یکی از مشکلاتی که در روزهای اول شیوع کرونا به استرس و نگرانی عمومی دامن زد، تشتت و پراکندگی در اطلاعرسانی بود. در واقع اظهارنظر چهرههای مختلف که گاهی کاملاً در تضاد با هم بودند برای افکار عمومی گیجکننده شد. به تدریج، اما اوضاع بهتر شد و با تشکیل ستاد ملی مبارزه با کرونا، نحوه اطلاعرسانی هم سر و سامان گرفت. هنوز هم البته گاهی اظهارنظر نمایندگان مجلس یا بعضی پزشکان از گوشه و کنار باعث سردرگمی مردم میشود.
طی این چند روزی که کشور درگیر ویروس کرونا شده در خبرها مرتب چند اسم را میبینیم که شاید قبلتر چندان برای مردم شناختهشده نبودند. جدا از سعید نمکی از مجموعه وزارت بهداشت، فعالیتهای ایرج حریرچی و کیانوش جهانپور و علیرضا وهابزاده نمود رسانهای بیشتری پیدا کرده. از بین نمایندگان مجلس هم احمد امیرآبادی فراهانی نماینده قم و غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی نماینده رشت و از جامعه پزشکی مینو محرز بهشدت در کانون توجهها هستند. البته دو نفر دیگر هم انتظار میرفت الان حضور پررنگتری داشته باشند؛ سردار جلالی رئیس سازمان پدافند غیرعامل و اسماعیل نجار رئیس سازمان مدیریت بحران کشور که این روزها خیلی خبر یا نقل قولی از آنها در رسانهها و شبکههای اجتماعی نمیبینیم.
۱. سعید نمکی
سعید نمکی از بهمن ماه پارسال و بعد از حسن قاضیزاده هاشمی به عنوان وزیر بهداشت کشور رأی اعتماد گرفت. او مدرک دکترای داروسازی از دانشگاه علوم پزشکی اصفهان دارد و در حوزه تولید دارو هم فعال بوده. زمانی که او برای سرپرستی وزارت بهداشت معرفی شد، بعضی او را از مدیران نزدیک به محمدباقر نوبخت معرفی میکردند به واسطه اینکه او قبل از آن معاون سازمان برنامه و بودجه بود، اما خب در دورهای هم او معاون و مشاور معصومه ابتکار در سازمان حفاظت از محیط زیست بوده. به هر حال الان سعید نمکی در کسوت رئیس ستاد ملی مبارزه با کرونا عملاً مهمترین چهره در عملیات مدیریان این بحران است و تصمیمات او بلافاصله در رسانهها منعکس میشود. در روزهای اخیر چند مرتبه شایعه استعفای وزیر بهداشت به گوش رسید که خیلی زود تکذیب شد. سعید نمکی متولد ۱۳۳۷ در کاشان است.
۲. ایرج حریرچی
ایرج حریرچی تا قبل از این بیشتر بین اهالی رسانه چهرهای شناخته شده بود؛ به واسطه اینکه در کسوت سخنگوی وزارت بهداشت حتی قبل از آمدن سعید نمکی بهطور منظم نشست خبری برگزار میکرد. حالا، اما او برای کل ایران و حتی جهان نام شناخته شدهای است. حریرچی الان در قرنطینه بهسر میبرد، اما یک روز قبل از اینکه تست کرونای او مثبت اعلام شود، او در نشست خبری مشترک با علی ربیعی سخنگوی دولت شرکت کرده بود و در تصاویر کاملاً مشخص بود که علائم این بیماری را دارد.
ویدئوی این نشست خبری بین کاربران خارجی هم بازتاب وسیعی داشته و حتی ترور نوآ کمدین و مجری طنزپرداز مشهور یک آیتم از برنامه اخیرش را به این حرکت حریرچی اختصاص داد. به هر حال ایرج حریرچی تا قبل از اینکه به قرنطینه برود، چهره فعالی در مبارزه با کرونا بود و دیروز با حکم سعید نمکی، سید حسین داودی به عنوان دبیر ستاد ملی کرونا جایگزین او شد. حریرچی هم تا الان دو مرتبه از داخل قرنطینه ویدئوهایی از خودش منتشر کرده، اما طبعاً قادر به انجام کارهای اجرایی نیست. ایرج حریرچی فارغالتحصیل دوره تخصصی جراحی عمومی از دانشکده پزشکی دانشگاه تهران و متولد ۱۳۴۵ در تبریز است.
۳. کیانوش جهانپور
یکی از فعالترین چهرههای رسانهای مجموعه وزارت بهداشت در این روزها مدیرکل روابط عمومی این وزارتخانه یعنی کیانوش جهانپور است. او قبلا مدتی مدیر روابط عمومی سازمان غذا و دارو و پیشتر مدیر روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بوده. این یعنی اگرچه او خودش هم یک پزشک است، اما بیشتر به حوزه روابط عمومی علاقهمند است. جهانپور یک سال پیش و همزمان با آمدن سعید نمکی به عنوان مدیر روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت بهداشت، جایگزین عباس زارعنژاد شد.
فرد دیگری که در زمینه اطلاعرسانی درباره مبارزه با کرونا فعال است، علیرضا وهابزاده نام دارد. او پیش از این به عنوان خبرنگار حوزه سلامت در خبرگزاریها فعالیت میکرد و از مرداد ماه امسال به عنوان مشاور مطبوعاتی وزیر بهداشت منصوب شد. خیلی از خبرهای دست اول در مورد کرونا مثل ابتلای حریرچی یا آمار جانباختگان این ویروس را او در شبکههای اجتماعی منتشر میکند.
۴. احمد امیرآبادی فراهانی
احمد امیرآبادی فراهانی تمدار اصولگرا، نماینده قم در مجلس شورای اسلامی است. اسم او در جریان شیوع کرونا زمانی سر زبانها افتاد که در صحن علنی مجلس شورای اسلامی تعداد جانباختگان بر اثر این ویروس در قم را ۵۰ نفر اعلام کرد. این آمار البته بلافاصله توسط حریرچی تکذیب شد و سخنگوی وزارت بهداشت گفت اگر یک چهارم این آمار هم صحیح باشد من استعفا میدهم. امیرآبادی هم گفت که اسامی ۴۰ نفر از جانباختگان را به وزارت بهداشت دادم و منتظر استعفای حریرچی هستم. بعد، اما ماجرای مثبت شدن آزمایش حریرچی پیش آمد و خود امیرآبادی فراهانی در توئیتر برای او آرزوی سلامتی کرد.
روزی که امیرآبادی فراهانی به مجلس رفت و این آمار جنجالی را ارائه داد، علائم کرونا داشت و وقتی زودتر از بقیه جلسه را ترک کرد، صندلی او را ضدعفونی کردند که شایعه ابتلای خود به کرونا جدی شد. خودش البته موضوع را دستکم دو مرتبه تکذیب کرد. با اینحال ابوالفضل حسنبیگی نماینده دامغان گفته امیرآبادی به این بیماری مبتلا شده و حالش هم خیلی بد است. محمدعلی وکیلی نماینده تهران گفت تست چهار نفر از نمایندگان مجلس مثبت شده، اما اسامی را اعلام نکرده.
تا الان مجتبی ذوالنوری و محمود صادقی خودشان تأیید کردند که تست آنها مثبت شده و اگر یک نفر دیگر هم امیرآبادی فراهانی باشد، هنوز نفر چهارم را نمیدانیم کدام نماینده است. احمد امیرآبادی فراهانی متولد ۱۳۵۲ در فراهان است و در انتخابات دوره بعدی هم رأی لازم برای حضور در بهارستان را کسب کرده. غلامعلی جعفرزاده ایمنی آبادی نماینده رشت و از فراکسیون مستقلین هم دیگر نماینده مجلس است که میگوید آمار جانباختگان بیشتر از چیزی است که وزارت بهداشت اعلام کرده و خواستار شفافسازی در این زمینه شده است.
۵. مینو محرز
در روزهای اخیر پیامهای تصویری متعددی از سوی پزشکان با مضمون هشدار و آموزش مقابله با ویروس کرونا منتشر شده، اما پیامهای دکتر مینو محرز بازتاب وسیعتری داشته. او رئیس مرکز تحقیقات ایدز ایران و عضو فرهنگستان علوم پزشکی ایران است. محرز اوایل دهه ۸۰ شمسی به عنوان یکی از چهرههای پرچمدار ترویج آگاهی و آموزش در مورد بیماری ایدز در ایران شناخته میشد و با سازمان جهانی بهداشت هم همکاری پژوهشی داشت.
با اینحال پیامها و مصاحبههایی که در روزهای اخیر به نقل از او در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر شده، حاوی ایرادات علمی معدودی بوده که با واکنش جامعه پزشکی همراه شده. بهطور مثال خبرگزاری ایرنا چهار روز پیش از قول او نوشت که فریز مواد غذایی ویروس کرونا را از بین میبرد، اما گزارشهای سازمان جهانی بهداشت میگوید این ویروس حتی تا دمای ۲۰ درجه زیر صفر هم زنده میماند.
یا در ویدئویی که از اظهارت او برای آگاهیبخشی در مورد کرونا منتشر شد، در اشاره به اسم کووید ۱۹ دقت کافی نشده بود یا در بیان تاریخ کشف ویروسهای این خانواده از قبیل سارس و مرس اشتباهاتی صورت گرفته. با این حال کسی تردیدی ندارد که دکتر مینو محرز از چهرههای نامدار پزشکی ایران است و جایگاه بالایی در مبارزه با بیماریها در کشور دارد. مینو محرز متولد ۱۳۲۴ در تهران است.
برترینها: همانطور که همهجا میخوانید و میشنوید، یکی از بهترین و مهمترین و در عین حال سادهترین روشها برای پیشگیری از انتقال ویروس خطرناک کرونا، شستن مداوم دستها است. شستن باعجله و سرسری فایدهای ندارد. شستن دستهایتان باید ۴۰ ثانیه طول بکشد تا تمام نقاطش کاملا شسته و عاری از میکروب شوند.
این ویدیو شستن صحیح دستها را با روشی جالب آموزش میدهد که پیشنهاد میکنیم حتما تماشا کنید.
رومه هفت صبح - علی رستگار: خیلی قبلتر از اینکه کرونا به ایران برسد یا حداقل بهطور رسمی رسیدنش به ایران تأیید شود، کشورهای دیگر درگیر این ویروس بودند. ابهامی که الان برای افکار عمومی پیش آمده این است که این کشورها چطور جلوی شیوع بیشتر ویروس را گرفتهاند؟ چرا در کشور ما به این سرعت تعداد جانباختگان در حال افزایش است و الان بعد از خود چین بیشترین آمار تلفات را داریم، اما مثلاً در آمریکا که ۳۵ نفر مبتلا شدند هنوز هیچکس جان خود را از دست نداده، تایلند عیناً همین آمار را دارد.
یا مثلاً در انگلیس چطور تعداد افراد مبتلا همان ۹ نفری که خیلی وقت پیش شناسایی شد باقی مانده؟ این کشورها چه اقداماتی برای شناسایی و قرنطینه و کنترل این ویروس انجام دادند که ما انجام ندادیم؟ به این بهانه قصد داریم تجربه دیگر کشورها در این زمینه را مرور کنیم.
۱. ایتالیا
طبق آخرین آماری که تا این لحظه اعلام شده تعداد کل مبتلایان به کروناویروس در ایتالیا ۱۳۴ نفر است. از دو روز پیش که بهشکل ناگهانی ۵۵ مورد به این آمار اضافه شد و دو نفر جان باختند ایتالیاییها وحشتزده شدند، مقامات این کشور هم اقدامات جدیدی را برای کنترل این ویروس شروع کردند. از جمله اینکه تعدادی از بازیهای فوتبال سری آ به تعویق افتاد. بهطور مشخص دیروز بازی اینترمیلان و سمپدوریا، ورونا و کالیاری، آتالانتا و ساسولو لغو شد.
از طرفی چوزبه ته نخستوزیر این کشور و وزیر ورزش کل برنامههای ورزشی روز یکشنبه در مناطق ونتو و لومباردی در شمال ایتالیا را به حالت تعلیق درآوردند. اقدام دیگری که ایتالیاییها انجام دادند تعطیلی مدارس و شرکتها در مناطق شمالی این کشور است. گفته شده مبدأ شیوع این ویروس در ایتالیا شهر کودوگنو در منطقه لومباردی واقع در شمال این کشور است. با اینحال مقامات این کشور محدودیتهای مسافرتی برای بیش از ۱۰ شهر اعمال کردهاند، یعنی شهروندان پس از ورود و ترک این شهرها به مجوزهای ویژه عبور و مرور نیاز دارند.
خبرگزاری فرانسه گزارشی منتشر کرده از اوضاع و احوال مناطقی از ایتالیا که کرونا در آنها شیوع پیدا کرده، خیابانهای خلوت، ایستگاههای مترو قطار خالی از جمعیت و مغازههای تعطیل. فقط داروخانهها به دستور مقامات محلی باز ماندهاند و به مردم سرویس میدهند و مشتریان هم خواستار ماسک و الکل و سفیدکننده و انواع ضدعفونیکنندهها هستند. تابلوهای سطح شهر هم با نوشتههایی مردم را ترغیب به خواندن راههای مقابله و پیشگیری از کرونا میکنند.
۲. چین
در چین که کانون شیوع کرونا است از هفتهها پیش اقداماتی مثل کنترل مسافران در فرودگاه و مرزها شروع شد. در ووهان، بازارها و کسب و کارها تعطیل شدند و در قدم بعدی شهر ۱۱ میلیون نفری ووهان که چهل و دومین شهر بزرگ دنیاست قرنطینه شد. به تدریج شهرهای دیگری هم با مجموعاً ۵۶ میلیون نفر جمعیت در شرایط قرنطینه قرار گرفتند. الان تا آخرین آمار رسمی در مجموع ۷۶۹۴۰ نفر در این کشور به کروناویروس مبتلا شدند که ۲۴۴۳ نفر هم جان خود را از دست دادند. در مورد اقدامات کنترلی در چین، بعضی شهروندان ایرانی این کشور در شبکههای اجتماعی با انتشار تصاویری، اطلاعرسانی کردند، از جمله اینکه در اتوبوسهای شهری دوربینی برای کنترل لحظهای وضعیت راننده تعبیه شده و روی یک تابلو تعداد دفعاتی که اتوبوس ضدعفونی شد، ثبت میشود.
در اطلاعیهها از شهروندان خواستند میوه و سبزیجات را به مقدار بیشتری خرید کنند تا مجبور نباشند برای خرید روزانه این اقلام از خانه خارج شوند. قیمت مایحتاج عمومی تثبیت شده و فروشگاهها و مغازهها تنها در صورتی اجازه پیدا میکنند باز باشند که کاملاً ضدعفونی شده باشند. این قسمت خیلی جالب است که ساکنان مجتمعهای مسی هم فقط با دریافت مجوز میتوانند نهایتاً سه مرتبه در هفته از خانه خارج شوند (از هر خانه فقط یک نفر).
مسئولان هیئت مدیره ساختمانها به افراد شاغل هم برای ورود و خروج مجوز روزانه صادر میکنند. مسئول دفتر خبرگزاری ایرنا در پکن اخیراً در گفتوگویی توضیح داده بسیاری از شرکتها و سازمانها در این کشور از مدتها پیش جلسات خود را فقط بهصورت آنلاین و اینترنتی برگزار میکنند.
حتی وقتی شهروندی خرید اینترنتی میکند هم ابتدا میگفتند مأمور پیک قبل از ورود به آپارتمان باید تست دمای بدن گرفته شود و اگر دمای بدن او بالا نبود اجازه ورود به ساختمان پیدا میکرد و الان وضعیت طوری شده که خریدها فقط باید به مسئول شبکه بهداشت و درمان تحویل داده شود و او هم با تجهیزات کامل از قبیل ماسک و دستکش بسته را از پیک دریافت میکند و بعد به مشتری تحویل میدهد. تصاویری هم از بیمارستان پکن منتشر شده که نشان میدهد به بیماران بخش قرنطینه به وسیله یک ربات سرویس داده میشود تا کادر درمانی در خطر قرار نگیرند.
۳. کره جنوبی
کره جنوبی از کشورهایی است که اخیراً بهطور ناگهانی آمار مبتلایان به کروناویروس در آن بالا رفته و به تبع آن اقدامات بهداشتی هم در این کشور تشدید شده. در همین روزهای اخیر ۱۶۶ نفر آمار کره جنوبی بالا رفته و به ۶۰۲ نفر رسیده که شش نفر هم جان خود را از دست دادند. کانال فرنگنوشت به نقل از یک ایرانی مقیم بوسان نوشته که دولت کره جنوبی بهصورت پیامک و اینترنتی در حال ارسال پیامهای هشدارآمیز و آموزشی به شهروندان است. حتی به زبانهای کرهای و انگلیسی به مردم ساکن بوسان اطلاع داده شده که افراد مبتلا به کرونا از چه مسیرهایی و چه محلههایی و در چه ساعاتی تردد کردهاند. یعنی با نهایت شفافیت اطلاعات در اختیار مردم قرار میگیرد تا مردم اقدامات احتیاطی را خودشان هم انجام دهند.
شهردار سئول دستور داده که مراسم و جلسات کلیسای شینچونجی و دفاتر کلیسا در چهار ناحیه شهر باید تعطیل شود. همینطور به دلیل رعایت بهداشت و ایمنی عمومی، برنامههای اعتراضی که قرار بوده در مرکز این شهر برگزار شود هم ممنوع اعلام شد. نخستوزیر کره جنوبی یک نطق تلویزیونی انجام داده و مردم را از حضور در گردهماییهای بزرگ مثل مراسم مذهبی منع کرده و گفته با هرگونه کارشکنی مثل احتکار ماسک بهشدت برخورد خواهد شد. در این کشور برای انتقال بیماران مشکوک به کرونا، برانکارد ویژهای استفاده میشود که کاملاً بیمار در یک محفظه قرار میگیرد و تصاویر آن در رسانههای ایرانی هم منعکس شده. ضمن اینکه کنگره جهانی موبایل که قرار بود از امروز آغاز شود لغو شد و شرکت سامسونگ هم کارخانه خود را موقتاً تعطیل کرده است.
۴. انگلیس
دولت انگلیس از هفتهها پیش اقدامات احتیاطی خود از قبیل قرنطینه موقت اتباع چینی که اخیراً به این کشور سفر کردهاند و همینطور لغو پروازها به این کشور را شروع کرد. وزارت بهداشت این کشور یک سایت اینترنتی مخصوص کرونا راهاندازی کرده که شهروندان این کشور بهصورت آنلاین میتوانند از آخرین اطلاعیهها و وضعیت این بیماری در جهان و انگلیس آگاه شوند. در فرودگاههای انگلیس برای همه افرادی که از کشورهای تحت تأثیر کرونا به این کشور سفر میکنند کلاً کریدور جداگانه در نظر گرفته شده.
حضور مردم در هتلها، رستورانها، سالنهای پذیرایی، پارکها و گردشگاهها بهطور محسوس کمرنگ شده، نظام خدمات درمانی انگلیس اعلام کرده افرادی که به علت بیماری نمیتوانند در محل کار خود حاضر شوند میتوانند بعد از ارائه گواهی پزشکی، حقوق خود را از تأمین اجتماعی دریافت کنند. با این اقدامات است که انگلیس توانسته تعداد افراد مبتلا به کرونا در این کشور را روی همان عدد ۹ نگه دارد و تا الان هم همه این افراد زنده هستند.
خبرگزاری مهر - فاطیما کریمی: پس از بازگشت از سفر سه روزه به نیویورک جهت حضور و سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل در فرودگاه مهرآباد در جمع خبرنگاران به ارائه گزارشی از دستاوردهای سفر خود پرداخت و بیان کرد: پنجم مهر ماه وی با اشاره به بازگرداندن تندیس منقش به چهره یک سرباز هخامنشی بیان کرد: سفر به نیویورک رهاورد دیگری داشت و آن بازگرداندن یک اثر تاریخی است که مربوط به ۲۵۰۰ سال پیش میشود.
برای بازگرداندن این اثر تاریخی، مدتها کار بسیار قوی حقوقی انجام شد تا در نهایت توانستیم ضمن بازپس گرفتن این اثر تاریخی، آن را همراه با خود به تهران بیاوریم. اما اصل ماجرای سرسرباز هخامنشی چه بود و به چه زمانی برمی گردد؟
سر سرباز هخامنشی یکی از چندین سنگ برجسته منقوش به سربازان هخامنشی از پلکان شرقی کاخ آپادانا مجموعه تخت جمشید است و زمانی که آن را از پله شماره ۱۹ پلکان شرقی کاخ آپادانای تخت جمشید یدند( احتمالا در سال ۱۳۳۶ شمسی) کسی نفهمید چطور، چه زمان و چه کسی آن را ربود. تا اینکه فردی به نام خانم برنت در سال ۱۹۷۴ سر سرباز هخامنشی را از یک حراجی با عنوان حراجی ساتبی نیویورک » خرید و این اثر یده شده را به مدت ۳۰ سال در اختیار خود نگه داشت. او بعد از گذشت ۳۰ سال، در مارس ۲۰۰۵ میلادی تصمیم به فروش آن از طریق حراجی کریستیز کرد و ایران همان موقع متوجه حراج یک اثر تاریخی شد که سالها پیش از تخت جمشید یده بودند.
پیرو آن سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری اقدامات قضایی خود را توسط وکلای انگلیسی مبنی بر توقیف حراج و طرح دعوی جهت استرداد شی به ایران با اثبات مالکیت ایران درخصوص این اثر آغاز کرد اما دادگاه لندن در تاریخ ۲۰ مارس ۲۰۰۷ میلادی حکم به نفع دارنده فعلی اثر ساکن فرانسه صادر کرد.
سازمان میراث فرهنگی اعلام کرد که آمادگی دارد طی مذاکره با دارنده فعلی اثر و پرداخت هزینه نگهداری، این قطعه سنگ ارزشمند تاریخی که اثری ملی است را به جایگاه اصلی خود (بر پیکر سرباز هخامنشی) بازگرداند. همچنین طبق قوانین بین المللی تمامی هزینه های نگهداری به دارنده کنونی سر سرباز هخامنشی به طور کامل پرداخت شود.
آمادگی ایران برای خرید سرسرباز
تا اینکه مدتی بعد با وجود واسطه های متعدد بر سر راه مذاکره برای بازپس گیری این نقش برجسته و شفاف نبودن موضوع به طور دقیق باعث شد ارتباطی حاصل نشود، با این حال برای احقاق حقوق ملی ایران شکایتی از فروشنده تنظیم شد گرچه این احتمال وجود داشت که دادگاه به نفع ایران رای صادر نکند اما با وجود استفاده از وکلای زبده و مجرب و پرداخت هزینه ای بیش از ۴۰۰ هزار پوند رای دادگاه لندن به نفع فروشنده صادر شد بعد از آن فروشنده برای مذاکره با ایران ابراز تمایل کرد.
آبان سال ۸۶ خانم برنت فرانسوی پیشنهاد پرداخت هزینه ۵۰۰ هزار پوندی برای نگهداری این شی طی این سال ها را از سوی ایران نپذیرفت و سر سرباز هخامنشی در انگلیس به حراج گذاشته شد در نهایت به همان قیمت پایه ۵۰ هزار پوندی فروخته شد. بعد از آن کسی نمی دانست که خریدار جدید چه کسی است.
در بهمن ماه سال ۹۲ با کشف نقشبرجسته یک سرباز هخامنشی در آپارتمان مردی کانادایی در شهر ادمونتون، ماجرای سرقت این کتیبه باستانی وارد مرحله جدیدی شد. وقتی این خبر در رسانه های خارجی منتشر شد، کسی نگفت آیا این همان سرباز هخامنشی است که در انگلیس بود یا نه.
با این وجود رسانه ها نوشتند که این اثر تاریخی ارزشمند در سال ۲۰۱۱ در روز روشن از موزه هنرهای زیبای مونترال کانادا به سرقت رفت، سپس در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۴ در بازرسی از خانه یک جوان کانادایی به نام سمون متکی» در استان کبک این کشور پیدا شد. این فرد گفته بود که کتیبه هخامنشی را سه سال پیش از دوستانش به قیمت هزار و ۴۰۰ دلار خریداری کرده و فکر نمی کرده که قیمتی باشد.
حتی یکی از کارشناسان سازمان میراث فرهنگی نیز گفت که تصاویر سرباز هخامنشی که در انگلیس کشف شده با این سرباز در کانادا یکی است اما شاید رسانه ها از یک تصویر استفاده کرده باشند.
از اینجا به بعد دولت جدید روی کار آمد و روند پیگیری ها برای برگرداندن این نقش برجسته همانند گذشته، ادامه یافت. در این مدت خبری از سرباز هخامنشی نبود تا اینکه در آبان سال ۱۳۹۶، با سوی کمپانی هنرکهن، روبرت ویس» پوستری را منتشر کرد که در آن نقشبرجسته سرباز هخامنشیِ سرقت شده از تختجمشید روی آن حک شده بود.
این موسسه قصد تبلیغ نمایشگاه هنر کهن» نیویورک را داشت. سازمان میراث فرهنگی با اطلاع از این اقدام، با همکاری مرکز خدمات حقوق بینالملل ریاستجمهوری موفق به توقف نمایش و فروش آن در نیویورک شد و در روز نخست آغاز به کار نمایشگاه یعنی شش آبان سال ۹۶ طرح نقشبرجسته سرباز هخامنشی که قیمتی معادل ۱.۲ میلیون دلار ارزش گذاری شده بود، از بخش معرفی آثار نمایشگاه و در قسمت کلاسیک» روی سایتِ این کمپانی حذف شد.
همراه رئیس جمهور در برگشت به ایران
این اثر از همان زمان در اختیار دادستانی امریکا قرار گرفت، و پیگیری های حقوقی ایران منجر به برگزاری دادگاه عالی نیویورک و اعلام رأی نهایی به نفع ایران شد و حتی اعتراض به این رای نیز خللی در حکم استردادی که دادگاه عالی امریکا برای ایران صادر کرده بود، ایجاد نکرد و سر سرباز هخامنشی همچنان منتظر بود تا اینکه به نیویورک رفت و در حاشیه نشست سازمان ملل، سرسرباز هخامنشی که سالها دست به دست شده بود و واحدهای حقوقی دولت های مختلفی برای بازپس گیری آن تلاش کردند، در دستان قرار گرفت تا رئیس جمهور را به ایران همراهی کند.
این سرباز هخامنشی که به کشورهای مختلفی سرک کشیده، قرار است پس از نمایش در موزه ملی ایران که به احتمال زیاد با حضور رئیس جمهور رونمایی خواهد شد، به چند موزه مهم در چند شهر کشور از جمله، موزه آذربایجان، اصفهان، خراسان رضوی برود تا همه مردم ایران بتوانند آن را ببینند. سپس به شیراز منتقل شود و جایی نزدیک به تخت جمشید برای همیشه به نمایش گذاشته شود. شاید اکنون مسئولان میراث فرهنگی کشور به این پی برده اند که قرار نیست همه اشیا تنها در موزه ملی نمایش داده شود و هر شی تاریخی باید به خانه اش برود.
به همین دلیل گمانه زنی ها بر این است که سر این سرباز هم به موزه پاسارگاد که مجهزتر است خواهد رفت و یا اینکه در پلکان جاسازی خواهد شد. منتها قبل از هر اتفاقی در تهران یک مراسم رونمایی و نمایشگاهی برایش ترتیب خواهند داد زمان این رونمایی هم وقتی مشخص می شود که دفتر ریاست جمهوری حضور را در این مراسم قطعی کند. با این وجود درباره اینکه چند وقت این اثر تاریخی در موزه ملی به نمایش گذاشته می شود و یا در هر یک از موزه های کشور چه مدت حضور داشته باشد هنوز تصمیمی گرفته نشده است.
رومه خراسان - یاسمین مشرف: ما همیشه از بیماریها گریزان هستیم. به ویژه اگر بدانیم که یک بیماری میتواند مزمن یا تهدیدکننده زندگی باشد. بدترین قسمت ماجرا این است که گاهی قبل ازآن که متوجه بیماری خود شویم، علایم مشکل به علایمی اجتناب ناپذیر تبدیل میشود. خودآزماییهای زیر میتواند کمک کننده باشد.
رنگ چشمها؛ کلسترول بالا
شاید برایتان عجیب باشد، اما وجود سفیدی غیرطبیعی درچشم مثل وجود یک خط سفید دور عنبیه همچنین پلک چشم، دارای رنگ متمایل به زرد از نشانههای جدی بالا بودن کلسترول است.
شکل و اندازه خالها؛ بیماریهای پوستی
خالها معمولاً بیضرر هستند، اما اگر متوجه شدید بیشتر از ۵۰ خال روی بدنتان وجود دارد باید آن را یک علامت هشدار بزرگ درنظر بگیرید، به خصوص اگرخالها رنگهای مختلفی دارند، از نظر اندازه رشد میکنند، ملتهب به نظر میرسند یا لبههای دندانهدار دارند.
ویژگیهای مواد دفعی؛ سلامت رودهها
با توجه به ویژگیهای مدفوع میتوانیم از سلامت رودهها، روند هضم غذا و سطح آب رسانی به بدن آگاه شویم. به عنوان مثال رنگ زرد مدفوع میتواند نشانه چربی اضافی به دلیل یکی از اختلالات سوء جذب ازجمله بیماری سلیاک باشد؛ رنگ سیاه یا قرمز مدفوع نیز گاهی از خون ریزی معده یا روده حکایت میکند. ادرار کمرنگ نشانگر شرایط خوب سلامت است و رنگ زرد تیره آن ممکن است به معنای کمبود آب بدن باشد. اگر این تغییرات بیش از سه هفته طول بکشد با پزشک خود تماس بگیرید تا از نبود مشکلی اساسی مطمئن شوید.
ابروها؛ سلامت تیروئید
اگر متوجه کمپشت شدن غیرمعمول ابروهایتان شدید، بهتر است آن را از علایم کمکاری تیروئید (شرایطی که در آن غده تیروئید به اندازه کافی هورمون تولید نمیکند) بدانید. به ویژه اگر شرایط دیگری مثل افزایش وزن، احساس خستگی یا افسردگی را نیز تجربه میکنید.
تغییرات دمایی بدن؛ سلامت گردش خون
توجه به تغییرات دمایی بدن به ویژه در شرایط دمایی شدید میتواند شما را از سلامت رگها و گردش خون آگاه کند. گرمای بیش از حد، استرس و خوردن غذای بسیار تند ممکن است باعث برافروختگی صورت، قرمزی گونهها و بینی شود. این شرایط بدان معنی است که رگهای خونی در حال گشاد شدن هستند و این نشانه خوبی نیست، به خصوص اگر بین ۳۰ تا ۵۵ سال سن دارید. سرد بودن دستها و پاها هم نشانه ضعف گردش خون است که میتواند به بیماری رینود (شرایطی است که قسمتهایی از بدن مانند انگشتان دست و پا، نوک بینی و گوشها بیحس و سرد میشود) منجر شود.
شاخص توده بدنی؛ سلامت وزنی
اندازهگیری شاخص توده بدنی (BMI) برای سنجش سلامت وزن، بسیار متداول است. برای اندازهگیری BMI باید اندازه وزن (بر حسب کیلوگرم) را تقسیم برمجذور اندازه قد (برحسب متر) کنید. BMI طبیعی عددی بین ۱۸.۵ تا ۲۴.۹ است. اگر BMI شما بین ۲۵ تا ۳۰ باشد در ردیف افراد دارای اضافه وزن قرار میگیرید و BMI بالاتر از ۳۰ به این معناست که در گروه افراد چاق قرار دارید.
نسبت دور کمر به باسن؛ چاقی شکمی
نسبت اندازه دور کمر به دور باسن (WHR)، شاخصی برای برآورد احتمال بروز چاقی شکمی و درنتیجه، مشکلات قلبیعروقی است. نتایج بسیاری از تحقیقات نشان میدهد نسبت دور کمر به دور باسن ۸۵/۰ یا کمتر برای ن و ۹/۰ یا کمتر برای مردان نشاندهنده سلامت بیشتر و باروری بالاتر است.
بالا بودن این نسبت میتواند یکی از نشانههای اضافه وزن و چاقی باشد که از مهمترین خطرات برای سلامتی به شمار میرود.
سازمان بهداشت جهانی نسبت دور کمر بالاتر از یک را برای مردان و ن به عنوان مقیاس چاقی شکمی و عامل خطر ابتلا به بیماریهای قلبی و دیگر بیماریهای مرتبط با اضافه وزن تعیین کردهاست. برای اندازهگیری این نسبت، اندازه دور مفصل ران را که از پهنترین قسمت باسن عبور میکند و محیط دور کمر را که باریکترین قسمت کمر و درست بالای ناف است، اندازهگیری و اندازه دور کمر را بر اندازه دور باسن تقسیم کنید.
رنگ کف دست و چهره؛ کمخونی
کمخونی فقر آهن، افراد زیادی را در جهان تحت تاثیر قرار میدهد. با وجود این، هنوز هم آگاهی زیادی در مورد کمخونی و مشکلات سلامت ناشی از آن مانند خستگی، ضعف، تپش قلب، تنگی نفس، سردرد و سرگیجه وجود ندارد. کمبود آهن در خون معمولا با تغییرات قابل مشاهده در بدن همراه است. بررسیهای سادهای که خودتان میتوانید انجام دهید شامل بررسی قرمزی لثه، کف دست و قسمت داخلی پلک هاست. اگر هر یک از این موارد از حد معمول کم رنگتر به نظر برسند، بهتر است با پزشکتان برای انجام آزمایش خون م کنید.
منبع: everydayhealth
برترینها: وضعیت تبلیغات کاندیدا آشفته است و هر روز چند کلیپ و عکس از کاندیداها در مناطق مختلف منتشر میشود که بعضا خجالتآور است، رومه همدلی» در شماره امروز یادداشتی کوتاه در همین رابطه منتشر کرده، یاددداشت را اینجا گذاشتیم و چند عکس و ویدئوی خاصتر این روزها را هم در این کد قرار دادیم.
همدلی نوشت: اخبار و گزارشها از سراسر کشور نشان میدهد که برخی از نامزدهای ورود به خانه ملت، برای جلب نظر رایدهندگان دست به هرکاری میزنند و در این مسیر به غیر از شأن خود به عنوان یک فرد، شأن جایگاهی را که قرار است اشغال کنند، نیز زیر سوال میبرند.
طبیعی است که مردم ایران هرکسی را که به پارلمان بفرستند، میخواهند در وهله اول شخصیت و شأن آنان را نمایندگی کند و متصف به صفات یک ایرانی اصیل باشد و سپس به کاری که در حوزه وظیفه نمایندگی تعریف شده است، بپردازد. از اینرو انتظار میرود که محافل ی و فرهنگی اقدامات برخی از نامزدهای انتخابات مجلس یازدهم را رصد کرده و کژیهای آن را به مردم نشان دهند.
مردمسواریِ یک کاندید انتخاباتی در اقلید فارس!
پوستر خاص یک کاندیدا
مراسم شبهعروسی در ستاد نماینده معروف!
سخنرانی انتخاباتی متفاوت با فریادهای مدام!
برترینها: این روزها امکان ندارد نگاهی به خبرها بکنیم و در مورد ویروس کرونا چیزی نبینیم. ویروس کرونا تاکنون بیش از ۲۸۰۰۰ نفر را مبتلا کرده که بیشتر آنها در چین هستند و بیش از ۱۰۰۰ نفر نیز جان خود را از دست دادهاند. تمام کشورهای دنیا با هم ارتباط دارند و با وجود اینکه طی این مدت، تصمیمها و تدابیر خاصی برای سفرها و نقل و انتقالها اندیشیده شده، اما طبیعی است که باز هم نگران باشید.
اما همهی ما میدانیم که ترسیدن و نگران بودن کاری از پیش نمیبرد و برای محافظت از خود و عزیزانمان باید اقدامات پیشگیرانه درستی در پیش بگیریم. پدر و مادرها هم در مورد فرزندان خود نگرانیهای ویژهای دارند که در این مطلب سعی میکنیم به سوالات متداول در این زمینه پاسخ بدهیم.
واقعا بچهها از کرونا در امان هستند؟
بچهها هم در معرض ویروس کرونا هستند. در میان افراد مبتلا، دست کم دو نوزاد وجود دارد، اما در میان افرادی که علائم ابتلا به ویروس کرونا را دارند، تنها چند کودک دیده میشوند. با شیوع ویروس کرونا، آمار مبتلایان به سرعت در حال تغییر است، اما میانگین سنی افراد بیمار بین ۴۹ و ۵۶ سال است.
به گفتهی پزشکان، علت این پدیده هنوز کاملا قابل درک نیست، اما ممکن است به دلیل تفاوتهایی باشد که در واکنش ایمنی کودکان در مقایسه با بزرگسالان وجود دارد. یکی از فرضیهها این است که واکنش درونی ایمنی، که واکنشی به موقع و فوری نسبت به گروه گستردهای از بیماریهاست، در کودکان فعالتر است.
تا چه اندازه باید در مورد ویروس کرونا نگران باشید؟
فعلا جای نگرانی نیست. درست است که دستورالعملهای زیادی از همه طرف ارائه میشود، اما در کشور ما تاکنون از ورود ویروس کرونا گزارشی نشده است. به نظر میرسد اقدامات به موقع حفاظتی و بهداشتی برای جلوگیری از ورود این ویروس به کشور، موثر بودهاند.
در مدارس و مهد کودکها هیچ اقدام پیشگیرانهی بخصوصی انجام نمیشود، چه باید بکنیم؟
مدارس و مهد کودکها از دستورالعملهای عمومی که به آنها ابلاغ میشود پیروی میکنند و در حال حاضر دلیلی برای نگرانی بابت شیوع ویروس کرونا در این اماکن وجود ندارد. به بچهها همیشه باید آموزش داده شود که در طول روز دستهای خود را چند بار، خصوصا پیش از غذا خوردن بشویند.
من باردار هستم، کار خاصی باید انجام دهم؟
ما هنوز نمیدانیم آیا ن باردار نسبت به بقیه بیشتر مستعد ابتلا به این ویروس جدید هستند یا نه و اینکه آیا مادر باردار میتواند ویروس کرونا را به جنین خود انتقال بدهد یا خیر. البته به طور کلی میدانیم که ویروسهای تنفسی از طریق جفت به جنین منتقل نمیشوند.
ضمنا از همانطور که گفتیم از آنجایی که در کشور ما ویروس کرونا تاکنون شیوع پیدا نکرده است، نیازی نیست خانمهای باردار اقدام پیشگیرانهی خاصی انجام دهند. ولی به طور کلی خانمهای باردار معمولا سیستم ایمنی ضعیفتری دارند و به همین دلیل بهتر است نسبت به رعایت بهداشت و شستن دستها دقیقتر باشند. فعلا اولین ویروسی که شایع و نگران کننده است، آنفلوآنزاست و بهترین راه محافظت از خودتان در برابر این ویروس، واکسیناسیون است. عوارض آنفلوآنزا روی ن باردار میتواند شدیدتر باشد و حتی نیاز به بستری شدن در بیمارستان را ایجاد کند.
توصیههای لازم برای خانمهای باردار چیست؟
وقتی یک خانم باردار است، سیستم ایمنی او تغییر میکند و او مستعد عفونتهای تنفسی میشود و به همین دلیل حتما باید در برابر آنفلوآنزا واکسینه شود. هر چند برای ویروس جدید کرونا واکسنی ساخته نشده است، اما نکات پیشگیرانه برای ن باردار و اطرافیان آنها وجود دارند:
بچههای من کسانی را میبینند که ماسک میزنند. چه باید به آنها بگویم که دچار ترس و اضطراب نشوند؟
خیلی از افراد ماسک میزنند تا جلوی انتقال بیماری به دیگران را بگیرند؛ بنابراین میتوانید این طور توضیح بدهید که این افراد ممکن است سرماخوردگی داشته باشند و ماسک میزنند، چون به سلامت دیگران هم اهمیت میدهند و نمیخواهند سرماخوردگیشان به دیگران سرایت کند.
این یک پیام مثبت به کودکان هم میتواند باشد و فرصت خوبی است تا یاد بگیرند هنگام عطسه و سرفه چه باید بکنند و چرا باید مرتب دستها را بشویند. به بچههای بزرگتر میتوانید این توضیح را هم بدهید که افراد سالم هم ماسک میزنند تا از خودشان در برابر ویروسها و باکتریها بیشتر محافظت کنند». وقتی میگویید میخواهند از خود بیشتر» محافظت کنند، این پیام را منتقل میکنید که استفاده از ماسک ضروری نیست.
منابع: todaysparent؛ livescience
رومه شرق - علی شاملو: تاریخ تشکیل شورای انقلاب در تقویمهای رسمی جمهوری اسلامی ۲۲ دیماه ذکر شده است، اما در خاطرات اعضای برجسته این شورا بیان شده اواخر آبان و اوایل آذر ۱۳۵۷ اندیشه تشکیل چنین شورایی بهمنظور رهبری انقلاب و تدبیر جریانهای امور در داخل کشور و بهعنوان گروه نماینده رهبری در داخل پدید آمد یا اگر قبلا مطرح بود، به تحقق و عمل نزدیک شد. در اینجا میخواهیم به سرنوشت اعضای شورای انقلاب بپردازیم، پس باید مختصری به تاریخچه ترکیب شورا اشاراتی داشته باشیم.
مرحوم مهندس بازرگان درباره ترکیب شورای انقلاب در خاطرات خود میگوید: ترکیب شورای انقلاب چهار بار عوض شد ولی همیشه اکثریت آن را معممین تشکیل میدادند. ترکیب اول که با پیشنهاد نخستوزیر و تصویب وزرای دولت موقت صورت گرفت، عبارت بود از آقایان: طالقانی، مطهری، هاشمیرفسنجانی، بهشتی، مهدویکنی، اردبیلی، باهنر، یزدی، صدر حاجسیدجوادی، کتیرایی، تیمسار قرنی و من، به انضمام آقایان: عزتالله سحابی و عباس شیبانی که بلافاصله بعد از خروج از زندان به فرانسه رفته بودند. بعد از تعیین دولت موقت و خارجشدن وزرا از شورای انقلاب بهجای ما، آقایان بنیصدر، قطبزاده، مهندس ، پیمان و جلالی را وارد کردند؛ بدون آنکه بهجای شهید مطهری و مرحوم طالقانی شخص جدیدی جانشین شود. تغییر سوم بعد از استعفای دولت موقت و واردکردن آقایان کتیرایی، معینفر، رضا صدر و من به دستور امام صورت گرفت و در عوض آقایان پیمان، مهندس و جلالی خارج شدند».
شهید بهشتی نیز دراینباره گفته بود: افراد را امام تعیین میکردند، به این معنی که اول امام به یک گروه پنجنفری از ت مسئولیت دادند که برای شناسایی افراد لازم برای اداره آینده مملکت، تلاش کنند. این عده عبارت بودند از: آیتالله مطهری، هاشمیرفسنجانی، اردبیلی، باهنر و خود بنده، بعد با آقای مهدویکنی صحبت کردیم و به امام اطلاع دادیم و ایشان هم شرکت نمودند. بدین ترتیب هسته شورای انقلاب، یک گروه ششنفری شد. بعدها از ون آیتالله ای نیز اضافه شدند. جلسات شورای انقلاب گاهی در مدرسه علوی، گاهی در مدرسه رفاه و گاه در منازل اشخاص تشکیل میشد».
بعد از تکمیل اعضای شورای انقلاب، چند وظیفه مهم و اساسی در برابر شورا قرار داشت: اول، تدوین و تصویب اساسنامه شورا بود. در اولین جلسات، اساسنامه شورای انقلاب تنظیم و تصویب گردید و به تأیید امام خمینی نیز رسید. این اساسنامه وظایف و طرز کار شورا و روابط آن را با رهبری تعیین میکرد. به موجب این اساسنامه، شورای انقلاب در حکم قوه مقننه» یا مجلس شورای موقت بود و بر کار قوه مجریه، دولت موقت، نظارت میکرد».
در اینجا به سرنوشت اعضای شورای انقلاب میپردازیم که این افراد قبل و بعد از عضویت در شورای انقلاب چه سمتهایی داشتند و بعد از عضویت در شورای انقلاب چه سرنوشتی پیدا کردند:
آیتالله سیدمحمود طالقانی
او پیش از انقلاب چند بار به علت فعالیتهای ی به زندان رفت و یکبار نیز تبعید شد. پس از پیروزی انقلاب از حوزه انتخابیه تهران بهعنوان نماینده اول تهران در خبرگان بررسی قانون اساسی انتخاب میشود. طالقانی پس از ترور آیتالله مرتضی مطهری، ریاست شورای انقلاب را بر عهده گرفت. او اولین امامجمعه تهران بعد از پیروزی انقلاب بود که در سحرگاه ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ درگذشت.
آیتالله مرتضی مطهری
از اعضای پرنفوذ شورای انقلاب و از اعضای مورد وثوق امام خمینی (ره) بود. از او بهعنوان ایدئولوگ انقلاب نام میبردند. مطهری در ۱۱ اردیبهشت سال ۵۸ به دست گروهک فرقان ترور شد و به شهادت رسید.
آیتالله سیدعلی ای
ایشان سمتهای، چون معاونت وزارت دفاع، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در دوره اول، نمایندگی در مجلس خبرگان رهبری در دوره اول، عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی، امامجمعه تهران و ریاستجمهوری در دوران دفاع مقدس را بر عهده داشتند.
آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی
او تا سال ۶۸ ریاست مجلس شورای اسلامی را بر عهده داشت و سپس به مدت هشت سال رئیسجمهور و تا پایان عمر رئیس مجمع تشخیص مصلحت بود. هاشمیرفسنجانی در مجلس خبرگان رهبری نیز حضور داشت و مدتی ریاست آن مجلس نیز بر عهده او بود. او که در دوران جنگ جانشین فرماندهی کل قوا بود، در ۱۹ دی ۹۵ درگذشت.
آیتالله سید محمد حسینی بهشتی
از اعضای بلندپایه حزب جمهوری اسلامی و رئیس شورای انقلاب بعد از مرحوم آیتالله طالقانی و شهید مطهری بود. او که در مجلس خبرگان قانون اساسی نیز حضور داشت، ریاست دیوان عالی کشور را نیز بر عهده داشت و در حادثه هفتم تیر سال ۶۰ در جلسه حزب جمهوری همراه با ۷۲ نفر دیگر به شهادت رسید.
آیتالله مهدویکنی
او که سابقه ریاست کمیته انقلاب اسلامی را داشت، در دولت شهید رجایی وزیر کشور بود و بعد از شهادت رجایی و باهنر مدتی ریاست کابینه را بر عهده گرفت. آیتالله مهدویکنی که ریاست مجلس خبرگان رهبر را بر عهده داشت، در آبان ۹۳ درگذشت.
آیتالله اردبیلی
او که هم در مجلس خبرگان قانون اساسی و هم در مجلس اصلاح قانون اساسی حضور داشت، چندین سال دادستان کل کشور و رئیس دیوان عالی کشور بود. آیتالله اردبیلی که امامجمعه موقت تهران نیز بود، از سال ۶۸ به قم رفت و در سال ۹۵ درگذشت.
محمدجواد باهنر
او عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و نماینده مردم در مجلس اول بود. شهید باهنر که سابقه وزارت آموزشوپرورش را داشت، نخستوزیر دولت شهید رجایی بود که در انفجار دفتر نخستوزیر در ۸ شهریور ۶۰ به شهادت رسید.
ابراهیم یزدی
او سمتهایی مانند معاون نخستوزیری دولت موقت، وزیر امور خارجه دولت موقت، نماینده امام و سرپرستی کیهان، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی دوره اول و دبیرکل نهضت آزادی بعد از فوت مرحوم مهندس بازرگان را بر عهده داشت. ابراهیم یزدی در پنجم شهریور ماه سال ۹۶ در ۸۶ سالگی درگذشت.
احمدصدر حاجسیدجوادی
او سمتهای مهمی مانند وزارت کشور و وزارت دادگستری در دولت موقت مهندس بازرگان را بر عهده داشت. پس از دولت موقت نماینده مردم قزوین در مجلس شورای اسلامی دوره اول بود. حاجسیدجوادی از اعضای برجسته و عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران بود که سرانجام در یازدهم فروردین سال ۹۲ در تهران درگذشت. صدر حاجسیدجوادی اولین انتخابات را که انتخابات تعیین نظام باشد، در دهم و یازدهم فروردین سال ۵۸ زمانی که وزیر کشور دولت موقت بود، برگزار کرد.
مصطفی کتیرایی
او از اعضای برجسته انجمن مهندسان ایران، نماینده ویژه امام در هیئت بررسی مشکلات و مسائل نفت در سال ۵۷ و وزیر مسکن و شهرسازی دولت موقت بود. کتیرایی در ۱۴ بهمن سال ۹۴ درگذشت.
سرلشکر محمدولیقرنی
او در تیر ۱۳۳۷ در پی کشف طرح کودتا علیه محمدرضا شاه دستگیر و پس از سه سال زندان از ارتش اخراج شد. قرنی اولین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی بود که در سوم اردیبهشت سال ۱۳۵۸ توسط گروه فرقان ترور شد و به شهادت رسید.
مهدی بازرگان
او اولین نخستوزیر بعد از پیروزی انقلاب بود که بعد از اشغال سفارت آمریکا در سال ۵۸ استعفا داد. بازرگان نماینده تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی نیز بود. او دبیرکل نهضت آزادی ایران از بدو تأسیس در سال ۱۳۴۰ تا زمان فوتش بود. مهندس بازرگان در ۳۰ دی ۱۳۷۳ در سوئیس درگذشت.
عزتالله سحابی
او ریاست سازمان برنامه و بودجه، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی دوره اول و مدیرمسئولی ماهنامه ایران فردا را در کارنامه خود داشت. سحابی در دهم خرداد ۱۳۹۰ در تهران درگذشت.
عباس شیبانی
وزیر کشاورزی دولت اول، پنج دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی و دبیری شورای انقلاب را در کارنامه دارد. شیبانی همچنین سه دوره عضو شورای شهر تهران بوده است. او همچنین کاندیدای ریاستجمهوری نیز شد، اما رأی نیاورد. شیبانی هماکنون به دلیل کهولت سن فعالیت ی ندارد.
ابوالحسن بنیصدر
او که در سال ۵۸ وزارت در اقتصاد و امور خارجه را تجربه کرده بود، در بهمن همان سال به عنوان اولین رئیسجمهور ایران انتخاب شد، اما پس از ۱۶ ماه توسط مجلس شورای اسلامی اول رأی عدم کفایت گرفت و توسط امام خمینی عزل شد. بنیصدر مدتی پس از رسیدن به مقام ریاستجمهوری، ریاست شورای انقلاب را برعهده داشت و در زمان او با تشکیل مجلس اول، شورای انقلاب در تیرماه ۵۹ به کار خود پایان داد. بنیصدر اکنون در فرانسه ست دارد.
صادق قطبزاده
او از همراهان امام در پاریس بود که با پرواز انقلاب به ایران بازگشت. قطبزاده مدتی وزیر امور خارجه دولت شورای انقلاب و اولین رئیس سازمان صداوسیما بعد از انقلاب بود. او همچنین از نامزدان ریاستجمهوری در انتخابات اولین دوره ریاستجمهوری بود که در سال ۶۱ و بعد از کشف کودتای نوژه توسط دادگاه انقلاب اعدام شد.
میرحسین
او وزیر امور خارجه در دولت شهید رجایی و شهید باهنر بود که در زمان دفاع مقدس، هشت سال نخستوزیری دولت را بر عهده داشت. در سال ۸۸ نامزد انتخابات ریاستجمهوری نیز بود.
حبیبالله پیمان
از یون و مبارزان قبل از انقلاب، دبیرکل جنبش مسلمانان مبارز بود که مدتی نشریه امت را منتشر کرد.
احمد جلالی
سفیر فعلی ایران در یونسکو و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی است. جلالی یک بار دیگر نیز از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۷ سفیر ایران در یونسکو بوده و در این مدت پنج اثر تاریخی به ثبت رسانده است. او در اوایل انقلاب مدیر طرح و برنامه صداوسیما بوده و از برنامههای مطرح اوایل انقلاب، برنامه قرآن در صحنه با مرحوم آیتالله طالقانی بود که با مجریگری دکتر جلالی اجرا میشد و مخاطبان زیادی داشت.
علیاکبر معینفر
رئیس سازمان برنامه و بودجه در دولت وقت، اولین وزیر نفت در دولت موقت، نماینده مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی و از اعضای بلندپایه انجمن اسلامی مهندسان به پایهگذاری مرحوم مهدی بازرگان بود. او در ۱۲ دی ماه ۱۳۹۶ درگذشت.
رضا صدر
وزیر بازرگانی دولت موقت و دولت شورای انقلاب، از اعضای برجسته نهضت آزادی ایران که از لحاظ فقهی نیز مجتهد است. او اکنون در آمریکا زندگی میکند.
حسن حبیبی
وزیر علوم دولت شورای انقلاب، وزیر دادگستری دولت اول مهندس ، از طراحان قانون اساسی دولت موقت، معاون اول دولتهای مرحوم هاشمیرفسنجانی و دولت اول خاتمی بود. حبیبی در ۱۲ بهمن سال ۹۱ درگذشت.
یدالله سحابی
از پایهگذاران نهضت آزادی ایران، وزیر مشاور در دولت موقت و از دوستان نزدیک مرحوم مهندس بازرگان، نماینده دوره اول مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و رئیس سنی مجلس دوره اول بود. سحابی در ۲۳ فروردین سال ۸۱ درگذشت.
سرتیپ علیاصغر مسعودی
افسری قدیمی بوده که در دادگاهی در سال ۴۲ بهعنوان وکیل مدافع از امام خمینی (ره) دفاع میکند که به همین دلیل ار ارتش اخراج میشود. به دلیل شناختی که امام خمینی (ره) و آیتالله مطهری از او داشتند، به شورای انقلاب دعوت میشود.
برترینها: اندازهگیری هوش عاطفی به دلیل ماهیت غیر ملموس آن کمی دشوار است. اما فردی به نام تراویس بردبری اطلاعات حاصل از آزمایش هوش هیجانی بر روی میلیونها نفر را تجزیه و تحلیل کرده تا رفتارهایی بیابد که مطمئناً نشان دهندهی هوش هیجانی (EQ) بالا هستند. او این رفتارها را در این مقاله که برگرفته از (LinkedIn Pulse) است، با ما به اشتراک میگذارد.
در ۷۰ درصد مواقع افراد با آیکیوی (IQ) متوسط از افراد با بالاترین سطح آیکیو بهتر عمل میکنند. پارادوکس فوق، این فرض را که آیکیو پایه و اساس موفقیت است، زیر سوال میبرد و باعث تعریف مفهومی به نام هوش هیجانی یا عاطفی (EQ) میشود.
نتیجهی دههها تحقیق نشان میدهد هوش عاطفی، عامل اساسی تفاوت افراد موفق از سایرین میباشد. این ارتباط آن قدر قویست که امروزه میدانیم ۹۰ درصد افراد موفق از هوش عاطفی بالایی برخوردارند. هوش عاطفی درون هر یک از ما چیز لمسناپذیری است، اما خودش را در نوع رفتار، نحوهی مدیریت مسائل اجتماعی و تصمیمگیریهای شخصی برای رسیدن به نتایج مثبت نشان میدهد.
جدا از اهمیت ایکیو، ماهیت غیر قابل لمس آن سبب میشود نتوانید به راحتی تشخیص دهید هوش هیجانی شما چقدر است و اگر پایین است، چطور میتوان آن را افزایش داد؟
برای رفع این مشکل میتوانید هر بار خواستید، تستهای معتبر علمی بدهید یا این که میتوانید این مقاله را تا آخر بخوانید و خصوصیات نام برده شده را با خودتان مقایسه کنید. این خصوصیات که در واقع نشانههای افراد با هوش عاطفی بالا هستند، از نتایج تست ایکیو بر روی بیشتر از یک میلیون نفر به دست آمده است. پس اگر این خصوصیات را داشته باشید، حتماً از ایکیوی بالایی برخوردارید.
۱. به خوبی میتوانید احساسات خود را با کلمات توصیف کنید
همهی افراد احساسات مختلف را تجربه میکنند، اما تنها تعداد کمی از آنها قادرند این احساسات را به درستی از هم تشخیص دهند. تحقیقات نشان میدهد تنها ۳۶ درصد مردم در این دسته قرار دارند که مسئلهساز است، زیرا احساسات نامشخص اغلب اشتباه گرفته میشوند و به نوبهی خود انتخابهای غیرمنطقی و اعمال غیر سودمند به بار میآورند.
افراد با هوش عاطفی بالا، بر احساسات خود چیرهاند، چون آنها را درک میکنند و برای بیانشان از دامنهی وسیعی از لغات استفاده میکنند. مثلاً برخلاف بسیاری از افراد که احساسات خود را به سادگی با کلمهی بد» بیان میکنند، افراد با هوش هیجانی بالا میتوانند با دقت بگویند آیا احساس زودرنجی»، بیهودگی»، آزردگی» و یا نگرانی» دارند. هر چه کلمهای که انتخاب میکنید دقیقتر باشد، دید بهتری بر احساسات خود، دلایل ایجاد آن و این که چه کار باید کنید خواهید داشت.
۲. در مورد مردم کنجکاوید
فرقی ندارد درونگرا باشند یا برونگرا، افراد با هوش عاطفی بالا در مورد تمام آدمهای اطرافشان کنجکاوند. این کنجکاوی محصول همدلی است که یکی از مدخلهای قابل توجه برای داشتن ایکیوی بالاست. هر چه بیشتر به آدمها و اتفاقاتی که برایشان رخ میدهد اهمیت دهید، کنجکاوی بیشتری در موردشان به خرج میدهید.
۳. پذیرای تغییرید
افراد با هوش عاطفی زیاد، انعطافپذیرند و دائماً خودشان را با شرایط وفق میدهند. آنها میدانند ترس از تغییر، مانع پیشرفت و تهدید بزرگی بر سر راه شادی و موفقیت است. آنها تغییراتی را که در گوشهای کمین کردند، جستوجو میکنند و برای کارهایی که باید انجام دهند تا آن تغییرات رخ دهد، نقشه میکشند.
۴. نقاط ضعف و قوت خود را میدانید
افراد با هوش عاطفی بالا نه تنها احساسات خود را درک میکنند، بلکه به خوبی میدانند در چه چیز خوب و در چه چیز بدند. همچنین میدانند چه کسانی آنها را به سمت موفقیت تشویق میکنند و چه افراد و چه موقعیتهایی آنها را از رسیدن به موفقیت باز میدارند. داشتن ایکیوی بالا یعنی نقاط قوت خود را میشناسید و میدانید چطور بر آنها تکیه کنید و این که چطور وقتی نقاط ضعف شما جلویتان را میگیرند، از نقاط قوت خود استفاده کنید.
۵. آدمشناس خوبی هستید
بیشتر هوش عاطفی به آگاهی اجتماعی ختم میشود که یعنی توانایی شناخت افراد، دانستن این که چه میخواهند و درک این که در چه شرایطی به سر میبرند. با گذر زمان، این توانایی شما را به آدمشناسی بینظیر تبدیل میکند. افراد دیگر برایتان مرموز نیستند. قصد و منظورشان را میدانید و انگیزشان را درک میکنید. (حتی آنهایی که با دروغ پوشیده شدهاند.)
۶. به راحتی دلخور نمیشوید
اگر از شخصیت خود کاملاً مطلع باشید، به راحتی از گفته یا کردهی دیگری عصبانی نمیشوید. افراد با هوش عاطفی بالا، روشنفکرند و اعتماد به نفس دارند که باعث میشود پوستکلفت شوند. حتی ممکن است به خودتان بخندید یا اجازه دهید دیگران در موردتان جک بگویند، زیرا از لحاظ ذهنی میتوانید بین شوخی و خفت مرز بکشید.
۷. میدانید چطور نه بگویید (هم به خودتان، هم به بقیه)
هوش عاطفی یعنی دانستن این که چطور خودتان را کنترل کنید. حس رضایت را به تاخیر بیاندازید و از تصمیم ناگهانی دوری کنید. تحقیقی که در دانشگاه سن فرانسیسکوی کالیفرنیا صورت گرفت، نشان میدهد که هر چقدر گفتن نه برایتان سختتر باشد، بیشتر احتمال دارد دچار اضطراب، فسودگی روانی و حتی افسردگی شوید. در واقع نه گفتن یکی از چالشهای بزرگ خودکنترلی در بسیاری از افراد است. نه» کلمهی قدرتمندی است که نباید از به کار بردنش بترسید. افراد با هوش عاطفی زیاد، در زمان نه گفتن، از عباراتی مثل فکر نمیکنم بتوانم» یا مطمئن نیستم» استفاده نمیکنند. نه گفتن به تعهدی جدید، تعهدات قبلیتان را محترم میشمارد و به شما این فرصت را میدهد که با موفقیت آنها را به انجام برسانید.
۸. اشتباهاتتان را فراموش میکنید
افراد با هوش هیجانی بالا از اشتباهاتشان فاصله میگیرند، اما آنها را فراموش نمیکنند. با نگهداری اشتباهاتشان در فاصلهی امن و با این حال قابل دسترسی، آمادهی استفاده از آنها برای داشتن آیندهای موفق هستند. قدم زدن بر طناب میان گیر کردن در گذشته و یادآوری آن به خودآگاهی کاملی نیاز دارد. تمرکز زیاد روی اشتباهات باعث میشود مضطرب شوید و احساس پشیمانی کنید. از طرف دیگر فراموش کردن کامل آنها باعث میشود دوباره تکرارشان کنید. کلید تعادل بین این دو به توانایی شما در تبدیل شکست به مرحلهای از پیشرفت بستگی دارد. در ضمن هر وقت شکست خوردید، این قضیه به شما شوق و انگیزهی لازم را برای ادامهی راه میدهد.
۹. شما به دیگران کمک میکنید، اما انتظار ندارید برایتان جبران کنند
وقتی کسی خودبهخود و بدون انتظار برای جبران، به شما چیزی میدهد، تاثیر عمیقی میگذارد. فرض کنید با کسی در مورد یک کتاب صحبتهای جالبی ردوبدل میکنید. وقتی یک ماه بعد آن شخص را دوباره میبینید، با کتاب در دستتان ظاهر میشوید. افراد با هوش عاطفی بالا روابط محکمی با اطرافیانشان دارند، زیرا دائماً در مورد همه فکر میکنند.
۱۰. کمالگرا نیستید
افراد با هوش عاطفی بالا، کامل بودن را به عنوان هدف خود در نظر نمیگیرند، زیرا میدانند چنین چیزی وجود خارجی ندارد. ما انسانها طبق طبیعتمان جایزالخطا هستیم. وقتی کامل بودن هدفتان باشد، همیشه احساس شکست میکنید. طوری که میخواهید تسلیم شوید یا کمتر تلاش کنید. آخر سر وقت خود را با تاسف خوردن میگذرانید. تاسف برای کارهایی که نتوانستید انجام دهید و کارهایی که به جای ادامه دادن به همان وضعیت باید از راه دیگری امتحانشان میکردید و در مورد این که تا به حال چه چیزی به دست آورید و در آینده به چه میخواهید برسید، هیجانزده میشدید.
۱۱. برای داشتههایتان شکرگزارید
وقت گذاشتن برای تفکر در مورد چیزهایی که به خاطرشان شکرگزارید، نه تنها کار درستی است، بلکه حالتان را بهتر میسازد، زیرا سطح هورمون استرسی کورتیزول را تا ۲۳ درصد کاهش میدهد. تحقیقی که در دانشگاه کالیفرنیا انجام شد، نشان داد افرادی که روزانه برای ترویج روحیهی قدردانی کار میکنند، حس و انرژی بهتر و سلامتی فیزیکی بیشتری را تجربه میکنند. احتمالاً سطوح پایین کورتیزول نقش بزرگی در ایجاد این عوامل دارد.
منبع: success
وبسایت فرارو - حسین باباپور: جک s ۵ یکی از شاسی بلندهای نسبتا جمع و جور و معروف بازار ایران است که از سال ۱۳۹۳ وارد بازار خودرو کشورمان شد و به واسطه برخورداری از ظاهری معقول، امکانات مناسب، توان فنی شایسته و قیمت منطقی توانست خیلی زود جایگاهی مهم برای خود در بازار ایران دست و پا کند.
این خودرو که از نظر ظاهری بسیار شبیه به هیوندای توسان طراحی شده، از سال ۲۰۱۲ میلادی در نمایشگاه خودرو گوانگژو به نمایش عمومی درآمد و سپس وارد لیست فروش محصولات شرکت چینی جیای سی موتورز» یا همان جک» شد؛ جک اس ۵ پس از ارائه به بازار چین، راه خود را به سمت بازار کشورهای در حال توسعه، خاورمیانه، شمال آفریقا، روسیه و. باز کرد. در ایران نیز شرکت کرمان موتور به عنوان نماینده رسمی کمپانی جک، خیلی زود دست به کار شد و جای خالی کراساوورهای نسبتا اقتصادی را در بازار کشورمان با جک s ۵ پر کرد که البته مورد استقبال مشتریان نیز واقع شد.
از طرف دیگر در ماه نوامبر سال ۲۰۱۳ میلادی، نمایشگاه خودروی گوانگژو شاهد حضور یک محصول جدید از سوی شرکت چری بود؛ این مدل جدید یک کراس اوور نسبتا جمع و جور با ظاهری متفاوت و منحصر به فرد بود که با عنوان تیگو ۵» از آن نام برده میشد. شرکت مدیران خودرو به عنوان نماینده رسمی کمپانی چری در ایران فرصت را غنیمت شمرد و به منظور تکمیل هر چه بیشتر لیست محصولات کراس اوور خود به سراغ چری تیگو ۵ رفت و از سال ۱۳۹۵ تولید آن را در کارخانجات خود کلید زد.
در حال حاضر جک s ۵ و چری تیگو ۵ در کلاس شاسی بلندهای اقتصادی بازار کشورمان حضور داشته و ما قصد داریم این دو خودرو را از جنبههای مختلف نظیر: طراحی، توان فنی، سطح امنیت سرنشینان، شرایط بازار و.، مورد بررسی و مقایسه قرار دهیم. لطفا در ادامه با فرارو همراه باشید.
مقایسه طراحی بیرونی و داخلی جک s ۵ و چری تیگو ۵
جک اس ۵ ظاهر خود را مدیون هیوندای توسان است و همچون بسیاری هموطنانش از روی دست طراحان سایر کمپانیهای معروف الگوبرداری (اگر نگوییم کپی برداری) شده و از این نقطه نظر دارای هیچ گونه اصالت خاصی نیست. با این وجود طراحی ظاهری جک s ۵ نسبتا زیبا، دلپذیر و هماهنگ جلوه میکند و سبک طراحی چراغها، جلو پنجره، فلاپهای مشکی رنگ نمای جانبی، رینگها و سایر بخشهای بدنه میتواند رضایت خاطر بسیاری از مشتریان، به ویژه خانوادههای ایرانی را در پی داشته باشد.
بر خلاف جک s ۵، چری تیگو ۵ دارای چهرهای منحصر به فرد بوده و کمپانی چری در فرآیند طراحی آن از مهارت برخی چهرههای مشهور جهان در عرصه طراحی اتومبیل، بهره جسته است. پر واضح به نظر میرسد که منحصر به فرد بودن ظاهر یک خودرو به تنهایی نمیتواند دلیل بر زیبایی آن نیز باشد؛ طراحی ظاهری چری تیگو ۵ نیز خالی از ایراد نیست و شاید عدهای نمای جلو آن را چندان مورد پسند و خوشایند نباشد. لازم به ذکر است نسخه فیس لیفت تیگو ۵ نیز از سال ۹۷ وارد بازار کشورمان شد که برخی تغییرات را در بخشهایی از سپرها، چینش اجزای داخلی چراغها و یکی دو مورد جزئی دیگر تجربه کرده است.
اگرچه فضای کابین هر دو خودرو از طراحی نسبتا دلنشین و چشم نوازی سود میبرد، اما طراحی چری تیگو ۵ به روزتر، پختهتر و با اصالتتر جلوه کرده و میتواند سلایق بیشتری را با خود همراه سازد. همچنین کیفیت متریال کابین چری تیگو ۵ در قیاس با جک s ۵ در سطحی بالاتر ارزیابی میشود.
از نظر گنجایش فضای داخلی جک s ۵ گوی سبقت را از رقیب هموطنش ربوده و به واسطه بهرهمندی از فاصله محوری بزرگتر، محیط جادارتری را به سرنشینان خود هدیه داده است. صندوق بار ۵۰۵ لیتری جک s ۵ نیز مکانی وسیعتر در مقایسه با محفظه بار ۳۷۰ لیتری چری تیگو ۵ بوده که دغدغه خاطر کمتری برای خانوادهها در هنگام مسافرت به دنبال خواهد داشت.
مقایسه توان فنی جک s ۵ و چری تیگو ۵
چری تیگو ۵ نیروی مورد نیاز خود را از پیشرانه ۴ سیلندر تنفس طبیعی به حجم ۲ لیتر با توان خروجی ۱۳۹ اسب بخار و گشتاور ۱۸۲ نیوتن متر دریافت میکند. بسته به نوع تیپ خودرو، این میزان نیرو توسط یک گیربکس دستی و یا جعبه دنده CVT اتوماتیک با قابلیت شبیه سازی هفت سرعته به سوی چرخهای جلو روانه میشود.
شتاب صفر تا صد چری تیگو ۵ اتومات حدود ۱۳ تا ۱۴ ثانیه بوده و مصرف سوخت این خودرو در سیکل ترکیبی به رقم ۹.۵ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر میرسد. حداکثر سرعت چری تیگو ۵ نیز در حدود ۱۷۰ کیلومتر بر ساعت برآورد میشود. لازم به ذکر است که نسخه دستی چری تیگو ۵ در شتابگیری کمی سریعتر عمل کرده و مصرف سوخت آن مقداری بیشتر از نسخه اتوماتیک است.
در سوی دیگر میدان پیشرانه ۲ لیتری توربوشارژ جک s ۵ برتری واضح خود را به رخ چری تیگو ۵ میکشد. این پیشرانه قادر به ارائه قدرتی معادل ۱۷۴ اسب بخار و گشتاور ۲۶۵ نیوتنمتر است که توسط یک گیربکس شش سرعته دستی و یا شش سرعته اتوماتیک دو کلاچه به چرخهای جلو منتقل میشود. شتاب جک s ۵ معادل ۱۰.۵ تا ۱۱.۵ ثانیه بوده و حداکثر سرعت آن به ۱۸۰ کیلومتر بر ساعت میرسد. مصرف سوخت ترکیبی این خودرو نیز حدود ۸.۵ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر ارزیابی میشود.
مقایسه آپشنها و امکانات رفاهی
جک s ۵ به صورت دستی و اتومات وارد بازار کشورمان شده و سطح نسبتا مناسبی از تجهیزات رفاهی را به سرنشینان خود ارائه میدهد. از جمله مهمترین امکانات رفاهی نسخه اتوماتمیتوان به موارد زیر اشاره کرد:
دوربین عقب، نمایشگر، GPS، بلوتوث، کیلس، استارت دکمهای، صندلی برقی راننده ۸ حالته، حسگر نور و باران، سانروف، گرمکن صندلی جلو، تهویه دوگانه، حسگرهای پارک جلو و عقب، آینههایتاشونده برقی.
چری تیگو ۵ نیز در دو تیپ لاکچری و اکسلنت به فروش میرسد که از جمله شاخصترین موارد رفاهی موجود در نمونه فول آپشن (اکسلنت) میتوان از امکانات زیر نام برد:
دوربین عقب، کروز کنترل، دی لایت، کیلس، استارت دکمهای، سانروف، آینههای جانبی تاشونده، بلوتوث، نمایشگر، جی پی اس، صندلی برقی ۶ حالته، تهویه مطبوع اتوماتیک دوگانه.
گرچه سطح امکانات رفاهی ارائه شده در هر دو خودرو تقریبا یکسان و نزدیک به هم به نظر میرسد، اما نباید برتری خفیف جک s ۵ در این بخش نادیده گرفته شود.
مقایسه ایمنی جک s ۵ و چری تیگو ۵
هر دو شاسی بلند جک s ۵ و چری تیگو ۵ موفق به ثبت ۵ ستاره ایمنی در کارنامه خود از سوی موسسه سی-انکپ (سازمان ایمنی استاندارد کشور چین) شدهاند که این امر نشان از امنیت بالای هر دو خودرو دارد. هر دو خودرو به صورت مشترک دارای امکانات ایمنی همچون:چهار ایربگ، ترمزهای دیسکی، ABS، EBD، ایموبلایزر، TPMS و ترمز کمکی مجهز هستند. علاوه بر این، چری تیگو ۵ ازسیستمهای پایداری HHC، DTC، ASR و ESP سود میبرد. جک s ۵ نیز از سیستمهای ESC، HAC، HDC و EPB برخورداراست.
شرایط بازار و ارزش خرید جک s ۵ و چری تیگو ۵
چری تیگو ۵ یک شاسیبلند نسبتا جمع و جور با بهای مناسب است که به دلیل برخورداری از مزایایی همچون: ظاهر خاص و با پرستیژ، کابین خوشساخت و زیبا، امنیت و رفاه معقول، خدمات پس از فروش نسبتا وافر به واسطه حضور گسترده شرکت عرضهکننده در سطح کشور و بازار دست دوم مناسب، میتواند گزینه شایستهای برای خانوادههای قشر متوسط باشد.
اما در سوی دیگر این میدان، جک s ۵ ضمن برخورداری از نقاط قوتی همچون: ظاهر معقول، کابین جادار، ایمنی و رفاه مناسب، در بحث توان فنی و هیجان رانندگی عملکرد بسیار بهتری نسبت به چری تیگو ۵ ازخود به نمایش میگذارد که میتواند علاوه بر خانوادهها، افراد جوانتر و علاقهمند به شاخصههایاسپرت و مهیج رانندگی را نیز به سوی خود بکشاند.
بازار خرید و فروش دست دوم جک s ۵ نیز از رونق مناسبی بهره میبرد؛ بنابراین باید گفت: گرچه این دو رقیب در بسیاری از موارد شانه به شانه هم پیش میروند، اما در نهایت جک s ۵ به دلیل عملکرد فنی بهتر در مقایسه با چری تیگو ۵، میتواند برنده این رقابت باشد.
برترینها: کسانی که مخالف نگهداری حیوانات در خانه هستند، همیشه دلیل محکمی برای منصرف کردن شما پیدا میکنند: "مریض میشی! ". البته این گفته هم دیگر دوران خود را گذرانده است و همه میدانند که با چکاپ و واکسیناسیون کامل هیچ دلیلی برای انتقال بیماری به انسان وجود ندارد. بلکه این بار ما هستیم که باید به افراد مخالف بگوییم حیوانات خانگی نقش بسیار مهمی در زندگی انسانها ایفا میکنند و میتوانند زندگی شما را از آنچه هست بهتر کنند.
علاوه بر احساس زیبای خیره شدن به چشمهای معصوم این موجودات دوست داشتنی یا لذت تربیت و نگهداری از آنها، این حیوانات در شرایط مختلف به منظور کار درمانی، گفتار درمانی یا حتی بهبود توانبخشی جسمی در بیماران نیز مفید هستند. به غیر از درمانهایی که توسط این موجودات انجام میشود، حضورشان در زندگی انسانهای عادی نیز تأثیر مثبت میگذارد. هرچه ارتباط انسان و حیوان را بیشتر درک کنید، میتوانید از وجود این جانداران زیبا در کنار خود بیشتر لذت ببرید.
قلب سالم با حیوان خانگی سالم
حیوانات خانگی به طور مستقیم محبت خود را به شما ابراز میکنند و از شما تأثیر میپذیرند، پس بر جسمتان اثرگذارند. آنها سلامت قلب را تقویت میکنند، فشار خون را کاهش میدهند و ضربان قلب را در مواقع تنشزا تنظیم میکنند. داشتن سگ یا گربه احتمال ابتلا به بیماریهای قلبی را هم کاهش میدهد و حتی میتواند عملکرد قلب را بهبود ببخشد. حتی نوازش کردن حیوان دلبندتان فشار خونتان را کم میکند و احساس آرامش را درون شما به وجود میآورد.
علاوه بر احساس شادی و مفید بودن که بعد از نگهداری از یک موجود زنده به سراغتان میآید و میتواند سلامت قلب شما را تضمین کند، به دلیل فعالیتهای مختلفی که مجبور هستید برای رسیدگی به حیوان خانگی خود انجام دهید، بدنتان نیز سالمتر میشود. اگر از یک سگ سرحال و فعال نگهداری میکنید، به هر حال مجبور میشوید ساعاتی از روز را به بازی یا پیادهروی با او بپردازید و از این طریق برای سلامت جسم خود هم قدم بزرگی برداشتهاید.
عشق بیقید و شرط
زمانی که بدانید با هر خلق و خو و روحیهای که دارید حیوان خانگیتان همیشه به همان اندازه دوستتان دارند، میتوانید راحتتر با مسائل و مشکلات کنار بیایید. حتی اگر به دلیل مشغله زیاد یا ناراحتی نتوانید زمان زیادی را با او سپری کنید، باید خیالتان راحت بماند که هر زمان به سمتش بازگردید با همان عشق همیشگی از شما استقبال میکند و شما را غرق محبت خود خواهد کرد.
وقتی مشاهده کنید که زندگی یک موجود دوست داشتنی و بامزه تا چه اندازه به شما وابسته است و حتی به دلیل دوست داشتنتان نمیتواند دوریتان را تحمل کند، احساس مفید بودن بیشتری دارید و سعی میکنید هر کجا که هستید زودتر خود را به خانه برسانید و عشق خود را نثار او کنید.
من افسرده نیستم
افرادی که تنها زندگی میکنند و یا مجبورند ساعات زیادی از روز را برای جمع شدن همه اعضای خانواده دور هم در خانه منتظر بمانند، میتوانند از حضور حیوان خانگی مهربان خود بهره ببرند و با تربیت، نگهداری یا حتی غذا دادن به آنها برنامه جدیدی برای ساعات تنهایی خود تنظیم کنند. اگر برای بیدار شدن در صبح انگیزهای ندارید، یک حیوان خانگی شرایط را کاملاً تغییر میدهد. زمانی که یک موجود چهارپا با دو چشم مظلوم خود منتظر بیدار شدن شما باشد، دیگر میدانید که وظیفه مهم غذا دادن از سمت شما باعث شده زمان طولانی پایین تخت منتظرتان بنشیند.
به همین ترتیب حیوانات خانگی با افسردگی، آسیب روحی، ناراحتی و اضطراب مقابله میکنند و باعث میشوند زندگی زیباتری برای شما رقم بخورد. فرض کنید فردی به اندازهای دچار افسردگی شده است که هیچ انگیزهای برای ادامه زندگی پیدا نمیکند. قطعاً نگهداری از یک حیوان خانگی میتواند راه حل مناسبی باشد تا امید به زندگی پیدا کند و بعد از رسیدگی به او، به زندگی عادی خود بازگردد.
تأثیر حیوانات بر کودکان
اگر در خانواده شما کودکی وجود داشته باشد که تک فرزند است، میتواند احساس کمبود همبازی یا همصحبت خود را با حیوان خانگی کند. کودکانی که در کنار حیوانات خانگی رشد مییابند، حس دلسوزی، اعتماد به نفس و مسئولیتپذیری بیشتری دارند و بهتر میتوانند در فعالیتهای اجتماعی و گروهی حضور پیدا کنند.
مسلماً زندگی خانوادگی در کنار افرادی که از ته دل دوستشان دارید، دلیل محکمی برای دلگرمی به این کانون صمیمی خواهد بود، ولی گاهی حضور یک حیوان خانگی و ورود عشقی که جنس متفاوتی دارد و بی انتظار و بیپروا محبت خود را به همه ابراز میکند، میتواند خانواده را دگرگون کند. البته باید بپذیرید تربیت یک بچه گربه یا توله سگ به صبر زیادی نیاز دارد و گاهی بازیگوشیهایش ممکن است زمان زیادی از شما بگیرد. بعد از آنکه این حیوان خانگیتان به یکی از اعضای دوست داشتنی خانوادهتان تبدیل شد، حتماً با خود فکر میکنید که زندگی قبل از او چگونه ممکن بوده است.
مراقب بیماریها باشید
همه این ویژگیهای مثبت حضور حیوانات خانگی در زندگی انسان، نباید باعث شود که به بیماریهای مشترک بین حیوانات خانگی و انسان بیتوجه باشیم. در ادامه با لیستی ازانواع بیماریهای شایعی که ممکن است از حیوانات خانگی به انسان منتقل شوند، آشنا میشوید. بیماریهایی که با اقدامات اولیه بهداشتی، واکسیناسیون به موقع و اهمیت به سلامت و تغذیه حیوان، به حداقل خواهند رسید.
عفونت قارچی
عفونت قارچی میتواند از حیوانات به انسان منتقل شود. این عفونت به شدت مسری است. عامل عفونت قارچی میتواند ماهها بدون میزبان زنده بماند تا زمانی که یک حیوان آن را جذب کند. این عفونت معمولا از حیوان به انسان انتقال مییابد.
علائم در حیوانات خانگی: ضایعات پوستی و ریزش بی رویه مو وعلامت قرمز در مرکز ریزش مو.
علائم در انسان: قرمزی روی پوست و تشکیل تکههای دایرهای روی پوست.
درمان آن: تجویز پماد و یا داروهای خوراکی توسط پزشک به انسان و دامپزشک برای حیوان.
روشهای جلوگیری از ابتلا به عفونت قارچی: ماهی ۱ الی ۲ بار رختخوابها را خوب بشویید. پتوهای غیر قابل استفاده را از بین ببرید. راه ندادن حیوان روی تخت خواب خود.
کرمهای لولهای
کرمهای لولهای شایعترین انگلهای داخلی در گربهها هستند. این کرمها که شبیه به ماکارانی هستند تا ۱۰ سانتی متر رشد میکنند. بچه گربهها میتوانند از طریق شیر مادر آلوده شوند. در حالی که گربههای مسنتر با خوردن جوندگان آلوده به کرم لولهای آلوده میشوند. این کرم سالانه از طریق گربهها، ۱۰ هزار کودک را مبتلا میکند. بدترین حالت که ممکن است توسط این انگل به انسان وارد شود نابینا شدن انسان است.
علائم در حیوانات خانگی: اسهال، کرمهای قابل مشاهده در مدفوع، استفراغ، یبوست، سرفه، مدفوع خونین.
علائم در انسان: سرفه، تنگی نفس، درد شکمی، خون در مدفوع.
درمان آن: نسخه داروهای ضد انگلی برای انسانها و حیوانات خانگی.
روشهای جلو گیری از مبتلا شدن به کرمهای لولهای: گربهها در فضای باز بیشتر مستعد ابتلا به این انگل هستند؛ بنابراین تا زمانی که گربه شما با گربه آلوده و یا محیط بیرون در تماس نباشد. احتمال مبتلا شدن به این انگل کاهش مییابد، سعی کنید وقتی با گربه تماس پیدا کردید، دستهایتان را خوب بشویید. طبق گفته مرکز پزشکی دانشگاه مریلند، خوردن غذاهای تلخ و تند مانند زردچوبه، فلفلهای کایین، انجیر، زنجبیل، زیتون و سیر میتواند به طور طبیعی عفونت این کرم را از بین ببرد.
کرمهای هوک
کرمهای هوک در پوشش روده سگ زندگی میکنند و عامل اصلی در خونریزی و مرگ در توله سگها هستند. تخمهای این کرم در مدفوع حیوان یافت میشود و از طریق پوست میتواند جذب بدن شود. به همین خاطر سعی کنید در محیط باز با پای قدم نزنید.
علائم در حیوانات خانگی: اسهال، کاهش وزن.
علائم در انسان: اغلب هیچکدام از موارد بالا نمیتواند درانسان رخ دهد، اما میتواند ایجاد سرفه، خس خس، درد معده، کم خونی یا از دست دادن اشتها شود.
درمان آن: نسخه داروهای ضد انگلی برای حیوانات خانگی و انسان مبتلا.
روش جلوگیری از انتشار کرم انگلی هوک این است که مدفوع سگ را از حیاط جمع کرده و به صورت کاملا بهداشتی معدوم کنید. با این روش احتمال تکثیر این کرمها دیگر وجود ندارد.
بیماری Giardia
احتمال مبتلا شدن سگها به بیماری Giardia بیشتر از گربههای است. چون عامل بیماری Giardia در رودخانه و دریاچهها زندگی میکند.
علائم در حیوانات خانگی: اسهال
علائم در انسان: اسهال
درمان آن: داروهای ضد انگل با تجویز پزشک برای انسان و بردن حیوان مبتلا نزد دامپزشک برای درمان.
روشهای جلوگیری از انتشار Giardia: برای اینکه حیوانات خانگیتان به خصوص سگها دچار این بیماری نشوند، آب مصرفی آنها را زمانی که به پارک و یا جنگل میروید با خود ببرید. پس از اینکه دستتان با حیوان خانگی تماس پیدا کرد، سعی کنید بلافاصله با آب و صابون خوب بشویید. از ورود به مناطقی که امکان وجود انگلها است خوداری کنید.
کمپیلوباکتر
کامپیلو باکتر شایعترین بیماری اسهال در ایالات متحده است، که ممکن است از طریق بچه گربه، توله سگ، اسبها، خرگوشها، و پرندگان جوان منتشر شود. چون این باکتری میزبان خود را از میان حیوانات انتخاب میکند و سپس ممکن است از طریق این حیوانات به انسان منتقل شود.
علائم در حیوانات خانگی: اسهال
علائم در انسان: اسهال
روش درمانی کمپیلوباکتر: نوشیدن آب زیاد توسط انسان باعث میشود که این باکتری از طریق ادرار دفع شود. این بیماری اگر به مرحله حاد نرسد، خود انسان میتواند آن را دفع کند. اما برای حیوانات باید به دامپزشک مراجعه کنید تا دامپزشک تشخیص دهد که حیوان خزدار شما نیاز به درمان دارویی دارد یا نه.
روشهای جلوگیری از تکثیر کمپیلوباکتر: اگر توله سگ و یا بچه گربه شما به اسهال دچار شد، به هیج وجه آن را بغل نکنید. موارد شستشوی صحیح دستتان را حتی پس از بهبود حیوانتان از یاد نبرید. اگر این بیماری درمان نشود، میتواند بین انسانها و حیوانات زیادی منتشر شود.
سالمونلا
دوستداران به خزندگان به خصوص لاک پشتها توجه بیشتری کنند. سالمونلا در ۷۷ الی ۹۰ درصد خزندگان یافت میشود. باکتری سالمونلا در جوجهها و تخم پرندگان نیز یافت میشود. پس استفاده از تخم مرغ خام را از یاد ببرید.
علائم در حیوانات خانگی: حیوانات خانگی مثل پرندهها و خزندهها در اغلب موارد بدون نشانه است.
علائم در انسان: درد شکمی، تب، استفراغ، سردرد، حالت تهوع.
درمان آن: اکثر مردم بدون درمان بهبود مییابند، اما در برخی از موارد حاد باید در بیمارستان بستری شوند.
جلوگیری از انتشار باکتری سالمونلا: اگر درخانه یک خزنده و یا پرنده دارید سعی کنید در هر بار تماس با آنها حتما دستتان را با آب و صابون خوب بشویید. اگر خزندگان خود را درون وان حمام نگهداری میکنید، سعی کنید قبل از استفاده از وان آن را خوب ضدعفونی کنید.
کرمهای نواری
کودکان بیشتر از بزرگ سالان مستعد ابتلاء به این نوع کرم هستند. زیرا بزرگسالان قبل از این که دستشان را به دهانشان بزنند، سعی میکنند آن را بشویند، ولی این مورد توسط بچهها رعایت نمیشود. این بیماری به راحتی قابل درمان است و جای هیچ نگرانی ندارد، اما باید درمان شود.
علائم در حیوانات خانگی: قطعات برنج مانند در مدفوع حیوان خانگی یا وجود کرمهای طولانی در استفراغ حیوان خانگی.
علائم در انسان: قطعات مثل برنج مانند در مدفوع انسان یافت میشود.
درمان آن: دارو ضد کرم برای حیوانات خانگی و انسانها.
جلوگیری از ابتلا به کرم نواری: حیوانات خانگی از وجود ککها پاک کنید. انسانها میتوانند به طور تصادفی لارو این کرم را بخورند. با این شراط سعی کنید، دستتان را قبل از اینکه با دهانتان تماس داشته باشد، خوب بشویید.
بیماری چنگ گربه (Cat-scratch disease)
بیماری خراش گربه یا چنگ گربه (Cat-scratch disease) از بیماریهای منتقله از حیوانات به انسان است. طبق تحقیقاتی که در این باره صورت گرفته است، ۴۰ درصد گربهها در دوره از زندگی خود، دچار بیماری هستند.
علائم در حیوانات خانگی: خستگی، تهاجم ککها، عفونت، غدد لنفاوی متورم.
علائم در انسان: تورم، غدد لنفاوی دردناک، درد زیاد در ناحیه خراش که گربه روی پوست ایجاد میکند، سردرد، تب، خستگی زیاد، درد مفاصل، اختلالات پوستی و کاهش وزن.
درمان آن: معمولا خود به خود درمان میشود، اما در پارهای از اوقات لازم است، آنتی بیوتیک مصرف شود. البته در افرادی که دارای سیستم ایمنی ضعیفی هستند.
راههای جلوگیری از ابتلا شدن به این بیماری: از بازی با گربههای خشن جدا خودداری کنید. اجازه ندهید که گربهها شما را با چنگال خود زخمی کنند. از لیسیده شدن زخم روی پوست خود توسط گربه جدا خوداری کنید.
طاعون خیارکی
طاعون خیارکی متداولترین حالت طاعون است که طی نیش کک یا گازگرفتگی توسط موش آلوده به باسیل به وجود میآید. فکر نکنید که طاعون مختص قرون وسطی است. این بیماری امروزه نیز مشاهده میشود، اما بسیار نادر است. به طور متوسط در سال گذشته فقط ۷ مورد مشاهده شده است.
علائم در حیوانات خانگی: تب، التهاب، غدد لنفاوی متورم و دردناک.
علائم در انسان: تب ناگهانی، سردرد، لرز، ضعف، غدد لنفاوی متورم و دردناک.
درمان آن: درمان سریع با آنتی بیوتیکها برای افراد و حیوانات خانگی.
جلوگیری از آن: دور نگه داشتن حیوان خانگی از محیط آلوده.
توکسوپلاسموز
توکسوپلاسموز (Toxoplasmosis) انگلی است که در انسانها و بسیاری از گونههای داران و پرندگان ایجاد میشود.
این بیماری معمولا از طریق گربهها به انسان منتقل میشود. اگر یک زن قبل و یا پس از بارداری به این بیمار مبتلا شود امکان این که مشکلات جدی برای بینایی بچهاش به وجود بیاید زیاد است.
علائم در حیوانات خانگی: بیشتر گربهها بالغ این بیماری را در خودشان حل میکنند، اما بچه گربهها به اسهال و مشکلات جدی در ریه، کبد و یا آسیبهای عصبی دچار میشوند.
علائم در انسان: اغلب افراد نشانهای ندارند، اما گاهی اوقات توکسوپلاسموز علائم آنفلوانزا و تورم غدد لنفاوی را ایجاد میکند. اگر نشانهها ناپدید شوند، نشانه آن نیست که این بیماری درمان شده است.
روشهای جلوگیری از مبتلا شدن به این بیماری: به گربههای خود اجازه ندهید که برای شکار به بیرون از منزل بروند. دستهای خود را پس از جمع آوری محل خواب گربهها خوب بشویید و سعی کنید بستر خوابشان را در خارج از منزل قرار دهید.
بیماری هاری
بیماری هاری بسیار کشنده است و در صورت مشاهده پیشگیریها باید در اولویت قرار بگیرد.
علائم در حیوانات خانگی: نشانهها متفاوت هستند، اما میتوانند شامل تغییرات رفتاری، تب، حساسیت به لمس، نور و صدا، پنهان شدن در مکانهای تاریک، کف دهان، فاصله گرفتن از انسان، از دست رفتن اشتها، تشنج، و حتی مرگ ناگهانی.
علائم در انسان: علائم مانند بیماری، ضعف عمومی، سردرد، ناراحتی، خارش و یا خارش زیاد در محل گاز گرفتگی، اضطراب، سردرگمی، تحریک، توهم.
درمان هاری: اگر فکر میکنید که حیوانتان مضطرب است، به دامپزشک متخصص مراجعه کنید. دامپزشکان ممکن است بسته به پیشرفت بیمار در حیوانتان راههای متفاوتی برای درمان اجرا کند و یا شاید هم دستور به معدوم کردن حیوان بیمار بدهد. اگر انسانی توسط سگها گاز گرفته شود، باید خیلی زود به پزشک مراجعه کند تا درمانهای مورد نظر انجام گیرد. توجه داشته باشید در هر صورت اگر توسط حیوانات به خصوص سگها گاز گرفته شدید، حتما به پزشک مراجعه کنید.
منبع: prevention
رومه همدلی نوشت: رقم تورم اقتصادی کشور در سال جاری معادل 40درصد اعلام شده است و پیشبینی میشود که تورم سال آینده نیز احتمالا معادل 40درصد خواهد بود.
اگر اتفاق جدیدی در حوزههای تصمیمگیریها رخ ندهد، اغلب حقوقبگیران در سال آینده تقریبا 25درصد از قدرت خرید متعارف خود را از دست خواهند داد. هر چند که تصمیمگیریهای جدید در باره نرخ سوخت، از جمله تغییر قیمت گازوییل، ممکن است تبعات پیشبینی نشدهای در سطح نرخها بر جای بگذارد. به عبارت دیگر در صورت فعال شدن محرکهای تورمی که عمدتا در تغییر و نوسان نرخ انرژی ممکن است اتفاق بیفتد، شاهد تصویر متفاوتی از اقتصاد خانوار خواهیم بود. از سوی دیگرتنگناهای سخت تحریمها، شرایط ویژهای را برای اقتصاد کشور و منابع درآمدی دولت پدید آورده است. به طوری که دولت را از منابع مطمئن درآمدی به شدت دور کرده است.
خروج درآمدهای نفتی از دسترس اقتصاد کشور،که به دلیل تحریمهای ایالات متحده رخ داده است، دستاندرکاران بودجه سال 99 را به جستوجوی منابع جایگزین واداشته است. اگر چه پیشبینی میشود که صنعت کشور در مواجهه با تنگناهای کنونی، مسیری خلاق و نوآورانه را در پیش گرفته است، اما واقعیت این است که دولت برای تامین منابع درآمدی خود، در کوتاه مدت، بیشتر بر مالیات تکیه خواهد داشت؛ به طوری که میزان مالیات در بودجه سال آینده دقیقا 195هزار میلیارد تومان پیشبینی شده است.
در حالی که بخشی از منابع مالیاتی کشور، مربوط به واردات و صادرات است، به نظر میرسد که کاهش فعالیتهای وارداتی و صادراتی کشور که به دنبال تنگناهای تحریمی به وقوع پیوسته است، بخشی از ارقام درآمدی دولت در بخش مالیات را با دشواریهای روبهرو کند. زیرا حدود 20 هزار میلیارد تومان از مالیاتها، از رهگذر بخشهای گمرکی حاصل میشود که بر اثر تحریمها احتمالا، این درآمدها در موقعیت انقباضی قرار میگیرند. از سوی دیگر بخشهای صنعتی، هر گاه که اقتصاد کشور از دسترسی به درآمدهای نفتی محروم میشود، با تنشهایی روبهرو میشوند. تنشهای ایجاد شده به گونهای کار میکند که ممکن است مانع از توسعه کیفی و کمی صنایع شود.
در این شرایط سرفصل و بندهای بودجه سال آینده گویای شکلگیری موقعیتی انقباضی برای اقتصاد خانوارها به خصوص حقوقبگیران خواهد بود. ضمن آنکه منابع در آمدی دولت، به شکل محسوسی تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. مهمتر از آن صنعت کشور است که چندان قادر نخواهد بود جهشهای معطوف به توسعه را در پیش بگیرد. که این رویداد، به سهم خود، رشد مثبت اقتصادی را- اگر وجود داشته باشد و در خوشبینانهترین حالت بتوان آن را متصور بود- با تنگناهایی روبهرو میکند. در این شرایط باید امیدوار بود که راهبرد بودجه که امید نامگذاری شده، در 12 ماه سال 99 اتفاق بیفتد.
رومه خراسان - زهرا وافر: زن و شوهرها برای آنکه بتوانند با صلح، صفا و عشق با یکدیگر زیر یک سقف زندگی کنند، باید هم را بلد باشند! هر زنی قبل از ازدواج باید بداند که دنیای زمخت و نتراشیده مردها تا چه حد با دنیای لطیف زنها فرق میکند و البته که هر مردی هم قبل از وارد شدن به زندگی یک زن، باید با چم و خم روحیات زن و راز و رمز به دست آوردن دل او آشنا شود.
در این مطلب قصد داریم به شکل خلاصه، راجع به تفاوتهای روانی و شخصیتی زنها و مردها صحبت کنیم. تفاوتهایی که بسیاری از سوء تفاهمها را حل میکند و دانستنش علاوه بر زن و شوهرها، برای دختران و پسران دمبخت هم کاربردی خواهد بود. با ذکر این توضیح که چنین نکاتی به طور مطلق برای همه ن و مردان صدق نمیکند.
مردان کنجکاو و ن محتاط
خانمها، محتاطتر و بیشتر به دنبال آرامش و امنیتاند. به همین دلیل است که خانمها هنگام رانندگی، گاهی روی اعصاب مردها میروند!
آقایان، حادثهجو و کنجکاو هستند. به همین دلیل احتمال رانندگی پرخطر و کلا انجام هر کار خطرناکی در مردها بیشتر است.
شباهت رفتار مردان به آناناس!
شخصیت خانمها شبیه هلو است! ظاهری نرم و لطیف، اما در عوض، هستهای محکم دارند. برعکس آن چه عموم مردم فکر میکنند، معمولا خانمها به لحاظ روانی تاب و تحمل بیشتری دارند.
آقایان به لحاظ شخصیتی کمی تا قسمتی شبیه آناناس هستند! از این نظر که برعکس ظاهر خشن و بی احساسشان، باطنی نرم دارند. مردها انگار همان پسربچههایی هستند که حالا دیگر سبیل درآوردهاند!
مردهای مدیر و ن مراقب
خانمها دوست دارند از آدمهای دور و برشان، مراقبت کنند. به همین دلیل هم آنها مادر میشوند، مربیان باحوصلهای هستند و پرستارانی شایسته.
مردها به طور ناخودآگاه دوست دارند که مدیر باشند و معمولا به مدیریت کردن دیگران هم تمایل نشان میدهند. آنها در ناخودآگاهشان دوست دارند درست مثل اجدادشان، رئیس قبیله باشند!
مردهای کلینگر و ن جزئینگر
خانمها، جزئینگرند و به تمام زوایا و جزئیات هر چیز توجه دارند. جزئیات به ظاهرسادهای مثل لباس چند سال قبل یکی از اقوام در ذهن آنها میماند.
آقایان، کلی نگرند. در هر کاری معمولا به کلیات، اهداف، اصول و منطق کار توجه میکنند و به همین دلیل حافظهشان در امور جزئی ضعیف است. پس عجیب نیست اگر مناسبتها را فراموش کنند.
مردان کمحرف و ن پرحرف
خانمها، وقتی احساس مشکل میکنند، مدام صحبت میکنند تا اضطراب خود را تخلیه کنند. پس اگر همسرتان در چنین مواقعی یکریز حرف میزند، فقط کمی همدلی نشان دهید.
مردها به هنگام مواجه شدن با مشکلات به غار تنهاییشان میروند و کم حرف میشوند تا مسئله را در ذهن خود تحلیل کنند. به همین دلیل است که توصیه میشود، خانمها به غار تنهایی همسرانشان سرک نکشند.
توجه مردان و ن به ظاهر
خانمها، توجه زیادی به ظاهر و باطن خود دارند. ممکن است در روز وقت زیادی را صرف تماشای خود در آینه کنند و معمولا با کوچکترین نشانه بیماری به پزشک مراجعه میکنند.
آقایان، تمرکز و توجه زیادی به ظاهر جسمانی، حالات روحی و حتی مشکلات جسمی خود ندارند. ممکن است مردی فوت کند و تازه بعد از مرگش مشخص شود که سالها به یک بیماری مزمن مبتلا بوده است!
مردان چشمی و ن گوشی!
خانمها، بیشتر از راه گوش کردن و شنیدن عاشق میشوند. اگر میخواهید قلب همسرتان را تصاحب کنید، باید کلمات عاشقانه زیادی برای به کار بردن در مکالمات روزمره بلد باشید.
آقایان، بیشتر از راه چشم و دیدن تحت تاثیر قرار میگیرند. به همین دلیل است که برای به دست آوردن دل مردان، اهمیت به ظاهر جسمانی یکی از میانبرترین راههاست.
مردان و ن و موفقیت
خانمها خوشبختی را در زندگیمشترک موفق و داشتن روابط صمیمانه و عاشقانه با همسری ایدهآل میبینند.
مردها خوشبختی را در به دست آوردن شغل، ثروت، احترام و موقعیت اجتماعی چشمگیر میدانند.
خبرگزاری ایسنا: رییس مرکز بهداشت استان کرمانشاه با اشاره به اخباری مبنی بر مشاهده موارد بیماری کرونا در اقلیم کردستان کشور عراق، گفت: با وجود این اخبار عملا ویروس کرونا پشت مرزهای غرب کشور رسیده و هم اکنون آمادهباش کامل در مرزها و مراکز بهداشتی و درمانی استان وجود دارد.
دکتر ابراهیم شکیبا با اشاره به انتشار سریع ویروس جدید "کرونا" در بسیاری کشورهای جهان گفت: متاسفانه در هیچ کشوری نمی توان مانع 100 درصدی در برابر این ویروس ایجاد کرد و هم اکنون بسیاری کشورهای جهان از جمله کشورهای پیشرفته با این ویروس درگیر هستند.
وی افزود: متاسفانه اخباری مبنی بر مشاهده مواردی از این بیماری در اقلیم کردستان کشور عراق گزارش شده که همین امر نشان می دهد ویروس کرونا پشت مرزهای غربی کشور رسیده و همه باید مراقب باشند.
شکیبا از آماده باش کامل تمام نیروها و مراکز بهداشتی و درمانی استان خبر داد و افزود: مراقبت ها در مرز تشدید شده و تمام مسافران ورودی کشور مورد بررسی قرار میگیرند.
رییس مرکز بهداشت استان کرمانشاه با بیان اینکه یکی از علائم این ویروس "تب" است، گفت: در همین راستا دستگاههای تب سنج در مرزها مورد استفاده قرار میگیرد تا بتوانیم موارد احتمالی بیماری را شناسایی کنیم.
شکیبا خاطرنشان کرد: مشکل اصلی در بحث این بیماری مربوط به مواردی است که علائمی نشان نمیدهند، اما می توانند ناقل این بیماری باشند و نگرانی در بحث ورود این بیماری به کشور مربوط به همین دسته از بیماران است.
رییس مرکز بهداشت استان کرمانشاه با اشاره به قدرت بالای انتشار این بیماری، گفت: آنچه مشخص است اینکه این بیماری علی رغم اینکه ابعاد ناشناخته ای دارد، اما قدرت انتشار و سرایت بالایی دارد.
شکیبا در خصوص میزان کُشندگی این بیماری نیز گفت: آمارها نشان می دهد میزان کُشندگی این بیماری چندان بالا نیست، چرا که با وجود آلوده شدن چندین هزار نفر میزان مرگ و میر ناشی از این بیماری حدود 130 نفر است.
وی با بیان اینکه هنوز واکسن و درمان اختصاصی برای این بیماری کشف نشده، گفت: مواردی از مبتلایان به این بیماری با درمان های حمایتی بهبود یافته اند و آنطور که مشخص است این بیماری برای افراد سالم چندان خطرناک نیست و بیشترین خطر متوجه گروه های با سابقه بیماری زمینهای از جمله بیماران قلبی و عروقی، کلیوی و. و نیز گروه سالمندان است.
شکیبا تصریح کرد: این گروه ها باید بیش از سایر افراد رعایت موارد پیشگیری در خصوص این بیماری را داشته باشند.
وی با بیان اینکه تاکنون گزارشی از ورود این ویروس به کشور نداشته ایم، گفت: در حال حاضر تنها دو اصل مهم از جمله شست و شوی مکرر دست ها و خودداری از دست دادن، روبوسی و در آغوش گرفتن افرادی که علائم سرماخوردگی دارند، در اولویت است.
رومه فرهیختگان - عاطفه جعفری، سیدمهدی تبار:
اقبال لاهوری در شعری میگوید:
گریههاى او ز بالین بىنیاز * گوهر افشاندى بدامان نماز
اشک او برچید جبرئیل از زمین * همچو شبنم ریخت بر عرش برین»
سخن از وجود نورانی کوثر آلمحمد برای همه شاعران فرصت مغتنمی بوده است تا از ایشان بگویند و شعرشان را متبرک کنند، از شعرای قدیمی میتوان به دقیقی، فردوسی، غضائریرازی، ناصرخسرو، سنایی، قوامیرازی، عطار نیشابوری، سعدی، خواجوی کرمانی، حسین واعظکاشفی، بابا فغانی شیرازی، هلالی جغتائی و اهلی شیرازی اشاره کرد. همچنین وحشی بافقی، محتشم کاشانی، عاشق اصفهانی، قاآنی شیرازی، جیحون یزدی، صفای اصفهانی، ادیبالممالک فراهانی، محمدتقی بهار، محمدحسین غرویاصفهانی، صغیر اصفهانی، مهدی الهیقمشهای، شهریار هم در وصف حضرت فاطمه (س) شعر سرودهاند. در این گزارش به بهانه شهادت حضرت زهرا (س) به این اشعار پرداختیم، اشعاری که هرکدام در زمانه خودش نمونه یک شعر عظیم فاطمی است.
از شیخ یوسف شامی در کتاب درّ العظیم» نقل است که حضرت زهرا (ع) این اشعار را در مرثیه پدرشان سرودهاند:
قُلْ لِلْمُغَیَّبِ تَحْتَ أَطْبَاقِ الثَّرَی ان کُنْتَ تَسْمَعُ صَرْخَتِی وَ نِدَائِیَا
به آنکه در زیر تودههای خاک پنهان شده بگو اگر فریاد و صدای مرا میشنیدی
صُبَّتْ عَلَیَّ مَصَائِبُ لَوْ أَنَّها صُبَّتْ عَلَی الْأَیَّامِ صِرْنَ لَیَالِیَا
بر من مصائبی فرو ریخت که اگر آنها بر روزها فرو ریخته بود، شب میشدند
قَدْ کُنْتُ ذَاتَ حِمًی بِظِلِّ مُحَمَّدٍ لاأَخْشَ مِنْ ضَیْمٍ وَ کَانَ حِمَیً لِیَا
همانا من در سایه محمد حمایتی داشتم که از ستم نمیترسیدم و او جورکش من بود
فَالْیَوْمَ أَخْضَعُ لِلذَّلِیلِ وَ أَتَّقِی ضَیْمِی وَ أَدْفَعُ ظَالِمِی بِرِدَائِیَا.
اما امروز برای شخص پست تواضع کنم و از ستم بر خود میپرهیزم و ستمگرم را با جامهام دفع کنم
فَإِذَا بَکَتْ قُمْرِیَّةٌ فِیلَیْلِها شَجَنا عَلَی غُصْنٍ بَکَیْتُ صَبَاحِیَا
اگر قمری به شبانگاهش گریه کند من در روز از غصه بر شاخساری بگریم
فَلَأَجْعَلَنَّ الْحُزْنَ بَعْدَکَ مُونِسِی وَ لَأَجْعَلَنَّ الدَّمْعَ فِیکَ وِشَاحِیَا
اندوه را پس از تو مونسم قرار میدهم و دانههای اشک را در هجر تو گردنبندم
اقبال لاهوری:
مریم از یک نسبت عیسى عزیز
از سه نسبت حضرت زهرا (س) عزیز
نور چشم رحمهللعالمین
آن امام اولین و آخرین
آنکه جان در پیکر گیتى دمید
روزگار تازه آیین آفرید
بانوى آن تاجدار اهل أتى
مرتضى مشکل گشا، شیرخدا
پادشاه و کلبهاى ایوان او
یک حسام و یک زره سامان او
مادر آن مرکز پرگار عشق
مادر آن کاروان سالار عشق
آن یکى شمع شبستان حرم
حافظ جمعیت خیر الامم
تا نشیند آتش پیکار و کین
پشت پا زد بر سر تاج نگین
در نواى زندگى سوز از حسین (ع)
اهل حق حرّیت آموز از حسین (ع)
سیرت فرزندها از امّهات
جوهر صدق و صفا از امّهات
مزرع تسلیم را حاصل بتول
مادران را اسوه کامل بتول
بهر محتاجى دلش آنگونه سوخت
با یهودى چادر خود را فروخت
نورى و هم آتشى فرمانبرش
که رضایش در رضاى شوهرش
آن ادب پروردهى صبر و رضا
آسیاگردان و لب قرآن سرا
گریههاى او ز بالین بىنیاز
گوهر افشاندى بدامان نماز
اشک او برچید جبرئیل از زمین
همچو شبنم ریخت بر عرش برین
رشتهى آیین حق زنجیر پاست
پاس فرمان جناب مصطفى است
ورنه گرد تربتش گردیدمى
سجدهها بر خاک او پاشیدمى
ناصرخسرو:
رضوان به هشت خلد نیارد سر
صدیقه گر بود به یارش
باکش ز هفت دوزخ سوزان نی
زهرا (س) چو هست یار و مددکارش
آن روز بیایند همه خلق و مکافات
هم ظالم و هم عادل بیهیچ محابا
آن روز در آن هول و فزع بر سر آن جمع
پیش شهدا دست من و دامن زهرا (س).
چون به حب آل زهرا (س) روی شستی روز
نشنود گوشت ز رضوان جز سلام و مرحبا
پس پی آن پسران رو، پس از آن که تو را
پسران علی (ع) و فاطمه ز آتش سپرند
* **
ذوالفقار ایزدی سوی که فرستادم بعد
زن و فرزند که را برد جز زهرا (س) و شبیر
***
قال اول جز پیمبر کس نگفت
وانگهی زی آل او آمد مقال
جز که زهرا (س) و علی (ع) و اولادشان
مر رسول مصطفی (ص) را کیست آل؟
***
من همی نازش به آل حیدر و زهرا کنم
تو همی نازش به سند و هند بدگوهر کنی
لعنت کنم بر آن بت کز امت محمد
او بود جاهلان را ز اول بت نخستین
لعنت کنم بر آن بت کز فاطمه فدک را
بستد به قهر تا شد رنجور و خوار و غمگین
لعنت کنم بر آن بت کاو کرد و شیعت او
حلق حسین تشنه در خون خضاب و رنگین
سنایی غزنوی:
وز یدالله فوق ایدیهم
نشوی غافل از بنیهاشم
جز فطامش نداد فاطمه را
داد حق شیر این جهان همه را.
ولی شیری چو حیدر باسخا
کاو سراسر جمله عالم پر ز شیرست
زنی، چون فاطمه خیرالنساء کو
سراسر جمله عالم پُر شهیدست
شهیدی، چون حسین کربلا کو
سراسر جمله عالم پر شهیدست
قوامی رازی:
زهرا و مصطفی و علی سوخته ز درد
ماتم سرای ساخته بر سدره منتها
در پیش مصطفی شده زهرای تنگدل
گریان که چیست درد حسین مراد او
حب یاران پیمبر فرض باشد بیخلا ف
لیکن از بهر قرابت هست حیدر مقتدا
بود با زهرا و حیدر حجت پیغمبری
لاجرم بنشاند پیغمبر سزایی باسزا
محمود بن یمینالدین فریومدی:
شنیدم ز گفتار کارآگهان
بزرگان گیتی کهان و مهان
که پیغمبر پاک والا نسب
محمد سر سروران عرب
چنین گفت روزی به اصحاب خود
به خاصان درگاه و احباب خود
که، چون روز م درآید همی
خلایق سوی مآید همی
منادی برآید به هفت آسمان
کهای اهل م کران تا کران
زن و مرد چشمان به هم بر نهید
دل از رنج گیتی به هم برنهید
که خاتون م گذر میکند
ز آب مژه خاکتر میکند
یکی گفت کای پاک بیکین و خشم
ن از که پوشند باری دو چشم
جوابش چنین داد دارای دین
که بر جان پاکش هزار آفرین
ندارد کسی طاقت دیدنش
ز بس گریه و سوز و نالیدنش
به یک دوش او بر، یکی پیرهن
به زهرآب آلوده بهر حسن
ز خون حسینش به دوش دگر
فروهشته آغشته دستار سر
بدین سان رود خسته تا پای عرش
بنالد به درگاه دارای عرش
بگوید که خون دو والا گهر
ازین ظالمان هم تو خواهی مگر
ستم کس ندیدست از این بیشتر
بده داد من، چون تویی دادگر
کند یاد سوگند یزدان چنان
به دوزخ کنم بندشان جاودان
شیخ عطار نیشابوری:
همه یاران در آن اندوه و محنت
شدند آخر بر خاتون جنت
مولانا جلال الدین رومی بلخی:
مرد را گویی بود زخم سنان
فاطمه مدح ست در حقِّ ن
در حق پاکیِّ حقّ آلایش است
دست و پا در حقِّ ما استایش است
والد و مولود را او خلق است
لم یلد لم یولد او را لایق است
هر چه مولود است او زین سوی جوست
هر چه جسم آمد ولادت وصف اوست
سعدی شیرازی:
یارب به نسل طاهر اولاد فاطمه
یارب به خون پاک شهیدان کربلا
یارب به صدق سینه پیران راستگوی
یا رب به آب دیده مردان آشنا
دلهای خسته را به کرم مرهمی فرستای نام اعظمت در گنجینه شفا
که بر قول ایمان کنم خاتمه
خدایا به حقِّ بنیفاطمه
من و دست و دامان آل رسول
اگر دعوتم رد کنی ور قبول
خواجوی کرمانی:
به نور چشم پیمبر که نور ایمان بود
عقیق صفوت یاقوت شرع را کان بود
نبود هیچ به عذر احتیاجش از پی آن
که شمع جمع طهارت از او فروزان بود
از آن به وصلت او زهر شده لآلی
که از شرف قمرش در سراچه دربان بود
نگشت عمر وحی از حی» فزون ز روی حساب
چراکه زندگی او به حی حنان بود
***
منظومه محبت دهر و آل او
بر خاطر کواکب ازهر نوشتهاند
دوشیزگان پردهنشین حریم قدس
نام بتول بر سر معجر نوشتهاند
محمد بن حسامالدین خوسفی:
چنین گفت آدم علیهالسلام
که شد باغ رضوان مقیمش مُقام
که با روی صافی و با رأی صاف
ز هر جانبی مینمودم طواف
یکی خانه در چشمم آمد ز دور
برونش منور ز خوبی و نور
ز تابش گرفته رخ مه نقاب
ز نورش منور رخ آفتاب
کسی خواستم تا بپرسیم بسی
بسی بنگریدم ندیدم کسی
سوی آسمان کردم آنگه نگاه
کهای آفریننده مهر و ماه
ضمیر صفی از تو دارد صفا
صفا بخشم از صفوت مصطفی
دلم صافی از صفوت ماه کن
ز اسرار این خانه آگاه کن
ز بالا صدایی رسیدم به گوش
که یاای صفی آنچه بتوان به گوش
دعایی ز دانش بیاموزمت
چراغی ز صفوت برافروزمت
بگوای صفی با صفای تمام
به حق محمد علیهالسلام
به حق علی صاحب ذوالفقار
سپهدار دین شاه دلدل سوار
به حق حسین و به حق حسن
که هستند شایسته ذوالمنن
به خاتون صحرای روز قیام
سلام علیهم علیهم سلام
کز اسرار این نکته دلگشای
صفی را ز صفوت صفایی نمای
صفی، چون بکرد این دعا از صفا
درودی فرستاد بر مصطفی
در خانه هم در زمان باز شد
صفی از صفایش سرانداز شد
یکی تخت در چشمش آمد ز دور
سراپای آن تخت روشن ز نور
نشسته برآن تخت مر دختری
چو خورشید تابان بلند اختری
یکی تاج بر سر منور ز نور
ز انوار او حوریان را سرور
یکی طوق دیگر به گردن درش
بخوبی چنان، چون بود در خورش
دو گوهر به گوش اندر آویخته
ز هر گوهری نوری انگیخته
صفی گفت یا رب نمیدانمش
عنایت به خطی که بر خوانمش
خطاب آمد او را که از وی سوال
بکن تا بدانی تو بر حسب و حال
بدو گفت من دخت پیغمبرم
به این فر فرخندگی درخورم
همان تاج بر فرق من باب من
دو دانه جواهر حسین و حسن
همان طوق در گردن من علی است.
ولی خدا و خدایش، ولی است
چنین گفت آدم کهای کردگار
درین بارگه بنده راهست بار
مرا هیچ از اینها نصیبی دهند
ازین خستگیها طبیبی دهند
خطابی بگوش آمدش کای صفی
دلت در وفاهای عالم وفی
که اینها به پاکی چو ظاهر شوند
به عالم به پشت تو ظاهر شوند
صفی گفت با حرمت این احترام
مرا تا قیام قیامت تمام
وحشی بافقی:
گر یزیدی سیرتی این را نداند گو بدان
ماتم فرزند پیغمبر بود بر جمله فرض
کامده آلعلی از فرقت او در فغان
رفته زهرا عصمتی در خلوت آلرسول
سر به زانو، دست بر سر، خستهدل، آزردهجان
مانده، چون شبیر و شبر دو بزرگ نامدار
محتشم کاشانی:
آن در که جبرئیل امین بود خادمش
اهل ستم به پهلوی خیرالنسا زدند.
چون روی در بقیع، به زهرا خطاب کرد
وحش زمین و مرغ هوا را، کباب کرد
کای مونس شکستهدلان حال ما ببین
ما را غریب و بیکس و بیآشنا ببین
اولاد خویش را که شفیعان مند
در ورطه عقوبت اهلجفا ببین
در خلد، بر حجاب دو آستین فشان
وندر جهان مصیبت ما برملا ببین
نی، نی ورا چو ابر خروشان به کربلا
طغیان سیل فتنه و موج بلا ببین
تنهای کشتگان همه در خاک و خون نگر
سرهای سروران همه بر نیزهها ببین
آن سر که بود بر سر دوش نبی (ص) مدام
یک نیزهاش ز دوش مخالف جدا ببین
آن تن که بود پرورشش در کنار تو
غلطان به خاک معرکه کربلا ببین
یا بضعهالرسول ز ابن زیاد، داد
کاو خاک اهلبیت رسالت، به باد داد
هاتف اصفهانی:
که خم از باد اجل شد ناگاه
حیف از فاطمه آن نخل جوان
در جهان خیل نکویان را شاه
حیف از آن گوهر ارزنده که بود
پرتو آن طربافزا غم گاه
حیف از آن شمع فروزنده که بود
عفتش همدم و عصمت همراه
بود از پاکی طینت تا بود
پاکدامان وی از لوث گناه
بود ذیل وی از آلایش دور
روشن از عارضش این نه خرگاه
خرم از چهرهاش این هفت اقلیم
از سموم اجلش حال تباه.
چون شد آن سرو قد لالهعذار
لاله زین غم ز سر افکنده کلاه
سرو ازین غصه به بر جامه درید
کرد در ماتمش این جامه سیاه
ریخت در فرقتش آن خاک به سر
جانش از شوق ملاقات الله.
چون شد از دار فنا سوی بهشت
بار بگشاد در آن عشرتگاه
رخت بربست از این غمخانه
امام خمینی (ره):
ای ازلیّت، به تربت تو مُخمر
وی ابدیت، به طلعت تو مُقرر
آیت رحمت ز جلوه تو هویدا
رایَتِ قدرت در آستینِ تو مُضْمَر
جودت، همبسترا به فیض مقدّس
لطفت همبالشا به صدرِ مُصَدّر
عِصمتِ تو تا کشید پرده به اجسام
عالَم اجسام گردد عالَم دیگر
جلوه تو، نور ایزدی را مَجْلی
عِصمت تو، سِرّ مُختفی را مَظهر
گویم واجب تو را، نه آنَت رُتبت
خوانم ممکن تو را، ز مُمکِن برتر
مُمکن اندر لباس واجب پیدا
واجبی اندر ردای امکان مُظْهر
ممکن، امّا چه ممکن، علّت امکان
واجب، اما شعاعِ خالقِ اکبر
ممکن، اما یگانه واسطه فیض
فیض به مِهتر رسد، وزان پس کهتر
ممکن، اما نمودِ هستی از وی
ممکن، امّا ز مُمکِناتْ فزونتر
وین نه عجب، زانکه نور اوست ز زهرا
نور وی از حیدر است و او ز پیمبر
نور خدا در رسول اکرم پیدا
کرد تجلّی ز وی به حیدر صفدر
محمدعلی صاعد شاعر:
کیست وجودش ز بعد خالق اکبر
فوق وجود و ز حد وصف فراتر؟
کیست که باشد وجود، ذیل وجودش
هست عَرَض، هرچه هست و اوست چو جوهر
سنجر کاشانی:
هم خضر آب داشت، هم اسکندر آینه
مثل تویی که دید در آب و در آینه؟
از بیم چشم زخم فلک ز آفتاب و ماه
حاضر کند به بزم تو با مجمر آینه
عکس تو را که شعله صف سرکش آمده است
در بر اگر کشد نکند باور آینه
استاد شهریار:
ماه آن شب خموش و سرگردان
روی صحرا و دشت میتابید
نور غمرنگ و حزنپرور ماه
همه جا را نموده بود سپید
دانهدانه ستاره بر رخ چرخ
همچو اشک یتیم میلرزید
خوب گسترده بود خاموشی
بر جهان پرده فراموشی
مرغ شب آرمیده بود آرام
چشم ایام رفته بود به خواب
سایه نخلها به چهره نور
از سیاهی کشیده بود حجاب
باد در جستوجوی گمشدهای
چرخ میزد چو عاشقی بیتاب
غرق شهر مدینه سرتاسر
در سکوتی عمیق و رعبآور
میکشید انتظار خاک آن شب
مقدم تازه میهمانی را
میربود از کف گرانمردی
آسمان همسر جوانی را
آتش مرگ مادری میسوخت
دل اطفال خستهجانی را
مردم آرام لیک آهسته
نوحهگر چند طفل دلخسته
بر سر دوش جسم بیجانی
حمل میشد به نقطهای مرموز
همه خواهان به دل درازی شب
گرچه شب تلخ بود و طاقتسوز
تا مگر راز شب نگردد فاش
نَبَرد پی به راز شب دل روز
راز شب بود پیکر زهرا
که شب آغوش خاک گشتش جا
راز شب بود بانویی معصوم
که چو مردی از زمانه نزاد
هجدهساله بانویی پُرشور
که سیه کرده چهره بیداد
بانویی کز سخن به محضر آن
ریخت آتش به جان استبداد
بانویی شیردل، دلیر و شجاع
که نمود از حقوق خویش دفاع
گرچه زن بود لیک مردانه
از قیام آتشی عظیم افروخت
شعلهای برکشید از دل خویش
که سیه خرمنِ ستم را سوخت
درس احقاق حق و دفع ستم
به جهان و جهانیان آموخت
مردم خفته را ز خواب انگیخت
آبروی ستمگران را ریخت
غضائری رازی:
مرا شفاعت این پنج تن بسنده بود
که روز به این پنج تن رهانم تن
بهین خلق و برادرش و دختر و دو پسر:
محمد و علی و فاطمه، حسین و حسن
مرحوم سیدحسن حسینی:
مادرم
به سکه ایمان نداشت
و سنگهای بیتعادل
کفه دریای لبش را
به هم نمیزد
دیگران
در قحطی زمین
بت میخوردند
و مادرم
برای صنمهای بزرگ
-حتی از سر تفنن-
ترهای خرد نمیکرد!
بخشی از شعر بانوی ما»
اثر طاهره صفارزاده
کس نمیداند
صاحب عزا
بانوی ما
در بین ماست
بانوی زخمدیده
زخم دل رسول
زخم دل امام
زخم شهادت فرزندان
زخم زمانه حقناشناس.
بانو به صدر مصطبه عشق آمده
در بین ماست
آن عطر را دوباره میشنوم
سرم به عاطفه رویا برمیگردد
سرم به دامن بانو برمیگردد.
قصیده ملکالشعرای بهار:
ای زده ر بر، ز مشک به رخسار!
جز تو که بر مه ز مشک برزده ر؟
زلف نگونسار کردهای و ندانی
کو دل خلقی ز خویش کرده نگونسار
روی تو تابنده ماه بر زبر سرو
موی تو تابیده مشک از بر گلنار
چشم تو ترکی و کشوریش مسخر
زلف تو دامی و عالمیش گرفتار
ریحان داری، دمیده بر گل نسرین
مرجان داری، نهاده بر در شهوار
آفت جانی از آن دو غمزه دلدوز
فتنه شهری از آن دو طره طرار
فتنه شدستم به لاله و سمن از آنک
چهر تو باغی است لالهزار و سمنزار
ز آن لب شیرین تو بدیع نماید
این همه ناخوش کلام و تلخی گفتار
ختم بود بر تو دلربایی، چونانک
نیکی و پاکی به دخت احمد مختار
زهرا، آن اختر سپهر رسالت
کو را فرمانبرند ثابت و سیار
فاطمه، فرخندهمام یازده سرور
آن به دو گیتی پدرش، سید و سالار
پردهنشین حریم احمد مرسل
صدر گزین بساط ایزد دادار
عرفان، عقد است و اوست واسطه عقد
ایمان، پرگار و اوست نقطه پرگار
از پی تعظیم نام نامی زهراست
اینکه خمیده است پشت گنبد دوار
بر فلک ایزدی است نجمی روشن
در چمن است نخلی پربار
بار ولایش به دوش گیر و میندیشای شده دوش تو از گناه گرانبار!
عصمت، چرخ است و اوست اختر روشن
عفت، بحر است و اوست گوهر شهوار
کمالش گذشته از همه گیتی
صیت جلالش رسیده در همه اقطار
فر و شکوه و جلال و حشمت او را
گر بندانی، ببین به نامه و اخبار
مثنوی حضرت زهرا دلش از یاس بود»
از مرحوم احمد عزیزی:
عشق من پاییز آمد مثل پار
باز هم ما بازماندیم از بهار
احتراق لاله را دیدیم ما
گل دمید و خون نجوشیدیم ما
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشکیپوش بود
یاس بوی مهربانی میدهد
عطر دوران جوانی میدهد
یاسها یادآور پروانهاند
یاسها پیغمبران خانهاند
یاس در هر جا نوید آشتیست
یاس دامان سپید آشتیست
در شبان ما که شد خورشید؟ یاس
بر لبان ما که میخندید؟ یاس
یاس یک شب را گل ایوان ماست
یاس تنها یک سحر میهمان ماست
بعد روی صبح پرپر میشود
راهی شبهای دیگر میشود
یاس مثل عطر پاک نیت است
یاس استنشاق معصومیت است
یاس را آیینهها رو کردهاند
یاس را پیغمبران بو کردهاند
یاس بوی حوض کوثر میدهد
عطر اخلاق پیمبر میدهد
حضرت زهرا دلش از یاس بود
دانههای اشکش از الماس بود
داغ عطر یاس زهرا زیر ماه
میچکانید اشک حیدر را به راه
عشق معصوم علی یاس است و بس
چشم او یک چشمه الماس است و بس
اشک میریزد علی مانند رود
بر تن زهرا گل یاس کبود
گریه آری گریه، چون ابر چمن
بر کبود یاس و سرخ نسترن
گریه کن حیدر که مقصد مشکل است
این جدایی از محمد مشکل است
گریه کن، زیرا که دخت آفتاب
بیخبر باید بخوابد در تراب
این دل یاس است و روح یاسمین
این امانت را امین باشای زمین
نیمهشب انه باید در مغاک
ریخت روی گل خورشید خاک
یاس خوشبوی محمد داغ دید
صد فدک زخم از گل این باغ دید
مدفن این ناله غیر از چاه نیست
جز دو کس از قبر او آگاه نیست
گریه بر فرق عدالت کن که فاق
میشود از زهر شمشیر نفاق
گریه بر طشت حسن کن تا سحر
که پر است از ه خون جگر
گریه کن، چون ابر بارانی به چاه
بر حسین تشنهلب در قتلگاه
خاندانت را به غارت میبرند
دخترانت را اسارت میبرند
گریه بر بیدستی احساس کن
گریه بر طفلان بیعباس کن
باز کن حیدر تو شط اشک را
تا نگیرد با خجالت مشک را
گریه کن بر آن یتیمانی که شام
با تو میخوردند در اشک مدام
گریه کن، چون گریه ابر بهار
گریه کن بر روی گلهای مزار
مثل نوزادان که مادرمردهاند
مثل طفلانی که آتش خوردهاند
گریه کن در زیر تابوت روان
گریه کن بر نسترنهای جوان
گریه کن، زیرا که گلها دیدهاند
یاسهای مهربان کوچیدهاند
گریه کن، زیرا که شبنم فانی است
هر گلی در معرض ویرانی است
ما سر خود را اسیری میبریم
ما جوانی را به پیری میبریم
زیر گورستانی از برگ رزان
من بهاری مرده دارمای خزان
زخم آن گل در تن من چاک شد
آن بهار مرده در من خاک شدای بهار گریه بار ناامیدای گل مایوس من یاس سپید
شعری از علی گرمارودی:
دیدم کنار راهگذاران شاد شهر
یک خردسال کودک افسرده نژند
یک پا میان لای و لجنهای جوی آب
دور از خروش کاذب شهر، ایستاده بود
چون: برکرانههای افق تک ستارهای
با حالتی که سخت غمانگیز و ساده بود.
چون برههای خرد جدا مانده از گله
از گرمگاه سینه به بانگی خروشناک
با گریههای تلخ، صدا میکرد:
مادر!
اینک منم:
آن طفل دورمانده گمگشته
ان خردسال کودک سرگشتهای مادر عزیز همه عالم!
کو مهربار دامن پاکت، کو؟
خبرگزاری فارس: اردشیر زاهدی، وزیر امورخارجه دوران پهلوی در گفتوگو با بیبیسی فارسی صحبتهایی انجام داد، هرچند که مجری این شبکه چند بار سعی کرد حرفهای خودش را در دهان وی بگذارد اما در این کار موفق نبود و در نهایت به استفاده از تیتر زیر اکتفا کرد.
بخشهایی از صحبتهای داماد شاه پهلوی که زمانی سفیر ایران در انگلستان و آمریکا بود را میخوانید:
* در پاسخ به این سوال که: مخالفت شما با تحریم، نتیجهای جز تقویت جمهوری اسلامی ندارد و نوعی حمایت از جمهوری اسلامی تلقی میشود آیا شما از جمهوری اسلامی حمایت میکنید گفت: راجع به دولت و جمهوری اسلامی هیچ وقت صحبت نکردم و نمیکنم، در این موضوع عقیدهام بوده و هست درحالی که ما در اینجا[خارج] خوش میگذرانیم و خوب میخوریم، دلم با ایرانیهایی است که در ایران شرایط اقتصادی مساعد و حتی دارو ندارند. آنها را برادران و خواهران خودم میخوانم.
* دیپلماتهای ایران الحق و الانصاف ۵ سال زحمت کشیدند و توافقنامهای را امضا کردند اما رئیس جمهور آمریکا[ترامپ] آمد گفت چون رئیسجمهور قبلی[اوباما] که امضا کرده سیاه پوست من آن را قبول ندارم؛ این چیزها در دنیای امروز قابل قبول نیست.
* ایرانیهایی که در خارج میگویند بروید آنجا بمب بیاندازید، به نظرم آنها دیگر ایرانی نیستند و شرافتشان را فروختند و از خارج پول بگیرند.
* من به قدرت ارتش ایران که برای مملکت خودش قسم خورده افتخار میکنم، به همین دلیل با یک ژنرالش بد بودند آن برخلاف قوانین بینالمللی چه کردند؟ بعد به سایرین میگویند شما تروریست هستید تروریست کسانی هستند که برخلاف قوانین ترور میکنند و بعد میگویند افتخار میکنیم که ترور کردیم.
* درپاسخ به این سوال که آیا حمایت شما از آقای سلیمانی به این معنا نیست که شما به سمت حمایت جمهوری اسلامی کشیده شده اید؟ بگذارید هرکسی هرچیزی دلش میخواهد بگوید این سربازان و افسران و به بالا[فرماندهان] به قرآن و مملکتشان قسم خوردند و برای مملکتشان مقابل اسرائیل جنگیدند و از مملکتشان دفاع کردند.
* من به او[ قاسم سلیمانی] افتخار میکردم، افتخار میکنم و افتخار خواهم کرد، کسی که جان خودش را در راه مملکتش فدا کرد نه کسانی که خودشان را به پول فروختهاند.
* 60 میلیون از جمعیت امروز ایرانی سواد دارند و 40 میلیون آنها مدرسه و دانشگاه رفته و یا دکتر و مهندس هستند 20 میلیون از این جمعیت خانمها هستند و این سرمایهای است که بسیاری از کشورها آن را ندارند.من به منابع انسانی ایران افتخار میکنم.
* آینده ایران در اختیار کسانی است که اراده دارند و میتوانند خودشان دولت را بیاورند و ببرند و ما در خارج چنین حقی را نداریم.
* غلط میکنند کسانی که تغییر حکومت در ایران را عامل پیشرفت میدانند.
* آمریکا و شرکایش مانند اسرائیل و سعودی در برابر ایران به زانو درآمدند. آنها خلاف قانون سازمان ملل که خودشان در آن حضور دارند و در آنجا رای دادند عمل می کنند.
* اگر میخواهید علیه مردم ایران زور بگوید، من طرفدار هرکسی[ جمهوری اسلامی] میخواهید بگویید هستم.
* دولت ایران امروز مال مردم ایران است. آن جوانان هستند که برای خودشان تصمیم میگیرند. ما کسانی که از ایران رفتیم پول هم برای خودمان برداشتیم و آوردیم حق نداریم بگوییم لنگش کن! این خلاف شرف است.
* ایران بیدی نیست که با این بادها بلرزد.
* ما چندین میلیارد پول برای خرید طیاره(هواپیما) و . دادیم اما امروز ایران خودش هواپیما و زیردریایی میسازد، من به آنها افتخار میکنم.
* وزیر خارجه آمریکا غلط میکند که از خلیج ع ر ب ی به جای خلیج فارس استفاده میکند، کجا خوانده؟ او بچه بوده.
* من صریح بگویم آینده ایران برای جوانان ایران است. من به این جوان ها سر تعظیم فرود میآورم، من به آن ها حسادت نمیکنم چرا که بیشتر از من میفهمند و مناسبات زندگی امروزی را هم رعایت میکنند حتی در مساجد ما هم امروزه کامپیوتر است.
* من نمیخواهم کسی از خارج برای ما تصمیم بگیرد.
برترینها: تشدید گمانهزنیها درباره احتمال مرگ کیم جونگ اون، رهبر کرهشمالی و رازآلود بودن امور در کرهشمالی، سؤالات زیادی درباره آینده قدرت در این کشور ایجاد کرده است.
یک سایت خبری در کره جنوبی با انتشار گزارشی از جراحی قلب رهبر کره شمالی توجه رسانههای دنیا را به خود جلب کرد. پس از آن سیانان و رویترز به این داستان شاخ و برگ داده به بررسی احتمال مرگ وی پرداختند. عدم حضور وی در جشنهای موسوم به "روز پسر" مدرکی است که نمیتوان به آن بیتوجه بود.
حال با توجه به رازآلود بودن همه امور در کرهشمالی این سؤال در ذهنها نقش بسته است که بهراستی در صورت مرگ احتمالی کیم جونگ اون آینده قدرت در این کشور به چهسمتی پیش خواهد رفت؟
مشاهده روند انتقال قدرت در این کشور نیز حاکی از توجه رهبران برای حفظ قدرت در درون خاندان بوده است. کیم ایل سونگ، رهبر اعظم این کشور از همان ابتدا بهدقت روند انتقال قدرت بهمنظور حفظ سیستم و ایدئولوژی مورد نظر را برنامهریزی کرده بود.
هرچند انتقال قدرت بین اعضای خانواده یک موضوع غیرمعمول در یک نظام سوسیالیست بهشمار میرود سؤالاتی درباره احتمال حفظ این ساختار پس از مرگ بنیانگذار سیستم ی کره شمالی مطرح شد اما گذر زمان و انتقال قدرت نشان داد که این خاندان بهدقت برای آینده ی خود برنامهریزی کردهاند. در صورت احتمال جدی بودن شرایط نامساعد جسمانی کیم جونگ اون، کارشناسان گزینههای موجود برای جانشینی وی را مورد بررسی قرار دادهاند.
پسری زیر سن قانونی
روند انتقال قدرت بهصورت سنتی در نظام ی کره شمالی از پدر به پسر بوده است. سرویس اطلاعاتی کره جنوبی معتقد است کیم که در سال 2009 با ری سول جو، خواننده سابق این کشور ازدواج کرده دارای سه فرزند است. مشکل اینجاست که بهصورت رسمی هیچ اشارهای به کودکان رهبر کره شمالی در رسانههای رسمی این کشور نشده است. تنها طبق گزارش رومه دونگ ایلبو کره جنوبی بزرگترین فرزند کیم جونگ اون پسری است که در سال 2010 متولد شده و مسلماً در زمان حاضر بهواسطه سن کم شرایط در درست گرفتن قدرت را ندارد. دنیس رودمن، بسکتبالیست سابق و دوست رهبر فعلی کره شمالی که به این کشور سفر کرده در سال 2013 گفت که کیم دختری بهنام جو آئه نیز دارد.
برادر گیتاریست
کیم جونگ چول، تنها برادر زنده رهبر کره شمالی بهشمار میرود که باتوجه به علاقه بیشتر او به گیتار تا ت، بهنظر انتخابی دور از ذهن خواهد بود. تائه یونگ هو، یکی از مقامات ی کره شمالی که به کره جنوبی پناهنده شد درباره برادر کیم جونگ اون گفته بود که این برادر بزرگتر دارای هیچ عنوان رسمی نیست و در واقع او تنها یک گیتاریست بااستعداد بهشمار میرود.
خواهری بااستعداد در ت
کیم یو جونگ، خواهر رهبر فعلی کره شمالی یکی از اعضای ارشد حزب کارگر است و در زمان حاضر قدرتمندترین زن در این کشور بهشمار میرود. به گزارش واشنگتن پست او سابقه فعالیت بهعنوان رئیس ستاد را داشته و بهدنبال فعالیت در دپارتمان تبلیغاتی کشور و تلاش برای حفظ چهره برادر بهعنوان یک مدیر شایسته، یکی از افراد مورد اعتماد وی بهشمار میرود. انتخاب یک زن بهعنوان رهبر در این کشور بعید بهنظر میرسد، بهعنوان مثال همسر کیم جونگ اون که همواره شاهد حضور او کنار رهبر کره شمالی هستیم دارای قدرتی ی نیست.
برادرزادهای نگران
کیم هان سول، برادرزاده رهبر کنونی کره شمالی که متولد 1995 است شاید بهروی کاغذ همچنان یکی از گزینههای جانشینی عموی خود بهشمار رود اما با اتفاقاتی که برای پدرش افتاد این امر بعید بهنظر میرسد. کیم جونگ نام، بهعنوان پدر او مدتها بود که بهنوعی در ماکائو در تبعید بهسر میبرد. او که در واقع برادر ناتنی بزرگتر کیم جونگ اون بود اصلیترین رقیب برای وی بهشمار میرفت و همواره درحال انتقاد از رژیم تحت اداره برادرش بود. امیدها برای بازگشت کیم هان سول به پایتخت پس از به قتل رسیدن پدرش در فرودگاهی در کوالالامپور در سال 2017 توسط دو زن، تا اندازه زیادی رنگ باخت.
چالش حکمرانی در خاندان حاکم
درصورت جدی بودن وخامت حال رهبر کره شمالی بهنظر میرسد باتمام برنامهریزیهای انجامشده برای حفظ قدرت در داخل خانواده، این خاندان با معضلی جدی مواجه شده باشند. هیچ یک از گزینههای مرد در این خاندان دارای قدرتی قابل توجه نیست و باتوجه به تجربه ساختار ی کره شمالی، خواهر کیم جونگ اون نیز برای در اختیار گرفتن قدرت با چالشهای جدی مواجه است.
احتمالات پیشِرو، آیا سیستم ی سربلند بیرون میآید؟
با مدنظر قراردادن بدترین و بهترین سناریوهای احتمالی در صورت صحیح بودن مرگ رهبر کره، بهنظر میرسد بدترین گزینه درگیریهای حزبی و سقوط خشونتآمیز سیستم ی کره شمالی باشد. نتیجه این امر میتواند موج جدیدی از آوارگان، جدی شدن خطر ناشی از تسلیحات هستهای و شیمیایی، افزایش درگیری در مرزهای کره و فشار بر چین و کره جنوبی برای مداخله را بههمراه داشته باشد. بروس بنت 7 سال قبل در گزارشی که برای مؤسسه رند تهیه کرده بود با بررسی احتمال سقوط نظام کره شمالی هشدار داده بود که بهاحتمال زیاد سرنگونی این رژیم با خشونت و تحولات عظیمی همراه خواهد بود.
احتمال مداخله خارجی؟
با توجه به احتمال تزل در نظام ی و همچنین فرماندهی در این کشور که بهشدت متکی به فرد در نظام تصمیمگیری است، هرگونه فقدان فرماندهیکل، در ردههای بالای نیروهای نظامی این کشور، سردرگمی ایجاد و موجبات بروز ناگهانی خشم نهفته را در داخل کشور فراهم میکند و این امر نیز راه را برای سوءاستفاده دشمنان بهخصوص کرهجنوبی و آمریکا برای بهرهگیری از اوضاع بهوجودآمده فراهم میسازد. شاید پیشبینی درباره سرنگونی خشونتبار رژیم این کشور به همین دلیل است که مداخله خارجی و درگیری با عناصر سرگردان اما همچنان وفادار به نظام این کشور منجر به خونریزی شود.
از سوی دیگر این یک واقعیت است که اول همسایه جنوبی و متعاقب آن آمریکا از هرنوع سرنگونی به این سبک هراس دارند چرا که بالاخره کره شمالی دارای سلاح هستهای است و اول کره جنوبی و بعد از آن قوای آمریکا در منطقه و حتی ژاپن ممکن است قربانی وخامت احتمالی اوضاع شوند، پس بهنظر میرسد ترجیح آنها این است که مداخلهای جدی نداشته باشند.
ایرنا زندگی: تمیز کردن از جمله کارهای روزانهای است که انجام میدهیم. به نظر شما، آیا بهتر است کفشها را وقتی به خانه میرسیم ضد عفونی کنیم یا استریل؟ بین ضد عفونی کردن و استریل کردن تفاوت وجود دارد و نمیتوانیم آنها را به جای یکدیگر انتخاب کنیم. اگر میخواهیم درست و صحیح تمیز کنیم مخصوصا در این دورهی اپیدمی کروناویروس، بهتر است تفاوت بین ضد عفونی و استریل کردن را بدانیم.
تفاوت بین تمیز کردن، ضد عفونی و استریل کردن
اگر شما هم تا به حال به این موضوع دقت نمیکردید و تفاوت بین این سه را نمیدانید، باید بگوییم شما تنها نیستید. بسیاری از افراد بدون آگاهیهای لازم از این سه به جای یکدیگر استفاده میکنند که عملا برایشان کارکرد لازم را ندارد. بر اساس سیدیسی، مرکز کنترل و پیشگیری بیماری:
۱. تمیزکردن: یعنی پاکسازی میکروبها، گرد و خاک و ناخالصیها از سطوح و اشیا.
۲. استریل کردن: تعداد میکروبهای موجود در سطوح را به میزان قابل توجه و ایمنی پایین میآورد. طبق استاندارد یا اامات بهداشت عمومی، تمیز کردن یا ضد عفونی کردن سطوح و اشیا نیز همین کارکرد را دارند و خطر انتشار میکروب را کاهش میدهند.
۳. ضد عفونی کردن: با استفاده از مواد ضد عفونی کننده که از مواد شیمیایی ساخته شده، پروسهی از بین بردن میکروبها را انجام میدهد. این فرآیند سطوح را تمیز نمیکند، ولی از انتشار میکروبها جلوگیری میکند.
در جمع بندی کلی تمیز کردن، میکروبها را از بین میرود. استریل کردن تعداد میکروبها را کاهش میدهد. ضد عفونی کردن میکروبها را میکشد.
چرا مهم است که تفاوتها را بدانیم؟
با آموختن تفاوت بین تمیز کردن، ضد عفونی و استریل کردن، در انتخاب خود آگاهانهتر عمل میکنیم. دیگر میدانیم در سطوح مختلف از کدام یک استفاده کنیم. تمیز کردن سرامیک کثیف نیازی به مواد شیمیایی قوی ندارد. ولی به عنوان مثال ممکن است برای توالتها ضد عفونی کردن مناسبتر باشد. برای تمیز کردن سطح، سیدیسی، توصیه میکند میکروبها را با استفاده از صابون و آب از بین ببرید. برای بهداشت و ترقی سطح کیفی، توصیه میکنند که ابتدا آنها را با آب و صابون تمیز کنید. پس از آن میتوانید با محلول یک قاشق غذاخوری سفید کننده در یک گالن آب، استریل کنید. برای اطمینان از موثر بودن، باید چند دقیقه بماند تا از کشته شدن میکروبها اطمینان حاصل شود. برای گوشی از استریل کردن، برای کفش از ضد عفونی کردن و برای لباسها از تمیز کردن (شستن) استفاده کنید.
چرا شستن دستها بعد از این مراحل واجب است؟
حتی هنگامی که شیوع همهگیر کروناویروس وجود نداشت. سیدیسی، به شما توصیه میکرد که از صابون و آب برای شست و شوی دستان خود به مدت ۲۰ ثانیه استفاده کنید. اگرچه به نظر ساده میرسد، شستن دستها در جلوگیری از شیوع بیماریها بسیار اثرگذار است.
برترینها: برگزیت، ویروس کرونا و تعرفههای تجاری ممکن است باعث ایجاد مشکلات اقتصادی شوند، ولی پیشبینی میشود که در چند دهه آینده اقتصاد جهانی حتی با وجود این مشکلات به سرعت رشد کند. تخمین کارشناسان این است که بازارهای جهانی تا سال ۲۰۵۰ دو برابر میشود، در حالی که طبق پیشبینی سازمان ملل متحد، جمعیت جهان در همین بازه ۲۶ درصد بیشتر رشد نخواهد کرد.
این رشد اقتصادی باعث تغییرات بسیاری خواهد شد. پیشبینی آنکه این تغییرات دقیقاً چه خواهد بود آسان نیست، اما بسیاری از اقتصاددانان در یک مورد هم نظرند: اینکه بازارهای در حال رشد امروز، ابرقدرتهای اقتصادی فردا خواهند بود.
شرکت خدمات حرفهای بینالملل (PwC) در گزارشی با عنوان جهان در سال ۲۰۵۰» پیشبینی کرده در سی سال آینده شش کشور از هفت اقتصاد بزرگ جهان اقتصادهای نوظهور امروز باشند. در مقابل، قدرتهای اقتصادی امروز به رتبههای پایینتر خواهند رفت: آمریکا از رتبه ۲ به ۳، ژاپن از رتبه ۴ به ۸ و آلمان از رتبه ۵ به ۹. براساس این گزارش، طی سه دهه آینده حتی اقتصادهای نسبتاً کوچکتری مانند ویتنام، فیلیپین و نیجریه نیز جهشی قابل ملاحظه در رده بندی اقتصادها خواهند داشت.
ما با ساکنان پنج کشوری که پتانسیل بالای رشد دارند صحبت کردیم که بفهمیم آنها چگونه با این تغییرات سریع کنار میآیند، زندگی در این مناطق چه مزایایی برایشان دارد، و به مرور که اقتصاد کشورشان رشد میکند با چه مشکلاتی روبرو میشوند.
چین
اگر مبنای محاسبه برابری قدرت خرید (PPP) باشد که تفاوت سطح قیمت در کشورهای مختلف را در نظر میگیرد، چین هم اکنون بزرگترین اقتصاد جهان است. در چند دهه گذشته، قاره آسیا غول اقتصادی کم نداشته، اما اقتصاددانان بر این باورند که این تازه اول کار است.
شانگهای یکی از پرجمعیتترین شهرهای چین و یکی از بزرگترین بنادر جهان است
شهروندان چین زیرورو شدن اقتصاد را جلوی چشمشان میبینند. روان کول، نویسنده مجموعه کتابهای چینی در یک دقیقه» میگوید: خانه من در پارک صنعتی سوژو طی چند سال گذشته پر از مرکز خرید پر زرق و برق و پارک و رستوران و ترافیک شده. در حالیکه پانزده سال پیش که من برای اولین بار به چین آمدم، تمام این منطقه باتلاق و زمین کشاورزی بود. همه جای چین داستان همین است. کل کشور در حال تغییر است.»
این تغییرات باعث جذب کارآفرینان شده، و همینطور افرادی که در میانه این رشد ظاهراً بی پایان به دنبال فرصتی برای پول درآوردن هستند. بسیاری از این کارآفرینان تازه کار از شانگهای شروع میکنند که بزرگترین شهر چین است.
جان پابون، بنیانگذار آمریکایی شرکت مشاوره فولکروم در شانگهای، میگوید: ذهنیت حاکم بر شانگهای کارآفرینی و تجاری است. از خرده فروشان در بازارهای ماهی و گوشت شهر تا موتورسوارهایی که مدام پشت چراغ قرمز بوق میزنند و کسانی که تا آخر شب در دفترها مشغولند، همه به فکر پیشرفتند. »، اما بر خلاف نیویورک، شهری که پابون قبلاً در آن زندگی میکرده و به نظرش ساکنانش بسیار محافظه کار بودند، شهروندان اینجا همیشه آمادهاند حرفت را بشنوند و مشاوره درست بدهند.»
اما کسی که بخواهد اینجا زندگی کند باید زبان ماندارین یاد بگیرد. پابون میگوید: دانستن زبان دیگر مزیت نیست. بدون ماندارین اینجا کاری از پیش نمیبرید. در محافل اجتماعی و فرهنگی هم همینطور. حتی ممکن است راهتان ندهند.»
هند
بر اساس گزارش PwC، اقتصاد دومین کشور پرجمعیت جهان نیز در سه دهه آینده رشدی چشمگیر خواهد داشت - میانگین سالی پنج درصد، که بین کشورهای در حال توسعه از سریعترینهاست. پیشبینی میشود تا سال ۲۰۵۰ میلادی، هند از آمریکا هم پیشی بگیرد و دومین اقتصاد بزرگ جهان بشود (با ۱۵ درصد از کل تولید ناخالص داخلی جهان). بعضی پیامدهای مثبت این رشد اقتصادی همین حالا نیز در زندگی هندیها به چشم میخورد.
تا سال ۲۰۵۰ میلادی، هند ۱۵ درصد از کل تولید ناخالص داخلی کل جهان را به خود اختصاص خواهد داد
ساوراب جیندال ساکن هند است و مدیر اپلیکیشنی به نام تاک تراول. او میگوید: از پایان قرن بیستم میلادی، من به معنای واقعی کلمه دگرگونی هند را پیش چشمان خود دیدهام. رشد اقتصادی سبک زندگی مردم را از جهات مختلف عوض کرده، از حال و هوای شهر گرفته تا برخورد مردم در جامعه و عادات روزمره. مثلا در ۱۵ سال گذشته کیفیت تلویزیونها، تلفنهای همراه و مدل خودروها به شکلی محسوس بهتر شده، امکان سفر هوایی به مراتب بیشتر شده و خانهها لوکستر شدهاند.»
البته این پیشرفتها بدون مشکل نبوده. هزینه زیرساختهای شهر تامین نمیشود. ماشین در خیابانها بیشتر شده و، چون مقررات مربوط به آلودگی هوا درست اجرا نمیشود، شهرهایی مثل دهلی نو آلودهتر از قبل شدهاند. نکته دیگر اینکه این رشد اقتصادی در زندگی همه به یک اندازه تأثیر نداشته. جیندال میگوید: بخشهایی از جامعه هنوز کیفیت زندگی بسیار پایینی دارند: محلههای پرجمعیت و کثیف کنار برجهای گران»
نامیتا کولکارنی، وبلاگ نویسی در میسور، در این باره میگوید: رشد یک کشور با توجه به میزان احترام به حقوق شهروندی آن کشور سنجیده میشود، بنابراین ما هنوز راه زیادی در پیش داریم. تا زمانی که ن در فضاهای عمومی ایمن نباشند، رشد اقتصادی» پشیزی نمیارزد.»
او معتقد است کسانی که میخواهند به هند مهاجرت کنند باید درست تحقیق کنند، مخصوصا به این دلیل که بخشهای مختلف کشور با هم تفاوت چشمگیر دارند. میگوید: اینجا هر ایالت زبانها و غذاها و آداب و سنن مخصوص خود را دارد. من شخصا ایالات شمال شرقی را بیشتر دوست دارم.»
جیندال اضافه میکند که کسی نباید سعی کند سبک زندگی قبلیاش را در هند بازسازی کند، بلکه باید سعی کند راه و روش زندگی در اینجا را یاد بگیرد. میگوید: سعی کنید خود را با هند وفق دهید، هند خود را با شما وفق نخواهد داد.»
برزیل
این غول اقتصادی آمریکای جنوبی در آینده پنجمین اقتصاد بزرگ جهان میشود و از ژاپن، آلمان و روسیه پیشی میگیرد. اقتصاد برزیل در چند دهه گذاشته به لطف منابع طبیعی فراوان این کشور به سرعت رشد کرده، اما برای کنترل فساد دولتی و تورمی که این کشور را در سالهای اخیر گرفتار کرده مشکل دارد.
کایو برست که در برزیل به دنیا آمده میگوید: من سرخوشی دوران رشد اقتصادی اواخر دهه ۲۰۰۰ و اوایل دهه ۲۰۱۰ میلادی را از نزدیک دیدم. در این دوران طبقه متوسط جدیدی در برزیل به وجود آمد. همه برزیلیها به این معروفیت تازه یاب کشورشان که سخت هم به دست آمده بود میبالیدند. اما در همین دوران شهرهای بزرگی مثل ریودوژانیرو و سائوپائولو بسیار گران شدند. کار به جایی رسید که به نظر میآمد برزیل سریعتر از آنچه که باید رشد کرده. جاده و خط آهن و بندر و مسیرهای بازرگانی موجود پاسخگوی این رشد نبود.»
منابع طبیعی سرشار برزیل به رشد اقتصادی این کشور کمک کرده
بعضی از این مشکلات باعث شده برزیل سریعتر از بسیاری کشورها خود را با فناوری روز وفق دهد. آنالیزا نش فرناندز که پیش از این در سائوپائولو زندگی میکرده میگوید: در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، رشد بالا یعنی تورم بالا. برزیل برای اینکه از نقدینگی در برابر تورم محافظت کند، به فن آوری رو آورد. معادل بومی ابزارهایی مثل پل (PayPal) یا ونمو (Venmo) بیشتر از بیست سال است که بخشی از زندگی روزمره برزیلیهاست. حتی پیش از آنکه مردم تلفن هوشمند داشته باشند، روی دستگاههای خودپرداز از این امکانات استفاده میکردند.»
رکود اقتصادی سال ۲۰۱۶ میلادی ضربه سنگینی به برزیل زد. اما آنطور که در گزارشی از رویترز آمده، نشانههای رشد دوباره پدیدار شده و به نظر میرسد با روی کار آمدن دولت جدید در این کشور، سال ۲۰۲۰ سالی حیاتی برای اقتصاد برزیل باشد. (گزارش پیش از شیوع گسترده کرونا نوشته شده)
یکی از برزیلیهایی که برای این گزارش با او صحبت کردیم، سیلوانا فراپیر بود. او میگفت: این کشور درگیر مشکلات اقتصادی است، اما قطعاً به سمت آیندهای روشن حرکت میکند. برزیل یکی از غولهای جهان در معدن و کشاورزی و تولیدات صنعتی است، بخش خدمات هم استوار و روبه رشد است. ضمن اینکه سرمایهگذاری در بخش جهانگردی هم بیشتر شده.»
وضعیت اقتصادی هرچه باشد، آغوش برزیلیها عموما به روی خارجیها باز است، مخصوصا اگر زبان یاد بگیرند. سیلوانا فراپییر میگوید: برزیل کشوری گرم و صمیمی است که از خارجی استقبال میکند. برزیلیها کمتر فردگرا و بیشتر اجتماعی هستند. ذوق میکنند وقتی یک خارجی به فرهنگ و زبان آنها علاقه نشان میدهد. اگر زبان پرتغالی یاد بگیرید، دیگر انگار در خانه خودتان هستید.»
مکزیک
در گزارش شرکت فولکروم پیشبینی شده که مکزیک تا سال ۲۰۵۰ میلادی به اقتصاد هفتم دنیا بدل شود - یعنی چهار پله بالاتر از جایگاه فعلی. بخش عمده رشد مکزیک در سالهای اخیر با تمرکز بر تولید و صادرات بوده، اگرچه شرایط اقتصادی کنونی جلوی رشد بیشتر را گرفته.
تا سال ۲۰۵۰ میلادی، انتظار میرود مکزیک به هفتمین اقتصاد برتر دنیا تبدیل شود
فدریکو آریتزوبالاگا که بلاگر سفر است و در پورتو بایارتا زندگی میکند میگوید: درست است که اقتصاد مکزیک طی ده سال گذشته رشد کرده، اما نه آنقدری که فکر میکردم و قطعاً کمتر از آنچه میتوانسته رشد کند. قیمت بنزین در هشت سال گذشته دو برابر شده، و ارزش پزو مکزیک در مقایسه با دلار آمریکا در ده سال ۵۰ درصد افت کرده. بااین حال اگر فرصت شغلی مناسب پیدا کنید و سخت کار کنید، میتوانید خوب پول دربیاورید، و قدرت خریدتان در مقایسه با کشورهای گران بیشتر خواهد بود.»
خدمات بهداشتی و حمل و نقل در مکزیک به مراتب ارزانتر از آمریکا، کانادا و اروپا است. سوزان هسکینز آمریکایی که سردبیر ارشد سایت زندگی بینالمللی است و در ایالت بوکاتان مکزیک زندگی میکند میگوید: من اخیرا مکزییتی بودم. کرایه اوبر به هر جای شهر چهار تا ده دلار بود. » در مکزیک هم مثل بسیاری از اقتصادهای در حال رشد، تأمین بودجه برای زیرساختهای شهری دشوار است. هرچند به گزارش رویترز، دولت مکزیک اعلام کرده در چهار سال آینده ۴۴ میلیارد دلار به این منظور اختصاص دادهاست.
بخشهای مختلف مکزیک آب و هوا و فرهنگ متفاوت دارند. برای همین بومیها به کسانی که قصد مهاجرت دارند توصیه میکنند درست تحقیق کنند و شهرهای مختلف را ببینند. با این حال، مهماننوازی مردم کار را آسان میکند، بهخصوص یادگیری زبان اسپانیایی را، که برای زندگی در مکزیک ضروری است.
هسکینز میگوید: مردم اینجا هر کار از دستشان بر بیاید میکنند که کمک کنند راحتتر ارتباط برقرار کنید.»
نیجریه
نیجریه یکی از بزرگترین اقتصادهای آفریقا است. پیشبینی شرکت فولکروم این است که تا سال ۲۰۵۰ میلادی، نیجریه به طور متوسط سالی ۴.۲ درصد رشد میکند و از رده ۲۲ به رده ۱۴ اقتصادهای بزرگ جهان میرسد. دولت در نیجریه همواره معضل فساد داشتهاست. با این حال، روحیه کارآفرینی مردم اقتصاد کشور را جلو میبرد. طبق گزارش دیده بان کارآفرینی جهانی»، بیش از۳۰ درصد از مردم نیجریه یا کارآفرین جدید هستند یا مالک و مدیر کسب و کار خودشان - که از بالاترینها در جهان است.
بیش از ٪۳۰ از ساکنان نیجریه کارآفرینان جدید یا مالک/مدیر هستند
کولت اوتوشسو، مدیرعامل اکسلریت تی وی که در لاگوس زندگی میکند، میگوید: اینجا فضا شلوغ و زنده است. مردم نیجریه سختکوش هستند. کاملاً عادی است که یک نفر همزمان مشغول چند کار باشد. یعنی همیشه کاری در جریان است.»
حتی مشکلات کشور، مثل مشکل حمل و نقل عمومی، باعث ایجاد فرصت کاری شده. اوتوشسو میگوید: اینجا یک اپلیکیشن برای پیک موتوری داریم که خیلی شبیه اوبر است. پیک موتوری همیشه بیشتر از بقیه راههای حمل و نقل استفاده میشده، اما در گذشته قابل اعتماد نبود. اما الان میتوانیم حرکت موتورها را دنبال کنیم، دقیقاً همانطور که مسیر حمل و نقل و تحویل بار با اوبر ردیابی میشود.»
نیجریهایها عموما به آینده کشورشان خوشبیناند، اما نگران فساد دولتی و سرمایههای خارجی هستند. چیزوبا آنیااوها، بنیانگذار اپلیکیشن گردشگری تروسولو، با اشاره به تاریخچه بهره برداری کشورهای دیگر از منابع طبیعی نیجریه، میگوید: باید مراقب باشیم از کدام کشور پول میگیریم، به چه کسی اجازه میدهیم برای بهبود زیرساختها کمک مان کند، و در ازای این کمکها چه تعهداتی به این افراد یا کشورها میدهیم.»
تازه واردان باید در لاگوس یا ابوجا زندگی کنند، هر دو شهر بزرگاند و مدرسههای خوب و زندگی شبانه و غذای عالی دارند. درست مثل هر شهر بزرگ دیگر، مهارتهای زندگی شهری در نیجریه هم مهم است. آنیااوها میگوید:بهترین راه برای جا افتادن در اینجا این است که یک شخص مورداعتماد داشته باشید که اینجا زندگی کند. فهمیدن اینکه کسی مهاجر است آسان است؛ و این باعث میشود طعمه آسانی باشید. باید سعی کنید زیاد به چشم نیایید. احتیاط کنید، همیشه به محیط اطراف خود و افراد دورو برتان آگاه باشید.»
منبع: bbc
ایرنا زندگی: هریک از اقوام و شهرهای ایران رسم و آیین خاصی مخصوص به خود را در ماه مبارک رمضان دارند. یکی از زیباترین رسمهای مردم لر، مراسم کاسم سا» است. آنها بخشی از وعدهای که برای سحری و افطار تدارک دیدهاند را برای همسایگان خود و کسانی که از نظر مالی در مذیقه هستند میفرستند. لرها در رسم کاسمسا، نه تنها سفره خود بلکه سفره همسایگانشان را هم با انواع آش و حلوا، فرنی، شیربرنج و شله زرد رنگین میکنند. این رسم در واقع میخواهد کسی از سفره رمضان و ثوابش بیبهره نماند.
جارچی خبر از آمدن سحر میدهد
مانند بسیاری از اقوام دیگر، لرستانیها هم مراسم برای بیدار کردن روزه داران در سحر دارند. هنوز هم در شهرهای کوچک و روستاهای این منطقه، کسانی با نام جارچی هستند که هنگام سحر بیدار میشوند و با گشت و گذار در کوچهها، سحری خوانی میکنند و به همسایگان خود خبر آمدن سحر را میدهند.
حلوای مقدس میپزند
یکی از رسوم سنتی دیرینه مردم لر پخت حلوایی با نام حلوای مقدس است. لرها در روزهای عزاداری و شبهای قدر، حلوای نذری میپزند و بخشی از آن را برای عید فطر کنار میگذارند. به باور آنها، این حلوا مقدس است و خوردن آن در صبحانه روز عید فطر پس از یک ماه عبادت و بندگی، شگون دارد.
بروجردیها در شب ۲۱ ماه رمضان رسم بر پخت چند نوع حلوا از جمله حلوا ارده، ارده شیره، حلوا مغزی، حلوا شکری و ترحلوا دارند که از بین آنها مراسم پخت ترحلوا از معروفترین آنهاست که هنوز هم این رسم اجرا میشود.
حیدری خوانی میکنند
یکی از زیباترین و ارزشمندترین آیین مردم لر در ماه مبارک رمضان، رسم حیدری خوانی است. طبق این رسم، یکی یا چندتن از متدینترین مردم منطقه در شبهای رمضان به خصوص شبهای قدر بعد از قرائت قرآن، مجموعه اشعاری را که درباره زندگی پیامبر (ص) و نبردهای علی (ع) از اواخر قرن نهم تا اوایل قرن چهاردهم هجری قمری در کتاب حمله حیدری است را میخوانند و آیین حیدری خوانی را به جا میآورند.
حیدری خوانی» به عنوان یکی از برترین، اثربخشترین و متفاوتترین رفتارهای آیینی - نمایشی مردمان لر، هنوز هم در استان لرستان توسط متخصصان و هنرمندان این امر اجرا میشود و به عنوان یکی از میراث ناملموس ایران به ثبت رسیده است.
صداقت را در کسب و کار میبینند
فرهنگی که در حال حاضر در بازارهای لرستان در ماه رمضان وجود دارد، فرهنگ بازاری پر از صداقت، ثبات و بخشش است. به عقیده آنها کاسبان در ماه مبارک، با انصاف و مدارا با مشتریان برخورد میکنند و قیمتها ثابت است. آنچه در پس این تصویر وجود دارد، باور مردم لر از ایام دور است که اعتقاد داشتند، در ماه مبارک نباید معاملات سنگین و بزرگی انجام داد. باید از توجه به مال و کسب درآمد پرهیز کرد و به عبادت و بندگی پرداخت.
مستمندان فطریه میگیرند
لرستانیها طبق رسم و آیینی که دارند، هر ساله با رسیدن عید فطر، فطریههای خود را جمع میکنند و به افراد مستمندی که از نزدیکان، اقوام و خویشانشان محسوب میشود، اهدا میکنند.
رومه خراسان: نه تنها کارمندهای نیروهای مسلح بلکه تمام افرادی که سربازی رفتهاند، با ژ-۳ بیگانه نیستند. این اسلحه که سالهاست به عنوان اسلحه سازمانی ارتش جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود، از جمله نامها و تجهیزاتی است که با خاطرات تلخ و شیرین زیادی در ذهن مردم ایران عجین شده است. یک سلاح انفرادی ساخت آلمان که شاید نزدیک به ۵۰ سال است وارد ایران شده و عمده نیروهای ارتش کشورمان را مسلح کرده است.
اما بالاخره قرار است تابوی خروج این سلاح از نیروهای ارتش شکسته شود چراکه امیر کیومرث حیدری فرمانده نیروی زمینی ارتش در روزهای اخیر اعلام کرده که به دنبال خروج ژ-۳ از خدمت و استفاده از سلاحی بومی و جدید که ساخت وزارت دفاع محسوب میشود، است. به همین بهانه و در پرونده امروز زندگی سلام، درباره این اسلحه و ویژگیهایش به همراه معروفترین اسلحههای سازمانی دنیا، مطالب جالبی را خواهید خواند.
ژ-۳ از کجا آمد؟
رد پای اسپانیا، آلمان و حتی بلژیک در ساخته شدن این اسلحه دیده میشود که ۵۰ سال پیش به ایران وارد شد
اگر بخواهیم به ریشه اسلحه ژ-۳ بپردازیم باید به روزهای پایانی جنگ جهانی دوم برگردیم؛ جایی که بسیاری از دانشمندان و متخصصان علمی و صنعتی آلمان به دنبال فرار از وضعیتشان در آن روزها بودند. مهندسان شرکت ماوزر آلمان در آن روزها به دنبال طرحی برای توسعه یک سلاح تهاجمی جدید بودند و برخی از طراحان اسلحه آلمانی موفق شدند به اسپانیا بروند و در سایه حکومت ژنرال فرانکو از تعقیب متفقین در امان باشند.
این مهندسان آلمانی در اسپانیا و در سال ۱۹۴۹ میلادی، شرکت CETME را برای دولت اسپانیا به راه انداختند و توسعه سلاحی جدید برای ارتش آن کشور آغاز شد. در آن زمان با تشکیل پیمان ناتو و مشخص شدن مرزبندیهای جدید ی و نظامی بین واشنگتن و مسکو، آلمان غربی هم که از خرابههای جنگ جهانی دوم در حال سر بلند کردن و در عین حال به دنبال راه اندازی مجدد تشکیلات نظامی خود بود به پیمان ناتو پیوست و در نهایت به دنبال جنگ افزار رفت.
در این بین، آمریکاییها به دنبال M۱۴ رفتند، بلژیکیها با FAL و آلمانیها هم در نهایت به ژ-۳ رسیدند؛ بنابراین ریشه ژ-۳ در حقیقت همان سلاح ساخته شده توسط مهندسان آلمانی در اسپانیا بود. در خور ذکر است که این سلاح در کنار FAL بلژیکی، موفقترین سلاحهای انفرادی جهان غرب در طول جنگ سرد خصوصا از نظر بازار صادرات بوده و تقریبا بیشتر متحدان آمریکا و جهان غرب به نوعی با یکی از این دو سلاح مجهز شدند.
عمر ژ-۳ در ایران بیش از ۵ دهه است
چند دهه قبل سه کشور ایران، ترکیه و پاکستان به دنبال بحث استاندارد سازی آموزشهای نظامی و تجهیزات هر سه اسلحه ژ-۳ را برای خدمت به عنوان اسلحه سازمانی در ارتشهای خود قبول کردهاند و البته هر سه کشور تولید تحت لیسانس آن را نیز آلمان دریافت کردند. حالا بیش از ۵ دهه است که این اسلحه انفرادی، مهمترین سلاح سازمانی ارتش ایران محسوب میشود که البته در آستانه بازنشستگی قرار گرفته است.
ویژگیهای کمتر شنیده شده ژ-۳»
تفنگ ژ-۳» سلاحی ارتقا یافته و پرطرفدار در دنیاست که به دلیل قدرت فوقالعاده بالا وبه ویژه دقت مناسب در فاصله بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ متری در سالهای گذشته برای خود نام و آوازهای ترسناک دست و پا کرده بود. گلولههای این اسلحه در زمان برخورد با بدن قربانی بعد از طی مسیر مشخصی به شکلی منهدم میشود و اثر تخریبی مرگباری را به جا میگذارد. اما وزن به نسبت بالای ژ-۳، لگد زیاد و تقریبا غیر قابل کنترل بودن آن در حالت شلیک رگبار به نوعی از نقاط منفی آن به حساب میآید.
نواخت ۶۰۰ تیر در دقیقه
ژ-۳ سلاحی است که قادر به شلیک تک تیر و رگبار در تمامی وضعیتهای تیراندازی است. این سلاح با فشار مستقیم گاز باروت مسلح شده و مهمات این اسلحه انفرادی از طریق یک خشاب ۲۰ تیری یا به صورت دستی سلاح را تغذیه میکند. همچنین برای تداوم عملیاتی بیشتر روی این سلاح خشاب حونی شکل با ظرفیت ۱۲۰ تیر نیز نصب میشود. دوربین معمولی یا دوربین دید درشب میتواند بدون آنکه نیاز به تغییر و اصلاحی در تفنگ باشد در این اسلحه به کار گرفته شود.
این سلاح در دو مدل قنداق ثابت و کشویی موجود است و قابلیت پرتاب نارنجک تفنگی را دارد. نواخت تیر این سلاح ۵۰۰ تا ۶۰۰ گلوله در دقیقه است و برد موثر این سلاح تا یک کیلومتر و برد نهایی آن ۳۷۵۰ متر است. وزن این سلاح بدون خشاب چهارکیلو و ۳۰۰ گرم و طول آن ۱۰۲۰ میلیمتر است.
آشنایی با جانشین احتمالی ژ-۳
طبق پیشبینیها اسلحه فجر ۲۲۴ از تولیدات وزارت دفاع را میتوان به عنوان گزینه اصلی نزاجا به عنوان اسلحه سازمانی ارتش اعلام کرد. در این بین از اسلحه مصاف هم نام برده میشود با این حال مشخصات اعلام شده فجر ۲۲۴ ایرانی شباهت بسیار نزدیک به ام۴ دارد. این سلاح ساخت داخل میتواند از خشابهای ۲۰ و ۳۰ تیری استفاده کند. سرعت دهانه گلولههای این سلاح نیز ۸۸۴ متر بر ثانیه است. وزن این سلاح بدون خشاب سه کیلو و ۲۰۰ گرم است که این عدد برای کلاشینکف روسی سه کیلو و ۴۷۰ گرم و برای ژ-۳ آلمانی بیش از چهار کیلوست.
این کاهش وزن قابل توجه، یکی از مهمترین نکتهها در طراحی و ساخت این اسلحه است. سازوکار عملکرد آن به مانند ام ۴ بر اساس گاز مستقیم باروت با قفل چرخشی است. این سلاح همچنین ریل مخصوص انواع دوربین، هدف گیر لیزری، چراغ قوه و دیگر مومات مورد نیاز را دارد. قنداق این سلاح نیز از نوع متحرک بوده و با توجه به نیاز ماموریتی و جثه تیرانداز میتوان اندازه آن را تغییر داد. روی فجر ۲۲۴ ایرانی دو شیوه هدفگیری دیده میشود که نسبت به مدل نصب شده روی
ام ۴ آمریکایی پیشرفتهتر است.
از اسلحه سازمانی بیمصرف آلمانی تا نامتعادل فرانسوی!
معروفترین سلاحهای سازمانی ارتشهای جهان مربوط به کدام کشورهاست و چه ویژگیهایی دارد؟
همه ارتشهای جهان از تجهیزات سازماندهی شدهای برای آمادگی و به کار بردن در جنگها استفاده میکنند. تجهیزات انفرادی مورد استفاده در نیروهای زمینی نیز همیشه مورد توجه بوده و استانداردهایی برای آنها در نظر گرفته میشود. منظور از سلاحهای تهاجمی سلاحهای کالیبر متوسطی هستند که به طور گسترده در بین نیروها استفاده میشوند. در این مطلب با سلاحهای سازمانی تعدادی از ارتشهای جهان آشنا میشویم.
HK G۳۶؛ بیمصرف و ناامیدکننده، اما کاربردی!
کشور: آلمان
ارتش آلمان تا سال ۱۹۹۷ از سلاح ژ-۳ به عنوان سلاح سازمانی استفاده میکرد تا اینکه شرکت آلمانی هکلر و کخ سلاح تهاجمی ژ ۳۶ را ساخت و بدینترتیب تفنگ جدید جایگزین ژ-۳ شد. خشاب اصلی ژ۳۶ یک خشاب ۳۰ فشنگی است. محل قرارگیری خشاب به عنوان یک بخش جداگانه ساخته شده بههمین دلیل این سلاح را بهراحتی میتوان برای پذیرش خشابهای دیگر آماده کرد.
در سال ۲۰۱۲ در جنگ افغانستان گزارش شد ژ۳۶ پس از شلیک چندصد گلوله، دقتش را به شدت از دست میدهد. تا جایی که اصابت گلوله به هدفی در فاصله ۱۰۰ متر را مشکل»، اصابت در فاصله ۲۰۰ متر نااُمیدکننده» و در ۳۰۰ متر غیرممکن» خواندند. در سال ۲۰۱۵ وزیر دفاع آلمان خانم فندرلین، ژ ۳۶ را تفنگ بیمصرف» نامید و اعلام کرد، این تفنگ به خاطر اشکالاتش، از ارتش آلمان بازنشسته میشود، اما وزارت دفاع آلمان، مدرک فنی محکمی برای ارائه به دادگاه نداشت؛ بنابراین دادگاه آلمان رای را به سود هکلر و کخ اعلام کرد و این تفنگ در ارتش آلمان حفظ شد.
HK۳۳؛ بهبودیافته ژ ۳
کشور: ترکیه
سلاح سازمانی نیروی زمینی ترکیه برای چهار دهه سلاح ژ ۳ بود که در این کشور تولید میشد، ولی در ادامه ارتش این کشور، دست به تولید سلاح اچکا ۳۳ زد که به نوعی نسخه بهبودیافته همان سلاح ژ ۳ است. این سلاح ۳۰ فشنگی بوده و سرعت آتش بیشتری هم نسبت به سلاح ژ ۳ دارد. این نسخه دارای شباهتهای زیادی در مکانیزم و ظاهر نسبت به ژ ۳ است، اما علاوه بر تفاوت در کالیبر، سرعت آتش آن به ۷۰۰ تا ۷۵۰ گلوله بر دقیقه میرسد و سرعت دهانه نیز ۹۵۰ متر بر ثانیه است. از خشاب ۳۰ فشنگی در آن استفاده میشود و به علت پوکه کوتاهتر کمتر گیر کرده و اطمینان بیشتری میتوان به آن داشت. ترکیه در سالهای اخیر طرحهایی برای جایگزینی این سلاحها با سلاح بومی ام پی تی ۷۶ داشته که هنوز عملی نشده است.
AK-۷۴M؛ همچنان محصولات کلاشینکف
کشور: روسیه
سلاحی که در ارتش روسیه به عنوان سلاح سازمانی استفاده میشود آکا-۷۴ ام نام دارد که از محصولات شرکت کلاشینکف است. این تفنگ تهاجمی در سال ۱۹۹۱ به عنوان سلاح سازمانی روسیه شناخته شد. برد موثر این سلاح ۸۰۰ متر و حداکثر برد آن به ۳۱۵۰ متر میرسد. البته منظور از برد موثر ۸۰۰ متر با نصب دوربین روی سلاح است وگرنه برد موثر با چشم غیرمسلح درنهایت ۴۰۰ متر است یعنی شعاع دیدی که میتوان با چشم مشاهده کرد. نسبت به نسخههای قبلی از توان بالاتری برای نصب سامانههای دید در شب بوده و انواع مختلفی از نارنجکها را میتوان به وسیله آن پرتاب کرد.
QBZ-۹۵؛ سبک و با ارگونومی مناسب
کشور: چین
این تفنگ تهاجمی از سال ۱۹۹۶ وارد خط تولید شد و از آن موقع برای نیروهای خط مقدم و از آن به بعد به عنوان سلاح رسمی ارتش چین به کار گرفته شد. وزن این اسلحه ۳.۲ کیلوگرم و طول آن ۷۴۵ میلی متر است که طول لوله آن به تنهایی ۴۶۳ میلی متر است. سرعت شلیک از دهانه آن ۹۳۰ متر بر ثانیه است و دارای برد موثر ۴۰۰ متر است که با دوربین به ۶۰۰ متر ارتقا پیدا میکند. در بالای سلاح دارای دستگیره حمل شبیه دستگیره حمل ام ۱۶ است و دو قسمت نشانهگیری دارد. از امتیازات این سلاح ارگونومی مناسبش در نسخههای جدید آن است.
فاماس اف ۱؛ کملگد، اما نامتعادل!
کشور: فرانسه
در اوایل دهه ۷۰ سلاحی به نام فاماس تولید میشد که بعدها در سال ۱۹۷۸ محصولی از آن با عنوان فاماس اف ۱ رسما به طور گسترده وارد ارتش فرانسه شد. دراین نوع سلاح با قرار گرفتن خشاب و گلنگدن پشت سر ماشه بدون نیاز به کوتاه کردن لوله، طول سلاح کاهش مییابد و همچنین لگد سلاح کمتر و بهتر کنترل میشود. حتی با یک دست هم میتوان آن را شلیک کرد، اما مشکلات خودش را هم دارد از جمله این که تعویض خشابش در مقایسه با سلاحهای همرده سختتر است و قرار گرفتن بخش زیادی از تجهیزاتش در انتهای سلاح کمی تعادل گرفتن آن را سخت میکند. وزن این سلاح ۳.۸ کیلوگرم است و برد موثر آن ۴۵۰ متر تخمین زده میشود.
منابع: جنگاوران، عصرایران، مشرقنیوز، تسنیم
برترینها: پس از انصراف عدنان ارفی» نخست وزیر مکلف قبلی، برهم صالح» رییس جمهوری عراق به درخواست فراکسیون های عمده شیعه امروز پنجشنبه با حضور محمد الحلبوسی» رییس پارلمان و فائق زیدان» رییس شورای عالی قضایی و جمعی از نمایندگان پارلمان، مصطفی الکاظمی را مامور تشکیل دولت جدید کرد تا جانشین عادل عبدالمهدی» نخست وزیر دولت پیشبرد امور کنونی شود.
مصطفی الکاظمی که پس از انصراف عدنان ارفی امروز پنجشنبه رسما از سوی برهم صالح رئیس جمهور عراق مامور تشکیل دولت جدید این کشور شد، در سخنانی متعهد شد برای تشکیل دولتی تلاش کند که بیانگر خواسته های مردم عراق باشد و مطالباتشان را در اولویت قرار دهد.
الکاظمی در بیانیه کوتاه خاطر نشان کرد با مامور شدن من برای تشکیل دولت عراق، در برابر ملت شریف تعهد می دهم که برای تشکیل دولتی که خواسته ها و مطالبات آنها را در اولویت قرار دهد، فعالیت کنم. وی همچنین قول داد دولتش برای محافظت از حاکمیت وطن و حفظ حقوق و نیز برای حل بحرانها و حرکت رو به جلوی چرخ اقتصاد فعالیت کند.
برهم صالح رئیس جمهور عراق در خلال مراسم مکلف شدن مصطفی الکاظمی برای تشکیل دولت که با حضور اکثریت رهبران گروههای ی در کاخ السلام بغداد برگزار شد، اظهار داشت مدت زمان طولانی برای تشکیل دولت جدید از بین رفت و واقعیت آن را تحمیل کرد.
مامور شدن مصطفی الکاظمی از سوی برهم صالح رئیس جمهور عراق با تشکیل دولت جدید با واکنشهای جهانی روبرو شده است.
واکنش آمریکا به پیشنهاد نخست وزیری الکاظمی
وزیر امور خارجه آمریکا پس از آن که کابینه مصطفی الکاظمی موفق شد از پارلمان رأی اعتماد بگیرد، با نخستوزیر جدید عراق تلفنی گفتوگو کرد. پمپئو گفت: آمریکا از نخستوزیری الکاظمی» استقبال میکند.
به نقل از خبرگزاری رویترز، مایک پامپئو، وزیر امور خارجه آمریکا در گفتوگوی تلفنی با مصطفی الکاظمی، نخستوزیر جدید عراق تصریح کرد، واشنگتن به منظور کمک به موفقیت دولت جدید بغداد، معافیت ۱۲۰ روزهای را به عراق برای ادامه واردات برق از ایران اعطا خواهد کرد.
تبریک سفیر ایران به نخستوزیر جدید عراق
سفیر ایران در بغداد برای دولت جدید عراق آرزوی موفقیت کرد. ایرج مسجدی با اشاره به موفقیت مصطفی الکاظمی در گرفتن رای اعتماد از پارلمان عراق به عنوان نخست وزیر جدید این کشور در صفحه توییتر خود نوشت : تبریک به جناب آقای مصطفی کاظمی و وزرای ایشان . تبریک به پارلمان عراق در جهت رای اعتماد به اکثریت کابینه. آرزوی موفقیت دولت در خدمت به مردم شریف عراق. آرزوی سعادت برای دوملت ایران و عراق.»
استقبال سازمان ملل از انتخاب الکاظمی
هیئت مساعدت سازمان ملل متحد برای عراق (UNAMI) نیز از نخستوزیری الکاظمی استقبال و اعلام کرد: از تلاش مداوم عدنان ارفی طی هفتههای گذشته قدردانی و از تعین مصطفی الکاظمی برای تشکیل کابینه جدید، استقبال میکنیم». در این پیام، تأکید شد: حجم مشکلاتی که در حال حاضر، عراق با آن روبروست، مستم رهبری یکپارچه است که با عزم فوری، وارد عمل شود».
رئیس پارلمان عربی از تشکیل کابینه جدید عراق استقبال کرد
مشعل بن فهم السلمی» رئیس پارلمان عربی از تشکیل کابینه جدید در عراق به ریاست مصطفی الکاظمی استقبال کرد. وی تاکید کرد: امنیت عراق و ثبات این کشور بخش جدایی ناپذیر از امنیت کشورهای عربی است.
مسرور بارزانی نخست وزیر اقلیم کردستان عراق امروز بر حمایت خود از مصطفی الکاظمی برای تشکیل دولت جدید عراق تاکید کرد بر اساس این گزارش، بارزانی در تماس تلفنی با الکاظمی بر حمایت خود از ماموریتش تاکید کرد.
ائتلاف النصر به ریاست حیدر العبادی به مامور شدن مصطفی الکاظمی برای تشکیل دولت جدید عراق در پی انصراف عدنان ارفی از اعضای اصلی این ائتلاف واکنش نشان داد. ائتلاف النصر تاکید کرد مصطفی الکاظمی شخصیتی قدرتمند است و قادر به تشکیل دولت در مدت زمان تعیین شده خواهد بود.
موضع کاظمی درباره آمریکا و ایران
کاظمی روابط خوبی با غرب و آمریکا داشته و با حمایت و پشتیبانی آنها توانسته سازمان اطلاعات این کشور را اصلاح کند. از سوی دیگر با ایران نیز روابط خوبی داشته به طوریکه در دوره ریاستش بر سازمان اطلاعات عراق، اقدام به حذف بخش ایران در سازمان امنیت و اطلاعات عراق کرد که سازمان سیا در 2004 ایجاد کرده بود.
نخست وزیر جدید مامور تشکیل کابینه در دوران فعالیت رسانهای خود همواره از ایران به نیکی یاد کرده و در آخرین اظهارات منتسب به او در اوائل اکتبر 2016 از تهران و رهبر معظم انقلاب اسلامی به عنوان عامل صلح جهانی نام برده است.
درباره نقش کاظمی در ترور سردار قاسم سلیمانی و نیز ابومهدی مهندس و یا کوتاهی وی در این مسیر، اظهاراتی مطرح شده اما خود او این موضوع را قویاً تکذیب و عنوان کرده که اساساً اطلاعی از این عملیات نداشته است.
برترینها: دست دادن ممکن است صرفا سلام و تعارف ساده بین غرییههایی باشد که دیگر یکدیگر را نخواهند دید یا ممکن است نتیجه دست دادن معاملههای میلیارد دلاری باشد. اما مردم دنیا این روزها سعی میکنند هنجارهای هزاران ساله بیولوژیک-اجتماعی خود را نادیده گرفته و از تماس با یکدیگر پرهیز کنند. پرهیز از دست دادن ممکن است بعد از کرونا کنار گذاشته شود، ولی آیا دست دادن جایگزینهایی هم دارد؟
درباره منشا دست دادن نظرهای مختلفی وجود دارد. این رفتار اجتماعی ممکن است در یونان باستان علامت صلح بین دو نفر بوده که به یکدیگر میفهماندند مسلح نیستند. یا ممکن است در اروپای قرون وسطی آغاز شده باشد تا با تکان دادن دست طرف مقابل، اگر سلاحی پنهان کرده تکان بخورد و برملا شود.
معروف است دست دادن را کوئیکرها (Quakers) باب کردند که آن را از تعظیم کردن مساواتطلبانهتر میدانستند.
کریستین لگار استاد روانشناسی دانشگاه تکزاس در آستین میگوید دست دادن رفتاری است حاکی از ارتباط انسانها» و نشانه تکامل انسان به یک حیوان اجتماعی و لمس-محور. قدمت دست دادن به هزاران سال پیش باز میگردد بنابراین نمیتوان بسادگی آن را کنار گذاشت. پرفسور لگار میگوید: اینکه آرنج زدن را جایگزین دست دادن کردیم نشان میدهد لمس چقدر برای ما مهم است و نمیخواهیم ارتباط جسمی را از دست بدهیم. »
میل بیولوژیک به لمس کردن و لمس شدن در سایر حیوانات هم دیده میشود. در دهه ۱۹۶۰ میلادی، هری هارلو، روانشناس آمریکایی اهمیت لمس و ابراز محبت را در رشد بچهمیمونهای رزوس نشان داد. در شامپانزهها که بسیار به ما نزدیک هستند نیز این رفتارها دیده میشوند. شامپانزهها معمولا کف دست یکدیگر را لمس میکنند، همدیگر را در آغوش گرفته و گاهی هم برای خوشامدگویی یکدیگر را میبوسند. زرافهها نوعی رفتار به اسم گردن دادن» دارند، زرافههای نر که گردنشان تا دو متر هم میرسد برای ارزیابی اندازه و قدرت دیگری و تسلط بر او، گردنهایشان را دور یکدیگر میپیچانند و تاب میدهند و به هم میمالند.
در دنیا روشهای بسیاری برای خوشامدگویی وجود دارند که باعث انتقال عوامل بیماریزا نمیشوند، در بسیاری فرهنگها، انگشتان رو به بالا، کف دو دست را به هم میچسبانند و و تعظیم کوتاهی میکنند؛ معرفترین مثالش ناماسته هندوها.
در ساموآ برای خوشامدگویی ابروها را بالا میبرند و لبخند بزرگی میزنند. در کشورهای اسلامی، گذاشتن دست روی سینه روش محترمانه برای خوشامدگویی به فردی است که نمیخواهید او را لمس کنید. نمونه دیگر علامت شاکا در هاوایی است که موجسواران آمریکایی آن را رایج کردهاند، سه انگشت میانی جمع و انگشت کوچک و شست باز همراه با حرکت دست به عقب و جلو.
علامت شاکا که در هاوایی رسم است
لمس کردن دیگران همیشه مهم نبوده است. در نیمه اول قرن بیستم، بسیاری روانشناسان اعتقاد داشتند ابراز محبت به کودکان رفتاری احساسی است که هیچ هدف خاصی ندارد. آنها عقیده داشتند ابراز علاقه، خطر شیوع بیماری را زیاد میکند و میتواند باعث مشکلات روانی در بزرگسالی شود. وال کرتیس دانشمند علوم رفتاری در دانشکده بهداشت و طب حارهای لندن در کتابش نگاه نکن، دست نزن»، مینویسد یک دلیل احتمالی دوام دست دادن و بوسیدن گونهها به عنوان خوشامد میتواند این باشد که نشان میدهد طرف مقابل بقدری مورد اعتماد است که خطر انتقال میکربهایش نادیده گرفته میشود. به همین دلیل این نوع خوشامدگوییها در طول تاریخ بر حسب میزان نگرانی از بهداشت عمومی، رایج یا کنار گذاشته میشوند.
در دهه ۱۹۲۰، در نشریه پرستاری آمریکا، مقالاتی منتشر شد که دست را عامل انتقال عوامل بیماریزا معرفی میکرد و به آمریکاییها پیشنهاد میکرد برای خوشامدگویی به دیگران از رسم چینیها استفاده کنند، دست خود را با دست دیگر بگیرند و تکان دهند. قبل از شیوع کرونا هم با دست دادن مخالفتهایی میشد. در سال ۲۰۱۵، در قسمتی از بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان دانشگاه کالیفرنیا در لوس آنجلس، دست دادن ممنوع شد، اما این ت بیش از شش ماه ادامه پیدا نکرد. بسیاری از ن مسلمان هم در سراسر دنیا به دلایل مذهبی از دست دادن پرهیز میکنند.
علی رغم این گونه پرهیزها و مخالفتها، دست دادن در قرن بیستم به سمبل جهانی و انکار ناپذیر خوشامدگویی شغلی بدل شد. بررسیهای علمی نشان دادهاند که خوب دست دادن همان بخشی از مغز را فعال میکند که دیگر محرکهای پاداش مثل غذا، نوشیدنی حتی رابطه جنسی خوب.
دست دادن منسوخ میشود؟
در حالی که بعضی از ایالتهای آمریکا محدودیت و تعطیلیهای ناشی از کرونا را کاهش میدهند، آینده دست دادن نامعلوم است. دکتر آنتونی فوسی از اعضای اصلی کارگروه کرونای کاخ سفید ماه پیش گفت: به نظر من دیگر نباید با یکدیگر دست بدهیم. این کار از شیوع کرونا جلوگیری میکند و حتی میتواند باعث کاهش چشمگیر ابتلا به آنفلوآنزا شود.»
طبق دستورالعمل دولت آمریکا، پس ار بازگشایی نیز رعایت فاصله اجتماعی مدتی طولانی برقرار خواهند ماند مخصوصا برای افراد آسیب پذیر مانند سالمندان و افرادی که بیماریهای زمینهای مانند بیماری ریوی، چاقی یا دیابت دارند. این میتواند باعث پدیدهای شود که استوارت ولف، معاون عملیات بالینی شرکت دلمدیکال آن را کابوس آباد علمی تخیلی» میخواند، اجتماع دو گروه میشود، یک دسته میتوانند لمس کنند و لمس شوند و دسته دیگر باید از دیگران جدا بمانند. دکتر ولف میگوید این میتواند عوارض روانی شدیدی داشته باشد: ما برای قدرت و جوانی بیش از حد ارزش قائل شدهایم و احتمالا این تمایز ساختگی و اجباری 'پیر و ناسالم ' و 'جوان و سلامت ' به برخی صدمه زیادی خواهد زد.»
نیاز به ارتباط بدنی با دیگران در ما نهادینه است. به همین دلیل است که تخمین زده میشود رئیس جمهور آمریکا سالانه با ۶۵ هزار نفر دست میدهد.
الکه وبر پروفسور روانشناسی و روابط عمومی در دانشگاه پرینستون میگوید: ترک عادت سخت است، اما با تغییر شرایط اقتصادی و اجتماعی و در مورد فعلی بهداشتی، عادات و آداب اجتماعی هم عوض میشوند، مثل بستن پا در چین که در قدیم رسم بود.»
در حال حاضر گزینههای خوشامدگویی بدون تماس زیادی وجود دارند، به عنوان مثال، تعظیم کردن در جاهای زیادی رایج است و گفته میشود دلیل کم بودن تلفات کرونا در تایلند همین بوده است. مثالهای دیگر، تکان دادن دست یا سر و خندیدن و علامتهای مختلف با دست هستند که در آنها تماس فیزیکی وجود ندارد.
پرفسور لگار میگوید طنز تلخ شیوع کرونا این است که انسانها دقیقا در شرایط پراسترس است که به لمس دیگران احتیاج دارند: به این فکر کنید که با کسانی که سوگوارند یا برایشان اتفاق بدی افتاده چطور مواجه میشویم، یا آنها را بغل میکنیم یا کنار آنها مینشینیم و دستی به شانهشان را میزنیم.»
دلیانا گارسیا در حوزه بهداشت عمومی و بیماریهای عفونی کار میکند و از این رو سعی میکند تا میتواند از دست دادن پرهیز کند. با این حال ترک بعضی از عادتها سختتر است مثل رعایت فاصله اجتماعی ۸۵ سالهاش: من بغل کردن دیگران را بسیار دوست دارم. مادرم با من فاصلهای ندارد و دلم میخواهد از جا بلند شوم و پیشش بروم و ببوسمش و به او بگویم دوستش دارم.»
او میگوید این نیاز شدید در تضاد با نگرانی از بیماری است و باعث رقصی ناموزون» ش میشود: به من که نزدیک میشود اضطرابم زیاد میشود. نکند مریضش کنم؟ به همین دلیل خودم را عقب میکشم، ولی اگر ببینم دارد دور میشود دنبالش راه میافتم. من برای قوت قلب به لمس نیاز دارم، ولی نمیتوانم بگذارم او نزدیکم شود. ما مانند قطبهای همنام آهنربا یکدیگر را دفع میکنیم.»
پرفسور وبر میگوید آینده عاری از هر نوع لمس و دست دادن بعید به نظر میرسد، اما فعلا راه بهتری نیست: به نظر من در حال حاضر مردم زیادهروی نمیکنند، کاملا برعکس. بقا و تلاش برای زنده ماندن یکی از غرایز اولیه ومهم انسان است. راه دیگر، برگشتن به روال سابق است و نادیدهگرفتن سالمندان و افراد خیلی چاق و مبتلایان به بیماریهای زمینهای که خواهند مرد، تا زمانی که مصونیت گلهای ایجاد شود و این طول میکشد.»
ولی دست دادن را به این زودی کنار نگذارید. آرتور مارکمن، استاد دانشکده روانشناسی دانشگاه تگزاس در آستین میگوید زندگی پربار و پر از روابط اجتماعی هم مثل پرهیز از بیماری برای بقای انسان ضروریند: شاید ابتدا باید بیشتر به شستن مکرر و استفاده از صدعفونیکنندههای دست و پرهیز از دست زدن به صورت تمرکز کنیم تا اینکه کاملا دست دادن را کنار بگذاریم.»
نگرانی اصلی این است که روال طبیعی جدید، عاری از هر نوع لمس باشد و و متوجه نشویم که با پرهیز از لمس افراد در حلقه اجتماعیمان، چه چیزی را از دست میدهیم.»
منبع: bbc
برترینها: در ساعت ۴۸ دقیقه بامداد جمعه ۱۹ اردیبهشتماه، زمینلرزهای به بزرگی ۵/۱ ریشتر استانهای تهران، البرز و مازندران را لرزاند. بر اساس گزارش پژوهشگاه بینالمللی زلهشناسی، این زمین لرزه در مختصات ٣۵/٧۵ درجه عرض شمالی و ۵٢/٠۴ درجه طول خاوری رخ داده، با شهرستان دماوند ۵ کیلومتر فاصله داشته است و عمق آن از سطح زمین حدود ۱۰ کیلومتر برآورد میشود. این زمینلرزه علاوه بر داغ کردن دوباره بحث زمینلرزه تهران، بهدلیل نزدیکی به کوه دماوند موضوع فعالیت و فوران مجدد این کوه آتشفشانی را هم سر زبانها انداخت.
هرچند هنوز بهدرستی مشخص نشده است، بسیاری از کارشناسان بر این باورند که گسل مُشا، یکی از سه گسل بزرگ اطراف شهر تهران که سابقه تولید زمینلرزه بزرگتر از ۷ ریشتر را دارد، مسبب این زمینلرزه بوده است و به این ترتیب، احتمال ارتباط این زمینلرزه با آتشفشان دماوند منتفی است.
اما فرخ توکلی، کارشناس زمینسنجی سازمان نقشهبرداری کشوری، با اشاره به نزدیکی کانون این زمینلرزه و آتشفشان دماوند، به باشگاه خبرنگاران جوان گفته است این یعنی ارتباط زمینلرزه با آتشفشان بهطور قطع منتفی نیست و برای اطمینان از این قضیه، باید آن را با ایستگاههای دائمی تجزیه و تحلیل و سریهای زمانی دادههای جیپیاس بررسی کرد تا علت این حادثه را بهطور کامل متوجه شویم». اشاره توکلی به نوعی بررسی است که با استفاده از دادههای دقیق جابهجایی مکانی یا تورم سطح زمین در اطراف آتشفشان، احتمال جابهجایی ماگما میسنجد. ارزیابی فعالیتهای لرزهای آتشفشان یکی دیگر از این نشانههاست. آتشفشان قبل از فوران مجدد بهدلیل حرکت ماگما، زمینلرزههای کوچک و بزرگ زیادی تولید میکند.
اما این تنها یکی از چندین نشانهای است که ممکن است بر آغاز دور جدیدی از فعالیتهای فورانی یک آتشفشان دلالت داشته باشد. برخلاف زمینلرزه، فورانهای آتشفشانی با دقت بهنسبت مناسبی پیشبینیپذیرند، نه با دقت زمانی بالا، اما بازه زمانی مناسبی برای آنها قابل تعیین است. این پیشبینی به پایش مستمر علائم و نشانههایی بستگی دارد که آتشفشان در خلال زمان نشان میدهد.
درباره دماوند چیزی نمیدانیم
دماوند آتشفشانی فعال و حتی دارای خطر بالقوه در نظر گرفته میشود. اما این مساله بیش از آنکه به فوران قریبالوقوع دماوند بازگردد، به نزدیکی آن به مراکز جمعیتی مربوط میشود، یعنی دماوند بهدلیل خطرزایی و تحت تاثیر قرار دادن جمعیتی حدود ۲۰ میلیون نفری، در صورت فوران احتمالی، مورد توجه قرار دارد.
متاسفانه بهدلیل فقدان پایش منظم و دقیق و بررسی همه دادههای موجود، درباره احتمال فوران دماوند و فعالیت و وضعیت فعلیاش نمیتوان نظر دقیقی داد. در یکی از معدود پژوهشهای انجامشده روی دماوند، پژوهشگران ایرانی با استفاده از دادههای جیپیسی برای مدلسازی مخزن ماگمای این آتشفشان، متوجه یک جابهجایی ۴/۷ میلیمتری شدند که احتمالا بر اثر جابهجایی ماگما بوده، اما در این پژوهش بهصراحت ذکر شده است بهدلیل نبودِ اطلاعات کافی، نمیتوان در اینباره اظهارنظر دقیقی کرد. براساس این پژوهش، تعیین میزان احتمال فوران دماوند نیازمند بررسی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی چشمههای آبگرم اطراف کوه، تغییر در عمق و حجم ماگما و مطالعات ژئوفیزیکی و پایش مغناطیسی است تا حرکت ماگما ثبت و تورم سطح زمین سنجیده شود.
پیشتر، در پژوهشی، با استفاده از رادار تداخلسنج ترکیبی برای بررسی تغییر شکل دماوند، جابهجایی ۶ میلیمتری در کنارههای کوه و فرونشست ۴ میلیمتری سالانه قله ثبت شده بود.
متاسفانه مطالعههای دقیقتری روی دماوند انجام نشده است. دو سال پیش، پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی از نصب نخستین سامانه پایش دماوند تا پایان سال ۱۳۹۷ خبر داد که از سرنوشت و دادههای احتمالی آن اطلاعی در دست نیست.
دماوند هنوز فعال است
بیاطلاعی درباره آتشفشانی که هنوز مراجع علمی آن را آتشفشانی فعال در نظر میگیرند، بیتوجهی به خطر بزرگی است که در صورت فوران دماوند، زندگی حداقل ۲۰ میلیون نفر را تهدید خواهد کرد.
براساس دادههای موجود، دماوند حدود ۷۳۰۰ سال قبل فعال بود، اما شواهدی از فعالیت آن در ۲ تا ۳ هزار سال قبل هم وجود دارد. وجود چشمههای آبگرم در اطراف کوه و خروج گاه و بیگاه دود و بخار آب از نزدیکی قله از جمله شواهد حاکی از فعالیت این کوه آتشفشانی است و محققان آتشفشانهایی را که در ۱۰ هزار سال گذشته سابقه فوران داشتهاند فعال در نظر میگیرند. خروج بخار از دماوند که بهدلیل ذوب شدن برف و نفوذ آب به داخل زمین و سپس، داغ و بخار شدنش در اثر برخورد با سنگهای داغ است نشان میدهد در نزدیکی سطح زمین ماگما وجود دارد.
با این همه، حتی پتانسیل انفجار یا فوران احتمالی دماوند هم بهدرستی مطالعه و بررسی نشده است. در ارزیابی منتشرشده در مورد خطرناکترین آتشفشانهای جهان، از دماوند بهعنوان آتشفشانی با پتانسیل بالای انفجاری نام برده نشده، بلکه نزدیکیاش به مراکز جمعیتی و شرایط مبهمش دلیل توجه محققان بینالمللی بوده است.
اما برخی محققان درباره خطرزایی این آتشفشان و احتمال ایجاد لرزههای مخرب هشدار دادهاند و به ضرورت پایش مستمر این کوه اشاره کردهاند، موضوعی که فعلا عملی نشده است و موضوع فوران دماوند با خروج دود و بخار آب یا لرزهای، هرازگاهی سر زبانها میافتد و بعد، فراموش میشود و کسی از ابعاد خطر نهفته در آن آگاهی چندانی ندارد.
برترینها: سوم خرداد ماه مصادف است با سالروز آزادسازی خرمشهر؛ به همین بهانه تصاویری از حماسه آزادسازی خونینشهر را ببینید.
آزادسازی خرمشهر یکی از مهمترین اهداف عملیات الی بیت المقدس» بود که پس از ۵۷۸ روز اشغال، سوم خردادماه سال ۱۳۶۱ صورت گرفت. با آزادی خرمشهر، ایران توانست بیشتر اراضی اشغالشده از سوی عراق در ابتدای جنگ را باز پس بگیرد.
* سعیدصادقی عکاس جنگ روایت میکند:صبح روز۲مهرماه ۱۳۵۹واردخرمشهرشدم،چندتکاور ارتش رادیدم که زیرپل معروف خرمشهرسنگر گرفته و میگفتند به هر قیمتی از وطن دفاع می کنند. این نخستین و بهترین عکس من ازجنگ بوده، وقتی با دست خودش روی دیوار نوشت: دوستت دارم عشق من».
* از آخرین تصاویر تکاوران نیروی دریایی قبل از سقوط خرمشهر.
* دیوارنوشت معروف سربازعراقی: آمدهایم که بمانیم. مردی در موزه خرمشهر میگفت، بعد از آزادسازی خرمشهر(شهید)بهروزمرادی مینویسد: آمدیم نبودید.
* این عکس به گمانم نمادینترین تصویر است از آنچه در خرمشهر گذشت. خرمشهر در آن جوانی تجلی یافته که زخمخورده به خاک افتاده اما تن نداد به زیر پای دشمن ماندن. ایران اما آن دیگری است؛ جنگید اما نگذاشت آن جوان خرمشهر دست دشمن بماند.
برترینها: ظاهرا علی لاریجانی در مسیر شدن است، زمزمه دبیری شورای عالی امنیت را که کنار بگذاریم، لایههایی از رسانهها و یون درصدد چهرهسازی از او هستند که حتی او به عنوان یک اصلاحطلب، کاندید ۱۴۰۰ باشد، در این میان تلاش کارگزاران که تقریبا خفیفترین نوع اصلاحطلبی را دارد از دیگران پررنگتر است.
در زیر واکنش انتقادآمیز کانال تلگرامی اصلاحاتنیوز، دو صفحه اول عجیب رومه سازندگی و واکنشهای توئیتری را آوردهایم.
کانال تلگرامی اصلاحاتنیوز در مطلبی با عنوان چرا کارگزاران مانند یک فرهیخته جدا نمیشود؟» نوشت: کارگزاران مدتهاست که راهنمای راست میزند و به جناح اصلاح طلب هم حملات تندی دارد؛ همچنین حمایتهای اعضای ارشد و رسانههای آنان از علی لاریجانی بر کسی پوشیده نیست اما آنها همچنان خود را اصلاح طلب میدانند! کارگزاران میخواهد همه چیز را با هم داشته باشد اما رای اندک و فقط سه هزارتایی آنها در انتخابات اخیر نشان داد که همان اندک اعتباری که از اصلاح طلبی برایشان باقی مانده را هم خواهند باخت و با این گردشها و چرخ زدنها در میدان یت ‘هیچ’ نصیبشان خواهد شد.
صفحه اول رومه سازندگی یک روز پس از پایان کار مجلس دهم
واکنش کاربران در این رابطه را بخوانید:
برترینها: امروز طی حکمی که در دادگاه مشهور به پرونده سایپا» صادر شد، وحید بهزادی» و همسرش نجوا لاشیدایی» به جرم اخلال کلان در بازار ارز و پیش خرید ۶۷۰۰ خودرو به اعدام محکوم شدند. حکمی که قابل تجدید نظر خواهی است.
اما با انتشار خبر احکام صادر شده در این دادگاه، یکی از موضوعاتی که در جامعه مطرح شده، تاثیر برخورد با افراد موسوم به سلطان» است. کسانی که به دلیل پروندههای سنگین اهمیت رسانهای پیدا میکنند و فعالیتهای ظاهرا اقتصادیشان به شکلی است که کل بازار و اقتصاد کشور را تحت تاثیر قرار میدهد.
همانطور که در حکم سلطان خودرو و همسرش هم دیده میشود، آنها به جرم اخلال در بازار ارز و خودرو به اعدام محکوم شدهاند. این شبیه همان حکمی است که در مورد سلطان سکه هم شاهد بودیم. وحید مظلومین، مشهور به سلطان سکه در تاریخ 23 آبان 97 اعدام شد. تقریبا یک ماه پس از مظلومین، یعنی در تاریخ 1 دی سال 97 هم حمیدرضا باقریدرمنی، مشهور به سلطان قیر اعدام شد.
در همین زمینه میتوانیم به پرونده سلاطین کاغذ اشاره کنیم. برادران جانمحمدی که 12 دی 97 یعنی در اوج روزهای مبارزه با مفاسد اقتصادی بازداشت شدند و گفته شد با استفاده از ارز دولتی و واردات کاغذ و احتکار آن در سالهای متمادی، تبدیل به غولهای بازار کاغذ شدهاند. در حالی که هنوز خبری درباره حکم و سرنوشت نهایی پرونده کاغذ اعلام نشده است. سلطانهای ریز و درشت دیگری هم بودهاند.
آنچه درباره این القاب و سوژهسازیها میتوان گفت این است که برخورد با برهمزنندگان نظم اقتصادی و محتکران همیشه با تایید و تشویق مردم همراه بوده است. پیگیری پرونده مفسدانی که با استفاده از موقعیت و سرمایه خود، در بازار تلاطم ایجاد کرده و با افزایش قیمتها به ثروتهای افسانه ای دست پیداکردهاند و میکنند. اما شاید با طرح چند سوال بتوان ابهاماتی را که در این زمینه وجود دارد صریحتر بیان کرد و به شفافتر شدن فضا کمک کرد. سوالاتی که احتمالا ذهن خیلیها را به خود مشغول کرده اما امکان طرح و پاسخی برای آن پیدا نمیکنند.
یک- اعدام و برخوردهای سخت با سلاطین اقتصادی تا کجا ادامه خواهد داشت؟ یعنی باید تا کی با چنین پروندههایی مواجه باشیم. در آینده باز هم سلاطین دیگری پیدا خواهند شد یا نه. در شرایطی که حتی قیمت عدس و لپه گران شده است، طبیعی است که منتظر اخباری مبنی بر پیدا شدن سلطان لپه و عدس باشیم؟ آنوقت با اعدام سلاطین کنونی، سلطانهای دیگری پیدا خواهند شد یا نه؟ یعنی با اعدام احتمالی سلطان خودرو دیگر تخلف و فساد بزرگی در بازار خودرو رخ نخواهد داد؟ ریشه سلاطین کجا خواهد خشکید؟
دو- سوال بسیار جدی افکار عمومی این است که برخورد و اعدام سلاطین چه تاثیری بر بازار گذاشته. سلطان سکه ماه پیش اعدام شد و امروز قیمت سکه به 7میلیون و 300هزار تومان رسیده و چشماندازی برای متوقف شدن قیمت آن وجود ندارد. این حرفها را درباره خودرو و قیمت آن هم میشود زد. وقتی که با چنین موجی از تبلیغات، خبر از اعدام سلطان سکه و (چه بسا) خودرو میدهیم، نباید در افزایش دیوانهوار قیمت آنها توقفی ایجاد شود، یا انتظار مردم در این مورد غیرمنطقی است؟
سه- درباره وحید بهزادی آنچه گفته شد پیشخرید 6700 دستگاه خودرو بوده که باعث اخلال در بازار شده. از وحید مظلومین هم 2 تن طلا گرفته بودند و یکی از جرائمش خرید و فروش روزانه چند صد سکه ذکر شد. احتمالا اذهان عمومی همچنان متوجه نمیشوند که جرم نگهداری خودروی و طلای زیاد چیست. کجای قانون آمده که نگهداری سکهها و خودروهای متعدد عملی مجرمانه است. آنوقت تعداد مجاز چقدر است؟ چند سکه بخریم و بفروشیم ایرادی ندارد و مجرمانه نیست؟ اگر به ما پیشنهاد خرید صد دستگاه خودرو شود، تخلف است یا نه؟ چند تا آزاد است؟ اینها ابهاماتی است که احتمالا توضیحات قانون موجب میشود.
یا باید قانون دقیق مجرمت ذکر شود یا گفته شود که این عده بابت دادن رشوه یا گرفتن رشوه یا وپولشویی یا چی مجرم هستند. آنوقت این سوال پیش میآید که رشوهدهنده و گیرنده کجا هستند و چرا جرمشان اینقدر کمتر است. خلاصه، توضیحات جوری نیست که ما ملتفت شویم و از تکرار جرم بپرهیزیم. البته ما که پولش را نداریم، کلی عرض شد!
سه- خط و رد هر کدام از سلاطین را دنبال کنیم به مسئولان و مدیران رسمی میرسیم. سلطان خودرو با همدستی مدیرعامل وقت سایپا و دو نماینده مجلس کار خود را پیش برده، سلطان سکه با مدیرانی در بانک مرکزی در ارتباط بود و سلاطین کاغذ با گرفتن دلار دولتی کار و بار خود را رونق دادند. همه اینها یعنی بستر فساد به وجود آمده افرادی بودهاند که در بدنه دستگاههای اجرایی و رسمی کشور حضور داشتهاند و چرخهای تخلف را روغنکاری کردهاند. سوال این است که تا وقتی اراده جدی برای بستن منافذ و جمع کردن مهرها و امضاهای طلایی وجود ندارد، رویه ضدفساد چقدر نتیجهبخش خواهد بود؟
چهار- نقش مهرها و امضاهای طلایی در پرونده مولتی میلیاردی بابک زنجانی غیرقابل انکار است. در حالی که چند وزیر زیر برگههای او را امضا میکردهاند و همه فعالیتهایش را ساپورت کردهاند، نشنیدهایم که صاحبان این مهر و امضاها بازخواستی شده باشند. موضوع پیچیده نیست. در جایی که فسادی بزرگ شکل میگیرد، ممکن است دست و نقش مدیر و مسئول ردهبالایی وجود نداشته باشد؟ سوال دیگر این است که سرانجام پرونده بابک زنجانی چه شد؟ امروز خبری از یک محکومیت 7 ساله او به دلیل شکایتهای شخصی منتشر شد. اما او بالاخره قرار است چه عقوبتی داشته باشد؟
پنج- بر اساس گزارشی که هفته گذشته از تحقیق و تفحص مجلس در مورد قاچاق کالا و ارز خوانده شد، 95درصد قاچاق از مبادی وردی میآید. در سال 95 و 96 هم هر ساله بین 12 تا 13 میلیارد دلار قاچاق داشتهایم. قاچاق از مبادی رسمی یعنی با تایید و نظارت مسئولان و ادارت. حتما میپذیرید که چنین مبالغ و قاچاقی را هم مامور دونپایه فلان اداره گمرک مرزی یا فلان کارمند نمیتواند انجام بدهد و باید پای دانهدرشتها و امضاهای طلایی در کار باشد.
سوال این است که ارادهای برای برخورد با این قاچاق وجود دارد؟ این سوالات درباره 5میلیارد دلار ارز دولتی گمشده هم وجود دارد. پروندهای که در موردش گفته شد تنها پای چند کارمند بانک مرکزی گیر است. آیا چند کارمند میتوانند زمینه به یغما رفتن 5 میلیارد دلار از پول بیتالمال را فراهم کنند؟ آیا انتظار داریم وقتی چنین پروندههایی پس از مطرح شدن به امان خدا رها میشوند، فساد ادامه پیدا نکند و سلاطین دیگری سر بر نیاورند؟
اینها و سوالات از این قبیل نشان میدهد که مسئله بزرگتر و پیچیدهتر از آنست که به نظر میرسد و بعید به نظر میرسد با خلاصه کردن آن در فعالیت چند سلطان بتوان مقابل فساد گسترده ایستاد. با این همه و با توجه به پیگیریها و رسیدگیهای قضایی، به نظر شما چقدر باید به کاهش سطح تخلفات، به سامان گرفتن بازار و به کنترل قیمتها امید داشته باشیم؟
برترینها: روزی که یونیفورم سبز نیروی انتظامی را با کتوشلوار ت عوض کرد و خلبان بودنش را به رخ رقبا کشاند، مشخص بود که تخریبچی سابق طرقبهای خیالهای بزرگی در سر دارد. محمدباقر قالیباف با عبور از پیچ و خمهای نظامیگری و تورزی، حالا راه قانونگذاری را در پیش گرفته است.
امروز و در جریان انتخابات هیات رئیسه مجلس با شمارش آرای مربوط به انتخاب رئیس مجلس، محمد باقر قالیباف با کسب اکثریت آرا و شکست فریدون عباسی (منتخب مجلس و معاون سابق نژاد در دولت دهم) و مصطفی آقا میرسلیم (منتخب تهران و عضو ارشد حزب موتلفه) رییس مجلس شورای اسلامی در اولین سال فعالیت دوره یازدهم شد.
قالیباف چه رنگی است؟
محمدباقر قالیباف پس از ناکامی در رسیدن به انتهای خیابان پاستور و ساختمان ریاست جمهوری به میدان بهارستان و ریاست در ساختمان هرمیشکل مجلس رسید.
ساکن سابق خیابان بهشت، کوچه به کوچه و خیابان به خیابان، تهران را برای رسیدن به ریاست یکی از قوا، وجب کرد، تهرانی که ۱۲ سال کلید شهرداری آن در جیبش بود و حالا موافقانش مدیریت شهری او را جهادی و مثبت و مخالفانش هزینهزا و منفی میدانند. غافل از آنکه قالیباف همیشه تلاش کرده خاکستری بماند تا رای چپ و راست، فقیر و غنی و تندرو و میانهرو را از دست ندهد. مشیای که او را از طرفی یک تکنوکرات پراگماتیست و از سوی دیگر جهادگری انقلابی و در کل تمداری ماکیاولیست نمایش میدهد.
از بسیجی تخریبچی تا معمار پلیس ۱۱۰
محمدباقر قالیباف اول شهریور ۱۳۴۰ در طرقبه مشهد به دنیا آمد. با آغاز جنگ تحمیلی حزب بعث عراق علیه ایران از طریق بسیج وارد سپاه و جبههها شد. در سال ۱۳۷۶ قالیباف به فرماندهی نیروی هوایی سپاه پاسداران منصوب شد و سه سال هم در این سمت ماند.
در سال ۱۳۷۹ این فرمانده نظامی از سوی رهبر انقلاب به سمت فرمانده کل نیروی انتظامی ایران منصوب شد. قالیباف در چهار سالی که فرمانده نیروی انتظامی بود تلاش کرد پلیس ایران را مدرن کند. از راهاندازی سامانه تلفنی ۱۱۰ تا تجهیز نیروی انتظامی به خودروها و تجهیزات روز دنیا، از ایجاد دفاتر خدمات دولت الکترونیک (پلیس ۱۰+) تا مرکز نظارت همگانی مردمی ١٩٧، در دوران فرماندهی او صورت گرفت تا به نوعی معمار پلیس نوین ایران لقب بگیرد. او در سال ۱۳۸۳ هم از سوی سید محمد خاتمی رئیسجمهور وقت به عنوان رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز منصوب شد.
اولین کارزار انتخاباتی
در سال ۱۳۸۴ قالیباف برای اولین بار وارد رقابتهای انتخاباتی شد. انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری خیال رئیسجمهور شدن را در سر سردار انداخت. قالیباف با درآوردن یونیفورم سبز نظامی و به تن کردن کت و شلواری سفید، با شمایلی متفاوت به عنوان یکی از چهار کاندیدای تایید صلاحیت شده اصولگرا وارد کارزار انتخابات ۸۴ شد. علی لاریجانی، محسن رضایی و محمود نژاد سه کاندیدای دیگر جناح راست بودند. هاشمیرفسنجانی، مهدی ، مصطفی معین و محسن مهرعلیزاده هم از جناح مقابل حضور داشتند. قالیباف با شعار "زندگی خوب برازنده ایرانی" و پوسترهایی با لباس خلبانی تلاش کرد جوانترها را به سمت خود بکشاند. قالیباف که تا لحظه آخر خود را کاندیدای بیرقیب جناح راست میدید یک شبه آرزوهایش به باد رفت و حتی شورای هماهنگی اصولگرایان، علی لاریجانی را به عنوان کاندیدای جناح راست معرفی کرد. محسن رضایی نیز تسلیم شد و انصراف داد.
به دنبال رسیدن به پاستور از بهشت
با ثبتنام قالیباف در انتخابات ۸۴، اصولگرایان که شورای شهر تهران را در دست داشتند صندلی خالی شده نژاد را در شهرداری تهران به قالیباف سپردند تا کلید تهران در جیب کت سردار سابق و تمدار فعلی قرار گیرد و دوران جدیدی در زندگی مدیریتی آغاز شود. دورهای که قالیباف آن را مدیریت جهادی مینامید. شهردار مشهدی تهران از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ تلاش کرد مدیریت نوینی را در شهرداری تهران از خود نشان دهد و به هر طریقی بود انواع و اقسام پروژهها را به سرانجام رساند. احداث برگزاره جنجالی صدر، توسعه حمل و نقل عمومی از جمله ایجاد سامانه اتوبوسهای تندرو (BRT)، دوچرخههای عمومی، ساخت تونلها، پلها و زیرگذرهای متعدد در تهران از جمله اقداماتی بود که قالیباف در کارنامه خود به عنوان شهردار پایتخت ثبت کرد.
دوبار شکست در مقابل
انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری در سال ۱۳۹۲ فرصتی بود که قالیباف دوباره و این بار با پشتوانه کارنامهاش در شهرداری تهران خود را به محک رای مردم بگذارد. علاوه بر قالیباف، سعید جلیلی، محسن رضایی و علیاکبر ولایتی از جناح راست میخواستند با و محمد غرضی رقابت کنند. باز هم وحدت اصولگرایان به سرانجام نرسید و قالیباف که تا روزهای آخر خود را پیروز انتخابات تصور میکرد شکستی دیگر را این بار در مقابل که او را سرهنگ» خطاب کرده بود، تجربه کرد و حتی برخلاف سال ۸۴، انتخابات به مرحله دوم هم کشیده نشد و قالیباف از راهیابی به ساختمان ریاست جمهوری بازماند.
در مناظرههای انتخاباتی سال ۹۲ و زمانی که شهردار تهران قصد داشت با یک حمله ی، اتفاقات سال ۸۲ و برگزاری مراسم سالگرد حمله به کوی دانشگاه را یادآوری و را در زمینه ت داخلی و برخوردهای امنیتی زمینگیر کند ضدحمله گازانبری نه تنها تمام رشتههای قالیباف را پنبه کرد بلکه دوگانه حقوقدان-سرهنگ را به نفع رقم زد. از طرفی اظهارات ضد و نقیض قالیباف در محافل مختلف به نقطه ضعفی برای او بدل شد و نهایتا باز هم سردار دکتر خلبان که حالا شهردار تهران بود در رسیدن به ریاست جمهوری ناکام ماند.
با پایان شهرداری قالیباف در سال ۱۳۹۶ و حضور شهرداران اصلاحطلب، پروندههای تخلف دوران شهرداری قالیباف به مراجع ذیصلاح ارجاع داده شد. ضمن اینکه افشای موضوع املاک نجومی به نوع مدیریت قالیباف صدمه جدی وارد کرد و با دستگیری عیسی شریفی به عنوان قائممقام شهردار تهران، ضربه هولناکی به قالیباف وارد کرد هر چند که به گفته سخنگوی قوه قضاییه در نشست خبری ۱۵ بهمن ۹۸، در "پرونده شریفی اتهامی متوجه قالیباف نیست"، اما به هر حال حضور چنین شخصی در جمع معاونان اصلی قالیباف انتقادات زیادی را به نحوه مدیریت او وارد کرده است به خصوص که دلیل ترک کار شریفی در دوران شهرداری قالیباف، بیماری دختر شریفی اعلام و حتی مراسم تقدیر و تشکر و خداحافظی از او هم برگزار شد.
اما نه حاشیههای املاک نجومی و نه دستگیری شریفی باعث نشد تا قالیباف از کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم در سال ۱۳۹۶ صرف نظر کند و شهردار تهران برای انتقام شکست ۹۲ از وارد رقابتهای انتخاباتی شد. اصولگرایان این بار اما با درس گرفتن از گذشته تلاش کردند با ایجاد ساز و کاری تحت عنوان جبهه متحد نیروهای انقلاب (جمنا) به وحدت برسند. قالیباف که با تجربه دو انتخابات قبلی و پشتوانه مالی زیادی ستادهای انتخاباتی خود را دایر کرده بود گمان میکرد این بار دیگر بر سر کاندیداتوری او در جناح راست توافق شود اما باز هم آرزوهایش بر باد رفت و اصولگرایان او را مجبور به کنارهگیری به نفع رئیسی کردند.
با وجود این ماجراها، قالیباف در انتخابات مجلس یازدهم کاندیدا شد و البته چندان هم به مانیفست نواصولگرایی خود پایبند نماند و برای آنکه اصولگرایان به پیروزی مطلق برسند با سایر گروههای جناح راست از جمله جبهه پایداری ائتلاف کرد و به عنوان سرلیست اصولگرایان در تهران راهی بهارستان شد. حالا در نبود علی لاریجانی که ۱۲ سال رئیس مجلس بوده و با پشتوانه رای اول تهران شدن، قالیباف ریاست مجلس یازدهم را بر عهده گرفت.
باید دید آیا قالیباف واقعا میتواند و چنین قصدی دارد که "تمام هم و غم خود را کنترل دولت و وادار کردن آن به کار و فعالیت در این یک سال و نیم باقیمانده از عمرش قرار دهد" یا آرزوهای دیگری در سر میپروراند. رفتار ی محمدباقر قالیباف از سال ۸۴ که از دنیای نظامیگری فاصله گرفته و وارد ت شده به گونهای است که انگار رسیدن به ریاست یکی از قوا بهخصوص قوه مجریه، برای تخریبچی سابق تیپ ۲۱ امام رضا (ع) و قانونگذار آینده به یک سودای همیشگی بدل شده یود.
برترینها: همزمان با آغاز طرح پیش ثبتنام محصولات ایرانخودرو و سایپا از امروز شنیده ها حاکی است دلالان برای ثبتنام پیشفروش خودروسازان پس از حذف اام به پرداخت ۵۰درصد قیمت در هنگام نامنویسی هجوم آوردهاند!
هر چند در طرح جدید فروش و پیشفروش محصولات دو خودروساز کشور احراز هویت قطعی متقاضیان فقط پس از آغاز ثبتنام، ورود به سامانه اینترنتی فروش خودرو شرکت و سپس هدایت به سامانه یکپارچه احراز مشتریان تجارت الکترونیکی (امتا) از طریق سامانه خودروسازان معتبر است، اما هجوم یکباره متقاضیان که گفته می شود بیشتر آنان دلالان هستند سبب کندی سرعت این سامانه و در نتیجه موفق نشدن مشتریان برای ثبتنام شده است.
دلالان برای ثبت نام پیش فروش خودروسازان پس از حذف اام به پرداخت ۵۰ درصد قیمت در هنگام نام نویسی هجوم آورده و تا ۱۰ میلیون تومان برای استفاده از اطلاعات هویتی و گواهینامه در نام نویسی پیش فروش خودرو پرداخت میکنند.
معمولا دلالان دو روز قبل از آغاز ثبتنام خودروسازان از کموکیف قیمت و نوع محصولات خودروسازان مطلع میشوند و با هماهنگیهای پشت پرده با دلالان دیگر برای ثبت نام به سایت های فروش خودرو هجوم میبرند و سعی می کنند فرصت ثبت نام را از متقاضیان اصلی خودرو بگیرند!
آغاز ثبتنام محصولات ایران خودرو از امروز
طبق اطلاعیه جدید ایران خودرو با توجه به عدم واریز وجه برای ثبت نام محصولات ایران خودرو در طرح فروش فوق العاده، زمان ثبت نام در سایت فروش اینترنتی ایران خودرو با کمی تاخیر و با اختلاف زمانی چند ساعته آغاز شد.
متقاضیان برای ثبت نام به سایت فروش اینترنتی محصولات ایران خودرو به نشانی esale.ikco.ir مراجعه کنند و از طریق بخش "ورود کاربر" نام کاربری و رمز عبوری که قبلا در مرحله پیش ثبت نام دریافت کردهاند را وارد و سپس به بخش فروش فوق العاده وارد شده و پس از انتخاب خودرو مدنظر، فرآیند ثبت نام را تکمیل و نهایی سازند. پس از ثبت نام و انتخاب یکی از چهار محصول عرضه شده در این طرح، تمامی متقاضیان واجد شرایط بدون اولویت و در شرایط یکسان وارد فرآیند قرعه کشی خواهند شد. گفتنی است چهار محصول ۲۰۶ تیپ دو، پارس با موتور تی.یو.۵، رانا و پژو ۴۰۵ اس.ال.ایکس در برنامه فروش فوق العاده ایران خودرو با ظرفیت ۱۵ هزار دستگاه عرضه شده است.
جزئیات ثبتنام خودروهای سایپا
مرکز ارتباطات امور بینالملل گروه خودروسازی سایپا در اطلاعیه جدید خود اعلام کرد براساس دستور سرپرست محترم وزارت صنعت، معدن و تجارت، پیش ثبتنام فروش فوقالعاده محصولات سایپا (بدون واریز وجه) تا تاریخ ۱۴ خرداد ادامه خواهد داشت و فرآیند انتخاب نوع خودرو جهت شرکت در قرعهکشی (بدون واریز وجه) از ساعت ۱۱ صبح امروز تا پایان مدت پیشثبتنام در سامانههای اینترنتی گروه سایپا امکان پذیر خواهد بود.
فرآیند انتخاب نوع خودرو جهت شرکت در قرعهکشی (بدون واریز وجه) از ساعت ۱۱ صبح امروز ۷ خردادماه ۹۹ تا پایان مدت پیشثبتنام در سایت اینترنتی گروه خودروسازی سایپا بهنشانی https://saipa.iranecar.com امکان پذیر خواهد بود. گفتنی است پیش از این در طرح های فروش خودروسازان، زمان شروع ثبت نام اهمیت زیادی داشت و ممکن بود با تکمیل ظرفیت فروش خودروها در ساعات اولیه، متقاضیان موفق به ثبت نام نشوند اما در طرح جدید فروش فوق العاده خودرو دیگر قید زمان مطرح نیست و ثبت نام به مدت ده شبانه روز امکان پذیر است. هفت محصول سایپا عبارتنداز: تیبا، تیبا 2، ساینا، وانت 151، نیسان بنزین، نیسان دوگانه سوز، نیسان زامیاد ری.
شروط ثبتنام
1. با هر کدملی فقط امکان ثبتنام و خرید یک دستگاه خودرو از خودروسازان وجود دارد. 2. مشتریانی که در ۳۶ ماه اخیر اقدام به خرید خودرو از شرکت های خودروساز کردهاند، مجاز به ثبت نام نیستند. 3. دارا بودن گواهینامه رانندگی برای خریداران اامی است. 4. سن خریدار خودرو باید بالاتر از ۱۸سال باشد و کد ملی، شماره تلفن همراه، مشخصات حساب بانکی، همه باید متعلق به شخص ثبتنامکننده باشد. 5. افراد نباید پلاک خودرو فعال و نصب شده داشته باشند. 6. خریدار خودرو به هیچ عنوان حق فروش وکالتی خودرو را ندارد و خودروی فروخته شده قابل صلح نیست. 7. اگر در راستیآزمایی مراحل فروش، تکمیل وجه، تحویل خودرو و حتی در بازه زمانی پس از تحویل خودرو، مشخص شود که خریدار از ضوابط عدول کرده یا در فرآیند ثبتنام صداقت نداشته است، خودروی وی توقیف و مطابق با قانون با آن برخورد میشود. 8. هر خودروی صفر کیلومتری که در فرآیند تحویل مشتری قرار میگیرد، حداکثر باید ظرف مدت سهماه برای استفاده از گارانتی به نمایندگیهای مجاز خدمات پس از فروش خودروسازان مراجعه کند. 9. مشتریان باید در ثبت شماره شبا خود در سایت فروش دقت نمایند، چرا که مسئولیت ورود شماره شبا به صورت اشتباه و در نهایت برگشت پول به فرد دیگر بر عهده ثبتنامکننده است. 10. سند خودرو تا یکسال در رهن شرکت باقی خواهد ماند.
علاوه بر این، خودروسازان حق دریافت هیچگونه وجهی از متقاضیان جهت حضور در قرعهکشی را نخواهند داشت. بر اساس تغییر در برنامه زمانبندی فروش ۲۵ هزار دستگاه خودرو، بعد از اتمام مهلت ثبتنام و بر اساس ضوابط تعیین شده از سوی کمیته خودرو، قرعهکشی با نظارت دستگاههای امنیتی و نظارتی و در حضور نمایندگان رسانههای جمعی، صورت پذیرفته و صرفا حائزین شرایط مطابق با قرعهکشی انجام شده، مم به پرداخت وجه خودرو خواهند بود.
لذا در هیچ یک از مراحل ثبتنام، متقاضیان خرید خودرو مم به پرداخت وجه نخواهند بود و واریز ۱۰۰ درصد وجه خودرو تنها از سوی افرادی صورت خواهد پذیرفت که بر اساس قرعهکشی انجام شده، حائز شرایط تشخیص داده شوند. لازم به ذکر است که به دستور سرپرست وزارت صمت شرط دریافت هرگونه چک نیز در مرحله فعلی ثبتنام خودرو حذف شده است.
هجوم متقاضیان برای ثبت نام
از صبح امروز و آغاز طرح پیشفروش خودروهای دو خودروساز بزرگ کشور، شاهد هجوم متقاضیان برای احراز هویت در سامانه یکپارچه احراز مشتریان تجارت الکترونیکی (امتا) هستیم. موضوعی که کندشدن شدید این سامانه و گاهی اوقات مختلشدن آن را به دنبال داشته است.
باتوجهبه مراجعه تعداد بسیار بالای متقاضیان و استقبال مشتریان از طرحهای پیشفروش خودروسازان در ماهها و سالهای گذشته، وجود تعداد زیاد متقاضیان برای هر خودرو و مراجعه این تعداد به سامانه فروش اینترنتی ایران خودرو و سایپا که سبب بروز برخی مشکلات از جمله کندی سامانه و نیتی مشتریان شد، وزارت صنعت با همکاری شرکتهای خودروساز، راهکارهای جدیدی را در راستای افزایش رضایتمندی مشتریان و مقابله با سودجویان و دلالان از طریق بهکارگیری رویکردهای جدید ثبتنام بهکار گرفت. سامانه احراز مشتریان تجارت الکترونیکی با نام امتا»، اطلاعات هویتی، تماسی، اعتباری و. کاربران را به درخواست خودشان از طریق پایگاههای اطلاعاتی حاکمیتی به صورت برخط و اختصاصی برای سایر کسبوکارها احراز و راستیآزمایی میکند.
هدف از اجرای این طرح، کاهش دلالان و جلوگیری از استفاده از روشهای غیر متعارف است که اقدامی در جهت کنترل قیمتهای بازار به شمار میآید. کارشناسان معتقدند که با اجرای این طرح میتوان امیدوار بود عدالت در رسیدن خودرو به مصرفکننده واقعی برقرار شده و در آینده نزدیک شاهد کاهش بیشتر قیمتها در بازار باشیم. هر چند در طرح جدید فروش و پیشفروش محصولات دو خودروساز کشور احراز هویت قطعی متقاضیان فقط پس از آغاز ثبتنام، ورود به سامانه اینترنتی فروش خودرو شرکت و سپس هدایت به سامانه یکپارچه احراز مشتریان تجارت الکترونیکی (امتا) از طریق سامانه خودروسازان معتبر است، اما هجوم یکباره متقاضیان سبب کندی سرعت این سامانه و در نتیجه موفق نشدن مشتریان برای ثبتنام شده است.
طرح قرعه کشی تقاضا را برای خرید خودرو بیشتر میکند
امیر حسن کاکایی عضو هیات علمی گروه مهندسی خودرو دانشگاه علم و صنعت در این رابطه نوشت: با قرعه کشی ملی که خودروسازان به راه انداخته اند، هر ایرانی به خود میگوید چرا من در این اعانه ملی شرکت نکنم؟ با این قیمت گذاری ها که شورای رقابت انجام داده، هر کس این شانس را دارد که وقتی قرعه به نامش بیفتد با هر مقدار پول که وارد شده، به دلیل اختلاف فاحش قیمت کارخانه و بازار حدود همان مقدار سود ببرد. در نتیجه هر زمان که فرصتی برای ثبت نام خودرو ایجاد می شود، افراد زیادی هجوم میآورند و میخواهند شانس خود را امتحان کنند. امروز به جای حل مساله داریم مساله ایجاد می کنیم، زیرا دغدغه مردم این شده که چطور در این قرعه کشی شرکت کنند.
برترینها: مرگ جورج فلوید هم در ایران ی شده، برخی به بهانه همین مواضع ضدآمریکایی را در بوق کردهاند و برخی هم از آن طرف بام افتادند و با قیاس این اتفاق با برخی حوادث دیگر، تلاش کردهاند، اتفاقات مینیاپولیس را کمرنگ جلوه بدهند. در هر صورت از شب گذشته شایعات تازهای درباره این آقای جورج فلوید به گوش میرسد، این پرونده مروریست بر آن چه که در اینباره گذشته.
در پی قتل یک شهروند سیاه پوست به نام جورج فلوید» در شهر مینیاپولیس آمریکا توسط پلیس، این شهر صحنه آشوب و ناآرامی شد. افسر پلیس در هنگام بازداشت به مدت ۷ دقیقه زانوی خود را روی گردن جورج فلوید قرار داد تا جان سپرد. با وجود اخراج و بازداشت افسر خاطی، اعتراضات فروکش نکرد و حالا به چند ایالت آمریکا، از جمله واشنگتن، نیز سرایت کرده است تا آنجا که کاخ سفید به خاطر اعتراضات تعطیل شد!
بدرفتاری افسر پلیس با فلوید خشم سیاه پوستان را برافروخت.
معترضان به تبعیض نژادی و بدرفتاری پلیس با سیاه پوستان اعتراض کردند. اعتراضات در شهر مینیاپولیس با آشوب و تخریب اموال عمومی همراه شد. به همین خاطر در این شهر مقررات منع آمد و شد برقرار شد. با این حال، معترضان مقررات منع آمد و شد را زیرپا گذاشته و به خیابانها ریختند و به اعتراضات خود ادامه دادند.
آنچه بیش از همه شهروندان مینیاپولیس را خشمگین کرد، انتشار ویدئویی از بدرفتاری پلیس با فلوید بود. در این ویدئو، در حالی که فلوید روی زمین خوابیده بود، درک شووین، افسر سابق پلیس مینیاپولیس، زانوی خود روی گردن او قرار داده بود. فلوید اندکی بعد از این واقعه جان خود را از دست داد.
دونالد ترامپ در توئیتی، معترضان مینیاپولیس را اراذل و اوباش» خواند و تهدید به استفاده از ارتش و حتی شلیک به آنها کرد.
فردای روز حادثه ۴ افسر پلیس اخراج شدند و سه روز بعد افسری که جورج فلوید را به قتل رسانده بود بازداشت شد و قرار است به اتهام قتل محاکمه شود. جیکوب فری، شهردار مینیاپولیس، از جامعه سیاهپوستان ایالت عذرخواهی کرد و گفت: سیاهپوست بودن در آمریکا نباید به معنای حکم مرگ باشد. وقتی که شما تقاضای کمک میشنوید، باید کمک کنید. این افسر در آزمون ابتداییترین احساس بشری مردود شد.
در همین رابطه برخی مقامات هم ایران به بحران مینیاپولیس و مرگ جورج فلوید» واکنش نشان دادند.
ظریف در حساب توئیتری خود از دنیا خواست تا در مقابل نژادپرستی حکومت آمریکا متحد شود و نوشت: عدهای فکر نمیکنند که جان سیاهان اهمیت دارد. قابل توجه کسانی از ما که جان سیاهان را مهم میدانند: زمان آن است دنیا با نژادپرستی مقابله کند. جهان علیه نژادپرستی.
محسن رضایی درباره مرگ فلوید و بحران مینیاپولیس نوشت: آقای ترامپ مرگ جورج فلوید و بحران مینیاپولیس بزرگتر از کروناست. تیراندازی، نه تکرارِ اشتباهِ داروی ضدعفونی؛ بلکه مثل بمبی ساعتی برای کل آمریکا است.
همچنین مرگ جورج فلوید» به دست پلیس آمریکا واکنش برخی رومههای کشور از جمله جوان و صبح نو را به همراه داشت.
همدردی مردم ایران در شهر مشهد با روشنکردن شمع به یاد جورج فلوید که توسط پلیس آمریکا کشته شد هم در فضای مجازی بازتاب گستردهای داشته است.
همزمان با موج اعتراضات در پی مرگ جورج فلوید» به دست پلیس آمریکا برخی کاربران فضای مجازی در توئیتر با استناد به یک ویدئو که در شبکههای اجتماعی منتشر شده و به نقل از برخی منابع نامعلوم او را ستاره فیلمهای غیراخلاقی معرفی کردهاند!
وب سایت خارجی dredds.info» در خبری مدعی شده است: ویدئویی قدیمی مربوط به 5 سال پیش از جورج فلوید در فضای مجازی منتشر شده که او را در کنار یک زن و در فضایی غیراخلاقی نشان میدهد.
برترینها: گرمی هوا احتمال ابتلا به بیماریهایی که با گرما مرتبط هستند را افزایش میدهد؛ یکی از شایعترین این بیماریها گرمازدگی است که در صورت بیتوجهی به علائم گرمازدگی و عدم درمان آن، فرد ممکن است به سمت مرگ سوق پیدا کند.
گرمازدگی موقعیتی حاد و تهدید کننده زندگی است که در این حالت سیستم تنظیم کننده دمای بدن، به دلیل قرار گرفتن طولانی مدت در هوای گرم یا تولید بیش از حدّ گرما در بدن و یا وجود هر دو حالت، از کار میافتد. درحالت گرمازدگی بدن نمیتواند گرمای اضافی خود را دفع کند، در نتیجه دمای بدن خیلی افزایش مییابد که میتواند اندامهای اصلی را تخریب کند.
علائم گرمازدگی چیست؟
علائم گرمازدگی شامل:
علائم روحی و روانی گرمازدگی
علائمی که نشان میدهد در معرض گرمازدگی هستید
کمکهای اولیه برای گرمازدگی
۱. اگر دیدید کسی دچار گرمازدگی شده، فوراً یک آمبولانس خبر کنید یا هر چه سریعتر او را به نزدیکترین بیمارستان برسانید.
۲. اولین اقدام، کاهش هر چه سریعتر دمای بدن فرد است.
۳. در حالی که منتظر رسیدن امدادگران هستید، کمکهای اولیه را آغاز کنید. فرد را به یک محیط با تهویه هوا یا حداقل یک منطقه خنک و سایه دار، منتقل کنید و هرگونه لباس اضافی را درآورید.
۴. در صورت امکان دمای بدن فرد را بگیرید و برای خنک کردن آن به ۱۰۱ تا ۱۰۲ درجه فارنهایت کمکهای اولیه را انجام دهید. (اگر دماسنج در دسترس نباشد، برای شروع کمکهای اولیه دریغ نکنید.)
این کارهای زیر را برا خنک کردن فرد امتحان کنید
راههای پیشگیری از گرمازدگی
هنگامی که شاخص گرما زیاد است، بهتر است در محیطی با تهویه هوا بمانید. اگر شما باید به بیرون از خانه بروید، میتوانید با انجام این مراحل از گرمازدگی جلوگیری کنید:
۱. از لباسهای سبک، رنگ روشن و گشاد استفاده کنید.
۲. از ضد آفتاب با فاکتور محافظت در برابر آفتاب (SPF (۳۰ یا بیشتر استفاده کنید.
۳. مایعات اضافی بنوشید. برای جلوگیری از کم آبی، به طور کلی توصیه میشود روزانه حداقل هشت لیوان آب، آب میوه یا آب سبزیجات بنوشید. از آنجا که بیماری ناشی از گرما همچنین میتواند ناشی از کاهش نمک باشد، ممکن است توصیه شود در دورههایی از گرما و رطوبت شدید یک نوشیدنی ورزشی غنی از الکترولیت برای آب جایگزین کنید.
۴. در هنگام ورزش یا کار در خارج از منزل اقدامات احتیاطی دیگری انجام دهید. توصیه کلی این است که دو ساعت قبل از ورزش تقریبا ۲ تا ۳ لیوان مایعات بنوشید و درست قبل از ورزش، یک لیوان آب یا نوشیدنی ورزشی اضافه کنید. در حین ورزش، هر ۸ دقیقه دیگر باید یک لیوان آب مصرف کنید، حتی اگر احساس تشنگی نکردید.
۵. در صورت امکان، وقت خود را در بیرون از خانه به بهترین زمانهای روز، یا صبح زود یا بعد از غروب آفتاب تغییر دهید.
خوراکیهای سنتی برای رفع گرمازدگی
منابع: رومه آرمان، عصرایران
برترینها: مدتی است که تصمیمات جدیدی برای بازار خودرو و نحوه فروش توسط خودروسازان گرفته شده است. یکی از مهمترین این تصمیمات بحث قرعهکشی خودرو است که نظر همه را به خود جلب کرده است. فروش فوقالعاده ایرانخودرو و سایپا از روز عید فطر آغاز شد و تا روز ۱۴ خرداد ادامه داشت.
مراسم قرعه کشی برای تخصیص ۱۵ هزار دستگاه از چهار مدل از محصولات ایرانخودرو، روز شنبه ۱۷ خرداد ماه، و همچنین قرعه کشی سایپا برای تخصیص ۱۰ هزار دستگاه از ۷ مدل خودرو گروه خودروسازی سایپا روز یکشنبه ۱۸ خردادماه برگزار خواهد شد.
چرا چنین طرحی تصویب شد؟
فروش فوقالعاده محصولات دو خودروساز بزرگ طبق دستور وزارت صمت صورت گرفت تا از این طریق بازار آشفته خودرو که قیمتها در آن روزانه و بدون هیچ دلیلی افزایش مییافت کنترل شود.
محدودیتها و شرایط لازم برای ثبتنام در این طرح چه بود؟
برای شرکت در این فروش فوقالعاده محدودیتهایی را در نظر گرفتند تا فقط افرادی که نیاز واقعی به خودرو دارند بتوانند ثبتنام کنند و حضور سایر افراد غیر ممکن باشد.
از جمله:
البته ناگفته نماند، طرح فروش فوقالعاده بدون حاشیه هم نبود و شرط واریز بخشی از پول خودرو از سوی خریداران حاشیههایی را به وجود آورد تا جایی که سرپرست وزارت صمت را ناچار به واکنش کرد و مدرس خیابانی طی دستوری اعلام کرد خودروسازان حق دریافت هیچ گونه وجهی از متقاضیان جهت حضور در قرعهکشی را نخواهند داشت.
اما با تمام محدودیتهایی که برای حضور در این قرعه کشی قرار داده شده خبرها حکایت از حضور چند میلیون متقاضی دارد. این در حالی است که حجم خودروهایی که از سوی دو خودروساز بزرگ در فروش فوقالعاده عرضه میشود در مجموع ۲۵ هزار دستگاه است و این بدین معنا است که اکثریت ثبت نام کنندگان موفق به خرید خودرو نخواهند شد.
حال و هوای بازار خودرو در این روزها چگونه است؟
در حالی که همه در انتظار برگزاری قرعه کشی فروش فوقالعاده هستند، بازار خودرو در حال حاضر روزهای آرامی را پشت سر میگذارد. به گفته فعالان این بازار هر چند قیمت خودرو نسبت به هفتههای گذشته کاهش یافته، اما فعلاً خبری از خریدار و فروشنده در بازار نیست.
افرادی که نیاز به خودرو دارند با ثبتنام در فروش فوقالعاده ترجیح دادهاند تا شانس خود را برای خرید خودرو با قیمت کارخانه و با قیمت بسیار پایینتر از نرخ بازار امتحان کنند تا شاید ناچار به خرید خودرو با قیمت گزاف نشوند. از طرفی فروشندگان نیز که همیشه تمایل دارند کالا خود را با بالاترین قیمت عرضه کنند در حال حاضر دست نگه داشته و منتظر تعیین تکلیف قرعه کشی هستند تا بر اساس آن قیمتهای خود را مشخص کنند.
اما آسیبهای این بختآزمایی بزرگ چیست؟
فارغ از اینکه فروش خودرو به روش قرعه کشی خوب یا بد است باید این موضوع را در نظر گرفت خودروهای در نظر گرفته شده در این قرعه کشی حجم بسیار ناچیزی از تقاضا را پوشش میدهد و بخش عظیمی از متقاضیان به خواسته خود در این فرایند دست پیدا نمیکنند و ناچارند برای خرید به بازار مراجعه کنند.
این در حالی است که اگر خودروسازان حجم عرضه خود را افزایش ندهند علی رغم کاهش قیمتها طی هفتههای اخیر، دوباره فرصت برای جولان دلالان مهیا شده و با سوءاستفاده از ورود متقاضیان به بازار مجدداً دست به قیمتسازی زده و بازار خودرو را آشفته میکنند.
همچنین برخی اقدام به اجاره کارت ملی فردی که فوتش ثبت نام نشده است میکنند. بعد از اینکه نام این فرد در قرعه کشی برنده میشود اقدام به ثبت فوت این فرد میکنند که خب طبیعتاً نمیشود سند این خودرو را در رهن نگه داشت، و این خود بهتنهایی راه را برای سودجویان باز کرده است.
احتمال برنده شدن در ثبتنام خودروهای داخلی: ۰.۳۱ درصد!
با پایان یافتن زمان ثبت نام در طرح فروش فوق العاده خودرو سازان برخی از اعداد و ارقام مربوط به آن بررسی میگردد.
ظرفیت فروش:
۲۵ هزار خودرو (۱۰ هزار محصولات سایپا و ۱۵ هزار محصولات ایران خودرو)
تعداد ثبت نام ها: حدود ۸ میلیون نفر
(۱.۵ میلیون نفر سایپا و ۶.۵ میلیون نفر ایران خودرو)
احتمال انتخاب در قرعه کشی:
۰.۳۱ درصد (۰.۶۷ درصد سایپا و ۰.۲۳ درصد ایران خودرو)
بیشترین احتمال موفقیت در قرعه کشی بر حسب خودرو:
پیکاپ دو کابین ریچ شرکت سایپا و رانا شرکت ایران خودرو
واکنش مردم به اجرای چنین طرحی چه بوده است؟
تصویب این طرح، موجب واکنشهای بسیاری شد. برخی امیدوار به برنده شدن، این طرح را طرح خوبی میدانند. اما برخی از مردم معتقدند تصویب و اجرای این طرح تحقیرآمیز است. در ادامه تعدادی از نظرات مردمی را باهم میخوانیم.
منابع: گسترشنیوز، میزان، خبرآنلاین، رومه اقتصاد
برترینها: مجلس یازدهم حالا سر و شکل منظمتری یافته و نمایندگانش نیز رفتهرفته بیشتر با صحن علنی و سازوکار اقدامات نمایندگان و وظایفشان آشنا میشوند و همین مساله میتواند به معنای زنگ خطری برای دولت دوازدهم و البته شخص به عنوان رییسجمهوری باشد.
در چنین شرایطی که و دولتش نه حامیان پروپاقرص روزهای ابتدایی را دارد و نه محبوبیت آن روزها را، مجلس یازدهم با حمایت تمامقد رسانههای منتهیالیه راست ی ایران و فعالانش در شبکههای اجتماعی، شمشیر از رو به اهالی پاستور» کشیده؛ شمشیری که شاید بیش از هرکس محمدجواد ظریف در قامت وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی تیزی برنده آن را احساس کرد.
حضور روز گذشته وزیر امور خارجه در مجلس با حاشیههایی همراه بود و برخی از نمایندگان نسبت به مطالب مطرح شده از سوی وزیر امور خارجه اعتراض کردند.
در این میان محمد باقر قالیباف خطاب به نمایندگان گفت: اجازه دهند صحبتهای ظریف تمام شود سپس مطالب خود را اظهار کنند. این پایان کار نبود و نمایندگانی که از صحبتهای ظریف انتقاد داشتند، فریادهایی علیه وزیر امور خارجه زدند که در این میان عباراتی چون دروغگو» شنیده میشد. محمد جواد ظریف خطاب به نمایندگان گفت گویا نمایندگان تمایل به شنیدن حرفهای بنده ندارند که یکی از نمایندگان گفت دوست نداریم دروغ بشنویم! این پایان کار نبود و برخی از نمایندگان فریاد مرگ بر دروغگو سر دادند که وزیر امور خارجه در واکنش به این افراد گفت خیلی مزاحم شما نمیشوم و از مهمان نوازی تان سپاسگزارم.
واکنش برخی رومه اصولگرا به حواشی حضور ظریف در مجلس را بخوانید:
رومه کیهان با مطرح کردن انتقاداتی از سخنرانی وزیر امور خارجه در مجلس نوشت: اگر آقای ظریف اقدامات و عملکرد وزارتخانه تحت مسئولیت خود را قابل دفاع میدانند چرا از خودشان مایه نمیگذارند و با ارائه اسناد متقن و دلایل محکم از آن دفاع نمیکنند؟» نگارنده با اهانت برخی از نمایندگان به جناب ظریف و دروغگو نامیدن ایشان موافق نیست ولی تاکید حضرت آقا بر صادق و شجاع بودن ایشان نیز نمیتواند نشانه عملکرد قابلقبول وزارت خارجه باشد، چراکه یک انسان میتواند مؤمن و راستگو و حتی شجاع باشد ولی در مسئولیتی که بر عهده گرفته کارآمد نباشد و مثلاً به راحتی سرش را کلاه گذاشته و فریبش بدهند یعنی همان ترفندی که آمریکا در مقابل تیم مذاکرهکننده کشورمان به کار گرفت و برجام سراسر خسارت و فاجعه را به آنان تحمیل کرد.
رومه وطن امروز نیز در این رابطه نوشت: خشم نمایندگان ازخلافگوییهای ظریف قابل درک است اما مجلس باید با وزانت و متانت و به دور از جنجال بانیان وضعیت اقتصادی موجود را استنطاق کند. ظریف در حالی روز گذشته بار دیگر از برجام به عنوان یک سند افتخار یاد کرد که این بار اثبات ادعای خود را به آینده و تاریخ حواله داد!
رومه رسالت هم در واکنش به انتقادات مجلس از ظریف نوشت: وکلای ملت نشان دادند ۷ سال فرصت خوبی برای اقدام بود و اگر حرفی و اقدامی میبایست برای بهبود ت خارجی در دولت یازدهم انجام میشد باید در این مدت که بیش از دو برابر عمر صدرات امیرکبیر بوده انجام میشد اما چنین نشده است. از این جهت این پیام را با مخاطب قرار دادن ظریف به دولت مخابره کردند که زنگ انشا پایان یافته است و باید در محضر نمایندگان ملت پاسخگوی عملکرد خودشان باشند.
رومه جوان هم با اتفاقات روز گذشته مجلس اینگونه واکنش نشان داد: چرا برخی تمداران ما از مبارزه با شیطان خسته شدهاند و این خستگی را به شکلهای گوناگون به جامعه اسلامی تلقین میکنند، فرصتهای پیشروی ملت ایران را به امید لبخند امریکا و اروپا نسوزانید.
رومه صبح نو هم در نقد عملکرد ظریف نوشت: آنجا که نمایندگان در واکنش به اظهارات وزیرامورخارجه او را دروغگو خطاب کرده و با هیاهو سعی کردند در ارائه گزارش از سوی ظریف اخلال ایجاد کنند. هرچند سوال از وزیر بخشی از وظیفه نمایندگان است اما این نوع از برخورد، نه تنها موجب برقراری ارتباط موثر و دیالوگ محور بین خانه ملت و دستگاه ت خارجی نمی شود بلکه پرسشگری و مطالبات به حق از وزارت امورخارجه و انتقاد از بخشی از رویکردهای این وزارتخانه را هم به حاشیه خواهد برد و فرصتی به حامیان دولت و اصلاحطلبان خواهد بود که از پاسخ گویی فرار و مظلومنمایی کنند.
برترینها: بعضی به مار و همستر خود بیشتر از ازدواج اهمیت میدهند!
در هفتههای گذشته چند باری با حجتالاسلام ادریسی، طراح پیشنهاد ازدواج اجباری صحبت کردیم و از ایشان دعوت کردیم درباره صحبتها و طرح خود با ما گفتوگو کنند. این که دل پری از رسانهها داشت، ابتدا وعده داد این مصاحبه را پس از پایان پیدا کردن جنجال رسانهای ازدواج اجباری» اتجام دهیم و سرانجام مطلب تنظیم شدهای را برای انتشار در اختیار ما قرار داد که در زیر میخوانید.
حجت الاسلام محمد ادریسی پژوهشگر حوزوی نوشت: در یکی از رومه ها خواندم که حجت الاسلام سید رمضان مقدم، قائم مقام رئیس سازمان صداوسیما اینگونه بیان داشت که: امروز بزرگترین مشکل رسانه ملی، وجود فضای مجازی است که در گذشته با ماهواره مواجه بودیم؛ اما امروز دشمن، بسیار نزدیکتر شده و با فضای مجازی وارد جبهه ما شده و جولان میدهد وهمچنین گفته: امروز بیش از ۷۵ درصد پهنای باند در فضای مجازی در تسخیر توئیتر، اینستاگرام، تلگرام و. است که بحث مفصلی دارد و امروز شاهد صدمات تأسف باری در این زمینه هستیم.
ضمن عرض خدا قوت به سید بزرگوار ما عرض می شود که قبلاً گفته شده بود که استراتژی و طرح جامع دشمن برای ما فتح قلعه از درون است که لازم است ما نیز از درون این قله را حفظ کنیم و نسبتاً مفصل به آن پرداخته شده بود با نیاز لحظه شناسی مخاطبان و چرا بجای اینکه مجموعه صدا و سیما بر فضای مجازی تاثیر بگذارد دیده می شود که فضای مجازی بر صدا و سیما ثاثیر می گذارد و این جبهه داری شایسته عملی دیگراست منظوراینکه بسیار دیده ایم و شنیده ایم که فلان مجری یا فلان تحلیل گر و برنامه ساز وکارشناس دعوت شده و. درمجموعه سازمان، منعکس کننده کامنت ها و تویت ها و پست های کسانی می شود که در همین بستر مطالب خود را بیان می کنند، واو به واو بدون هیچ خلاقیت و کم و کاست یعنی خود صدا و سیما فضای مجازی دوم است و اینکه می شود این جبهه را با این همه امکانات و نیروی پای کار به بهترین شکل به نفع خود چرخاند و بهانه ها را نشنیده گرفت.
به نظر می رسد که صدا و سیمای پرکارما باید بیاموزد که موج سوار باشد که نیست مثل همان فضای مجازی نشین ها و توضیح اینکه مثلا اگر بحثی در فضای مجازی بازتاب پیدا کرد مثل ازدواج با شرایط خاص و بندهای خاص تر و همه در این فضا به آن پرداختند از شبکه های ماهواره ای و صدای آمریکا و رادیو فردا و پس فردا تا سایت های خبری و غیر خبری بجای پاک کردن صورت مسئله و این موضوع ازدواجی شیرین که همه مشتاق شنیدن و دیدن برنامه ها درباره آن هستند، محتوای فوری فکرشده تولید شود، فرضاً پنج دقیقه درباره این بحث باشد یا نباشد و پنجاه و پنج دقیقه آن راجع به راهکارهای ترویج ازدواج آسان و قانون های تصویب شده معطل مانده تسهیلی و مطالبه گری از نمایندگان مجلس و دولت و شوراهای شهر و روستا و دیگران که مسئول این قضیه هستند و پرسیده شود که چرا شما کاری نمی کنید تا مشکلات این عرصه کم تر شود و به تعبیر رایج تهدید تبدیل به فرصت شود یا مثلا بحث خودرو یا هر مبحث دیگری که در فضای مجازی داغ می شود.
سخن دیگر اینکه قرار نیست آمار و ارقام ازدواج ها و طلاق ها را بگوییم و از ازدواج سفید صحبتی به میان بیایید و نمی خواهیم به این مسئله بپردازیم اما این روزها نوشته ای دست به دست می شود که با تیترو عنوان های جالب و مختلفی دیده می شود از جمله:
ماجرای ازدواج اجباری+واکنش ها و جرئیات و طرح ازدواج اجباری چیست؟ و قانون در خصوص ازدواج چه می گوید؟ و کنایه امام جمعه ای به ایده و طرح ازدواج اجباری و اجبار مجردهای ایران به ازدواج وجنجال و حواشی ازدواج اجباری تا سن معلوم و مالیات برای مجردها و همچنین تیترهای دیگر که منتشر شده است.
اما اصل ماجرا که مخاطبان بسیاری پیدا کرده چه بود؟!
حجت الاسلام محمد ادریسی کنش گر فرهنگی و اجتماعی اظهار داشت:قوانین یا تاسیسی است یا امضایی و یا جنبه های ارشادی دارد و یا انواع دیگر و چه بسا چند سال دیگرهمین قانون ها مطرح شده ازدواج امری عادی و مورد قبول واقع شود یا اینکه شاید در جای دیگر اجرا شود و موفقیت آمیز نیز باشد و هیچ قانونی از روز اول نبوده و کم کم نوشته شده که این را حقوقدان ها بهترمی دانند.
وی درباره شروع موضوع جنجالی این روزها بیان داشت:ماجرا از آنجا آغاز شد که شب بود و با غم بسیار و خنده و فریاد و دلیل به پدری دلسوز می گفتم که فرزند تو و این شاخ شمشاد الان نزدیک به سی سال دارد و در حال ژولیدگی و او آمده به من می گوید که زن می خواهم وپدر راضی به همسرگزینی من و ازدواج با دختر مورد علاقه ی من نیست و بهانه آور شده که بعد از یک ساعت گفتگو توانستم آن پدر را قانع کنم که از وقت ازدواج این پسر پرشور و شورانگیز با فلان دختر خانم مهربان باوقارگذشته و ضروری است که برای ازدواج او اقدام کند که پذیرفت و خوشحال بودم که توانستم دو نفر را به هم برسانم و خدا را شاکر شدم و با خود گفت ای کاش باز این ماجرا تکرار شود که ما برای وصل کردن آمدیم وبرای مرابطه آمدیم و مصابره استراتژی پاسخگوی این امر نیست.
این نویسنده و پژوهشگر در یادداشت خود افزود:صبح بیدارشدم و دیدم یادداشتی که حدود سه سال پیش منتشرشده بود امروزی شده در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی و سایت های خبری دست به دست می شود و بازتاب پیدا کرده که برای بنده عجیب هم نبود چون این نوشته لازم بود که برسد به مخاطبان خودش و رسید که واکنش های به همراه داشت هم منفی و هم مثبت و کار به رادیو و تلوزیون و ماهواره و مجلس و دولت و دورهی های خانوادگی و کوچه و خیابان رسیده و در کنار این یادداشت واژه های چون حرف تازه و جنجالی و خبر فوری و برترین ها و خبرداغ وشایعه و تکذیب و بمب خبری و واژگانی از این دست گذشته اند و منتشرمی کنند که برخی آن را ی جلوه دادند که ومی نداشت و گفتند برای تخریب است و عده ای گفتند برای تضعیف است و گروهی گفتند که حرفی زده شده اما تصویب نشده و فلانی نماینده مجلس یا دولت یا شورای شهراست که این سخن را گفته در حالی که هیچکدام از اینها نبود و تنها پیشنهاد و نظری بود که مطرح شده بود برای تفکر با آزاد اندیشی کامل و اصلاح قوانینی که کاربردی باشد .
وی ادامه داد: ای کاش می توانستم به تک تک کامنت های عزیزان دغدغه مند در موضوع پیشنهادی ازدواج انتخابی اجباری یا ازدواج انتخابی اختیاری پاسخ بدهم و از مطالب زیبا و جالب نگذرم و در دل ها را تسکینی باشم و همینطور نظر کارشناسان البته طنازی هایی هم بود که عادی است و ناراحتی در کار نیست چون به نظرمی آید که تا با موضوعی با زبان شوخی و خنده دربرخورد اولیه صورت نگیرد اصلاً بعدها جدی گرفته نمی شود و این طبیعی است و عادت داریم و سابقه تاریخی هم بسیار دارد و هم را خوب میشناسیم و ناگفته پیداست که برخی مسیح علینژاد منش شروع به نقد کردند و نوشته را کامل صفر تا صد نخوانده و ندیده و حتی ناقص منتشر کردند، شروع کردن به حرف زدن درباره موضوعی که بر اساس دغدغه ای جدی و مطالبه گری نوشته شده بود و سفارشی هیچ ارگانی رسمی و غیررسمی نبود.
این طلبه و جوان درباره موضوع جنجالی فضای مجازی بیان داشت: معروف بین مردم و خواص و عوام است که می گویند از هرچه بدت بیاید سرت می آید و حال به تعبیردوستی شده بودیم طلبه سلبریتی که نه اینستاگرام دارد و نه تویتر و. اما برخی از سلبریتیهای غیر دغدغهمند دیگر که بعضی از آنان اهل شیطنت هستند و صاحب همه اینها از او ناراحت هستند که مهم نیست، میگذرد و منظورم همانهایی هست که به سگ و گربه و طوطی و مار و همستر و ماشین و خانه و لباس و متعلقات خود بیشتراهمیت می دهند تا ازدواج جوانانی که دراوج اراده تشکیل خانواده هستند اما هیچ ندارند.
محمد ادریسی اظهارداشت: خانواده ها علاقه مند به ازدواج فرزندان خود هستند اما بعضی جوانان فراری از تعهد می شوند گفت: مشکلات را بررسی کنیم و به راه حل برسیم و اجرا کنند و اینکه ما سرزمینی وسیع داریم و جمعیت کم که می توانیم به آنها که می خواهند ازدواج کنند زمین و خانه و حتی مغازه برای کسب و کاربدهیم ،امکانات بدهیم نه اینکه احتکار کنیم و در همان نوشته گفته شده بود و به گمانم قانون هشتم بود و اینگونه نوشته شده بود: کسی که در دوره ازدواج اختیاری ازدواج کرد اگر ندار بود به او در نزدیکترین محل ست والدین در شهر خود زمینی یا منزل مسی یا مغازهای برای کسب و کار که قابل برگشت باشد از طرف دولتها و حکومت داده میشود اما برخی ها گفتند که هیچ اشاره ای به خانه اجباری نشده است و کم انصافی است.
وی با اشاره به اینکه هدف تسهیل و ترغیب است و این یک طرح بحث طلبگی بود و نظر فقها درباره این موضوع صریح بیان شده است وهدف به زور بردن شخصی پای سفره عقد و بله گرفتن نیست و یا حتی می تواند تعزیری نیزباشد گفت: خیلی عالی می شود اگر ساز و کاری مهیا شود که هر پسری خواست ازدواج کند به او شغل بدهند که در همان یادداشت هم بیان شده بود و به دختر جهیزیه و به هردو مسکن و حتی گروهای جهادی هم وارد میدان بشوند و کارهای انجام شود و آمار متاهلین بالا رود و جمعیت تنها حکومت مقتدر شیعه در طول تاریخ که درعصر آن هستیم بیشتر شود
اما برخی در حال هوای بچگی خود هستند و این تصور را دارند که بچه ها را لک لک ها می آورند و یا وارداتی است و اینکه منظور از ازدواج اجباری یا هر اسمی که خودتان دوست دارید بگذارید مثلا در مقابل ازدواج سفید اسمش را بگذارید ازدواج قرمز که همه دربارهاش بحث می کنند یا اسمش را بگذارید ازدواج آبی یا صورتی که مورد پسند باشد و هدف کم کردن مزیت های مجردین و زیاد شدن مزایای متاهلین است و اینکه بد نیست اگر نظر افراد مختلف گرفته شود چون نظر یک مرفه با یک درمند متفاوت است، نظر یک متاهل موفق با یک طلاق گرفته متفاوت است و نظر یک پیر با یک جوان هم همینطور و اکثر خانواده ها غصه خور فرزندان هستند و حتی قبل از بیست سالگی برای تزویج فرزندان خود اقدام می کنند.
ادریسی در ادامه بیان داشت:خلاصه اینکه هیچ تعصبی نسبت به نوشته ها نیست و هر شخصی ایده دارد مطرح کند تا بخوانیم و بشنویم و هرکدام بهتر بود اجرا شود و اندیشه ورزی و آزاد اندیشی یعنی همین و چه بسا اگر خودم بخواهم همین نوشته را که در گذشته نوشته بودم را نقد کنم می توانم بهتراز دیگران آن را چکش کاری کنم که بهتر بشود یا قانون های جدیدتری اضافه کنم یا کم و اصلاح و تکمیل کنم که رسالت همین است و این در عالم طلبگی و پربحث بودن آن امری خیلی عادی است اما منتظریم جنجال ها و حرف های به وجود آمده پس از رسیدن یادداشت به دست مخاطبان فروکش کند و نظرات دیگران درباره موضوع مورد بحث چالشی یعنی ازدواج و راه های تسهیل آن و راهکارها ارائه گردد و منتشرشود و یکی یکی به شرط حیات همه آنها را بخوانیم و اگر لازم بود پاسخ بدهیم یا فقط می شنویم و می خوانیم و سکوت می کنیم.
حجت الاسلام محمد ادریسی فعال فرهنگی و اجتماعی در پایان ابراز داشت که بسیاری اصل نوشته ها را ندیده اند و اینکه حکم ازدواج مشخص است و لازم به توضیح نیست، گفت:به نظر می آید لازم است دوستانی که پیشنهاد انتخاب قانون 12گانه ازدواج را مورد توجه قرار داده اند قاعده اضطرار را هم بیاموزند که برای چه مواردی استفاده می شود و اینکه دوکتاب عروه و مصابیح را هم بخوانند که بحث شیرینی درباره ادامه نسل و ازدواج دارد و بعد این موضوع را هم مورد توجه قرار دهند ومطالعه کنند و به چرایی بیمه های اجباری و آموزش های عمومی اجباری و بهداشت اجباری که استاد آیت الله شهید مطهری اعلی الله مقامه برای مقابله با ویروس ها و بیماری ها نوشته است که تا به امروزهم زنده است که توسط دولت های جهان و خودمان اجرا هم شد و می شود که درمجموعه آثار ،روابط بینالملل اسلامی(پانزده گفتار)، جلد 24، صفحات 541-543 موجود است را نیز بخوانند و همچنین درباره قانون کار و قانون سربازی و قانون های دیگر که وارادتی هست نیزاعلام نظر کنند و به تعبیر طلبگی می شود تنقیح مناط کرد و نیز بگویند چرا دو اصل مهم روی زمین مانده31 و 28 قانون اساسی مربوط به مسکن و اشتغال است اجرایی نمی شود.
خبرنگار/امین کاشانی »
خبرگزاری فارس: در جلسه علنی امروز مجلس شورای اسلامی گزارش کمیسیون تحقیق درباره اعتبارنامه غلامرضا تاجگردون منتخب مردم گچساران در دستور کار قرار گرفت.
این گزارش به رأی وکلای ملت گذاشته شد و در نهایت نمایندگان مجلس اعتبارنامه تاجگردون» را رد کردند.
نمایندگان مجلس شورای اسلامی با 102 رای مخالف، 128 رای موافق، 21 رای ممتنع 21 از 251 نماینده حاضر با اعتبارنامه غلامرضا تاجگردون مخالفت کردند، این رای گیری به صورت مخفی و با برگه صورت گرفت.
چندی پیش برخی منتخبین مجلس یازدهم نسبت به اعتبارنامه غلامرضا تاجگردون به دلیل رانت خواری و کسب منافع اقتصادی و اعمال نفوذ شبکهای از طرق مختلف در دستگاههای دولتی و شرکتهای تابعه و بخش عمومی اعتراض کرده بودند.
شماری از نمایندگان رای خود را شفاف، منتشر کردند
در راستای شفافیت آرای نمایندگان، تعدادی از نمایندهها در صحن علنی امروز مجلس رای خود را درباره اعتبارنامه تاجگردون با انتشار توییتهایی اعلام کردند.
تاجگردون دیگر نماینده نیست
متفکر آزاد، عضو هیئت رئیسه مجلس با اشاره به رد اعتبارنامه تاجگردون در صحن مجلس اعلام کرد: پس از بررسی اعتبارنامه غلامرضا تاجگردون منتخب مردم گچساران در مجلس و مخالفت وکلای ملت با اعتبار نامه او، تاجگردون دیگر نماینده مجلس نیست.
دفاع نیم ساعته تاجگردون از خودش در جلسه غیرعلنی مجلس
مجتبی رضاخواه ( نماینده تهران ): اعتبارنامه آقای تاجگردون بعد از شنیدن ۱۵ دقیقه صحبت نماینده مخالفین و ۳۰ دقیقه دفاع تاجگردون و آقای پزشکیان رد شد.
جزئیات آرای نمایندگان درباره اعتبارنامه تاجگردون
وبسایت علم ورزش: ۳۰ دقیقه تمرین روی مقاوم سازی و افزایش قدرت بدن تمرکز دارد. بدون نیاز به وسیله خاصی یا باشگاه رفتن ورزش در منزل را تجربه کنید. برای بدست آوردن نتیجه بهتر باید قبل از انجام این حرکات بدن خود را گرم کنید و برای بدست آوردن بهترین نتیجه کمی حرکات کششی هم انجام دهید.
این حرکات را سه روز در هفته اول انجام دهید. هر حرکت را ۱۵.۲۰ بار انجام دهید و بدون کوچکترین مکثی به حرکت بعد بروید (مکث مجاز حدود ۲.۳ ثانیه است). پس از انجام تمام حرکات، به مدت ۶۰ ثانیه استراحت کنید و سپس حرکات را از ابتدا تکرار کنید. اگر احساس میکنید که دو بار دوره کردن حرکات کافی نیست، میتوانید حرکات را ۳ بار دوره کنید!
۶ حرکت اول برای مبتدیان و افراد با آمادگی جسمانی متوسط است و ۶ حرکت پایانی برای افراد با آمادگی جسمانی متوسط و عالی مناسب است. حرکات را براساس آمادگی جسمانی کنونی تان انتخاب کنید و نه بر اساس آنچه فکر میکنید باید باشید! (واقع بینانه آماگی جسمانی خود را ببینید!)
۱. پوش آپ از زانو
۱. حرکت را با دراز کشیدن روی شکم و قرار دادن صورت روی زمین آغاز کنید. دستها را اطراف شانه قرار دهید.
۲. تنه و رانهای خود را راست و در یک راستا نگه دارید و با کمک دستها تنه را از زمین بلند کنید.
۳. در این حالت نقاط اتکاء شما به زمین کف دستها و زانو و پنجه پاهاست.
۴. مجددا آرنج را خم کنید و سینه و شکم را به زمین بزنید و حرکت را از نو شروع کنید.
۲. چمباتمه نشستن
۱. بایستید و پاها را به اندازه عرض شانه باز کنید، دستها را عمود بر بدن و در جلوی خود نگه دارید.
۲. تجسم کنید که میخواهید روی یک صندلی بنشینید، زانوها را خم کنید و باسن را به زمین نزدیک کنید.
۳. به یاد داشته باشید، زانو را به اندازهای خم کنید که از نوک انگشتانتان جلوتر نرود. (زیاد از حد زانو را خم نکنید)
۴. حرکت را تکرار کنید. اگر میخواهید چالش بیشتری ایجاد کنید، میتوانید دستها را کنار بدن یا پشت سر قرار دهید.
۳. حرکت پروانه
۱. بایستید، پاها را جفت کنید و دستها را کنار بدن قرار دهید.
۲. در یک حرکت بپرید و پاها را از هم دور کنید و دستها را بالای سر ببدید.
۳. کمی مکث کنید و سپس با پرشی به موقعیت قبلی برگردید و حرکت را دوباره تکرار کنید.
۴. بالا بردن دست و پای مخالف
۱. به حالت چهاردست و پا بنشینید، کف دستها و زانوها روی زمین باشند.
۲. به آرامی دست و پای مخالف را از بدن دور کنید.
۳. سپس دست و پای مخالف را به وضعیت قبلی برگردانید و حرکت را با دست و پای دیگر تکرار کنید.
۴. حرکت را ادامه دهید.
۵. این حرکت را آرام و کنترل شده انجام دهید.
۵.ضربه زدن به اطراف
۱. بایستید و با یک دست دیوار یا شی ثابتی (صندلی یا نیمکت) را بگیرید.
۲. پای دورتر از دیوار یا شی ثابت را از زمین بلند کنید و با خم و راست کردن زانو، با پا ضربه بزنید.
۳. حرکت را تکرار کنید.
۴. حرکت را با پای دیگر هم انجام دهید.
۶. پل زدن با آرنج یا تخته
۱. به صورت روی زمین دراز بکشید و آرنج و ساعد را در تماس با زمین قرار دهید.
۲. با استفاده از آرنج و ساعد و پنجه پا بدن خود را از زمین بلند کنید.
۳. سعی کنید کمر را صاف نکه دارید و کمر و باسن در یک راستا قرار گیرند.
۴. تا زمانی که دیگر قادر به تحمل وزن بدن بر روی ساعد نیستید، در همین حالت بمانید.
۷. پرس سینه ایستاده با کش
۱. کش ورزشی را در جایی محکم ببیندید و از امنیت و محکم بودن آن مطمئن شوید. پشت به محل اتصال کش بایستید. برای داشتن وضعیت ثابتتر میتوانید یک پا را کمی جلوتر از پای دیگر قرار دهید.
۲. دو سر کش را در دو دست بگیرید و سعی کنید دو دست (دو سر کش) را به هم نزدیک کنید.
۳. مجددا دستها را خم کنید و کنار بدن قرار دهید. این کار را به آرامی انجام دهید تا فشار وارد شده به بازوها و کتف را احساس کنید.
۴. حرکت را دوبار تکرار کنید.
۸. حرکت اسکوات از روی کش محکم شده
۱. با هر دو پا روی وسط کش بایستید، پاها را به اندازه عرض شانه باز کنید و با دو دست دو سر کش را بگیرید.
۲. شروع به نشستن و بلند شدن کامل بکنید، در حالیکه سر کشها همیشه موازی با شانههایتان قرار گیرد.
۳. به موقعیت شروع برگردید و دوباره از اول شروع کنید.
۹. طناب زدن، پروانه
۱. این حرکت طناب زدن معمولی ست با این تفاوت که در هر بار طناب زدن دو بار پرش وجود دارد، یکی هنگامی که طناب را میخواهید از زیر پایتان عبور دهید و دیگری وقتی که طناب بالای سرتان است. در این حالت یک پرش به اطراف هم انجام دهید و پاها را به اندازه عرض شانه باز و بسته کنید.
۲. حرکت را ادامه دهید.
۱۰. کشش به پایین با کش
۱. کش را در جایی محکم و مطمئن و بالا ببندید.
۲. حالت شروع: کمی پاها را خم کنید، سر و سینه را به جلو بدهید و با دو دست، دو طرف کش را بگیرید.
۳. کش را به پایین و کنار گوشهایتان بکشانید. در این حالت فشاری به شانه هایتان وارد میشود.
۴. حرکت را دوباره تکرار کنید.
۱۱. راه رفتن با پاهای بسته شده با کش
۱. گرهی در دو سر کش ایجاد کنید و کش را به دور مچ پا بیاندازید.
۲. بایستید و یک پا را از دیگری دور کنید و زمانیکه فشار مناسبی روی پاها احساس کردید، پای دیگر را به آن نزدیک کنید.
۳. حرکت را ادامه دهید و چند قدمی بردارید.
۴. این حرکت را با شروع از پای دیگر انجام دهید.
۵. مطمئن شوید که لگن را در راستای بدن قرار داده اید و با شروع حرکت زودتر از پاها به اطراف حرکت نمیکند.
۱۲. بالا بردن باسن در حرکت تخته
۱. به صورت روی زمین دراز بکشید و آرنج و ساعد خود را روی زمین قرار دهید. تنها نقاط اتکاء آرنج، ساعدو پنجه پاها ست.
۲. شکم را به سمت بالا حرکت دهید و از زمین دور کنید به اندازهای که ناف در موقعیت قبلی ستون فقرات قرار گیرد و لگن را به سمت بالا بکشانید. یک ثانیه در این وضعیت نگه دارید.
۳. به وضعیت قبل برگردید و مجددا حرکت را تکرار کنید.
رومه آفتاب یزد: انگار منطقه لواسان جزئی از ایران نیست. چرا که این منطقه و مردمانش بسیار متفاوت هستند. انگار تافته جدا بافته اند. همین چندی پیش بود که خبر قبرستان لاکچری در لواسان سروصدای زیادی به پا کرد. قبرستانی که با وجود درختان و گلهای زیبا بیشتر به بوستان شباهت داشت. حالا هم یک مراسم ختم خاص و لاکچری در این منطقه اشرافی نشین برگزار شده است که نظرها را به خود جلب کرده است.
درواقع لاکچریترین و اعیانیترین مراسم ترحیمی است که تاکنون دیده شده به طوری که حتی در باکلاسترین مناطق اروپا و آمریکا هم نظیرش را کم دیده ایم. در این مراسم که ویدئوی آن منتشر شده است، بانوان پوشش مناسبی ندارند وتمامی مردان با کت و شلوار مشکی در این مراسم حاضر شده اند. در حالی که همگان بادکنکهایی به رنگ سفید به دست دارند یک نفر در حال خواندن متنی در رثای فرد مرحوم شده است. بعد از خواندهشدن متن، افراد حاضر در مجلس بادکنکهای خود را در آسمان رها میکنند و برای شادی آن مرحوم مشروبات الکلی مصرف میکنند! اتفاقاتی که الحق و الانصاف در عروسیها هم انجام نمیشود. اما مکانی هم که این مراسم در آن برگزار شده است زیبایی منحصر به فردی دارد.
نظر جامعه شناس
اما برگزاری این مراسم همانطور که یک جامعه شناس میگوید صرفا برای دریافت احترام و خودنمایی است و به نظر چیزی که اهمیت ندارد، فردی است که فوت شده است. این جامعه شناس به آفتاب یزد میگوید: این ویدئوی برگزاری مراسم ختم لاکچری در لواسان نشاندهنده آن است که افراد شخصیت خودشان را از مادیات و حسیات میگیرند یا به عبارت دیگر در این قشر از جامعه شی سروری حاکم است.
یعنی این افراد سعی میکنند با مادیات و داشته هایشان از جمله جواهرات، ماشین، لباس و. فخرفروشی کنند.» امانالله قرائی مقدم بیان کرد: قبایلی در سرخپوستها وجود دارد که اموال و دارایی شان را برای فخر فروشی به یکدیگر با خرجهای گزاف از بین میبرند مانند چیزی که در این مراسم ختم دیده ایم. اینها افرادی هستند که اصالت خانوادگی ندارند و تازه به دوران رسیده هستند و برحسب وقایع و اتفاقاتی به ثروتی دست یافته اند. از همین رو میخواهند هر طور که شده و با هر روشی این ثروت را به مردم نشان دهند.» وی افزود: در واقع آنها میخواهند اعتبار و احترام کسب کنند.
به همین دلیل در این قشر از جامعه شی سروری حاکم است. یعنی شخصیتشان را از اشیایی که در اختیارشان است میگیرند. این در حالی است که یک خانواده اصیل و کسانی که اصیلزاده هستند نیازی به خود نمایی و اینگونه رفتار کردن ندارند. اما نکته اینجاست که آنچه که ذهنیت بیشتر افراد جامعه را دربرگرفته خود گرایی، خودمحوری، خودخواهی و مسائل مادی است.»
این جامعه شناس با تاکید بر اینکه چنین افرادی از طریق اموالشان میخواهند شخصیت کسب کنند، چون از اصالت برخوردار نیستند، گفت: در جامعهای که مادیات حاکم میشود افراد بهظاهریکدیگر توجه میکنند. در حال حاضر معنویت در جامعه کمرنگ شده است و دیگر کسی، کسی را نمیشناسد به همین خاطر برخیها سعی میکنند با چنین فخرفروشیهایی یا گرفتن چنین مراسمهایی خود را به دیگران بشناسانند. به هر حال نباید فراموش کرد که پول حرف اول را در جامعه امروزی میزند.»
واکنش کاربران
اما شکل برگزاری این مراسم لاکچری، توجه کاربران فضای مجازی را نیز به خود جلب کرده و واکنشهای متفاوت آنها را در پی داشته است.
یکی از کاربران در این مورد نوشته است: تو اون مراسم ختم لاکچری لواسان، اگه پوآرو هم دعوت بود حتماً قاتل رو میون اون جمع پیدا میکرد.»
یکی دیگر از کاربران اینطور مینویسد: من الان اون فیلم مراسم ختم رو دیدم؟! واقعا؟ شما لاکچریا همه مراسم ختماتون همچینه؟»
کاربر دیگری به طنز نوشته است: این مراسم ختم تو لواسون چقدر باکلاس بود. مراسم ختم تو فامیلای ما اینجوریه که یه دیس پر خرما رو پخش کنی به نفر پنجم که برسی میبینی دیس خالیه. اگه تو خرما گردو باشه که اونی که مسئول پخش کردن خرماست با دیس فرار میکنه تا چهلم پیداش نمیشه»
دیگری نوشت: اگه این مراسم ختمه پس جشنایی که ما میریم چیه؟»
کاربران دیگر گفته اند: ولی یه کم عجیب نیست آدم از مراسم خاکسپاری عزیزش برگرده خونه شروع کنه بادکنک بادکردن واسه مراسم ختم؟»، مگه نمیگن تو ایام کرونا مراسم ختم نرین؟ مگه نمیگن ماسک بزنین؟ یا واکسن کشف شده و فقط به ما فقیرا نرسیده؟»، به خدا من بمیرم به روش سنتی نزنید تو سر و صورت خودتون من نمیبخشمتون»، حالا ما ته لاکچری بودنمون تو مراسم ختم این بوده یه عینک دودی زدیم دستمونم گذاشتیم رو پیشونی»، مرگ حقه، لاکچری برگزار کردن یک مراسم به درد میت نمیخوره، این انتهای فراموشی یک مرده بود.
بیشتر گوشی آیفون و اپل واچ و برهنگی و دکلمههای ضعیف ملاک بود تا شخصی که فوت کرده. جاهلیت انتها نداره.»، باور کنید این حجم از بلاهت برای غیرمسلمونها و غربی و شرقیها هم قفله»، به نظرتون اینا فرقه خاصی هستن یا زیادی مدرن و متمدن شدن؟»، یه مراسم ختم رفتم همه لباس مهمونی مشکی با موهای مرتب و آرایش، دختر مرحوم هم ساعتها بعد خرامان خرامان پلهها رو طی کرد و به جمع پیوست. معنی لاکچری رو تا مغز استخون حس کردم»، کلیپ مراسم ختم لواسان رو دیدیم، همسرم میگه نمیشد خبرمون کنن بریم ما هم بغل مراسمشون، عروسی بگیریم بدین صورت که لباس بپوشیم و دم بله گفتن رو با بادکنکاشون، تنظیم کنیم. اینجوری عروسیمون لاکچری میشد»، این مراسم ختم لاکچری تو لواسان آخر تازه به دوران رسیدگی است. طبقه تازه متولد شده»، این مراسم ختم لواسان سمیترین ویدئو هفته بود.»، اختلاف طبقاتی فقط اونجا که با اون لباسایی که اونا رفتن مراسم ختم ما میریم عروسی».
رومه اعتماد: نرخ ارز در بازار غیررسمی روز گذشته(تا زمان نگارش گزارش ساعت 17روز 28تیرماه) به بالاترین ركورد خود در تاریخ رسید؛ 25 هزار و 220 تومان. افزایش نرخ ارز در روزها و هفتههای اخیر در حالی صورت میگیرد كه تگذار پولی بارها با عناوینی چون بازار تحت كنترل است» یا نوسانات فعلی موقتی و گذراست» به استقبال ركوردشكنیهای تازه نرخ دلار در بازار غیررسمی رفته است.
تا اینكه روز گذشته با رسیدن قیمت دلار به كانال 25 هزار تومان، انتظارات برای رسیدن قیمتها به كانالهای بالاتر قوت گرفت. گفته میشود چند عامل میتواند روند فعلی قیمتها را مهار كند كه البته یكی از آنها در دست تگذار نیست؛ باز شدن راههای فروش نفت و ورود ارز به كشور و دوم ثبات بخشی به اقتصاد. روز گذشته و همزمان با ورود دلار به كانال تازه، شاخص بورس نیز با اندكی تعدیل مواجه شد و نزدیك به 30هزار واحد افت كرد. این اتفاق گمانههایی را برای مرتبط دانستن صعود شاخص بورس» با افزایش نرخ دلار» مطرح كرده است.
به باور برخی كارشناسان با علامت افزایش قیمتها در بازار غیررسمی ارز و سكه، شبهپول» تولید شده در بورس به سمت بازارهای موازی حركت خواهد كرد و تنور قیمتها را داغ نگه خواهد داشت. موضوعی كه در ادبیات اقتصادی حركت نقدینگی با شیوه ظروف مرتبطه» از یك بازار به بازار دیگر است. به عبارت دیگر شبهپول ایجاد شده در بورس تنها در این بخش نمیماند و راه خود را به بازارهای موازی ارز، طلا، مسكن و. باز میكند.
یك سال و 112 درصد افزایش نرخ ارز
حدود 28 ماه از اعلام نرخ ارز 4200 تومانی توسط معاون اول رییسجمهور میگذرد. هر چند در همان فروردین 97 فعالان بازار بر این باور بودند كه اعلام تك نرخی شدن ارز در عدد 4200 تومان، آن هم در شرایطی كه كشور با تشدید تحریمهای نفتی روبهروست و مهمترین منبع تامین مالی بودجه به شدت افت كرده، میتواند رانت توزیع ارز را افزایش دهد. اما به زعم مسوولان این تصمیم برای جلوگیری از هدررفت منابع ارزی و تخصیص بهینه آن به واردات كالاهای اساسی گرفته شد. هر چند پروندههای ریز و درشت اخلالهای ارزی در سال گذشته و جاری همچنین عدم بازگشت حدود 27 میلیارد دلار ارز صادراتی به كشور، درستی و تاثیرگذاری این تصمیم را بیش از پیش تحتالشعاع قرار داد.
به خصوص آنكه در یك سال اخیر نرخ دلار 112 درصد افزایش داشته و از 11 هزار و 850 تومان در 28 تیرماه 1398 به 25220 تومان در روز گذشته رسید. تا دو سال پیش كمتر كسی گمان میكرد نرخ ارز طی یك سال اینچنین رشد كند اما روند فعلی نشان میدهد كه نرخ ارز با دستورات آنی و یك شبه یا با توصیههای رییس كل بانك مركزی در صفحه اینستاگرام تثبیت نمیشود چرا كه نرخ ارز علت اتفاقات موجود نیست؛ بلكه معلول و برآیند مجموعه اقداماتی است كه دولتها انجام میدهند.
اقتصاد تك محصولی و چالهای به نام ارز
112 سال از كشف نفت در ایران میگذرد اما در تمام این سالها تنها بیماری هلندی» نصیب ایران شده است. ادارهگران كشور از یك سو و اضافه شدن هر روزه نهادها و سازمانهای بودجه بگیر و افزایش بار مالی و تكلیفی بر دولت از سوی دیگر باعث شده، كاهش وابستگی به نفت به دلیل تشدید تحریمها محقق شود.تحریمها شاید بتواند برای كشور فرصتی فراهم كند اما تهدیدهایش به خصوص در شرایط كرونا و بسته شدن مرزها بیشتر میشود. با شیوع كووید 19 در منطقه راهكار منطقی برای جلوگیری از شیوع گستردهتر، بسته شدن مرزها بود كه چالشهای زیادی را برای تجارت خارجی ایران ایجاد كرده است.
شیوع كرونا در كنار تشدید تحریمها و كاهش خرید نفت توسط كشورهای در قرنطینه، جریان ورود ارز به كشور را با محدودیتهای جدی روبهرو كرد. به گونهای كه نرخ ارز در اول اسفند سال گذشته و پیش از اعلام رسیدن این بیماری به مرزهای كشور 14 هزار و 100 تومان گزارش شد كه همین عدد هم تا روز گذشته افزایشی 79 درصدی داشته است. هرچند رییس كل بانك مركزی پیش از رسیدن به قیمت فعلی و در تاریخ دوم تیرنوسانات اخیر نرخ ارز را موقتی و كوتاهمدت» خواند و معتقد بود در صورت تداوم ماندگاری نوسانات در بازار دخالت خواهد كرد. اما به راستی بانك مركزی میتواند در شرایط فعلی در بازار ارز دخالت كند و قیمت را پایین آورد؟ آیا روند كاهش ارزش پول ملی متوقف میشود؟
نقدینگی، محرك افزایش قیمتها
بانك مركزی 10 تیر ماه، جزییات آمار نقدینگی 3 ماه ابتدایی سال جاری را منتشر كرد كه بر این اساس نقدینگی در مدت مورد بررسی نسبت به پایان سال 98 با رشدی 7.3 درصدی به 2651 هزار میلیارد تومان رسید. از سوی دیگر حجم پایه پولی در پایان خرداد سال جاری به 383 هزار میلیارد تومان رسید كه افزایشی 8.8 درصدی نسبت به اسفند 98 داشت. افزایش نقدینگی در كشور به عنوان یكی از متغیرهای تولیدكننده تورم مطرح میشود. چراكه بازارهای موازی همواره محل هجوم سرمایههای سرگردان و ترسان از كاهش ارزش پول» بوده است. آزادسازی سهام عدالت و كاهش نرخ سود سپردههای بانكی از جمله تصمیماتی بود كه دولت و بانك مركزی برای گسیل یكی از موارد تشكیلدهنده نقدینگی یعنی شبهپول به سمت بورس و جلوگیری از رشد شتابان قیمتها در سایر بازارها گرفتند. اما مقایسه قیمت سكه و دلار از روزی كه سهام عدالت آزاد شد تا دیروز نشان میدهد، گسیل سرمایههای سرگردان یا سرمایههای خرد به بورس، تاثیری در نوسانگیری از سایر بازارها نداشته و تنها به خلق شبهپول كمك كرده كه با ورود به سمت سایر بازارها شرایط را پیچیدهتر خواهد كرد.
افزایش شبهپول در بورس
كاهش نرخ سپردههای بانكی به 15 درصد در شرایطی كه نرخ تورم بنابر گزارشهای رسمی مركز آمار در سال گذشته حدود 34.8 درصد است، علامت تازهای برای خروج سپردههایی است كه در بانكها مانده تا ارزش خود را حفظ كنند. بر اساس گزارش مركز آمار، كاهش درآمدهای نفتی و بدون در نظر گرفتن اثرات اقتصادی كرونا، كسری بودجه دولت را به 150 هزار میلیارد تومان میرساند. از آنجایی كه كاهش بدهی به سیستم بانكی» برنامه سالهای اخیر دولت بوده است، تنها راه باقی مانده برای جبران كسری بودجه، بازار سرمایه است. تغییرات در بورس و سودهای بالا آنقدر به جذابیت این بازار افزود كه بر اساس گزارش ایرنا» برخی از كارمندان شركتهای دولتی و خصوصی برای حضور تمام وقت در تالار شیشهای از كار خود استعفا دادهاند. از سوی دیگر آمارها نشان میدهد در سال 97 حدود 100 هزار و در سال گذشته نیز 900 هزاركد بورسی صادر شده در حالی كه از زمان آزادسازی سهام عدالت حدود 5 میلیون نفر كد بورسی دریافت كردهاند. افزایش معامله در بورس و راه پیدا كردن حدود 300 هزار میلیارد تومان نقدینگی به آن پس از آزادسازی سهام عدالت،میتواند حجم بالایی عایدی برای فعالان بورس به همراه داشته باشد اما سوال این است كه عایدیها به كجا میروند؟
از این جیب به اون جیب
در شرایط ركود تورمی و كاهش ارزش ریال، ورود سرمایههای خرد و سرگردان به بازارهای مختلف برای حفظ ارزش پول، راهی عقلایی و بر اساس اصول اقتصادی است. در اصل این رفتار از سر ناچاری و برای حفظ قدرت خرید است. اما تورمزاست و نقدینگی ایجاد شده در یك بازار را مانند تئوری ظروف مرتبطه به سایر بازارها تسری میدهد؛ بنابراین اگر شاخصهای بورس به ركوردهای مختلفی نیز دست پیدا كند چه بسا جای خوشحالی برای صاحبان سهام دارد اما همزمان نرخ دلار نیز با افزایش شاخصهای بورس بالاتر خواهد رفت. در حال حاضر انتظارها برای رسیدن نرخ دلار به 30 هزار تومان قوت گرفته و تعدیل 32 هزار واحدی شاخص بورس در روز گذشته این احتمال را قوت میبخشد كه فعالان بورس با آیندهنگری، افزایش ریسك سیستماتیك را میبینند كه با افزایش افسارگسیخته نرخ دلار، آینده مبهمی را در فضای اقتصادی به تصویر میكشد.
رومه توسعه ایرانی: نارندرا مودی، نخستوزیر 70 ساله هند از حزب هندو - ملیگرای بهاراتیا جاناتا، روابط خوبی با دونالد ترامپ جمهوریخواه دارد؛ تا جایی که ریخت و پاش میزبانی از ترامپ در سفر چند ماه پیش او به دهلی نو سر و صدای زیادی به پا کرد.
این دوستی تا جایی است که مودی علیرغم اینکه ترامپ پایش را در یک کفش کرده بود تا همه چیز را در ایران تحریم کند، توانست رضایت او را برای تداوم سرمایهگذاری هند در بندر چابهار ایران جلب کند.
هند که در رقابت سخت و نفسگیری با چین است، در برابر سرمایهگذاری و نفوذ چشمبادامیها در کشورهای پیرامون هند، تصمیم گرفت وارد بندر چابهار ایران شود و پایش را در آنجا سفت کند. آقای مودی معتقد بود بندر چابهار موتور محرک ایران، هند، افغانستان و بسیاری از کشورهای آسیای مرکزی برای پیشرفت خواهد شد.
شرینیای که به کام هند تلخ شد
چهار سال پیش که به هند رفت، همین آقای مودی به همراه و اشرف غنی، رئیسجمهوری افغانستان قرارداد چابهار را امضا کردند. قرار شد هند 500 میلیارد دلار برای توسعه چابهار و 1.5 میلیارد دلار برای ساخت مجموعهای از جادهها و راهآهن آن منطقه سرمایهگذاری کند؛ اما هنوز طعم شرینی این قرارداد زیر زبان هند نرفته بود که ترامپ آمد و ایران را تحریم کرد.
با تحریم ایران در سال 20، بانکهای جهانی دیگر حاضر به ارائه برگههای اعتباری برای خرید تجهیزات چابهار نشدند و دولت دهلی نتوانست تجهیزات مورد نیاز را خریداری کند.
گرچه آمریکا به صورت شفاهی به هند معافیت داده بود اما بانکها مدرک معتبر میخواستند. با این حال روابط گرم مودی و ترامپ چنان بود که ایالات متحده تضمین کتبی هم در این خصوص به هند داد. اما این هم کافی نبود. هند هنوز نتوانسته کار چندانی در بندر چابهار پیش ببرد.
در مقابل رقیب تاریخی و قدرتمندش یعنی چین در تمام کشورهای همسایه هند، از بنگلادش و برمه گرفته تا پاکستان در حال نفوذ است و حتی به آنها کمک نظامی هم میکند. حالا هم که حرف از قرارداد 25 ساله ایران و چین است.
ناامید از دهلی
گرچه ایران صریحا و مکرر اعلام کرده که از همکاری با تمام دوستان و همسایگانش استقبال میکند و آماده انعقاد قراردادهای بلندمدت با سایر کشورهای دوست از جمله هند هست، اما بسیاری هشدار میدهند که این قرارداد 25 ساله با چین به منزله پایان رویای هند در ایران است.
این نگرانی در داخل هند بیشتر از هر جای دیگری است. چهارشنبهای که گذشت شماری از نشریات و جراید هند نوشتند که به علت تاخیر طرف هندی در تامین بودجه و آغاز پروژه احداث خط آهن چابهار تا زاهدان، دولت ایران تصمیم گرفته تا احداث این خط آهن را خودش انجام دهد.
بسیاری هشدار میدهند که قرارداد 25 ساله با چین به منزله پایان رویای هند در ایران است. این نگرانی در داخل هند بیشتر از هر جای دیگری است. نشریات هندی چهارشنبه گذشته نوشتند که دولت ایران هند را از پروژه خط آهن چابهار کنار گذاشته است
البته بعد از بازتاب این خبر در رسانههای داخلی ایران، مشخص شد که این موضوع جدیدی نیست و حتی مربوط به سال گذشته است. پارسال مبلغ 300 میلیون یورو با موافقت رهبر انقلاب از منابع صندوق توسعه ملی در اختیار این پروژه قرار گرفت و گفته میشود که تاکنون نیز بیش از ۳۰ میلیون یورو از این تسهیلات به شرکت ساخت و توسعه زیربناهای حمل و نقل کشور به عنوان مجری پروژه و قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا به عنوان پیمانکار آن واگذار شده است. حدود دو هفته پیش نیز مراسم ریلگذاری این خط آهن با حضور وزیر راه و شهرسازی آغاز شد. با این حال بسیاری ناامیدی از هندیها را به قرارداد 25 ساله ایران و چین ربط دادند.
معطل نماندیم
دیروز خیرالله خادمی، معاون وزیر راه و شهرسازی طی مصاحبهای با اشاره به امضای توافق میان ایران و هند در سال 95 برای انجام بخشی از پروژه راهآهن چابهار- زاهدان، گفت: علیرغم پیگیریهای مستمر ایران در سالهای ۹۵ و ۹۶ اما هند اقدامات خود طبق توافقنامه را انجام نداد و از آنجایی که مدت زمان این توافقنامه طولانی شد تصمیم گرفتیم پروژه را با منابع داخلی خودمان پیش ببریم و بخشی از منابع هم با درخواست دولت و موافقت رهبری از صندوق توسعه ملی تامین شد.
او با بیان اینکه سه سال منتظر هندیها بودیم، ادامه داد: دیگر معطل هندیها نماندیم و پروژه با ریلی ملی و توان مالی داخلی سال آینده بهرهبرداری میشود.
چنین اتفاقی برای هند بسیار گران تمام خواهد شد و ابتکار عمل در برابر رقیبش چین را از او خواهد گرفت. هنوز قرارداد 25 ساله ایران و چین به امضا نرسیده، اما در همین موقعیت هم، چین با یک سرمایهگذاری 466 میلیارد دلاری در بندر گوادر پاکستان قرار است تا 10 سال آینده آن را به بندر تجاری فعال مانند دوبی تبدیل کند. هندیها قصد داشتند تا با سرمایهگذاری در چابهار، پاکستان و بنادر تجاری آن را دور بزنند و تجارت خود با آسیای مرکزی و اروپای شرقی و غربی را به کمک موقعیت استراتژیک هند انجام دهند. حالا اما کوتاه شدن دست هند از چابهار به معنی نقش برآب شدن همه آن نقشههاست.
شکست بزرگ برای آقای مودی
دولت آقای مودی از این جهت در کشور خود بسیار تحتفشار است، اما از سوی دیگر دل در گرو رضایت دونالد ترامپ نیز دارد. آبیشک مانو سینگوی، یک رهبر مخالف حزب کنگره هند با اشاره به کنار گذاشتن تدریجی هند از چابهار، اعلام کرد که از دست دادن این پروژه برای هند یک شکست بزرگ است.
آبیشک مانو سینگوی، یک رهبر مخالف حزب کنگره هند با اشاره به کنار گذاشتن تدریجی هند از چابهار، اعلام کرد که از دست دادن این پروژه برای هند یک شکست بزرگ است. او گفت: پیشنهاد چین برای ایرانیها بسیار ارزندهتر است
او گفت: این دیپلماسی هست که دولت نارندرا مودی به آن افتخار میکند و بدون انجام هیچ اقدامی از آن تقدیر میشود. از دست دادن پروژه راه آهن چابهار یک شکست بزرگ برای هند محسوب میشود. پیشنهاد چین برای ایرانیها بسیار ارزندهتر است.»
به نظر میرسد این آغاز دردسرهای قرارداد 25 ساله ایران و چین برای هند باشد؛ قراردادی که هنوز امضا نشده، هند را مغبون کرده است؛ هرچند که گفته میشود این موضوع ربطی به قرارداد چین ندارد و دلیل ایران بیعملی هندیهاست اما به هر حال به لحاظ روانی و تبلیغاتی این قرارداد هند را تحت فشار گذاشته و آن را نسبت به آینده حضور خود و رقیبش در ایران بیمناک کرده است. حال باید دید آیا واقعا با آمدن پکن، دهلی خواهد رفت یا اینکه هند به دنبال این بیمناکی خود، ناگزیر از دادن امتیازاتی برای تداوم حضورش در ایران خواهد شد.
رومه ایران: دونالد ترامپ برای حمله به شهرهای مهم امریکا و تسخیر آنها توسط نیروهای فدرال ظاهراً بهانههای کافی دارد. زیرا امنیت در این شهرها بر اثر ادامه اعتراضات مردمی به کشته شدن جورج فلوید سیاهپوست به دست پلیس مینیاپولیس به حداقل رسیده اما معضل بزرگتری که بهنظر میرسد حتی نیروهای گارد ویژه امریکا هم از عهده آن بر نمیآید تبعات جولان ویروس کرونا در سطح امریکا و بهجا گذاردن نزدیک به 4.5 میلیون مبتلا و نزدیک به 150 هزار قربانی است.
تحلیل مجله اشپیگل در این رابطه را بخوانید:
ترامپ با بهانه قرار دادن برخی خصلتهای گروههای مبارز در ناآرامیهای خیابانی در شهرهای کلیدی نیویورک، شیکاگو، فیلادلفیا، دیترویت و بالتیمور آنها را دموکراتهای لیبرالنما» و چپهای واقعاً افراطی» نامیده و گفته است: اگر بایدن رئیسجمهوری امریکا شود این گونه برخوردها بر تمامی سطح امریکا حاکم و همه جا تبدیل به جهنم خواهد شد. پس وظیفه ما این است که جلوی این رویداد را بگیریم.»اما شانس ترامپ برای انجام آنچه میگوید، چندان زیاد نیست زیرا وی در اکثر نظرسنجیهای دو سه ماه اخیر از بایدن عقب افتاده است و با این اوصاف احتمال ناکامی او در انتخابات ماه نوامبر (آبان) امریکا اندک نخواهد بود.
منتقدان ترامپ میگویند او نه تنها تظاهرات ی خیابانی و روند یکهتازی کووید19» را مدیریت نکرده، بلکه میخواهد با بزرگتر نشان دادن آنها و تهدیداتی نظیر روسیه و چین این ایده را دامن بزند که فقط خود اوست که میتواند امریکا و ملت آن را از مخمصههایی از این دست نجات بدهد و منجی آنها باشد، در حالی که همه به خوبی میدانند که نمیتواند.
رو شدن دروغهای ترامپ
ترامپ در کمپین انتخاباتی 2016 خود و کلاً طی سه سال و 7 ماه زمامداریاش در کاخ سفید بارها مدعی شده که یک لیدر ذاتی قوی و کسی است که راه عبور از بحرانهای بزرگ را نیک میشناسد اما برخورد بسیار ضعیف او با شیوع کرونا در امریکا خلاف این را نشان داده و تمامی دروغها وضعفهای او را رو کرده است. او ابتدا اظهار نظرهای مسخرهای درباره کرونا داشت و از ثمرات طب سنتی برای مقابله با این بیماری مرموز سخن گفت و سپس مدعی شد مشکل امریکا نه تعداد مبتلاها که شمار بیش از اندازه تستهای کرونا است که از مردم نگران این کشور دائماً گرفته میشود. آخرین برخورد او با کرونا از همه بدتر بوده است. او وقتی آنتونی فائوچی»، متخصص بیماریهای عفونی و مشاور ارشد پزشکی کاخ سفید وضعیت کرونا در امریکا را اسفبار خواند، سخنان او را خنجر زدن از پشت» دانست و به اطرافیانش دستور داد فائوچی را در اولین فرصت از کاخ سفید اخراج کنند.
تبدیل بهشت خیالی به جهنم واقعی
در سال برگزاری انتخابات تازه امریکا چه فرصتی میتوانست برای ترامپ بهتر از این باشد تا قابلیتهای ریاست جمهوریاش را به نمایش بگذارد. اما او با برخورد سهلانگارانهاش با این اپیدمی، بهشت خیالیاش را به یک جهنم واقعی تبدیل کرده است. اگر قتل بیشرمانه فلوید نتواند زیر پای ترامپ را خالی کند، چکمه کرونا که اکنون روی گلوی وی قرار دارد، میتواند در جریان انتخابات ماه نوامبر وی را خلاص و مستأجر کاخ سفید را عوض و بایدن را جانشین او کند.ترامپ تا همین یک هفته پیش، درباره بیفایده بودن استفاده از ماسک سخن سر میداد.
همین مسأله در افزایش ابتلاها سهم بسزایی داشته است. اما در پی بالاگرفتن خیرهکننده شمار قربانیان کووید19 در امریکا و بویژه در مناطقی مثل نیواورلئان ترامپ که مجبور به قبول اشتباهاتش شده، گفته است شاید استفاده از ماسک بهتر از نادیده گرفتن آن باشد و اصولاً هر کار بازدارندهای مفید است. این در حالی است که طرفداران ترامپ و حلقه حامیان گرد وی همچنان پروتکلهای بهداشتی را رعایت نمیکنند. یکی از آنها سینیتا لی شنگ، شهردار جفرسون پاریش است که گفته است: نمیدانم چه شد که آمار قربانیان بالا رفت زیرا ما کرونا را تحت کنترل خود قرار دادهبودیم. شاید مشکل از جاهای دیگر به جمع ما رسوخ کرده باشد!»
مگر کامپیوترها اشتباه عظیمی کنند
تقریباً تمامی نظرسنجیهای چند هفته اخیر گویای شکست بسیار محتمل ترامپ در انتخابات پیشرو است و در اکثر آنها ترامپ 9 تا 10 درصد از بایدن عقب افتاده است.نظرسنجیهای سراسری نیز نشان میدهد فاصله او با بایدن به بیش از 15 درصد به نفع کاندیدای دموکرات رسیده است. اکنون بایدن نه تنها برای فتح انتخابات در نیویورک، کالیفرنیا و شیکاگو صاحب شانس زیادی است بلکه در ویسکانسین، اوهایو و پنسیلوانیا هم هواداران وی ترامپیها را به زیر سایه خود بردهاند. جالبترین حرف را در این زمینه میکا کوهن میزند که در وب سایت موسوم به 538» (با تخصص برآورد انتخابات) کار میکند. او در جدیدترین گمانهزنیاش نوشته است: میتوان گفت که در فاصله 3 ماه و نیم مانده تا انتخابات امریکا، طبق یک عادت قدیمی هرچیزی متصور است اما ترامپ چنان وضعیت تیرهای دارد که با نقض این واقعیت فقط در صورتی برنده خواهد شد که سیستمهای کامپیوتری شمارش آرا مرتکب اشتباه عظیمی شوند.»
تست IQ» چیست؟!
نه فقط کرونا و آثار فاجعهبار آن بلکه سایر مسائل خطیر این روزهای امریکا باعث شده ترامپ با چهرهای نگرانتر و متفاوت با همیشه در اجتماعات ظاهر شود و آن حالت حق به جانب سابق را نداشته باشد. ترامپ حتی شنبه هفته پیش وقتی با شبکه خبری محبوبش یعنی فاکسنیوز مصاحبهای داشت، مقابل سؤالات دقیق گزارشگر کم آورد و برعکس گذشته نکوشید با لفاظی و تهمت زدن مسیر مصاحبه را عوض کند. بلکه صدایش را آرام کرد و پاسخ مبهمی داد که از خستگی روحی شدید وی خبر میداد. کریس والاس گزارشگر این شبکه با صراحت به ترامپ گفت که ادعای وی درباره تمایل بایدن به برچیدن قوای پلیس از سطح اکثر شهرهای امریکا حرفی خلاف واقع است اما ترامپ صرفاً گفت که شکست احتمالیاش در انتخابات 2020 راه را بهروی کسانی باز میکند که آن قدر ترسو و محافظهکارند که امریکا با نوع مدیریت آنها به سوی یک هرجومرج کامل خواهد رفت. ترامپ این افراد را فاقد هرگونه عقل و هوش توصیف کرد اما وقتی از او پرسیدند یک تست هوش (IQ) دقیقاً حاوی چه نکاتی است نتوانست جوابی بدهد.
انباشت قربانیان در مناطق جمهوریخواه
بدتر از همه ادعاهای دروغین ترامپ راجع به نحوه کنترل و مدیریت کووید19» در ایالات مختلف امریکا و توسط فرمانداران آنها است. وی پس از رواج این بیماری در امریکا ادعا کرد که فقط ایالاتی که توسط دموکراتهای ذاتاً ضعیف» مدیریت میشود، قربانی این بیماری خواهند شد و تلی از کشتهها برجای خواهند گذاشت. اما ایالات تحت سلطه اعضای حزب جمهوریخواه به سبب قاطعیت بیشتر این افراد ایمنتر خواهند ماند. با این حال وقتی قضیه برعکس شد و کرونا در نیویورک تحت اداره جمهوریخواهان و برخی ایالات مشابه بیشترین قربانی را گرفت، رئیسجمهوری زیادهگوی امریکا مجبور به سکوت شد و در نهایت سیستم بهداشتی ضعیف بهجای مانده از یک دموکرات دیگر- باراک اوباما- را سبب شکستهای فوق نامید.
تکامتیاز بر باد رفته
قبل از رئیسجمهوری شدن و حتی در دو سال و نیم اول حضور ترامپ در کاخ سفید، از قدرت اقتصادی فراوان او حرفهای فراوانی گفته و تأکید شد که حتی اگر ت» نمیفهمد، راه پولزایی در بازار را خوب میشناسد و میتواند امریکا را بهشت فرصتهای شغلی برای نسل جوانتر این کشور سازد. حتی اگر چنین وضعیتی در سالهای نخست حضور ترامپ در کاخ سفید مشاهده میشد، کرونا و موج بیکاریها و تعطیل شدن حرفههای مختلف که همراه با آن آمد، آن تک امتیاز بزرگ ترامپ را نیز از او گرفته است. او در ماههای اخیر هیچ راه حل عاجلی را برای روغن زدن به چرخهای اقتصادی واقعاً زنگ زده امریکا که محصول رسوخ کرونا به تکتک مشاغل این کشور است، فرا روی صنعتگران رسمی و صاحبان حرفههای خصوصی نگذاشته است.
معجزهای در کار نیست
بهرغم تمامی لغزشهای فوق هنوز کمتر مقام حزب جمهوریخواه به طور رسمی به ترامپ پشت کرده و از بایدن در انتخابات پیش رو اعلام حمایت کرده است اما هستند افراد متعددی در این حزب که نجوا میکنند بهتر است ترامپ دراین انتخابات ببازد تا آنها در انتخابات بعدی (2024) با افرادی، وارد صحنه مبارزه با دموکراتها شوند که وجاهت فزونتری از ترامپ دارند. مایک مادرید» مشاور ذینفوذ در حزب جمهوریخواه که در تأسیس بنیاد لینکلن نقش داشته است، میگوید: تعداد هواداران ترامپ برای پیروزی او در انتخابات بعدی کافی نیست زیرا وی اکثر آنها را دلسرد کرده است. پس دلیلی ندارد که سایر جمهوریخواهان برای نجات او کاری صورت دهند زیرا وی هیچکس جز خودش را قبول ندارد. او را فقط یک معجزه در انتخابات 2020 نجات میدهد و معجزه همانطور که همه میدانیم، معمولاً در اکثر اوقات روی نمیدهد.»
هر سلاحی به جز اقتصاد»
هواداران ترامپ نیز نیک میدانند تنها چیزهایی که وی را در 105 روز باقی مانده تا انتخابات احیا خواهد کرد، یکی پیروزی او در سه مناظره مهمی است که در ماههای اکتبر و نوامبر بین او و بایدن صورت خواهد گرفت و دیگری کمک شایان توجه اقتصادی به حرفهها و صنایعی که توسط کرونا ضربه فنی شدهاند. این در حالی است که متخصصان اقتصادی در امریکا میگویند به پا خاستن مجدد صنایع امریکا پس از هجوم بیرحمانه کرونا پروسهای زمان بر است و شاید دو سال طول بکشد تا امریکا به نقطه قبل از کرونا برگردد و هرچیزی به جز این فقط یک ظاهرسازی و نکتهای خلاف واقع خواهد بود. مایکل بوسکین، متخصص امور اقتصادی در دانشگاه استنفورد میگوید: شاید ترامپ راههایی را برای فتح انتخابات بعدی برای خود قائل باشد اما این راه قطعاً از شاهراه اقتصادی عبور نمیکند. بعید است ترامپ این را نداند. او اگر متوجه عمق قضایا شده باشد، قطعاً سلاحهای دیگری را برای نشانهگرفتن بایدن برخواهد گزید و اقتصاد را فراموش خواهد کرد.»
برترینها: اگر شما هم مانند بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی از مصرف بالای اینترنت تان رنج میبرید با ما همراه باشید.
این روزها در شبکههای اجتماعی گلایههای زیادی درباره زود تمام شدن بستههای اینترنتی دیده میشود. گلایهای که بی شک شما هم آن را به حق میدانید و حتما برای تان اتفاق افتاده که بسته چند گیگابایتی ماهانه تان تنها طی یک یا دو هفته تمام شده و مجبور به خرید یک بسته دیگر شده اید.
برخی از کاربران، تمام شدن زود هنگام اینترنت، دغدغه همیشگی شان شده و از این میان برخیها مدعی اند که این اتفاق به دلیل کم فروشی اپراتورها اتفاق میافتد و معتقدند حجمی که به آنها داده میشود کمتر از حجم و سرعت اسمی خریداری شده آن هاست. اما به نظر باید بازنگری جدی در کارکردن با تلفن همراه مان داشته باشیم تا بتوانیم میزان مصرف اینترنت را مدیریت و کنترل کنیم. اگر شما هم مانند بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی از مصرف بالای اینترنت تان رنج میبرید با ما همراه باشید تا با کمک هم مصرف اینترنت را به حداقل برسانیم.
۱- خاموش کردن اینترنت در صورت استفاده نکردن
شاید تا به حال برای هر یک از ما پیش آمده باشد که اینترنت گوشی خود را خاموش نکنیم و اینترنت گوشی در طول شبانه روز روشن باشد. همین اتفاق به تنهایی میتواند در شبانه روز بین ۲۰۰ مگ تا یک گیگ از حجم شما را ببلعد، چون برخی از اپلیکیشنها در صورت روشن بودن دیتا دایم اینترنت مصرف میکنند؛ بنابراین توصیه میشود حتما اینترنت گوشی خود را زمانی که نیاز دارید روشن کنید و پس از رفع نیاز آن را خاموش کنید.
۲- اپلیکیشنهای پس زمینه را محدود کنید
اپلیکیشنها یا برنامههایی که در پس زمینه دستگاه اندرویدی شما فعال هستند، ممکن است در ارتباط با اینترنت باشند و دایم محتوای خود را به روز رسانی کنند. به عنوان مثال اپلیکیشنهای پیامرسانی نظیر تلگرام، واتساپ، فیس بوک و. عملکرد این چنینی دارند که باید آنها را محدود کرد. به منظور محدود کردن برنامههای فعال در پس زمینه دستگاه خود، ابتدا وارد بخش تنظیمات دستگاه شوید و سپس گزینه Data Usage را انتخاب کنید. در این قسمت قادر خواهید بود به تب وای فای (Wi-Fi) یا موبایل دیتا (Mobile Data) مراجعه کنید و برای هر یک از این بخشها محدودیت قائل شوید.
۳- خاموش
اگر شما هم کاربر فعالی در تلگرام و توئیتر باشید، به طور قطع حجم زیادی از اینترنت تان برای استفاده هدر میرود.
کلا ها باعث میشوند شما برای اتصال به پیام رسان مدنظرتان حجم بسیار بیشتری را استفاده کنید پس تا میتوانید از ها کمتر استفاده کنید، زیرا علاوه بر مصرف بالای اینترنت ممکن است به تلفن شما هم آسیب بزنند و اطلاعات شما را به یغما ببرند. روشن بودن حتی زمانی که از اینترنت استفاده نمیکنید، حجم اینترنت شما را کاهش میدهد.
۴- محدودسازی استفاده از سرویسهای مسیریابی
برخی از برنامهها، از سرویسهای مسیریابی به عنوان یک ویژگی اصلی استفاده میکنند. این ویژگی به تازگی در پیام رسانها و بسیاری از نرم افزارهای دیگر دیده میشود که اینترنت غیرضروری زیادی را به خود اختصاص میدهد. برای جلوگیری از این اتفاق، کاربران باید دسترسی این برنامهها را محدود کنند. دارندگان گوشیهای اندرویدی، پس از رجوع به تنظیمات باید قسمت Location را انتخاب و گزینه App Premissions را لمس کنند. در این جا افراد با انتخاب برنامه مدنظر میتوانند دسترسیهای آنها را غیرفعال کنند.
۵- به روز رسانی تنها در زمان اتصال به وایفای
یکی از مهمترین راهها برای کاهش استفاده از حجم اینترنت همراه آن است که به روز رسانی برنامهها تنها در زمان اتصال به وایفای صورت گیرد.
کاربران میتوانند با مراجعه به برنامه مرکزی دانلود برنامههای خود، تنظیمات آنها را به صورت دلخواه قرار دهند. به عنوان مثال کاربران اندرویدی با مراجعه به برنامه Play Store باید به قسمت تنظیمات بروند و سپس بخش Auto Update Apps را انتخاب کنند. در این بخش با فعالسازی گزینه Auto Update Apps Over WiFi Only افراد میتوانند از امنیت اینترنت همراه خود مطمئن شوند.
۶- مراقب اینستاگرام باشید
زمانی که در صفحات مجازی از جمله اینستاگرام در حال جست وجو و گردش هستید، به ازای دیدن هر ویدئو مقداری از حجم بسته شما کم میشود تا جایی که ممکن است در یک ساعت حدود ۵۰۰ مگ را در اینستا از دست بدهید. برای مثال اگر حجم میانگین هر ویدئو در اینستاگرام را پنج مگابایت در نظر بگیریم و شما در یک ساعت ۱۰۰ فیلم را مشاهده کنید، ۵۰۰ مگابایت از بسته شما کسر خواهد شد و شاید خودتان هم خبردار نشوید. توجه کنید زمانی که ما تصاویر یا وب سایتی را باز میکنیم، در اصل در حال دانلود کردن آن هستیم هرچند آنها را دانلود نمیکنیم، ولی در واقع در حال دانلود آن هستیم. پس این موضوع را در وبگردی و اینستاگردی خود لحاظ کنید.
۷- بازیهای آنلاین را مدیریت کنید
بسیاری از بازیها در تبلت و گوشیهای هوشمند برای ثبت رکورد شما نیاز به اینترنت دارند. در نتیجه برای این که رکورد قبلی و سوابق شما در این بازیها حفظ شود، به این بازیها اجازه میدهید از حجم اینترنت شما استفاده کنند. علاوه بر این، این بازیها با ایجاد جذابیت بصری و کشش زیاد برای کاربران، باعث میشوند افراد ساعتهای زیادی درگیر انجام این بازیها شوند. این موضوع موجب میشود سرگرم بازی شوید و بدون این که متوجه باشید، حجم اینترنت زود تمام شود. برای این که مراقب بسته مصرفی اینترنت باشید، مدت زمان خاصی را به بازیهای آنلاین اختصاص دهید و سعی کنید از آن بیشتر نشود.
۸- پاپ آپها را ببندید
حتما برایتان پیش آمده که وقتی داخل اپلیکیشنی در حال فعالیت یا بازی هستید، تبلیغاتی برای شما به نمایش در میآید که به پاپ آپ معروف است. این پاپ آپها که معمولا به صورت ویدئو نیز به نمایش در میآیند، حجم اینترنت شما را مصرف میکنند که شما میتوانید با رفتن به داخل تنظیمات گوشی بخش اطلاعات برنامهها اعلانهای هر اپلیکیشنی را که میخواهید خاموش کنید تا هم از شر پاپ آپها راحت شوید و هم در مصرف اینترنت تان صرفه جویی کنید.
نکته پایانی:
اپراتورهای اینترنت در کشورمان، هزینههای ترافیک داخلی و ترافیک خارجی را تفکیک کردهاند و قیمتهای متفاوتی برای این خدمات دریافت میکنند. سایتهایی که روی سرورهای داخلی اجرا شدهاند (مثل خبرگزاریها، سایتهای بانکی، سایت مدارس و دانشگاهها، شبکههای اجتماعی ایرانی و.) سایتهای داخلی هستند و سایتها و اپلیکیشنهای روی سرورهای خارجی، ترافیک خارجی محسوب میشوند که به آن بین الملل هم میگویند و در تعرفههای اپراتورها آن را میبینیم. پس تا جایی که ممکن است تلاش کنید از سایتهای داخلی استفاده کنید و تا حد امکان سراغ سایتهای خارجی نروید.
منبع: رومه خراسان
رومه شرق: روند مشروطهخواهی به همان شکل که تاکنون طی شده، امکان ادامه حیات دارد یا آنکه مسیر بدیلی را میتوان برای آینده ایران متصور بود؛ مسیری که ضرورتا بر راهی تاکنون طینشده» اصرار دارد و از قرار معلوم، تجدیدنظرطلبی در باب سنت مشروطهخواهی را ضرورتی تاریخی میداند که با اکنونیت و آینده ایران، پیوندی وثیق و ناگسستنی دارد.
مطالباتی مانند خواست حاکمیت قانون، تحقق عدالتخانه، برقراری آزادیهای مدنی و ی که همه به نظر بازیگران و عاملان اجتماعی، ذیل مقید و محدودکردن قدرت پادشاه میسر میشد، آنها را در مسیری قرار داد که گویی مقصد و مقصودش، جادهای تکمسیره و البته یکطرفه بود؛ اما بار دیگر بر آن شدیم که به آن تجربه و تالیهای منطقی آن بیندیشیم و با نقد خویشتنِ مشروطهخواه، بیهراس از این مهمِ تاریخی پرسش کنیم که: راه طینشده تبار مشروطهخواهی در پرتو چه درکی از المانهای توسعهیافتگی، به محاق رفت و نادیده گرفته شد؟
در واقع مسئله توسعه ایران را چرا و چگونه در فقدان هر جایگزین ممکن اما نیندیشیدنی، تنها از یک مسیر پیمودیم و نقشه راههای بدیل را نپیموده، رها کردیم؟ تاکنون خویشتنِ مردد را با برخی از اصحاب اندیشه و پژوهشگران، مطرح کرده و در میان گذاشتهایم تا بلکه از خلال این درمیانبودگی، بتوانیم سنت تاریخی پشتِ سر را در جهت اعتلای ایران پیشرو به کار بگیریم.
نتیجه سرنگونی ساختی اقتدارگرا، وضعی دموکراتیک نخواهد بود
احمد زیدآبادی، با اشاره به تجربه تاریخی تلاش جمعی ایرانیان در مسیر مشروطهکردن قدرت، به این نکته اشاره میکند که از دل سرنگونی یک دولت اقتدارگرا، ضرورتا یک وضع دموکراتیک و مطلوب سر نخواهد زد. او بر این باور است که دولت اقتدارگرا، نیاز مبرم یک جامعه ازهمگسیخته و متشتت است؛ جامعهای که اجزای آن نمیتوانند با هم سرِ سازگاری داشته باشند. زیدآبادی، اینگونه تصریح میکند: برخی فکر میکنند به مجرد اینکه یک حکومت اقتدارگرا سرنگون شد، بهطور خودکار یک دولت دموکراتیک میرویَد؛ ولی در بسیاری از کشورها این اتفاق نمیافتد؛ چون نیاز به امکانات زیادی است که معمولا هم موجود نیست. انقلابها معمولا نتیجه ضعف دولتهاست و همیشه یک دولت قدرتمندتر با تمرکز بیشتر روی کار میآید».
او با نقد تجربه اصلاحات و معضل دوگانگی قدرت در ایران، از ضرورت یکپارچهشدن قدرت در ایران دفاع کرده و حتی آن را لازمه رسیدن به وضعی دموکراتیک میداند. به باور او، دوگانگی قدرت، نظام تصمیمگیری را در وضعی معلق قرار میدهد که منجر به فروپاشی بنیانهای ملی ما میشود، ازاینرو چهبسا بهتر باشد که دوگانگی و توزیع تنشآلود قدرت، جای خود را به قدرتی یکدست برای هماهنگی بیشتر در نظام تصمیمگیری دهد.
حکومتهای اقتدارگرا حتی از نظامهای قانونی موفقترند
علی رضاقلی در پاسخ به این پرسش که آیا توسعه ایران را ذیل یک حکومت مقتدر و اقتدارگرا نیز ممکن میداند یا خیر، اذعان میکند که ضرورتا اینگونه نیست که حکومتهای اقتدارگرا ضد توسعه باشد. او به توسعه چین اشاره کرده و آن را تجربه موفقی میداند. به نظر او اقتدارگراها اگر تصمیم بگیرند که توسعه ایجاد کنند و فهمی از فرایند آن نیز داشته باشند، حتی از نظامهای قانونی و مشروطه نیز موفقترند؛ بهاینخاطر که فاقد نوعی بینظمی ناشی از نبود انسجام احزاب متعدد و. هستند.
رضاقلی تصریح میکند که در حکومتهای اقتدارگرا و توسعهخواه، کسی آن بالا حضور دارد و یکشکل و منظم به سمت توسعه حرکت میکند؛ درست مانند چین. رضاقلی با توصیه به کاهش هزینه مبادله ی در ایران بهعنوان یکی از مؤلفههای ضروری توسعهیافتگی، بر این نظر است که در کشورهایی که قانون و مجلس وجود دارد و منافع متعارض در مجلس نیز کمی تعدیل شده است، شواهد نشان از آن داشته که امکان موفقیت بیشتر است؛ به اینخاطر که احتمال خطای کمتری وجود دارد و حکومت نیز از مشروعیت بیشتری میان مردم برخوردار است.
نزاع و تخاصم، منافع جمعی ما را تأمین نخواهد کرد
حاتم قادری، استاد بازنشسته دانشگاه تربیت مدرس، با نقد تجربه اصلاحات بهصراحت بیان میکند که اصلاحطلبان، مخالفان را جریحهدار، آزردهخاطر و رادیکالتر کردند؛ درحالیکه به نظر او و برای تغییر، باید بخشی از نیروهای مخالف متقاعد شوند. از نظر قادری، باید در ایران برخی گروههای اجتماعی به این نتیجه برسند که اینهمه نزاع، منافع آنها را تأمین نمیکند و برخی باید به هیئت حاکمه برای ایجاد یک نظم کمک کنند. او با نقد صریح هرگونه جنگ داخلی یا مداخله خارجی، راهحلهایی را برای دوران گذار مناسب میداند و به آن تصریح میکند.
البته به گفته او، وضعیت پیشرو چندان وضعیت سادهای نیست و حتی اگر این وضع متحول شود، حتما و ضرورتا به وضع بدیل و مثبتی نخواهیم رسید. قادری، مشروطهشدن قدرت را منوط و موکول به پدیدآمدن تغییرات جدی در گروهها و افراد میداند و دراینمیان نقش مهمی نیز برای صاحبان ثروت در ایران قائل است. به نظر او، چه بسا بخشی از ثروتمندان حاضر به برخی تغییرات باشند؛ چراکه آنها در پی حفظ اشکال متنوع ثروتی هستند که پیشتر انباشت کردهاند. از یک منظر، همین الیگارشیهای مالی هستند که از یک جهت میتوانند کمکحال گذار باشند.
اول نظم و توسعه، سپس دموکراسی
تقی آزادارمکی از خلال گفتوگو، مهمترین پروژه ایران را توسعه میداند و همه تلاشهای سده اخیر را در راستای نیل به توسعه صورتبندی میکند. به نظر او، تئوری اصلی رهبری، همواره تئوری توسعه بوده و از این حیث، ایران و نظام ی حاکم بر آن را نظامی دینی با رویکرد توسعهای میخواند که در نوع خود منحصربهفرد است. آزادارمکی، دموکراسی را آخرین پروژه ایران میداند و معتقد است که اساسا ایران از طریق دموکراسی به توسعه نائل نخواهد شد، بلکه برعکس، پافشاری بر مطالبات دموکراتیک، ما را در عمل با نوعی رادیکالیسم مواجه خواهد ساخت.
به نظر او، مسئله ایران در وهله اول نظم و استقرار بوده و پس از آن است که مسئله توسعه و دموکراسی مطرح میشود. در نقد اولویتهای دموکراسیخواهانه، وی تصریح میکند که کسانی که دموکراسی را بهعنوان اولین پروژه میشناسند، نمیدانند که در حال بارکردن چه خطایی بر جامعه ایران بوده و چه پاشنه آشیلی را مستمرا برای ایران ایجاد میکنند و ایران را در دام پرتگاه قرار میدهند؛ چراکه منازعات بنیادین مبتنی بر جهل برای دستیابی به دموکراسی وجود دارد.
پیچیدگی وضعیت؛ کنشگری فعالانه و خشونتپرهیز
مقصود فراستخواه، توسعه را فرایندی پیچیده و از خلال یک ماتریس نهادی چندوجهی توضیح میدهد. به باور وی، رویکرد غالب در انقلاب مشروطه، رویکردی نخبهگرایانه بود، حال آنکه توسعه، حاصل یادگیری جمعی در متن عمل جمعی از خلال فرایندی طولانی، انباشتی، انتقادی و متأملانه است. فراستخواه با ارجاع به گیدنز، اذعان میکند که ساختارها بهوسیله عاملان اجتماعی شکل میگیرند و این کنشها هستند که ساختارها را پدید میآورند.
در نتیجه برای هر تغییری، به کنش عاملان اجتماعی نیاز داریم. وی همچنین تصریح میکند که لازمه خشونتپرهیزی و اینکه توافقی صورت گیرد که نتیجه آن اقناع و انصاف اجتماعی باشد، گفتوگوهای جدی و مجادلات بدون خشونت اجتماعی است تا از این طریق به سطوح محلی، صنفی، اجتماعی، حرفهای و. زبانبخشی شود تا در نهایت، مشارکت اجتماعی صورت پذیرد که در نتیجه آن، قدرت جامعه افزایش مییابد و خواست و منافع جامعه، تثبیت و نهادینه خواهد شد.
لازمه آزادی، مذاکره و وحدت بر سر منافع کلی کشور است
هاشم آقاجری نیز از خلال گفتوگو این نکته را پیش میکشد که نهتنها نظریه استبداد ایرانی ریشه در واقعیت نداشته و تداومها را در تاریخ ایران-به قیمت حذف و نادیدهانگاشتن جامعه- نمیبیند بلکه اساسا اینگونه تصور میشود که در تاریخ ایران هیچگاه حوزه عمومی وجود نداشته است. حال آنکه از دیدگاه او چنین نبوده و نهادهای مستقل و سپهر عمومی از جمله نهاد فتوت، نهاد فقها و. در تاریخ ایران از قدرت قابلتوجهی برخوردار بودهاند.
آقاجری با بازخوانی تاریخ انقلاب مشروطه بر این نظر است که معمولا در صدسال اخیر، تمام انقلابها و جنبشهایمان از مشروطیت به بعد در مرحله اول تا قبل از پیروزی، با نوعی ائتلاف و اتحاد و وحدت همه نیروها انجام میشده و به پیروزی میرسیده است؛ اما پس از پیروزی روند معی آغاز میشود؛ یعنی وحدت قبل از پیروزی جای خود را به تفرقه پس از پیروزی میدهد.
او بر این عقیده است که نخبگان مشروطهخواه نمیدانستند که لازمه پارلمان و آزادی، مذاکره و مصالحه است و باید بتوانند ضمن حفظ کثرت و اختلاف نظری که دارند، نهایتا بر سر منافع و مصالح کلی کشور در یک نقطه وحدت کنند. او یکی از مؤلفههای نظام حکمرانی مطلوب را بوروکراسی سالم دانسته و به این نکته اشاره میکند که لازمه دولت قوی، جامعه قوی است و این دو لازم و موم یکدیگر هستند.
مؤخره
ناگفته پیداست که هسته اصلی گفتارهای هر شش متفکری که بازخوانی و مرور شد، حکایت از آن دارد که اول، تغییر هر وضعیت، ضرورتا ما را بهسوی یک وضعیت بدیل دموکراتیک رهنمون نخواهد شد. دوم، امکان توسعهیافتگی با وجود حتی یک دولت مقتدر، امری ممکن و بلکه مطلوب خواهد بود. سوم، روند مشروطهخواهی که در پسِ پشتِ ناخودآگاهِ تاریخی ما جا خوش کرده است، میتواند مورد بازاندیشی انتقادی قرارگرفته و بلکه حتی کجرویهایش، نمایان شود و تبعات رادیکالیسمِ نیروها، عیان و برملا شود. چهارم، ایران به دولتی قوی احتیاج دارد تا بتواند قدرت خود را در پرتو ساماندهی و ایجاد نظم درون چارچوبهای ملی و سرزمینی تثبیت کند و از خلال آن، ساختاری قانونمند-ولو در ارکان و ردههای حاکمیتی- را برنهد و برقرار کند.
پنجم، آزادی، وما در تعارض و تخاصم ملت و دولت ریشه ندارد بلکه میتواند پیآمد حکومت مقتدر، در نهایت جامعهای نسبتا آزادانه باشد؛ به این معنی که روند مشروطه اینبار بهصورت عکس- یعنی از حکومت قوی و مقتدر به سمت ایجاد جامعه نیرومند، نه ضعیفسازی دولت به قصد و ارمغان آزادی-اتفاق بیفتد.
ششم، تجربههای متعدد تاریخی، واگرایی بعد از هر همگرایی و شکست پس از پیروزی هر رخداد را بهوضوح نشان میدهد؛ ازاینرو میتوان تاریخ را به خدمت توسعه گرفت تا پسروی گذشته، به درجاتی، چراغ راه آیندهای باشد که از تکرار مکررات، گریزان است. و هفتم، پیچیدگی اوضاع و توصیف و تحلیل دشوار وضعیت، بههیچروی نباید به دوگانهسازیهای سادهسازی شده و فروکاسته شود. معضلات عدیده یک جامعه و مدیریت امور همگانی در جهت تحقق خیر عمومی، کاری ساده نیست و با رویکردی سادهانگارانه و غیرمسئولانه، نمیتوانیم از هر تغییری به هر قیمتی سخن بگوییم.
رؤیاها و آرمانهای تاریخی ما، جز از مسیر و دالان صعب و دشوارِ واقعیت بازاندیشیشده، عبور نخواهند کرد. به همین دلیل، ضرورت دوری از تودهایشدن هر هیجان جمعی که تبعات هر کنشی را بهخوبی تحلیل نکرده، وظیفه هرکدام از مای مسئول و دلمشغول اعتلای ایران خواهد بود. ایرانی که حتی در تاریکترین لحظات، امتداد یافته و امید آفریده است.
رومه شرق- مهرشاد ایمانی: اخیرا مصطفی درایتی، فعال ی اصلاحطلب و از اعضای حزب اتحاد ملت گفته است این احتمال وجود دارد که اصلاحطلبان به سمت نامزد غیراصلاحطلب بروند: شاید شرایط کشور و منطقه و رویدادهای بینالمللی بهگونهای رقم بخورد که اصلاحطلبان دوباره مجبور شوند از چهرهای غیراصلاحطلب حمایت کنند؛ اما امروز اصلاحطلبان بنای رفتن به سمتوسوی کاندیدای غیراصلاحطلب را ندارند».
گزاره مطروحه درایتی در حالی است که دستکم بارها ت ائتلافی از سوی خودِ اعضای اتحاد رد شده است. سخن اخیر درایتی را یا باید یک نظر شخصی دانست یا آنکه باید گفت نظر حزب اتحاد است. پیشتر حزب کارگزاران سازندگی بر استمرار ت ائتلافی اصرار داشت و اعضای این حزب میگفتند که همچنان میتوان با نیروهای غیراصلاحطلب اما معتدل ائتلاف کرد؛ تی که مجموع اصلاحطلبان در دو انتخابات ریاستجمهوری سالهای 92 و 96 و انتخابات مجلس سال 94 پیش گرفتند و توانستند را راهی پاستور و جمعی از نیروهای اصلاحطلب و غیراصلاحطلب را راهی بهارستان کنند که در ادامه مسیر بهدلیل برآوردهنشدن نسبی انتظارات جامعه، محور انتقادها به سمت اصلاحطلبان رفت؛ زیرا افکار عمومی دولت یازدهم و دوازدهم و مجلس دهم را برآمده از حمایت اصلاحطلبان میدانستند.
تا اینجای کار معلوم نیست که ت انتخاباتی اصلاحطلبان در انتخابات 1400 چه خواهد بود؛ زیرا به نظر میرسد اصلاحطلبان علاوه بر مخدوششدن سرمایه اجتماعی خود به دلیل مذکور، گرفتار چند مانع دیگر نیز هستند؛ ازجمله آنکه آنها میدانند اگر قرار باشد شورای نگهبان همان تی که در انتخابات اخیر مجلس در پیش گرفت ادامه دهد، احتمال تأیید صلاحیت نیروهای طراز اول جبهه اصلاحات بسیار کم خواهد بود.
از سوی دیگر، جدای از انتقادهایی که بخشی از جامعه به اصلاحات دارد، مشکلات عدیده کنونی میل به شرکت در انتخابات را کاهش داده و تجربه نشان داده است که اگر مشارکت عمومی در انتخابات پایین باشد، شانس انتخاباتی اصلاحطلبان هم کاهش مییابد؛ حالتی که برای اصولگرایان کاملا برعکس است؛ زیرا آنها با سبد رأی ثابت اما حداقلی خود زمانی میتوانند پیروز شوند که بدنه اصلی جامعه در انتخابات حضور نداشته باشد و مانند انتخابات اخیر مجلس، در یک انتخابات حداقلی فاتح میدان شوند.
همچنین مشخص نیست در صورت ردصلاحیت نیروهای شاخص اصلاحطلب مجموعه اصلاحطلبان بین نظارهگربودن یا حمایت از یک نامزد غیراصلاحطلب اما نزدیک به مواضعشان کدامیک را انتخاب میکنند؟ در عین حال تا این لحظه ت واحد انتخاباتی خاصی در میان اصلاحطلبان دیده نمیشود، اما جسته و گریخته نامهایی مطرح میشود که هرکدام البته ویژگیهایی دارند اما اینکه آیا همه آنها با تمام تعاریف اصلاحطلبی همخوان باشند، جای تأمل دارد.
محمدرضا عارف
برخی میگویند محمدرضا عارف میتواند گزینه مناسبی برای اصلاحطلبان باشد اما عارف هم با محدودیتهایی روبهروست.
نخست آنکه عارف هم به دلیل عملکرد لیست امید در مجلس در معرض انتقادهایی قرار دارد و از سوی دیگر با توجه به اختلافهایی که حزب کارگزاران سازندگی با او دارد، بعید است دستکم این طیف از اصلاحطلبان بر او به اجماع برسند.
علی مطهری
علی مطهری هم اگر بتواند تأیید شورای نگهبان را بگیرد، میتواند یک گزینه قوی برای اصلاحطلبان باشد. او اخیرا در گفتوگو با شفقنا» تلویحا گفته است که در 1400 حاضر میشود: بستگی به شرایط دارد. اگر احساس کنم آنجا جایی است که باید بیایم و ممکن است من رأی داشته باشم، ولی کسی دیگر رأی ندارد، در چنین شرایطی ممکن است حضور پیدا کنم».
مطهری چند سالی است از نظر ی دیگر اصلاحطلب شناخته میشود تا جایی که بارها خودش گفته از نظر ی به اصلاحطلبان و از نظر فرهنگی به اصولگرایان نزدیک است. علی مطهری به دلیل اظهارات صریحش در مجلس همیشه با اقبال عمومی مواجه شده است و این احتمال میرود که او شخصا هم دارای سبد رأی باشد. البته این مانع بر سر راه او وجود دارد که شورای نگهبان گویا نگاه مثبتی به او ندارد؛ زیرا صلاحیت مطهری در انتخابات مجلس در سال 98 از سوی شورای نگهبان تأیید نشد.
سیدحسن خمینی
یکی دیگر از چهرههایی که اخیرا حسین کنعانیمقدم از ضرورت نامزدیاش سخن گفته، سیدحسن خمینی است.
حسن خمینی گرچه یک نیروی کاملا اصلاحطلب شناخته میشود، اما تا کنون هیچگاه مسئولیت اجرائی کلان نداشته؛ هرچند او همیشه مورد احترام تمام نیروهای اصلاحطلب قرار داشته است.
اسحاق جهانگیری
اسحاق جهانگیری هم به گفته برخی میتواند یکی از گزینههای مناسب اصلاحطلبان در انتخابات سال آینده باشد. او که جبهه یاش اصلاحات و پایگاه حزبیاش کارگزاران سازندگی است، همواره بهعنوان یک نیروی اصلاحطلبِ معتدل شناخته شده است.
جهانگیری در سال 96 بهعنوان نامزد پوششی حاضر شد، اما سخنان او به میزانی مورد اقبال سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان قرار گرفت که در همان زمان گفته میشد جهانگیری نامزد بالقوه اصلاحطلبان است؛ از سوی دیگر مناسبات حسنه او با طیفهای مختلف جبهه اصلاحات این احتمال را قوی میکند که در صورت حضورش در انتخابات، مورد اجماع نیروهای اصلاحطلب خواهد بود. در مجموع به نظر میرسد اسحاق جهانگیری با سابقه استانداری، دو دوره نمایندگی مجلس، وزارت و حالا معاون اولی رئیسجمهوری میتواند گزینه خوبی برای اصلاحطلبان باشد.
میزان تأثیر او در دولت که خودش گفته بود اختیار تغییر منشی دفترم را هم ندارم، نام او و دولت به یکدیگر گره خورده است و اصلاحطلبان تنها در صورتی میتوانند روی او سرمایهگذاری کنند که بخواهند در پایان کار دولت از تهای دولت بهطورکامل دفاع کنند و مسیر ی خود را مانند سال 92 و 96 پیش ببرند که چنین شرایطی بعید است؛ زیرا در مدت اخیر بسیاری از اصلاحطلبان ادامه حمایت از دولت را صحیح ندانستند و حتی بارها از سوی اصلاحطلبان راهحل بازگشت سرمایه اجتماعی جداکردن حساب اصلاحطلبان از دولت عنوان شده است. جهانگیری به دلیل پایگاه حزبیاش و البته جنس تورزی و نزدیکیاش به دولت احتمالا مورد حمایت حزب کارگزاران خواهد بود.
علی لاریجانی
یکی دیگر از شخصیتهایی که به احتمال زیاد از حمایت کارگزاران برخوردار است، علی لاریجانی است. در حقیقت اگر قرار باشد اصلاحطلبان باز هم بهسمت ائتلاف بروند حتما علی لاریجانی گزینه مناسبی است؛ زیرا او در سالهای اخیر نهتنها هیچگاه چالشی با اصلاحطلبان نداشته است، بلکه در مقاطعی مورد حمایت اصلاحطلبان نیز بوده است.
علی لاریجانی که اینروزها به گفته حقیقتپور، مشاورش در دوره ریاست بر مجلس، مشغول خواندن کتاب است و البته مسئولیت پیشبرد قرارداد 25ساله ایران و چین را بر عهده دارد، از یک سو با علمای قم ارتباط خوبی دارد، از سوی دیگر مورد اعتماد رهبری است؛ زیرا بعد از ریاستش بر مجلس بهسرعت به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام از سوی رهبر انقلاب منصوب شد و از دیگر سو اصلاحطلبان احساس خطر از جانبش نمیکنند. علاوه بر این، زمزمههایی شنیده میشود که خود او بدش نمیآید که برای ریاستجمهوری اقدام کند؛ زیرا او بعد از 12 سال ریاست بر مجلس، دیگر در انتخابات مجلس حاضر نشد و بعید است بخواهد همینجا پایان عمر یاش را اعلام کند.
محمدرضا خاتمی، معین و صفاییفراهانی
تعدادی از نیروهای ی اصلاحطلب که بهشدت ادامه ت ائتلافی را نهی میکنند، مانند عبدالله ناصری، ناصر قوامی یا صادق زیباکلام از ضرورت نامزدی محمدرضا خاتمی، مصطفی معین و محسن صفاییفراهانی در انتخابات 1400 سخن میگویند.
به نظر میرسد که طرح نام این شخصیتها بیشتر ناظر به تأکید بر هویت اصلاحطلبی و نوعی واکنش به ت ائتلافی سالهای 92، 94 و 96 بوده و احتمالا مطرحکنندگان نام این شخصیتها هم بدانند که احتمال تأیید صلاحیشان بسیار اندک است. شاید سخنگفتن از محمدرضا خاتمی، معین یا صفایی بیشتر برای آن باشد که حجت اصلاحطلبان در عرصه ی تمام شود و اگر آنها نخواستند نامزدی معرفی کنند، بتوانند بگویند نامزد ایدئال ما ردصلاحیت شد.
خبرگزاری ایسنا: در حالی که کشورهای سراسر جهان با شیوع کووید-۱۹ دست و پنجه نرم میکنند، چین با یک تهدید جدید رو به رو شده است. این تهدید، ویروس جدیدی موسوم به "SFTS" است که تاکنون حدود هفت قربانی گرفته و حداقل ۶۰ نفر را آلوده کرده است. این آمار موجب شده که کارکنان حوزه سلامت چین، هشدار دادن را آغاز کنند.
به گزارش رسانههای محلی، بسیاری از این موارد در شرق چین در استانهای جیانگسو و آنهوئی دیده شدهاند. در اوایل سال جاری، ۳۷ مورد ابتلا در استان جیانگسو دیده شد و مدتی بعد نیز ۲۳ نفر در آنهوئی به این ویروس مبتلا شدند.
با این که SFTS به واسطه نیش نوعی از کنهسانان به انسان منتقل میشود، ویروسشناسان چین هشدار دادهاند که نمیتوان انتقال انسان به انسان را رد کرد. در هر حال، این ویروس برخلاف کووید- ۱۹، نخستین بار نیست که انسان را آلوده میکند؛ بلکه موارد اخیر ابتلا صرفا نشان دهنده ظهور مجدد آن هستند.
ویروس SFTS چیست؟
ویروس SFTS، به خانواده ویروسهای "بانیاویریدا" (Bunyavirus) تعلق دارد و به واسطه کنهها به انسان منتقل میشود. این ویروس بیش از یک دهه پیش توسط گروهی از پژوهشگران چینی شناسایی شد. نخستین موارد ابتلا، در سال ۲۰۰۹ در نواحی روستایی استانهای هوبئی و هنان چین دیده شدند.
پژوهشگران با آزمایش نمونه خون افرادی که نشانههای مشابهی داشتند، این ویروس را شناسایی کردند. گزارشی که در مجله Nature منتشر شده نشان میدهد که این ویروس تاکنون حداقل ۳۰ نفر از افراد مبتلا را به کام مرگ کشانده است. گزارش اخیر "مرکز کنترل و پیشگیری بیماری چین" (China CDC)، میزان مرگ و میر ناشی از SFTS را تقریبا بین ۱۶ تا ۳۰ درصد عنوان میکند.
ویروس SFTS به خاطر سطح گسترش و میزان مرگ و میر ناشی از آن، به یکی از ویروسهای خطرناکی تبدیل شده که "سازمان جهانی بهداشت" (WHO) در مورد آن هشدار داده است.
چه کسانی نسبت به SFTS، آسیبپذیرتر هستند؟
کشاورزان، شکارچیان و افرادی که حیوان خانگی دارند، آسیبپذیری بیشتری نسبت به این ویروس دارند، زیرا دائما در تماس مستقیم با حیواناتی هستند که شاید ناقل باشند. گزارشها نشان میدهند که این ویروس، بیشتر از حیواناتی مانند بز، گاو، گوزن و گوسفند به انسان منتقل میشود. حیواناتی که به این ویروس مبتلا میشوند، معمولا هیچ نشانه مرتبطی نشان نمیدهند.
نشانههای ابتلا به SFTS
گزارشی که گروهی از پژوهشگران چین در سال ۲۰۱۱ انجام دادند، نشان میدهد که دوره نهفتگی، بین هفت تا ۱۳ روز پس از آغاز بیماری است. افراد مبتلا به این ویروس معمولا نشانههایی از جمله تب، خستگی، لرز، سردرد، تورم غدد لنفاوی، بیاشتهایی عصبی، حالت تهوع، درد عضلانی، اسهال، استفراغ، دردهای شکمی، خونریزی لثه و مواردی از این دست را بروز میدهند.
برخی از نشانههای ابتدایی هشداردهنده، تب شدید، کاهش تعداد پلاکتهای خون یا "ترومبوسیتوپنی" (thrombocytopenia) و کاهش تعداد گلبولهای سفید در گردش خون یا "لوکوپنیا" (leukopenia) هستند.
از پیامدهای خطرناکی که در چندین بیمار مشاهده شد، میتوان به نارسایی چندین اندام، بروز بواسیر و نشانههایی در سیستم عصبی مرکزی اشاره کرد.
ابتلا به SFTS در خارج از چین
ویروس SFTS به کشورهای آسیای شرقی از جمله ژاپن و کره جنوبی نیز انتقال یافته است. از زمان نخستین کشف ویروس، تعداد موارد ابتلا به صورت قابل توجهی افزایش داشته است. گزارش مجله Nature نشان میدهد که تعداد مبتلایان کره جنوبی در سال ۲۰۱۳، ۳۶ مورد گزارش شد، اما این آمار در سال ۲۰۱۷ به ۲۷۰ نفر رسید. چین در سال ۲۰۱۰، ۷۱ مورد و در سال ۲۰۱۶، ۲۶۰۰ مورد ابتلا داشته است. تعداد مبتلایان ژاپن نیز بین سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۷، تا ۵۰ درصد افزایش یافته است.
افزایش موارد ابتلا در این سه کشور، مقامات سلامت عمومی را بر آن داشت تا پزشکان محلی و شهروندان معمولی را در مورد خطرات ناشی از نیش کنهها آموزش دهند. دانشمندان باور دارند که اگر افراد بیشتری مراقب این ویروس و بیماری ناشی از آن باشند، میزان مرگ و میر به صورت قابل توجهی کاهش خواهد یافت.
چگونه SFTS درمان میشود؟
اگرچه هنوز واکسنی برای پیشگیری از ابتلا به این ویروس ساخته نشده است، اما مشخص شده که داروی ضد ویروس موسوم به "ریباویرین" (Ribavirin) میتواند در درمان آن موثر باشد.
بسیاری از مقامات دولتی از جمله مراکز کنترل و پیشگیری بیماری چین به مردم هشدار میدهند تا هنگام قدم زدن در میان زمین چمن، جنگل و یا هر محیطی که در آن امکان انتقال وجود دارد، لباس مناسب به تن داشته باشند و از پوشیدن لباسهایی مانند شلوار کوتاه بپرهیزند.
منبع: ایندین اکسپرس
برترینها: چه بخواهیم، چه نخواهیم؛ تیتر»ها سخن میگویند! یکی خیلی ساده اطلاعرسانی میکند:خیابانی به نام مهندس بازرگان نامگذاری شد» به همبن بهانه نگاهی کردهایم به زندگی مهمندس مهدی بازرگان، نخستوزیر دولت موقت پس از پیروزی انقلابِ سال ۱۳۵۷ در ایران.
روز گذشته شورای شهر تهران خیابانی را به نام مهندس بازرگان نامگذاری کرد. به پیشنهاد مسجد جامعی نام گذاری خیابان سازمان آب حدفاصل بزرگراه شیخ فضل الله نوری تا بلوار آیت الله کاشانی در محدوده گذر صادقیه در منطقه ۲ و ۵ به نام مهندس بازرگان پیشنهاد شده است.
مهدی بازرگان کیست؟
مهندس مهدی بازرگان از مشاهیر ایران بود که در سال ۱۲۸۶ در تهران به دنیا آمد. او پیش از انقلاب رئیس اداره آب و فاضلاب تهران بود و بعد از انقلاب به عنوان اولین نخست وزیر ایران انتخاب شد.
مهندس مهدی بازرگان در سال ۱۲۸۶ هجری شمسی در تهران به دنیا آمد. پدرش حاج عباسقلی تبریزی معروف به (آقا تبریزی) از تجار مشهور آن زمان بود که در هجده سالگی به تهران آمده و با بانو صدیقه دختر سید حسین طباطبایی ازدواج کرده بود.
دوران کودکی و جوانی
مهدی بازرگان به مکتب نرفت و تحصیلات ابتدایی خود را در مدارس تازه تاسیس شده اروپایی در ایران گذراند. او زمانی که در مدرسه دارالمعلمین مشغول تحصیل بود از مدیر مدرسه خود، ابوالحسن خان فروغی تاثیر بسیاری گرفت. ابوالحسن خان فروغی برادر محمد علی فروغی (معروف به ذکاءالملک)، مورخ و معلمی بود که گرایشهای عرفانی شدیدی داشت؛ به صورتی که احسان طبری او را احیاگر عرفان ایرانی در دوره جدید میداند.
دکتر سعید برزین در کتاب زندگی نامه ی مهندس مهدی بازرگان» مینویسد ابوالحسن خان همیشه بر سر تخته این آیه از سوره رعد را مینوشت: خدا قومی را تغییر ندهد تا آنچه را در ضمیرشان هست تغییر دهند.» آیهای که بعدها به شعار ی مهندس بازرگان تبدیل شد.
مهدی بازرگان پس از اتمام دوره دبیرستان از طرف دولت برای ادامه تحصیل به فرانسه فرستاده شد و مشغول تحصیل در رشته مهندسی شد. دوره هفت ساله تحصیل در فرانسه تاثیرات عمیقی بر او داشت.
او در کتاب مدافعات» خود مینویسد: تمام آن مناظر و وقایع اروپا برای ما که در ایران پا از جاده خاکی بیرون نگذاشته بودیم و اولین بار کراوات زدن را در تالار وزارت معارف یادمان داده بودند، بسیار جالب و عجیب و گیج کننده بود. عینا مثل کودک پانزده ماهه که به هر چیز حمله میکند و میخواهد آن را بدست بگیرد و نگاه کند، با ولع فوق العاده به همه طرف نگاه میکردیم. میخواستیم تمام آثار تمدن و مزایا و داراییهای آنها را ببلعیم.»
این هیجان مهندس بازرگان البته موجب رویگردانی از دین و اعتقادات پدریاش نشد. بلکه افکار مذهبی او طی دوران تحصیل، تحت تاثیر انجمنهای کاتولیک و احیای موقت تفکر مذهبی در سالهای پایانی جمهوری سوم، استحکام بیشتری پیدا کند.
حضور فعال بازرگان در محافل مذهبی فرانسه او را به این نتیجه رسانید که مذهب و تجدد منافاتی با یکدیگر ندارند. او در کتاب مدافعات مینویسد زمانی که با همقطارانش به کلیسای نوتردام میرفتند و انسانهای شیک و فرنگی» را در حال ذکر و رکوع میدیدند همگی از نماز خواندن» فرنگیها متعجب میشدند.
بازرگان در همان کتاب نوشته دین و مذهب همان علت العلل پیشرفت جوامع اروپایی بوده است: محرک اصلی این تمدن چیزی جز خدا و دین نمیتوانست باشد» اما این سوال پیش میآمد که اگر دین علت العلل پیشرفت اروپاییها بود، چرا دین در جوامع دیندارتری مانند ایران و پاکستان باعث پیشرفت نشده بود؟ پاسخ بازرگان به این مساله تعین بخش رویکرد تفسیری بعدی او در خوانش و تفسیر متون مقدس بود.
علت پیشرو بودن دین در جوامع اروپایی از منظر بازرگان کنار زدن تفاسیر سنتی و برخورد قشری با متون مقدس بود. راه حل بازرگان برای انسداد پیشرفت در جوامع عقب مانده کنار گذاشتن تفاسیر سنتی و قشری بود.
بازرگان گرایشهای سکولاریستی نداشت. در جلد هشتم مجموعه آثارش میخوانیم: ما میگوییم ت از دین جدا نیست و باید حاکمیت با دین باشد، هم به لحاظ ایدئولوژی و هم به لحاظ حکومت. اگر دین ت را در اختیار و امر خود نگیرد، ت دین را مضمحل خواهد کرد.»
بازرگان در سال ۱۳۱۳ با پایان تحصیلاتش به ایران بازگشت و به خدمت سربازی در اداره مهندسی ارتش مشغول شد. پس از اتمام خدمت سربازی به دعوت وزیر فرهنگ مشغول تدریس مهندسی در دانشکده فنی دانشگاه تهران شد و پس از مدتی با هفت نفر از تحصیل کردگان همدورهاش شرکت اتحاد مهندسین ایران» مشهور به اما» را تشکیل داد که به گفته خودش اولین شرکت مهندسی مشاور در ایران بود.
بازرگان در دانشگاه تهران تدریس میکرد و ۶ سال نیز رئیس دانشکده فنی دانشگاه تهران بود. با آغاز جنبش ملی در دوره محمدرضا شاه پهلوی فعالیتهای ی بازرگان در جنبش ملی آغاز شد. دکتر کریم سنجابی وزیر فرهنگ وقت او را به سمت معاونت خود گمارد با آغاز مبارزههای ضد استعماری ملی کردن صنعت نفت، بازرگان با حکم دکتر مصدق مامور خلع ید از شرکت نفت و رئیس هیات مدیره موقت شد.
میانسالی بازرگان
پس از این سمتها به ریاست شرکت آب و فاضلاب تهران مصوب شد و نخستین شبکه لولهکشی در تهران را احداث کرد و در همین پست بود که کودتای ۲۸ مرداد آغاز شد. از کتابهای مهم بازرگان در دوران دوران پیش از کودتا، کتاب کار در اسلام بود.
بازرگان متوجه رشد حزب توده و گسترش افکار کمونیستی در کشور شده بود و برای مقابله با آن دست به نگارش این کتاب زده بود. سعید برزین در زندگی نامه مهندس بازرگان مینویسد: آگاهی بازرگان از مباحث کمونیستی اندک و چه بسا عامیانه بود و منابعش به آثار دست چندم محدود میشد. و این بدین خاطر است که اصولا با انضباط جدید علوم انسانی آشنایی نداشته و اهمیت ذکر و مراجعه به منابع دست اول را نمیدانست.»
مخالفت بازرگان با جریانهای چپ را میتوان مربوط به خاستگاه طبقاتی او دانست. بازرگان همواره آرمان برابری را آرمانی ناممکن و نامطلوب قلمداد میکرد. او با محدود کردن مالکیت شخصی افراد موافق نبود و از اقتصاد لیبرالی و تجارت آزاد دفاع میکرد.
مهندس بازرگان مخالف ملی کردن برخی صنایع پس از انقلاب بود. او در کتاب مشکلات و مسائل اولین سال انقلاب» علت ایجاد استبداد را دخالت دولت در اقتصاد و دولتی کردن اموال بخش خصوصی میدانست. این برداشت بازرگان از مساله استبداد، به گمان منتقدانش ناشی از ضعف تئوریک در علوم ی و تحلیل مسائل بر اساس کلیشهها و نادیده گرفتن مشاهدات تاریخی بود؛ نظریهای ایدئولوژیک وجود دارد مبنی بر اینکه به هر میزان که دخالت دولت در بازار و اقتصاد بیشتر باشد، آزادیهای ی و اجتماعی نیز کمتر میشوند. مخالفان بازرگان میگفتند چنین ادعایی با مشاهدات تجربی همخوانی ندارد.
کودتای ۲۸ مرداد
بازرگان پس از کودتای ۲۸ مرداد به فعالیت علیه رژیم محمدرضا پهلوی پرداخت. در سال ۱۳۳۴ بازرگان برای نخستین بار دستگیر و به مدت پنج ماه زندانی شد.
پس از زندان، مهندس بازرگان در سال ۱۳۴۰ به همراه آیت الله طالقانی و یدالله سحابی نهضت آزادی ایران را پایهگذاری کرد. گفتار ی نهضت آزادی بر دو محور تکیه داشت؛ عنصر اول هویت اسلامی اجتماع در مقابل هویت ملیاش بود. اعضای نهضت تاکید میکردند که هویت مذهبی مردم فراگیرتر و عمیقتر از هویت ملیشان است در حالی که هویت ملی جدیدتر و محدودتر است. با این محور اعضای نهضت به جامعه مذهبی و ون نزدیکتر شدند و ت را پیشقراولان حکومت پارلمانی شناختند.
عنصر دوم تاکید بر حکومت مشروطه و پارلمانتاریسم بود. اعضای نهضت از این حیث به جبهه ملی نزدیک شدند و علیه استبداد شاه اعتراض کردند. در واقع نهضت آزادی خود را جناح مذهبی جبهه ملی میدانست.
جبهه ملی و نهضت آزادی
پس از گذشت ۱۹ ماه نهضت آزادی نیز غیر قانونی اعلام شد و در دی ماه ۱۳۴۲ بازرگان و دیگر رهبران نهضت دستگیر و زندانی شدند. علت این تنش مخالفت نهضت آزادی با اصلاحات ارضی بود.
نهضت آزادی بیانیهای درباره اصلاحات ارضی منتشر کرده و در آن به سلب مالکیت از ون و مالکان اعتراض کرد و این حرکت را در راستای تحکیم استبداد شاه دانست که گفتمانش را تودهایها و آمریکاییها ایجاد کردهاند. با دستگیری بازرگان و مخالفتهای علنیاش با رژیم شاه اعضای نهضت ملی روز به روز به آیت الله خمینی و شاگردانش نزدیکتر شدند.
انقلاب ۱۳۵۷
با وقوع انقلاب ایران، آیت الله خمینی بازرگان را به پیشنهاد شورای انقلاب به ریاست دولت موقت منصوب کرد. حکم نخست وزیری او در تاریخ ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ در مدرسه علوی تهران قرائت شد و او چهره هایی همچون ابراهیم یزدی، ناصر میناچی، هاشم صباغیان و عباس امیر انتظام و عزت الله سحابی را به کابینه آورد.
با اینهمه به زودی اختلافات بازرگان با امام (ره) عیان شد. مهمترین اختلاف بر سر تدوین قانون اساسی بود. بازرگان خواستار تصویب یک قانون اساسی بر اساس جمهوری پنجم شارل دوگل بود و امام و شاگردانش مصمم به تصویب قانون اساسی بر مبنای ولایت فقیه بودند.
استعفاء
بازرگان از دخالت شورای انقلاب در امور دولت شکایت داشت و مسئولیت خود را به چاقویی تشبیه میکرد که فقط دسته دارد و تیغه را سایرین در دست دارند.
اولین برخورد جدی بازرگان با این وضعیت در ماجرای همهپرسی جمهوری اسلامی در نیمه اسفند اتفاق افتاد. بازرگان خواستار اضافه کردن گزینه سومی مبنی بر یک جمهوری اسلامی دموکراتیک در همهپرسی بود که با مخالفت مواجه شد.
با اجازه کارتر مبنی بر ورود شاه به آمریکا برای مداوای بیماری سرطان دانشجویان پیرو خط امام به سفارت آمریکا حمله کردند و بحران گروگانگیری ۴۴۴ روزه ایجاد شد. فردای آن روز یعنی روز ۱۴ آبان دولت موقت بازرگان استعفا کرد و امام (ره) استعفای او را پذیرفت.
بازرگان در استعفانامه دولت خود نوشت: پیرو توضیحات مکرر و نظر به اینکه دخالتها، مزاحمتها، مخالفتها و اختلاف نظرها، انجام وظایف محوله و ادامه مسئولیت را برای همکاران و اینجانب مدتی است غیرممکن ساخته و در شرایط تاریخی حساس حاضر، و به ثمر رساندن انقلاب بدون وحدت کلمه و وحدت مدیریت میسر نمیباشد، بدین وسیله استعفای خود را تقدیم میدارد.»
نامه به شاه
پیروان مهندس بازرگان معتقدند کلمه موقت» را مخالفان او انتخاب کرده بودند. آنها معتقدند نام این دولت باید دولت مهندس بازرگان یادآوری شود نه با نام دولت موقت.
بازرگان پس از کناره گیری در نامهای از محمدرضا شاه خواست برای پایان دادن به بحران گروگانگیری به کشور بازگردد و در همهپرسی قانون اساسی از پیروانش خواست تا برای حفظ وحدت به آن رای مثبت بدهند.
دوران پس از استعفا
بازرگان پس از استعفا در انتخابات مجلس اول شرکت کرد و به نمایندگی از مردم تهران به مجلس رفت. در مجلس هم مخالفانی داشت و یکی از مشهورترین نطقهای او که در مخالفت با جنگ بود، نیمه تمام ماند. در آن نطق هم از جنگ داخلی سخن گفته شده بود هم جنگ خارجی. آیت الله خلخالی از جمله افرادی بود که مهندس بازرگان را از تریبون به زیر کشید.
پس از فتح خرمشهر نهضت آزادی مخالفت خود را با ادامه جنگ علنا اعلام کرد و این مساله باعث منزوی شدن بیشتر بازرگان و دوستانش شد. مهندس بازرگان از آن به بعد در تمام دورههای انتخابات مجلس و ریاست جمهوری رد صلاحیت شد و برخی همکاران او دستگیر و زندانی شدند.
درگذشت
برخی اصلاح طلبان مهندس بازرگان را پدرخوانده و نیای تفکر اصلاحات میدانند، با اینهمه این تردید میان آنها وجود دارد که از دیدگاههای اقتصادی او دفاع کنند یا پیرو آرای ی او باشند. در سالهای بعد البته این تناقض برای بخش اصلی جریان اصلاحات حل شد؛ چه آنکه آنها نیز به لحاظ اقتصادی پیرو بازار آزاد شدند.
مهدی بازرگان در تاریخ ۳۰ دی ماه سال ۱۳۷۳ در زوریخ درگذشت و پیکرش در قم دفن شد.
منایع: رویداد 24- تاریخ ایرانی.
برترینها: اقتدار و نفوذ خاندان های سنتی بخشی جدایی ناپذیر و انکارناشدنی از تاریخ ایران پیشامدرن است. خاندان هایی که به واسطه برخورداری از ثروت، ارتباط با خاندان پادشاهی و حکمرانان محلی و گاه ارتباط با کشورهای بیگانه ذینفع در عرصه ی و اجتماعی ایران حضوری چشمگیر و گسترده داشتند و براساس منافع و مطامع خود، در فرازهای تاریخی مهم ایران نقش آفرینی کردند.
یکی از این خاندان های پرنفوذ و قدرتمند، خاندان فرمانفرماییان است که هرچند با قدرت گرفتن رضاشاه، سرسلسله خاندان از مرکز قدرت ی کنار گذاشته شد اما همچنان در عرصه ی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران نامی آشنا و صاحب نفوذ بودند.
عبدالحسین فرمانفرمائیان؛ نخستوزیر ایران در دوران احمدشاه قاجار
شازده قجری
عبدالحسین فرمانفرما که بیشتر با نام شازده عبدالحسین فرمانفرمائیان (شاهزادهٔ قاجار و نخستوزیر ایران در دوران سلطنت احمدشاه قاجار) شناخته می شد، پنجاه سال در صحنه ت ایران حضوری پرنفوذ و فعال داشت، دوران پنج شاه را درک کرد، در مصادر مهم دولتی حضور داشت، سالها در تبعید بود. دو انقلاب بزرگ و دولت کودتا را تجربه کرد و در همین دولت به زندان افتاد. او از شاهزادگان قجری شاهد انقراض خاندان قاجاریه بود. پسر ارشد و محبوبش، فیروزمیرزا نصرتالدوله را نیز در کشاکشهای قدرت پس از کودتا از دست داد.
عبدالحسین فرمانفرمائیان در سال ۱۲۷۰ هجری قمری برابر با ۱۲۳۱ هجری شمسی در تهران به دنیا آمد. پدرش فیروزمیرزا نصرتالدوله، پسر شانزدهم عباس میرزا و مادرش حاجیه هُماخانم از نوادگان فتحعلیشاه بود. او نهتنها از تحصیلات سنتی شاهزادگان که منحصر به آموختن زبان و ادب فارسی و عربی و تیراندازی و شکار بود بلکه از نعمت داشتن معلم سرخانه برخوردار شد. ادبیات فارسی، عربی و آداب دینی را به خوبی فراگرفت و در نوشتن صاحب سبک خاص خود شد. پس از تحصیلات ابتدایی به مدرسه نظام اتریشی که در تهران دایر بود فرستاده شد و در آنجا زبان فرانسه را یاد گرفت. بر پایه همین آموزشها مسئولیت تعلیم سربازان و انتظامات جنگی را عهدهدار شد و بعد از اتمام مدرسه نظام زیرنظر کامرانمیرزا، نائبالسلطنه، وزیر جنگ و پسر ناصرالدین شاه مشغول خدمت شد. در سال ۱۲۹۹ هجری قمری با درجه سرهنگی به ریاست افواج کرمان دست یافت.
فرمانفرما در عرصه ت
پس از مرگ پدر، لقب فرمانفرما ابتدا به برادر بزرگتر و در سال ۱۳۱۱ به عبدالحسین تعلق گرفت، لقبی که با روی کار آمدن رضاشاه و بیاعتبار شدن القاب، نام خانوادگی خاندان فرمانفرمائیان و بلندآوازه شد. ازدواج با عزتالدوله، دختر مظفرالدین میرزا ولیعهد، پیوند او را با مرکز قدرت تقویت بخشید. پیش از به سلطنت رسیدن مظفرالدین شاه از تبریز با سابقه ریاست امنیه، ژاندارمری و فرماندهی قشون آذربایجان به عنوان والی راهی کرمان شد و دورهای از ثبات، امنیت و رفاه برای آن سامان به ارمغان آورد.
احمدعلی خانوزیری در کتاب تاریخ کرمان» از برکتهای فراوان حکومت شازده بر کرمان در زیست روزمره و بنیانهای اقتصادی مردم میگوید. شازده در کرمان با کمک به صنعت قالیبافی و تأسیس کارخانه قالیبافی تأثیر ماندگاری در اقتصاد و زندگی مردمان آن سامان به جا گذاشت. تا سال ۱۳۱۴ در کرمان بر مصدر امور بود و در این سال به صلاحدید میرزا علیاصغرخان امینالسلطان، صدراعظم، به حکومت تهران منصوب شد و حکومت کرمان همچنان تحتنظر او باقی ماند. پس از عزل امینالسلطان از مقام صدارت و در زمان صدارت میرزا علیخان امین الدوله، در سال ۱۳۱۴ هجری قمری، به سمت وزارت جنگ منصوب شد.
میرزا رضای کرمانی در دوران حکومت او بر تهران پشت میز محاکمه قرار گرفت. فرمانفرما با تلقی میرزارضا کرمانی به عنوان متهم ی» اولین تجربه حضور هیأت منصفه در دادگاهی در ایران را به عنوان یک نوآوری کمسابقه اجرایی کرد. قابلیتها و نوآوریهای او در منصب وزارت جنگ در کابینه امینالدوله، تنشها و چالشهای بسیاری از سوی رقبا و دیگر چهرههای ی به ارمغان آورد و از همین رو آنان که با حضور و قابلیتهای او عرصه را بر خویش تنگ یافته بودند، زمینهای فراهم کردند که مغضوب و معزول راهی فارس شد. هرچند حکومت فارس هم دیری نپایید و در تبعیدی غیررسمی راهی عراق شد.
شاهزاده مشروطه خواه
زمانی که شازده از تبعید به ایران بازگشت دوره صدارت عینالدوله و والیگری در کرمانشاهان او را با جریان مشروطهخواهی پیوند داد. در اوج جریان مشروطهخواهی به سبب غائلهای که در کرمان میان دو گروه شیخی و بالاسری ایجاد شده بود، مأموریت ختم غائله و بسامان کردن اوضاع کرمان به او محول شد که با شناختی که از مناطق و مردمان کرمان داشت، با تی که در پیش گرفت آرامش را به منطقه بازگرداند. پس از یک سال که به تهران بازگشت در اولین کابینه پس از مشروطه وزارت دادگستری را عهده دار شد. مسئولیتی که باز زمینه را برای نوآوری های او فراهم کرد. او اولین کسی بود که شیوه محاکمه به سبک اروپایی را در دادگستری ایران بنیان نهاد. در آن زمان افکار عمومی از ماجرای فروش دختران قوچان و به اسیری رفتن ن باشقانلو جریحه دار بود و فرمانفرما در مقام وزارت عدلیه محاکمه مأمورانی که این رسوایی را به بار آورده بودند، برگزار کرد و ریاست محکمه را خود عهدهدار شد. محاکمهای که شهرت بسیار یافت و او نامدارتر از پیش در عرصه ت ایران، نفوذ خود را گسترش داد.
در دوره فترت میان دوره اول و دوم قانونگذاری در کابینه میرزا ابوالقاسمخان ناصرالملک همدانی و نیز جوادخان سعدالدوله، پس از فتح تهران و در کابینه سپهدار تنکابنی و نیز کابینه دوم او وزیر عدلیه بود. در دوره دوم قانونگذاری در کابینههای اول و دوم میرزا حسن خان مستوفیالممالک فرمانفرما وزارت جنگ و در دوره سوم قانونگذاری در کابینه عینالدوله، داماد مظفرالدینشاه وزارت داخله را عهدهدار شد.
عبدالحسین فرمانفرمائیان به همراه خواهرش ملکتاج
سربرتافتن شازده از رسم بندگی
شازده در عمر ی خود و در سالهای پایانی عمر سلسله قاجار مناصب بسیاری در کارنامه خود تجربه کرد؛ از حکومت آذربایجان و اصفهان تا وزارت داخله، از وزارت عدلیه و وزارت جنگ تا وزارت کشور. نقطه اوج کارنامه ی او، دوره کوتاه رئیسالوزرایی او در دوم دی ماه ۱۲۹۵ به مدت دو ماه و ده روز بود که با اوجگیری جنگ جهانی و دامنگیر شدن ایران در این جنگ خانمانسوز مصادف بود. ایران که از ابتدا سعی در بیطرفی در جنگ ابرقدرتها را داشت، در میانه سختی قرار گرفته بود. فشار دولتهای انگلستان و روسیه برای امضای موافقتنامهای که به آنها حق مداخله در امور مالی و نظامی کشور را میداد، شازده را به استعفا واداشت. او درمورد استعفایش گفت از نوه نایبالسلطنه عباس میرزا قبیح است که سند بردگی ایران را امضا کند.» با این استعفا دولت او مستعجل شد و پس از آن به فارس رفت و زمانی که در سوم اسفند ۱۲۹۹ تهران زیر پای کودتاچیان قرار گرفت، هنوز در شیراز بود.
فرمانفرما و کودتا
در کودتای ۱۲۹۹، به دستور سیدضیاء بسیاری از رجال ی، روشنفکران و رومه نگاران به زندان افتادند که فرمانفرما و دو پسرش نصرتالدوله و سالارلشکر نیز در میان بندیان بودند. سیدضیاء حکم مصادره اموال کسانی چون فرمانفرما را نیز صادر کرده بود. مهرماه، دختر شازده روایت دستاولی از وضعیت خانه فرمانفرما پس از کودتا به دست میدهد؛ یک روز که از کلاس به اندرونی بازمیگشتیم در صحن حیاط اوضاع آشفتهای بود، رفتوآمد شدید و غیرعادی حکمفرما بود. در نزدیک به هشتی باز بود و عدهای مرد که هیچگاه اجازه آمدن به اندرون را نداشتند در حال رفتوآمد بودند. قالیها را از آنجا بیرون میکشیدند و روی قالیهای موجود پهن میکردند.
محیط آشفته و درهم دل مرا لرزانید و ترس بر وجودم چیره شد. سیدضیاء در تهران کودتا کرده بود. فرمانفرما، برادران بزرگمان نصرتالدوله و سالارلشگر، اعیان و رجال ایران را به زندان افکنده بود و در نظر داشت فرمانفرما و عدهای را اعدام و دارایی آنها را مصادره کند. سیدضیاء دستور داده بود که صندوقخانه، بنه و اموال فرمانفرما را در اصفهان ضبط کنند. این خبر را چه کسی به مادران ما داده بود و ابتکار باز کردن انبارهای او و بیرون آوردن فرشهای ذیقیمت او از چه کسی بود نمیدانم. ولی آن بعدازظهر بعضی از فرشهای او را از انبار بیرون آوردند و روی فرشهای منزل ظلالسلطان در اتاقها پهن کردند. تا هنگامی که سیدضیاءالدین بر سر کار بود ما در اصفهان تحت نظر بودیم.»
دوره زندان فرمانفرما دیری نپایید و به زودی سید کودتاچی از صحنه ت حذف شد و با رئیسالوزرایی قوام و وزارت جنگ سردارسپه، فرمانفرما به عرصه ت بازگشت و راه دوستی با سردارسپه را گشود. این دوستی که حاصل پیشکش بخشی از زمینهای فرمانفرما بود، علاوه بر دوستی سردارسپه نمایندگی مجلس شورای ملی برای دو تن از پسران شازده و وزارت برای فرزند ارشد او، نصرتالدوله فیروز را به دنبال داشت.
فرمانفرما پس از کودتای ۱۲۹۹ از صحنه رسمی ت کناره گرفت و بیشتر اوقات خود را به رسیدگی به املاک و تربیت فرزندانش گذراند. هرچند نه برای رضاشاه و نه برای بسیاری دیگر از رجل ی نفوذ خود را از دست نداده بود و همچنان در سایه حضور او احساس میشد. شاید از همین رو بود که رضاخان اندکی پس از تاجگذاری پی بهانهای دست روی ملک مسی فرمانفرماها گذاشت و شازده غیر تسلیم و رضا چارهای ندید. شازده دغدغههای فرهنگی کم نداشت و در این راه بخش زیادی از اموال خود را برای فعالیتهای فرهنگی ازجمله تأسیس نخستین مدرسه دخترانه در شیراز وقف کرد. هرچند وقف در زمانه حکومتهای استبدادی راهی برای در امان نگاه داشتن اموال از دستدرازی حاکمان درازدست تلقی شده است. با مرگ نصرتالدوله فیروز به دست عاملان رضاشاه، شازده افسردهحالتر و منزویتر شد.
خاندان عبدالحسین فرمانفرمائیان
شاهزاده خاکستری
فرزانه ابراهیمزاده؛ رومه نگار در نوشتاری درباره عبدالحسین فرمانفرمائیان چهره مقتدر ی نوشت:
عبدالحسینفرمانفرمائیان صبح چهارشنبه۳۰ آبان وفات نموده مجلس ترحیم روز پنجشنبه اول آذر 3ساعت بعداز ظهر تا پنج بعدازظهر در مسجد حاجیه شاهزاده خانم والده آن مرحوم واقع در خیابان شاهپور گذر وزیر دفتر و مجلس دیگری روز جمعه ۲ آذر از ساعت دو بعد از ظهر تا چهار بعدازظهر، تجریش منزل آن مرحوم منعقد است. حسن اسفندیاری، خانواده فرمانفرمائیان ما با کمال تأسف بازماندگان آن مرحوم و خانواده محترم فرمانفرمائیان مخصوصا آقایان محمدولی، محمدحسین، دکتر صبار فرمانفرمائیان و آقای مظفر فیروز را نسبت به این مصیبت وارده تسلیت میگوییم.»
این کادر کوچک تنها متنی بود که در رومههای آخرین روز آبان۱۳۱۸ درباره درگذشت یکی از چهرههای تأثیرگذار پنجدهه از تاریخ ایران منتشر شد. متنی که تقدم نام حسن اسفندیاری که پدر داماد بزرگ او بود نشان از اعمال نفود رئیس مجلس وقت برای انتشار همین چهار خط را داشت. خانواده عبدالحسینمیرزا فرمانفرما سالها بود که مغضوب شاه پهلوی بودند و نه فقط بخشی از باغها و املاک بزرگشان را از دست داده بودند که یکی از مهمترین اعضای این خانواده یعنی نصرتالدوله در تبعید به طرز هولناکی به قتل رسیده بود و کمر خانواده عبدالحسین میرزا کهنسال را شکسته بود.
نوشتن درباره عبدالحسین میرزا فرمانفرما هم کاری ساده و هم کاری سخت است؛ شاهزادهای که تبارش از دو سو به فتحعلیشاه میرسید. او بیتردید یکی از مهمترین مردان ی ایران از دوران مشروطه تا به سلطنت رسیدن پهلوی اول بود. مردی بانفوذ که هر چند تنها 2ماه به نخستوزیری رسید اما بارها وزارتهای مهمی چون عدلیه و داخله و حکومت ایالتهای مهمی چون کرمانشاهان را بهدست داشت و دو پسر او یعنی نصرتالدوله فیروز و سالار لشکر محمدحسن خان در پستهای مهمی قرار گرفتند. با این همه آنچه عبدالحسینخان را به چهرهای تأثیرگذار تبدیل کرد نه از سمتهای دولتی که شایعاتی که از نفوذهای پشت پرده در حوادث تاریخ معاصر داشت ریشه گرفته بود.
او بعد از کودتای سوم اسنفد۱۲۹۹ تقریبا در هیچ سمتی نبود اما نفوذ زیادی بهخاطر ارتباطات گسترده و نسبتهای گستردهاش با خانواده قاجار و وصلتهای یاش داشت که به این شایعات دامن میزد. شایعاتی که باعث شد تا شخصیت مهم و مرموز خان مظفر در سریال هزاردستان» علی حاتمی با بازی درخشان عزتالله انتظامی او را در ذهن بیاورد. اما واقعیت تاریخ این است که با اینکه تردیدی برای تأکید علی حاتمی به حضور پشت پرده عبدالحسین میرزا در حدود سالهای ۱۳۱۸ که فیلم در آنها اتفاق افتاده بود وجود داشت، نقش او در ت از همان سوم اسفند۱۲۹۹ که پهلوی روی کار آمد کمرنگ و کمرنگتر شد و با دستگیری و مرگ نصرتالدوله کاملا از میان رفت. این نکتهای است که فرزندانش نیز در خاطراتشان به آن اشاره میکنند.
فرمانفرما یکی از خاکستریترین شخصیتهای تاریخی ایران است. او در دوران مشروطه به آزادیخواهان نزدیک شد و در کابینه کوتاهمدت وزیر افخم وزیر عدلیه بود و در کابینه اتابک هم این سمت را حفظ کرد. در دوران استبداد صغیر از کرمانشاه احضار شد تا به ایل بختیاری برود. اما آنجا که رسید متوجه شد که حاکمیت برادرزنش بهزودی سرنگون میشود و برای همین به جای سرکوب آنها با مجاهدان همراه شد. در دولتهای بعد از فتح تهران وزارت عدلیه و وزارت داخله را داشت. او دورهای هم حاکم فارس بود. فرمانفرما از دی تا اسفند۱۲۹۴ کابینهای تشکیل داد؛ کابینهای که در فترت مجلس سوم و چهارم بود و دولت ناپایدار.
فرمانفرما هر چند تا 30سالگی قبل از ازدواج با عزتالدوله دختر مظفرالدینشاه و تاجالملوک که دختر امیرکبیر بود ازدواج نکرده بود و بعد از آن نیز تا 20 سال همسر دیگری اختیار نکرد اما سرانجام در پنجاه سالگی بار دیگر ازدواج کرد و یکی از بزرگترین خانوادههای اشرافی را بهوجود آورد. حاصل این ازدواجهای مکرر ۲۴ پسر و ۱۲ دختر بود که تقریبا بیشترشان در زمینههای ی و فرهنگی و هنری صاحب اسم و رسمی شدند؛ فرزندانی که بخشیشان نام فیروز و بخشی دیگر فرمانفرمائیان را بهعنوان فامیل انتخاب کردند. او این خانواده بزرگ را در باغ بزرگی در نزدیکی باغشاه اسکان داده بود.
عبدالحسین فرمانفرمائیان به اتفاق مسیو ساکس کنسول انگلیس و خواهرش
باغ بزرگی که عمارتهای جداگانه داشت و ن و فرزندانش در این عمارتها ساکن بودند. این باغ آنقدر بزرگ بود که مدرسه و درمانگاه اختصاصی داشت. البته این باغ بزرگ که محدوده شمال خیابان سپه تا نزدیکی چهارراه ولیعصر امروزی را دربرمیگرفت بخشی از زمینهای فرمانفرما بود و باغ بزرگ رضوانیه در تجریش را هم داشت. باغی که تنها بخشی از آنکه وقف انستیتو پاستور هست باقی مانده. در منطقه فرمانیه نیز زمینهایی داشت که بخشی از باغ آن را سالها بعد از مرگ نصرتالدوله سفارت ایتالیا خرید. اما آنچه فرمانفرما را برای سالها در حاشیه تاریخ نگهداشت جدا از حضورش در ت، فرزندانش بودند.
جدا از نصرتالدوله و سالارلشکر که فرزندان عزتالدوله بودند بیتردید مریم فیروز بزرگترین دختر فرمانفرما و دخترش از بتول احشمی همسر کرمانشاهی بود که بعد از طلاق از پسر محتشمالسلطنه یا حسن اسفندیاری رئیس مجلس با نورالدینکیانوری آشنا شد و بعد از ازدواج به حزب توده پیوست تا مقام دبیرکلی رفت و لقب شاهزاده سرخپوش را از آن خود کرد. او با برادرزادهاش مظفر که زاده صادق هدایت ازدواج کرده بود برای انتقام خون نصرتالدوله اقداماتی کردند. ستاره فرمانفرما دختر فرمانفرما از معصومهخانم یکی دیگر از دختران شناختهشده او بود که بنیانگذار سازمان مددکاران اجتماعی بود. صبار فرمانفرمائیان برادر تنی ستاره که به فرنگ رفت و پزشکی خواند، مدتی ریاست انستیوپاستور را داشت.
او بود که پدر را تشویق کرد تا بخشی از باغ خیابان سپه و بخشی از باغ تجریش را وقف انیستیتو پاستور کند. منوچهر فرزند دیگر بتول خانم مدت زیادی جزو نمایندگان ایران در اوپک بود. عبدالعزیز پسر دیگر او یکی از مهمترین معماران تهران و ایران از اواخر دهه30 تا پیش از انقلاب بود و ساختمانهای مهمی چون ساختمان بورس تهران و ورزشگاه ۱۰۰هزار نفری آریامهر (آزادی) را در کارنامه خود دارد. او طرح تفصیلی تهران را نیز با پیتر گروئن آماده کرده بود. خداداد نیز یکی دیگر از پسران او، اقتصاددان و مدتی رئیس بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه بود.
درهرحال عبدالحسین فرمانفرمائیان به نوشته فرزندانش با مصادره اموالش ضعیف و ناتوان شد و در نهایت 30آبان ۱۳۱۸ بعد از دو سکته در 87 سالگی در رضوانیه شمیران درگذشت. رضاشاه برگزاری مراسم و انتشار خبر درگذشتش را قدغن کرد و تنها به محتشمالسلطنه اسفندیاری اجازه انتشار آگهی کوتاهی را داد. او را در باغ توتی به خاک سپردند؛ جایی که حالا کسی نمیداند دقیقا کجاست.
منایع: رومه همشهری، تاریخ ایرانی، رومه سازندگی.
رومه همدلی در گزارشی به بررسی واکنش بازیگران بازار سرمایه به ماجرای عقبنشینی شاخص بورس پرداخته است.
بازار سرمایه به انتهای راه خود رسیده؟»، کار بورس دیگر تمام شده؟»، اصلاح تا کی ادامه دارد؟»، این ریزش اصلی بازار است؟»، دولت از بورس خارج شده»، اصلاح بازار دستوری است؟» و .؛ این سوالات را فقط آنهایی که تازه پایشان به تالار شیشهای باز شده نمیپرسند، اینروزها که شاخص بیش از 20درصد از قله دو میلیون واحدی که چند هفته پیش فتح کرده بود، فاصله گرفته، قدیمیترهای بازار هم روزهای پر استرسی را با درگیری با چنین سوالاتی سپری میکنند.
در حالی که شاخص کل بورس طی یکسالونیم گذشته بیش از دو برابر شده، دو سه هفتهای میشود که با درگیری بر سر آمدن یا نیامدن صندوق ETF دولت معروف به دارا دوم، بیش از 20درصد اصلاح خورده و بسیاری از سهامداران را نگران کرده است. بر اساس آمارهای مستند، در طول 100روز سپری شده از سال جاری، به طور میانگین در هر روز، 820هزار نفر در بورس و فرابورس به مبادله سهام پرداختهاند؛ رقمی که از افزایش عمق این بازار حکایت دارد و نشان میدهد که تعداد بازیگران این بازار از 12میلیون نفر هم رد شده است. آمارها هم میگویند امسال برای بیش از چهارونیم میلیون نفر کد بورسی صادر شده؛ یک حساب سرانگشتی نشان میدهد که اگر به طور متوسط هر یک از این افراد 10 میلیون سرمایه وارد بورس کرده باشند، حالا حدود 45تریلیون نقدینگی وارد بورس شده است.
این حجم قابلتوجه پول تازه وارد به بورس در حالی مطرح است که اگر به طور متوسط هر خانواده چهار نفر عضو داشته باشد، یعنی زندگی حدود 48میلیون نفر به بازیهای بورس گره خورده است. اگرچه ریزش پیدرپی اینروزهای بورس برای قدیمیترها به اندازه کد جدیدها ترسناک نیست و به قول خودشان اینروزها یادآور اتفاقات سال 92 است، اما جدیدترها در این میان تجربه هولناکی را در کارنامه زندگی خود سپری کرده و انگار در این بازار گیر کردهاند. حالا در چنین شرایطی اتقاقات هفت سال پیش یکی پس از دیگری جلوی چشمان قدیمیها رژه میروند؛ از جلسات شبانه حقوقیها برای حمایت از بازار و انتشار گسترده آن توسط کانالهای تلگرامی تا کمپینهای عدم فروش سهام توسط حقیقیها و.؛ این در حالی است که به نظر میرسد درگیری اینروزهای خرس با گاو در این بازار برای جدیدترها یا همان چهارمیلیون و 500هزار نفری که به تازگی وارد کار شدهاند، گران تمام میشود.
در چنین شرایطی گفته میشود که فقط در هفته جاری، 50میلیون دلار از ارزش کل بازار کاسته شده است. هفتههای منفی بورس در حالی سپری میشود که در بازارهای رقیب اما وضعیت بهتر است؛ دلار رشد ماهانه 6درصدی را تجربه کرده و سکه نیز با افزایش بیش از 4درصدی گوی سبقت را از بورس ربودهاند. هر چند پس از رشدهای پرشتاب قیمت سهام در یک سال اخیر، اصلاح قیمت امری طبیعی قلمداد میشود، اما تهای یک بام و دوهوای دولتی در این ماه و تغییر یکشبه قوانین و بازگشت پس از آزمایشی ناموفق مهمترین دلایل قرمزپوشی بازار سهام در دومین ماه تابستان بود، تهایی که بدون کسب نتیجهای مثبت تنها سرمایههای خرد و کلان را به بازی گرفت.
بازی خطرناک بورس با سرمایهها
بورس اینروزها بازی ترسناکی با بازیگران بازار سرمایه به راه انداخته است؛ بازی با دار و ندار بیش از 12میلیون سهامداری که از ابتدای سال جاری یکییکی پایشان به تالار شیشهای باز شد تا نقدینگی از بازارهای ارز و سکه به بزرگترین ساختمان خیابان حافظ منتقل شود. بازار سرمایه اما حالا دیگر بیش از یک ماهی میشود که به سبزی روزهای بهاری نیست؛ بازاری که حتی بعد از اخبار مثبت از قبیل افزایش سقف اعتبار کارگزاریها تا 50درصد و حتی تایید رسیدن پای یکی دیگر از صندوقهای ETF دولتی، روزهای قرمز رنگی را سپری میکند.
آنطور که گزارشها نشان میدهند، جلسات متعددی در وزارت اقتصاد و دارایی درباره کلیت بازار برگزار شده و ایراداتی هم به روند اینروزها بازار گرفته شده؛ اما نکته قابل توجه این است که در هفتههای گذشته به دلیل شیطنتهای برخی از حقوقیها مثل رساندن سهم به مثبت پنج درصد و تبدیل آن به صف فروش نوعی جو ناامیدی را به بورس تزریق کرده است که خطر خروج نقدینگی از این بازار را در پی دارد. این جو منفی تا آنجا پیش رفته که حتی با وجود قرارگیری در هفته دولت و اخباری که درباره حمایت از بورس شنیده شد، باز هم روز گذشته و در حوالی ساعت 5/9صبح عدهای شروع به فروختن سهمهای خود کردند و سهام بسیاری از شرکتها با چنین حرکتی تا منفی پنج درصد افت کرد؛ بهطوریکه دیروز شاخص کل بورس با بیش از 50هزار واحد ریزش به یک میلیون و 608 هزار و 519 واحد رسید. این افت در حالی باز هم خبرساز شد که سکانداران اقتصادی در روزهای گذشته بر این نکته تاکید کرده بودند که دولت از بازار سرمایه حمایت میکند، و در این میان تحلیلگران نیز در برابر این نوع حمایت دولت از بورس مدام بر این نکته تاکید میکنند که نباید با دستکاری بازار را بالا و پایین کرد.
بازی بورس شبیه به بازی دلار در سالهای گذشته است
برخی از تحلیلگران در روزهای گذشته بر این نکته تاکید کرده بودند که در صورتی که شاخص از یک میلیون و 610 هزار واحد پایینتر برود، این به منزله ریزش بازار است و خطر پودری شدن سرمایهها وجود دارد. اما دیروز شاخص بورس در حالی از یک میلیون و 610 هزار واحد فاصله گرفت که موج جدیدی از نگرانی درباره ریزش بازار در میان بازیگران شکل گرفت؛ بهطوریکه گفته میشود دو روز پایانی هفته جاری روزهای سرنوشتسازی برای بازار هستند و ادامه افت شاخص به معنای ریزش بازار است و نه اصلاح.
به نظر میرسد بورس اینروزها بازیای شبیه به بازی دلار با سرمایهها در سال 97 به راه انداخته است؛ سالی که ت ضربتی تک نرخی کردن ارز که به دنبال تلاطم و نوسان بازار ارز از سوی دولت اتخاذ شد و با قیمت رسمی ارز در فروردین ماه سال 97 به مبلغ 4200 تومان از سوی جهانگیری معاون اول رئیس جمهو اعلام شد را به مهم ترین موضوع اقتصاد که خود مسئله اول کشور است تبدیل شد. در نیمه اول سال 97 با اعلام ارز تک رقمی و عدم پذیرش هر نرخ دیگری غیر از نرخ رسمی و عدم عرضه آن از سوی دولت به متقاضیان و البته ایجاد انتظارات تورمی در اذهان عمومی و سوءاستفاده رانتخواران در بازار آزاد- که با بگیر و ببندها در چهارراه استانبول و تعطیلی صرافیها هم به جایی نرسید- قیمت دلار به صورت بیسابقهای در تاریخ، شروع به افزایش کرد و در ابتدای مهرماه به بیش از هزار و 500 تومان صعود کرد؛ صعودی که خیلیها را تشویق به سرمایهگذاری در این بازار کرد و در آخر نیز با ضررهای هنگفتی سرمایههای خرد و خانگی خیلیها را به باد داد.
در صورتی که بورس نیز به چنین روندی ادامه دهد، خیلیها راه خود را از این بازار جدا کرده و شاید دوباره همان اتفاقات در انتظار بازار ارز باشد. بیشک هجوم نقدینگی به هر بازاری به غیر بورس؛ البته در صورت استفاده درست از منابع، مخرب است و باید منتظر تبعات آن در همه بخشهای اقتصادی باشیم. ناگفته نماند که دیروز در کشاکش دعوای خرس و گاو بازار سرمایه، بالاخره حقوقیها دست به کار شدند و صفهای فروش برخی از نمادها تقریبا جمع شد که امید آن میرود با چنین حمایتهایی بازار روند متعادل خود را از سرگیرد.
تحلیل کارشناسی از وضعیت بورس
حرکت شاخص بورس بر مدار کاهش همچنان ادامه دارد و طی دو هفته گذشته شاهد کاهش شاخص از دو میلیون واحد به یک میلیون و ۶۰۰ واحد بودیم؛ اتفاقی که برخی آن را سقوط و برخی دیگر اصلاح شاخص میدانند و در این میان یک کارشناس بازار سرمایه بر این باور است همانطور که میزان صعود شاخص مشخص نبود، میزان نزول آن هم مشخص نیست.
مهرزاد منتظری با تاکید بر اینکه فشار فروش عجیبی در بازار سرمایه وجود دارد، اظهار کرد: همان موج صعودی در بازار که شاخص کل را از یک میلیون واحد به دو میلیون واحد که کسی انتظار نداشت و به دلیل فشار ورود نقدینگی اتفاق افتاد، این بار برعکس شده است و نقدینگی با سرعت درحال خروج از بازار است. به طوری که حمایتهایی که این چند روز از بازار شده است هم کمکی به توقف این روند نمیکند».
وی در پاسخ به این پرسش که ممکن است شاخص بورس تا چه میزانی کاهش داشته باشد، گفت:همانطور که پیشبینی اینکه بورس تا چه حدی صعود میکند امکانپذیر نبود، مشخص نیست آخر نزول بازار کجاست و نمیتوان گفت تا چه زمانی ادامه دارد». این کارشناس بازار سرمایه با اشاره به جمع شدن صف فروش برخی سهمها در روز گذشته اظهار کرد: بازار باید قوی حمایت شود و برای این حمایت باید پولی وارد بازار شود که همه صفهای فروش را جمع کند. بنابراین به پول زیاد نیاز است، زیرا تا کنون پول زیادی از بازار خارج شده است. اگر دولت هنوز پشت بازار است نباید تجهیز منابع سخت باشد. باید دید این کار را میکند یا خیر. زیرا این بازار با حرف درست نمیشود». منتظری با بیان اینکه توصیه به صورت کلان به سهام داران امکانپذیر نیست، گفت: اگر سهامداران سهمهای ارزشمندی دارند، فروختن سهمهایشان با این قیمت منطقی نیست و باید گفت برخی سهمها دوباره رشد میکنند و در افق چند ماهه ضرر را جبران میکند.
اما سهمهایی هم هستند که قیمت آنها با ارزش واقعیشان فاصله دارد و نمیتوان به آینده آنها امیدوار بود». در این میان کاربران نیز در فضای مجازی از بیاعتمادی ایجاد شده در بازار سرمایه سخن میگویند؛ با این بیاعتمادی که درست کردید دیگر نمیتوان این صفهای فروش را جمع کرد؛ سرمایههای ما هر روز کمتر میشود»؛ در چنین فضایی آیا وقت آن نرسیده که دولت با کمک حقوقیها از این بازار حمایت کند تا دود بیتدبیری در اجرای تهای بورسی به چشم سرمایهگذارن نرود؟
برترینها: همان وقت که بحث نواصولگرایی را بعد از ناکامی در انتخابات و دلخوری از یاران اصولگرایش مطرح کرد برخی تحلیل کردند که قالیباف ممکن است همان مسیر نژاد را در پیش بگیرد. اما حتی اگر واقعا یک همسویی بین دو جریان نژاد و قالیباف رخ دهد به نظر میرسد که قالیباف کمی هوشمندانهتر رفتار کند و بر خلاف نژاد تلاش کند با عقلانیت پیش برود. برای همین بدنه جوان حامی جریان اصولگرایی روی او حساب زیادی باز کرده است.
زمانی برخی منتقدان و حتی موافقان او شباهتهای این دو نفر را با وجود تضادی که باهم دارند، اینگونه دستهبندی کردهاند: لبخندهای معنادار، تکیه بر کار مضاعف و مدیریت جهادی، رفتار دراماتیک، جملات ژورنالیستی، چرخشهای ناگهانی، استدلالهای تاریخی هدفمند، رفتار متهورانه و غیرقابل پیشبینی، موجآفرینی رسانهای و انتقاد از عملکرد اسلاف و پیشینیان.
محمدباقر قالیباف نهایتاً در انتخابات مجلس یازدهم کاندیدا شد و البته چندان هم به مانیفست نئو اصولگرایی خود پایبند نماند و برای آنکه اصولگرایان به پیروزی مطلق برسند با سایر گروههای جناح راست از جمله جبهه پایداری ائتلاف کرد و به عنوان سرلیست اصولگرایان در تهران راهی بهارستان شد. وی با پایان حضور علی لاریجانی که ۱۲ سال رئیس مجلس بوده و با پشتوانه رأی اول تهران شدن، خود را یکی از مدعیان اصلی ریاست مجلس آینده میدانست که در نهایت به عنوان ریاست مجلس یازدهم انتخاب شد. محمد باقر قالیباف به عنوان نفر نخست حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیران، اسلامشهر و پردیس» با کسب ۲۳۰ رأی از مجموع ۲۶۷ رأی، رئیس مجلس یازدهم شد.
نگاهی به کارنامه محمدباقر قالیباف؛ رییس مجلس یازدهم
فرمانده قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء
پس از دوران جنگ قالیباف در سال ۱۳۷۳ به فرماندهی قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء (ص) منصوب شد. قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء (ص) که در دوران دفاع مقدس با ساخت زیرساختهای مورد نیاز مثل پلهای متحرک و ثابت، جاده، سنگر و … تجربیات زیادی در زمینه مهندسی به دست آورده بود پس از پایان دوران دفاع مقدس با انتقال تجهیزات و نیروهای خود به سمت فعالیتهای اقتصادی در دوران سازندگی به یکی از زیرمجموعههای مهم سپاه تبدیل شده بود که در دوران سه ساله فرماندهی قالیباف پروژههایی مانند راهآهن ١۶۵ کیلومتری مشهد-سرخس، گازرسانی به پنج استان مرکزی و غربی، ساخت سازه عظیم دریایی خلیج فارس و سد بزرگ کرخه را انجام داد.
فرماندهی نیروی هوایی سپاه
قالیباف در سال ۱۳۷۶ به دستور مقام معظم رهبری عهده دار فرماندهی نیروی هوایی سپاه شد و با گذراندن دورههای فشرده خلبانی، مجوز پرواز با ایرباس را به دست آورد.
فرماندهی نیروی انتظامی
وی در سال ۱۳۷۹ مجدداً با حکم رهبر انقلاب، فرمانده نیروی انتظامی ایران شد و در چهار سالی که فرمانده نیروی انتظامی بود تلاش کرد پلیس ایران را مدرن کند. از راهاندازی سامانه تلفنی ۱۱۰ تا تجهیز نیروی انتظامی به خودروها و تجهیزات روز دنیا، ایجاد دفاتر خدمات دولت الکترونیک (پلیس ۱۰+) و مرکز نظارت همگانی مردمی ١٩٧، در دوران فرماندهی وی صورت گرفت تا به نوعی معمار پلیس نوین ایران لقب بگیرد. قالیباف در سال ۱۳۸۳ از سوی سید محمد خاتمی، رئیسجمهور وقت به عنوان رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز منصوب شد.
اولین ناکامی کاپیتان در انتخابات ریاست جمهوری
قالیباف در سال ۱۳۸۴ قالیباف برای اولین بار وارد رقابتهای انتخاباتی شد. وی با درآوردن یونیفرم سبز نظامی با شمایلی متفاوت به عنوان یکی از چهار کاندیدای تأیید صلاحیت شده اصولگرا وارد کارزار انتخابات ۸۴ شد. قالیباف با شعار "زندگی خوب برازنده ایرانی" و پوسترهایی با لباس خلبانی تلاش کرد جوانترها را به سمت خود بکشاند. با پخش فیلمهای انتخاباتی، بازی به هم خورد و هیچکدام از کاندیداهای اصولگرا به نفع دیگری کنار نکشیدند تا محمود نژاد با پخش فیلم تبلیغاتیاش و ایجاد دوگانه سادهزیستی-اشرافیگری گوی سبقت را از دیگر رقبا ربود. سرانجام قالیباف بعد از هاشمیرفسنجانی، نژاد و نفر چهارم شد و نتوانست به مرحله دوم انتخابات راه یابد.
شهردار پایتخت
پس از شکست قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری، صندلی خالی شده نژاد در شهرداری تهران به قالیباف رسید. شهردار مشهدی تهران از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ تلاش کرد مدیریت نوینی را در شهرداری تهران از خود نشان دهد و به هر طریقی بود انواع و اقسام پروژهها را به سرانجام رساند. توسعه حمل و نقل عمومی از جمله ایجاد سامانه اتوبوسهای تندرو (BRT)، دوچرخههای عمومی، ساخت تونلها، پلها و زیرگذرهای متعدد در تهران از جمله اقداماتی بود که قالیباف در کارنامه خود به عنوان شهردار پایتخت ثبت کرد. در این سالهای شهرداری اما وسوسه ریاست جمهوری دست از سر سردار برنداشت.
دومین ناکامی قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری
انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری در سال ۱۳۹۲ فرصتی بود که قالیباف دوباره و این بار با پشتوانه کارنامهاش در شهرداری تهران خود را به محک رأی مردم بگذارد. این بار هم تعدد کاندیداها مانند سال ۸۴ به معضل اصولگرایان بدل شد. بازهم وحدت اصولگرایان به سرانجام نرسید و قالیباف که تا روزهای آخر خود را پیروز انتخابات تصور میکرد شکستی دیگر را این بار در مقابل تجربه کرد از راهیابی به ساختمان ریاست جمهوری بازماند.
سومین ناکامی سردار در انتخابات ریاست جمهوری
اما حاشیهها باعث نشد قالیباف از کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم در سال ۱۳۹۶ صرف نظر کند و به همین ترتیب برای انتقام شکست ۹۲ از وارد رقابتهای انتخاباتی شد. اما باز هم آرزوهایش بر باد رفت و اصولگرایان وی را مجبور به کنارهگیری به نفع رئیسی کردند. موضوعی که قالیباف دلخوری خود را بارها پس از آن نشان داد و با انتشار مانیفست نئو اصولگرایی پس از انتخابات ۹۶، به نوعی به رفتار اصولگرایان در انتخابات اعتراض کرد. با همه این پیچ و تابها و حتی کنارهگیری قالیباف به نفع رئیسی، باز هم در راه رسیدن به پاستور شکست خورد.
نفر اول انتخابات مجلس یازدهم در تهران
سرانجام وی در جریان انتخابات مجلس یازدهم در تاریخ ۲ اسفند ۹۸، با اخذ ۱ میلیون و ۲۶۵ هزار و ۲۸۷ رأی، به عنوان نفر نخست حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیران، اسلامشهر و پردیس» حائز بیشترین میزان آراء شد و با رای نمایندگان به ریاست مجلس یازدهم رسید.
حواشی جهاد قالیباف در اولین سفر استانی در قامت ریاست مجلس
محمدباقر قالیباف، كه از آغاز مسؤولیت خود در ریاست مجلس، وعده داده بود مجلس در این دوره به صورت میدانی، مشكلات حوزههای انتخابیه و وضعیت اجرای مصوبات را پیگیری خواهد كرد اجرای این وعده خود را از استان خوزستان كلید زد. وی همزمان با آغاز این سفر با انتشار مطلبی در توییتر نوشت: به یاری خدا، نظارت میدانی از استان خوزستان برای پیگیری حل مشكلات مردم مقاوم و صبور این منطقه آغاز شد. امیدوارم با فهم بدون واسطه مشكلات و بهكارگیری توان نمایندگان محترم استان و همكاری مسؤولان اجرایی محلی و ملی، بتوانیم برای حل مشكلات مردم، اقدامات ملموس و مؤثری به انجام رسانیم.
سفر چهار روزه قالیباف به استان خوزستان با واکنش برخی رسانههای اصولگرا و فعالان شبکههای اجتماعی همراه شده است.
سفر استانی مرد اول بهارستان تیتر نخست رسانههای اصواگرا
رومه جام جم (ارگان مطبوعاتی صداوسیما) در صفحه نخست شماره روز گذشته (چهارشنبه 12 شهریور) خود با تیتر نظارت در میدان» درباره سفر استانی رئیس مجلس به خوزستان نوشت:
* با عنایت به روحیه جهادی و میدانی که رئیس محترم مجلس دارند، از بدو شروع به کار مجلس یازدهم تاکید بر این بود که علاوه بر جلسات تخصصی و علنی باید از مناطق مختلف بازدید صورت گیرد و گزارش میدانی از عملکرد مدیران دستگاههای مختلف اجرایی دریافت شود تا روند پیشرفت پروژهها و برنامههای رفاهی، معیشتی و اشتغال حوزههای انتخابیه سراسر کشور مورد بررسی قرار گیرد.
* هدف از این کار، آشنایی با موانع پیشرفت پروژهها، موانع تولید و اشتغال و پیگیری مسائل معیشتی و رفاهی مردم استان و بررسی راهکارها و ارائه پیشنهادها و جمعبندی و تصمیمگیری برای بهبود روند پیشرفت پروژهها در خوزستان است. در این دیدارها، آقای قالیباف جلسات بحث و گفتوگو با مردم هم داشته باشند تا از نزدیک در جریان مسائل و مشکلات آنها قرار گیرند.
رومه صبح نو (نزدیک به جریان حامی قالیباف) تیتر جهاد در سرزمین جهاد» را برای سفر رئیس مجلس به خوزستان در شماره روز گذشته خود (چهارشنبه دوازدهم شهریور) انتخاب کرد و نوشت:
* با وجود این استقبال، برخی چهرههای ی طی چند روز گذشته اقدام نمایندگان مجلس خاصه در حوزه انتخابیه تهران در سفر به استان خوزستان و رسیدگی به مشکلات مردم آن از جمله منطقه غیزانیه و کارگران هفتتپه را معطوف به هدف و غرض ی تعبیر کردند؛ تعبیر معیوبی که البته با شدت و حدت بیشتری درباره سفر قالیباف نیز در حال تکرار و بازتولید است. این گروه تزده، تلویحا خواستار عدول نمایندگان از نگاه ملی و فرابخشی و بذل توجه صرف آنها به مشکلات حوزه انتخابیه خود هستند.
* این در شرایطی است که یک فرد پس از ملبس شدن به ردای نمایندگی، صرفا نماینده حوزه انتخابیه خود نیست بلکه باید با نگاهی فرامحلی، مسائل همه مردم ایران را در اولویت کاری خود قرار دهد؛ امری که میتواند به طرز شایستهای به رفع مشکلات کمک کند. استمرار چنین سفرهایی توسط نمایندگان مجلس به ویژه نمایندگان تهران و در رأسشان قالیباف، میتواند در بلندمدت، وضعیت خوزستان را دگرگون کرده و به جایگاه شایسته آن نایل گرداند.
رومه فرهیختگان (جریان رسانه ای دانشگاه آزاد) هم ضمن دفاع از سفر قالیباف به خوزستان با تبتر سفر به متن» در تحلیل این اقدام رئیس مجلس اینگونه در شماره روز چهارشنبه خود واکنش نشان داد:
* بیراه نیست که بگوییم در سالهای اخیر چالشها و مشکلات مردم این استان با استراتژی غلطی که دولتهای یازدهم و دوازدهم برای اداره کشور داشتند بیشتر هم شده و پس از آنکه ایده مرکزی آنها به شکست انجامید، توزیع نامناسب و غیرمتوازن امکانات در کشور بیشتر خود را نشان داد و وضعیت استان را بدتر از گذشته کرد.
* حالا در میانه این چالشها و در ایام کار دولتی که در خوزستان کمتر وجودش دیده میشود، رئیس مجلس پس از جلساتی فشرده با وزرا و لیست کردن چالشها و مشکلات مردم خوزستان راهی این استان شده تا در اولین گام بهصورت میدانی بههمراه نمایندگانی از کمیسیونهای مختلف و البته نمایندگان استان، نظارت میدانی مجلس بر عملکرد دولت را آغاز کند.
واکنشهای مجازی به سفر رئیس مجلس به خوزستان:
نکته دیگر مربوط به سفر قالیباف، واکنش کاربران فضای مجازی به این سفر بود. برخی کاربران نزدیک به جریان اصولگرا، اقدام رییس مجلس را ستودند و حتی جامه ساده قالیباف را مورد توجه قرار دادند و تاکید کردند که مدیر جهادی و انقلابی، باید بدون کت و شلوار و به صورت ساده، در میان مردم حضور یابد و برخی دیگر به نقد حواشی این سفر پرداختند.
پلازمگ: هر سال با فرا رسیدن ماه محرم، مرور سریالهای ماندگار و تماشای آنها یکی از جذابترین فعالیتها برای مخاطبان آثار تلویزیونی است. سریالهای مختلفی که اغلب آنها در دهه هشتاد و اوایل دهه نود روی آنتن تلویزیون رفتهاند و تعدادی از آنها در میان بهترین سریالهای تاریخ تلویزیون قرار گرفتهاند. نبود آثار شاخص مناسبتی این ماه در چند سال اخیر نشان میدهد تصمیمگیران سازمان صداوسیما و برنامهسازان تلویزیون رگ خواب مخاطب را از دست دادهاند و نتوانستهاند با قصههای مذهبی جذاب سریالهای جدیدی ویژه این ماه تولید کنند.
سریالهای ویژه محرم اغلب داستانهایی پرکشش در دل خود جا دادهاند، اما کم پیش میآید که کاراکتری از این سریالها در یادها بماند. در این مطلب کاراکترهای ماندگار سریالهای ماه محرم تلویزیون را معرفی میکنیم تا بدانید تعدادشان به سختی به انگشتان دو دست میرسد.
حیدر/ حسین یاری
سریال: شب دهم
کارگردان: حسن فتحی
حیدر خوشمرام یکی از جذابترین و ماندگارترین کاراکترهای سریالهای تاریخ تلویزیون ایران است. یک لات با معرفت که در دوران رضاخان بر اثر اتفاقی عاشق دختر قجری پولدار و وابسته به دربار میشود و سعی میکند دل او را برای ازدواج به دست آورد.
اما شرط دختر که فخراامان نام داشت، شرطی عجیب بود! او شرط میگذارد که حیدر باید ده شب تعزیه اجرا کند تا از فخراامان پاسخ مثبت بگیرد. حیدر برای رسیدن به فخرامان نه شب تعزیه را به کمک دوستان خود و به دور از چشم ماموران امنیتی اجرا میکند، اما در شب دهم اتفاقی ناگوار رخ میدهد.
حسین یاری که همیشه فردی بیحاشیه و توانمند در سینما و تلویزیون ایران محسوب میشود، با این نقش اوج بازیگری خود را نشان داد و خود را به عنوان بازیگری ششدانگ و حرفهای به همگان ثابت کرد.
فخرامان / کتایون ریاحی
سریال: شب دهم
کارگردان: حسن فتحی
فخرامان سریال شب دهم» هم از آن نقشهای درخشان و بهیادماندنی است که کتایون ریاحی ایفای آن را برعهده داشته و میتوان گفت مخاطبان ریاحی را بیشتر با این نقش و نقش زلیخا در سریال یوسف پیامبر» به یاد دارند. کتایون ریاحی در این مجموعه به خوبی نقش دختری اصل و نسبدار و قجری را که دل در گرو حیدر خوشمرام دارد را به تصویر کشید.
پسری از طبقه فرهنگی دیگر که به هیچوجه با خانواده او اشتراکات و تشابهی نداشت و همین مسئله، زیبایی این رابطه عاشقانه را دوچندان میکرد.
یاور / پرویز فلاحی پور
سریال: شب دهم
کارگردان: حسن فتحی
امکان ندارد صحبت از سریال ماندگار شب دهم» به میان بیاید و کاراکترهایش در میان شخصیتهای ماندگار سریالهای محرم قرار نگیرند. یاور با بازی فوقالعاده و بهیادماندنی پرویز فلاحیپور، هنوز هم در ذهن تمام علاقهمندان سینما و تلویزیون مانده است.یک لات کوچه بازاری که رفاقت را در حق حیدر تمام میکرد و در تمام لحظات سخت کنار او بود تا حیدر به عشقش فخرامان برسد.
در کنار این، رابطه عاشقانه فلاحیپور با کاراکتر عفت (با بازی اکرم محمدی) هم بسیار شیرین و جذاب از آب درآمده بود که نشان از شناخت کامل فلاحیپور از ابعاد مختلف شخصیتی کاراکتر یاور داشت. پرویز فلاحیپور بعدها در سریال شهرزاد» شخصیت نصرت را ایفا کرد که کاراکتری مشابه یاور بود، اما با ریزهکاریها و جزئیات بسیار متفاوت و همین سبب شد آنجا هم یکی از کاراکترهای جذاب و دیدنی شهرزاد» و کارنامه کاری خودش را در همکاری با حسن فتحی بسازد.
حمیرا / سارا خوئینیها
سریال: معصومیت از دسته رفته
کارگردان: داوود میرباقری
سارا خوئینیها که این روزها از سینما و تلویزیون دور شده و کمتر پیش میآید در فیلم یا سریالی او را ببینیم، زمانی در روزهای آغازین فعالیت حرفهای خود میان تعداد زیادی از بازیگران بزرگ حضوری بسیار درخشان داشت و توانست برای بازی در نقش حمیرا تحسین منتقدان و مخاطبان را برانگیزد.
حمیرا زنی عشوهگر و دلفریب بود که با از راه به در کردن شوذب، او را از امام علی (ع) دور میکرد و به سمت خدمتگذاری امویان سوق میداد. خوئینیها که گریم یک زن یهودی به درستی و زیبایی روی چهره او نشسته بود، با هدایت داوود میرباقری و با توانمندی خارقالعادهاش توانست یکی از بهترین شخصیتهای ماندگار سریالهای ماه محرم را خلق کند.
شوذب / امین تارخ
سریال: معصومیت از دست رفته
کارگردان: داوود میرباقری
امین تارخ که استاد تعداد زیادی از بازیگران موفق و مطرح این روزهای سینمای ایران بوده، نیازی به معرفی ندارد. این بازیگر بزرگ در سریال معصومیت از دست رفته» نقش شوذب را بازی میکرد و به خوبی احوالات شخصیتی که بر سر دوراهی خیر و شر قرار گرفته بود را به نمایش میگذاشت.
شوذب از یاران امام علی (ع) بود و با حضور حمیرا در زندگیاش و نفوذ این زن فریبکار در دل و جان او، به حضرت علی (ع) پشت میکرد و خزانه دار کوفه و امویان میشد. میرباقری به زیبایی و با جزئیات، شوذب را در فیلمنامه میان عشق دو زن ترسیم کرده بود و امین تارخ با هنرمندی تمام این کاراکتر را به شکل تحسینبرانگیری ایفا کرد.
دنیل / پارسا پیروزفر
سریال: سفر سبز
کارگردان: محمدحسین لطیفی
پارسا پیروزفر در طول دوران بازیگریاش فقط در چهار سریال بازی کرده است و اصولا علاقهای به حضور در سریالها ندارد. اما هر چهار سریال جزو ماندگارترینها هستند. پیروزفر در سریال سفر سبز» نقش جوانی به نام دنیل وسبرگ» را بازی میکرد که در کودکی توسط خانوادهای آلمانی به فرزندخواندگی گرفته شده است و حالا که بزرگ شده، متوجه میشود اصالتش اهل ایران و خانوادهاش ایرانی هستند.
او به ایران سفر میکند تا خانوادهاش را پیدا کند و در این مسیر با ماجراهای مختلفی رو به رو میشود. با اینکه سفر سبز» فیلمنامه، کارگردان و عوامل کاربلدی داشت، اما پارسا پیروزفر به عنوان شخصیت محوری داستان نقشی کلیدی در ماندگار شدن این سریال و نقش دنیل» دارد. او به خوبی حس فرد ایرانی که سالها در آلمان بزرگ شده را به بیننده القا میکرد.
حاج رضا / امین تارخ
سریال: سفر سبز
کارگردان: محمدحسین لطیفی
باز هم یک سریال محرمی دیگر و باز هم امین تارخ! تارخ در این سریال نقش یک فرد مومن و خیر را بازی میکرد. او سعی میکرد در حد توان دستگیر نیازمندان باشد و به آنها کمک کند. او بر اثر یک اتفاق با دنیل (شخصیت اصلی این سریال که به دنبال پدر و مادرش بود) آشنا میشد و تلاش میکرد برای یافتن حقیقت به دنیل کمک کند.
ماندگارترین سکانس امین تارخ در این سریال، مربوط به اواخر سریال است که در زیر باران و در پشت بام از خدا گله میکرد و از او میخواست بینایی دختر نابینای مسیحی را به او برگرداند و معجزه را نشانش دهد. حاج رضا یکی از شخصیتهای فرعی سریال سفر سبز» بود، اما با بازی درخشان امین تارخ بسیار ماندگار شد.
پریدخت / لیلا حاتمی
سریال: پریدخت
کارگردان: سامان مقدم
کم پیش میآید که لیلا حاتمی در یک سریال تلویزیونی بازی کند. گواه این مدعا، فاصله هشت ساله بین دو اثر تلویزیونی او به نامهای کیف انگلیسی» و پریدخت» است. البته که بعد از پریدخت» هم حاتمی در تلویزیون ظاهر نشده است. این سریال ماجرای زندگی دختری به نام پریدخت در بحبوحه وقایع مسجد گوهر شاد بود که دو خواستگار داشت؛ یکی نادر با بازی علی مصفا و دیگری نصرت با بازی کامبیز دیرباز.
نقش پریدخت را لیلا حاتمی بازی میکرد. او دختر یکی از تاجران سرشناس شهر بود و بین دو راهی عقل و عشق قرار گرفته بود. بازی لیلا حاتمی در این سریال هم مانند سایر آثار عاشقانهاش چشمنواز و هنرمندانه بود و همین توانست مخاطبان زیادی را با این مجموعه همراه کند.
ژوبین / پوریا پورسرخ
سریال: وفا
کارگردان: محمدحسین لطیفی
در سال ۱۳۸۵ که نوروز باستانی با ماه محرم مصادف شده بود، شبکه سه سیمای جمهوری اسلامی ایران سریالی به کارگردانی محمدحسین لطیفی پخش کرد. این سریال که وفا» نام داشت، یک بازیگر جوان را به عنوان نقش اول سریال رو کرد و بعد از پخش چند قسمت کاراکتر ژوبین با بازی پوریا پورسرخ به محبوبیت فوقالعادهای رسید.
پورسرخ که برای اولین بار در سریال فرار بزرگ» به کارگردانی لطیفی نقش کوتاهی را بازی کرده بود، در سریال وفا» نقش اصلی را برعهده داشت و توانست یک شبه ره صدساله را طی کند. ژوبین یک جاسوس اسرائیلی علیه ایران بود که به واسطه تحصیل در لبنان، عاشق همکلاسیاش وفا شده بود و ماجراهای جذاب و نفسگیری در طول قصه عاشقانه این دو نفر رخ میداد.
وفا / هانیه توسلی
سریال: وفا
کارگردان: محمدحسین لطیفی
وفا» یکی از خاطرهانگیزترین سریالهای تلویزیون است. ماجرای عاشقانه پسری یهودی و دختری مسلمان! هانیه توسلی با اینکه نسبت به پوریا پورسرخ شناخته شدهتر بود، اما به شکلی ایفای نقش میکرد که رابطه عاشقانه ژوبین و وفا به شکل باورپذیری به مخاطبان القا شود.
توسلی در اجرای این نقش تسلط بسیار خوبی هم بر زبان عربی داشت و با شخصیتپردازی درستی که برای کاراکتر او در فیلمنامه انجام شده بود، توانست در ایفای نقش وفا بسیار موفق ظاهر شود.
بانو / فریبا کوثری
سریال: بانو
کارگردان: فرید سجادی حسینی
فریبا کوثری که سابقه زیادی در ایفای نقشهای تلویزیونی دارد، در سریال بانو» نقش کاراکتری متفاوت و تاثیرگذار را بازی میکرد. داستان این مجموعه درباره شخصیتی به نام ملک خاتون (ملقب به بانو) بود که بیست سال پس از اینکه ظلم و ستم بر او روا شده بود، برمیگردد تا انتقام بگیرد و در این مسیر افراد زیادی درگیر این ماجرا میشوند.
کوثری در سریالهای معصومیت از دست رفته» و مختارنامه» هم درخشان ظاهر شده است، اما هیچکدام از نقشآفرینیهایش به قدرت و تاثیرگذاری بانو نمیرسد.
مختار / فریبرز عرب نیا
سریال: مختارنامه
کارگردان: داوود میرباقری
مختار هم یکی دیگر از شخصیتهای ماندگار سریالهای محرم محسوب میشود. مختارنامه» جزو سریالهای تماشایی و فاخر تلویزیون است که البته از بس بازپخش شده و امسال هم قرار است تکرار بشود که دیگر بسیاری از مخاطبان سکانسهای آن را حفظ شدهاند. در این سریال فریبرز عربنیا با صدای ویژه خود ایفاگر نقش مختار ثقفی است و خیلیها عربنیا را که زمانی سوپراستار سینمای ایران بود، با نام مختار و با این نقش میشناسند.
داستان مختارنامه» درباره زندگی مختار ثقفی است که با زندگی و خلافت دو تن از امامان شیعه یعنی حضرت امام حسن مجتبی (ع) و امام حسین (ع) گره خورده است و در نهایت با قیام مختار در جهت احقاق حق و خونخواهی امام حسین (ع) علیه خلفای اموی پایان مییابد. عربنیا در طول پنج سال آنقدر برای خلق مختار تلاش کرد که پس از بازی در این نقش، این بازیگر احوالات دیگری پیدا کرد و در کمتر کاری حضور یافت تا تصویر مختار برای مخاطبان جاودانه بماند.
کلام آخر
در این مطلب سعی کردیم به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم، تعدادی از شخصیتهای ماندگار سریالهای محرم را برای شما یادآوری کنیم تا ضمن خاطره بازی با این سریالها و کاراکترها، اگر تمایل داشتید مجددا به تماشای این آثار بنشینید. البته علاوه بر کاراکترهای مذکور، شخصیتهای سریالهای محرمی دیگری هم وجود دارند که در زمان پخش توانستهاند ارتباط بسیار خوبی با مخاطبان بگیرند و در ذهن بینندگان تلویزیونی ماندگار شوند.
برترینها: یک شرکت ژاپنی در حوزه فناوری روبوتیک، نوعی ماسک تنفسی مترجم طراحی کرده است که با بهرهگیری از بلوتوث به اپلیکیشن خاص خود در گوشیهای تلفن همراه، صحبت های صاحب خود را به زبانهای مختلف ترجمه میکند!
برترینها: چند هفتهای بیشتر از زمانی که شورای امنیت سازمان ملل متحد و کشورهای اروپایی روی آمریکا و شماری از کشورهای عربی در موضوع تمدید تحریم تسلیحاتی ایران و همینطور فعالسازی مکانیزم ماشه را زمین انداختند، نمیگذرد که آمریکا حالا برگ آس خود را با بازی عربها رو کرده است.
همزمان که ترامپ تلاش میکرد سایر اعضای شورای امنیت را راضی به تمدید تحریم تسلیحاتی ایران کند، اعضای شورای همکاری خلیج فارس هم نامهای به شورای امنیت نوشتند و خواستار ممانعت از دسترسی ایران به سلاح شدند.
شورای امنیت سازمان ملل نپذیرفت و حالا توافق کشورهای عربی با اسرائیل همچون زلهای، عالم ت را لرزانده است و هر بار که کشور عربی تازهای به این دومینو میپیوندد، پس لرزه دیگری رخ میدهد. جالب آنکه این توافق از سوی کشورهای عربی صورت میگیرد اما این دونالد ترامپ است که خبر آن را اعلام میکند؛ آن هم در حالی که داماد و معاونش در دو طرفش ایستادهاند.
تحلیلگران معتقدند که او اینگونه افتخار این آشتی میان اعراب و اسرائیل را مانند مدالی بزرگ به سینه خود میآویزد تا چند هفته دیگر در حالی که این مدال را بر سینه دارد، وارد گود انتخابات شود.
سایرین در صفاند
پس از عادیسازی روابط بحرین و امارات با اسرائیل پیشبینی میشود که نوبت به عمان، سودان، مصر و عربستان برسد. مصر فارغ از اینکه در کجای این صف توافق ایستاده است، از این زله ی استقبال کرده است. عبدالفتاح سیسی، رئیسجمهوری مصر پس از اعلام توافق منامه - تلآویو، در صفحه شخصی خود در توئیتر نوشت: من این گام مهم برای برقراری ثبات و صلح در خاورمیانه را که صلح و سازش عادلانه و دائمی برای مسأله فلسطین محقق میکند، ارج مینهم و از تمامی عاملان اجرای این اقدام تاریخی تشکر میکنم.»
مقامات عمان هم دیروز از توافق عادیسازی روابط میان اسرائیل و بحرین استقبال کردند.
عربستان سکوت کرده است، اما سکوت او از آن دسته سکوتهایی است که به رضایت تعبیر میشوند. تحلیلگران ی تاکید میکنند که امارات و بحرین قطعا بدون چراغ سبز ریاض دست به چنین اقدامی نمیزدند.
عادیسازی روابط فلسطین و اسرائیل؟
تیم عادیسازی روابط با اسرائیل حتی به سراغ فلسطین» هم رفتهاند! آنها میخواهند فلسطین را که اساسا دعوای اعراب و اسرائیل بر سر آن بوده نیز به سوی روابط عادی با اسرائیل سوق دهند.
روز گذشته رومه اسرائیلی Globes نوشت: در ماههای اخیر مذاکرات محرمانهای میان امارات و عربستان، بحرین و مصر با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و محمد اشتیه، نخستوزیر فلسطین صورت گرفت تا رهبری فلسطین با عادیسازی روابط با اسرائیل موافقت کند.» این رومه نوشت که امارات و عربستان پیشنهادهای مالی وسوسهانگیزی برای این منظور به فلسطین دادهاند؛ از جمله سرمایهگذاریهای کلان در زیرساختها، ایجاد کانالهای تجاری مستقیم، فروش نفت و گاز با قیمت بسیار پایین، ایجاد مناطق صنعتی پیشرفته، بهکارگیری دهها هزار مهندس فلسطینی در شرکتهای کشورهای شورای همکاری خلیج (فارس) و پیشنهادهای دیگر.
مشخص نیست ترتیب حضور وزرای خارجه سایر کشورها پای میز توافق با اسرائیل چگونه باشد، اما به هر حال به نظر میرسد طی روزهای آینده رفت و آمدها پای این میز به قدری افزایش یابد که عادیسازی روابط با اسرائیل به امری عادی» در منطقه تبدیل شود
تکلیف ایران و آرمان فلسطین»
ظاهرا فلسطین تاکنون این پیشنهادها را رد کرده، اما آیا ممکن است خود فلسطین نیز به این دومینو بپیوندد؟ در این صورت تکلیف ایران، روز قدس و آرمان فلسطین» چه خواهد شد؟ آسیبپذیری امنیتی که با نزدیکی اسرائیل به مرزهای ایران ایجاد میشود را چه باید کرد؟ لبنان دیروز اعلام کرد که از فرود یک فروند هواپیمای باری ترکیه به فرودگاه بیروت به دلیل عبور از آسمان اراضی اسرائیل جلوگیری کرده است. همزمان اما جرد کوشنر، داماد و مشاور ارشد رئیسجمهور آمریکا هفته پیش خبر داد: عربستان و بحرین به شرکتهای هواپیمایی اسرائیل اجازه دادند تا از حریم هوایی این دو کشور برای عبور به سمت شرق قاره آسیا استفاده کنند.»
او حتی ادعا کرده اسرائیل متعهد شده به مسلمانان اجازه زیارت از مسجدالاقصی و اقامه نماز بدهد!
بدین ترتیب اعرابی که رابطه با اسرائیل را موکول به حل موضوع فلسطین کرده بودند، حالا اما آغوش خود را به سوی اسرائیل باز کردهاند و در این میان مشکل اصلی برای ایران این است که آغوش آنها در نزدیکی ایران است.
ایران همچنان بر موضع خود استوار است
ایران بارها این پیام را به عربستان داده که آغوشش برای مذاکره و دوستی با ریاض باز است. طی دو سال اخیر نیز محمدجواد ظریف، مکرر پیشنهاد خود مبنی بر امضای معاهده عدم تعرض میان ایران و کشورهای عربی را پیشنهاد داده، اما استقبال چندانی از آن نشده است.
علیرغم این پیامهای گرم، شماری از کارشناسان و تحلیلگران ی معتقدند که ت ایران در قبال جهان عرب، به گونهای عمل کرده که در میان اعراب تی ضدعربی تعبیر میشود.
سیدهادی برهانی، استاد مطالعات اسرائیل دانشگاه تهران دیروز طی یادداشتی در همین خصوص نوشت: ایران سابقهای طولانی در محکوم کردن اقدامات اینچنینی و فشار بر کشورهای عربی دارد. تقریبا همه این سابقه تعامل با موضوع از زاویهای سلبی است. بعد ایجابی این ت ظاهرا طنین چندانی در ت عربی ایران ندارد. همین امر موجب شده ت رسمی ایران تی ضدعربی به نظر برسد.»
در همین راستا میتوان به پژوهش دو سال پیش مرکز عربی پژوهشها و مطالعات ی در دوحه قطر اشاره کرد که طی یک نظرسنجی 64 درصد شرکتکنندگان ت خارجی ایران در جهان عرب را منفی ارزیابی کرده بودند.
حال باید دید با این تغییرات در میان جهان عرب و اسرائیل، ت ایران در قبال اعراب چه تغییری خواهد کرد؟ تا به اینجای کار واکنش ایران بسیار تند و صریح بوده است. دستگاه دیپلماسی ایران به عنوان تریبون رسمی ت خارجی کشور، این توافقها را خفتبار و ننگین خوانده است.
سپاه پاسداران در بیانیهای با محکومیت شدید برقراری روابط دیپلماتیک بین بحرین و رژیم صهیونیستی، تاکید کرد: حاکم جلاد بحرین در انتظار انتقام سخت مجاهدان آزادی قدس و ملت مسلمان و غیرتمند این کشور باشد
تهدید مستقل سپاه
اما فارغ از این تریبون رسمی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز دیروز با صدور بیانیهای واکنشی جداگانه نشان داد.
سپاه پاسداران در بیانیه خود با محکومیت شدید برقراری روابط دیپلماتیک بین بحرین و رژیم صهیونیستی، تاکید کرد: حاکم جلاد بحرین در انتظار انتقام سخت مجاهدان آزادی قدس و ملت مسلمان و غیرتمند این کشور باشد.»
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: مسببان و بانیان این خیانتها و خباثتها را آماج خشم مقدس و انتقام سخت امت اسلامی به ویژه مردم شیعه بحرین که این روزها با برافراشتن بیرق لبیک یا حسین (ع)» در محرم حسینی؛ طنین هیهات من الذله» سر دادهاند قرار داده و طومار ننگین کسانی که با خلق ظلم، وحشت، خشونت، کشتار، جنگ و ناامنی، تهدید دائمی امنیت در غرب آسیا و جهان اسلام بودهاند را در هم خواهند پیچید.»
عبداللطیف ایانی، وزیر امور خارجه بحرین اما مواضع ایران را دخالت در امور داخلی بحرین خوانده و تاکید کرده: بحرین کشوری مستقل است و دخالتهای خارجی در امور داخلی خود را نمیپذیرد.»
او قرار است فردا، 25 شهریور به همراه عبدالله بن زاید آل نهیان»، همتای اماراتی خود برای امضای توافق عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی در کاخ سفید حضور خواهد یافت.
پس از آن مشخص نیست ترتیب حضور وزیر خارجه دیگر کشورها پای میز توافق با اسرائیل چگونه باشد اما به هر حال به نظر میرسد طی روزهای آینده رفت و آمدها پای این میز به قدری افزایش یابد که عادیسازی روابط با اسرائیل به امری عادی» در منطقه تبدیل شود.
آن زمان دیگر گذشته از این واکنشهای تند، دیپلماسی با اعراب برای ایران به چالشی سختتر از گذشته بدل خواهد شد.
نفع آمریکا و آل سعود
در همین زمینه رومه یدیعوت آحارنوت نوشت که توافق عادیسازی میان بحرین و رژیم صهیونیستی بیشتر به نفع رئیسجمهور آمریکا و ولیعهد عربستان است، زیرا مسیر را برای عربستان باز میکند تا پا جای پای بحرین بگذارد. در گزارش این رومه آمده با توجه به اینکه برخلاف امارات و عمان، بیشتر ساکنان بحرین شیعه هستند و شهروندان مخالفت شدیدی با عادیسازی روابط دارند، این توافق از اهمیت بسزایی برخوردار است. به گفته کارشناسان این توافق تحت تاثیر محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان حاصل شد تا بعدا برای عربستان برقراری روابط با اسرائیل آسانتر شود. این رومه در ادامه نوشت: دلیل دیگری برای برقراری روابط وجود دارد و آن تمایل ترامپ به تحقق دستاورد دیپلماتیک دیگری است که به او در انتخابات کمک کرده و چه بسا فرصت را برای دستیابی او به جایزه صلح نوبل بهبود بخشد.
یدیعوت نوشت که بیتردید عادیسازی روابط با بحرین در تقویت قدرت رژیم صهیونیستی برای تعامل اطلاعاتی و حتی نظامی با تهدیدات ایران نقش دارد و همچنین میتواند بحرین را به بازار تکنولوژی رژیم صهیونیستی تبدیل کند.
گفتنی است قبل از این، دو کشور مصر و اردن نیز رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخته و با آن رابطه کامل برقرار کرده بودند.
در حال حاضر تحقق این اتفاق در مورد امارات و بحرین به عنوان دستاورد بزرگی برای ترامپ و نتانیاهو محسوب میشود. بر این اساس قرار است امضای رسمی توافق صلح امارات و اسرائیل روز 15 سپتامبر (سه شنبه 25 شهریور 99) در کاخ سفید انجام شود. این توافق توسط بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل و وزیر خارجه امارات امضا خواهد شد. براساس بیانیه سهجانبهای که در این مورد منتشر شده است قرار است در این مراسم، توافق صلح اسرائیل با بحرین نیز امضا شود.
این اقدام البته برخلاف تصمیمات اتحادیه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی (به استثنا ایران) درباره مشروط کردن به رسمیت شناختن اسرائیل دربرابر اجرای پیشنهاد صلح عربی است. پیشنهاد صلح عربی برپایه به رسمیت شناختن و ایجاد دولت مستقل فلسطین به پایتختی قدس شرقی و عقبنشینی ارتش اسرائیل به مرزهای سال 1967 است.
منطقه به کدام سو میرود؟
گزارشها در رسانههای عربی حاکی از این است که عربستان از سوی آمریکا برای اعلام عادی سازی روابطش با اسرائیل در چند هفته باقی مانده تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تحت فشار است.
دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، که در آستانه انتخابات دراثر بحرانهای چندوجهی محبوبیت خود را از دست داده، رویکرد غیرمعمولی و عجولانهای برای دست و پا کردن دستاوردی برای خود آغاز کرده و ظاهرا او آسانترین راه برای کسب دستاورد را منطقه خاورمیانه میبیند. بعد از اعلام عادی سازی روابط میان بحرین و اسرائیل، کاخ سفید در بیانیهای از قول ترامپ اعلام کرد که کشورهای عربی و اسلامی دیگری با اسرائیل روابط برقرار خواهند کرد. اما آیا عربستان گزینه بعدی است؟
روند عادی سازی به طور محرمانه پیش میرود. تمام گفتگوها به نحوی پیش میرود که اولین اعلام کننده عادی سازی روابط، ترامپ باشد. این امر در توافق بحرین و امارات با اسرائیل کاملا مشهود بود و بر همین اساس میتوان حدس زد که اگر عربستان هم تصمیم به برقراری روابط با اسرائیل بگیرد، این امر با یک توئیت ترامپ یا بیانیه کاخ سفید اعلام خواهد شد تا توجهها بیش از پیش به ترامپ و دستاوردهای او معطوف شود.
ظاهرا، دولت آمریکا از دو جهت به عربستان فشار میآورد تا از آن امتیاز بگیرد. مورد اول، عادی سازی روابط با اسرائیل است که گفتگوها در این خصوص ادامه دارد. مورد دوم نیز بحران قطر است که در این خصوص هم گفتگوهایی با وساطت آمریکا در جریان است. این احتمال وجود دارد که عربستان مجبور شود در یکی از این دو مورد – و شاید در هر دو- به ترامپ امتیاز دهد.
منابع: رومه توسعه ایرانی - فرارو - رومه همدلی.
برترینها: پخش اعترافاتی از نوید افکاری در محافل ی خبرساز شده، این مطلب درباره اعترافهای خبرساز این سالهاست.
سعید حجاریان
وب سایت خبرآنلاین در 12 مرداد 88 نوشت: شبکههای سیما، اقدام به پخش صحنههایی کوتاه از اعترافات پخش نشده سعید حجاریان نمودند که تاکنون از صدا و سیما پخش نشده بود.
در این تصاویر که در برنامه خبری ساعت 20 و 30 سیما و در قالب بررسی بازتابهای دادگاه اخیر اصلاح طلبان پخش شد، سعید حجاریان در سالنی نشسته و در مقابل دوربین به بیان مطالب مورد نظر خود پرداخت.
سعید حجاریان در گفتگویی اعلام کرد که آنچه در جریان انتخابات ۱۳۸۸ رخ داده نه تقلب و نه تخلف بلکه تدلیس سیستماتیک» بودهاست. حجاریان در توضیح تدلیس سیستماتیک گفتهاست: در چهار سال دور اول ریاست جمهوری به علاوه دوره شهرداری، آقای نژاد چقدر از بیت المال برای رای آوردن، تدلیس کردهاست؟ تدلیس در لغت به معنای پنهان کردن عیب است و در اصطلاح حقوقی یکی از مصادیق غش در معامله است. در صورت اثبات تدلیس، این اقدام میتواند باعث فسخ یا به هم خوردن معامله شود. اظهارات حجاریان با واکنش های بسیاری همراه بود.
محمد عطریانفر
پس از انتخابات ریاستجمهوری دهم و حواشی آن عطریانفر نیز بازداشت شد و در اولین جلسه محاکمه متهمان حوادث پس از انتخابات، به عنوان متهم شرکت کرد و سپس در یک کنفرانس تلویزیونی به بیان اظهاراتی در زمینه عدم تقلب در انتخابات پرداخت.
خبرگزاری ایرنا در 10 مرداد 88 درباره اعترافات او نوشت: محمد عطریانفر در نخستین جلسه دادگاه متهمان پرونده اخیر اغتشاشات با اشاره به سوابق رسانه ای خود اظهار داشت: درباره جزئیات توان سخن گفتن ندارم چون از سال 86 در حوزه جریان اصلاحی دچار نوعی تردید و نوعی نگاه نگران بودم. به عنوان یک کارشناس انتخابات اعلام می کنم ما دچار خلط مبحث فارغ از بازی های ی شدیم و باید یک بار دیگر گذشته خود را مرور کنیم زیرا دوست ندارند ما دفع شویم.
امیرحسین ثابتی از فعالان اصولگرا در صفحه شخصی خود نوشته بود: در مرداد 88 که تلوزیون اعترافات ابطحی و عطریانفر و . را نشان می داد، در پاسخ به سبزهایی که می گفتند چون اینها را تحت فشار بودند این حرفها را می زنند، گفتم حتی اگر این هم باشد، شرف و وجدان را امثال عزت شاهی داشتند که سالها در زندان های ساواک زیر بدترین شکنجه ها بودند و یک ذره هم حرفشان عوض نشد، حالا این دوستان شما با 4 روز انفرادی به همه گذشته شان پشت پا می زنند؟ و اینطور از همه گذشته و عقایدشان اعلام برائت میکنند.
محمدعلی ابطحی
ابطحی در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، بر خلاف سید محمد خاتمی، از حامیان مهدی بود. در دهم مردادماه ۱۳۸۸، در دادگاه وی همراه با محمد عطریانفر، در کنفرانسی خبری حضور پیدا کرد و میرحسین را دچار توهم تقلب دانست و همراهی سیدمحمد خاتمی را با ، خائنانه خواند. وی همچنین اکبر هاشمی رفسنجانی را متهم به انتقام از محمود نژاد کرد که دفتر هاشمی با صدور بیانیهای با رد سخنان ابطحی آن را از اساس کذب محض خوانده بود.
ابطحی در گفتگو با خبرگزاری ایسنا در 17 مرداد 96 درباره حواشی انتخابات 88 گفته بود: بازجوییهایی که من پس میدادم، بازجویی در مورد دولت اصلاحات بود، نه شخص خودم. بیشتر مسائل درباره موضوعات دوران اصلاحات بود.
مازیار ابراهیمی
رومه شرق در شماره 28 اردیبهشت خود نوشته بود: مرداد ۹۸ مستندی در یکی از شبکههای فارسیزبان پخش شد که در آن یکی از متهمان پرونده ترور دانشمندان هستهای ادعاهایی مطرح کرد؛ مازیار ابراهیمی که در مستند کلوب ترور» که از صداوسیما پخش شده بود، اعتراف کرده بود که در اسرائیل آموزش دیده و در ترور دانشمندان هستهای نقش داشته است. هشت سال بعد اما او در مصاحبهای خارج از کشور ادعا کرد که تحت شکنجه بوده و در نتیجۀ بیگناهیاش ثابت و سپس آزاد شده است. در حالی که سهسالونیم را در زندان گذرانده بود.
در میان اظهارات ضد و نقیض درباره شیوه اعتراف گیری از مازیار ابراهیمی سرانجام علی ربیعی سخنگوی دولت درباره ماجرای مازیار ابراهیمی، به بیگناهی او اعتراف کرد و در پاسخ به سوالی درباره آزادی مازیار ابراهیمی گفت از این فرد عذرخواهی و دلجویی شد. این اتفاق در دولت ما رخ نداده است. ما نیز اطلاعی از این پرونده ندارم، اما در گفتگوهایی که در این باره داشتهام، اعترافاتی از سوی افرادی انجام شده که درست هم بوده است، ولی اعترافاتی هم انجام شده که کار کارشناسی درباره آنها انجام نشده است.
روح الله زم
روح الله زم(معروف به نیما) و فرزند حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی زم از تمداران کشور، و سرشبکه سایت "آمدنیوز" در یک عملیات اطلاعاتی هوشمندانه دستگیر شد.
در پی افزایش نفرتپراکنیهای روحالله زم در کانال تلگرامی خود، مقامات ایران با برقراری ارتباط با مدیر عامل شبکه پیامرسان تلگرام خواستار متوقف شدن فعالیتهای آمدنیوز شدند.
برنامه بدون تعارف» بخش خبری ۲۰:۳۰ در حالی با حضور روح الله زم برگزار شد که فقط ۱۰ روز از صدور حکم اعدام برای او گذشته بود. او به این حکم اعتراض کرد.
همشهری آنلاین در 21 تیر 99 نوشت: روح الله زم در برنامه بدون تعارف از اسامی بزرگی هم گفت که نمیخواست جلوی دوربین نام ببرد. همچنین روح الله زم شروع طغیان خود را بازداشت در سال هشتاد و هشت عنوان کرد. و اینگونه مطرح کرد که به نوعی سعی در انتقام را داشته است. روح الله زم همچنین در این گفتگو از اشتباهات کانال آمد نیوز در تشویق مردم به حضور در اعتراضات و همچنین دستور تهیه بمب های آتش زا نیز اظهار ندامت کرد.
نوید افکاری
فیلم اعترافات و بازسازی صحنه جنایت توسط نوید افکاری از صدا و سیما در حالی پخش شد که رسانه های معاند پرونده را طور دیگری جلوه داده بودند و قبول نداشتند نوید افکاری دست به قتل زده است.
در این فیلم نوید افکاری صحنه قتل را بازسازی کرده و به جرم خود اعتراف می کند مادر نوید افکاری که در برخی رسانه ای خارجی تیر یک اخبار شده است صحبت می کند و مادر و پدر مقتول نیز درباره قتل توضیحاتی می دهند. در راستای حکم قصاص نوید افکاری دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا نیز اعلام کرده بود که نوید افکاری را اعدام نکنید!
برترینها: مهمترین بازارهای پایتخت اینروزها تحت تاثیر فضای انتخاباتی آمریکا و تهدیدها در زمینه فعال کردن مکانیسم ماشه، قرار گرفتهاند. بازار ارز از یکسو تحت تاثیر عدم بازگشت حدود 20میلیارد دلار ارز صادراتی، با افزایش قیمت همراه شده و از سوی دیگر نیز احتمال خروج نقدینگی از بورس به دلیل اتفاقات اخیر، نیز وضعیت این بازار را تحت تاثیر قرار داده، اما چشمانداز روشنی از وضعیت بازارها وجود ندارد.
سکه؛ 12میلیون و 860هزار تومان؛ دلار؛ 26هزار و 700تومان و شاخص بورس، سبز رنگ؛ در آخرینروزهای هفته، وقتی مهمترین بازارهای پایتخت با روند صعودی در حال حرکت بودند، خیلیها این روند را به اتفاقات ی اخیر نسبت میدادند. اواخر مرداد همین امسال بود که وزیر امور خارجه آمریکا گفت دولت این کشور بهزودی سازوکار بازگشت خودکار تحریمها علیه ایران را فعال خواهد کرد.
رئیسجمهور نیز در واکنش به این تهدید گفت: قرارداد برجام برای کسانی است که در داخل برجام باشند و آمریکا به صراحت از آن خارج شده و نمیتواند از مکانیسم ماشه استفاده کند». در این میان وعدهای که درباره روز پیروزی ملت» و شکست مفتضحانه آمریکا» داده بود نیز از سوی فعالان بازار سرمایه با واکنشهای مختلفی همراه شد. شاخص بورس که بعد از گذشت حدود دو ماه، در آخرین روزهای هفته گذشته به رنگ سبز کمرنگ درآمد، حالا تحت تاثیر اخبار مختلف داخلی و خارجی قرار گرفته و تحلیلهای زیادی درباره چگونگی روند این بازار در هفتههای آتی شنیده میشود.
چرا که تهدید مکانیسم ماشه، اعمال تحریمهای جدید آمریکا و افزایش نااطمینانیها ناشی از شیوع کرونا در یکسو و اخبار با سیگنال مثبت مثل آزادسازی در عرضه ارز و عرضه اولیه یک میلیون تومانی در هفته جاری، در سوی دیگر چشمانداز بیم و امید را برای فعالان بازار سهام به همراه داشته است. فعالان بازار سرمایه از یکسو، بورس را وابسته به عرضه اولیه حدود یک میلیون تومانی هفته جاری عنوان کرده و از سوی دیگر نیز آخرین مهلت ثبتنام دومین صندوق دولتی را عامل مهمی بر چگونگی روند این بازار عنوان میکنند.
این تحلیلها در حالی مطرح است که گفته میشود آمریکا به صورت مستمر در صدد اعمال فشار بیشتر بر وضعیت اقتصادی و ی کشور است و این در حالی است که با صحبتهای و خبر خوبی که به مردم داده، این ذهنیت ایجاد شده که مسئولان کشور تحریمهای سازمان ملل را با اهمیت کمتری جلوه میدهند و تغییر بزرگی در انتظار بازار سهام و به مراتب بازارهای موازی است.
البته تجربه سالهای گذشته نشان میدهد که بازار سرمایه چندان متاثر از تحریمها در حرکت نبوده، اما گفته میشود اثرات روانی فعال کردن مکانیسم ماشه برای این بازار همچنان وجود دارد. با این تفاسیر روزهای ابتدایی همین هفته، روز مهمی برای ایران، آمریکا، دیگر شرکای برجام و حتی بازار سرمایه است. چرا که اگر آمریکا مکانیسم ماشه را فعال کند، ایران هم ممکن است انگیزه و تمایلی برای ماندن در برجام نداشته باشد؛ در آن صورت ایران ممکن است از برجام خارج شود. آن زمان هم کلیه تحریمهای لغو شده بازمیگردد و هم پیروزی جو بایدن، رقیب دونالد ترامپ در انتخابات دیگر اهمیت چندانی برای ایران نخواهد داشت.
چون برجامی باقی نمانده که بایدن بخواهد به میز مذاکره آن بازگردد. با این حال شنبه و یکشنبه همین هفته را روز پیروزی ملت ایران عنوان کرده که ابهامات و سیگنال نامشخصی را برای سهامداران به همراه دارد. با این حال از نگاه خیلی این مسائل در مجموع نااطمینانی جدیدی برای بازار سهام خواهد بود. در همین حال روز پنجشنبه 27شهریور ماه وزارت خزانهداری آمریکا اسامی چندین نفر را به بهانه تروریسم» و اتهامات سایبری در فهرست تحریمی خود قرار داد. از سوی دیگر سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در پی حمله به کاروان خودروهای دیپلماتیک در بغداد، هرگونه حمله یا تعرض علیه ماموریتهای دیپلماتیک را محکوم و خواستار تشدید و تقویت حفاظت از اماکن دیپلماتیک از سوی دولت عراق شد.
این نااطمینانیهای ی همراه با افزایش تعداد جانباختگان روزانه ناشی از کرونا است که در روز پنجشنبه به 176نفر رسید و از سوی دیگر هشدارها درباره موج سوم کرونا نیز افزایش یافت. با این حال در بازار سهام طی این هفته اتفاقات امیدبخشی نیز قرار است رخ دهد. از سویی در روز یکشنبه، عرضه اولیه وسپهر قرار است انجام شود که احتمالا به هر متقاضی حدود یک میلیون تومان برسد و از سوی دیگر همین روز فرصت خرید پالایشی یکم به پایان میرسد. علاوه بر این، رئیس سازمان خصوصیسازی اعلام کرده است که هر ماه یک عرضه اولیه خواهیم داشت. اما خبر مهمتر به تصمیم جدید بانک مرکزی برمیگردد. با تصمیم جدید بانک مرکزی محدودیت عرضه ارز پتروشیمیها، فولادی و معدنیها که به صادرکنندگان بزرگ معروف هستند برداشته شد. پیشازاین این صادرکنندگان مم به فروش ارز از کانال صرافیهای بانکی بودند و حق فروش ارز به صرافیهای تضامنی را نداشتند.
آن طور که اعلام شده، بانک مرکزی محدودیت فروش ارز صادرکنندگان در نیما را حذف کرده است. پیش از این صادرکنندگان فقط مجاز بودند ارز خود را صرفاً به صرافیهای بانکی بفروشند، اما از پنجشنبه هفته گذشته این محدودیت حذف شد و آنها نیز مانند سایر صادرکنندگان میتوانند ارز حاصل از صادرات را به صرافیهای غیربانکی نیز واگذار کنند. این اتفاقات در کنار افزایش اخیر قیمت دلار، خوشبینیها برای تداوم رشد شاخص بورس را بیشتر کرده است. باید دید آیا نااطمینانیهای ی ممکن است از شدت اثرگذاری اخبار مثبت بورسی بکاهد؟
طبق تجربههای پیشین بازار سهام معمولا سهامداران نسبت به اخبار تحریم چندان واکنش منفی نشان نمیدهند، اما با این حال ممکن است با توجه به عرضه اولیه و پایان مهلت خرید پالایشی یکم در دو روز ابتدایی هفته بازار سهم روندی مثل هفته گذشته نداشته باشد، اما در روزهای بعد روند مثبت بازار، روند دو روز ابتدایی هفته را جبران کند. در این میان برخی از تحلیلگران بازار سرمایه نیز بر این باورند که شاخص بورس دوباره به کانال دو میلیون واحدی بازمیگردد. یک کارشناس بازار سرمایه با بیان این که مثبت بودن روند بازار در هفته آینده در بازگشت اعتماد مردم به بورس نقش به سزایی دارد، اظهار کرد:چنانچه روند مثبتی که در روزهای پایانی هفته گذشته شاهد بودیم در هفته آینده نیز ادامه یابد، ۲میلیونی شدن شاخص قطعا امکانپذیر خواهد بود».
به گزارش کاماپرس، حمایتهای انجام شده از بازار سرمایه در روزهای آخر معاملاتی هفته پیش آثار خود را نشان داد و بازار سهام نشانههایی از پایان دوره اصلاح را بروز داد. علیاکبر چهارمحالی مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری گروه صنعتی رنا درباره افق پیش روی بورس به نود اقتصادی، اظهار کرد:خروجی جلسه مجلس و دولت درباره بحث بازارگردانی سهام و بحث بازگشت پول حقوقیها به بورس در بهبود وضعیت بازار سهام موثر بود و اگر این روند ادامه پیدا کند، قطعا شاخص مرز ۲ میلیون را پس خواهد گرفت.»
شاخص ۲ میلیونی با نرخ دلار فعلی دور از دسترس نیست
وی تصریح کرد:نقدینگی و سرمایه مردم در حال حاضر جایی بهتر از بورس ندارد و در حال حاضر تنها موضوعی که موجب رویگردانی مردم از بورس میشود بحث بی اعتمادی به آینده بازار است که اگر این بی اعتمادی هم توسط حقوقیها برطرف شود و در زمانهایی که بازار منفی میشود، حقوقیها بازارگردانی سهام را به عهده بگیرند و از بازار حمایت کنند، مطمئنا روزهای خوبی پیش روی بورس خواهد بود.»
چهارمحالی با بیان این که بازگشایی پالایشیها و شستا نیز تاثیر مثبتی بر بورس خواهد گذاشت، افزود:اگر هفته آینده بازار روند مثبت خود را ادامه دهد شاهد بازگشت اعتماد مردم به بورس خواهیم بود و فکر میکنم شاخص به زودی به ۲میلیون بازمیگردد.» مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری گروه صنعتی رنا تصریح کرد:شاخص ۲ میلیونی با نرخ دلاری که در حال حاضر در بازار ارز وجود دارد، دور از دسترس نیست.»
مقاومت پنج روزه در بازار دلار
تلاش پنج روزه نوسانگیران برای شکست مرز ۲۷ هزار تومانی بازار دلار نتیجه نداد. این در حالی بود که در ابتدای هفته به راحتی توانسته بودند مرز ۲۶ هزار تومانی را بشکنند. برخی فعالان باور دارند، مقاومت پنج روزه دلار در مرز یاد شده نشانگر آن است که روند افزایشی پایان گرفته و با تعیین تکلیف مکانیزم ماشه در هفته جاری، دیگر انرژی برای بالا بردن دلار به سطوح بالاتر وجود نخواهد داشت.
این دیدگاه در حالی مطرح میشود که افزایشیهای بازار باور داشتند که پس از چند روز روند متوالی افزایشی، دلار به یک استراحت نیاز داشت و پس از این استراحت از نگاه آنها میتواند به سیر صعودی خود ادامه دهد. به باور آنها، حفظ کانال ۲۶ هزار تومانی یک سیگنال فنی مهم به بازیگران ارزی بود که همچنان میتوان به خرید دلار ادامه داد. در حالی که افزایشیها بر حفظ نقطه حمایتی ۲۶ هزار تومانی تاکید میکنند، کاهشیها هم به عدمتوان دلار برای شکست مرز ۲۷ هزار تومانی اشاره دارند. در هفته جاری مشخص میشود، دیدگاه کدامیک به واقعیت نزدیکتر بوده است؛ بهنظر میرسد در روزهای ابتدایی هفته معاملهگران بیشتر به اخبار و جو ی پیرامون بازگشت یا عدمبازگشت تحریمهای سازمان ملل توجه کنند و پس از آن، به احتمال زیاد، روند انتخابات آمریکا در مرکز توجه بازیگران ارز و سکه قرار خواهد گرفت.
در این میان، برخی فعالان باور دارند، بازار اثر فعال شدن احتمالی مکانیزم ماشه را پیشخور کرده است، حال آنکه گروه دیگری باور دارند، در صورت بازگشت تحریمهای سازمان ملل، حداقل برای ساعاتی رفتار هیجانی در بازارها به وجود خواهد آمد. در این میان آزاد شدن فروش ارز توسط صادرکنندگان بزرگ به انواع صرافیها هم میتواند سمت عرضه ارز را تقویت کند. دلار و سکه هفته گذشته را با نوسان شدیدی آغاز کردند ولی در روزهای انتهایی هفته، فضای بازارها آرامتر شد و میزان نوسانات نیز کاهش یافت. روز پنجشنبه دلار در بازه محدود ۲۶ هزار و ۸۰۰ تا ۲۶ هزار و۹۰۰ تومان نوسان کرد و در بازار سکه نیز این ف گرانبها عمدتا بین دو محدوده ۱۲ میلیون و ۸۰۰ و ۱۲ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان در حال حرکت بود.
ساعت ۴ بعدازظهر عدد ۲۶ هزار و ۹۰۰ تومانی در برابر نام دلار به ثبت رسید که نشان از افزایش ۹/ ۴ درصدی نسبت به هفته قبل داشت. در مقایسه با روز چهارشنبه اسکناس آمریکایی ۵۰ تومان افزایش قیمت را به ثبت رسانده بود. برخلاف رشد دلار، سکه امامی روز پنجشنبه ۵ هزار تومان افت قیمت را به ثبت رساند و روی عدد ۱۲ میلیون و ۸۵۵ هزار تومان قرار گرفت. با این حال، همین عدد از بیش از ۷ درصد رشد نسبت به پنجشنبه ۲۰ شهریورماه حکایت میکرد. یکی از عوامل که موجب شد سکه نتواند در روز آخر هفته روند مثبت و افزایشی را سپری کند، نزول بهای اونس در بازارهای جهانی بود.
به گفته فعالان، سکه برای مرزشکنی نیاز دارد که دلار از مرز ۲۷ هزار تومانی عبور کند؛ اتفاقی که حداقل تا انتهای هفته گذشته رخ نداد. در کنار این، ماندن اونس زیر سطح هزار و ۹۵۰ دلار میتواند قیمت سکه را تحت فشار بیشتری قرار دهد. درست است که در هفته گذشته، سکه امامی رشد قابل توجهی را در مقایسه با دلار به ثبت رساند، ولی میزان بازدهی نیمسکه و ربعسکه شگفتآورتر بود. نیمسکه در هفته قبل بیش از ۱۴ درصد افزایش قیمت را به ثبت رساند و در آستانه مرز ۷ میلیون تومان قرار گرفت. ربعسکه هم با بیش از ۱۲ درصد رشد، خود را در آستانه کانال ۴ میلیون تومانی دید.
منابع: رومه همدلی و دنیای اقتصاد
برترینها: تجربههای تلخ منتقدان آموزش مذهبی (هر مذهبی) بی هیچ تردیدی درسآموز است. این مطلب پاسخیست به مخالفان آموزش مذهبی به کودکان.
۱. آموزش مذهبی و منتقداناش
تجربههای تلخ منتقدان آموزش مذهبی (هر مذهبی) بی هیچ تردیدی درسآموز است. آنها بر چیزی دست میگذارند که به نظرشان تحمیل و قشریگری گونههایی از آموزش مذهبی میآید. این تجربهها حتی هنگامی که به وضعیت فاجعهآمیزی مانند تعرّض هم منجرّ نمیشود باز هم دردناک است و معمولا فرد صاحب تجربهی تلخ را نه تنها به آموزش مذهبی دلسرد میکند که میتواند به اصل مذهبی خاص و یا هرگونه باور/سبک زیست دینی نیز بیاعتقاد کند.
از این رو، توجه انتقادی به این تجربهها میتواند زمینه را برای گشوده (تر) و انسانپروا (تر) کردن آموزش مذهبی فراهم کند. البته توجه انتقادی به این تجربهها ممکن است به شکل ریشهای (رادیکال)تری در روا بودن اخلاقی اصل هرگونه آموزش مذهبی در حوزهی عمومی یا خصوصی نیز تردیدهای جدّی بیفکند.
با نظر به این پیشزمینه، در این نوشته من دو ادعای اصلی دارم:
۱. توجه به تجربهی منتقدان آموزش مذهبی نباید ما را از توجه به تنوع تجربهها باز دارد به طوری که تجربههای مثبت آموزش مذهبی را نادیده بگیریم. بر این اساس، داوری نهایی در باب امکان، مطلوبیت و حدود مطلوب آموزش مذهبی تنها باید پس از جمع و تفریق تجربههای مثبت و منفی آموزش مذهبی، هر دو، حاصل آید.
۲. توجه به تجربهی منتقدان آموزش مذهبی نباید ما را به باور به دو اسطورهی رایج بکشاند:
برای پرهیز از طولانی شدن بحث، در این نوشته به سود بخش اول ادعا، دستکم به شکل مستقل و مستقیم، استدلال نخواهم کرد؛ گرچه در ضمن استدلال به سود بخش دوم ادعا گذرا به آن خواهم پرداخت. در ادامه، به سود بخش دوم ادعا استدلال خواهم کرد.
۲. علیه اسطورهی طبیعی بودن خداناباوری»
اسطورهی طبیعی بودن خداناباوری» میگوید این بدیهی است که کودک به شکل طبیعی از باورهای مذهبی و متافیزیکی خالی است مگر آنکه پدر و مادر، کودک را مذهبی بار آورند. قائلان به اسطورهی طبیعی بودن خداناباوری» آنگاه نتیجه میگیرند: از آنجا که خداناباوری وضع طبیعی کودک است، آموزش مذهبی به کودک آموزش امری غیر طبیعی است و از این رو این بدیهی است که آموزش مذهبی دستکم اخلاقا مجاز نیست، حتی اگر از نظر قانونی منعی نداشته باشد.
اسطورهی طبیعی بودن خداناباوری» مثل بسیاری اسطورههای دیگر سراسر از حقیقت خالی نیست. این ادعا که باور به مذهبی خاص در نهاد کودک نهاده نشده البته ادعایی صادقی است؛ اما این ادعا همان مقدار صادق است که مثلا بگوییم فارسیزبان شدن یک فارسیزبان هم در نهاد او نهاده نشده بلکه میراثی و اکتسابی است. ناگفته پیدا است که اگر فردی در محیط فارسیزبان به دنیا نمیآمد و نمیبالید، زبان مادری او فارسی نمیشد.
اما از این حقیقت ساده، به خودی خود، نمیتوان نتیجه گرفت که زبان فارسی ارزشمند نیست و نباید از کودکی آموزش داده شود. درست همانطور که فارسیزبان شدنِ کسی که در محیط فارسیزبان به دنیا آمده و بالیده نقصی بر او نیست، زیرا زبان فارسی ارزشهای زبانی-فرهنگی خود را دارد، آنگاه طبیعی نبودن گرایش به مذهبی خاص هم، به خودی خود، اصل مطلوبیّت آموزش مذهبی به کودک را به زیر پرسش نمیکشد. درست همانطور که فارسیزبان میتواند حافظ بخواند و از قصهی پهلوانهای شاهنامه نکتهها بیاموزد (گرچه ممکن است بسا ناسزا هم در فارسی بیاموزد)، باورمند به مذهبی خاص هم میتواند ذوق معنوی بیابد و در جهانی همه شور و همه شرّ» شجاعتِ زیستن معنادار پیدا کند (گرچه ممکن است تنگنظری و دیگریستیزی هم بیاموزد).
اصولا فرهنگها ذاتی نیستند بلکه تنها به شیوهی میراثبرانه (اکتسابی) منتقل میشوند و حکم کردن به ممنوعیت انتقال یک فرهنگ (چه مذهبی چه سکولار) که مانند زبانآموزی از کودکی صورت میگیرد حکمی استبدادی است، مگر در مواردی خاص که ملاحظات عینی حقوق بشری در میان است. مثلا ختنهی دختران، فرهنگی کموبیش رایج در برخی کشورهای مسلماننشین و نیز در میان برخی جوامع مسیحی در بخشهایی از افریقا است. از آنجا که ختنهی دختران مصداقی از مثله کردن بدن است و نقض آشکار حقوق اولیهی بشر است، مقابله با این فرهنگ اخلاقا روا بلکه ضروری است. در چنین موردی، ملاحظات عینی حقوق بشری به منتقدان و حتی احتمالا دولتها اجازه میدهد که در گوشهای از فرهنگی مذهبی-محلی دخالت کنند و حتی اگر ضرورت یافت چه بسا با توسل به زور جلوی فرهنگ ختنهی دختران را بگیرند.
نمونهای دیگر از فرهنگهایی که ملاحظات عینی حقوق بشری علیه آنها وجود دارد و از این رو جلوی آن را میتوان گرفت، سنّت قمهزنی به سر ِکودکان و حتی در مواردی اطفال در میان عدهای اندک از شیعیان دوازده امامی در سالهای اخیر است. این سنت گرچه به هیچ عنوان رایج یا قدیمی نیست، اما حتی اگر تنها اخیرا در موارد نادری هم رخ داده باشد، از سوی مراجع تقلید شیعه (چه موافق قمهزنی بزرگسالان و چه مخالف آن) واکنش مناسبی نسبت به آن ابراز نشده، بلکه عموم مراجع از کنار آن به سکوت گذر کردهاند و حتی با کمال شگفتی، در دستکم یک مورد، یکی از مراجع تقلید شیعه آن را به صراحت جایز دانسته است. اما از این مثالهای استثنایی نمیتوان نتیجهای عام مبنی بر ممنوعیت هرگونه آموزش مذهبی به کودکان گرفت، بلکه تنها باید با موردهای افراطی مقابله کرد.
اما از موضوع ذاتی نبودن گرایش به مذهبی خاص که بگذریم، آیا زمینهی اصلی باور به جهانی هدفمند و دارای طرح و شعور نیز تنها زمینهای اکتسابی است؟ آموزهی طبیعی بودن خداناباوری» چنین ادعایی دارد. اما شواهدی به سود آموزهی طبیعی بودن خداناباوری» در دست نیست، بلکه اخیراً شواهدی تحقیقی علیه آن یافت شده، به طوری که بدیهی انگاشتن آموزهی طبیعی بودن خداناباوری» (بی آنکه به سود آن استدلال کرد) از جنس باورهای اسطورهای است (تذکر: تنها ادعای بداهت کردن برای این آموزه باوری اسطورهای است. خود آموزهی طبیعی بودن خداناباوری» بی آنکه برای آن ادعای بداهت کرد، گرچه کاذب یا دستکم غیر موجه است، اما باوری اسطورهای نیست).
پژوهشهای متعددی، به ویژه در چند دههی اخیر، نشان دادهاند که کودکان به شکل طبیعی جهان را به شکل هدفمند، عاملمحور و طراحیشده میبینند و نه خالی از هدف و شعور طراحانه. بر اساس این پژوهشها حتی شاید بتوان به شکل موجهی ادعا کرد که کودک به طور طبیعی با تمایل به خداباوری به دنیا میآید (برای این تمایل کوشیدهاند علل تکاملی بیاورند) و این محیط تربیتی است که او را خداناباور/ندانمانگار میکند. از اصل خداباوری که بگذریم، اینکه تمایلِ احتمالا ذاتی به خداباوری رنگ دین خاصی را به خود بگیرد البته بستگی به نوع تربیت فرهنگی فرد دارد.
اما صرف نظر از اینکه خداباوری طبیعی باشد یا خیر، این شواهد پژوهشی دستکم بدیهی بودن آموزهی طبیعی بودن خداناباوری» را ردّ میکنند و بدیهی انگاشتن این آموزه را مبدّل به باوری اسطورهای میسازند. به تعبیر دیگر، شواهد پژوهشی اخیر اگر طبیعی بودن خداباوری» را نشان ندهند، دستکم کاذب بودن یا ناموجه بودن طبیعی بودن خداناباوری» و نیز اسطورهای بودن ادعای بداهت برای این آموزه را نشان میدهند.
گفتنی است که طبیعی بودن احتمالیِ خداباوری، به خودی خود، صدقِ (یعنی مطابق با واقع بودنِ) خداباوری را نشان نمیدهد، زیرا یک باور ممکن است طبیعی، اما کاذب (یعنی نامطابق با واقع) باشد؛ اما این ضرری به بحث ما نمیزند، زیرا بحث ما در این جا فلسفهی تعلیم و تربیت است نه فلسفهی دین. یعنی بحث ما صدق و کذب خداباوری نیست بلکه تنها نشان دادن این نکته است که توسل به آموزهی طبیعی بودن خداناباوری» برای ردّ آموزش مذهبی موجه نیست، زیرا آموزهی طبیعی بودن خداناباوری» کاذب است یا دستکم موجه نیست.
از این گذشته، ادعای من این هم نیست که چون خداباوری طبیعی است (صرف نظر از اینکه صادق یا کاذب باشد) پس آموزش مذهبی روا است» بلکه ادعا تنها این است که استدلال خداناباوری طبیعی است، پس آموزش مذهبی ناروا است» ادعایی کاذب یا دستکم ناموجه است و ادعای بداهت برای آن اسطوره است. نتیجه آن که طبیعی بودن یا نبودن خداباوری، هیچ کدام به خودی خود، آموزش مذهبی را روا یا ناروا نمیکند و برای ناروا دانستن آموزش مذهبی به دلایل دیگری نیاز است (اگر اصولا چنین دلایلی وجود داشته باشند).
۳. علیه اسطورهی تربیت خنثی»
اما اگر آموزهی طبیعی بودن خداناباوری» نمیتواند آموزش مذهبی را ناروا سازد، شاید آموزهی تربیت خنثی» بتواند. در باب این آموزه چه میتوان گفت؟ تردیدی نیست که در جامعهای چندفرهنگگرا و لیبرال، آموزش عمومی باید غیر ایدئولوژیک باشد، به این معنا که جانب دین و مذهب خاصی را در آموزش عمومی نگیرد و دانشآموز را با فرهنگهای مختلف آشنا سازد.
پیادهسازی بیطرفی آموزشی در حوزهی عمومی البته کار دشواری است و عدهای از محققان تعلیم و تربیت حتی از ناممکن بودن آن سخن گفتهاند. اما از حوزهی عمومی که بگذریم، عدهای کوشیدهاند وضع مطلوب آموزش در حوزهی خصوصی را نیز بر اساس الگوی مطلوب آموزش در حوزهی عمومی بنا کنند. اما در حوزهی خصوصی سخن گفتن از این که بدیهی است که تنها باید باورهای غیر جانبدارانه به کودک آموزش داد» اسطوره است (تذکر: ادعای بداهت کردن برای این آموزه، باوری اسطورهای است. خود آموزهی تربیت خنثی»، بی آنکه برای آن ادعای بداهت کرد، گرچه کاذب یا دستکم غیر موجه است، اما باوری اسطورهای نیست).
مشهورترین مدل اسطورهی تربیت خنثی» میگوید: به کودک در حوزهی خصوصی نیز تنها اخلاقی زیستن را بیاموزید و نه هیچ چیز دیگر. اما این مدل، که ظاهرا خنثی مینماید، خود بر ایدهای غیر بدیهی و مناقشهبرانگیز بنا شده که میگوید حتی در حوزهی خصوصی نیز دین از اخلاق سراسر جدا است. این در حالی است که دستکم از نظر تاریخی دیانت و اخلاق با هم پیوند تنگاتنگی داشتهاند، به طوری که از نظر سنتی آموزش اخلاقی عموماً در ضمن آموزش دینی بوده است.
حتی اگر به فرض معلوم شود که، به لحاظ نظری، دین و اخلاق از یکدیگر سراسر جدا هستند باز هم این نکتهی تاریخی اهمیت تربیتشناسانهی خود را دارد. گرچه از نظر فلسفی تلاشهایی برای نشان دادن استقلال کامل اخلاق از دین» صورت گرفته و این بحث همچنان ادامه دارد، اما بحث ما در فلسفهی تعلیم و تربیت است نه در فلسفهی اخلاق. حتی اگر به فرض معلوم شود که نظراً دین و اخلاق کاملا از هم مستقل اند، باز هم جدایی عملی دین و اخلاق از نظر تاریخی امری کمسابقه بوده و تنها در یکیدو قرن اخیر به تدریج رخ داده است.
از این گذشته، حتی اگر نظریهی استقلال کامل اخلاق از دین» نظریهای قابل دفاع باشد باز هم نظریهای خنثی نیست، بلکه نظریهای است که رقیب دارد و گفتگو در باب آن پایان نیافته و هنوز نتوانسته نظریههای رقیب را به بایگانی تاریخ اندیشهها بفرستد. به تعبیر دیگر نظریهی استقلال کامل اخلاق از دین» هنوز تبدیل به یگانه نظریهی قابل دفاع در این موضوع نشده است. پس، سخن گفتن از تربیت خنثی» در حوزهی خصوصی نوعی دوپینگ برای بیرون راندن نظریهی رقیب به نظر میرسد، تا اینکه نظریهای مدلّل و محترم در فلسفهی تعلیم و تربیت باشد. به دیگر سخن، این ایده که در آموزش حوزهی خصوصی، خداناباوری وضع خنثی است، اما خداباوری وضع جانبدارانه است، در ترازوی تحقیق وزنی ندارد.
۴. نتیجه
از مجموع این ملاحظات میتوان نتیجه گرفت که پدر، مادر یا سرپرست کودک حق دارند ارزشهای مذهبی خود را به کودکشان آموزش دهند، حتی اگر این ارزشها مناقشهبرانگیز باشند و حتی اگر از دیدگاه بدیل خرافه» به نظر آیند. اما این حق، مطلق نیست بلکه باید دستکم این دو قید را برآورده کند:
۱. حق آموزش مذهبی شامل نقض ملاحظات عینی حقوق بشری نمیشود ـــ به توضیحی که پیشتر گذشت.
۲. آموزش مذهبی باید همراه با آموزش سنجشگرانهاندیشی (critical thinking) و آشنایی با تنوع فکری/کنشی باشد.
آموزش سنجشگرانهاندیشی قرار است کودک را برای فکر کردن مستقل آماده کند و مانع از آن شود که آموزش مذهبی تبدیل به مغزشویی شود. مثلا میتوان از چهار سالگی به کودک فلسفه برای کودکان» (p۴c) آموزش داد و از این طریق، هم ذهن او را نقاد باور آورد و هم او را با سبکهای زیست و طرز فکرهای دیگر آشنا کرد. این دو قید خاص البته علاوه بر قیود عامی است که هرگونه آموزش اخلاقی و کارآمدی باید رعایت کند.
نکتهی آخر اینکه کسی ممکن است با نقد من به اسطورهی طبیعی بودن خداناباوری» و اسطورهی تربیت خنثی» همدل باشد، اما همچنان بگوید این نقدها تنها استدلالهای منتقدان آموزش مذهبی را ردّ میکند، اما روا بودن اخلاقی آموزش مذهبی را به شکل ایجابی نشان نمیدهد. در پاسخ میتوان گفت اصل بر این است که عملی اخلاقا روا است مگر خلاف آن ثابت شود. بر این اساس، برای موجه بودن کنشی ارادی و اختیاری لازم نیست برای روا بودن اخلاقی آن مستقلا دلیل ایجابی آورد (گرچه میتوان چنین کاری هم کرد، اما ضرورت ندارد) بلکه کافی است اطمینان یافت که استدلالی قانعکننده علیه روا بودن اخلاقی آن در دست نیست.
در این نوشته من استدلال کردم که استدلالی قانعکننده علیه روا بودن اخلاقی آموزش مذهبی در دست نیست و همین کافی است تا به شکل موجهی باور آورد که تحت شرایطی آموزش مذهبی اخلاقا روا است.
منبع: از یادداشتهای یاسر میردامادی در وبسایت زیتون
برترینها: زمین با هر بار گردش به دور محور خودش ۲۴ ساعت سپری میکنه (یک شبانهروز) و هربار چرخیدن کامل به دور خورشید ۳۶۵ روز واسش طول میکشه (یکسال)؛ حالا هنگ میکنی که بفهمی این اتفاق تو سیارههای دیگه اصلا شبیه کرهی زمین نیست!
مثلا نزدیکترین سیاره به خورشید که عطارد (Mercury) هست؛ هر ۸۸ روز (زمینی) یکبار مدارش به دور خورشید رو طی میکنه؛ طبیعتا بخاطر محیط کوچیکتر مدارش؛ اما قضیه از جایی جالب میشه که سرعت چرخش به دور محور خودش که باعث شب و روز میشه هر ۵۸ روز یکبار کامل میشه! یعنی تو عطارد، برای اینکه به یکی قول بدی پسفردا میری ببینیش، ۱۱۶ روز طول میکشه! درحالیکه یک سالش ۸۸ روز طول میکشه! یعنی اگه بهکسی قول بدی یه سال دیگه میبینمت، طبیعتاً زودتر از پسفردا اتفاق میفته! (اگه تا اینجاشو اومدی و هنوز سالمی برو یه قدم بزن برگرد)!
حالا مثلا تو سیاره مشتری:
یک شبانه روز ۱۰ ساعت طول میکشه! در حالت منطقی ۵ ساعت روزه و ۵ ساعت شب! و جالبتر اینکه هر یک سالش (یکبار چرخش به دور خورشید) حدود ۱۲ سال (زمینی) طول میکشه!
مشابهترین سیاره به زمین از نظر چرخش محوری مریخ هست؛ با این تفاوت که شبانه روزش فقط یک ساعت از ما بیشتره (۲۵ ساعت) و هر یک سال روی مریخ مساویه با یک سال و ده ماه روی زمین (با تخفیف حدودا دو سال زمینی = یکسال مریخی).
پ. ن: ایده آلترین سیاره برای من عطارده؛ همه کارای امروزتو میکنی بازم وقت اضافه داری! روز نیس که! قرررررنه قررررن! هر روز ۱۴۰۰ ساعت وقت داری قشنگ! هییییچوقتم دیر نمیشه!
سیاره محبوب شما چیه؟
برگرفته از صفحه اینستاگرام حامد قاف
دیپلماسی ایرانی: آن چنان که انتظار می رفت در پی رکوردشکنی های سقوط ارزش ریال ایران طی روزها و هفته های اخیر، و طیروزهای اخیر دلار آمریکا در بازار آزاد به قیمت ۲۷ هزار و ۱۰۰ تومان خرید و فروش شد تا دوباره در رکوردی جدید ارزش ریال ایران به پایین ترین حد خود در تاریخ برسد.
اگر چه که در ادامه با ورود جدی بازارساز به بازار ارز و اعمال برخی ت های ارزی روند صعودی قیمت ارز متوقف و سیر نزولی قیمت دلار آغاز شد، به گونهای که دلار آمریکا با کاهش پانصد تومانی به ۲۶ هزار و ۶۰۰ تومان کاهش پیدا کرد، اما به نظر می رسد با آشفته بازاری که اکنون برای ارز و دیگر عرصه های اقتصادی به وجود آمده عملاً عنان کار از دست دولت و مسئولین خارج شده است. در این میان برخی اقتصاددانان یکی از عواملی که موجب ثبت رکوردهای جدید برای نرخ ارز و به خصوص دلار شده است را به نگرانیهای ی و به ویژه تحولات حوزه ت خارجی گره زده اند.
پیرو این نکته معاملهگران و فعالین اقتصادی در داخل احساس میکنند مطابق با گفته ها و ادعاهای مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده از ۲۰ سپتامبر/ ۳۰ شهریور، آمریکا مکانیسم ماشه را فعال خواهد کرد و ذیل آن تمامی تحریمهای شورای امنیت به واسطه بازگشت قطعنامه های شش گانه این شورا علیه ایران احیا خواهد شد. این در حالی است که عده دیگری هم عنوان میکنند، چنین اتفاقی رخ نخواهد داد. از نگاه این گروه، آنچه از لحاظ ی بازار را تحت تاثیر قرار داد، احساس نگرانی برخی از معاملهگران است و همین عامل هم موجب شده که گروهی ترجیح بدهند ریال خود را به طلا و دلار تبدیل کنند. گروه دیگری نیز در بازار عنوان میکنند، جنس نوسانات اخیر بازار، هیجانی است و با کاهش این هیجان، قیمتها فروکش خواهد کرد.
اما علت هر چه باشد، چه ی، چه دیپلماتیک، چه امنیتی و چه نتایج و آثار روانی بازار ارز، باز هم نمی توان منکر اوضاع نابسامان اقتصادی و معیشتی کشور بود. در همین رابطه برای بررسی بیشتر این که نوسانات ارزی و سقوط بیسابقه ارزش ریال تا چه اندازه به تحولات حوزه ی و دیپلماتیک ارتباط دارد، گفت و گو را با محمدعلی یوسفی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل اقتصادی پی گرفتیم که در ادامه می خوانید:
بعد از رکوردشکنی یکشنبه هفته جاری دلار در بازار آزاد این رکورد دوباره شکسته شد و در روزهای گذشته قیمت هر دلار آمریکا در بازار ۲۷ هزار و ۱۰۰ تومان رسید تا در یک سقف جدید قیمتی، ریال ایران به پایین ترین ارزش خود در تاریخ برسد. اگرچه برای به وجود آمدن شرایط کنونی اقتصادی و معیشتی کشور به خصوص در حوزه ارزی دلایل، عوامل و پارامترهای متعدد اقتصادی، اجتماعی، ی و امنیتی وجود دارد، اما برخی از اقتصاددانان عامل و پارامتر اصلی در آشفته بازار این روزهای ارز را به تحولات حوزه ت خارجی و به خصوص نگرانیهای فعالین اقتصادی در رابطه با احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه، احیای قطعنامههای ششگانه و در نهایت بازگشت تحریم های شورای امنیت علیه ایران از ۲۰ سپتامبر/ ۳۰ شهریورماه مطابق با گفته ها و ادعاهای یکسویه مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا گره زده اند. از نگاه شما به عنوان یک اقتصاددان اساساً تا چه اندازه می توان سقوط ارزش ریال در بازارهای داخلی را به تحولات حوزه ت خارجی و دیپلماسی گره زد؟
همان گونه که در دو هفته گذشته شاهد بودیم روند افزایشی دلار ادامه یافت؛ در همین رابطه اسکناس آمریکایی در کانال ۲۶ هزار تومانی پیشروی کرد تا این که مطابق پیش بینی هابه کانال ۲۷ هزار تومان رسید. این در حالی بود که برخی فعالان معتقد بودند، بازارها با رسیدن به این سقفهای تاریخی، با فشار فروش مواجه خواهند شد. اما پیش از آن که به بررسی رابطه تاثیر تحولات حوزه ت خارجی بر آشفته بازار ارز بپردازم، لازم می دانم به دو عامل داخلی به عنوان عوامل پیشران در شکل گیری سقوط ارزش ریال اشاره ای داشته باشم تا به پارامتر سوم و ارتباط دیپلماسی با اقتصاد برسم؛ اولین عامل به ناکارآمدی و ناتوانی مدیران و مسئولین دولتی و به خصوص بانک مرکزی به عنوان یگانه متصدی وضعیت بازار ارز در کنترل قیمت ها در این بازار باز می گردد.
اگر چه به واسطه شیوع کرونا سطح مناسبات تجاری خارجی کشور کاهش چشمگیری پیدا کند و ذیل آن درآمدهای ارزی ایران نیز به شدت افت پیدا کرده است و همچنین به واسطه بدعهدی و رفتارهای مخرب برخی کشورها مانند کرهجنوبی در بازگشت بدهیهای خود به ایران سبب شده که دست بانک مرکزی در رسیدن به منابع ارزی و اسکناس دلار برای پیگیری و عملیاتی کردن ت ارزپاشی به شدت محدود شود، اما نوع اقدامات بانک مرکزی در چند سال گذشته و ایجاد چند بازار موازی موجب شده است که این بازارها علیه هم دیگر عمل کنند. در همین رابطه برخی از فعالین اقتصادی، تولیدگنندگان و تجاری عنوان داشته اند که موفق به دریافت ارزهای مد نظر خود نشده اند؛ ارزهایی که خریدشان از ماه ها پیش در سامانه نیما صورت گرفته است.
قطعا چنین تاخیرهایی در واگذاری ارز به فعالین اقتصادی و مهرهای تاثیرگذار تولید، آن هم تولید نیم بند و نیمه خوابیده کشور سبب خواهد شد که این فعالین ارز مورد نیاز خود را با قیمت بالاتری از بازار آزاد تهیه کنند. کما این که کسانی که تعهدات ارزی دارند، اگر نتوانند ارز مورد نیاز خود را از سامانه نیما تهیه کنند، به ناچار به بازار آزاد مراجعه خواهند کرد. تداوم این نقصان به هر دلیل، چه به حق و چه به ناحق، چالش و معضل افزایش نرخ ارز و سقوط ارزش ریال را دو چندان خواهد کرد. عامل مهم دیگری که باعث آشفته بازار این روزهای ارز شده است به سقوط شدید شاخص کل در بورس باز می گردد؛ سقوطی که در کمتر از یک ماه باعث شده ما با ریزش بیش از ۵۰۰ هزار واحدی روبه رو شویم. به هر حال تداوم و در برهه های تشدید سیر نزولی شاخص کل در بازار سهام موجب شده است که بخشی از نقدینگی از این بازار خارج شود و به سوی سایر بازارها مانند بازار ارز، سکه، خودرو و مسکن پیش رود.
اتفاقا به همین دلیل است که ما تقریباً طی چند هفته گذشته به موازات کاهش شدید شاخص کل در بازار سهام شاهد اوج گیری قیمت ها در بازار ارز، خودرو، مسکن، طلا و سکه هستیم. پس قطعاً این هم زمانی معنادار است و با هم ارتباط دارد. البته به نظر می رسد چون در بازار ارز، حداقل تقاضای زیادی به صورت اسکناس وجود ندارد و در آن سو در بازار سکه تقاضا بالاتر رفته است لذا شدت خروجی سرمایه از بازار سهام با اولویت بازار سکه و طلا باشد تا بازار ارز.
در این میان نکته مهمی که ذهن را درگیر می کند ناظر بر این مسئله است که آیا ذیل تحلیل شما حجم بالای ورود نقدینگی از بورس به بازار سکه و طلا میتواند بازار ارز را هم تحتالشعاع قرار داده باشد؟
بله این امکان وجود دارد. چون احتمال دارد که بخشی از تقاضا از بازار سهام تا حدی به سوی بازار سکه رفته باشد و افزایش قیمتها در بازار سکه، قیمت دلار را هم تحتتاثیر قرار داده باشد. البته هستند کسانی که معتقدند نمیتوان با قاطعیت از خروج نقدینگی بازار سهام به بازار سکه، ارز، خودرو و دیگر بازارها سخن گفت.
پس اگر نقدینگی جدید که می تواند شامل خروج بخشی از سرمایه بورسی، ذیل افت شاخص کل طی یک ماه گذشته به باراز ارز و سکه باعث این آشفته بازار در سقوط ارزش ریال نشده چه عاملی این سقف های جدید قیمتی را به وجود اورده است؟
کسانی که منکر تغییر جهت نقدینگی و سرمایه گذاری از بورس به دیگر بازارها مانند ارز و طلا هستند، معتقدند بازار ارز و سکه دلایل زیادی برای رشد قیمت داشتهاند، کما این که همین طیف معتقد است پیش از افت شاخص کل هم قیمتها تا اندازهای بالا بودهاند. از این رو سرمایهگذاران جدید از خرید در این قیمتها با یک فشار روانی و نگرانی مواجه بوده اند. حال فارغ از درستس یا نادرستی این گزاره باید به این مهم توجه کرد که قطعا مسئولین البته نه تنها مسئولین دولتی، بلکه در کل نظام جمهوری اسلامی ایران از نمایندگان مجلس شورای اسلامی گرفته تا وزارت اقتصاد، بانک مرکزی، وزارت صنعت، معدن و تجارت و قوه قضاییه با یک برنامه ریزی درست و البته دقیق و عملیاتی و در کوتاه مدت به جای تقویت یک بازار و نادیده گرفتن شرایط سایر بازارها، تدابیر بیشتری را برای کاهش سرعت رشد نقدینگی طراحی کنند و همزمان سعی شود با تغییراتی، حجم نقدینگی موجود در جامع، به خصوص نقدینگی سرگردان را از سرمایهگذاریهای پرریسک مانند ارز و بورس دور کرده و به مکانهای امن چون بانکها ببرند.
چوان واقعیت آن است که مسئله اقتصاد و معیشت جامعه، نه تنها در حوزه بازار ارز که در همه ابعاد با چالشهای بسیار جدی مواجه است؛ از مسئله دلار و بازار طلا گرفته تا مسکن، خودرو، میزان پایین دستمزدها، اشتغال، تورم، رکود و دیگر ابعاد. آنچه مسلم است در سایه این مشکلات میزان نقدینگی که به عنوان یک سرمایه ارزشمند نزد جامعه وجود دارد و افراد برای بقا و افزایش آن به سمت بازار های دلالی پیش میروند سبب شده تا در کنار این مشکلات نتوان تبعات منفی آن را مدیریت کرد. متاسفانه در طول این سال ها دولت و ساختار اقتصادی کشور هیچ گاه نتوانستند برنامه جدی برای مدیریت این میزان از نقدینگی جامعه را داشته باشند و در شرایط تحریمی کنونی این موج نقدینگی به یک موج شدید نقدینگی سرگردان بدل شده که با یک حرکت جدی به سمت فرصت طلبی اقتصادی سبب گشته تا چالش های معیشتی مردم جدی تر شود.
البته در کنار آن نمیتوان مسئله تحریم و فشارهای ایالات متحده آمریکا را نادیده گرفت که بعدا به آن اشاره می کنم، اما آنچه چالش های معیشتی کنونی جامعه را به شدت پر رنگ تر می کند، عدم مدیریت از سوی مسئولین است. اکنون علاوه بر تورم در قیمت ها ما شاهد کمبود و حتی نبود برخی از اقلام مصرفی مردم مانند کره و دیگر اقلام هستیم، آن هم در شرایطی که دولت بارها و بارها گفته است که جامعه در خصوص کالاهای مصرفی اساسی خود نگران نباشد.
به تاثیر تحریم ها اشاه داشتید. حال به سوال ابتدایی مصاحبه باز گردیم. از نگاه شما ارتباط تحولات حوزه ت خارجی تا چه اندازه باعث آشفته بازار ارز شده است؟
همانگونه که در ابتدای مصاحبه اشاره کردم من تاثیر تحولات ت خارجی و اثرگذاری پارامتر دیپلماسی بر شکل گیری حال و روز ناخوش این روزهای اقتصاد و معیشت کشور را به عنوان یکی از عوامل سه گانه برشمردم. چون این یک اصل بدیهی است که مولفه های اقتصادی و معیشتی یک کشور بی ارتباط با اقتضائات حوزه ت خارجی، دیپلماسی، ت داخلی، مناسبات امنیتی و اجتماعی آن کشور نباشد. قطعاً تمامی مناسبات، چه مناسبات ت داخلی و چه اقتصائات حوزه ت خارجی بر ثبات، پایداری و رشد شاخص ها و مولفه های اقتصادی کشور موثر است. حال پیرو این نکته مهم من از شما میپرسم چه تغییری در رویکرد ت خارجی جمهوری اسلامی ایران طی ماه های اخیر صورت گرفته است؟ آیا در مهمترین پرونده ت خارجی ایران یعنی تنش با ایالات متحده آمریکا تغییری شکل گرفته و یا اینکه کاخ سفید به سمت اعمال تحریمهای شدیدتر پیش رفته است؟ چنانی که به درستی اشاره کردید اکنون ایالات متحده آمریکا و به خصوص دولت دونالد ترامپ که خود را مهیای انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا می کند برنامه ریزی جدی برای افزایش فشارها بر ایران در حوزههای مختلف را در دستور کار قرار داده است تا بتواند به برگ برنده های انتخاباتی دست پیدا کند؛ از محاصره امنیتی کشور با عادی سازی روابط دیپلماتیک اسرائیل با برخی از همسایگان عربی حاشیه خلیج فارس تا تمدید تحریم های تسلیحاتی، ذیل ادعای فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامه های شش گانه شورای امنیت علیه ایران. بنابراین با پررنگ تر شدن ت فشار حداکثری کاخ سفید ضد تهران قطعاً، هم ت در هر دو بعد داخلی و خارجی و هم اقتصاد تحت الشعاع این مسئله قرار خواهد گرفت.
از طرف دیگر تمام شاخص های اقتصادی کشور هم مانند بازار ارز ملتهب و در نوسان است. پس مشکل فقط بازار ارز کشور نیست. ضمن این که از آن سو شرایط نامطلوب اقتصادی و معیشتی کشور هم بر تحولات حوزه ت خارجی اثر گذار است. لذا با وضعیت نابسامان داخلی اقتصادی توان چانه زنی دیپلماتیک کشور کمتر از گذشته خواهد بود. اینها علاوه بر آن است که ما با نوعی وادادگی مسئولین رو به روییم. شما به وضعیت بازار مسکن و اجاره بهاء و یا بازار خودرو نگاه کنید؛ به شرایطی که در بازار بورس و یا بازار سکه و طلا شکل گرفته است نگاه کنید، همه اینها نشان میدهد که تمام مسئولین از دولت تا دیگر نهادها با شدت و ضعف در شکل گیری این وضعیت مقصرند. زمانی که ما با انبوهی از چالش ها و مشکلات در عرصه ت و دیپلماسی مواجه باشیم قطعا اقتصاد موقعیت خوبی پیدا نخواهد کرد. بنابراین وضعیت ما، نه تنها بهتر نشده که بدتر هم شده؛ متغیرهای اقتصادی و کنونی نتیجه شرایطی است که در حوزه ت خارجی، ت داخلی و مسائل آن شکل می گیرد.
یعنی شما معتقدید که از هم اکنون ما باید متنظر شرایطی به مراتب سخت تر برای شش ماهه دوم سال جاری باشیم؟
متاسفانه شرایط این گونه نشان میدهد. چیزی که کاملا مشخص است این است که اساساً دولت تنها به برنامههایی کوتاه مدت و موقتی برای گذر از این شرایط می نگرد. این بدان معنا است که مسئولین، منظورم همه مسئولین ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران است هیچ نوع نگاه راهبردی برای تقابل با تحریمها و نیز نقصان و کم کاری ها داخلی در خصوص مدیریت اقتصادی را در دستور کار ندارند. این در حالی است که عملا مسئله تولید، اشتغال، رکود و تورم به حال خود رها شدهاند. این مدیریت نیست. همین شرایط سبب میشود که آن موج نقدینگی در شش ماهه دوم سال سر از بازارهای دلالی درآورد و شرایط را بغرنج تر از شش ماهه اول سال کند. با این شرایط هر سناریویی برای قیمت ارز امکان تحقق دارد. آیا کسی انتظار این قیمت های نجومی در مسکن، خودرو و یا سکه را داشت؟! پس بدیهی است امکان دارد ارز نیز شاهد تکرار رکوردهای بیشتر از۲۷ هزار هم باشد. کما این که در همین مدت ما شاهد پراید ۱۱۰ میلیون تومانی و سکه ۱۳ میلیون تومانی بودیم. پس رکورد شکنی قیمت ها در این بازارها چیز غیر ممکنی نیست. در ضمن باید عدم مدیریت لازم، فساد سیستماتیک در کشور که فرادولتی هم شده است، اشاره کرد.
سینرژی این مولفه ها در این شرایط میتواند یک وضعیت کاملا پیچیده، متشتت و در عین حال بی ثبات را برای وضعیت اقتصادی و به خصوص وضعیت بازار ارز فراهم آورد. مضافا اگر شاده تحقق ادعای ایالات متحده آمریکا در خصوص فعال شدن مکانیسم ماشه هم از ۲۰ سپتامبر/ ۳۰ شهریور در قبال ایران باشیم مطمئناً بازار ارز و در کل اقتصاد و معیشت کشور دچار التهابات جدی و قیمت های نجومی خواهد شد. اما در خصوص قیمت نهایی ارز کسی نمی تواند در این شرایط نظر قطعی بدهد که دلار روی چه قیمتی خواهد ایستاد.
ذیل این نگرانی ها در خصوص آینده اقتصادی و معیشتی کشور که در کلام شما مشهود بود و همچنین با توجه به شکل گیری حجم بالایی از انتقادات جدی به عدم مدیریت مسئولین، به خصوص در حوزه معیشتی و اقتصادی، شرایط را برای ایجاد یک جنبش اجتماعی در سایه این مشکلات تا چه اندازه نزدیک به واقعیت می دانید. خصوصا اینکه کشور در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ قرار دارد؟ اتفاقاً با توجه به آمارها و ارقام مربوط به میزان مشارکت ۴۲.۵۷ درصدی مردم در انتخابات دوم اسفند سال گذشته (انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی) و همچنین انتخابات دور دوم یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی که جمعه گذشته با مشارکت ۱۹ درصدی در ده حوزه انتخابی برگزار شد، نشان از این دارد که یک گسل بسیار جدی بین جامعه و ساختار ی به وجود آمده است که میتواند به شکل بسیار پررنگ تری در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ خودنمایی کند؟
ببینید مسئله تعیین کننده آستانه تحمل مردم است. شما به شرایط اقتصادی امسال که به قول شما در آستانه انتخابات ریاست جمهوی سال آتی هم قرار داریم، نگاه کنید. اکنون نگاه مسئولین صرفاً نگاه شعاری و پوپولیستی است که داعیه همدردی با مردم را دارند، ولی در عمل آنچه روی نمی دهد حل مشکلات است و جامعه هر روز شاهد پررنگ شدن مشکلاتش است. به ویژه که کارنامه عملکرد صد روزه مجلس یازدهم با آن شعارهای به اصطلاح انقلابی عملاً هیچ» بوده است. این مسئله بر شدت ناامیدی مردم از مسئولین افزوده است. در چنین شرایطی اساساً مولفه اقتضائات ی با روی کار آمدن مجلس یازدهم و آماده شدن برای انتخابات ۱۴۰۰ و روی کار آمدن هر رئیس جمهوری با هر طیف فکری و ی نمی تواند وضعیت را تغییر دهد، مگر آنکه از اساس راهبردهای ی و دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران و نگاه تهران به مناسبات جهانی تغییر کند و در کنار آن مسئله مبارزه با فساد سیستماتیک در هر قوه و با هر فردی و در هر سطحی پیگیری شود. در صورتی که ما عملا شاهد عکس آن هستیم.
حال در این شرایط تمام جریان های ی از اصلاحطلبان تا اصولگرایان برای کسب کرسی ریاست جمهوری به شعارهای پوپولیستی و همراهی با مردم روی آورده اند. در صورتی که این جریان ها و آقایان اگر به میزان مشارکت مردم، هم در انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفندماه سال گذشته و همچنین انتخابات مرحله دوم مجلس یازدهم نگاه کنند، می بینند که به واقع روزبهروز میزان اعتماد جامعه نسبت به مسئولین کم رنگ و کم رنگ تر شده اشت، به گونه ای که این میزان از کاهش مشارکت و به تبعش افزایش گسل بین ملت و مسئولین در طول ۴۰ سال گذشته بی سابقه است. البته به نظر من آستانه تحمل جامعه به واسطه انبوهی از معضلات معیشتی در کنار نبود آزادیهای مدنی و اجتماعی و چالش های دیگر در حال پر شدن است.
مضافا این که ما در یک جامعه ت زده زندگی می کنیم، لذا هر چیزی رنگ و بوی ی می گیرد. اکنون ی ترین مسئله جامعه اقتصاد و معیشت است. پیرو این نکته من اکنون بر این باورم که تنش های اجتماعی به شکل بسیار جدی به عدم مدیریت مسئولین گره خورده است و هر لحظه امکان دارد این اتفاق روی دهد. البته منظور من از جنبش اجتماعی ظهور و بروز آن در اشکالی مانند اعتراضات خیابانی نیست، بلکه این جنبش میتواند خود را در قالب هایی مانند کاهش پررنگ و یا حتی عدم مشارکت ی نشان دهد که شما هم به آن اشاره داشتید. پس قطعا این زنگ خطر و هشدار به صدا درآمده است که گسل به وجود آمده میان دولت و مسئولین و کاهش مشارکت مردمی بیش از این شود. به خصوص که امسال سال انتخابات است و ساختار ی کشوری هم نگاهی جدی به مردم دارد. در این صورت به نظر میرسد که امسال واکنش جنبش اجتماعی خود را سرخوردگی جدی از طرف مردم به مسئولین نشان دهد. نکته دیگر به نوع نگاه مسئولین پیرامون اعتراضات جامعه باز می گردد.
اکنون سال هاست که جامعه درگیر مسائل و مشکلات اقتصادی است و عدم مدیریت دولت هم بار مضاعفی بر این مشکلات است، اما جامعه توانسته است با نوعی تطابق با این شرایط در طول این سال ها زندگی را به پیش ببرد، ولی در کنار آن اعتراضات جدی خود را کم و بیش مطرح کرده است، ولی مسئله مهم ایجاد که مسئولین اجازه ظهور این اعتراضات به صورت مدنی نمی دهند و این مسئله شرایط را بدتر می کند. ما باید بپذیریم که اگر مسائل ی و رقابت های جناحی می تواند بهانه ای اندک برای شکل گیری جنبش اجتماعی باشد، یقیناً مسئله معیشت، اقتصاد و تاثیر مخرب تحریمها بر زندگی مردم در کنار ناکارآمدی به شدت پررنگ مسئولین یقیناً جامعه را به سمت اقدامی بی بازگشت می برد.
وبسایت ترجمان - محمد ملاعباسی: خبرها، تا پیش از این، محدود میشدند به چند بخش خبری تلویزیونی که در ساعتهای مشخصی از شبانهروز پخش میشد. اما امروز درگیری با اخبار به مشغولیتی ۲۴ساعته تبدیل شده است، از لحظهای بعد از بیدارشدن، تا لحظهای پیش از خواب، و در هر فرصت خالی دیگری. آیا مشغولیت دائم ما با خبر برایمان فایدهای داشته است؟ پاسخهایی که به این سؤال داده میشود تفاوتهای فراوانی با هم دارند، اما همه موافقاند که حرفۀ خبر وارد یکی از بحرانیترین دورانهای خود شده است.
چند وقت پیش، در یک آزمون شخصیتشناسی اینترنتی شرکت کردم. آزمون بر اساس کهنالگوها طراحی شده بود. یک مشت سؤال را جواب میدادی دربارۀ اینکه چه چیزهایی برایت مهم است یا چه چیزهایی را دوست داری و از این قبیل. بعد دکمۀ پایان را میزدی و میگفت که شخصیت تو مثلاً هرمسی، زئوسی یا دیونوسوسی است، ابزاری سرگرمکننده برای جمعآوری اطلاعات شخصی کاربران و فروش آن در بازار پرسود بازاریابی دیجیتال. علیرغم این، به سؤالهایش جواب دادم.
آزمون بر اساس پاسخهایم به این نتیجه رسید که شخصیت من باید به کهنالگوی هادس» نزدیک باشد، خدای مرگ و فرمانروای دنیای مردگان. به سلامتی. بعد، صفحۀ توضیحات بسیار مفصلی را آورد که میگفت شخصیت هادسی چه خصوصیاتی دارد و در هر مرحله از زندگی چه کارهایی میکند. همینطور که روی صفحه پایین میآمدم، گاهی چند خطی هم از آن وسطها میخواندم؛ و بامزه اینکه، مثل همۀ آزمونهای شخصیتشناسی، در این یکی هم نکاتی آمده بود که به گوشم بیربط نمیآمد، یا حتی برایم جالب بود.
طبق گفتههای آن صفحه، یکی از ویژگیهای شخصیت هادسی این است که همیشه احساس میکند فاصلهای پرنشدنی میان او و بقیۀ دنیا وجود دارد، گویی ساکن خانهای دورافتاده است و از پشت پنجرۀ آن بقیه را میبیند. شخصیت هادسی فکر میکند در اتفاقاتی که میافتد معناهای پیچیده یا نیروهای پنهانی نهفته که بهآسانی نمیتوان آنها را شناخت و، درمقابل، چیزهایی که عیان و آشکار میبینیم و میشنویم اهمیت چندانی ندارد. از نظر او، دنیا و ما فیها یا آنقدر بیاهمیت است که دلیلی ندارد خودمان را درگیرش کنیم، یا آنقدر گنگ و تودرتو است که نمیتوانیم از آن سر دربیاوریم؛ و اضافه کرده بود که این رویکرد را غیرهادسیها ممکن است به افسردگی تعبیر کنند، اما بیشتر آن را باید نوعی میل همیشگی به انزوا و کنارکشیدن تعبیر کرد.
باید اعتراف کنم که من از این فضیلتهای ناچیز بیبهره نیستم. بیشتر مواقع، وقتی جنجال تازهای از راه میرسد و رسانهها، خبرگزاریها و شبکههای اجتماعی را پر میکند، به خودم نهیب میزنم که از مرداب خیالاتت بیا بیرون و ببین در دنیا چه خبر است. اما باز خیلی زود علاقهام به پیگیری اتفاقات فروکش میکند و رشتۀ وقایع از دستم بیرون میرود. طولی نمیکشد که دوباره به دنیای مردگان بازمیگردم و درها را پشت سرم میبندم.
با این توصیف، میتوانید حدس بزنید که یکی از گیجکنندهترین و عجیبترین سؤالاتی که میشود از آدمی هادسی پرسید این است: چه خبر؟». با اینکه در زندگی روزمره تقریباً تمام تعاملات با این سؤال شروع میشود، پیداکردن پاسخی شایستۀ آن برایم دشوار است. خوشبختانه جوابهای از پیش آمادهشدهای که در فرهنگ عمومی برای این سؤال طراحی شده است کار را راحت میکنند: هیچ خبر» یا سلامتی» و از این قبیل. اما وقتی از این سؤال میگذریم، تازه وارد مرحلۀ سختتری میشویم. مکالمههای روزمره خیلی زود وارد مارپیچ سردرگمکنندهای از اخبار» میشود.
اتفاقاتِ جدیدِ ی، اقتصادی، ورزشی یا هنری پشت سر هم مطرح میشوند، همه دربارهشان نظر میدهند و موضوع خبریِ بعدی به میان میآید، نوعی تبادل اطلاعات ماهرانه و ظریف که تعامل با دیگران را آسان و بیخطر جلو میبرد. من مهارت چندانی در پیوستن به چنین گفتگوهایی ندارم. خیلی زود حرفهایم تمام میشود و دربارۀ بسیاری از مسائلی که به میان میآید نه چیزی میدانم و نه نظری دارم.
بااینحال، لحظاتی را به یاد میآورم که شنیدن یک خبر میخکوبم کرده است. عصری را به خاطر میآورم که از اردوی مدرسه به خانه برگشتم و دیدم همه با نگرانی و سکوت به تلویزیون چشم دوختهاند: دو برج در یکی از شهرهای آمریکا میسوخت. صبحی را به یاد میآورم که از خواب بیدار شدم و رفتم صبحانه بخورم تا آمادۀ مدرسه شوم، و باز آن اضطراب و بُهت: بم لرزیده بود. گمان میکنم این لحظات نهتنها با آن روحیۀ هادسی بیگانه نیست، بلکه سایهای از آن را نیز در خود دارد. بیهوده نباید باشد که دنیای خبر اینهمه با مرگ پیوند دارد. خبرها، همچون مرگ، ناگهان نظم رایج جهان را متوقف میکنند؛ جوّ پرتشویشی حاکم میشود که لبخندها را میخشکاند و چشمها را خیره میکند. مفاهیمی که تا امروز معنا داشتهاند، ناگاه، معنایشان را از دست میدهند و پیشبینیهای رایج یکدفعه بیاعتبار میشوند. از این لحاظ، شاید باز آن آزمون شخصیتشناسی برحق باشد که توضیح میداد سازگارترین کهنالگو به هادس هرمس است: ایزدِ خبرها.
تاریخ دوران جدید با خبر درآمیخته است. با ظهور کلانشهرهای چندصد هزار نفرهای که در آن مردم، برخلاف اجتماعات کوچک قبلی، همدیگر را نمیشناختند و از بسیاری اتفاقات دوروبرشان خبردار نمیشدند، حرفۀ خبرنگاری و رومهنویسی جایگاهی بیسابقه پیدا کرد. در این جهان پر از غریبه»، خبر نه تنها گزارشگرِ صحنههایی از واقعیتی بود که دسترسی مستقیمی به آن نداشتیم، بلکه اساساً سازندۀ واقعیت به شمار میرفت. مایکل شادسون، مورخ و محقق برجستۀ رومهنگاری، داستانِ دو خبرنگار نیویورکی را تعریف میکند که در دهۀ ۱۸۹۰ رقابتی نفسگیر به راه انداختند برای گزارشِ جنایاتی که در شهر رخ میداد.
در نتیجۀ این مسابقه، هر روز، صفحاتی از دو رومۀ مهم نیویورک به داستان قتلها، سرقتها، ها و کودکآزاریهایی اختصاص پیدا کرد که در این شهر رخ میداد. رفتهرفته تصویر نیویورک در ذهن ساکنانش تبدیل شد به تصویر شهری غرق در جنایت. بسیاری از خانوادهها جلوی بیرونرفتن بچههایشان در ساعات شب را گرفتند، پارکها و تفرجگاهها خلوت شد، بازار فروش سگهای نگهبان و قفلهای فولادی رونق پیدا کرد و ترس همهجا را فرا گرفت. شهردار نیویورک، در واکنش به این ماجرا، از آن دو رومه خواست تا کمتر چنین گزارشهایی منتشر کنند، و طولی نکشید که دوباره آرامش به شهر برگشت.
جرم و جنایتها همچنان برقرار بود، اما دیگر جزئی از واقعیتی که مردم میشناختند را تشکیل نمیداد. به عبارت دیگر، خبر در دوران جدید راهی بود برای فهمیدن جهانی که در آن زندگی میکنیم. از روی اخبار برداشتی میساختیم از اینکه شهر یا کشوری که در آن زندگی میکنیم چطور جایی است و زمانهای که در آن به سر میبریم چه خصوصیاتی دارد. به تعبیر جان هارتلی، استاد ارتباطات، خبر تلاشی بود برای یافتن معنا در مدرنیته»، عصری که دنیا در آن آنقدر شلوغ و پیچیده شده بود که دیگر تجربیات بیواسطهمان نمیتوانست معنای اتفاقات را برایمان توضیح دهد.
در فرایند این معناسازی، کسبوکارِ روبهرشدِ خبر در ساختن هویتهای جدید نیز سهم برجستهای ایفا کرد. بندیکت اندرسون، در کتاب دورانساز خود، جماعتهای تصوری، به نقش بیبدیل صنعت چاپ و انتشار رومهها در پیدایی آگاهی ملی اشاره میکند. مردمی که در شهرها و روستاهایی جدا از هم پراکنده بودند، اولینبار، با رومهها بود که تصویری همزمان از نقاط مختلفِ پهنۀ جغرافیایی جدیدی که وطن» نامیده میشد به دست آوردند، و فرصت پیدا کردند تا در کنار بقیه خاطرهها، سنتها و هدفهای» ملی بسازند. به کمکِ خبر بود که آنها با مردمِ اجتماعاتی که صدها کیلومتر از آنها فاصله داشتند و گرفتار زله یا حملۀ دشمنان شده بودند همدردی میکردند و خودشان را با آنها دارای سرنوشتی مشترک» میدیدند. بااینهمه، خبر که روزگاری کالایی مهم، نایاب و تجملی به شمار میرفت، حالا، از سروکولمان بالا میرود.
برخلاف جایگاه تاریخی اخبار، عمدۀ آنچه امروزه بهعنوان خبر» به گوشمان میرسد هیچ رنگ و بویی از این سنخ تأثیرگذاریها ندارد. بخش اخبار تلویزیون، یا صفحۀ اول خبرگزاریها و رومهها، پر است از حرفهایی که فلان مقام ی در بهمان جلسه یا برنامه به زبان آورده است، و گزارشهایی ملالآور از برد و باخت تیمهای ورزشی، بالا و پایینشدن شاخصهای اقتصادی و رویدادهای اجتماعی یا فرهنگی هنری.
مُشتی خاطرنشان ساختن»، افزودن» و ابراز نگرانی کردن» که مجموعهای از حرفهای یکبارمصرفِ تکراری را به هم وصل میکند. این احساسِ گمشدن در اخبار، البته، چیز تازهای نیست. میچل استِفِنز، مورخ برجستۀ خبر، نشان میدهد که حداقل پنجاه سال است که مردم از بیشازاندازه بودن یا تکراری و بیفایده بودن اخبار شکایت میکنند. پس بحران اخبار را باید طور دیگری بررسی کرد. برای این مقصود، مفید است که دو نوع نگاه متفاوت به خبر را لحاظ کنیم:
یکی تعریفی است که رومهنگاران از خبر» میکنند. این خبرْ نوعی خبرِ آرمانی است که حاصل صرف وقت، مهارت و موشکافی است و میکوشد چیزی را به اطلاع عمومی برساند که هم جدید» است و هم مهم». معیارهای این خبرِ آرمانی کیفی است، در نگارش آن اصلِ بیطرفی رعایت میشود و ماهیتاً تلاشی است برای ایجادِ دنیایی بهتر برای همۀ انسانها، دنیایی که باید عادلانهتر، شفافتر و دمکراتیکتر از دنیای امروز باشد.
در این برداشت، قهرمانانِ عرصۀ خبر رومهنگارانِ بیباک و ازجانگذشتهای مانند ریشارد کاپوشچینسکیاند که در هر جای دنیا که شورش و بلوایی به راه میافتاد خیلی زود سروکلۀ آنها هم پیدا میشد، یا افشاگرانِ بیباکی مثل باب وودوارد و کارل برنستین که رسوایی واترگیت را برملا کردند و باعث شدند رئیسجمهور وقت ایالاتمتحده، ریچارد نیکسون، استعفا کند؛ و در نمونههای امروزی، چهرههای جنجالبرانگیزی مثل سیمور هرش یا شاید ادوارد اسنودن، کسانی که با خواندن گزارشهایشان به هیجان میآییم و دیدِ تازهای به اتفاقات پیدا میکنیم. اما چنین خبرهایی و چنین خبرنگارهایی همیشه بخش کوچکی از صنعت خبر بودهاند.
درمقابل، وقتی با معیارهای کمّیتر سراغ متنهایی برویم که بهمنزلۀ خبر در رسانهها پخش و دستبهدست میشوند، دورنمایی یکسره متفاوت پیش چشممان عیان میشود. این دورنما را معمولاً جامعهشناسان خبر و متخصصان ارتباطات بررسی میکنند، نه خود رومهنگاران. اینجا سروکارمان با کمپانیهای عظیمی است که به تولید انبوه اخبار مشغولاند و در تملک یا تحت حمایت ابرثروتمندانی قرار دارند که منافع مالی و ی خودشان را دنبال میکنند و این سوگیریها در انتشار اخبار این بنگاههای خبری با ظرافت و جدّیت دنبال میشود. بسیاری از خبرهایشان هیچ حرف جدید یا مهمی ندارند و صرفاً با حداکثر سرعتِ ممکن تهیه شدهاند تا صفحات کاغذ یا وب را پر کنند و اگر خوششانس باشند، برای چند لحظه توجه مخاطب را به خود جلب کنند.
شرایط امروز، البته، به نفع جامعهشناسان و به ضرر رومهنگاران است. تبادل شبانهروزی اطلاعاتْ پیگیری اخبار را به کاری همیشه ناتمام تبدیل کرده است. خبرگزاریهای اینترنتی و صفحات و کانالهای گوناگون انتشار اخبار آنلاین توقف و استراحت نمیشناسند. با مجهزشدن همگان به گوشیهای هوشمند، که قابلیت ضبط صدا و تصویر و مخابرۀ آنها را دارند، شهروند خبرنگاران هم بهنوبۀ خود در این آتش سوزان میدمند. کار به جایی رسیده است که، بهمحض وصلشدن به اینترنت، راست و دروغ، شایعه و نفرتپراکنی و دوقطبیسازی در کنار افشاگری و بیآبرویی و نازلترین خبرهای زرد از شبکههای اجتماعی، پیامرسانها و فیدخوانهای مجهز به هوش مصنوعی بهسمت ما هجوم میآورند. تردیدی نیست که نسبت مردم و خبر وارد مرحلۀ تازهای شده است و، طبق توافقی تقریباً همگانی، برکسیت و انتخاب دونالد ترامپ به ریاستجمهوری ایالاتمتحده نشانههای آشکاری از شروع این مرحله بوده اند.
حالا دیگر ومی ندارد که متخصص جنگ روانی یا استاد رومهنگاری باشید که بفهمید باید برای این حجم مهارناپذیر اطلاعات کاری کرد. کافی است معلم باشید تا تأثیر این هجمه را بر دانشآموزانتان ببینید، یا پدر و مادر باشید و بخواهید دربارۀ چیزهایی که بچهتان در اینترنت میخواند با او حرف بزنید، اصلاً هیچکدام، شهروندی معمولی باشید که میخواهد زندگیاش را بکند، اما بداند که در جامعهاش چه اتفاقاتی دارد میافتد.
الیور برکمن، رومهنگار و نویسندۀ بریتانیایی معتقد است آنچه رابطۀ ما با خبر را امروزه تا این اندازه تغییر داده است احساس مشارکت فعالانۀ» خودمان در جریانات خبری است. اگر قبلاً فقط میتوانستیم انتخاب کنیم که مخاطب اخبار باشیم یا نه، امروز کارهای بیشتری از دستمان ساخته است؛ میتوانیم آنها را بازنشر کنیم، تفسیرهای خودمان دربارۀ آنها را به اشتراک بگذاریم، درستی یا نادرستیشان را نشان دهیم و در موقعیتهای مختلف خودمان را سازنده یا روایتکنندۀ اخبار ببینیم. برکمن میگوید این احساس عاملیت است که به سرتاپای زندگی ما رنگ خبر زده است، به طوری که توجه به اخبار رفتهرفته به نوعی هنجار یا اجبار تبدیل شده است و درمقابل، بیتوجهی به اخبار نشاندهندۀ بیمسئولیتی یا خودبرتربینی به شمار میرود. بااینحال، برکمن تردید دارد که چنین مشغولیت ۲۴ساعتهای واقعاً بتواند در بهترشدن وضعیت جامعه کمکی بکند.
نویسندگان دیگری مثل رولف دوبلی و مارک منسن تعارفات را کنار گذاشتهاند و مصرانه میگویند باید اخبار را بهشکل امروزیاش بهطور کامل کنار گذاشت. هر دوی آنها نوشتههایشان را با پرسشی تکاندهنده شروع میکنند: آخرین خبری که خواندهاید و در زندگیتان تأثیر محسوسی داشته چه بوده؟ دوبلی و منسن، در مواجهه با خبر، رویکردی را در پیش میگیرند که در این نوشته نگاه جامعهشناسانه به خبر نامیدیم.
محاسبه کنید که روزانه چقدر وقت برای خبرخواندن میگذارید و چند خبر میخوانید و درمقابل، چه چیزی به دست میآورید؟ دوبلی، که اخیراً کتاب مستقلی نیز دربارۀ خبر به انتشار رسانده است، معتقد است شیوۀ امروزیِ ما در مصرف خبر کاملاً شبیه نوعی سوءمصرف مواد مخدر است. همانطور که مواد مخدر ما را به خود وابسته و از واقعیت دورمان میکنند، خبرها و نوعِ ویژۀ بازنماییشان از جهان درک ما از جهان را معوج میکنند. ما به دنبال خبرها میرویم تا چیز مهمی را از دست ندهیم، اما آنچه از خبرخوانی نصیبمان میشود دقیقاً برعکس است، مشتی اطلاعات بیمصرف که معلوم نیست برایمان چه فایدهای دارند.
منسن نیز مانند دوبلی معتقد است مهمترین خصیصۀ اخبار، در دوران جدید، اعتیادآوربودن آن است. اما از نظر منسن این اعتیاد حاصل جهتگیریهای احساسیِ گمراهکنندهای است که خبرها در پیش میگیرند. خبرها، بهجای آنکه اطلاعاتی مهم به ما بدهند، صرفاً اتفاقاتی را به خوردمان میدهند که بار عاطفی بالایی دارند: مرگ ن و کودکان بیگناه در تنشهای اقصینقاط جهان (چیزی که بسیار تلخ است، اما سوءاستفاده از آن برای جذب مخاطبان بیشتر تلختر است)، ازدواج و طلاق سلبریتیهای زیبا و سادهلوح، و پنهانشدن پشتِ ژست تحلیل» و بررسی» بدون آنکه واقعاً چیزی برای ارائه داشته باشند. در ادامه، منسن به بررسی تاریخی جایگاه خبرها در جوامع انسانی دست میزند. او با تقسیم خبرها به دو نوع اعلان» و شایعه» توضیح میدهد که، از زمان اختراع نوشتن تا عصر اینترنت، بیشترِ تحولات تکنولوژیک به نفعِ اعلانها بوده، اما با ظهور اینترنت ناگهان کفۀ شایعات سنگینتر شده است.
بااینحال، نگاه دوبلی و منسن، بهمنزلۀ نویسندگانی که دغدغۀ آسایش روحی و سلامتی روانی انسانها را دارند، با دغدغۀ استادانِ حرفهای خبر فرق میکند. الکساندرا بورشات، محقق ارشد مؤسسۀ تحقیقاتی رویترز، معتقد است راهحل مشکلاتی که خبر برایمان ایجاد کرده کنارگذاشتن اخبار از زندگیمان نیست؛ راه بهتر تغییر وضعیت خبررسانی است. تحلیل او، که برآمده از انجام پژوهشی مفصل دربارۀ نوع نگرش مردم به خبر است، او را به این نتیجه رسانده که آنچه مهم است ارائۀ اخبار باکیفیت و آموزنده از سوی خبرگزاریهاست، هرچند از تعداد خبرها نسبت به امروز کاسته شود.
گرِگ جکسون مطلب را از جای دیگری پی میگیرد. از نظر او، مشکلِ خبر وجه سرگرمکنندۀ آن است. همین باعث شده تا در اخبار، بهجای آنکه دنبال یافتنِ اطلاعات مهم باشیم، دنبال لذتِ بیشتر بگردیم. این در حالی است که سروکارداشتن با چیزهایی که واقعاً مهماند و واقعاً در زندگی ما تأثیرگذارند معمولاً ملالآور و خستهکننده است. ما دوست داریم ببینیم که یک تمدار سرافکنده و برکنار میشود، اما دوست نداریم جزئیات برنامههای یِ او را دنبال کنیم.
داستانِ دراماتیک بهقدرترسیدن و بهذلتافتادنِ مردان قدرت برایمان جالب است، اما آگاهی از تأثیراتِ واقعی زمامداری آنها بر زندگیمان جذابیتی ندارد. پس آنچه لازم داریم مواجهۀ صبورانه و جستوجو برای اخبارِ خوب است. گرِگ جکسون میگوید اگر خبر به طرفدارانش زنده است، پس باید طرفدار این دسته از خبرها بود تا زنده بمانند و زیرِ فشار اخبار سرگرمکننده به فراموشی سپرده نشوند.
حالا که دیگر به اندازۀ کافی، در مقابلِ خبرهای احساساتی و سرگرمکننده، از اهمیت خواندن متنهای طولانی و دقیق دفاع کردهایم، بد نیست که سراغ مطلب آخر این پرونده بروید. چطور در حرفۀ خبر بیطرفی معادل بیشرفی شد؟» بخشی از کتاب مطالعات رومهنگاری: مقدمهای انتقادی است که دربارۀ تاریخ بیطرفی» در اخبار سخن میگوید. اندرو کلکات و فیلیپ هاموند، نویسندگان این مطلب، توضیح میدهند که چطور نگاه بیطرفانه به مسائل و روایتِ بیطرفانۀ وقایع، که روزگاری یکی از معیارهای اصلی حرفۀ خبرنگاری به شمار میرفت، در فرایند تغییر هنجارهای اجتماعی و زیر فشار انتقاداتِ چندجانبهای که میگفتند بیطرفی ناممکن است به حاشیه رانده شد و جای آن را ابراز همدلی و حمایت گرفت.
کلکات و هاموند معتقدند تعهد به بیطرفی اگرچه ممکن است باعث شود خبرها بیروحتر» از وضع فعلی شوند، اما برای آیندۀ خبر ضروری است، چراکه خبر بدونِ بیطرفی نمیتواند جزئی از فرایند حقیقتجویی انسانها باقی بماند. این اولین قدم برای نجاتیافتن از گردابِ روایتهای احساسی، سرگرمکننده و هیجانانگیز دنیای خبر است. در برابر هرمس که سخنور و پرشوروحال و جذاب است، هادس ساکت و ملالانگیز و بیروح است. شاید بد نباشد دنیای خبر هم کمی رنگوبوی هادسی به خود بگیرد.
رومه خراسان - یاسمین مشرف: غذاها با تاثیرگذاری بر انتقال دهندههای عصبی، بر مغز و به تبع آن بر روحیه ما تأثیر میگذارد. انتقال دهندههای عصبی مواد شیمیایی مهمی هستند که با احساسات ما ارتباط دارند. به عنوان مثال، انتقال دهنده عصبی سروتونین به ما آرامش میدهد یا دوپامین میتواند سطح تمرکز ما را افزایش دهد. غذاهایی که میخوریم نقش مهمی در عملکرد این مواد شیمیایی مغز دارند.
غذاها میتواند عناصر سازنده انتقال دهندههای عصبی را ایجاد کند یا تعادل مغز را به هم بریزد و به این ترتیب بر خلق و خوی ما تأثیر بگذارد، اما ما معمولا بدون دانستن تأثیرات غذاهای مختلف بر روحیات مان، آنها را مصرف میکنیم. در این مطلب با برخی مواد غذایی که میتواند بر خلق و خوی شما تاثیر بگذارد و شما را تحریکپذیر و بدخلق کند، آشنا میشوید:
مارگارین و دیگر مواد شبیه کره
این مواد غذایی معمولاً با چربیهایی تولید میشود که التهاب را افزایش میدهد و دارای مقادیر زیادی اسیدهای چرب امگا ۶ است. اسیدهای چرب امگا ۶ مانع تاثیر اسیدهای چرب امگا ۳ که تقویت کنندههای طبیعی خلق و خوست میشود و درنتیجه خلق و خوی شما را به هم میریزد. کرههای طبیعی حیوانی بهترین جایگزین برای این نوع کرههاست.
قندها و شیرین کنندههای مصنوعی
شیرین کنندههای مصنوعی اگرچه ممکن است طعم خوبی به مواد غذایی بدهد، اما تاثیرات بدی بر ذهن و جسم ما به جا میگذارد. این مواد قندی اعتیاد آور بعد از یک افزایش ناگهانی و اجتناب ناپذیر سطح قند خون، احساس اضطراب، تحریک پذیری و افسردگی را افزایش میدهد.
این ترکیبات همچنین میتواند توانایی بدن را در مقابله با استرس و رسیدن به آرامش کاهش دهد. در مقابل، قندهای طبیعی مانند قند موجود در میوهها چنین تاثیراتی ندارند. جایگزینهای طبیعی زیادی برای شیرین کنندههای مصنوعی وجود دارد که عسل خام، استویاو ملاس سیاه از جمله آنها ست.
کافئین
کافئین موجود در قهوه با تأثیر بر هورمونها، عملکرد انتقال دهندهها و علایم عصبی، خلق وخوی ما را تحت تاثیر قرار میدهد و باعث میشود احساس خوبی نداشته باشیم. همچنین افزایش ضربان قلب و ایجاد حس اضطراب ناشی از مصرف قهوه، حس عصبی بودن به شما میدهد.
همچنین اگر معتاد به مصرف منظم قهوه باشید، فقط یک روز مصرف نکردن آن میتواند علایم ترک شامل سردرد کافئین، خواب آلودگی و کمبود انرژی در شما ایجاد کند. مصرف نوشیدنیهای جایگزینی مانند چای سبز که کافئین کمتری دارد یا چای زردچوبه که دارای خواص ضد التهابی است راه حل خوبی برای جلوگیری از این عوارض است.
آجیلها و دانههای بو داده
معمولا برای تهیه دانهها و آجیلهای بوداده از روغنهای گیاهی و روغن کانولا که از مواد تراریخته ناسالم تهیه میشود استفاده میشود؛ بنابراین باید از مصرف این نوع آجیلها اجتناب کرد. همچنین آجیلهای بوداده معمولا دارای مواد افزودنی حاوی سدیم است. مصرف این مواد میتواند به تغییرات خلقی و سردرد منجر شود.
بنابراین، راه سالمتر مصرف آجیل، تهیه آجیل طبیعی و خام و بودادن آنها در منزل است.
میوهها و سبزیجات غیر ارگانیک
با مصرف منظم محصولات غیر ارگانیک، ممکن است دوزی از نوروتوکسینها یا سمومی را که آثار آنها متوجه سیستم عصبی میشود همراه با میوهها و سبزیجات مصرفیتان دریافت کنید.
اگر محصولاتی را که با سمومی مانند آترازین سمپاشی شدهاند مصرف کنید به احتمال زیاد مقادیری از این سموم را همراه با غذا وارد بدنتان میکنید. مشخص شده است که این مواد شیمیایی بر سلامت روان تأثیر میگذارد و باعث کمبودهای تغذیهای، به ویژه از نظر آن دسته مواد معدنی میشود که برای کنترل خلق و خو ضروری است؛ بنابراین سعی کنید تا جایی که ممکن است محصولات ارگانیک خریداری کنید.
رومه خراسان - نسیم سهیلی: شیشههای رنگی، نور را بازتاب میدهد و رنگ صورتی که بر پهنای مسجد غالب شده، خود را به فرشها و فضای داخل رسانده و زیبایی خیره کننده را مهمان چشمان بازدیدکنندگان میکند. زیبایی محض در این فضای معنوی، حاصل تبلور نور و رنگ است و همین درخشش بی حد، پای گردشگران بیشمار داخلی و خارجی را به شیراز باز کرده است.
شاید یکی از دلایل مهم برای ترغیب افراد به شیرازگردی در کنار زیارت حضرت شاهچراغ (ع) و بازدید از آرامگاه حافظ و سعدی، دیدن مسجد نصیرالملک باشد. بدون اغراق یکی از مهمترین جاذبههای دیدنی این شهر، مسجد نصیرالملک است، مسجدی که بیشک مهر شاهکار معماری قاجاریه را بر پیشانی دارد. در این مطلب، علاوه بر آشنایی با جزئیات کمتر شنیده شده از معماری این مسجد، با چند گردشگر خارجی هم صحبت شدهایم که در چند سال اخیر به این مسجد آمدهاند و توصیفات جالبی درباره آن دارند.
زیباترین مسجد ایران
آن چه باید درباره تاریخچه این بنا که ساختش بیش از ۱۲ سال طول کشیده، بدانید.
مسجد نصیرالملک یا مسجد صورتی، یکی از مساجد قدیمی شیراز است که از دیدگاه کاشیکاری، ارزندهترین مسجد ایران و از دیدگاه ساختمانسازی به ویژه مقرنس (نوعی تزیین حجمی و طاقچهبندی آذینی که در زیر گنبدها یا نیمگنبدهای روی ایوانها و درگاههای ورودی و . دیده میشود) در جهان بیمانند است.
همانطور که گفته شد، در این مسجد از شیشههای رنگی استفاده شده و به دلیل نورهای رنگارنگی که از پشت شیشههای آن در طول روز به داخل راه مییابد و زیبایی خاصی که در فضای مسجد خلق میشود، معروف شده است. از آن جا که شیشههای قرمز بر سایر رنگها غلبه دارند، پرتو طلایی رنگ خورشید با سرخی شیشهها در هم میآمیزد و سبب میشود صحن مسجد به رنگ صورتی دیده شود. به همین دلیل است که این مسجد به نام مسجد صورتی در دنیا معروف شده است.
ثبت شدن به عنوان آثار ملی در سال ۸۵
در خور ذکر است مسجد نصیرالملک در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۵۸ با شماره ۳۹۶ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. مساحت آن ۲۸۹۰ متر مربع و زیربنای آن ۲۲۱۶ متر مربع است. به گفته بسیاری از گردشگران و البته معماران، این مسجد زیبا در فهرست زیباترین مساجد جهان در رتبه نخست قرار میگیرد.
این مسجد کجاست؟
مسجد صورتی در محله گود عربان در نزدیکی شاه چراغ و در کوچه نصیرالملک قرار دارد. با ورود اسلام به ایران، نقش مسجدها پر رنگ شد و مسجد نصیرالملک هم به عنوان یکی از اثرگذارترین پایگاهها در فرهنگ و مکتب اسلامی شناخته میشود. البته این مسجد تنها نیست و مجموعه شاهکارهای معماری نصیرالملک عبارتند از خانهای قدیمی که در گذشته مسی بوده است، حمام، آبانبار و متأسفانه بخش بزرگی از این مجموعۀ باشکوه طی گسترش شهر شیراز و در اثر خیابانسازی و احداث ساختمانهای مدرن از بین رفته است. از خانۀ قدیمی نصیرالملک تنها تالار اصلی بنا، بخشی از حیاط اندرونی به علاوۀ بخش بیرونی و زیرزمین باقی مانده است. این خانه قدیمی روزگاری سرای خاندان نصیرالملک بوده است.
چه کسی آن را ساخته؟
این بنا به دستور میرزا حسن علی خان ملقب به نصیرالملک، ساخته شده و معماری آن کار محمد حسن معمار بوده است. ساخت آن حدود ۱۲ سال و از سال ۱۲۵۵ تا ۱۲۶۷ خورشیدی به طول انجامیده، همچنین در و پنجرههای رنگین شبستان این بنا توسط دو استاد بزرگ نجار شیرازی به نامهای استاد محمد جعفر و استاد محمد رحیم در زمان احداث این بنا ساخته شده است.
مرمت این اثر باشکوه در ۲ دوره مرمت و نگهداری این بنای باشکوه با رعایت استانداردهای بینالمللی از سالها پیش آغاز شده است. طبق اسناد موجود، مسجد دارای دو دوره تعمیرات اصلی است. یک دوره مربوط به بیش از ۷۰ سال قبل است که ظاهرا به جز تعمیر پوشش کف، مرمت دیگری نداشته است. تعمیر دوم از سال ۱۳۷۰ آغاز شده و تا سال ۱۳۸۵ ادامه داشته که تقریبا به مرمت همه جای بنا پرداخته شده است.
از ورودی اصلی تا ایوانها و شبستانها
روایتی از مشاهدات چند ساعتهام از حضور در مسجد صورتی که مملو بود از آثار شگفتانگیز و البته احساس آرامشی عجیب
بهترین زمان بازدید از این مسجد دو فصل پاییز و زمستان است، زیرا در فصل بهار و تابستان برای اینکه گرما به کاشیهای مسجد آسیب نرساند، پردهها را میکشند و در نتیجه نمیتوانید چیزی از زیبایی رنگها ببینید. در ضمن اوایل صبح، بهترین وقت بازدید است. البته حالا که شرایط کرونایی است و توصیه میشود به سفر نروید، مشاهدات من از حضورم در این مسجد که قبل از شیوع کرونا اتفاق افتاده به همراه اطلاعاتی که توسط راهنمای گردشگری آنجا در اختیارم قرار گرفت، خواهید خواند.
تزیین ورودی با کاشی هفت رنگ
مسجد نصیرالملک به نوعی یکی از آخرین آثار زیبای معماری دوران قاجاریه است. جالب است بدانید بیرون از مسجد خبری از رنگ و نور نیست و برای دیدن طاقها، نور و رنگها باید به شبستانهای مسجد رفت، اما آرامش عجیبی را که در آن وجود دارد، میتوان در جای جای آن با تمام وجود حس کرد. این مسجد یک سر در ورودی دارد و دو ورودی دیگر آن به کوچه جنوبی و به امامزاده جنب آن مرتبط است. ورودی اصلی مسجد از کاشی هفت رنگ با تزیینات فراوانی از گل سرخ و گل زنبق شیرازی است. از ورودی اصلی مسجد وارد هشتی میشویم که با یک پیچ ۹۰ درجه در سمت چپ به راهرویی میرسد که به حیاط مسجد وصل میشود. این هشتی با آجر ساخته شده است.
ایوانی که کاربری خاصی ندارد جز قرینهسازی!
حیاط این مسجد به شکل چهار گوش است که در میان آن یک حوض در مقابل ایوان مسجد احداث شده است. این مسجد دارای دو ایوان است. ایوان شمالی که با ارتفاع ۸ متر ساخته شده و ایوان جنوبی که فاقد کاربری خاصی است و به منظور قرینهسازی با ایوان شمالی ساخته شده است. طاق نمای سمت ایوان جنوبی به علت وجود دو در که یکی به داخل اتاق کوچک ایجاد شده و دیگری به گلدستهها راه دارد، تقارن خود را از دست دادهاند.
ایمنسازی ایوانها برای مقابله با زله
همانطور که اشاره شد، مسجد دارای دو ایوان شمالی و جنوبی است که شبیه هم نیستند و ایوان شمالی زیباتر از ایوان جنوبی است. ایوان شمالی دارای سه نیم طاق در سه طرف است و از سمت چهارم به صحن راه دارد. طاق میانی، بلند و به طاق مروارید معروف است. بر دیوارهای این طاق آیات قرآنی و احادیث نوشته و در سمت چپ آن نیز تاریخ ۱۲۹۹ ه. ق قید شده است. همچنین این ایوان دارای چهار غرفه است و سقف میانی آن با مقرنسکاری و کاسهسازی پنج کاسه مزین شده است. در لابه لای آجرهای بدنه این طاق، چوبهایی برای جلوگیری از لرزش زله کار گذاشتهاند که نشان دهنده توجه به این مسئله در آن زمان است.
شبستانهایی که هوش از سرتان میبرد
در این مسجد ۲ شبستان شرقی و غربی وجود دارد. شبستان شرقی یک شبستان زمستانی بوده که به سمت قبله است و در هوای بسیار گرم تابستان استفاده میشده و برای جلوگیری از تابش مستقیم نور آفتاب طراحی شده است. در پشت این شبستان دری است که به چاه بزرگی باز میشود که به آن گاو چاه میگویند. این قسمت محل نگهداری حیوان آبکش بوده است. ایوانهای این شبستان، مزین شده به آیات قرآنی و کاشی کاریهایی با نقش گل و بوته. هفت ستون ساده در آن استفاده شده و سقف این شبستان هم مزین به کاشی کاری معلقی است.
البته شبستان شرقی، زیبایی شبستان غربی را ندارد. شبستان غربی یکی از زیباترین شبستانهای مساجد ایران است که با تزیینات کاشی و آجر، با نقاشیهایی از گل سرخ کار شده بود، اما تعمیراتی در حدود ۷۰ سال قبل روی آن انجام شد که کاشی فیروزهای روی آن را پوشاند. نکته جالب توجه و حیرتانگیز این است که شبستان غربی هفت درگاه دارد و این هفت درگاه را به صحن مسجد مرتبط میکند. هرکدام از این درگاههای هفتگانه دری چوبی دارند و با شیشههای رنگی مزین شدهاند. همچنین این شبستان دارای ۱۲ ستون به نیت ۱۲ امام (ع) است و پوشش آجری زیبایی با جزئیات فراوان دارد.
در انتهای ستونها، یک محراب زیبا به چشم میخورد. منظره فوق العادهای را که بعد از عبور نور آفتاب از شیشههای رنگی به داخل شبستان و روی کف زمین و ستونها میافتد، در هیچ تابلوی نقاشی نمیتوانید ببینید. سنگتراشیها و نقش و نگارهای شبستان غربی از مسجد وکیل شیراز و همچنین مسجد مشیر این شهر الهام گرفته است. این سنگتراشهها از سنگ گندمک یکپارچه ساخته شدهاند. در واقع سنگ گندمک یکپارچه با ظرافت خاصی تراش خورده و این سنگتراشههای باشکوه را پدید آورده است. این همه زیبایی و جلا در یک شبستان جمع شده است و به حق چشمها را به خود خیره میکند.
این شبستان به واسطۀ اصول خاص معماری که در آن به کار گرفته شده، خنکتر از شبستان شرقی است. به همین دلیل در تابستانها بیشتر استفاده میشود و شبستان تابستانه نام گرفته است. رنگ فیروزهای که به منظور کفپوش در شبستان غربی به کار رفته است، به احساس خنکبودن در فصل تابستان کمک میکند. در واقع میتوان گفت در این مسجد با استفاده از اصول فنگشویی و تأثیر رنگها به یک طراحی ویژه و تأثیرگذار دست یافتهاند.
نظر خارجیها درباره این مسجد
گردشگرانی از هلند، دانمارک و ترکیه از این بنای باشکوه ایرانی و خاطراتشان از بازدید آن میگویند.
هر ساله تا قبل از شیوع بیماری کرونا، گردشگران خارجی زیادی از کشورهای مختلف به شیراز سفر میکردند. مدتی پیش از شیوع کرونا به سراغ بعضی از آنها رفتیم که در اینستاگرامشان، تصاویری از حضورشان در مسجد صورتی را به اشتراک گذاشته بودند. در ادامه، نظرات آنها درباره این معماری باشکوه ایرانی را خواهید خواند.
این مسجد انسان را به فکر فرو میبرد
چه کسی از کجا؟ آنور»، ترکیه
آنورگردشگری ترک است. او در سفری که به ایران داشته، به شیراز هم رفته و از مسجد صورتی بازدید کرده است. این گردشگر خارجی درباره مسجد نصیرالملک میگوید: این مسجد شیشههایی دارد که آن جا را به طرز باشکوهی با رنگهای جذاب و دیدنی رنگآمیزی کرده است. دیدن این مسجد تاریخی انسان را به قرنهای گذشته میبرد. این مسجد انسان را به فکر فرو میبرد که بشر چطور توانسته از روح زیبایی خدا بهره بگیرد و خدا چطور این توانایی را به انسان داده که این اثر زیبا را بسازد!»
احساس خوب در آن جا بودن را باید تجربه کرد
چه کسی از کجا؟ باریس، ترکیه
باریس شهروند دیگری از ترکیه است که درباره این مسجد میگوید: بازدید من از مسجد نصیرالملک، تجربهای خارق العاده بود. این مکان مقدس با نورهای زیبا احاطه شده و وقتی آن جا هستی، فکر میکنی این نورها مستقیما از خود بهشت به داخل مسجد هدایت شدهاند! زیبایی که این نورهای رنگارنگ میآفرینند به سختی با زیباییهای دیگر مکانها در جهان قابل مقایسه است. من به همه پیشنهاد میکنم که از این مکان مقدس دیدن و احساس خوب در آن جا بودن را تجربه کنند.»
عاشق رنگهای این مسجد شدم
چه کسی از کجا؟ گری، هلند
خانم گری، گردشگر اهل هلند است که درباره مسجد نصیرالملک میگوید: روزی که ما به مسجد رفتیم، بسیار شلوغ بود! اما من آن جا را دوست داشتم، زیرا این مکان عبادت، نمونه بسیار دیدنی از پیوند فرهنگ و هنر بود. این مسجد واقعا زیبا بود و من عاشق ترکیب رنگهایش شدم! در آنجا نور ملایم پنجرهها به درون مسجد میتابد، گلها، منظرهها، معماری و . بسیار زیبا هستند. چند تکه چوب هم در دیوارها وجود دارد تا از بنا در برابر زله محافظت کند که برایم جالب بود. نکته آخر هم اینکه، این مسجد یک میراث فرهنگی مهم است. به فرهنگ عالی و زیبای خود افتخار کنید.»
نمیتوانم آنجا را توصیف کنم
چه کسی از کجا؟ جاکوب، دانمارک
جاکوب جوانی اهل دانمارک است. او درباره خاطراتش از سفر به این مسجد میگوید: آنجا برای من قابل توصیف نیست، زیرا این مسجد شبیه مساجد معمولی دیگر در سراسر جهان نیست. وقتی نور به پنجرهها میتابد و آنها را رنگآمیزی میکند، بسیار زیباست و دیدن آن تجربه منحصر به فردی به حساب میآید که قابل توصیف نیست. من جاهای زیادی را در دنیا
دیده ام، اما هیچکدامشان به آن زیبایی نبوده و به نظرم بعید است جایی زیباتر از مسجد صورتی در عمرم ببینم.»
برترینها: ظریف طی چند روز گذشته از جهات مختلف خبرساز شده، به هرحال با آمدن بایدن، بر اساس برخی گمانهزنیها، شانس اصلاحطلبان و نگرشی که آنها به ت خارجه دارند برای حکمرانی بیشتر است، به نوعی برخی اعتقاد دارند، اصلاحطلبان راه توافق با دموکراتها را بهتر بلدند و پس نتیجه میگیرند که اگر در دولت توافق پایداری حاصل نشد، احتمالا در دولت بعدی میشود پروژه ناتمام را تمام کرد. از همین جهت هم اسم ظریف در لیست بلندبالای کاندیداهای کارگزاران» آمده و البته با واکنش منفی رومهنگاری همچون زیدآبادی مواجه شد.
زیدآبادی گفته بود وقتی نفراتی با سابقه امنیتی نظیر ، موفق نشدند، ظریف که یک بچه سوسول» است و کار برایش دشوارتر است. از طرفی اصولگرایان تندرو و حامیانش، ظریف را به خاطر اعتقادش به دیپلماسی خائن» قلمداد میکنند، قرائتی تند و نه چندان منطقی. البته که ظریف هم در مصاحبه خبرسازش با انتخاب» از گرا دادن عدهای به آمریکا خبر داد و میل برخی از اصولگرایان به تملک توافق با آمریکا را افشا کرد، همهی اینها ظریف را دوباره در کانون توجه قرار داده. در ادامه به شکلی تفصیلیتر با وقایع این چند روز درباره ظریف همراه میشویم.
سایت انتخاب در مصاحبه مفصلی که با محمدجواد ظریف داشته، به موضوعات متفاوتی ازجمله بحث احتمال نامزدی او در انتخابات و تأثیر ت خارجی بر انتخابات خرداد 1400 پرداخته است. جواد ظریف در این گفتوگو نیز تأکید کرده که نامزد انتخابات نخواهد شد.
گزیدههایی از این گفتگو را در ادامه بخوانید:
*خداوکیلی خودتان مقایسه کنید؛ دوران اوباما بهتر بود یا دوران ترامپ؟
* خیلی ها برای کاندیداتوری در 1400 با من صحبت کرده اند، اما من چنین قصدی ندارم.
* برای 1400 با من صحبتی نکرده.
*امیدوارم در دور بعدی کسانی در ایران سر کار بیایند که دوست داشته باشند رابطه ی همراه با تعامل با دنیا داشته باشند.
*حمایت از کسی در انتخابات؟ اجازه دهید تا زمانش برسد.
*این آمادگی را دارم که وزیر امور خارجه دولت بعدی باشم اما
*می گویند به خاطر 1400 به امریکای لاتین می روم؛ فقط تبلیغ می کنند و خودشان هم باور می کنند.
*می دانم و خبرش را بهم می دهند که دوستان به امریکا گفته اند این ها در قدرت نمی مانند و قدرت این ها چند روزه است.
*آقایان صراحتا گفته اند اگر ترامپ انتخاب می شد، پیروزی ما در انتخابات 1400 قطعی بود.
نامزدشدن برای انتخابات ریاستجمهوری 1400
گمانهزنیهای انتخاباتی برای ورود به پاستور 1400، از مدتها پیش، آغاز شده، از جمله این کاندیداها که ویژه از سوی اصولگرایان، بارها به اصلاحطلبان نسبت داده شده و همچنان میشود، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان، است؛ او که از سال 92 با روی کارآمدن دولت تدبیر و امید به ریاست ، به عنوان وزیر امور خارجه کشورمان در عرصههای مختلف فعالیت کرده؛ اکنون به باور بسیاری، یکی از کاندیداهای بی قید و شرط اصلاحطلبان در انتخابات 1400 است در حالی که این گزاره، بارها از سوی شخص ظریف رد شده.
ظریف در جدیدترین مصاحبه خود گفته است: من بارها گفتهام نه چنین قصدی دارم و نه برای خودم چنین موقعیتی قائل بودهام. خیلیها در این زمینه با من صحبت کردهاند. آقای در این زمینه با من هیچگونه صحبتی نداشته است، ولی خیلیها با من در این رابطه صحبت کردهاند. بنده عرضم به همه اینها یکی بوده است. من از ابتدا به امر تخصص باور داشته و هیچگاه کاری خارج از زمینه تخصص خود انجام ندادهام.
احتمال حمایت ظریف از یک کاندیدای خاص
او همچنین گفته است: اجازه دهید تا زمانش برسد، البته این را به محکمی اینکه خودم بهعنوان کاندیدا حضور پیدا نمیکنم، رد نمیکنم؛ ولی باید صبر کنیم. اگر بخواهد آن اتفاق بیفتد، باید یا مرخصی بگیرم یا استعفا دهم. احتمالا در روزهای آخر کاری دولت نمیتوانم استعفا بدهم، در نتیجه احتمالا باید مرخصی بگیرم.
ظریف، وزیر امور خارجه دولت در 1400؟
ظریف با برجام مشهور شد حال سوالی که مطرح می شود این است که آیا او همچنان در ساختمان وزارت خارجه در 1400 خواهد ماند؟ ظریف در پاسخ به این سوال گفته: واقعیت امر این است که پاسخ به این پرسش بسیار دشوار است. برای اینکه با یک دولتی کار بکنید، باید ببینید در آن دولت چه افراد دیگری هستند. شما نمیخواهید جایی حضور داشته باشید که هر روز با همکارانتان جنگ اعصاب و تنش داشته باشید. بالاخره من دیدگاههای مشخصی دارم و هیچ وقت آنها را پنهان نکردهام و همواره با کمال صراحت، دیدگاههایم را به مقامات کشور گفتهام. من وقتی حرف میزنم، باید مصلحت کل کشور را در دنیا ببینم، نه مصلحت شخص خودم را، نه حتی مصلحت وزارت خارجه را. همکاران من هم در وزارت خارجه همینطورند؛ بنابراین ما دیدگاههای مشخصی داریم و معلوم نیست بتوانم دور میز با کسانی بنشینم که این دیدگاهها را خیانت به کشور و مخل امنیت ملی میدانند. .
لاریجانی کاندیدای ریاست جمهوری ۱۴۰۰ میشود؟
انتخابات ۱۴۰۰ هنوز از گرد راه نرسیده بازار پچ پچها و شایعات را هم گرم کرده است؛ برای مثال از مدتها قبل صحبت از کاندیداتوری علی لاریجانی در این انتخابات مطرح شد و اگرچه لاریجانی در آذر ماه سال پیش آب پاکی را روی دست این اظهارات ریخت و گفت تکلیف را روشن کنم که من برای انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ برنامهای ندارم» اما کماکان این شایعات ادامه داشت تا جایی که علی مطهری که نسبت خانوادگی با علی لاریجانی دارد، چند ماه پیش گفته بود که هرچند آقای لاریجانی صراحتا نمیگوید که کاندیدای ریاستجمهوری در سال ۱۴۰۰ است، اما این احتمال را رد نمیکند».
ظریف در انتخابات ۱۴۰۰ از لاریجانی حمایت میکند؟
عباس سلیمینمین، تحلیلگر اصولگرا، درباره ائتلاف انتخاباتی ظریف و لاریجانی تأکید کرد: این محتمل است و امکان رخ دادنش وجود دارد اما نباید یک نکته را فراموش کرد و آن اینکه آیا لاریجانی نامزد انتخابات ریاستجمهوری میشود؟
او درباره گزینه احتمالی مورد حمایت محمدجواد ظریف در انتخابات ۱۴۰۰ گفت: آقای ظریف یک شخصیت حزبی و جناحی نیست بنابراین نمی توان او را در یک طیف خاص ی محدود کرد. امروز از هر سلیقه در جریان اصلاح طلبی و اصولگرا نام یک نفر مطرح است که می خواهد نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود. قطعا در خیلی از زمینه ها می توان قرابت فکری آقای ظریف به آقای لاریجانی را دید.
گرا به آمریکا، اصولگرایان و توافق به امضای خودشان!
دکتر احمد نقیبزاده استاد دانشگاه تهران و تحلیلگر ی درباره اظهارات ظریف که گفته است: بعضی دوستان میروند و به آمریکا گرا» میدهند که با ما بهتر میتوانید کار کنید!» تاکید کرد: راستگرایان خود را مالک کشور خود میدانند و معتقدند تصمیمات مهم درباره آینده باید توسط آنها گرفته شود. اصولگرایان به دنبال این هستند که بهبود وضعیت اقتصادی کشور را که به نام خود ثبت کنند و به افکار عمومی جامعه القا کنند که یک دولت اصولگرا موفق شده این گشایشها را در کشور به وجود بیاورد.آنچه مسلم است این است که اقدامات و توافقاتی که اصولگرایان میکنند به مراتب از اصلاح طلبان مستحکمتر خواهد بود. برای همین است که جریان تندرو دائم به ظریف و حمله می کند و دستاورد ت خارجی دولت را تخریب می کند.
واکنش برخی کاربران به مصاحبه خبرسازِ ظریف
رومه آفتاب یزد در یادداشتی به قلم سید علیرضاکریمی، رومهنگار از طرح چندباره موضوع برگزاری رفراندوم» از سوی رئیسجمهور در فضای ی کشور انتقاد کرد و آن را بیفایده خواند!
در ین یادداشت آمده:
* بازی رفراندوم هم تبدیل به آن دسته از بازیهای کسالت بار جریانهای ی شده است. راست و چپ میدانند تصمیمگیران احساس نیازی نسبت به رفراندوم نمیبینند اما هر بار اشخاص مختلف برای آنکه اذهان را منحرف نمایند و یا از جایی و نهادی امتیازی کسب کنند بحث رفراندوم را مطرح میکنند. از پرسابقهترین چهرههای ی کشور است که به قول دوستان خودش زیر و بم ت را خوب میداند و بحثهای امنیتی را هم میفهمد.با اینحال تقریبا سالی یکبار بحث رفراندوم را مطرح میکند تا طرف مقابل را عصبانی کند و از قبل آن هدف و مراد اصلی خود را پیش ببرد.
* حال جالب اینجاست که طرف مقابل نیز اخیرا یاد گرفته در برابر ایده رفراندوم دولت آن هم ایده رفراندوم را مطرح کند البته در موضوعاتی که مورد علاقه پاستورنشینان نیست!دیروز جوکار نماینده مجلس در صحن علنی پیشنهاد داد در مورد ادامه به کار دولت رفراندوم برگزار شود!یعنی چشم برابر چشم!در واقع آقایان محافظه کار پیش خود گفتهاند حالا که مدام دست روی نقطه ضعف اصولگرایان میگذارد و بیان میکند در مورد موضوعات حساسی مثل مذاکره،مسئله هسته ای،نظارت استصوابی و. رفراندوم برگزار شود ما هم پیشنهاد میدهیم در مورد ادامه حیات این دولت رفراندومی برگزار شود.به عبارتی یعنی از مردم بپرسیم این دولت تا تابستان 1400 بماند یا قبل از 22بهمن کوله بار خود را جمع کند و از پاستور اسباب کشی نماید.
*پیشنهاد مناسب است و هم پیشنهاد این نماینده مجلس.یعنی دو رفراندوم برگزار شود؛از یکسو رفراندومی که دولت پیشنهاد آن را به صورت قانونی پیگیری میکند و رفراندومی که مخالفان مدنظرشان است.رواست هم دولت از پیشنهاد این نماینده اصولگرا استقبال کند و هم مخالفان به پیشنهاد وی جامه عمل بپوشانند.
* البته محرز است که این ایده قطعا از این سطور فراتر نخواهد رفت هم و مخالفان او به نیکی میدانند. بعید است که خود این بزرگواران هم آنچنان به سخنان خود باور داشته باشند.به نوعی این مسائل یک مدل بازی ی است که نام آن رفراندوم بازی» است و مثل سایر بازیهای ی اصولگرا و اصلاحطلب در کشورمان است که در نهایت باید شنونده عاقل و هشیار باشد.
* به نظر میرسد. مسئولان وقتی در عالم واقع توانایی تغییر و تحول ندارند معمولا بیشتر حرف میزنند تا جنجالی راه بیفتد و اذهان منحرف شود.این خاصیت ت است.مدیر توانا به دنبال رضایت جامعه با عمل خود است نه شعر و شعار.فی المثل همین امروز قیمت یک شانه تخم مرغ دقیقا معادل با یارانه یک نفر در ماه شده است یعنی 45 هزار تومان!در چنین اوضاعی که گرانی به مرحله دهشتناک خود رسیده توقع نباید داشت مدیران و مسئولان بیایند در مورد امور جاری و مایحتاج مردم سخن بگویند بنابراین طبیعتا وارد وادی بازیهای ی و جنجالی میشوند تا شاید تحولی رخ دهد.
* هرچند این نکته مهم را هم باید در پایان اشاره نمود که جامعه دیگر چنین بازیهایی نمیخورد.8سال قبل بود که لم دادن در خودروی شاسی بلند و نوای استاد شجریان را گوش دادن»، بازی سرهنگ و حقوقدان راه انداختن»، سوار پراید شدن»،معاشرت با هنرمندان زیرزمینی»،خواندن شعر "ما گلهای خندانیم"» و. میتوانست مردم را غافلگیر و به وجد بیاورد.الان دیگر چنین نیست.سِر شدیم دیگر.یعنی سِرمان کردند!
درباره این سایت